گفتم به طبیب دارویی فرمایی؟
گفتا که نه! چون دوباره بیمار شوی
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
به قول مرد بزرگی فقط بمال خودت!
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
فکر بحرانکده خشک خودت باش نتان!
تو پسِ پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
چون جوانسازی و تزریق، فراوان شده است
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
زیرا که برق رفته، پختیم از حرارت
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
خبر قطعی برقش توی کیهان آمد
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
به جز طبیب گُلی که ویزیت طلب نکند
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟!
برقجان من رفتهام صد پله را، حالا چرا؟