|
چرا میگوییم مذاکره با آمریکا مشکلی را حل نخواهد کرد
دلیل؟ این تجربه!
امید به مذاکره؛ سراب یا واقعگرایی
محمدامین حقگو: رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر بر بیفایده بودن مذاکره با آمریکا تأکید کردند. ایشان فرمودند: «مذاکره با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد. این را باید ما درست بفهمیم؛ اینجور به ما وانمود نکنند که اگر نشستیم پشت میز مذاکره با آن دولت، برخی مشکلات حل میشود. نخیر؛ از مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی حل نمیشود. دلیل؟ تجربه».
این سخنان بازتاب گستردهای در رسانههای داخلی و خارجی داشته است. ایشان با تأکید بر تجربیات گذشته، بویژه خروج یکجانبه آمریکا از برجام، اعلام کردند مذاکره با آمریکا نهتنها سودی برای ایران ندارد، بلکه میتواند به تشدید مشکلات اقتصادی منجر شود. با این حال، برخی تحلیلگران پیش از سخنرانی و پس از آن، موجهای رسانهای و خط تحلیلی در فایدهمند بودن مذاکره و تعامل با آمریکا طرح کرده و معتقدند مذاکره با آمریکا میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک کند. از جمله تحلیلها و ادلههایی که از این زاویه طرح شده، میتوان به تورم تکرقمی، رشد اقتصادی بالای 10 درصد و فروش نفت تا حدود 2.5 میلیون بشکه در روز طی دوره توافق برجام اشاره کرد؛ شاخصهای که پیش از سال 1394 و پس از سال 1397 تا 1401، وضعیت بهشدت نامطلوبی داشتهاند. به همین جهت بیان میشود که مذاکره با آمریکا میتواند راه تنفسی برای اقتصاد ایران باشد.
در ادامه تلاش شده است ابعاد چرایی غلط بودن دلیلهای بالا و «سادهسازی» چالشهای اقتصادی در نگاه فوق بررسی شود. همچنین به نحوی دیگر، به نظر میرسد رهبر معظم انقلاب به همین دلایلی که در ادامه بحث خواهد شد، تمایل به مذاکره با آمریکا نداشته و نسبت به مذاکره جهت رفع مشکلات اقتصادی بسیار بدبین هستند.
1- انتظارات مخرب و ناپایداری اقتصاد
مساله «انتظارات» و ذهنیت فعالان اقتصادی در نسبت با آینده اقتصاد، یکی از مهمترین مؤلفههای علم اقتصاد کلان طی چند دهه اخیر بوده که به این واسطه شکل سیاست اقتصادی و جهت آن تعیینتکلیف میشود. هیچ مؤلفهای به اندازه «انتظارات» نمیتواند نقش تعیینکننده در پایداری اقتصاد و روند پایدار رو به بهبود اقتصاد داشته باشد. نمودارهای تورم، رشد اقتصادی، درآمد سرانه و... در دهه 90، به وضوح نشان میدهند مذاکره با آمریکا موجب شده است انتظارات شکل گرفته به واسطه تصمیمهای آمریکا، نوسانات بسیار بالا و مخرب را به اقتصاد ایران تحمیل کند. بدتر از آن این است که اقتصاد ایران شرطی شده است. در واقع نمودارها در دهه 90 گواه این هستند که تا زمانی که رابطه با آمریکا به شکل معمول است، شاخصها نیز وضعیت نسبتا مطلوبی خواهند داشت اما بازار کاملا آماده است با کوچکترین تغییر، نوسانات بالا و مخرب نشان دهد و از دسترس سیاستگذار خارج شود. در چنین وضعیتی که شاخصهای اقتصادی به متغیر خارجی وابسته هستند، عملا سیاستگذاری و برنامهریزی اقتصادی ممتنع و بلاموضوع خواهد بود. در این موقعیت، امکان تصمیمگیری وجود ندارد و مشابه سال 97، اقتصاد ایران از کنترل دولت جمهوری اسلامی ایران خارج خواهد بود. این مساله یکی از بزرگترین ضعفها و آفتهایی است که در نسبت مذاکره و تعامل اقتصاد ایران با طرف آمریکایی برقرار میشود. به معنای دیگر، نگاه به مذاکره به جهت رفع مشکلات اقتصادی، همان پیوند بنیادین نوسانات و انتظارات اقتصاد ایران به خواستهها و تصمیمهای دشمنان قسمخورده ایران است و شکلی از وابستگی و استعمار نو را در پی خواهد داشت.
2- تغییر آرایش اقتصاد جهانی
از جمله مسائلی که این روزها مغفول واقع میشود، تغییر آرایش اقتصاد جهانی در نسبت با نیمه ابتدایی دهه 90 شمسی است. مختصات اقتصاد جهانی در آن دوره، جهانی بودن زنجیرههای ارزش اقتصادی و وابستگی زیاد اقتصاد کشورهای صاحب قدرت به یکدیگر بود. در واقع با یک جهان تکقطبی آمریکایی مواجه بودیم. از این جهت، تمام کشورهای۱+۵ با تحریمهای آمریکا به ناچار همراهی کرده و امکان تحمیل تنگناهای شدید بر اقتصاد ایران وجود داشت اما جهان از آن دوره عبور کرده، اقتصاد جهانی تبدیل به اقتصادهای منطقهای و زنجیره ارزش جهانی تبدیل به زنجیره ارزشهای منطقهای شده است. همچنین از جهان تکقطبی گذر کرده و وارد جهان چندقطبی شدهایم. در حال حاضر دولت آمریکا توان اجماع جهانی علیه ایران را ندارد، با ۲ کشور عضو ۱+۵ درگیر جنگ نظامی و اقتصادی است و آنطور که جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی دولت بایدن ۲ سال پیش اعتراف کرد هژمونی جهان تکقطبی آمریکایی در حال افول است و دنیا به سمت اقتصادهای چندقطبی در حال حرکت است. همچنین وزیر خارجه آمریکا بیان کرده است «تا 5 سال آینده دیگر نمیتوانیم کشورها را تحریم کنیم». این مسائل نشانههایی برای سیاستمداران ایرانی است که آمریکا قدرت 10 سال پیش را در اجماعسازی و فشار اقتصادی نخواهد داشت. رهبر معظم انقلاب با اشراف به این موضوع، قصد استفاده از فرصت به وجود آمده جهت پیمانها و همکاریهای غیرآمریکایی با کشورهای قدرتمند را دارند و این طرحی است که در 5 سال اخیر پیش بردهاند.
3- تجربهنگاری دولت سیزدهم
تجربه دولت سیزدهم که در وضعیت مشابه دولتهای یازدهم و دوازدهم در دهه 90 بود - یعنی شرایط تحریمی- میتواند گواهی بر امکان اداره اقتصادی و بهبود شاخصهای اقتصادی کشور در شرایط تحریم باشد. در دهه ۱۳۹۰ (سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۹) نرخ رشد اقتصاد ایران 0.5 درصد بود. با این عملکرد، اقتصاد ایران توانست در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲، متوسط نرخ رشد اقتصادی 4.5 درصد را به دست آورد که بسیار فراتر از متوسط دهه ۱۳۹۰ و همچنین متوسط 20 و 25 ساله کشور بود. این رشد در مجموع از طریق افزایش تولید داخلی، توسعه تجارت منطقهای و اصلاح سیاستهای مالی و پولی حاصل شده است.
تجربه اداره اقتصاد و بهبود شاخصهای اقتصادی توسط دولت سیزدهم و در شرایط تحریم، تا آنجا موفقیتآمیز بوده که سعید لیلاز، چهره سرشناس اقتصادی جریان اصلاحطلب در رابطه با عملکرد اقتصادی دولت سیزدهم ۲ نقلقول پربسامد داشته است. ایشان در جریان انتخابات ریاستجمهوری 1403 و به نمایندگی از مسعود پزشکیان در مناظره با سیدنظامالدین موسوی گفت: «من معتقدم دولت مرحوم رئیسی مجموعا اقتصاد ایران را از گل درآورد». همچین ایشان در برنامه دیگری بیان کرد: «در حوزه اقتصاد دولت آقای رئیسی فراتر از آن چیزی بود که تصور میشد. در حال حاضر، هیچ شاخص اقتصادی وجود ندارد که وضعیتش بهتر از سال 1400 نباشد».
* جمعبندی
در مجموع میتوان گفت 4 عامل تجربه ناموفق دهه 90 در رفع تحریم اقتصادی و پایداری اقتصاد ایران، بدعهدی و غیرقابل پیشبینیپذیر بودن طرف آمریکایی، تغییرات شدید در آرایش اقتصاد سیاسی جهانی و همچنین تجربه نسبتا موفق دولت سیزدهم در رشد و بهبود شاخصهای اقتصادی در شرایط تحریم، رهبر معظم انقلاب را به این موضع رسانده که «از مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی حل نمیشود. دلیل؟ تجربه».
ارسال به دوستان
واکنش حسابگرانه علیرضا دبیر و آنچه علی دایی باید بیاموزد
درس مدیریت
علیرضا دبیر به حمله چندی پیش دایی واکنش نشان داد.
علی دایی چندی پیش اظهارات تندی علیه علیرضا دبیر مطرح کرد. او در حالی ادبیات تند و خارج از دایره ادب علیه دبیر مطرح کرد که مشخص بود یا اساسا اظهارات دبیر را ندیده یا اینکه ترجیح داده خودش را به ندانستن زده و دبیر را مورد اهانت قرار دهد، البته اظهارات دایی نشان میداد او کنترلی روی خودش ندارد، کما اینکه ادعاهایی درباره ساختن استادیوم در عراق مطرح کرد که کمی بعد مشخص شد از اساس دروغ است.
به هر حال آن اظهارات برای دایی بد تمام شد. او از یک طرف بدون دلیل به دبیر اهانت کرد و از سوی دیگر ادعاهایی کذب که ساخته و پرداخته فیکنیوزهای ضدانقلاب بود را مطرح کرد. برای همین، طی هفته گذشته، عمده رسانهها یا به تصریح یا تلویحا از علی دایی به خاطر این رفتارش انتقاد کردند.
همین موضوع باعث شد همه تصور کنند علیرضا دبیر که مورد اهانت قرار گرفته بود، از این اشتباهات و گافهای دایی استفاده کرده و او را مورد سرزنش قرار دهد.
علیرضا دبیر اما به گونهای دیگر به اظهارات دایی واکنش نشان داد تا نشان دهد موفقیتهای او در مدیریت کشتی کشور صرفا محدود به تواناییهای فنی و مدیریتی نیست و وی در حوزههای اخلاقی و شخصی نیز به پختگی رسیده است.
دبیر در واکنش به توهینهای دایی، یکبار دیگر صحبتهایش که باعث آشفتگی دایی شد را بازخوانی کرد و گفت از سر علاقه به دایی و اعتقاد به اینکه امثال دایی باید به عرصه فوتبال بازگردند، آن حرفها را زده است. وی در ادامه ضمن ابراز تعجب از واکنش عصبی دایی، گفت احتمالا دایی فیلم صحبتهای او را ندیده و بدون اطلاع دقیق آن حرفها را زده است. البته دبیر این را هم گفت که احتمال میدهد دایی تحت تاثیر رسانههای زرد قرار گرفته و بدون مراجعه به اصل صحبتهایش، واکنش نشان داده است.
رئیس فدراسیون کشتی کشورمان که به واسطه موفقیتهای کشتی در سالهای اخیر و همینطور ممانعت از درگیر شدن کشتیگیران به حواشی داخلی و خارجی، بهشدت مورد حمله برخی رسانهها بویژه شبکههای ضدایرانی خارجی است، در ادامه اظهاراتش به این رسانهها اشاره کرد و از آنها تحت عنوان رسانههای باجگیر نام برد و تاکید کرد تا زمانی که مسؤولیت دارد اجازه مانور این رسانهها در کشتی کشور را نخواهد داد.
این پایان صحبتهای دبیر نبود. او در ادامه صحبتهایش نشان داد درگیر جو روانی ایجادشده درباره خود و دایی نشده است. دبیر در این باره گفت باید مراقب رسانههای دوقطبیساز باشیم و تاکید کرد همه باید سواد رسانهای خود را ارتقا دهند تا تخت تاثیر القائات این رسانهها قرار نگیرند. وی بار دیگر صحبتهای چندی پیش خود که موجب حمله شتابزده دایی به وی شد را بازخوانی کرد و از رسانهها و خبرگزاریهای رسمی به خاطر اینکه در این ماجرا جانب انصاف را گرفتند، تشکر کرد.
* درس وطنپرستی واقعی
واکنش دبیر به اظهارات دایی کاملا حسابشده و مبتنی بر اخلاق و مرام پهلوانی بود. دبیر میتوانست با اشاره به اشتباهات و گافهای پرتعداد دایی، اصطلاحا او را سکه یک پول کند اما نشان داد برخلاف دایی تمایل ندارد وارد این قبیل زد و خوردها شود، چرا که او یک اولویت بالاتری نسبت به منافع شخصی قائل است و آن درگیر نشدن در دوقطبیهای هزینهساز برای کشور است. البته هوشمندی دبیر در این نوع واکنش نیز پیدا بود. وی اکنون رئیس فدراسیون کشتی است. دبیر طی سالهای اخیر تحولی بزرگ در کشتی ایجاد کرد. او توانست با رایزنی با مقامات و مسؤولان، امکانات گستردهای برای کشتی فراهم کند. خانه کشتی ایران حالا در دنیا نظیر ندارد و تبدیل به الگویی برای سایر کشورهای صاحب کشتی دنیا شده است. از سوی دیگر دبیر توانست با تامین نیازهای مالی کشتیگیران مدالآور، تمرکز آنها را روی کشتی قرار دهد. همین موضوع باعث شده ضمن استمرار آمادگی کشتیگیران مدالآور، شاهد تلاش کشتیگیران جوان برای قرار گرفتن در فهرست تیم ملی کشتی آزاد و فرنگی باشیم. تداوم موفقیتهای کشتی در سالهای اخیر مهر تاییدی بر موفقیت عملکرد و مدیریت دبیر در راس فدراسیون کشتی ایران بوده است. وی با آگاهی از این وضعیت، تلاش میکند اسیر حواشی نشود. دبیر به «رسانههای باجگیر» اشاره کرد که مطالبات مالی و همینطور خواستههایی برای تصاحب مناصب از او داشتهاند و او در مقابل آنها ایستاده است. لذا دبیر به این واقعیت واقف است که این قبیل رسانهها برای تخریب دبیر، تلاش میکنند حاشیه ایجاد کنند. یکی از این حاشیهسازیها، تحریک و به دام انداختن ورزشکاران معروف برای اظهارنظر علیه دبیر است. ماجرای دایی نیز یکی از این قبیل حاشیهسازیها است.
علی دایی از همان دوره بازی خود نشان داده بهشدت از رسانهها تأثیرپذیر است، همین موضوع نیز باعث شده بعضا بازیچه دست رسانهها قرار گیرد. در همین ماجرا هم کاملا مشخص بود او اساسا نفهمیده دبیر چه گفته است و مشخص نیست توسط چه کسی تحریک شده تا علیه وی اظهارنظر کند. یا ادعای عجیب وی درباره اینکه ایران در عراق، سوریه و لبنان استادیوم ساخته است، نشان میدهد دایی اساسا فاقد سواد رسانهای و یک طعمه ساده برای رسانههایی است که دنبال حاشیهسازی علیه این و آن هستند.
دبیر اما نشان داده حواسش به این رسانهها هست و اگر این رسانهها بتوانند امثال دایی را طعمه کنند اما در مقابل دبیر کاری از پیش نمیبرند. دایی در اظهارات تندش علیه دبیر آنقدر گاف داد که دبیر میتوانست وی را تا عراق و سوریه و لبنان بارانداز کند اما دبیر نشان داد جایگاه و شأن خود به عنوان یک مدیر موفق را حفظ میکند و از سوی دیگر به این قبیل زد و خوردها پا نمیدهد.
در واقع دبیر نشان داد جایگاه خود را فراتر از این قبیل حواشی ورزشی میداند. ضمن اینکه او سرمایهای مهم در حوزه کشتی ایجاد کرده است و میداند برای حفظ این سرمایه باید از این قبیل حواشی پرهیز کند.
البته علیرضا دبیر یک درس دیگر هم به علی دایی داد و آن درس مدیریت است. دبیر با این نوع واکنش، تفاوت خودش با دایی را نشان داد. همین تفاوت، صحت صحبتهای ابتدایی دبیر درباره دایی را نشان میدهد. حتما علی دایی با این ویژگیها هرگز نمیتواند در جایگاه مدیریت یک تیم یا یک فدراسیون قرار گیرد. به عبارتی اگر دایی بتواند مدیران تیمی را متقاعد کند که سرمربیگری آن تیم را به او بسپارند اما در سالهای اخیر نشان داده هرگز نمیتواند سهامداران یک تیم را متقاعد کند او را به عنوان مدیرعامل آن تیم منصوب کنند. ریاست فدراسیون که دیگر جای خود دارد!
ارسال به دوستان
یادداشت روز
دوباره محاسبه کنید
مهدی محمدی: چند روز گذشته، بیاغراق، از حیث هماوردی استراتژیک میان ایران و آمریکا، روزهایی کممانند در تاریخ سالهای اخیر بود. یک هفته پیش، وقتی نتانیاهو میخواست وارد واشنگتن شود، احتمالا ارزیابیای که به دولت آمریکا ارائه کرد، این بود که ایران ضعیف شده و در آستانه کوتاه آمدن است؛ فقط لازم است ترامپ را مصمم و سرسخت ببیند. این ارزیابی که یکی دو ماه است به تحلیل مسلط صهیونیستها تبدیل شده، موجب شد ترامپ - با کارسازی مشاور امنیت ملیاش- یادداشتی را امضا کند که هدف آن «برداشتن گام آخر» درخواست نتانیاهو بود. صهیونیستها در ماههای گذشته کمپینی را کلید زدهاند که هدف آن انتشار تحلیلهای غلط درباره محاسبات ایران در میان بازیگران دیگر است. درست مانند سال 1401 که دوره افتاده بودند و به کشورها میگفتند «حکومت ایران در آستانه سقوط است، فقط باید یک قدم دیگر بردارید»، این بار هم با همه توان سعی میکنند به دیگران بقبولانند نظام ایران در آستانه تغییر راهبرد اساسی است، فقط باید فشار را روی آن تشدید کرد. ترامپ و دولت او احتمالا نخستین قربانی این کمپین بودند. ترامپ با وجود اینکه کم و بیش میداند هدف نهایی نتانیاهو چیزی جز کشاندن او به درگیری با ایران نیست، در مقابل این ارزیابی تسلیم شد و سندی را امضا کرد که در واقع شلیک به پای دولت خودش بود. برای ایران، معنای این سند آن بود که نتیجه هر نوع مذاکره از قبل معلوم است، بنابراین اساسا دلیلی برای مذاکره باقی نمیماند. ضمنا پذیرش مذاکره به معنای تایید تحلیلهای سوگیرانهای است که صهیونیستها به ترامپ ارائه کردهاند، لذا منجر به تشدید فشار خواهد شد، به جای آنکه روزنهای به سمت راهحل بگشاید. رهبر انقلاب به مثابه یک بازیگر استراتژیک، در این جنگ محاسباتی، مهره خویش را به بهترین وجه ممکن حرکت دادند. اگر کسانی تصور میکنند ایران حس ضعف دارد و در نتیجه در آستانه تغییر محاسبات راهبردی خویش است، نخستین گام این است که این محاسبه اصلاح شود. نه فقط آمریکا و صهیونیستها، بلکه انتظار بسیاری دیگر در گوشه و کنار جهان - پس از رویدادهای حدود یک سال گذشته - احتمالا این بود که ایران این بار دیگر مذاکره مستقیم را خواهد پذیرفت و همان طور که هاکان فیدان - که ظاهرا وزیر خارجه ترکیه است اما در واقع یکی از مشاوران اصلی صهیونیستها و آمریکا در امور مرتبط با ایران محسوب میشود - زمانی گفته بود، دیگر قصد ندارد در منطقه راه سابق را ادامه دهد اما رهبر معظم انقلاب به محاسبات دشمن یک ضربه اساسی وارد کردند و نشان دادند این تحلیلها عمیقا نادرست است و محاسبات راهبردی ایران تحت فشار تغییر نمیکند. ضمن اینکه اگر مبنای مذاکره سندی است که ترامپ امضا کرده، اساسا چیزی برای مذاکره باقی نمیماند. در گام بعد، تقریبا بلافاصله صهیونیستها که عملا با یک غافلگیری مواجه شده و لاجرم در معرض این سوال ترامپ قرار گرفته بودند که «چرا نتیجه برعکس شد»، تلاش خود را بر ایجاد شکاف درون ایران متمرکز کردند؛ هم شکاف میان مردم و نظام و هم شکاف درون نظام. باز هم احتمالا ارزیابیای که صهیونیستها ترویج میکردند این بوده که مردم ایران ناراحت و ناراضی هستند و نفی صریح مذاکره مستقیم با آمریکا میتواند نقطه آغاز التهابات اجتماعی در ایران باشد. دولت نیز لااقل در برخی لایهها مذاکره را یک ابزار مهم برای خود میداند و در نتیجه به محروم شدن از آن واکنشی تند و واگرایانه نشان خواهد داد. اگرچه در ساعات نخستین، خردهواکنشهایی شکل گرفت اما چندان طول نکشید که روشن شد در این مورد هم برآورد اسرائیل سادهاندیشانه بوده است. جامعه ایران سخت درگیر مشکلات اقتصادی است اما هیچ موج بزرگ اجتماعی در دفاع از مذاکره با آمریکا درون آن شکل نگرفت، چرا که اساسا در ذهن این جامعه، تجربه موفقی از حل مشکلات اقتصادی بر اثر مذاکره یا توافق با آمریکا وجود ندارد. ترامپ و صهیونیستها توقع زبانه کشیدن شعلهای را داشتند که خود پیش از این، آن را با قدرت تمام خفه کرده بودند و این واقعیتی است که خود را به عیانترین شکل ممکن در راهپیمایی 22 بهمن نشان داد. درون دولت نیز منصفانه باید گفت عاقلانهترین و هوشمندانهترین موضع ممکن اتخاذ شد، بویژه رئیسجمهور و وزیر خارجه با خردمندی نشان دادند نیک میدانند دشمن در پی چیست و چگونه باید در مقابل آن ایستاد. به این ترتیب گام دوم نیز شکست خورد و راهبرد آنها به جای اینکه به شکاف در ایران بیفزاید و رویارویی سیاسی و اجتماعی را تشدید کند، عملا به متحد شدن کشور حول نظر رهبری انجامید. اینکه با وجود این حجم از مشکلات اقتصادی، در زمانی چنین کوتاه، همسویی قابل توجه سیاسی و اجتماعی در ایران آن هم بر سر یک مساله عمیقا چالشبرانگیز رخ میدهد، از دید من، به معنای آن است که ایران بازی راهبردی در مقابل ترامپ را تا اینجا برده است.
اگر خردمندی در تیم ترامپ وجود داشته باشد تحولات همین چند روز کافی است تا دریابند ارزیابیهایی که صهیونیستها به آنها میدهند و راههایی که پیش پای آنها میگذارند، بیشتر عملیات روانی است تا تحلیل، و دام است تا راهحل.
اکنون ترامپ باید تصمیم بگیرد چه میخواهد کند. اگر هدف او سختتر کردن مواضع ایران و رویارویی با آن است، راه همین است که میرود؛ کسی در ایران برای قاتل خویش سوت و کف نخواهد زد. اما اگر در پی آن است که آنطور که ادعا میکند تنش با ایران را تشدید نکند و در نهایت راهحلی بیابد، نخستین گام این است که از «اسراییلیزه شدن سیاست آمریکا درباره ایران» جلوگیری و محاسباتی را که به عنوان «اطلاعات ارزیابی شده» به او ارائه کردهاند، به روزرسانی کند. تصور ایران ضعیف و متفرق، دامی است که اسرائیلیها پیش روی دولت ترامپ پهن کردهاند و تحولات همین یک هفته کافی است که ماهیت این دام آشکار شده باشد.
از این سو، در ایران، ما نباید گام اول را گام آخر تصور کنیم. اینکه با آمریکا مذاکره نمیکنیم و باور نداریم چنین مذاکرهای راهحل مشکلات اقتصادی است، گام اول است نه گام آخر. مردم میپرسند – و حق دارند بپرسند - که آن راهحل داخلی که قرار است مشکلات را حل کند، کجاست؟ چه کسی یا کسانی مسؤولیت آن را به عهده دارند و تا چه حد با جدیت در حال پیگیری است؟ همانطور که مذاکره با آمریکا مشکل ایران را حل نمیکند، نفی مذاکره با آمریکا نیز نقطهای نیست که قرار باشد کشور در آن متوقف شود. بلافاصله باید وارد قدم بعدی شد و آن چیزی نیست جز نشان دادن ارادهای قاطع و مصمم برای حل مشکلات مردم، بیآنکه به کسی مانند ترامپ امید بسته شده باشد. بی تعارف، اکنون چنین اراده قاطع و مصممی دیده نمیشود. مطالبه رهبر انقلاب از مسؤولان به اینکه با آمریکا مذاکره نکنند خلاصه نمیشود، بلکه ایشان در همه این سالها نخستین مطالبهگر و مدعی آن بودهاند که باید گامهایی اساسی به نفع مردم برداشته شود و بخش مهم امکانها و اختیارات خویش را برای تسهیل این موضوع به دولتها واگذار کردهاند. همانقدر که در سمت دشمن تلاش برای «تغییر محاسبه» لازم است، در سمت مسؤولان در ایران نیز تلاش برای «تغییر الگوی حکمرانی» ضروری است. این دو باید در یک بسته مکمل کنار هم قرار بگیرد تا بتوان گامی به جلو برداشت. اگر چنین شود، میتوان از دل تهدید فعلی فرصتی بیرون کشید و الا تضمینی نیست که چالشها بیشتر نشود و بر تهدیدها نیفزاید.
ارسال به دوستان
حضور میلیونی مردم در چهلوششمین راهپیمایی 22 بهمن فریاد همبستگی ایرانیان در مقابل زیادهخواهی دشمنان بود
ملت متحد
تجلی پرشور مردم در مناسبتهای انقلابی و تأثیر آن بر توسعه حضور اجتماعی تا مشارکت اقتصادی
گروه سیاسی: دیروز راهپیمایی 22 بهمن همزمان با تهران در 1400 شهر و 38 هزار روستا در سراسر کشور در حالی برگزار شد که امسال این مراسم تحت تاثیر گزافهگوییهای رئیسجمهور آمریکا علیه کشورمان و در مقابل، بیانات قاطعانه مقام معظم رهبری درباره عدم مذاکره با دولت آمریکا قرار داشت. رهبر انقلاب 19 بهمن در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش، با اشاره به بدعهدی آمریکا در برجام، صراحتا گفتند: «آمریکا همان معاهده را با وجود نقصهایی که داشت نقض کرد و از آن خارج شد. بنابراین مذاکره با چنین دولتی غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است و با آن نباید مذاکره کرد». رهبر انقلاب همچنین با اشاره به مشکلات داخلی و معیشتی که اغلب مردم با آن درگیر هستند، گفتند: «آنچه مشکلات را برطرف میکند، عامل داخلی، یعنی «همت مسؤولان متعهد و همراهی ملت متحد» است که مظهر این اتحاد ملی، راهپیمایی ۲۲ بهمن است که انشاءالله امسال نیز همه این وحدت را مشاهده خواهیم کرد».
دیروز در طلیعه چهلوهفتمین سال عمر انقلاب اسلامی، مراسم راهپیمایی یومالله 22 بهمن که رهبر انقلاب از آن با عنوان مظهر اتحاد ملی یاد کردند، با شکوه خاصی برگزار شد تا ایرانیان یکنوا و یکصدا اعلام کنند در برابر هرگونه زیادهخواهی بیگانگان خواهند ایستاد و ایران اسلامی هرگز با دولت بدعهدی چون آمریکا که سعی در تحمیل شروط ناحق خود به کشورمان دارد، وارد مذاکره نخواهد شد. همانطور که رهبر انقلاب نیز گفتند، حضور گسترده مردم در این راهپیمایی، نمایش وحدت و صلابت ملت ایران و بیعت مجدد با آرمانهای والای امام راحل و شهدای گرانقدر است تا ترامپ و امثال او بدانند این مردم در طول 46 سال گذشته زیر شدیدترین تحریمها و حوادثی چون 8 سال دفاعمقدس ایستادند و اینبار نیز تهدیدهای دیوانه قماربازی چون ترامپ بر عزم و اراده آنها تاثیری نخواهد گذاشت.
* پزشکیان: توطئههایتان را به گور میبرید
اما دوشادوش آحاد مختلف مردم که دیروز با شعارهای استکبارستیزانه و ضدصهیونیستی خود پیام روشنی به جهان مخابره کردند، مقامات و مسؤولان کشورمان نیز خطاب به مقامات آمریکا بویژه رئیسجمهور این کشور خط و نشانهایی کشیدند. رئیسجمهور که سخنران اصلی راهپیمایی 22 بهمن در تهران بود، گفت: ترامپ اعلام کرده بیایید گفتوگو کنیم و همانجا تمام توطئههای ممکن را برای به زانو درآوردن انقلاب امضا و اعلام میکند. اگر دست به دست هم دهیم میتوانیم مشکلات را با کمک ملت حل کنیم و نقشههای آمریکا نابود خواهد شد.
مسعود پزشکیان همچنین با اشاره به صدور اعلام جرم علیه نتانیاهو در مجامع بینالمللی اظهار داشت: رئیسجمهور آمریکا از کسی که سازمان ملل و دادگاه لاهه علیه او اعلام جرم کرده، حمایت میکند.
پزشکیان خاطرنشان کرد: آمریکا ادعا میکند دنبال آرامش است ولی من میگویم چه کسی آرامش منطقه را به هم زد؟ کدام انسان آزادهای میپذیرد شما زنان را بمباران کنید؟ چرا خانوادهها را قتلعام میکنید؟
وی اظهار داشت: رمز پیروزی ما وحدت بود و این فرمایش امام و رهبری است. اگر دست به دست هم دهیم، میتوانیم مشکلات را با کمک ملت حل کنیم و نقشههای آمریکا نابود خواهد شد. آمریکا تصور میکند میتواند ملت ایران را در قبال تفرقهافکنی، شکست دهد.
رئیسجمهور عنوان کرد: آمریکا میگوید میخواهیم مذاکره کنیم ولی من میگویم اگر اهل مذاکره بودی، چرا این غلطها را کردی؟ آمریکا میخواهد تمام راهها را بر ما ببند ولی میدانیم که نمیتواند و در این 46 سال نتوانسته است.
پزشکیان بیان کرد: مردم بدانند اگر مشکلات هست، ما مدیران قول میدهیم با تمام وجود در مسیر شهدا، دست در دست هم بکوشیم تبعیض، بیعدالتی، فقر و مشکلات موجود را با همراهی و همدلی همگان حل کنیم.
وی با بیان اینکه ما مقابل بیگانگان سر خم نخواهیم کرد، اظهار داشت: ما دنبال جنگ نیستیم و دشمن در نخستین روز دولت چهاردهم، اسماعیل هنیه را در تهران ترور کرد. دشمن از وحدت ایرانیان میترسد و دنبال تفرقه و دعواست. من به شما قول میدهم با وحدت میتوانیم تمام مشکلات را از بین ببریم.
رئیسجمهور ادامه داد: دشمن میکوشد ما با یکدیگر متحد نشویم. دشمن منتظر است در ایران چنددستگی ایجاد شود و سوار بر این موج شود.
پزشکیان گفت: با حمایت رهبر معظم انقلاب تلاش میکنیم با همسایگان، تعامل داشته باشیم. از این تربیون اعلام میکنیم کشورهای منطقه برادران ما هستند. اگر از غزه و فلسطین دفاع میکنیم، از مظلوم دفاع میکنیم.
رئیسجمهور بیان کرد: دشمن میخواهد به نخبگان ما القا کند با حضور در ایران، به جایی نمیرسند. دشمن نقشه ترور نخبگان را در دستور دارد و نقشه تحریم و القای ناامیدی را در برنامه دارد. دشمن القا میکند ایران در حال از بین رفتن است ولی ما قوی هستیم.
وی افزود: مردم بدانند ما خدمتگزارشان هستیم و سخن مقام معظم رهبری، فصلالخطاب است و ما به این مهم پایبند هستیم. ما گول توطئه دشمن را نمیخوریم و با اتحاد پیشرفت خواهیم کرد. دشمنان توطئههایشان را به گور خواهند برد.
* مردم آمدهاند تا پاسخ ترامپ را بدهند
یکی از نکات بارز و جالب توجه در راهپیمایی دیروز، حمل پرچمهای حزبالله لبنان و فلسطین توسط مردم در سراسر کشور بود. حمل این پرچمها در کنار شعارهایی که علیه آمریکا و اسرائیل و حامیانش سرداده میشد، پیام روشنی بر ایستادگی ملت ایران در جبهه مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل، همچنین زیادهخواهیهای آمریکا و رئیسجمهور این کشور بود.
دیروز علاوه بر رئیس جمهور، روسای 2 قوه دیگر، همچنین دیگر مقامات لشکری و کشوری نیز با حمایت قاطع از بیانات اخیر مقام معظم رهبری، بر لزوم ایستادگی یکپارچه مردم و مسؤولان در برابر زیادهخواهیهای ترامپ و دولت آمریکا، همچنین تکیه بر تواناییهای داخلی در جهت حل مشکلات اقتصادی تاکید کردند.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی که در آذربایجان غربی حضور یافته بود، در جمع مردم ارومیه گفت: ما در مجلس یازدهم تلاش کردیم بتوانیم قوانینی را اصلاح و قوانین جدیدی را تصویب کنیم که در طول ۴ سال که به دنبال یک تحول اقتصادی باشیم.
حجتالاسلام والمسلمین غلامحسین محسنیاژهای، رئیس دستگاه قضا هم در حاشیه مراسم راهپیمایی تهران گفت: مواضع خصمانه اخیر سردمداران آمریکا، مردم ما را به حضور پرشورتر و پرمعنا در راهپیمایی امروز ترغیب کرد و این حضور مردمی، اقدامات و دسیسههای نرم و سخت آمریکاییها را خنثی میکند.
فرماندهان کل ارتش و سپاه نیز از جمله مقامات لشکری حاضر در این راهپیمایی بودند که حضورشان با استقبال مردم روبهرو شد. فرمانده کل ارتش در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن در واکنش به تهدیدات رئیسجمهور آمریکا علیه کشورمان گفت: اتفاقاً رئیسجمهور آمریکا کمک کرد تا اگر برخی برای حضور در راهپیمایی امروز جدی نبودند، حتماً به میدان بیایند.
* نمایش موشکهای بالستیک و ماهوارهبر ایرانی
در جریان راهپیمایی ۲۲ بهمن، بخشی از موشکهای بالستیک و ماهوارهبر ایرانی به نمایش درآمد. موشکهای بالستیک خرمشهر و حاجقاسم، همچنین ماهوارهبر امید که بخشی از توانایی نظامی و فضایی کشورمان است، در مسیرهای منتهی به میدان آزادی در معرض دید عموم قرار گرفتند. موشک خرمشهر 2000 کیلومتر برد دارد و قابلیت حمل کلاهک 1800 کیلوگرمی را داراست و میتواند به جای یک کلاهک، چند کلاهک حمل کند. موشک حاج قاسم هم که برد آن 1400 کیلومتر اعلام شده است در واقع نسل جدید موشکهای نقطهزن «فاتح 110» محسوب میشود و از قابلیت عبور از سامانههای دفاع موشکی بهره میبرد.
* بازتاب حضور گسترده مردم در رسانههای خارجی
حضور گسترده مردم در راهپیمایی 22 بهمن بویژه حضور باشکوه راهپیمایان در تهران، مورد توجه رسانههای خارجی قرار گرفت. خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس در گزارشی درباره یومالله ۲۲ بهمن، روی حضور مردم ایران در چهلوششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به رغم سرمای شدید دست گذاشت و عنوان کرد: «ایرانیها سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ را گرامی داشتند؛ مراسمی که برای نخستینبار پس از بازگشت دونالد ترامپ و احیای کارزار «فشار حداکثری» او برگزار شد». شبکه المسیره نیز در گزارشی اعلام کرد: «تظاهرات باشکوه به مناسبت چهلوششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در مناطق مختلف جمهوری اسلامی ایران برگزار شد». شبکه المنار لبنان هم با پخش زنده این تظاهرات تصریح کرد: «مردم ایران بار دیگر تجدید پیمان کردند و راهپیماییهای میلیونی در چهلوششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار شد». العربی الجدید هم در گزارشی تاکید کرد ایران، سالگرد پیروزی انقلاب خود را جشن گرفت و روستاها و شهرهای ایران شاهد راهپیمایی مردمی به مناسبت چهلوششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بر نظام پادشاهی بود.
العهد لبنان نیز در گزارشی آورد: «راهپیماییهای مردمی به مناسبت چهلوششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در تهران و بیش از 1400 شهر و 38 هزار روستا برگزار شد».
شبکه المیادین هم اعلام کرد که تهران (پایتخت) و تمام شهرهای ایران، شاهد برگزاری راهپیمایی گسترده به مناسبت چهلوششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بود.
شبکه ماهوارهای العهد عراق هم در گزارشی اعلام کرد خیابانهای تهران مملو از مردمی شد که آمده بودند تا چهلوششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند.
* سردار حاجیزاده: ترامپ جرأت حمله به ایران را ندارد
فرمانده نیروی هوافضای سپاه در راهپیمایی ۲۲ بهمن در تهران در واکنش به تهدید ترامپ علیه کشورمان تصریح کرد: او چنین جرأتی ندارد.
سردار امیرعلی حاجیزاده در جریان حضور در راهپیمایی 22 بهمن، در گفتوگو با خبرنگاران در واکنش به تهدید ترامپ علیه کشورمان و در پاسخ به این سوال که او گفته اگر توافق نشود به ایران حمله میکند، بیان کرد: چنین حرفی نزده و چنین جرأتی ندارد.
وی افزود: ایران قدرتمند زیربار حرف زور نمیرود؛ نگران بیرون از کشور نباشید، ما باید مشکل داخل را حل کنیم.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه همچنین درباره نقش نوجوانان و جوانان در پیروزی انقلاب بیان کرد: با بررسی آمار شهدای انقلاب و دفاعمقدس در میبابیم بیشترین شهید را از قشر نوجوان و جوان داشتهایم و 36 هزار شهید دانشآموزی که به سن قانونی نرسیده بودند، انقلاب را در دهه اول انقلاب حفظ کردند.
حاجیزاده عنوان کرد: امروز نیز جوانان پرچمدار اصلی هستند و باید به صحنه بیایند و در عرصههای مختلف از انقلاب اسلامی دفاع کنند.
* عراقچی: اعتماد به مذاکره نداریم
وزیر امور خارجه گفت: آمریکا در برجام بدعهدی کرد و اعتماد به مذاکره نداریم و تحت فشار و زور به هیچوجه مذاکره نخواهیم کرد.
سیدعباس عراقچی دیروز در جشن پیروزی انقلاب اسلامی در راهپیمایی 22 بهمن در جمع مردم همدان در میدان امام(ره) این شهر با بیان اینکه مسؤولان کشور به اتکا و پشتوانه مردم تحت رهبری داهیانه و هوشیارانه رهبری جلوی استکبار خواهند ایستاد و ایستادهاند، افزود: ما اجازه نخواهیم داد کسی تلاش کند اراده خود را به مردم ایران از طریق تهدید و تحریم تحمیل کند.
وی اظهار داشت: امروز با رئیسجمهوری در آمریکا مواجه هستیم که به سیاست فشار حداکثری در برابر ایران بازگشته و جالب اینکه در حالی که سندی را امضا میکند و بخشنامهای را به دولتش صادر میکند که بزرگترین فشارها را به مردم ایران وارد کنند، همزمان برای فریبکاری حرف از مذاکره و آمادگی برای مذاکره میزند.
وزیر امور خارجه با طرح این سوال که ما برای چه باید زیر فشار مذاکره کنیم؟! چه منطقی حکم میکند و چه انسان آزادهای قبول دارد که تحت فشار و زور وارد مذاکره شود؟! عنوان کرد: منظور آنها از این مذاکره تسلیم است و ملت ایران هیچگاه زیر بار تسلیم نخواهد رفت.
***
امضای 22 بهمن، یادداشت ترامپ را باطل کرد
مصطفی نصری: راهپیمایی باشکوه ۲۲ بهمن امسال در حالی برگزار شد که سایه تهدیدات و فشارهای آمریکا بیش از پیش بر فضای سیاسی ایران سنگینی میکرد. در هفتههای اخیر، انتشار یک یادداشت رسمی از سوی رئیسجمهور آمریکا که صراحتا تحریمهای سختگیرانهتر و اقدامات ضدایرانی بیشتری را به وزارت خزانهداری، وزارت خارجه و دیگر نهادهای آمریکایی محول کرده، بار دیگر نشان داد دولت ایالات متحده، بویژه در دوران ترامپ، نهتنها قصدی برای تعامل عادلانه با ایران ندارد، بلکه به دنبال محاصره کامل اقتصادی و تضعیف توان داخلی کشور است. با این حال، پاسخ مردم ایران به این تهدیدات چیزی جز نمایش اتحاد، انسجام و همبستگی ملی نبود.
* پیام راهپیمایی ۲۲ بهمن؛ مقاومت در برابر زورگویی
مراسم ۲۲ بهمن همواره تجلی اراده و عزم ملی مردم ایران در دفاع از استقلال و عزت کشور بوده است. امسال نیز میلیونها ایرانی با حضور گسترده در خیابانها، پیام روشنی به دشمنان کشور مخابره کردند: ملت ایران هرگز در برابر فشارها و تهدیدات تسلیم نخواهد شد. این حضور نهتنها تأکیدی بر حمایت از آرمانهای انقلاب اسلامی بود، بلکه پاسخی قاطع به سیاستهای خصمانهای محسوب میشد که از سوی دولت آمریکا دنبال میشود. در شرایطی که برخی جریانهای غربگرا هنوز بر طبل مذاکره با آمریکا میکوبند، تجربه خروج یکجانبه آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای بیسابقه علیه ایران نشان داده است مذاکره با چنین دولتی نهتنها نتیجهای در بر ندارد، بلکه به سوءاستفاده بیشتر دشمنان از حسننیت ایران منجر میشود. رهبر انقلاب نیز اخیرا تاکید کردند آمریکا قابلاعتماد نیست و مذاکره با چنین کشوری، نه عقلانی است، نه شرافتمندانه. ایشان همچنین با اشاره به مشکلات داخلی و معیشتی که اغلب مردم با آن درگیر هستند، گفتند: آنچه مشکلات را برطرف میکند عامل داخلی یعنی «همت مسؤولان متعهد و همراهی ملت متحد» است که مظهر این اتحاد ملی، راهپیمایی ۲۲ بهمن است.
* واکنش مسؤولان به یادداشت ضدایرانی ترامپ
در پی انتشار یادداشت اخیر رئیس دولت آمریکا که در آن بر اجرای تحریمهای سختگیرانهتر علیه ایران تأکید شده بود، بسیاری از مسؤولان کشور واکنش نشان دادند. رئیسجمهور نیز در سخنرانی 22 بهمن خود به دورویی و نفاق دولت آمریکا اشاره کرد و خطاب به ترامپ گفت: «تو اگر اهل مذاکره بودی، پس چرا این غلطها را میکنی؟» وی تأکید کرد: «ترامپ از یکسو شعار مذاکره سر میدهد و از سوی دیگر، در همان لحظه یادداشتی را امضا میکند که تمام توطئههای ممکن را علیه ایران دربر دارد». این سیاست دوگانه نشاندهنده رویکرد واقعی آمریکا نسبت به ایران است: استفاده از شعار مذاکره به عنوان پوششی برای اعمال فشارهای حداکثری.
* وحدت، رمز پیروزی در برابر دشمنان
یکی از مهمترین پیامهای راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال، لزوم وحدت و همبستگی ملی در برابر تهدیدات خارجی بود. تاریخ نشان داده است هرگاه مردم و مسؤولان کشور در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، توانستهاند از بحرانها و چالشهای بزرگ عبور کنند. تحریمهای اقتصادی، فشارهای سیاسی و تهدیدات نظامی، همه ابزارهایی هستند که دشمنان ایران برای تضعیف کشور به کار گرفتهاند اما آنچه تاکنون مانع تحقق اهداف آنها شده، وحدت ملی و ایستادگی مردم بوده است. در شرایط کنونی، بیش از هر زمان دیگری نیاز است مردم و مسؤولان با درک صحیح از شرایط بینالمللی، از دامن زدن به اختلافات داخلی خودداری کنند و تمام توان خود را برای تقویت جبهه داخلی به کار بگیرند. «مقاومت فعال» در برابر دشمنان، بهترین راهکار برای حفظ استقلال و عزت کشور است. این مقاومت، نهتنها در بعد نظامی و امنیتی بلکه در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
* نقش مردم در مقابله با فشارهای اقتصادی
یکی از مهمترین اهداف تحریمهای آمریکا، ایجاد نارضایتی در میان مردم و دلسرد کردن آنها از ادامه مسیر انقلاب است. دشمنان بهخوبی میدانند تنها راه تضعیف ایران، جدا کردن مردم از نظام است. با این حال، حضور گسترده مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن نشان داد آنها با وجود مشکلات معیشتی و اقتصادی، همچنان پای آرمانهای خود ایستادهاند و اجازه نخواهند داد فشارهای خارجی به تضعیف کشور منجر شود.
در این میان، نقش مسؤولان نیز بسیار حیاتی است. اگر چه تحریمها تأثیرات خود را بر اقتصاد کشور گذاشتهاند اما بخش عمدهای از مشکلات اقتصادی ناشی از سوءمدیریت و عدم استفاده صحیح از ظرفیتهای داخلی است. در چنین شرایطی، همدلی میان مردم و مسؤولان میتواند زمینهساز عبور از مشکلات و حرکت به سمت خودکفایی اقتصادی باشد. تکیه بر تولید داخلی، کاهش وابستگی به ارز خارجی و تقویت بخش خصوصی از جمله اقداماتی است که میتواند تأثیر تحریمها را به حداقل برساند.
ارسال به دوستان
جشنواره چهل و سوم فیلم فجر بهترینهای خود را شناخت
سیمرغها تقسیم شد
چهلوسومین جشنواره فیلم فجر شامگاه دوشنبه 22 بهمن بهترینهای خود را شناخت. مهمترین نکته درباره جشنواره امسال، انتخابهای عجیب هیات داوران بود؛ موضوعی که باعث اعتراض و حیرت کارشناسان و حتی حضار در سالن شد. دستکم در جوایز اصلی، این موضوع مشهود بود و عدم استقبال حاضران در سالن نشان میداد آنها با انتخاب هیات داوران همراهی نمیکنند. جایزه بهترین فیلم جشنواره به «زیبا صدایم کن» رسید، در حالی که بر اساس نظر کارشناسان و همینطور تماشاچیان، فیلم «موسی کلیمالله» شایسته دریافت سیمرغ بهترین فیلم بود. البته فیلم حاتمیکیا توانست سیمرغهای بهترین دستاورد فنی، بهترین چهرهپردازی، بهترین طراحی لباس، بهترین طراحی صحنه و بهترین نقش مکمل مرد را از آن خود کند. براساس انتخاب هیات داوران چهلوسومین جشنواره، سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد به مصطفی زمانی برای نقشآفرینی در فیلم «شمال از جنوب غربی» رسید. فریبا نادری هم برای فیلم «شوهر ستاره»، سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد؛ انتخابی که با استقبال حضار در سالن مواجه نشد. به اعتقاد کارشناسان، شانس نخست دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن خانم مریلا زارعی برای فیلم «موسی کلیمالله» بود. فیلم «شمال از جنوب غربی» توانست جوایز مهمی را از آن خود کند. بهترین فیلمبرداری، بهترین نقش اول مرد و بهترین کارگردانی از آن این فیلم شد. حمید زرگرنژاد، کارگردان این فیلم سیمرغ بهترین کارگردان را دریافت کرد. فیلم «بچه مردم» هم از فیلمهایی بود که مورد توجه قرار گرفت و جوایز زیادی را کسب کرد. این فیلم سیمرغهای بهترین فیلمنامه، بهترین تدوین و بهترین کارگردان اول را از آن خود کرد. فیلم «صیاد» هم توانست سیمرغهای بهترین جلوههای ویژه بصری و بهترین جلوههای ویژه میدانی را از آن خود کند. در بخش فیلم اول، جایزه بهترین فیلم به فیلم سینمایی «رها» رسید. فیلمهای «خدای جنگ» و «ناتور دشت» نیز به عنوان بهترین فیلمهای نگاه ملی انتخاب شدند. یکی دیگر از موضوعاتی که در این دوره از جشنواره موجب انتقاد شد، بیتوجهی به فیلم «خدای جنگ» بود که به اعتقاد کارشناسان در توزیع جوایز، به این فیلم بیمهری شد.
******
صورتبندی کلی آثار حاضر در جشنواره چهلوسوم فیلم فجر
وقتی همه بیداریم
میلاد جلیلزاده: سرانجام فجر چهلوسوم هم به ایستگاه پایانی رسید و برندگانش را شناخت. به دلیل تعداد بالای آثار، حضور در فجر امسال برای مخاطبان جشنواره هم سخت بود اما همه آمدند و بیخوابی کشیدند و صبورانه تکتک آثار را بدرقه کردند تا دفتر چهلوسومین دوره از جشنواره فجر بسته شود. در برگزاری این رویداد نه فقط مدیران فرهنگی و حتی عوامل سینما، بلکه مردم و مخاطبان جشنواره هم سهیم بودند؛ همانها که این شبها را بیدار ماندند و بیطاقت نشدند تا چراغ جشنواره روشن بماند.
اگر به بحث داوریهای این دوره پرداخته شود و سوالاتی در این باره مطرح شوند، همچنان همان سوال پاسخهای همیشگی مطرح خواهند شد، از این قبیل که «همه چیز به سلیقه هیات داوران مربوط است و کسی در آرای آنها دخالت نمیکند». با این حال هنوز خیلیها قانع نشدهاند که داوریهای جشنواره فقط برآمده از رای و نظر هیات داوران است. اما گذشته از مراسم اختتامیه که به دبیر جشنواره و مدیر فارابی و رئیس سازمان سینمایی و در نهایت دولت وقت مرتبط است، چیزی که استمرار پیدا کرده و به امروز رسیده و متعلق به همه است اهمیت دارد، یعنی جشنواره فیلم فجر؛ جشنوارهای که تا همین یکی دو سال پیش خیلیها میخواستند تعطیلش کنند امسال طوری برگزار شد که انگار نه انگار مدتی پیش به یکی از اصلیترین اهداف نمادین برای حمله به حاکمیت فرهنگی کشور بدل شده و زیر بارش هجمههای بیامان بود. فستیوال امسال خیلی شلوغ بود و بخش مسابقه آن ۳۳ فیلم بلند داشت و در بخش انیمیشن هم ۴ اثر به رقابت پرداختند. خیلی از قواعد همیشگی برای برگزاری این دوره نادیده گرفته شد که از جمله آنها میتوان به شرط اولین حضور در جشنواره فجر اشاره کرد. قبلا این قانون جدیتر گرفته میشد و فیلمهایی که پیش از فجر در سایر فستیوالهای دنیا نمایش داده شده بودند به بخش مسابقه نمیآمدند. درباره پذیرش این حجم از آثار به نظر میرسد انگار سیاست کلان برگزارکنندگان این دوره این بود که همه اهالی سینما از هر طیف را دور هم جمع کنند و مجددا شمایل خانوادگی این رویداد زنده شود و خیلی از معیارها و ضوابط عمدا به نفع چنین اولویتی نادیده گرفته شد. شاید قاعده «اولین نمایش فیلمها در جشنواره» فجر در سالهای بعد مجددا به دستور کار دبیرخانه برگردد. یک بخش داغ و پرحاشیه دیگر در این جشنواره که البته فقط اهالی رسانه و عدهای از عوامل سینما مخاطب آن بودند، نمایشهای ویژه در آخرین سانس ایوان جشنواره بود. تعدادی از فیلمهای توقیفی یا فیلمهایی که به هر علت تا به حال پروانه نمایش عمومی آنها صادر نشده، در این بخش به نمایش درآمدند که «رگهای آبی» درباره زندگی فروغ فرخزاد، «رکسانا» از پرویز شهبازی، «غریزه» از سیاوش اسعدی و «پیرپسر» به کارگردانی اکتای براهنی از جمله آنها هستند. در میان این فیلمها هم بعضی از آنها لااقل مورد استقبال بخشی از اهالی رسانه قرار گرفتند و بعضی دیگر نه.
فجر چهلوسوم جشنواره شلوغ و نفسگیری بود و با اینکه تعداد فیلمهایش بالا رفت، تعداد آثار قابل قبولی که به لحاظ کیفیت روی آنها اجماع نسبی وجود داشته باشد، نه چندان بیشتر از دورههای قبل بود و نه کمتر. تنها حسنی که برای به نمایش درآمدن این حجم از آثار در فجر ۴۳ میتوان به آن اشاره کرد، نمای کلی و نسبتا جامعی است که از سینمای ایران میدهد؛ از کمدیسازانی که به چیزی جز گیشه فکر نمیکنند تا آثار اجتماعی و شبهاجتماعی که حتی برای جذب مخاطب خاص هم نکوشیدهاند، چه رسد به مخاطب خاص. در این دوره میشد نمایندگانی از تمام جریانهای سینمایی کشور را دید. فیلمهای مقاومت و دفاع مقدس، فیلمهای بخش خصوصی، فیلمهایی که جشنوارههای خارجی را هدف میگیرند و... حتی انیمیشن ایران هم رخ نسبتا واضحی از وضعیت خود در این سالها را در فجر امسال نمایش داد.
از همین رو مرور فجر چهلوسوم و دستهبندی آثار آن و جریانشناسی فرمی و محتواییاش میتواند سیمایی کلی از وضعیت امروز سینمای ایران به دست بدهد. فیلمهای این دوره از فجر به چند دسته کلی قابل تقسیمبندیاند؛ فیلمهای اجتماعی، فیلمهای مقاومت و دفاعمقدس، فیلمهای اجتماعی و انیمیشنها. چند موضوع مهم را هم میشد در این جشنواره رصد کرد؛ از جمله گروهکهای معاند و تجزیهطلب اول انقلاب، پرتره سرداران شهید، موضوع نوجوانان، مسؤولیت پدری و مسائل جنایی. در میان فیلمهای امسال سوژه مسائل روانشناختی هم بسیار پررنگ بود؛ طوری که میتوان پرونده جداگانهای را به طور مستقل در باب آن گشود. بعضی تابوشکنیها هم در این دوره بسیار پرتکرار بودند که سوای ماهیت هر کدامشان، نکته قابل توجه همین تکرار شدنشان در فیلمهای مختلف است. یعنی فیلمسازان مختلف احتمالا بدون اطلاع از کار هم، همگی یک نوع تابوشکنیهای خاصی را تکرار میکردند. این موضوع را هم میتوان در مجال جداگانهای بهطور مفصل ریشهیابی کرد.
یک نگاه کلی به آثار این دوره از جشنواره فجر نشان میدهد همچنان لمپنیسم یکی از مسائل مبتلابه جامعه ما و بالطبع سینمای ایران است. بعضی فیلمها از چشمانداز چنین جماعتی به دنیا نگاه میکنند تا با ایجاد حس همزادپنداری در آنها به فروش گیشهای بالایی دست پیدا کنند. بعضی فیلمهای دیگر هم نگاهی منفی یا آسیبشناختی به این طیف اجتماعی دارند. امسال جز فیلم «زیبا صدایم کن»، در غالب آثار اجتماعی تصویر مناسبی از پدر دیده نشد اما واکنشهای شورانگیزی که به فیلم رسول صدرعاملی داده شد، نشان داد حتی مخاطبان نخبه هم دیگر از این همه پدرکشتگی سینما با پدران خسته هستند. در عوض امسال به هیچ وجه خبری از حمله به ارکان و بنیانهای قضایی اسلام از جمله قصاص در میان فیلمها دیده نمیشد که احتمالا بخشی از این وضعیت حاصل تلاشهای مدیر جدید سازمان سینمایی و دبیر جشنواره هنگام چینش میزانسن آثار حاضر در فجر چهلوسوم است.
به طور کل فیلمهای این دوره را تا حدود زیادی میتوان ماحصل کار دولت قبل در امر تولید محصولات سینمایی دانست و نوع برگزاری جشنواره، چشماندازی را که از مدیریت جدید در دوره جدید وجود خواهد داشت به ما نشان میدهد. البته این به آن معنا نیست که تکتک تولیدات سینمای ایران که زمان جلوی دوربین رفتنشان مربوط به دولت قبل میشود، مطابق با معیارهای همان دولت هستند و از طرفی همه آنچه دولت فعلی میخواهد به آن برسد در عمل محقق شود اما این سیاستگذاریها هم بیتاثیر نیستند. در فیلمهای جشنواره فجر امسال چندین نکته پرتکرار وجود داشت که ریشهیابی آنها تا حدودی میتواند ذهنیت عموم فیلمسازان ایرانی را از یک سو و وضعیت نهادها و ارگانهایی که در فیلمسازی فعال بودند را از سوی دیگر نشان دهد. بهعلاوه، میتوان به نکاتی از ساختارهای سینمای ایران هم پی برد که در کیفیت و محتوای نهایی کارها بیتاثیر نیستند.
* همپوشانی موضوعی ارگانها
امسال ۲ فیلم «شمال از جنوب غربی» و «بازیخونی» در ارتباط با وقایع اول انقلاب در شهر هزار سنگر یا همان آمل بودند. البته سازندگان این ۲ فیلم اصرار ویژهای داشتند که مقطع زمانی روایتشان و حتی سوژهای که به آن پرداختهاند با هم متفاوت است اما نمیتوان شباهت این ۲ کار به هم را انکار کرد. اگر برنامهریزی دقیقتری وجود داشت، احتمالا بودجه یکی از این فیلمها برای بازخوانی گوشه دیگری از تاریخ معاصر کشور که نادیده مانده در نظر گرفته میشد یا لااقل هزینه ساخت هر ۲ فیلم و همتی که صرف آنها شده، جمع میشد تا اثری با قدرت ۲ برابر تولید شود اما چنین اتفاقی در شرایطی رخ میدهد که کمترین هماهنگی بین نهادها و ارگانهایی که از تولیدات سینمایی حمایت میکنند وجود دارد و حتی رقابت بین آنها باعث میشود از کار هم بیخبر باشند. ۲ فیلم «اشک هور» و «اسفند» هم پرترهای از شهید مظلوم علی هاشمی را نمایش دادند که البته مورد دوم به اولین روزهای جنگ میپرداخت و «اشک هور» مقطع پس از شهادت او را نشان میداد و روی چشمانتظاری مادر و خانوادهاش تمرکز کرده بود. اینکه ۲ فیلمساز به ۲ مقطع زمانی متفاوت از زندگی یک نفر بپردازند، چیزی طبیعی است و حتی جا دارد آثار دیگری هم درباره شهید هاشمی تولید شوند اما مشکل اینجاست که این اتفاق به عمد و با انگیزه کامل کردن پازل شناخت مخاطبان از شهید هاشمی انجام نشده، بلکه بر اثر یک ناهماهنگی به وجود آمده است.
* کمدیهای بفروش و نفروش
چند فیلم کمدی در فجر امسال حضور داشتند که بعضی از آنها مستقیما باید به گیشه میرفتند و در اینکه جایشان در جشنواره فجر باشد تردیدهایی وجود داشت. چند سال پیش هم کمدی «مسخرهباز» از جواد رضویان با موضوع مداح مشهوری که نامزد شورای شهر شده و رابطهاش با یک خانم، مسالهساز میشود، به فجر آمده بود. خلاصه دوخطی داستان این فیلم و نام کارگردانش کنجکاوی زیادی نسبت به آن ایجاد میکرد که میتوانست در گیشه به فروشش کمک فراوانی بکند اما آمدنش به فجر و دریافت تندترین نقدها، سرنوشت گیشه فیلم را طور دیگری رقم زد. برای بعضی کمدیهای امسال هم ممکن است همین اتفاق افتاده باشد اما آثار دیگری هم بودند که برخلاف رویه معمول آثار کمدی این سالها ساخته شدند و اتفاقا نمایش آنها در فجر کمک زیادی به دیده شدنشان کرد. شاخصترین نمونه در این میان «بچه مردم»، اولین ساخته محمود کریمی است که خود این فیلمساز هم در نسبت دادن عنوان کمدی به آن تردید دارد و از سبک خاصی از فیلمهای طنز که در سایر نقاط دنیا زیاد دیده شدهاند پیروی میکند. بچه مردم روی استفاده از ستارههای معروف برای دستیابی به فروش بالا حسابی نکرد اما نتیجه کار فیلمی از آب درآمده که اگر با هر ابزاری بشود مخاطب را پای تماشای آن آورد، به احتمال زیاد راضی از سالن نمایش بیرون میرود. اگر اکرانهای جشنواره فجر و استقبال مخاطبانش از این جنس کمدی بتواند روی فروش بچه مردم تاثیر مثبتی بگذارد این را میتوان یک دستاورد عملی شگرف برای این رویداد سینمایی دانست.
* چرا محسن رضایی اینقدر تکرار شد؟
در ۳ فیلم از آثار حاضر در جشنواره فجر امسال پرترههایی از سردار محسن رضایی به نمایش درآمد که البته مورد فیلم «اشک هور» بسیار کوتاه بود و شاید در سریال آن بیشتر بتوان چهره فرمانده کل سپاه در دوران جنگ را دید. این قضیه حتی همانطور که قابل پیشبینی بود، دستمایه یکسری شوخیها در میان اهالی رسانه و دنبالکنندگان جدی جشنواره هم شد؛ از جمله اینکه میگفتند متناسبتر بود پوستر جشنواره با عکس سردار رضایی طراحی میشد. سردار رضایی مطلقا هیچ نقشی در حضور پرتکرارش در فیلمهای امسال نداشت تا جایی که خودش هم از گوشه و کنار برای دیدن این فیلمها اقدام میکرد و همین نشان میداد که میخواهد ببیند دربارهاش چه گفتهاند و چه تصویری از او نشان دادهاند. وقتی به طور تصادفی در یک دوره از جشنواره ۳ فیلم مجزا، تصویری از یک نفر را نشان میدهند، این قضیه از آنجا نشأت میگیرد که در سالهای اخیر، فیلمسازان ایرانی وقتی میخواهند سر وقت موضوعات مرتبط با مقاومت و دفاع مقدس بروند، عموما ایده دیگری جز پرترهنگاری ندارند. نتیجه پرترهنگاری هم در نهایت این میشود که به سبب محدود بودن چهرههای شاخص جنگ، بعضی اسامی مرتب تکرار شوند. ایراد دومی که این قضیه ایجاد میکند فاصله گرفتن کارها از درام است که امسال بیشتر از هر موردی در فیلم «صیاد» به چشم میخورد. واقعیت ممکن است لحظات دراماتیکی داشته باشد اما شروع و پایان آن و روندهای میانیاش تقریبا هیچوقت مطابق با معیارهای دراماتیک رخ نمیدهد. اگر این فیلمها درباره یکسری رزمنده معمولی بودند، هم میشد قصههایی از آن آدمها روایت کرد که چفت و بست دراماتیک داشته باشند و هم امکان نمایش دادن گذرای چهره هر کدام از این فرماندهان وجود داشت و شاید به این شکل شکوه و ابهت بیشتری هم به آنها داده میشد.
* تصویر پدر در سینمای ایران
مساله تصویر پدر در سینمای ایران به یکی از اصلیترین دغدغهها در سالهای اخیر تبدیل شده است. پدر در بسیاری از فیلمهای این چند سال چهرهای ظالم و زورگو دارد یا بهشدت اهمالکار و بیتفاوت است و همین خصوصیات او به بنیان خانواده صدمهای جدی میزند. دلایل متعددی برای به وجود آمدن این لحن بین فیلمسازان ایرانی میتوان برشمرد اما سبب هرچه که هست، نتیجه کار چنان شده که انگار بغض سنگینی زیر گلوی مخاطبان ایران سنگینی میکند و آنها از نمایش چنین تصویر مخدوشی از مهمترین مرد زندگیشان خستهاند. این خستگی و به تنگ آمدن را بیشتر از هر جایی میشد در واکنشهای شورانگیزی که به فیلم «زیبا صدایم کن»، ساخته رسول صدرعاملی داده شد دید. از این فیلم چه به لحاظ کارگردانی و چه فیلمنامه ایراداتی میشد گرفت که بعضی بهشدت واضح بودند و مخاطب عام هم به راحتی میتوانست آنها را مورد اشاره قرار دهد اما مخاطبان جشنواره با وجود همه این موارد، با تشویقهای مکررشان به فیلمسازان چنین علامتی دادند که تصویر مثبت پدر حتی همراه با ایرادات فنی، چیزی است که امروز آن را کم دارند. امسال در فیلمهای «ترک عمیق» و «مرد آرام» مردانی دیده شدند که اگرچه ظاهر امروزشان آرامش دارد و صلحجو است، اما در گذشته آنها جنایتهایی نابخشودنی وجود دارد. در فیلم «فریاد» هم پدر مظهر شرارت است و ۲ فرزندش را کشته و سرانجام سومی موفق میشود او را از میان بردارد. نمیتوان با ابلاغ بیانیهای درباره بایستگیهای نمایش تصویر پدر در سینما این موضوع را حل و فصل کرد و جلوی خلاقیت را هم با تبصرههای دست و پاگیر نباید گرفت اما وقتی میبینیم تصویر پدر در سینمای ما با تصویری که اکثریت جامعه از پدرانشان در ذهن دارند تا این اندازه متفاوت است، به نظر میرسد باید برای اصلاح این جریان ریلگذاری فرهنگی هوشمندانهای صورت بگیرد.
* سینمای ایران و دغدغههای روانشناختی
یکی از نکات قابل توجه در جشنواره فجر امسال تعداد بالای فیلمهایی است که با مسائل روانشناختی مرتبط بودند. در «ترک عمیق» شخصیت اصلی فیلم در ابتدای داستان از آسایشگاه روانی بیرون میآید و قصه را به راه میاندازد و در «زیبا صدایم کن» هم پدر قصه دقیقا از همین موقعیت وارد روایت میشود. در «چشم بادومی» شخصیت نوجوانی وجود دارد که دچار از خودبیگانگی شده و بر اثر علاقه مفرط به یکی از خوانندگان کرهای فکر میکند که تبدیل به خود او شده است. در فیلم «دست تنها» یکی از شخصیتهای قصه با بازی شکیب شجره، جوانی عصبی و به اصطلاح روانی است که گاهی رفتارهای عجیبی هم از او سر میزند. در فیلم «فریاد» یکی از اصلیترین دلایلی که در گذشته یکی از شخصیتها، کارش را به اینجا و موقعیت فعلی کشانده، اختلالات روانی فرزندش و سپس همسرش بوده است. در فیلم «داد» شخصیتی شیزوفرنیک داریم که گاهی به شک میافتد آنچه میبیند حقیقت است یا رویا. در نهایت مشخص میشود بخش قابل توجهی از داستانی که روایت شد، در حقیقت وهم این شخصیت بوده اما ممکن است بعضی مخاطبان متوجه این دوپارگی در روایت نشوند. در «رها» هم پدر خانواده که راننده مترو بوده، پس از دیدن خودکشی یک دختر مقابل قطارش دچار حالات روحی و عدم تعادل میشود که باعث ترک شغل او و سوق پیدا کردن زندگیاش به سمت ویرانی میشود. در بعضی فیلمهای دیگر مثل «گوزنهای اتوبان» و «ناتور دشت» هم شخصیتهایی وجود دارند که دچار اختلالات عصبی یا تیکهای عصبی هستند و اتفاقا این شخصیتها در پیشبرد درام نقش تعیینکنندهای دارند.
******
نگاهی به ترکیب هیأت داوران
6 ضلعی قضاوت
گروه فرهنگ و هنر: نام 2 کارگردان، یک فیلمبردار، یک تدوینگر، یک بازیگر، یک منتقد و یکی از مدیران سابق سینمایی در فهرست داوران چهلوسومین دوره جشنواره فیلم فجر دیده میشد. طی احکامی از سوی منوچهر شاهسواری به عنوان دبیر جشنواره، کمال تبریزی، رضا درستکار، بهرام رادان، علیرضا رئیسیان، علیرضا زریندست، عزتالله ضرغامی و مستانه مهاجر به عنوان اعضای هیات داوران این دوره از جشنواره فیلم فجر معرفی شدند. نخستین جلسه هیات داوران بخش مسابقه سینمای ایران چهلوسومین جشنواره فیلم فجر، عصر روز سهشنبه ۹ بهمن همزمان با مبعث پیامبر اعظم(ص) در محل ستاد جشنواره برگزار شد. به عبارتی، برخلاف بعضی دورههای پیشین که هیات داوران پس از شروع جشنواره و دیده شدن فیلمها در سالنهای نمایش شروع به کار میکردند، در این دوره فرآیند داوری 3 روز قبل از برگزاری جشنواره آغاز شد. با توجه به بالا بودن حجم فیلمهای راه یافته به بخش مسابقه جشنواره فجر در این دوره، طبیعی به نظر میرسید که مدت زمان بیشتری برای داوری آثار اختصاص یابد.
البته چند روز بعد از شروع به کار هیات داوران اعلام شد بهرام رادان از فرآیند داوریها انصراف داده است. او در خارج از کشور بود و در زمان مقتضی نتوانست به کشور برگردد و وقتی حس کرد باز هم ممکن است آمدنش به تأخیر بیفتد، انصراف خود را اعلام کرد. در ادامه شرح مختصری از بیوگرافی این چهرهها و سوابق سینمایی آنها را میخوانید. با اینکه در ادامه این متن به بیوگرافی بهرام رادان اشاره نشده است، باید در نظر گرفت که انتخاب او در کنار این جمع میتوانست نشان بدهد دبیر جشنواره و رئیس سازمان سینمایی چه نوع ترکیبی را برای داوری این دوره مدنظر داشتند. در ترکیب فعلی هیات داوران هیچ بازیگری وجود ندارد، در حالی که این قضیه در طراحی اولیه مدیران جشنواره مدنظر قرار گرفته بود.
* کمال تبریزی
کمال مصفایتبریزی، متولد ۱۳۳۸، فارغالتحصیل رشته سینما و تلویزیون از دانشگاه هنر است. او تا به حال در رشتههای تدوین، تهیه و تولید، صحنه و لباس، فیلمبرداری، فیلمنامه و کارگردانی فعالیت کرده است و شروع فعالیت حرفهای او مربوط به سینمای آزاد تهران در سال ۱۳۵۸ میشود. تبریزی که پیش از این به کرات در فجر حضور داشته و جوایزی هم گرفته، جزو دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا بود و نکته جالب اینجاست که عزتالله ضرغامی هم به عنوان یکی دیگر از اعضای آن گروه، امسال در ترکیب هیات داوران قرار دارد.
* علیرضا رئیسیان
علیرضا رئیسیان متولد ۱۳۳۴، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده سینمای ایران، دانشآموخته کارگردانی از دانشکده صداوسیما و دارای نشان درجه یک هنری معادل دکترای افتخاری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. رئیسیان را به خاطر ساخت فیلم ریحانه در سال ۶۸ به عنوان کارگردان نخستین عاشقانه سینمایی در دوره پس از انقلاب میشناسند اما او کارگردان کمکاری است و از آن روز تا به حال تنها ۵ فیلم ساخته است. رئیسیان یک بار در بخش فیلمهای اول و دوم سیزدهمین جشنواره فجر دیپلم افتخار بهترین اثر را دریافت کرد و در شانزدهمین دوره برای «بانوی اردیبهشت» جایزه ویژه هیات داوران را برنده شد. او برای فیلمهای «ریحانه» و «دوران عاشقی» هم نامزد عناوین بهترین فیلم اول، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم شده بود.
* رضا درستکار
رضا درستکار متولد ۱۳۴۳ در تهران، دانشآموخته رشته کتابداری است. درستکار از سال ۱۳۶۸ به شکل رسمی و حرفهای کارش را در مطبوعات به عنوان نویسنده و منتقد سینمایی آغاز کرد و در مقاطعی با نشریات تخصصی از جمله ماهنامههای فیلم، ادبستان، فیلم ویدئو، فصلنامه فارابی و نشریه فصلی سینما تک موزه هنرهای معاصر همکاری کرده است و از بدو تاسیس ماهنامه دنیای تصویر (از سال ۱۳۷۲ تا کنون) نویسنده و عضو ثابت شورای نویسندگان این نشریه بوده است. از درستکار مقالههای متعددی در حوزه سینما منتشر شده و کتاب او درباره فریدون گله هم یکی از مراجع قابل توجه برای علاقهمندان به تاریخ سینماست. او تاکنون چند فیلم مستند را هم کارگردانی کرده است.
* علیرضا زریندست
علیرضا زریندست، فیلمبردار بسیار پرکار و پرسابقه سینمای ایران که در آخرین روزهای سال ۱۳۲۴ متولد شد و فعالیتش را به عنوان دستیار فیلمبردار از سال ۴۶ آغاز کرد، تا به حال در ۷۳ فیلم سینمایی مدیر فیلمبرداری بوده و در ۳۸ فیلم به عنوان فیلمبردار و در 2 فیلم به عنوان دستیار فیلمبردار فعالیت کرده است. او حتی سابقه تدوین 2 فیلم، طراحی صحنه و لباس یک فیلم و انجام جلوههای ویژه در فیلمی دیگر را هم در کارنامه دارد. زریندست در فجر سیزدهم سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری را برای فیلم «پری» دریافت کرد و در جشنواره سیوششم مجدداً این جایزه را برای «سرو زیر آب» گرفت. او در فجر چهلویکم برای بار سوم این جایزه را با فیلم «سینما متروپل» به دست آورد.
* عزتالله ضرغامی
سیدعزتالله ضرغامی متولد آخرین روزهای سال ۱۳۳۸، یکی از سیاستمداران ایرانی است که در حوزه مدیریت فرهنگی سوابق متعددی دارد. ضرغامی از ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۲ معاون وزیر فرهنگ و ارشاد در امور مجلس بود و از ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶ معاونت امور سینمایی وزیر فرهنگ را بر عهده داشت. او سال ۱۳۷۹ در دوره ریاست علی لاریجانی بر سازمان صدا و سیما، به معاونت امور مجلس و استانهای سازمان صداوسیما منصوب شد و تا سال ۱۳۸۳ در این جایگاه فعالیت کرد و پس از آن به مدت ۱۰ سال، در فاصله سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳ ریاست سازمان صداوسیما را برعهده داشت. او تا سال ۱۴۰۰ عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود و پس از آن تا سال 1۴۰۳ وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شد. ضرغامی هماکنون از اعضای شورای عالی فضای مجازی است.
* مستانه مهاجر
مستانه مهاجر متولد سال ۱۳۵۳، دانشآموخته رشته تدوین از دانشگاه سوره است. او فعالیت حرفهای خود در سینما را سال ۷۶ با حضور در تیم امور فنی صدا در فیلم «بانوی اردیبهشت» آغاز کرد و پس از آن چند کار دیگر مثل سینک صدا و میکس را در سالهای ۷۸ و ۷۹ انجام داد. مستانه مهاجر نخستین تدوین حرفهای خود را سال ۸۱ در فیلم آبادان به کارگردانی مانی حقیقی انجام داد و از آن روز تا به حال در ۴۲ فیلم به عنوان تدوینگر فعالیت داشته است. او تهیهکننده 3 فیلم سینمایی هم بوده که کارگردانی یکی از آنها را به نام «جوجهتیغی» خودش بر عهده داشته است. تمام این فعالیتها اما تا به حال منجر به جایزه گرفتن او از جشنواره فجر نشده است.
ارسال به دوستان
پافشاری مجدد ترامپ بر الحاق کانادا به آمریکا و اشغال غزه
دیوانهبازی
استفاده ترامپ از جنگ اقتصادی و تجاری در مسیر سیاست خارجی
گروه بینالملل: رئیسجمهور آمریکا در آخرین اظهارات خود درباره الحاق کانادا به خاک ایالات متحده در مصاحبه اخیرش با شبکه فاکسنیوز مواضع جدیتری اتخاذ کرد. دونالد ترامپ در این مصاحبه درباره سیاستهای فوری و احکام صادر شده اخیرش نیز صحبت کرد و مهمترین بخش صحبتهایش در این مصاحبه نیز مربوط به سیاست خارجی دولتش و سخنان جنجالی پیشینش درباره الحاق کانادا، خرید غزه و وضع تعرفههای جدید بر کشورهای آمریکایی و اروپایی بود. ترامپ در پاسخ به سوال فاکسنیوز درباره پیشنهادش درباره وضع تعرفه روی روابط تجاری با کانادا و مکزیک گفت: «برای جلوگیری از ورود مواد مخدر به کشور و امنیت مرزهایمان اقداماتی باید شود. این اقدامات کافی نیست و آنها را تغییر خواهم داد». ترامپ همچنین در این مصاحبه درباره ادعای خود مبنی بر الحاق کشور کانادا به خاک ایالات متحده آمریکا گفت در این تصمیم مصمم است. رئیسجمهور آمریکا در واکنش به اظهارات اخیر «جاستین ترودو» نخستوزیر کانادا پیرامون جدی بودن خواست ترامپ برای الحاق کانادا به آمریکا تصریح کرد: «بله! کاملا جدی هستم. کانادا در صورت الحاق به آمریکا وضعیت بسیار بهتری خواهد داشت. به خاطر کانادا سالانه ۲۰۰ میلیارد دلار ضرر میکنیم. من اجازه نخواهم داد این روند ادامه یابد. چرا ۲۰۰ میلیارد دلار به کانادا میپردازیم؟ اگر آنها یکی از ایالتهای ما شوند با پرداخت این مبلغ مشکلی نخواهم داشت». وی در پاسخ به سوالی درباره انتقادات وارده بر استفاده از تعرفهها علیه دیگر کشورها و تأثیر آن بر اقتصاد آمریکا مدعی شد: «به نظر من ثروتمند خواهیم شد. اکنون ثروتمند نیستیم. ما به خاطر سوءاستفاده دیگر کشورها از آمریکا ثروتمند نیستیم. به خاطر مکزیک نیز با کسری ۳۵۰ میلیارد دلاری روبهرو هستیم.» ترامپ در پاسخ به سوال دیگری درباره احتمال خواست خود برای «متحد کردن آمریکا» گفت: «دوست دارم این کار را انجام دهم اما بگذارید این را بگویم. ما باید متحد شویم و فقط موفقیت گسترده یک کشور را متحد خواهد کرد و موفق شدن سخت است». سخنان ترامپ درباره الحاق کانادا در این مصاحبه نشاندهنده جدی و مصمم بودنش برای اجرایی کردن این تصمیم است. تا پیش از این، بسیاری، ادعاهای ترامپ درباره الحاق کانادا، پامانا و وضع تعرفه بر کالاهای مکزیکی را در راستای مقابله با چین و در ادامه جنگ تعرفهای تحلیل میکردند اما پس از مواضع اخیر ترامپ مشخص شد تصمیم ترامپ یک نوع اخاذی در حوزه سیاست خارجی از کشورهای همسایه و متحد آمریکا نیست، بلکه هدفی جدی برای بزرگتر کردن آمریکا و الحاق مناطق بیشتری به خاک این کشور به منظور دسترسی به منابع بیشتر است؛ منابعی که در دوره جدید رقابت اقتصادی و تجاری آمریکا با چین میتواند به حفظ هژمونی آمریکا کمک کند.
جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا نیز از جمله افرادی است که متوجه این مساله شده و نسبت به آن واکنش شدیدی نشان داده است. یک منبع دولتی در کانادا اعلام کرد نخستوزیر ترودو گفت اظهارات اخیر ترامپ درباره تمایلش برای تبدیل کردن کانادا به یکی از ایالتهای آمریکا، یک موضوع واقعی است و با منابع طبیعی غنی این کشور در ارتباط است. ترودو این اظهارات را در جریان یک نشست رهبران کار و تجارت کانادا پشت درهای بسته درباره چگونگی پاسخگویی به تهدیدات تعرفهای ترامپ بر محصولات وارداتی از کانادا بیان کرد. نخستوزیر کانادا اذعان کرد: آنها از منابع ما و از آنچه ما داریم مطلع هستند و میخواهند از این منابع سود زیادی ببرند اما آقای ترامپ در ذهن خود دارد که یکی از آسانترین راهها برای انجام این کار، الحاق کانادا به کشورش است و این موضوعی کاملا واقعی است.
این مواضع در حالی بیان شده است که ترامپ و ترودو اخیرا پس از تماس تلفنی برقرار شده بین 2 نفر بر سر تعلیق تعرفههای گمرکی به مدت دستکم 30 روز به توافق رسیدند. این توافق مشروط بر این شده است که کانادا در این مدت گامهای بیشتری برای تقویت امنیت مرزها و مقابله با باندهای قاچاق مواد مخدر بردارد. این گامها طبق گفته ترودو شامل استقرار هلیکوپترهای جدید، استفاده از فناوریهای پیشرفته، افزایش نیروهای مرزی، بهبود هماهنگی با شرکای آمریکایی و تخصیص منابع بیشتر برای متوقف کردن جریان قاچاق ماده مخدر فنتانیل میشود. این توافق پس از آن شکل گرفت که رئیسجمهور آمریکا به دنبال وضع تعرفههای 25 درصدی علیه کانادا بود و با توافق حاصل شده این تعرفهها به تعویق افتاده است. ترامپ همچنین بار دیگر اتاوا را در جنگ تجاری تهدید و تاکید کرد کانادا باید به پنجاه و یکمین ایالت آمریکا تبدیل شود. وی گفت: مالیاتهای بسیار کمتر و حفاظت نظامی خیلی بهتر برای مردم کانادا؛ بدون هیچ تعرفهای. تعرفههای جدید آمریکا علیه کالاهای کانادایی همزمان با تعرفههای مشابهی علیه کالاهای چینی و مکزیکی اعمال شد. به نظر میرسد ترامپ برای پیشبرد جنگ تعرفهای خود و ایجاد بهانه برای الحاق کانادا، اتاوا و مکزیکوسیتی را به ناتوانی در جلوگیری از گسترش مواد مخدر و مهاجرت غیرقانونی به آمریکا متهم میکند؛ اتهامی که از سوی 2 کشور همسایه و هممرز با آمریکا رد شده است اما تاثیری بر تصمیمات ترامپ و سیاست خارجی تهاجمی جدید وی ندارد. ترودو همچنین در واکنش به اقدامات ترامپ اعلام کرد مقامات کانادایی در حال بررسی امکان اتخاذ اقدامات تلافیجویانه غیرتعرفهای در حوزههای مواد معدنی حیاتی و انرژی هستند. ترودو گفت: من اعلام میکنم کانادا به اقدامات تجاری آمریکا با تعرفههای 25 درصدی روی کالاهای آمریکایی به ارزش 155 میلیارد دلار کانادا (106.5 میلیارد دلار آمریکا) پاسخ خواهد داد. پیش از این نیز اقدامات و مواضع ترامپ با واکنش شدید مردم کانادا روبهرو شده بود و مردم این کشور دست به تحریم کالاهای آمریکایی زده بودند؛ مسالهای که منجر به زیان شرکتهای آمریکایی شده بود. علاوه بر این در یک بازی هاکی روی یخ در کانادا شهروندان کانادایی سرود ملی تیم آمریکا را برای نخستینبار در طول مسابقات ورزشی بین 2 کشور هو کرده و اعتراض خود را به سیاستهای رئیسجمهور آمریکا در قبال استقلال کشورشان اعلام کردند؛ اقدامی که واکنش ترامپ را در پی داشت. وی پس از اقدامات خودجوش مردم کانادا در واکنش به سیاستهای اعلامی خود در پیامی به مردم کانادا اعلام کرد «من عاشق مردم کانادا هستم. فقط با رهبران آن مخالفم»؛ سیاستی فریبکارانه که تا پیش از این در قبال مردم کشورهای غرب آسیا، آفریقا و آسیا گرفته میشد اما در دوران جدید و با به خطر افتادن هژمونی آمریکا این سیاست علیه کشورهای متحد آمریکایی و اروپایی نیز به کار گرفته شده است. دولت کانادا نیز در واکنش به این سیاست از علاقه خود به افزایش همکاری تجاری با اتحادیه اروپایی خبر داده است؛ اقدامی واکنشی که اتحادیه اروپایی، کانادا و سایر متحدان آمریکا در قبال سیاست خارجی خصمانه آمریکا در پیش گرفتهاند.
* ترامپ به دنبال مالکیت غزه
اظهارات ترامپ تنها محدود به کشورهای قاره آمریکا و جزیره گرینلند نبوده است و وی اخیرا از طرحی خطرناک برای تصاحب و اشغال غزه پردهبرداری کرده است؛ طرحی که تا پیش از این از سوی مقامات رژیم صهیونیستی با زور اسلحه پیگیری شده بود و اکنون دونالد ترامپ به دنبال امتحان این طرح شکست خورده با استفاده از طمع و پول است. رئیسجمهور آمریکا روز یکشنبه 21 بهمن گفت متعهد به خرید و مالکیت غزه است اما میتواند بخشهایی از این اراضی را در اختیار سایر کشورهای غرب آسیا قرار دهد تا در تلاشهای بازسازی کمک کنند. اظهارات ترامپ در داخل ایر فورس وان خطاب به خبرنگاران در شرایطی مطرح شد که او پیشتر هم با ناامن خواندن غزه، خواستار کوچاندن ملت فلسطین از غزه و آغاز روند بازسازی شده بود. وی همچنین مدعی شد «این اشتباه بزرگی است که به فلسطینیها اجازه دهیم به غزه بازگردند». ترامپ گفت: «من به آن به عنوان یک مکان بزرگ برای املاک و مستغلات نگاه میکنم و آمریکا به دنبال مالکیت بر آن است». رئیسجمهورآمریکا بار دیگر گفت باید مطمئن شود حماس بار دیگر کنترل غزه را به دست نگیرد. به نظر میرسد سخنان ترامپ پس از سفر بنیامین نتانیاهو به آمریکا و دیدار چند ساعته با وی بخشی از توافقات بین آنها برای تغییر چهره خاورمیانه است. این اقدامات را باید در راستای ادامه طرح آبراهام و افزایش قدرت رژیم صهیونیستی در منطقه به عنوان متحد اصلی آمریکا دانست؛ طرحی که تلاش دارد با گروکشی مساله بازسازی غزه سیاستهای خود را با تطمیع و فریب فلسطینیان ساکن این باریکه و در نهایت فشار حداکثری نظامی از سوی ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی دنبال کند. این طرح و مواضع جدید ترامپ درباره نوار غزه واکنشهای منفی بسیاری را در پی داشته است. طرح ترامپ شامل بازسازی غزه و تبدیل آن به چیزی که او «ریویرای خاورمیانه» مینامد، است.
طبق این طرح، فلسطینیان آواره ابتدا به اردن، مصر و سایر کشورهای عربی منتقل میشوند و سپس برخی از آنها در منطقه بازسازیشده اسکان خواهند یافت. پیش از این اردن و مصر این طرح را رد کرده و هشدار دادهاند میتواند مذاکرات شکننده آتشبس و گفتوگوهای جاری درباره آزادی اسیران صهیونیست با حماس را به خطر بیندازد. اتحادیه عرب و جنبش حماس هم این پیشنهاد را رد کردهاند. علاوه بر این، قدرتهای جهانی از جمله آلمان، فرانسه، برزیل، روسیه و چین، طرح جابهجایی فلسطینیان را محکوم کردهاند. کشورهای مخالف این طرح استدلال میکنند انتقال اجباری فلسطینیان ناقض قوانین بینالمللی است. فعالان حقوق بشر هم این پیشنهاد را «پاکسازی قومی» نامیدهاند. در بین واکنشها مواضع کشورهای اروپایی که متحد ایالات متحده آمریکا به حساب میآیند بسیار قابل توجه است. اولاف شولتس، صدراعظم آلمان طرح ترامپ برای جابهجایی فلسطینیان از نوار غزه و تصاحب آن توسط ایالات متحده را ننگین و شرمآور توصیف کرد. شولتس در این باره گفت: اسکان مجدد جمعیتها غیرقابل قبول و خلاف قوانین بینالمللی است. علاوه بر این، اصطلاح «ریویرای خاورمیانه» با توجه به ویرانیهای باورنکردنی در نوار غزه وحشتناک است. پیش از این نیز دیگر کشورهای اروپایی مانند فرانسه، اسپانیا، ایرلند، بریتانیا، ایتالیا و بسیاری دیگر از مقامات اروپایی به طرح ترامپ واکنش منفی نشان داده و آن را نقض حقوق بشر و قوانین بینالمللی خوانده و مصداق پاکسازی قومی معرفی کرده بودند؛ مسالهای که در کنار واکنش منفی شدید کشورهای مصر، اردن و عربستان سعودی و فلسطینیها نشاندهنده چالشهای جدی بر سر راه اجرای این طرح است.
ارسال به دوستان
نگاه
۲۲ بهمن و مقابله با ۴ عنصر ترامپیسم رسانهای
محمد رستمپور: «تسلیم شدن در برابر قلدری فقط به زورگویی بیشتر منتهی میشود»؛ «مالکوم تورنبول» نخستوزیر استرالیا سال 2017 در یادداشتی در مجله فارنافرز این را نوشت، در ضمن توضیحاتی ارائه کرد درباره ایستادگیاش در برابر ترامپ در 2 موضوع حساس و جنجالی این روزها در کشورهای مختلف جهان، یعنی تعرفههای تجاری و مهاجرت. تورنبول در آن یادداشت نوشت ترامپ سر او فریاد زده و در پی آن بوده معاهده آمریکا و استرالیا درباره مهاجران غیرقانونی که به استرالیا وارد میشوند و در دوره اوباما تضمین شده بود، نابود کند. در تمام مدت ۴ ماه پس از تماس تلفنی نخستوزیر استرالیا و رئیسجمهور آمریکا، هم رابطه ۲ کشور و هم ذهنیت و جو عمومی سیاسی در استرالیا، ملتهب و پر از نگرانی بوده است. مثل همین روزها در ایران که یک نگاه ما به اخبار است و نگاه دیگر ما به تابلوهای صرافی میدان فردوسی و سبزهمیدان. تورنبول تلویحا میگوید ترامپ زود خشمگین میشود اما تصریح میکند پس از اندکی، مقاومت و سرسختی شما را خواهد ستود، بویژه اگر بتوانید احترام او را جلب و او را قانع کنید که حرف و موضع شما به نفع او است. ذات معاملهگر و روحیه تجاری ترامپ حتی مهمترین داراییهای او را سر میز مذاکره خواهد آورد. چیزهایی که تورنبول گفته است، برای ما تکراری است، اگرچه اهمیت قابل اعتنایی دارد. ترامپ در یادداشت اجراییاش که روی سایت کاخ سفید منتشر شده و هنوز هم موجود است، ادعاهایی فراتر از توافق هستهای داشته و در مقابل، صرفا عدم بمباران ایران را روی میز گذاشته است. این زیادهخواهی رئیسجمهور جدید آمریکا ابتدا با صراحت مثالزدنی رهبر انقلاب روبهرو شد و دوشنبه 22 بهمن 1403 در شرایط حیرتآور اقتصادی به دلیل صعود وحشتزای قیمت دلار در بازار آزاد ایران و در سرمای سخت شهرهای مختلف ایران، مردم را به خیابانها کشاند و جشن ملی ایرانیان را به یک مراسم حیثیتی اعتراضی تبدیل کرد. مثل 22 بهمن 1401 که معدودی از شهرهای ایران را به دلیل ناآرامیهای حاصل از فوت مهسا امینی و برپا شدن جنبش «زن، زندگی، آزادی» در التهاب فرو برده بود. این التهاب از یک سوژه نارضایتی عمومی کلید خورد و سپس در یک «برساخته عمومی» ابتدا در شبکههای اجتماعی و اندکی بعد در ذهن مردم کشور دامنه یافت. کانالهای تلگرامی و صفحات شبکههای اجتماعی مرتباً به دنبال آن بودند که تعداد جمعیت معترض و شهرهای آتش گرفته را زیاد نشان دهند و اثبات کنند کار جمهوری اسلامی تمام است.
ساعاتی پیش از فریاد «اللهاکبر» مردم روی پشتبامها در شب 22 بهمن هم جوی منفی در شبکههای اجتماعی راه افتاد که با چنین شرایط اقتصادی، امسال حمایت از جمهوری اسلامی و ابراز وفاداری به سیستم سیاسی، وجهی ندارد. این همان چیزی است که در رفتار ترامپ دیده میشود. یعنی هجوم اولیه با هدف ترسافکنی و تردیدسازی در بنیانهای مقاومتی که هویت و شخصیت شما را شکل داده است. اگر پس از 4 سال حکمرانی ترامپ، واژه «ترامپیسم» یا ترامپگرایی به عنوان یک اصطلاح سیاسی مطرح شد، اکنون میتوان گفت ترامپیسم در رسانهها و شبکههای اجتماعی همچنان وجود دارد؛ هر اندازه هم که شخص ترامپ تغییر کرده باشد. ترامپگرایی، ترکیبی از فاشیسم و پوپولیسم است مبتنی بر ایدهها، موضوعات و باورهای راستگرایانه افراطی که پیگیری منافع و نه ارزشها و هنجارها را در اولویت قرار میدهد. ترامپیسم در حوزه رسانه، شکلی از عریانسازی پیام است که با اتکا بر منش شخصی به دنبال نوعی برانگیختگی کاریزماتیک است. مانوئل کاستلز در کتاب «از همگسیختگی» از این میپرسد که چرا جامعه آمریکا به ترامپی که قمارباز و زنباره میشناختش، سال 2016 رای داد. صرف نظر از ادعاهای دموکراتها درباره دستکاری در رسانههای اجتماعی که اذهان را به سوی رای به ترامپ سوق داد و اتفاقا درخور بررسی است، کاستلز جامعهشناس میگوید ترامپ به گونهای رفتار کرد که آمریکاییها تأمین منفعت شخصی خود را در پیروزی ترامپ دیدند. با این نگاه میتوان گفت جلب نظر مخاطب به شیوه معاملهگرایانی که خود را دلسوز نشان میدهند و منافع شما را تأمینشده میدانند، رکن ترامپیسم رسانهای است. ترامپیسم رسانهای در گام اول، میان منفعت و هنجار تفکیک و تمایز ایجاد میکند؛ در گام دوم، هنجار و ارزش را در یک نگاه تقلیلگرایانه همچون روشنفکران عصر قاجار دلیل عقبماندگی و شرایط سخت اقتصادی تصویر میکند؛ در گام سوم، هر که را به هنجار و شرافت و مقاومت دعوت میکند، به روشهای گوناگون از چشم میاندازد و در نهایت در گام چهارم، با ساخت دوگانه معیشت - ارزش و رفاه - هویت در تلاش است زمینههای پیروزی منفعت را فراهم کند. در نتیجه، فردای 22 بهمن که حضور شگفتانگیز ایرانیان را در پی داشته، اتفاقا ترامپ را سرسختتر و خشنتر و به یک معنا ترسانندهتر خواهیم دید اما به گفته تورنبول، شاید تشویش و التهاب هم برای ماهها و سالهایی ادامه داشته باشد اما در نهایت احترام ترامپ را برخواهد انگیخت. به شرط آنکه این مقاومت، همگن، ملی و یکپارچه باشد و رخدادها و تصمیمات هم این یکدستی را نشان دهد. اگر ترامپ از تهران ۲ یا چند صدا بشنود، دوگانههای خود را بر صداهای متعدد و بعضا متعارض از ایران استوار خواهد کرد. سختی شرایط حتما عدهای را - هر اندازه کم - مایل خواهد کرد سازش در برابر ترامپ را که هیچ حد و مرزی برای خواستههایش نیست، تئوریزه کنند و در سوی دیگر، برخی را هم حتما خواهد برانگیخت که مرتباً انگشت اتهام به سوی داخلیها بگیرند. مقاومت، هر اندازه کمشمار، بیش از شدت، به انسجام نیاز دارد. انسجام، همدلی میخواهد و البته دلسوزی برای منافع ملی و صد البته اقداماتی برای آنکه مقاومت را فقط هزینه نشان ندهد. بویژه آنکه هم تئوری و هم تاریخ اثبات کرده با راهکارهای داخلی بویژه با مدیریت ناترازیها با اتکا بر دانش بومی شگفتانگیزی که در دانشگاهها و پژوهشگاههای داخلی وجود دارد، میتوان بر مشکلات فائق آمد. این دقیقا همان چیزی است که «فروپاشی درونی» رخ داده در سوریه را در ایران محال میکند. کشور باید به دست مردم اداره شود و این مدیریت و هدایت همچنان که در محیطهای علمی و بعضا اجتماعی محقق شده و انبوه موسسات اجتماعی و بنیادهای علمی را تأسیس کرده و حتی به ارزآوری و صادرات غیرنفتی رسانده، باید در حوزه اقتصاد نیز به دست مردم سپرده شود. نباید از یاد برد قرار نیست همیشه در اوج باشیم اما نباید قله از افق چشمانمان محو شود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|