|
گزارش «وطنامروز» از چالش نمایش فیلمهای سینمایی در فصل اکران عید فطر
حسرت شفافیت!
محسن شهمیرزادی: پس از تجربه ناموفق گیشه در اکران ماه رمضان، علاقهمندان سینما چشم به نمایش فیلمهای پرمخاطب در نوبت اکران عید فطر دوخته بودند؛ فیلمهایی که پس از قطعی شدن حضورشان در نوبت جدید اکران، مشخص شد رقابت تنگاتنگی را در مواجهه با رقبا پیشرو خواهند داشت. «شبی که ماه کامل شد»، «دختر شیطان»، «ما همه باهم هستیم» و «سرخپوست» چهارگانه اکران عیدفطر را تشکیل میدهند. جز «دختر شیطان» که از همان ابتدا با کماقبالی مخاطبان مواجه شد، رقابت سرسختانه فیلمهای تازه به میدان آمده در کنار نقصهای سیستم چینش اکران و اعلام میزان فروش موجب شد در همان روز اول حاشیههای بسیاری برای فیلمهای اکران عیدفطر بهوجود بیاید؛ حاشیههایی که بار دیگر ثابت کرد همچنان سیستم چینش اکران و نظارت بر آن با مشکلات فراوانی روبهرو است و به نظر میرسد نقش سیاستگذارانه سازمان سینمایی در امر اکران همچنان ناکارآمد است.
منبع موثقی که هست و نیست!
عید فیلمسوزها!
به دنبال اراده شفافسازی!
جنگ روباتها در تبلیغات! ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
«وطنامروز» از پشت پرده استعفای غیرمسؤولانه وزیر آموزش و پرورش گزارش میدهد
بازی انتخابات وسط امتحانات!
گروه اجتماعی: وزیر آموزشوپرورش به طور ناگهانی در تعطیلات عید فطر استعفا کرد؛ استعفایی که تکذیب شد اما ساعاتی بعد از تکذیب، تایید شد و سپس با آن موافقت شد!
متن یک استعفای خنده دار گمانهزنیها درباره دلایل استعفای بطحایی متفاوت بود؛ برخی افراد در آموزشوپرورش تأمین نشدن منابع مالی لازم برای اجرای رتبهبندی فرهنگیان را یکی از دلایل اصلی استعفای وزیر عنوان کردند. به گفته فرج کمیجانی، دبیرکل مجمع فرهنگیان ایرانی اسلامی، طرح رتبهبندی در جلسه روز یکشنبه هیات دولت طرح شده که هیات دولت آن را رد کرده و بطحایی در اعتراض به این موضوع استعفا کرده است. از سویی جبار کوچکینژاد، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس دلیل استعفای بطحایی را همراهی نکردن دولت برای حل مشکلات فرهنگیان عنوان کرد و گفت: آموزشوپرورش هنوز نتوانسته مطالبات مربوط به حقالتدریس معلمان را پرداخت کند. از طرفی رتبهبندی فرهنگیان بار مالی زیادی را نیاز دارد که 2 هزار میلیارد تومان به آن اختصاص یافته و عدم تأمین کامل بار مالی باعث اجرای ناقص طرح و نارضایتی فرهنگیان میشود. دولت باید 1600 میلیارد به آموزشوپرورش میداد تا مطالبات فرهنگیان را پرداخت کند و این کار هم انجام نشد و همکاری دولت با بطحایی در شب عید هم همکاری خوبی نبود. با همه اینها اما سؤالی که مطرح میشود این است که آیا بطحایی پیش از این نمیدانست ممکن است دولت برای تأمین بار مالی رتبهبندی معلمان همکاری کافی را نداشته باشد؟ استعفا از وزارت بهخاطر نمایندگی؟! اینکه آیا استعفای یک وزیر به خاطر کاندیداتوری در مجلس قابل باور است یا نه را باید از کسی که تجربه هر دو جایگاه را دارد پرسید. محمدمهدی زاهدی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس که خود وزیر آموزشوپرورش هم بوده اعتقاد دارد اصلا استعفای بطحایی به خاطر نمایندگی قابل باور نیست. وی درباره استعفای وزیر آموزشوپرورش و مشکلات این وزارتخانه اظهار کرد: آموزشوپرورش مشکلات جدی دارد؛ برخی از این مشکلات، ساختاری آموزشوپرورش است و برخی مسائل، بحثهای ملی است. وی ادامه داد: آقای بطحایی تلاش داشت بحثهای ملی را جمع کند و برای این موضوع، مطالبات جدی از دولت در زمینه حقالتدریسها، سربازمعلمان، پاداش پایان خدمت فرهنگیان، اجرای نظام رتبهبندی، توجه به دانشگاه فرهنگیان و پایین بودن بودجه فرهنگیان داشت. زاهدی اضافه کرد: شاهد بودیم آقای بطحایی تلاش میکرد این مشکلات را حل کند، بویژه که قبلاً در سازمان برنامه و بودجه بود و حدس بنده این است به پشتوانه آقای نوبخت، این مسؤولیت را قبول کرد و فکر میکرد آقای نوبخت کمک میکند برخی از این مشکلات آموزشوپرورش رفع شود اما معتقدم همراهی لازم از سوی ایشان نشد و دلیل اصلی استعفا، عدم توجه به مسائل و مشکلات آموزشوپرورش از سوی دولتمردان بود. وی با بیان اینکه آقای بطحایی تحت فشار جدی مجلس و فرهنگیان بود، تصریح کرد: اگر سایتهای فرهنگیان را مشاهده کنید، مطالبه حق و حقوقشان را میبینید و بر این اساس آقای بطحایی نمیتوانست پاسخگو باشد، زیرا همراهی لازم نبود. عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به دلیل استعفای بطحایی اشاره کرد و گفت: فکر میکنم اینکه سخنگوی دولت اعلام کرده آقای بطحایی برای حضور در مجلس و کاندیداتوری نمایندگی مجلس استعفا کرده است، اصلاً صحت نداشته باشد، زیرا بنده هم وزیر بودم، هم نماینده مجلس و هم مسؤولیتهای مختلفی در کشور دارم و میدانم جایگاه وزارت کجاست. وی توضیح داد: هرچند از نظر همترازی جایگاه نماینده مجلس مثل وزیر است ولی باید بدانیم کار وزیر اجرایی است و کمتر کسی است که وزیر باشد و استعفا کند تا نماینده شود و اصلا تاکنون سابقه نداشته و بنده هم یقین دارم دلیل استعفای آقای بطحایی، نمایندگی مجلس نبوده؛ ممکن است ظاهرا به این دلیل به مردم القا شده باشد اما اینگونه نیست. پشتپرده استعفا از زبان ذوالنوری
نماینده مردم قم در مجلس درباره استعفای بطحایی گفت: آقای بطحایی مدتهاست برای چند موضوع با مجموعه ریاست جمهوری و دولت چالش دارد. حجتالاسلام مجتبی ذوالنوری بحث معیشت فرهنگیان را یکی از موارد چالشبرانگیز بین بطحایی و دولت خواند و افزود: متاسفانه در این زمینه دولت همت و همکاری لازم را برای حل مشکل با ایشان نکرد. یکی از وعدههایی که آقای بطحایی داده بود حل مشکل معیشت فرهنگیان بود، البته ارتقای وضعیت اجتماعی و معوقات فرهنگیان نیز از جمله مواردی بود که آقای بطحایی و البته دولت قول داده بود که حل کند که متاسفانه همراهی نداشت. نماینده مردم در مجلس بر همین اساس عنوان کرد: با توجه به این شرایط و توقعی که در فرهنگیان ایجاد شده بود که مشکلشان حل شود اما چون دولت همراهی لازم را با بطحایی نداشت، احساس میکرد وقتی دولت در حل این مشکلات همراهی نکند، نمیشود کاری کرد، لذا حضور خود را در این جایگاه بیتاثیر میدید. ذوالنوری در بخش دیگری از سخنانش خاطرنشان کرد: اینکه گفته میشود آقای بطحایی برای شرکت در انتخابات استعفا کرده، این یک پوشش است؛ نمیگوییم این نیست اما پوشش و بهانهای است برای اینکه استعفای ایشان را بپذیرند. چون او دیگر تحت هیچ شرایطی آمادگی نداشت که با توجه به وضعیتی که پیش آمده بود در دولت بماند. عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی همچنین بیان کرد: نمایندگان درخواست و فشارهایی داشتند، از طرفی فرهنگیان نیز توقعات بحقی داشتند و همه ما هم در تلاش بودیم این وعدهها محقق و مشکلات فرهنگیان حل شود اما به دلیل همکاری نکردن دولت موفقیت حاصل نشد، لذا اینگونه اخبار، اخبار پوششی است و ماجرای پشتپرده استعفا مواردی است که وعده کرده بودند اما با ایشان همکاری نکردند.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» از جزئیات مالیات بر عایدی سرمایه سکه گزارش میدهد
شوک مالیاتی به خریداران سکه
گروه اقتصادی: سرانجام اولین قرعه درطرح مالیات بر عایدی سرمایه به نام طلا خورد و از این پس اشخاصی که بیش از 20 سکه از سیستم بانکی خریداری کرده باشند، باید مالیات پرداخت کنند. به گزارش «وطنامروز»، آنطور که سازمان امور مالیاتی اعلام کرده، خریداران تا 20 سکه که طی سال 97 سکه خود را دریافت کردهاند، مشمول مالیات نیستند اما برای افرادی که بیش از 20 سکه دارند، مالیات مقطوعی وضع شده است که بر اساس آن نسبت به مازاد 20 سکه تا میزان 60 سکه به ازای هر سکه یک میلیون و 500 هزار ریال مالیات مقطوع تعیین شده است. ضمن اینکه نسبت به مازاد 60 سکه تا میزان 100 سکه به ازای هر سکه 2 میلیون ریال مالیات مقطوع تعیین شده و نسبت به مازاد 100 سکه تا میزان 200 سکه به ازای هر سکه 2 میلیون و 500 هزار ریال مالیات مقطوع وضع شده است، البته مشمولان میتوانند نسبت به قسطبندی مالیات خود هم اقدام کنند. در این میان صاحبان مشاغلی که حسب سوابق پرونده یا مجوز صادره از سوی مراجع ذیربط به شغل مرتبط با خرید و فروش سکه اشتغال دارند، مشمول این مالیات نیستند و مکلفند نسبت به تنظیم اظهارنامه مالیاتی شغلی خود اقدام کنند. در بسیاری از کشورهای جهان، بر درآمد حاصل از سرمایهگذاری در تملک داراییهای سرمایهای مالیات وضع میشود که تحت عنوان مالیات بر عایدی سرمایه (Capital Gains Tax) به عنوان یکی از اجزای نظام مالیاتی شناخته میشود. ایران طی سالهای اخیر از ظرفیت این نوع مالیات استفاده نکرده که این موضوع در کنار نرخ تورم بالا و افزایش حجم نقدینگی و نبود فضای کسبوکار مناسب، ایران را به بهشت سوداگران مبدل کرده است. با عنایت به تحولات اقتصادی کشور در یک سال اخیر، بسیاری از صاحبنظران اقتصادی معتقدند از علل عمده آشفتگی بازار برخی داراییها نظیر مسکن، سکه، ارز و خودرو فقدان یک نظام کارآمد مالیات بر عایدی سرمایه در کشور بوده که سبب شده سفتهبازان علاوه بر کسب درآمدهای سرشار، به افزایش هرچه بیشتر قیمت دامن بزنند لذا به تعبیری میتوان مالیات بر عایدی سرمایه را نوشدارویی برای مقابله با غارت دسترنج مردم تعبیر کرد. ارسال به دوستان
ایدئولوژیزدایی ایدئولوژیک و دنیای سکولار کوچک روشنفکران
دهه شصت نشناسیِ روشنفکران
رضا کردلو: این روزها ارجاع به دهه 60، یکی از راههای جذابیت بخشیدن به رمانها و داستانهای سینمایی شده است. پیرنگ خیلی از فیلمهای سینمایی، سریالهای تلویزیونی، تئاترها و داستانهای خواندنی یا حول دهه 60 میگذرد یا ارجاعی به این دهه دارد. با فاصله گرفتن از سالهای دهه 60، تفسیرها از این دهه محل مجادله میان گروههای مختلف میشود. من در مواجهه با برخی کارگردانان و نویسندگان، شاهد ادعای آنها پیرامون آگاهی همهجانبه درباره این دهه و اینکه روایت آنان از این دهه روایتی دقیقتر است، بودهام. هر کدام ادعا میکنند روایتی نزدیک به حقیقت، پیرامون دهه 60 دارند. در سالهای اخیر، آثار مربوط به دهه 60، روند رو به رشدی داشته است؛ از داستاننویسان مطرح تا کارگردانان جوان، با زاویه دید خود به دهه 60 مینگرند و نظراتشان پیرامون آن روزگار را به شکلی که میخواهند نشان میدهند. اتفاقا یکی از موضوعاتی که پرداختن به آن از آزادی زایدالوصفی برخوردار است، دهه 60 است. دهه 60 به دلایل متعدد جنبههای نوستالژیک نیز به خود گرفته است. بسیاری از خاطرههای جمعی ایرانیان را رخدادهای این دهه تشکیل میدهد؛ شیرینیها و سختیها و البته تلخیها. خود واقعه انقلاب در فاصلهای نزدیک به این دهه رخ میدهد و موجب شکل گرفتن یک نیروی اجتماعی غیرقابل توصیف میشود. خاطرات روزهای اول انقلاب را احتمالا شنیدهاید، از حالی که در جامعه جریان داشت. داریوش همایون از سران رژیم سابق بعد از بیرون آمدن از زندان و ابتدای زندگی مخفیانهاش از یک راننده تاکسی صحبت میکند که کرایه نمیگرفت و کار میکرد و این ماجرا تا مدتها جریان داشت. حضور بیش از 95 درصد مردم در انتخابات تعیین نوع حکومت که مشابه و مثلی در دنیا ندارد، آغاز جنگ تحمیلی که سرآغازی بر یک وحدت 8 ساله کمنظیر در تاریخ سیاسی ایران بود، پیروزیهای شیرین چون شکست حصر آبادان و آزادی خرمشهر که گویی آزادی ایران بود، ماجرای ترورها در این دهه و رحلت امام و آن تشییع بینظیر که بهخاطر جمعیت حاضر در مراسم تشییع در کتاب رکوردها نیز به ثبت رسیده، همه و همه میتواند نمادهایی از یک دهه پرقصه باشد؛ قصههایی که حالا و با گذر زمان خواندنیتر نیز میشود. جریان روشنفکری اما بیتمایل به پرداختن به این دنیای بزرگ، سالهاست به دنیای کوچک خود در دل داستانهایی که آدمهایش ساخته و پرداخته ذهن نویسندگانش هستند، مشغول است؛ دنیای کوچک و کدری که از عالم واقعی جداست. این تفکیک را میشود فهمید. مردم حضور ندارند و قصه درنهایت حول و حوش هفت هشت ده نفر است که ویژگیهای عموم مردم را ندارند. این دنیای کوچک حالا چند سالی است به عالم سینما هم تسری پیدا کرده و آثاری البته ضعیف با پرداختهای روشنفکرانه پیرامون دهه 60 تولید شدهاند. آثار دیگری نیز تولید شدهاند که به نقد جنبههای ایدئولوژیک و ارزشی در سالهای دهه 60 پرداختهاند. برخی آثار صریحا این جنبهها را نادیده گرفته و آنها را سانسور کردهاند. سانسور روشنفکری نسبت به جنبههای ارزشی با یک بیتفاوتی و نداشتن موضع همراه بوده است. شخصیتها اتفاقی و گاهی بدون اینکه بخواهند از چیزی دفاع کنند یا چیزی را رد کنند، وارد داستان میشوند. کاملا سکولار، حالا جنگ شده است و اتفاقی در آن افتادهایم. بیهیچ زمینه دینی و مذهبی تفنگ دست میگیریم و عین این آمریکاییهایی که در ویتنام گیر افتادهاند، زد و خورد راه میاندازیم، سیگار از لبمان نمیافتد، شهدا را کشته خطاب میکنیم، یک ماجرای عشقی هم دست و پا میکنیم ولو شده با دختری صائبی در انتهاییترین نقطه خوزستان. تازه این وقتی است که در میان داستانهایمان یکی را به جنگ بفرستیم. آن دسته از شخصیتهای داستان که به جنگ نمیروند و وقتی در جنوب جنگ است راهی شمال میشوند، بیشتر اسیر دست و قلم نویسنده روشنفکرشان هستند. انگار نه انگار که مسأله جنگ ملی است. یعنی نوبت روشنفکر که میشود جنگ دیگر ملی نیست. ظلم نویسنده به دهه 60 تنها به تحریفی که از جنگ دارد محدود نمیشود، بلکه در نتیجه همه اتفاقاتی که برای شخصیتهای داستان در دهه 60 رخ میدهد، آنها از دست میروند. نیست میشوند. چیزی که به اسمشان بیاید؛ «سوخته». یکی از آخرین داستانهایی که با عینک روشنفکرانه به دهه 60 نگریسته، داستان 5 برادر از خانواده «سوخته» است که در دهه 60 از دست میروند، آنچنان که از «سوخته» چیزی باقی نماند. یکی در جاده اصفهان به تهران، یکی در آبادان، یکی در بیروت، یکی در مشهد و دیگری در سد لتیان. رمان «خون خورده»، با سفری به دل تاریخ دهه 60 و با تخیلی عجیب و غریب و دست انداختن به این سو و آن سوی تاریخ و جغرافیا، روایتی سکولار از دهه 60 است؛ روایتی که اگرچه میشود آن را با سرعت خواند اما نمیتوان با آن همراه شد و صرفا در چارچوب اندیشهای واکسینه شده، در چندتا از کتابفروشیهای خیابان کریمخان قابل ارائه است؛ داستانی دور از مردم در دنیای کوچک روشنفکرها. در روایت تحریف شده «خون خورده» از دهه 60، این دهه، دهه از بین رفتن است و از بین روندگان تقدیرشان این بوده که از بین بروند چون زیستشان دچار عالم انقلاب شده و این انقلاب جان هیچکس را ضمانت نمیکند، حتی کودکی را که از شر موشک گریخته تا در جوار سد لتیان آرام بگیرد اما غرق میشود. همه اتفاقات تلخ در انقلاب و تداوم آن در سایه جنگ رقم میخورد و حتی شخصیتهای به غایت ایدئولوژیک در عالم واقعیت، به دلیل نوع نگاه نویسنده به مدلهایی خنثی تبدیل میشوند؛ از چمران تا جهانآرا. بزرگترین سانسور خون خورده روایتی است که از جنگ ارائه میشود. شخصیتهای داستان هر هنری دارند از شعر تا شناختن آوازهخوانها و رقاصهای قبل از انقلاب، تا گذاشتن سیگار روی لب دخترانی که نجاتشان دادهاند، تا روحیه جنگندگی و چه و چه، اما «امام» ندارند. جبهه «بسیجی» ندارد. شهیدان، شهید نیستند، کشتهاند. در جبهه رزمندگان از مذهبیها تفکیک شدهاند انگار. نویسنده از روایت آدمهای بسیجی طفره رفته است. آنها را روایت نکرده و تصویر کاریکاتوری که در همه این سالها از تندمزاجی و هیجانی و تودهوار عمل کردن بسیجیهای ابتدای انقلاب توسط جریان روشنفکری و بعضا صداوسیما به نمایش درآمده، تکرار شده است. رویکرد متحجرانه نویسنده در روایت نکردن یا تحریف واقعیات باعث میشود نتیجه «خون خورده» تصویری کدر و تلخ و زننده از دهه 60 باشد. محصول دنیای کوچک روشنفکرها، خواسته یا ناخواسته، دقیقا منطبق با روایتی است که این روزها رسانههای سعودی و شبکههای فارسیزبان مخالف، از گذشته جمهوری اسلامی دارند. ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در مراسم سیامین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی مبانی مقاومت در اندیشه حضرت امام(ره) را تبیین کردند
مکتب مقاومت خمینی
گروه سیاسی: حضرت آیتالله العظمی خامنهای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی عصر سهشنبه در اجتماع عظیم و پرشور قشرهای مختلف ملت در حرم مطهر امام خمینی(رض)، راز و سِر تداوم جاودانه جاذبه بینظیر امام راحل را مختصات شخصیتی و موهبتهای خدادادی ایشان خواندند و با تشریح ابعاد و اجزای «راه و منطق مقاومت و ایستادگی» به عنوان درس بزرگ امام برای ملت و مسؤولان تأکید کردند: این فکر و راه پرجاذبه هر روز بیش از پیش ملتها را به خود جلب میکند و ملت ایران و مسؤولان نظام نیز این راه روشن الهی را تا رسیدن به نقطه بازدارندگی در همه ابعاد اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی ادامه خواهند داد. ارسال به دوستان
اخبار
آمریکا تحریمهای جدیدی علیه پتروشیمی ایران وضع کرد ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|