31/شهريور/1404
|
22:24

بازآرایی امنیت منطقه‌ای خلیج فارس با اتکا به قدرتهای نوظهور شبه قاره

با ورود جدی هند و پاکستان به معادلات امنیتی خلیج فارس، این منطقه به عرصه جدیدی برای رقابت دیرینه این دو قدرت هسته‌ای تبدیل خواهد شد. این مسئله، لایه دیگری از پیچیدگی را بر معادلات موجود (مانند رقابت آمریکا و چین) می‌افزاید.
بازآرایی امنیت منطقه‌ای خلیج فارس با اتکا به قدرتهای نوظهور شبه قاره
 
منطقه خلیج فارس، به عنوان یکی از حیاتی‌ترین شاهراه‌های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک جهان، در آستانه یک دگرگونی عمیق در معماری امنیتی خود قرار دارد. پیمان راهبردی اخیر میان عربستان سعودی و پاکستان، که در ظاهر رسمی‌سازی شایعات دیرین در خصوص «چتر هسته‌ای» اسلام‌آباد برای ریاض است، صرفاً یک توافق دوجانبه نیست؛ بلکه نمودی آشکار از تغییر پارادایم در نظم منطقه‌ای و پاسخی به تحولات شتابان در عرصه بین‌المللی است. برای درک ابعاد این پیمان، باید آن را در سه لایه تحلیل کرد: ریشه‌های تاریخی و زمینه‌های بین‌المللی، منطق انتخاب پاکستان و پیامدهای منطقه‌ای و رقابت‌ قدرت‌های نوظهور.

 1. زمینه تاریخی و بین‌المللی: افول چتر حمایتی آمریکا و ضرورت یافتن جایگزین

حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای و هسته‌ای در خلیج فارس امری جدید نیست. از دوران استعمار بریتانیا تا هژمونی ایالات متحده پس از دهه 1970، امنیت کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس همواره به یک قدرت خارجی گره خورده بود. "چتر حمایتی فراگیر" آمریکا، که جنبه‌های نظامی، سیاسی و هسته‌ای را در بر می‌گرفت، به این کشورها اجازه داد تا با حل "معمای بقا"، مسیر رشد و توسعه اقتصادی را با دغدغه امنیتی کمتری طی کنند.

نقطه عطف، از میانه دهه 2010 با اعلام استراتژی "چرخش به شرق" (Pivot to Asia) توسط آمریکا آغاز شد. این راهبرد که به معنای کاهش تعهد و حضور نظامی واشنگتن در خاورمیانه بود، کشورهای عربی را با یک خلاء امنیتی جدی مواجه ساخت. حملات به تأسیسات نفتی آرامکو، جنگ یمن و به‌ویژه حملات نظامی اسرائیل به کشورهای منطقه (از جمله قطر، سوریه، لبنان و ایران) این واقعیت تلخ را برای رهبران عرب آشکار کرد که دیگر نمی‌توانند بر روی حمایت بی‌قیدوشرط آمریکا در مواقع بحرانی حساب کنند. جنگ اوکراین نیز این روند گذار در نظم بین‌المللی را تسریع بخشید و به همه بازیگران منطقه‌ای آموخت که باید برای تضمین امنیت خود، به فکر ائتلاف‌های بدیل و به‌روزرسانی دکترین امنیتی خود باشند. پیمان عربستان و پاکستان، بیش از هر چیز، محصول مستقیم این ادراک جدید و تلاشی برای پر کردن خلأ ناشی از افول نقش آمریکا به عنوان ضامن امنیت منطقه است.

 2. چرا پاکستان؟ احیای یک رابطه تاریخی در شرایط جدید

انتخاب پاکستان توسط عربستان سعودی به عنوان شریک راهبردی، مبتنی بر یک رابطه تاریخی عمیق و چندلایه است.

عربستان سعودی , کشور پاکستان , کشور هند , خلیج فارس , کشور امارات متحده عربی ,
   سابقه همکاری: اوج همکاری استراتژیک این دو کشور در دوران جنگ سرد و اشغال افغانستان توسط شوروی رقم خورد. در آن مقطع، ریاض و اسلام‌آباد با حمایت واشنگتن توانستند ارتش سرخ را زمین‌گیر کنند و پایه‌های یک اتحاد مستحکم را بنا نهند.
   شایعه هسته‌ای: از زمان پیوستن پاکستان به باشگاه هسته‌ای، همواره این گمانه مطرح بود که پروژه اتمی این کشور با حمایت مالی عربستان سعودی پیش رفته و در ازای آن، پاکستان متعهد به ارائه چتر هسته‌ای به ریاض است. توافق اخیر، در واقع، تبدیل آن "شایعه" به یک "توافق حقوقی بین‌المللی" است.
   فراز و نشیب در روابط و نقش هند: روابط دو کشور پس از امتناع پاکستان از ورود به جنگ یمن دچار سردی شد. همزمان، روابط عربستان با هند، به‌ویژه در دوره ولیعهدی محمد بن‌سلمان، به شکل چشمگیری توسعه یافت و هند به یکی از شرکای اصلی نفتی و اقتصادی ریاض تبدیل شد. اما دو تحول اخیر این معادله را تغییر داد:
    1.  ورود نفت ارزان روسیه به بازار هند: پس از جنگ اوکراین، پالایشگاه‌های هند با خرید نفت تخفیف‌دار از روسیه، وابستگی خود به نفت عربستان را کاهش دادند که این امر بر روابط سیاسی دو کشور نیز سایه افکند.
    2.  ارتقای جایگاه بین‌المللی پاکستان: به نظر می‌رسد پاکستان با چراغ سبز آمریکا، در حال بازتعریف جایگاه خود در معادلات منطقه‌ای و جهانی است. دیدارهای متعدد ژنرال عاصم منیر، فرمانده ارتش پاکستان، با مقامات آمریکایی و انعقاد پیمان اخیر با عربستان، نشان از ارتقای نقش این کشور در استراتژی‌های جدید غرب برای منطقه دارد.

در نتیجه، عربستان با مشاهده تزلزل در نظم امنیتی سابق و دریافت سیگنال‌های مثبت از سوی آمریکا در قبال پاکستان، فرصت را برای احیای اتحاد استراتژیک خود با اسلام‌آباد و رسمیت بخشیدن به تعهد امنیتی آن مغتنم شمرد.

 3. پیامدهای منطقه‌ای: رقابت‌های چندلایه قدرت‌های نوظهور در خلیج فارس

این پیمان صرفاً یک رویداد منفرد نیست، بلکه کاتالیزوری برای شکل‌گیری یک معماری امنیتی جدید و پیچیده‌تر در منطقه است:

تکثرگرایی در اتحادها: سایر کشورهای منطقه نیز بیکار ننشسته‌اند. توافق مشابهی که میان امارات و هند در حال شکل‌گیری است، نشان از رقابت سنتی ابوظبی و ریاض و تلاش برای موازنه‌سازی دارد. قطر با ترکیه و فرانسه، کویت با ترکیه و ایتالیا، بحرین و عمان با انگلستان، همگی در حال "تنوع‌بخشی به سبد امنیتی" خود هستند تا در صورت عدم کارایی حمایت آمریکا، بی‌دفاع نمانند.

عربستان سعودی , کشور پاکستان , کشور هند , خلیج فارس , کشور امارات متحده عربی ,

 سرریز رقابت شبه‌قاره به خلیج فارس: با ورود جدی هند و پاکستان به معادلات امنیتی خلیج فارس، این منطقه به عرصه جدیدی برای رقابت دیرینه این دو قدرت هسته‌ای تبدیل خواهد شد. این مسئله، لایه دیگری از پیچیدگی را بر معادلات موجود (مانند رقابت آمریکا و چین) می‌افزاید.

 اهمیت امنیت انرژی برای قدرت‌های نوظهور: خلیج فارس تأمین‌کننده بخش بزرگی از انرژی مورد نیاز کارخانه‌های جهان، یعنی چین و هند، است. با افزایش تنش‌ها و احتمال درگیری نظامی در منطقه (چه میان ایران و آمریکا و چه میان ایران و اسرائیل)، این قدرت‌ها برای تضمین امنیت خطوط انرژی خود، ناگزیر به حضور فعال‌تر نظامی و دیپلماتیک در منطقه خواهند بود.

 نتیجه‌گیری و الزام برای ایران

منطقه خلیج فارس در حال تبدیل شدن به عرصه‌ای برای رقابت‌های نظامی و استراتژیک با حضور پررنگ‌تر قدرت‌های هسته‌ای و نوظهور است. پیمان عربستان و پاکستان، زنگ خطری است که نشان می‌دهد مرزهای جنوبی ایران شاهد جابجایی نیرو، تغییر اتحادها و آرایش‌های امنیتی جدیدی خواهد بود. این تحولات، که ریشه در نگرانی از درگیری‌های احتمالی در منطقه و تغییر رویکرد آمریکا دارد، مستقیماً بر منافع ملی و امنیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار است.

از این رو، ضروری است که نهادهای راهبردی کشور با دقت و حساسیت بالا این تغییرات را رصد کرده و ضمن درک لایه‌های پیچیده آن، راهکارهای مناسبی برای مواجهه با محیط امنیتی جدید و حفاظت از منافع ایران در خلیج فارس به عنوان دروازه اتصال کشور به آب‌های آزاد، اتخاذ نمایند.

نویسنده: حمیدرضا کاظمی 

انتهای پیام/ 

 
ارسال نظر
تازه ها