|
«امنیت» و «قانون» در درام هم شوخیبردار نیست
منطق مجازات در پوست شیر
گروه فرهنگ و هنر: یکی از سریالهای خوب این روزهای نمایش خانگی که توانسته مخاطبان قابل توجهی را جذب کند، «پوست شیر» است؛ سریالی به تهیهکنندگی و کارگردانی برادران محمودی و با بازیهای خوب بازیگرانی چون هادی حجازیفر، شهاب حسینی و علیرضا کمالی که توانسته در ژانر پلیسی و جنایی، متفاوت از کارهای دیگر به چشم بیاید. شهاب حسینی پلیس جوان 20 سال پیش حالا در نقش افسر برجسته اداره آگاهی ایفای نقش میکند. هادی حجازیفر نیز بخوبی از پس نقشی که دقیقا برای او نوشته شده، برآمده است. یکی دیگر از بازیگران خوب این کار علیرضا کمالی است که در این کار بخوبی دیده شد، اگرچه کلیت کار دارای نقصهای جدی است. احتمالا به دلیل وجه اقتصادی اثر و تأمین هزینههای صرف شده در شبکه نمایش خانگی برای این سریال، برخی قسمتها بشدت کند و با سرعت کم پیش میروند و هیچ قصه فرعی جذابی در حاشیه داستان اصلی شکل نمیگیرد. به عبارت دیگر حداقل فصل اول این سریال میتوانست 2 قسمت کوتاهتر باشد اما این روزها در شبکه نمایش خانگی مسأله اقتصادی وجه مهمی است. از آن جهت است که سریالهایی مانند جیران و به تازگی سقوط نیز از سکانسهای طولانی که به پیشرفت قصه نیز کمکی نمیکنند، استفاده کردهاند. از سوی دیگر حجم پیچیدگیهای داستانی برای یک کار جنایی و معمایی، قابل توجه نیست. در واقع پای قصه از منظر رازآلودگی و معمایی کردن بیشتر سریال لنگ است.
در کنار این نکات منفی، یک نکته مهم دیگر درباره پوست شیر، توانایی استفاده غیرکلیشهای از فضایی کلیشهای است. به هر روی داستانی جنایی با این مختصات، نمونههای مشابه در فضای ادبیات و سینما داشته است ولی اینکه نویسندگان و کارگردان این کار توانستهاند بهرغم این کلیشه، فضایی بسازند که مخاطبان، این روزها آن را به عنوان یک قصه جذاب دنبال کنند، قابل تامل است؛ آن هم در ژانری مانند جنایی و پلیسی.
با این همه، این اثر از جهات مهمی مناسب این روزهای فضای عمومی کشور است. در شرایطی که رسانههای متعدد با به کار گرفتن ذهن و رفتار چهرهها، نگاه فانتزی به مسأله امنیت عمومی دارند، این سریال توانسته با نمایشی درست «امنیت» را برجسته و مولفهها و ملزومات حفظ آن را یادآوری کند. پلیس در این سریال، قدرتمند، قاطع و دقیق است و مهمترین ماموریتش حفظ آسایش و امنیت عمومی است. در یکی از سکانسها، وقتی افسر محبوب و موفق سریال به دنبال سرنخی از یک جنایتکار است، با «مردانی»، مربی و استاد ورزشی آن جنایتکار برای اینکه آدرس یا نشانهای از او بیابد گفتوگو میکند. مربی میگوید: «اینها فقط شاگردان من نیستند، بلکه عزیزان و بچههای من هستند». پلیس قاطع قصه که شهاب حسینی نقشش را ایفا میکند، در دیالوگی مهم به منطق مجازات و محاکمه برای حفظ امنیت و آسایش عمومی تاکید میکند و میگوید: «شما فکر میکنی همه لاشخورهای جنایتکار و خلافکاری که راه میفتن وسط شهر از زیر بته به عمل اومدن؟ نه! همهشون عزیز یه خونوادهایاند. میخوای ببرمت سر قبر خواهر یه قاتل زنجیرهای که وقتی داداشش رو کشیدن بالای دار، تاب نیاورد و از غصه دِق کرد مرد؟ بله! امثال نریمان غلامی، عزیز یه خونوادهاند ولی وقتی همین چشم و چراغها راه میفتن نور رو از زندگی مردم میگیرن، خونه رو رو سر خلقالله خراب میکنن، چون عزیزند ساکت وای میسیم تماشا میکنیم؟ عزیز بودن دلیل اینه که آدم چشمش رو روی خیلی چیزها ببنده؟ شما رو میفهمم، براتون هم احترام قائلم، دمت گرم پشت شاگردات وایسادی. خیلی وقتها منم پشت همکارام وایمیستم ولی نه تا اونجا که بخوان با خودخواهی، زیادهخواهی، خودنمایی، یه اشتباه خودخواسته، رخت عزا بکنن تن یه خونواده بیگناه بدبخت. اونجا دیگه نمیتونم پشتشون وایسم. اونجا دیگه روبهروشون وایمیستم. احساس میکنم گرفتین چی میگم آقای مردانی!»
گزارههای طرح شده در این دیالوگ به خوبی نشان میدهد نگاه برخی چهرهها که دست به واکنشهای اعتراضی بیمنطق میزنند، تا چه اندازه فانتزی و دور از واقعیت است و اگر قرار باشد فضای امنیتی کشور به میل آنها پیش برود، وضع به چه شکل پیش خواهد رفت.
ارسال به دوستان
گزارش صندوق بینالمللی پول از تبعات اقتصادی جنگ اوکراین و روسیه برای کشورهای اروپایی
بهای برق و گاز در اروپا ۱۵ برابر شد
گروه اقتصادی: حدود 11 ماه از شروع عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین میگذرد. از همان روزهای اول این رویداد بستههای تحریمی علیه روسیه یکی از سیاستهای اتخاذی اتحادیه اروپایی بود و در این راستا روسیه هم که یکی از صادرکنندگان عمده انرژی در جهان است، رفته رفته صادرات انرژی و به صورت موردی نفت و گاز به اروپا را محدود کرد. بنا بر گزارشهای مختلف، روسیه صادرات گاز به اروپا را حدود 80 درصد کاهش داد که منجر به هزینههای هنگفتی برای قاره سبز شد. از جمله این هزینهها میتوان به نقل از بلومبرگ به خسارت 1000 میلیارد یورویی به علت افزایش سرسامآور قیمت گاز در اتحادیه اروپایی اشاره کرد. در همین باره اخیرا صندوق بینالمللی پول در گزارشی به ابعاد آسیبهای اقتصادی اروپا ناشی از تحریم روسیه پرداخته است.
به گزارش «وطن امروز»، صندوق بینالمللی پول در گزارش خود آورده است: «سیستم انرژی اروپا با یک بحران بیسابقه مواجه است. عرضه گاز روسیه - که برای گرمایش، فرآیندهای صنعتی و برق حیاتی است - در سال جاری بیش از 80 درصد کاهش یافته است. قیمت عمدهفروشی برق و گاز از اوایل سال 2021 (دی 1400) به میزان 15 برابر افزایش یافته و اثرات شدیدی بر خانوارها و مشاغل داشته است. مشکل میتواند بدتر هم شود؛ اروپا ممکن است نخستین زمستان خود را بدون گاز روسیه تجربه کند و حتی در معرض خطر قیمتهای بالاتر، کمبود گاز و رکود بزرگ قرار گیرد.
در این راستا دولتهای اروپایی شروع به اجرای طیف وسیعی از پاسخهای سیاسی کردهاند. هدف یک دسته از سیاستها کاهش تأثیر هزینههای بالاتر انرژی بر مصرفکنندگان و مشاغل است. این سیاستها شامل سیاستهایی همچون سقف قیمت خردهفروشی، تعرفههای تنظیمشده، برنامههای حمایتی برای شرکتهای انرژیبر و پشتوانه سرمایهای برای شرکتهای انرژی و ملیسازی آنها میشود. دسته دیگری از اقدامات به دنبال تثبیت و کاهش قیمت عمدهفروشی و تضمین امنیت انرژی است که شامل سیاستهایی برای تشویق صرفهجویی در انرژی و افزایش عرضه و همچنین محدود کردن هزینههای انرژی، بویژه قیمت عمدهفروشی گاز است.
چنین اقداماتی به ۲ دلیل راهحلهای دقیقی ارائه نمیدهند؛ اول، اهداف متناقض: یارانهها یا سقف قیمتها میتواند با افزایش تقاضا مشکل را افزایش دهد. دوم، سرریزهای فرامرزی: یارانه مصرف انرژی ممکن است به نفع مصرفکنندگان در یک کشور باشد اما مصرف را نیز افزایش میدهد که منجر به افزایش قیمت عمدهفروشی در سراسر اتحادیه اروپایی و آسیب رساندن به مصرفکنندگان در کشورهای دیگر میشود». گزارش صندوق بینالمللی پول در ادامه میافزاید: «ارزیابی گزینههای سیاستی موجود به یک نتیجهگیری روشن منجر میشود. رویکردی که به بهترین شکل به هر دو مشکل رسیدگی میکند. تلاش هماهنگ دولتهای اروپایی برای کاهش تقاضای انرژی و افزایش عرضه و در عین حال باز نگه داشتن بازارهای داخلی انرژی و حمایت از مصرفکنندگان آسیبپذیر است.
* قیمتهای بالا و بیثبات
علت اصلی افزایش شدید قیمت گاز در اروپا، کاهش عرضه روسیه است. گاز طبیعی مایع (LNG) گزینه جایگزین اصلی است. هزینه LNG از زمان حمله روسیه به اوکراین در فوریه 2021 (اوایل اسفند 1400) بیش از 2 برابر شده است. افزایش قیمت عمدهفروشی برق منعکسکننده افزایش قیمت گاز طبیعی و کمبود تولیدات هستهای و برقابی است که باید با نیروگاههای گرانتر از جمله زغالسنگ و گاز تکمیل میشد. در نتیجه، گرانترین منبع انرژی برای پاسخگویی به تقاضا در بیشتر بازارهای برق اروپا اکنون گاز است. قیمتها آنقدر بالا رفته است که برخی مشتریان به طور کامل مصرف را متوقف کردهاند. در برخی موارد حتی افزایش تولید برق با سوخت زغالسنگ و گاز برای پاسخگویی به تقاضا کافی نبوده است. در نتیجه، قیمتها آنقدر بالا رفته است که برخی مشتریان به طور کامل مصرف را متوقف کردهاند؛ پدیدهای که به عنوان «تخریب تقاضا» شناخته میشود. بازارهای انرژی اروپا به حدی تحت فشار قرار دارد که تغییرات جزئی در عرضه، تأثیرات زیادی بر قیمتها دارد. به همین دلیل است که قیمتهای عمدهفروشی انرژی علاوه بر بالا رفتن از سقف، بیثبات بوده است. صندوق بینالمللی پول در ادامه این گزارش آورده است: «این وضعیت در نهایت باعث افزایش استفاده از انرژی تجدیدپذیر و صرفهجویانهتر از برق خواهد شد. یک رویکرد ممکن است این باشد تا زمانی که قیمتها کاهش یابد، کاری انجام ندهید جز ارائه حمایت مالی به شرکتها و خانوارها. با این حال، این میتواند بسیار گران تمام شود. اگر دولتها به طور کامل افزایش پیشبینیشده در هزینههای انرژی را پوشش دهند، براحتی به 1000 میلیارد یورو یا حدود ۶ درصد از تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپایی میرسد. حمایت گسترده دولتها میتواند تعدیل با تعادل قیمتی جدید را به تأخیر بیندازد و نیاز به حمایت بیشتر را ایجاد کند. تاثیر این بحران بر ثبات کلان اقتصادی و مالی میتواند به دلیل تورم شتابزده، ویرانگر باشد و بانک مرکزی اروپا را مجبور کند سیاستهای شدیدتری را در دستور کار قرار دهد. علاوه بر این، بخش انرژی با فشار نقدینگی و ورشکستگی مواجه خواهد شد».
* یک معامله بزرگ
در ادامه این گزارش آمده است: «یکی از سیاستهای اتخاذی میتواند اقداماتی برای افزایش عرضه و تشویق به صرفهجویی در انرژی باشد. یک سوال این است که چگونه میتوان این کار را انجام داد و در عین حال از مصرفکنندگان محافظت کرد و اختلالات ناکارآمد اقتصادی را به حداقل رساند؟ دوم اینکه چگونه این کار را به گونهای انجام دهیم که تأثیرات سیاستهای هر کشور بر سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپایی را در نظر بگیرد؟ پاسخ به سوال اول درباره حمایت از مصرفکننده و کارایی اقتصادی میتواند ترکیب پرداختهای حمایتی که به مصرف انرژی وابسته نیست با یارانهها برای کاهش مصرف و در عین حال حفظ سیگنالهای قیمت برای کاهش تقاضا باشد. یارانهها میتواند متناسب با مصرف جاری انرژی واحد مورد نظر باشد. رویکرد دیگر استفاده از اصل طراحی پشت «ترمز قیمت برق» آلمان است. این کار با محاسبه نیازهای انرژی یک خانواده مقتصد شروع میشود که تلاش معقولی برای صرفهجویی در انرژی انجام میدهد. سپس این برنامه به قیمت خردهفروشی برق تا آن سطح از مصرف یارانه میدهد اما نه فراتر از آن. در نتیجه، هزینه برق برای استفاده اضافی بشدت بالاتر از هزینه متوسط خواهد بود و خانوادهها را تشویق میکند تا حد امکان از واحدهای اضافی استفاده کنند. پاسخ به سوال دوم درباره هماهنگ کردن سیاستها، یک معامله بزرگ است که در آن همه کشورهای اتحادیه اروپایی متعهد میشوند تلاشهای قابل مقایسهای را برای کاهش تقاضا و افزایش عرضه انجام دهند. در این راستا مشکل رفتار آزادانه متعاقب آن – که هر کشوری ترجیح میدهد چنین تلاشهایی را انجام ندهد یا ترجیح میدهد سرریزها به همسایگان را نادیده بگیرد – باید از نظر سیاسی و قانونی از طریق مقررات حل شود».
ارسال به دوستان
حمله موشکی ایران به پایگاه عینالاسد نمایانگر چه تصویری از روابط بینالملل در قرن 21 است؟
تغییر قاعده بازی
* حمله موشکی به عینالاسد چگونه تبدیل به عملیاتی امنیتآفرین برای ایران شد
«سلام رفقا! اگر شما این ویدئو را میبینید [باید بگویم] دیشب چند اتفاق بد افتاد... ما باید قوی باشیم، مامان من تو را از صمیم قلب دوست دارم... خداحافظ دوستان!» این دیالوگهای «آلن جانسون» یکی از فرماندهان پایگاه عینالاسد آمریکا خطاب به اعضای خانوادهاش، شاید تصویر نمادین شبی باشد که نظامیان آمریکایی هرگز پیش از آن تجربه نکرده بودند؛ اتفاقی که رسانههای آمریکایی درباره آن نوشتهاند: «بزرگترین حمله موشکی بالستیک که تاکنون توسط هر کشوری به نیروهای آمریکایی انجام شده است».
این از آن جهت برای جهانیان مهم بود که حمله ایران به مهمترین پایگاه نظامی آمریکا در عراق با این جمله ترامپ بازنمایی شده بود: «عینالاسد هیچ آسیبی ندیده و همه چیز خوب است».
اما حمله موشکی ایران به عینالاسد نمایانگر چه تصویری از روابط بینالملل در قرن 21 است؟ شاید این همان موضوعی باشد که در چارچوب تغییر موازنه و از آن مهمتر تغییر قواعد بازی (Rule of The Game)، در سیاست و امنیت بینالملل مفهومسازی شده است.
ایالات متحده با پایان جنگ سرد و فروپاشی نظم دوقطبی جهان، در مسیر تثبیت تصویر هژمون خود در انگاره دولتها به عنوان بازیگران جهانی حرکت کرد. این اتفاق با حمله آمریکا به افغانستان و عراق با دستور کار «جنگ علیه ترور» و اشغال این 2 کشور در همسایگی ایران، محیط پیرامونی ایران را تحت محاصره قرار داد و تهران را تحت شدیدترین فشارها برای تن دادن به نظم منطقهای که این هژمون قرن 21 بعدها تحت راهبرد «خاورمیانه بزرگ» تدارک دیده بود، گذاشت.
در واقع اتکای آمریکا به منطق رئالیستی «بازی با حاصل جمع صفر» بود؛ اینگونه که طبق این منطق، افزایش قدرت یک بازیگر مساوی با کاهش قدرت بازیگر یا بازیگران دیگر است. به این ترتیب افزایش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه و محاصره نظامی ایران مساوی بود با کاهش نفوذ و قدرت ایران در غرب آسیا. کاری که سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در تمام این سالها انجام داد، به چالش کشیدن هژمونی سلطهجویانه واشنگتن در غرب آسیا و معکوس کردن این منطق بازی برد- برد آمریکاییها بود.
با این وصف، حمله موشکی ایران به عینالاسد، تثبیت تغییر قواعد بازی بود که آمریکاییها سالها بر منطقه تحمیل کرده بودند. خروج نظامی آمریکا از منطقه بعد از این حمله به تدریج در حال انجام است و دقیقا بعد از حمله به عینالاسد بود که آمریکا در منطقه، دست به موازنهسازی مقابل ایران زد.
برای درک بهتر این نکته باید به اظهارات کنت مککنزی، فرمانده وقت سنتکام رجوع کرد. وی میگوید: برنامه موشکی ایران به تهدیدی فوریتر از برنامه هستهای این کشور تبدیل شده است. موشکهای ایرانی در پایگاه عینالاسد تقریبا هر جا را که خواستند زدند. مککنزی میگوید: آنها اکنون میتوانند به هر جا در خاورمیانه ضربه بزنند. آنها میتوانند حملاتشان را با دقت و در حجم بالا انجام بدهند. وی در این رابطه عنوان کرد: تواناییهای راهبردی ایران هماکنون عظیم است. آنها در این زمینه سرتر هستند. مککنزی گفت: ایران از لحاظ نظامی به سطح سرآمد (overmatch) رسیده؛ آنها در میدان [نبرد] به سرآمدی رسیدهاند، یعنی مرحلهای که میتوانند [توان دیگران را] از کار بیندازند. پایگاه نشنالاینترست آمریکا سال گذشته نوشت: ژانویه سال ۲۰۲۰ چند روز پس از ترور ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده وقت سپاه قدس ایران و متعاقبا پاسخ ایران به این اقدام دولت آمریکا که با شلیک دهها موشک به پایگاه عینالاسد و زخمی شدن بیش از ۱۰۰ نظامی آمریکایی همراه بود، مایک پمپئو، وزیر وقت خارجه آمریکا به ایراد یک سخنرانی با عنوان «احیای بازدارندگی: نمونه ایرانی» پرداخت. پمپئو در جریان این سخنرانی خود ادعا کرد ترور ژنرال سلیمانی، بار دیگر بازدارندگی آمریکا در برابر ایران را متوازن کرده است. با این حال، نشنال اینترست میافزاید: افزایش تصاعدی انجام حملات علیه نیروهای آمریکایی مستقر در عراق و منطقه پس از ترور ژنرال سلیمانی، سست بودن ادعای مایک پمپئو را مبنی بر اینکه این اتفاق بار دیگر معادله بازدارندگی در روابط ایران و آمریکا را متعادل کرد و مانع انجام حملات بیشتر علیه نیروها و منافع آمریکا شد، کاملا نشان داد. ماجرای عینالاسد تجسم عینی و ماکتی از برخورد نظامی تهران و واشنگتن برای کسانی بود که این اتفاق را تصویرسازی میکردند.
با شرحی که رفت، بازخوانی خاطرات نظامیان آمریکایی حاضر در عینالاسد برای یادآوری یک اتفاق بیسابقه در تاریخ روابط بینالملل همیشه جالب توجه است. ویدئویی که آلن جانسون برای وداع با خانوادهاش ضبط کرده بود اسفند 99 برای نخستینبار در برنامهای که شبکه سیبیاس با موضوع حمله موشکی ایران به پایگاه عینالاسد تولید کرد پخش شد. این مستند که از شبکه سیبیاس آمریکا پخش شد را میتوان مهمترین روایت آمریکاییها از حمله موشکی ایران به پایگاه عینالاسد در دیماه سال 98 پس از شهادت سردار حاجقاسم سلیمانی دانست؛ حملهای که در ابتدای این برنامه از آن به عنوان «بزرگترین حمله موشکهای بالستیک علیه آمریکاییها در طول تاریخ» یاد میشود و پس از آن برخی فرماندهان و نیروهای حاضر در محل پایگاه به بیان مشاهدات خود از این حمله و ترسی که تمام نیروهای آمریکایی را فراگرفته بود، میپردازند. فرانک مککنزی، فرمانده وقت سنتکام در این مستند به سیبیاس در توصیف حمله تلافیجویانه ایران میگوید: در صورتی که پایگاه تخلیه نمیشد فکر میکنم احتمالا ۲۰ یا ۳۰ هواپیما را از دست میدادیم و ۱۰۰ تا ۱۵۰ پرسنل (آمریکا) را از دست داده بودیم. این ژنرال ارشد آمریکایی در ادامه با اشاره به دقت موشکهای شلیکشده ایرانی گفت: حملهای بود که قطعا مشابه آن را هرگز مشاهده یا تجربه نکرده بودیم، موشکها دقیق بودند. آنها کاملا به همان جایی که میخواستند، برخورد کردند. سرهنگ دوم تیم گارلند، فرمانده یک گردان ارتش در عینالاسد نیز در پاسخ به این سوال که آیا این پایگاه از دفاع در برابر موشکهای بالستیک برخوردار بوده است، گفت: نه! این تهدیدی بیسابقه بود. فکر نمیکنم هرگز برای رخ دادن چنین حملهای محاسبهای شده باشد، بنابراین توانایی جلوگیری از حمله موشک بالستیک وجود نداشت. آلن جانسون، از دیگر فرماندهان آمریکایی عینالاسد نیز گفت: افسر اطلاعاتی مرا کنار کشید و گفت: من خبرهای بدی برای شما دارم، ما اطلاع داریم که ایران در حال سوخترسانی به 27 موشک بالستیک میانبرد است و هدف آنها هدف قرار دادن این پایگاه است و ممکن است زنده نمانیم. جانسون در توصیف لحظه اصابت موشکها اظهار داشت: ما شروع به پایین رفتن (از پناهگاههای زیرزمینی) کردیم که شاید حدود ۱۳۵ متر بود، یکسوم راه را رفته بودیم که صدای مهیبی آمد و بعد شنیده شد «در حال آمدن است، در حال آمدن است، پناه بگیرید، پناه بگیرید، پناه بگیرید». بهاندازه یک زمین فوتبال دیگر مانده بود که باید میدویدم. نمیدانستیم موشک بعدی چه زمانی قرار است برخورد کند. این فرمانده نظامی آمریکایی در ادامه گفت: حدود ۴۰ نفر به صورت فشرده در پناهگاهی که فقط برای محافظت از ۱۰ نفر در مقابل حملات بسیار کوچکتر طراحی شده بود، قرار گرفته بودند. حتی واژگان هم نمیتوانند انرژی آزادشده این موشکها را توصیف کنند. در حالی که هر موشک حامل کلاهکی بالغ بر 1000پوند بود، پناهگاههای ما برای کلاهکهای 60 پوندی ایمن بود. بوی آمونیاک و گرد و خاک تمام پناهگاه را پر کرده بود. جانسون در ادامه با تأکید بر آنکه شب حمله ایران به عینالاسد را فراموش نمیکند، گفت که هنوز سردرد دارد و صداهایی در گوش خود احساس میکند و کابوس دارد. وی با توضیح اینکه نمیداند چطور از این حمله جان به در برده، ادامه میدهد: شانس! زیرا واقعا هیچکس نباید از چنین چیزی زنده بیرون میآمد.
نیویورکر سال گذشته در گزارش مبسوطی نوشت: سرهنگ دوم «استاسی کلمن» فرمانده پایگاه هوایی عینالاسد، بعد از مطلع شدن از حمله موشکی ایران به بازرسان نظامی گفت: «من تصمیم میگرفتم چه کسی زنده بماند و چه کسی بمیرد. من صادقانه فکر میکردم هر کسی که پشت سر بماند از بین خواهد رفت». نیویورکر ادامه میدهد: بسیاری از نیروهای نظامی که عینالاسد را ترک میکردند، با نگرانی آنهایی را که میماندند در آغوش گرفتند. از سال 1953، در طول جنگ کره، هیچیک از پرسنل نظامی آمریکایی بر اثر حمله هوایی دشمن کشته نشده بودند. این رسانه آمریکایی مینویسد: سرگروهبان «جانت لیلیو» به بازرسان گفت: «هیچ کلمهای نمیتواند آنچه را در سنگرها اتفاق افتاد، توصیف کند. من آماده مرگ نبودم اما سعی میکردم خود را با هر اعلام موشکی آماده کنم». این گزارش میافزاید: بمباران ساعتها به طول انجامید. این بزرگترین حمله موشکی بالستیک بود که تاکنون توسط هر کشوری به نیروهای آمریکایی انجام شده است. 2 سال بعد، بسیاری از کسانی که در عینالاسد بودند، هنوز بابت از دست دادن حافظه عمیق، بینایی و شنوایی رنج میبرند. یک نفر از این نظامیان ماه اکتبر (2021) بر اثر خودکشی جان باخت.
***
تثبیت قدرت موشکی ایران
گروه سیاسی: در تقویم پرحادثه دیماه، حمله موشکی ایران به پایگاه عینالاسد آمریکا از حوادثی است که در 3 سال گذشته کمتر مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است. 5 روز پس از اقدام آمریکا در ترور فرمانده سابق سپاه قدس سردار شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی، ایران در نخستین واکنشی که در قالب انتقام از خود نشان داد مهمترین پایگاه تروریستهای آمریکا در منطقه را با شلیک 13موشک مورد هدف قرار داد.
به گزارش «وطن امروز»، مهمترین وجه قابل تفسیر در حمله موشکی ایران به عینالاسد انفعال آمریکا و عدم واکنش بود. چه اینکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا تهدید کرده بود اگر ایران اقدامی انجام دهد، دهها نقطه از اماکن کشورمان را هدف قرار خواهد داد. ترامپ اما به توصیه فرماندهان نظامی ارشد آن کشور نهتنها پاسخی به حمله ایران نداد، بلکه با کلید زدن عملیات روانی اعلام کرد پایگاه عینالاسد هیچ آسیبی ندیده و همه چیز خوب است. با این حال همه چیز برخلاف آنچه رئیسجمهور آمریکا مدعی آن بود خوب به نظر نمیرسید و طبق روایت نظامیان آمریکایی حاضر در محل حادثه، دقت موشکهای ایرانی و گستره انفجارشان باعث استیصال نیروهای آمریکایی شده بود. دیری نگذشت که رسانههای آمریکایی به طور تدریجی نتایج عملی هدف قرار گرفتن عینالاسد را منتشر کردند و مشخص شد صدها نظامی مستقر در این پایگاه دچار ضربههای شدید مغزی و ازکارافتاده شدهاند. نیویورکر هم در گزارشی در این باره نوشت: سرهنگ دوم «استاسی کلمن» فرمانده پایگاه هوایی عینالاسد، بعد از مطلع شدن از حمله موشکی ایران باید تصمیم میگرفت کدام یک از خدمه 160 نفره پایگاه را ترک کنند و چه کسی از لحاظ ذهنی و احساسی آماده ماندن است. او بعدا به بازرسان نظامی گفت: «من تصمیم میگرفتم چه کسی زنده بماند و چه کسی بمیرد. من صادقانه فکر میکردم هر کسی که پشت سر بماند از بین خواهد رفت». نیویورکر ادامه میدهد: بسیاری از نیروهای نظامی که عینالاسد را ترک میکردند، با نگرانی آنهایی را که میماندند در آغوش میگرفتند. از سال 1953، در طول جنگ کره، هیچیک از پرسنل نظامی آمریکایی بر اثر حمله هوایی دشمن کشته نشده بودند.
این رسانه آمریکایی مینویسد: سرگروهبان «جانت لیلیو» به بازرسان گفت: «هیچ کلمهای نمیتواند آنچه را در سنگرها اتفاق افتاد، توصیف کند. من آماده مرگ نبودم اما سعی میکردم خود را با هر اعلام موشکی آماده کنم». این گزارش میافزاید: بمباران ساعتها به طول انجامید. این بزرگترین حمله موشکی بالستیک بود که تاکنون توسط هر کشوری به نیروهای آمریکایی انجام شده است. هیچ آمریکایی کشته نشد اما 110 نفر دچار آسیبهای مغزی شدند. 3 سال بعد، بسیاری از کسانی که در الاسد هستند، هنوز بابت از دست دادن حافظه عمیق، بینایی و شنوایی رنج میبرند. یک نفر از این نظامیان ماه اکتبر بر اثر خودکشی جان باخت.
فراتر از تلفات آمریکاییها و عیان شدن قدرت ایران در هدف قرار دادن مقرهای آمریکا در منطقه، این اقدام ایران از جهات دیگری واجد اهمیت بود. برخوردی در این سطح و هدف قرار دادن مقر نظامیان آمریکا در دهههای گذشته امری نادر بوده که اگر هم رخ داده است مسؤولیت آن از سوی هیچ دولتی پذیرفته نشده است. بر همین اساس موشکباران یک پایگاه نظامی مهم آمریکا از سوی ایران حامل این پیام بود که تهران در دفاع از امنیت و منافعش حتی از تقابل نظامی مستقیم با آمریکا هم ابایی ندارد. این رویه پیش از این نیز با توقیف قایقهای نظامی آمریکا و سربازانش در خلیجفارس و ساقط کردن پهپادهای آمریکایی اثبات شده بود اما هیچگاه در چنین سطحی و به شکل یک عملیات رودررو خود را نمایان نساخته بود. بنابراین دستاورد ملموس حمله موشکی به عینالاسد نتایج دردناک هر گونه اقدام نظامی آمریکا علیه ایران را مقابل چشمان آنها قرار داد و حتی تندروهای آمریکایی را هم که از لزوم گزینه نظامی در مقابل تهران میگویند نسبت به پیامدهای آن واقعگراتر کرد. ماجرای عینالاسد تجسم عینی و ماکتی از برخورد نظامی تهران و واشنگتن برای کسانی بود که این اتفاق را تصویرسازی میکردند؛ مسالهای که فرمانده تروریستهای سنتکام نیز مدتی پس از حمله به عینالاسد به آن اشاره داشت و گفت: برنامه موشکی ایران به تهدیدی فوریتر از برنامه هستهای این کشور تبدیل شده است. کنت مککنزی با بیان اینکه موشکهای ایرانی در پایگاه عینالاسد «تقریبا هر جا را که خواستند زدند»، ادامه داد: آنها اکنون میتوانند به هر جا در خاورمیانه ضربه بزنند. آنها میتوانند حملاتشان را با دقت و در حجم بالا انجام بدهند. وی در این رابطه عنوان کرد: تواناییهای راهبردی ایران هماکنون عظیم است. آنها در این زمینه سرتر هستند. مککنزی گفت: ایران از لحاظ نظامی به سطح سرآمد (overmatch) رسیده؛ آنها در میدان [نبرد] به سرآمدی رسیدهاند، یعنی مرحلهای که میتوانند [توان] دیگران را از کار بیندازند. وی در رابطه با درگیری احتمالی با ایران گفت: اگر آنها ناگهان حمله کنند، جنگی خونین رخ میدهد.
ارسال به دوستان
اصلاحطلبان در عقد نتانیاهو
همصدا با رسانههای وابسته به جریان موسوم به اصلاحات، نخستوزیر صهیونیستها از قصاص قاتلان شهید عجمیان انتقاد کرد
گروه سیاسی: حالا که دیگر روزها از پایان اغتشاشات در ایران میگذرد و اوباش آشوبطلبی که مرتکب جنایت شده و بهترین فرزندان این کشور را به جرم دفاع از امنیت جامعه به شهادت رساندند، سیر محاکمهشان را طی میکنند و مجازات میشوند، حامیان آشوب نیز پروژه انسانسازی(!) از این جنایتکاران را در دستور کار قرار دادهاند. در آخرین مورد از این پروژه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در واکنش به مجازات قاتلان شهید سیدروحالله عجمیان که به فجیعترین شکل ممکن، مظلومانه در کرج به شهادت رسید، گفته است اسرائیل شدیدا اعدام محمدمهدی کرمی و محمد حسینی را محکوم میکند و در کنار شهروندان ایران ایستاده که برای رسیدن به پایهایترین حقوق انسانی جان خود را کف دست گرفتهاند. او در ادامه با مردم خواندن تعدادی اوباش که امنیت مردم ایران را نشانه رفته بودند، گفته است: مردم ایران چهره واقعی و زشت رژیم سرکوب در تهران را برای همه جهان افشا کردند. در طول ماههای گذشته که جریان آشوب اقدام به ایجاد ناامنی و اغتشاش در برخی نقاط کشور میکرد، دولتهای غربی و البته رژیم صهیونیستی بارها حمایت خود از جریان آشوب و ترور در ایران را اعلام کردند اما اظهارات اخیر نخستوزیر رژیم منحوس صهیونیستی بیانگر آن است که حامیان آشوب هیچ ابایی از حمایت و دفاع از قاتلان و جانیان ندارند.
البته نتانیاهو و امثال او که دشمنان قسمخورده مردم ایران هستند، در حمایت از آشوب و اغتشاش تنها نیستند. اگر اسرائیل و غربیها رهبران و گردانندگان اصلی آشوب و ناامنی در ایران باشند، اصلاحطلبان پیادهنظام آنها در داخل کشور به شمار میروند. در طول چند ماه گذشته کسی به یاد ندارد جریان اصلاحات و رسانههای وابسته به این جریان سخنی در محکومیت اغتشاش، ترور و شهادت مدافعان امنیت گفته و نوشته باشند. بر عکس، با معترض خواندن اوباش اغتشاشگر و سرپوش گذاشتن بر جنایتهای این اوباش، عملاً از آشوب و ترور در ایران حمایت کردهاند. تشکیک در فوت افراد و ضریب دادن به پروژه کشتهسازی، طرح ضرورت تساهل و تسامح در برابر آشوبگران و مطالبه آزادی اوباش و آشوبگران، مشارکت در پروژههای کشتهسازی، اعتبارزدایی از بیانیه نهادهای امنیتی و در نهایت تلاش برای تطهیر و تبرئه اوباش جنایتکار از جمله اقدامات اصلاحطلبان در طول اغتشاشات اخیر بوده است. به این لیست باید حضور جاسوسان و افراد وابسته به سرویسهای اطلاعاتی بیگانه در روزنامههای وابسته به اصلاحطلبان را نیز اضافه کرد که شاهد مثالش دستگیری چند خبرنگار اصلاحطلب از سوی نهادهای امنیتی است. همصدایی اصلاحطلبان با نتانیاهو در دفاع از اوباش آشوبطلب بار دیگر این گزاره را تایید میکند که این جریان نقش پیادهنظام اسرائیل و غربیها را در ایران دارد و از همین رو میتوان گفت در ماجرای اغتشاشات اخیر اصلاحطلبان به عقد نتانیاهو و اسرائیل درآمدهاند.
ارسال به دوستان
مقاله مشترک کاندولیزا رایس و رابرت گیتس در واشنگتنپست درباره اوکراین
جنگ تحت کنترل روسیه است
گروه بینالملل: جنگ روسیه در اوکراین به نقطهای رسیده که جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا آن را مرحله بحرانی توصیف کردهاست. کمک نظامی 3 میلیارد دلاری ایالات متحده در حالی به اوکراین تخصیص یافت که پنتاگون در آخرین ارزیابیهای خود معتقد است اهداف راهبردی و جنگی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در اوکراین تغییر نکرده است. در چنین شرایطی کاندولیزا رایس، وزیر سابق خارجه و رابرت گیتس، وزیر اسبق دفاع آمریکا طی یادداشتی در واشنگتنپست اعتراف کردهاند زمان به نفع پوتین و به ضرر اوکراین در حال سپری شدن است و میدان تحت کنترل روسیه است.
کاندولیزا رایس که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ وزیر خارجه آمریکا بود و رابرت گیتس که از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ وزیر دفاع این کشور بود، در یادداشتی برای واشنگتنپست نوشتند: وقتی صحبت از جنگ در اوکراین میشود، تنها چیزی که در حال حاضر مشخص است، این است که جنگ و ویرانی ادامه خواهد داشت. ولادیمیر پوتین به طور کامل متعهد به بازگرداندن کل اوکراین به کنترل روسیه یا - در صورت عدم موفقیت - نابود کردن آن به عنوان یک کشور قابل دوام است. او بر این باور است سرنوشت تاریخی او - ماموریت مسیحایی او - استقرار مجدد امپراتوری روسیه است و همانطور که زبیگنیو برژینسکی سالها پیش گفت، امپراتوری روسیه بدون اوکراین نمیتواند وجود داشته باشد.
هر دوی ما بارها با پوتین برخورد کردهایم و متقاعد شدهایم. او معتقد است زمان به نفع او است. او میتواند اوکراینیها و ایالات متحده را از بین ببرد و اتحاد اروپا و حمایت از اوکراین در نهایت مورد فرسایش و شکستگی قرار خواهد گرفت. مطمئناً با ادامه جنگ، اقتصاد و مردم روسیه آسیب خواهند دید اما روسها بسیار بدتر از این را تحمل کردهاند.
برای پوتین، شکست یک گزینه نیست. او نمیتواند ۴ استان شرقی را که بخشی از روسیه اعلام کرده به اوکراین واگذار کند. اگر او امسال نتواند از نظر نظامی موفق باشد، باید کنترل مواضع خود را در شرق و جنوب اوکراین حفظ کند تا نقاط پرش در آینده را برای حملات مجدد برای تصرف بقیه سواحل دریای سیاه اوکراین، کنترل کل منطقه دونباس و سپس حرکت به سمت غرب فراهم کند. روی پوتین حساب کنید که برای رسیدن به سرنوشت خود صبور باشد.
در همین حال، اگرچه اوکراین در پاسخ به این تهاجم عملکرد درخشانی داشته است اما اقتصاد این کشور در حال نابودی است، میلیونها نفر از مردم آن فرار کردهاند، زیرساختهای آن در حال نابودی است، بسیاری از ثروتهای معدنی، ظرفیتهای صنعتی و کشاورزی قابل توجه آن در حال نابودی است. میدان تحت کنترل روسیه است. توانمندی نظامی و اقتصادی اوکراین اکنون تقریباً به طور کامل به خطوط نجات غرب - بویژه ایالات متحده - وابسته است. در غیاب موفقیتهای بزرگ برای اوکراین در برابر نیروهای روس، فشارهای غرب بر اوکراین برای مذاکره درباره آتشبس با گذشت ماهها از بنبست نظامی افزایش خواهد یافت. در شرایط کنونی، هرگونه آتشبس از طریق مذاکره، نیروهای روسیه را در موقعیتی قوی قرار میدهد تا هر زمان که آماده باشند، تهاجم خود را از سر بگیرند.
اعضای کنگره و دیگران در گفتمان عمومی ما به طور فزایندهای میپرسند «چرا باید اهمیت دهیم؟ این دعوای ما نیست». اما ایالات متحده به سختی آموخته است - در سالهای ۱۹۱۴، ۱۹۴۱ و ۲۰۰۱ - که نمیتوان تجاوزات و حملات بیدلیل به حاکمیت قانون و نظم بینالمللی را نادیده گرفت. در نهایت امنیت ما به خطر افتاد و به درگیری کشیده شدیم. این بار، اقتصادهای جهان - از جمله اقتصاد ما - شاهد تأثیر تورم و عقبنشینی رشد ناشی از تهاجم پوتین هستند. بهتر است او را هماکنون متوقف کنیم، قبل از اینکه ایالات متحده و ناتو در کل مطالبه بیشتری داشته باشند. ما یک شریک مصمم در اوکراین داریم که مایل است عواقب جنگ را تحمل کند تا در آینده مجبور نباشیم خودمان این کار را انجام دهیم.
ما با عزم دولت بایدن برای اجتناب از رویارویی مستقیم با روسیه موافقیم. با این حال، یک پوتین جسور ممکن است این انتخاب را به ما ندهد. راه اجتناب از رویارویی با روسیه در آینده کمک به اوکراین برای عقب راندن مهاجم است. این درس تاریخ است که باید ما را راهنمایی کند و به اقداماتی که باید انجام شود - قبل از اینکه خیلی دیر شود - فوریت میبخشد.
***
مسکو:
بیش از 600 سرباز اوکراینی در عملیات تلافیجویانه کشته شدند
وزارت دفاع روسیه اعلام کرد در حمله موشکی تلافیجویانه به محل استقرار موقت نیروهای اوکراینی در کراماتورسک، شهری در استان دونتسک، بیش از ۶۰۰ نظامی اوکراینی کشته شدند. به گزارش راشاتودی، مسکو در بیانیهای اعلام کرد بمباران یکشنبه، عملیات تلافیجویانه در پاسخ به حمله جنایتکارانه اوکراین به محل استقرار موقت سربازان روس در منطقه «ماکیئیفکا» دونتسک در شب سال نو بود. وزارت دفاع روسیه همچنین اعلام کرد در تمام مدت آتشبس موقت به مناسبت کریسمس ارتدوکس که از سوی مسکو برقرار شده بود، نیروهای اوکراینی به گلولهباران شهرکها و مواضع روسیه ادامه دادند. طبق اطلاعرسانی مسکو، همچنین در نتیجه مذاکرات با کییف، ۵۰ سرباز اسیر روس که در خطر مرگ بودند، آزاد شدند. دوشنبه دوم ژانویه وزارت دفاع روسیه تایید کرد کییف محل استقرار موقت نیروهای نظامی روسیه در منطقه دونتسک را با ۶ موشک هیمارس هدف قرار داد. مسکو افزود ۲ موشک از ۶ هیمارس آمریکایی شلیک شده توسط سامانههای دفاع هوایی ساقط شد و در نتیجه اصابت ۴ موشک دیگر، ۶۳ پرسنل نظامی روسیه کشته شدند.
ارسال به دوستان
بذرپاش در تشریح اولویتهای وزارت راه و شهرسازی مطرح کرد
تمرکز روی نوسازی بافت فرسوده
* ارائه زمین ۲۵۰ تا ۵۰۰ متری در برخی شهرها
وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه اصلیترین تمرکز این وزارتخانه روی نوسازی بافت فرسوده و ناپایدار است، گفت: در شهرهای کمتر از ۲۵ هزار نفر، زمین ۲۵۰ متری و در روستاها زمین ۵۰۰ متری برای ساخت واحدهای مسکونی در طرح نهضت ملی داده میشود که متراژ آن بسته به شرایط قابل تغییر است.
مهرداد بذرپاش دیروز در کمیته تخصصی ستاد هماهنگی اقتصادی دولت با بیان اینکه مسکن و حملونقل ۲ حوزه اصلی برنامههای وزارت راه و شهرسازی است، افزود: این 2 موضوع اگرچه اشتراکاتی دارد اما تلاشهای متفاوتی میطلبد و تاکنون برای آنها ۲ شورای حملونقل و مسکن تشکیل شده و به صورت هفتگی جلسه برگزار میشود.
وی اضافه کرد: در بخش نوسازی بافت فرسوده طرحهای انگیزشی و بستههای تشویقی طراحی شده که با استقبال مردم مواجه شده و نتیجه قابل قبول داشته است.
* تدوین طرحهای تشویقی برای ساخت مسکن
بذرپاش با اشاره به خودمالکیها و ساختوساز از سوی مردم تصریح کرد: فرآیند ساختوساز شخصی در سالهای اخیر کاهش پیدا کرده اما با راهبرد طرحهای تشویقی گوناگون که از سوی معاونت شهرسازی در حال اقدام است، روند ساخت مسکن سرعت میگیرد.
وزیر راه و شهرسازی با اشاره به بخش واگذاری زمین و ساخت واحد مسکونی در اجرای طرح نهضت ملی مسکن گفت: در شهرهای کمتر از ۲۵ هزار نفر جمعیت، زمین ۲۵۰ متری و در روستاها زمین ۵۰۰ متری داده میشود که این متراژ بسته به شرایط قابل تغییر است.
وی افزود: از سوی دیگر با ارائه تسهیلات بانکی، ساختوساز تقویت شده و افزایش خواهد یافت و انتظار میرود سقف وام از ۳۵۰ میلیون تومان تا ۵۰۰ میلیون اضافه شود و زمان بازپرداخت نیز افزایش یابد تا قدرت مالی بالاتری به اشخاص برای ساختوساز داده شود.
* جهش تولید مسکن، مطالبه اصلی از وزارت راه وشهرسازی
بذرپاش با اشاره به بخش مسکن و شهرسازی خاطرنشان کرد: در این حوزه نیز کارهای ستادی و پشتیبانی برای اجرای وعده ۴ ساله دولت انجام شده است. مطالبه اصلی دولت این است که اجرای قانون جهش تولید مسکن به سرمنزل مقصود برسد.
وی ادامه داد: با توجه به مشکلات پیشرو بویژه در بخش تأمین مالی و تورم، کار این بخش سختتر شده است.
وزیر راه و شهرسازی درباره تأمین زمین و اراضی مورد نیاز برای این هدفگذاری افزود: بخشی از زمینها در مالکیت وزارتخانه و شهرهای جدید است اما مطابق قانون جهش تولید مسکن، سند بخش دیگر باید به وزارت راه و شهرسازی منتقل شود.
* اتمام مسکنهای مهر نیمهکاره با منابع صندوق ملی مسکن
بذرپاش با تأکید بر اینکه کار حوزه مسکن در چند بخش انجام میشود، گفت: بیش از ۲۰۰ هزار مسکن مهر نیمهتمام باقی مانده که درصد پیشرفتهای مختلف دارد و تعدادی از آنها تا پایان سال از طریق منابع صندوق ملی مسکن قابل انجام است.
وی با اشاره به سفر رئیسجمهور به شهر جدید پرند، خاطرنشان کرد: یکی از بحرانهای موجود، مسکنهایی است که مردم وجه آن را پرداخت کرده اما هنوز تحویل نگرفتهاند، این در حالی است که منابع آن صرف زیرساختها شده، بنابراین تأمین منابع به صورت واریز ۱۰ هزار میلیارد تومان به صندوق ملی مسکن را میطلبد تا بخشی از آن برای مسکن مهر و بخش دیگر برای مابهالتفاوت و جبران کسری سود بانکها صرف شود که در این راستا تکمیل مسکنهای بالای ۶۰ درصد پیشرفت ساخت، در دستور کار است.
* اجرای تفاهمنامههای ساخت مسکن با وزارتخانهها
وزیر راه و شهرسازی در ادامه به توافق با دستگاههایی که درباره ساخت مسکن ایفای نقش میکنند، اشاره کرد و گفت: کارهای نهادی با دستگاههای اجرایی و شرکتهای بزرگ در راستای تأمین مسکن کارکنان زیرمجموعه خود انجام شده است تا علاوه بر تحقق هدف دولت در حوزه مسکن، این سازمانها به عنوان محرکهای اصلی ساخت مسکن وارد عمل
شوند.
دیروز صد و بیست و چهارمین جلسه کمیته تخصصی ستاد هماهنگی اقتصادی دولت با موضوع پیشنهادات وزارت راه و شهرسازی برای ساخت سالانه یک میلیون مسکن با حضور محسن رضایی معاون اقتصادی رئیسجمهور، مهرداد بذرپاش وزیر راه و شهرسازی و فرهاد رهبر دستیار اقتصادی رئیسجمهور در ساختمان شهید دادمان وزارت راه و شهرسازی برگزار شد.
ارسال به دوستان
رژیم دیوانگان
مهدی بختیاری*: طی روزهای گذشته «ایتامار بن گویر» وزیر امنیت داخلی رژیم اشغالگر صهیونیست با همراهی تعدادی از نیروهای امنیتی و نظامی اسرائیل وارد صحن مقدس مسجدالاقصی شد.
این رفتار تحریکآمیز او در هتک حرمت قبله اول مسلمین، یادآور اقدام مشابهی است که 23 سال قبل، جرقهای برای شعلهور شدن دومین انتفاضه سراسری در تاریخ اشغال فلسطین شد.
طبق توافقنامه 26 اکتبر 1994، اداره مسجدالاقصی به حکومت اردن واگذار شده و تنها مسلمانان حق عبادت و برپایی مراسمهای مذهبی در آن را دارند و یهودیان فقط در برخی زمانهای معدود، میتوانند در آنجا حضور داشته باشند و از آن بازدید کنند.
28 سپتامبر 2000 «آریل شارون» نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی -که آن زمان رهبر حزب «لیکود» به عنوان اپوزیسیون دولت بود- با حمایت چندصد نفر از نیروهای امنیتی و با چراغ سبز «ایهود باراک» نخستوزیر وقت این رژیم وارد صحن مسجدالاقصی شد.
این ماجرا فلسطینیان خشمگین را به خیابانها کشاند تا یکی از سختترین دورههای تاریخ حیات ننگین و نامشروع اشغالگران قدس را رقم بزنند.
اظهارات شارون پس از این اقدام، مبنی بر اینکه «بیتالمقدس برای همیشه متعلق به اسرائیل است»، شهر قدس را به میدانی برای نبرد فلسطینیان با ارتش اسرائیل تبدیل کرد که در همان ساعات اول به شهادت 7 فلسطینی و مجروحیت 250 نفر انجامید و البته موجب زخمی شدن 13 نظامی رژیم صهیونیست نیز شد.
البته موج درگیریها به شهر قدس محدود نماند و سرتاسر کرانه باختری و نوار غزه را دربرگرفت و حتی تلاش شارون - که چند ماه بعد از این واقعه به نخستوزیری اسرائیل رسید - در ترور رهبران مقاومت هم تاثیری در خاموش کردن این آتش نداشت. طی 5 سال انتفاضه دوم، گروههای مقاومت بیش از پیش مجهز شدند. جنبش حماس دست به توسعه توان موشکی خود زد و برای نخستین بار توانست گستره وسیعی از شهرهای صهیونیستنشین را زیر آتش بگیرد.
در جریان انتفاضه الاقصی، ۴۴۱۲ فلسطینی به شهادت رسیده و ۴۸۳۲۲ تن زخمی شدند. همچنین ۱۱۰۰ صهیونیست از جمله ۳۰۰ نظامی هلاک و حدود ۴۵۰۰ نفر زخمی شدند.
حالا 23 سال پس از آن واقعه، «بن گویر» وزیر امنیت داخلی رژیم اسرائیل دست به ماجراجویی مشابه زده و اعلام کرده که این کار را تکرار خواهد کرد.
مسؤولیت گرفتن «ایتامار بن گویر» در دولت مجعول عبری، نتیجه ائتلاف حزب «لیکود» با احزاب تندرو راستگرا مانند «قدرت یهود» (به عبری: עוצמה יהודית)- به رهبری بن گویر- است که به پیروزی آنها در انتخابات اخیر و تشکیل کابینه انجامید.
رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر با یک انسداد شدید سیاسی روبهرو بوده که تشکیل یک دولت باثبات را دور از دسترس قرار میداد.
در این دوره از انتخابات هم اگرچه لیکود با موتلفانش توانست اکثریت لازم کنست (پارلمان اسرائیل) را به دست آورد اما بسیاری از ناظران، همین ترکیب را یکی از عوامل اصلی بروز چالشهای بزرگ در آینده میدانند.
یکی از این عوامل، وجود همین افراد و گروههای افراطی در دولت نظیر «ایتامار بن گویر» است که با یک رویکرد فاشیستی و نژادپرستانه افراطی، معتقد به سیاست مشت آهنین در برابر فلسطینیان است و اینکه بیش از حد با فلسطینیها مهربانی(!) شده است.
این رویکرد در حالی است که جامعه صهیونیستی بهسرعت به سمت افراطیگری و تسلط راستگرایان (مذهبی و قومیگرا) پیش میرود بهطوری که بر اساس نتایج یک نظرسنجی در سال 2022، تعداد راستگرایان و تندروها در مقایسه با دیگران 4 برابر شده است.
این رویکرد افراطی و نژادپرستانه - بویژه درباره ساکنان سرزمینهای اشغالی و بویژه اعراب ساکن در این مناطق- زنگ خطر بزرگی را برای کابینه جدید نتانیاهو به صدا درآورده است که اقدام اخیر «بن گویر» در هتک حرمت مسجدالاقصی -که بسیاری از کشورها در واکنشهای رسمی خود، با عنوان «یورش به مسجد» از آن یاد کردند- تازه گام نخست است.
این اقدام تندروهای صهیونیست به حدی برای اسرائیل خطرناک است که علاوه بر محکومیت آن از سوی کشورهای اسلامی، صدای حامیان این رژیم نظیر ایالاتمتحده و آلمان را هم درآورد و علاوه بر این، سران دولت سابق رژیم صهیونیستی نیز درباره عواقب ویرانگر این دست حرکات به دولت جدید نتانیاهو هشدار دادند.
این اقدام «بن گویر» در راستای همان افراطیگری و سیاست مشت آهنین در برابر فلسطینیهاست که اگر ادامه یابد- که ظاهراً همین طور است – نهتنها دولت جدید نتانیاهو را به چالش بزرگی خواهد کشاند -که حتی امکان سقوط آن نیز میرود- بلکه دور جدیدی از مبارزات گروههای فلسطینی را در پی خواهد داشت که نتیجه آن برای اسرائیل بسیار ناگوارتر از انتفاضه دوم خواهد بود، بویژه که در سالهای اخیر، گروههای مبارز فلسطینی به تجهیزات مهمی نظیر موشکهای دوربرد، پهپاد و... مجهز شدهاند و در کنار آن، شاهد یک اتحاد کمسابقه میان فلسطینیان ساکن در کرانه باختری و نوار غزه هستیم.
با این تفاسیر باید صبر کرد و دید افراطیون راستگرا، آینده اسرائیل را به چه سمتی میبرند؛ آیندهای که علامه «سیدحسن نصرالله» در سخنرانی اخیر خود درباره آن گفت: «دولت جدید صهیونیسم که دیوانگان در آن حضور دارند، با مرتکب شدن اشتباهات و حماقتها موجب تعجیل و شتاب در پایان این رژیم میشوند، تعرضات به مسجدالاقصی و مقدسات اسلامی و مسیحی در فلسطین و بیتالمقدس تنها منجر به انفجار اوضاع در داخل فلسطین نمیشود، بلکه همه منطقه را تحتالشعاع قرار میدهد».
* کارشناس غرب آسیا
ارسال به دوستان
وقتی دشمن درمانده میشود از مقاله موهن روزنامه اطلاعات در 19 دی 1356 علیه امام (ره) تا توهین اخیر نشریه موهن شارلیابدو
توهین به مرجعیت دینی سناریوی ارتجاعی شیطان
علی عوضخواه: 45 سال قبل در چنین ایامی بود که ساواک به دستور محمدرضا پهلوی اقدام به درج مطلبی اهانتآمیز در روزنامه اطلاعات کرد؛ مطلبی سراسر اهانتآمیز به امام خمینی(ره) و مرجعیت که نشأت گرفته از حقد و کینه رژیم پهلوی نسبت به علما و جریان روحانیت بود، چرا که در آن ایام روحانیت به رهبری امام خمینی(ره) پیشبرنده مبارزات مردم علیه شاه و دیکتاتوری منحوس پهلوی بود و محمدرضا پهلوی چاره کار را در اهانت به امام خمینی و مرجعیت شیعه میدید. انتشار این مقاله توهینآمیز باعث شد مردم انقلابی قم روز نوزدهم دی 1356 به خیابانها آمده و این اقدام منفعلانه و هتاکانه شاه را محکوم کنند. حالا چهل و پنجمین سالروز انتشار مطلب توهینآمیز علیه امام خمینی و قیام تاریخی مردم قم، این بار نوبت به حامیان فرانسوی ساواک و رژیم پهلوی در فرانسه رسیده است که کینه خود را نسبت به انقلاب اسلامی، مقام معظم رهبری و مرجعیت شیعه نشان دهند. اقدام موهن نشریههای فرانسوی شارلی ابدو و لوموند نشان داد دشمنان انقلاب اسلامی که در چند ماه اخیر با حمایت همهجانبه از جریان آشوب و اغتشاش در ایران، رویای براندازی را در سر داشتند و با شکست مواجه شدند، حالا عمل شیطانی دستگاه امنیتی محمدرضا پهلوی را به نحوی دیگر تکرار میکنند.
روز گذشته مردم و طلاب انقلابی قم، با برپایی تجمعی اعتراضآمیز نسبت به اهانت نشریه فرانسوی شارلی ابدو به رهبر حکیم انقلاب اسلامی، این اقدام را محکوم کردند.
در این تجمع که به دعوت تشکلهای عالی حوزه، علما و نهادهای مردمی برگزار شد، جمعی از اعضای مجلس خبرگان و جامعه مدرسین، شورای عالی حوزه و همچنین مسؤولان استانی نیز حضور داشتند. شرکتکنندگان ضمن محکوم کردن اهانت سخیف نشریه فرانسوی به ساحت و مرجعیت شیعه، با سر دادن شعارهایی علیه آمریکا و صهیونیسم بینالملل، بر تبعیت و حمایت قاطع خود از مرجعیت دینی تاکید کرده و از دستگاه دیپلماسی خواستند به اینگونه اقدامات دولت فرانسه پاسخ قاطع دهد.
* آزادی بیان در غرب دروغ است
آیتالله سیداحمد خاتمی که سخنران این اجتماع بود، با اشاره به شعار دروغین آزادی بیان در کشورهایی مانند فرانسه، گفت: آزادی بیان غرب دروغ است، نوعی از آزادی بیان در اروپا وجود دارد که کسی جرات انتقاد از هولوکاست را ندارد، در حالی که این قبیل کشورها به نام آزادی بیان به اعتقادات میلیونها نفر توهین میکنند. وی در محکومیت اقدام موهن نشریه فرانسوی و حمایت از مرجعیت و مقام منیع ولایت افزود: اقدام موهن نشریه شارلی ابدو در قالب یک رسانه کوچک آنچنان مهم نیست، آنچه مهم است حمایت دولت فرانسه از بروز چنین اتفاقاتی و توهین به ارزشهای دیگر کشورهاست. وی ادامه داد: غرب توهین به مقدسات دیگران را آزادی بیان دانسته و در قالب این شعار دروغین به قرآن کریم، پیامبرگرامی اسلام(ص) و مقام معظم رهبری که رزمنده قبل و بعد از انقلاب است اهانت میکند. وی با تاکید بر اینکه این نشریه کوچک در آستانه تعطیلی کوچکتر از این است که این حجم از مردم به خاطر آن تجمع کنند، خاطرنشان کرد: ما با مبانی و ریشههای این اقدامات کار داریم، سخن اینجاست که امروز تمام ایمان که مصداق آن جمهوری اسلامی ایران است به مصاف تمام استکبار جهانی رفته است. عضو هیاترئیسه مجلس خبرگان رهبری با تاکید بر مقابله بین انقلاب اسلامی و دنیای استکبار، ادامه داد: سخن امروز از اتحادیه اروپایی است که در مناسبات و موضعگیریها مانند مستعمره آمریکا عمل میکند. وی جنگ ترکیبی دشمنان علیه ایران را مورد اشاره قرار داد و گفت: جنگ فرهنگی، رسانهای، اقتصادی و سیاسی از مولفههای این شکل از جنگ هستند که سابقه در صدر اسلام داشته است. آیتالله خاتمی افزود: حوادث اخیر کشور اغتشاش و فتنه بود و نشانههایی از اعتراضی که دردهای مردم را بیان کند در آن دیده نمیشد، اعتراض طبق قانون اساسی در کشور ما آزاد است و هر کس بخواهد این اغتشاشات را اعتراضات بنامد، اغتشاش دیگری کرده است. عضو هیاترئیسه مجلس خبرگان رهبری با انتقاد از توهین به مقدسات و آتش زدن قرآن، مساجد و حسینیهها در قالب اغتشاشات اخیر، بیان داشت: آیا در کشورهای اروپایی که حامی اغتشاشگران در ایران هستند نیز در اعتراضات انجیل و تورات را آتش میزنند یا به کلیساها یورش میبرند؟ وی با بیان اینکه مردم ایران تا آخرین قطره خون در راه انقلاب اسلامی ایستاده و از آن عقبنشینی نخواهند کرد، تاکید کرد: پیام حضور پرشور مردم در این تجمع باعظمت این است که ملت از اهداف و آرمانهای والای خود دست بر نخواهد داشت.
* آیتالله جوادیآملی اهانت به مرجعیت شیعه را محکوم کرد
آیتالله العظمی عبدالله جوادیآملی، از مراجع تقلید شیعه، روز گذشته در پایان درس خارج فقه خود، اهانت به مرجعیت شیعه و مقدسات اسلامی را محکوم کرد. وی در واکنش به اهانت نشریه فرانسوی شارلی ابدو به مرجعیت شیعه و مقدسات اسلامی بیان داشت: این اهانت به یک مملکت است، با فحش و کاریکاتور که نمیشود! بیان نورانی حضرت امیر (سلامالله علیه) است که: «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ»؛ سنگ را همان جا که آمد، برگردانید و فرمود: «لَا یَمْنَعُ الضَّیْمَ الذَّلِیلُ»؛ ستم را جز ملت فرومایه قبول نمیکند، سنگ را هر جا آمد برگردانید. آیتالله جوادیآملی در ادامه گفت: این بیان نورانی حضرت امیر(ع) است که اسلام هم روی همین پیش میرود؛ «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ» و «لَا یَمْنَعُ الضَّیْمَ الذَّلِیلُ» ستم را، ذلت را، جز ملت فرومایه کسی تحمل نمیکند. این مرجع تقلید در ادامه اضافه کرد: اما حالا کسی فحش داد، آدم که نمیتواند فحش بدهد! با یک راه دیگری که بالاخره صحیح است باید جبران بکند و آن یا تجمع است یا اعتراض است که آبروی یک مملکت است، آبروی یک ملت است، آبروی یک نظام است. ولی آدم نمیتواند قبیح را با قبیح پاسخ بدهد. امیدواریم خدا این نظام را حفظ کند.
* توهین به مرجعیت ملتها را در مقابله با استکبار مصممتر میکند
آیتاللهالعظمی نوریهمدانی، از دیگر مراجع تقلید شیعه نیز در پی اهانت نشریه فرانسوی به ساحت مقدس ولایت فقیه و مرجعیت شیعه در بیانیهای نوشت: با کمال تأسف کشوری که ادعای آزادی و تمدن دارد بیشرمانهترین اعمال را طی سالهای اخیر انجام داده و پیوسته به باورهای پاک ملتها توهین میکند و جسارت به مقدسات مسلمانان را در پیش گرفته است. تردیدی نیست که اهانتهای گذشته به ساحت نورانی و مقدس قرآن کریم و پیامبر اعظم (صلیالله علیه و آله) و اخیراً هم به جایگاه مرجعیت و رهبری شیعه با هدایت اربابان صهیونیستشان بوده است. اما این حلقه نامبارک آمریکا و سعودی و صهیونیستی و نوکرانشان همچون فرانسه بدانند که با توهین و جسارت راه به جایی نخواهند برد، بلکه ملتها را بیدارتر و در مقابله با استکبار آنها را مصممتر میکنند. اینجانب اهانت این مجله را محکوم نموده و از سازمانهای بینالمللی جهان اسلام میخواهم موضوع را به طور جدی پیگیری کنند.
* تجمع اعتراضی مردم تهران در مقابل سفارت فرانسه
علاوه بر قم در تهران نیز جامعه حوزویان در اعتراض به اهانت و هتک حرمت نشریه شارلی ابدو به مقام شامخ مرجعیت و ولایت روز یکشنبه مقابل سفارت فرانسه در تهران تجمع کردند. روحانیون با در دست داشتن پلاکاردهایی با مضمون «مرگ بر اسرائیل و انگلیس، رهبر اگر فرمان دهد جان را فدایش میکنیم»، اقدام نشریه صهیونیستی فرانسه در توهین به مقام شامخ مرجعیت و ولایت را محکوم کردند و به یاوهگوییهای این نشریه هتاک و دولت فرانسه در حمایت از هتاکان پاسخ قاطعانه دادند. این تجمع با قرائت آیاتی از قرآن مجید شروع شد و تجمعکنندگان با شعارهای الله اکبر انزجار خود را از اقدام مجله فکاهی فرانسه اعلام کردند. طلاب و جمعی از مردم ولایتمدار تهران با شعارهای فرانسه حیا کن دشمنی رو رها کن و مرگ بر آمریکا نشان دادند حامی مرجعیت هستند و کوچکترین اهانت را به مقام روحانیت برنمیتابند. در این اجتماع مردمی جمعی از بانوان انقلابی نیز حضور فعال داشتند و با حمل تمثال رهبر انقلاب و شهید سلیمانی و با شعار «وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد» از اقدام مجله صهیونیستی شارلی ابدو اعلام انزجار کردند.
* قالیباف: اهانت نشریه فرانسوی نشانه شکست پروژه اغتشاشات اخیر است
روز گذشته محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی رئیس مجلس در جلسه علنی مجلس، با اشاره به هتاکی نشریه فرانسوی شارلی ابدو به مقام معظم رهبری، گفت: اهانت نشریه فرانسوی به رهبرانقلاب نتیجه نبود منطق و نشانه عصبانیت جبهه غرب از شکست پروژه اغتشاشات اخیر در کشور است.
وی تصریح کرد: دشمنان انقلاب اسلامی همه ظرفیتهای سیاسی، اقتصادی، بینالمللی، رسانهای و امنیتی خود را به کار گرفتند و عمود خیمه این کشور یعنی رهبر حکیم و محبوب انقلاب را مورد هدف حملات ناجوانمردانه خود قرار دادند اما مردم نجیب و شریف ایران به رغم کمبودها و گلهها از شرایط اقتصادی، به تعبیر شهید سلیمانی از حرم جمهوری اسلامی حراست کردند و نقشه دشمنان کشورشان را نقش بر آب کردند و حال که در پروژه خود شکست خوردند، از روی استیصال به توهینهای سخیف روی آوردند اما روشن است که این قبیل اقدامات عزم مردم ایران را برای حرکت به سمت استقلال و پیشرفت کشور جزمتر خواهد کرد. رئیس مجلس در پایان اظهار داشت: ضروری است وزارت امور خارجه ایران به اقدامات متقابل خود نسبت به دولت فرانسه با اقتدار ادامه دهد تا همه بفهمند اجازه ندارند به نمادها و باورهای ملی مردم ایران توهین کنند.
***
اجتماع اعتراضی حوزویان مشهد امروز برگزار میشود
در پی اقدام وقیحانه نشریه فرانسوی به ساحت مرجعیت دینی و مقام ولایت فقیه، اجتماع اعتراضی حوزویان مشهد مقدس برگزار میشود. این اجتماع باشکوه به منظور دفاع از کیان اسلام و ارزشهای الهی، مرجعیت و بویژه مقام منیع ولایت، در پاسخ به اهانت نشریه هتاک فرانسوی و با توجه به آزردگی خاطر شدید آزادگان جهان، مطالبه و خیزش امت اسلامی و مردم شریف استان خراسان، امروز دوشنبه نوزدهم دیماه از ساعت ۹ تا ۱۱ صبح برگزار میشود. در این مراسم که در مدرسه علمیه عالی نواب برگزار خواهد شد، آیتالله سیداحمد علمالهدی، امام جمعه مشهد مقدس و نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی به ارائه سخن در جمع حوزویان بصیر خراسان میپردازد.
******
هتک حرمت امام خمینی(ره) در روزنامه اطلاعات که به دستور شاه انجام شد و در پی آن قیام تاریخی مردم قم در ۱۹ دی، شتاب انقلاب مردم علیه پهلوی را بیش از پیش کرد
سنگ بنای انقلاب
روز 17 دی 1356 همزمان با سالروز کشف حجاب، محمدرضاشاه دست به ریسک بزرگی زد که بعدها از آن بهنوعی به انتحار سیاسی تعبیر شد. عصر آن روز، روزنامه اطلاعات در صفحه هفتم شماره 15506 با درج مقالهای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با نام مستعار احمد رشیدی مطلق، نظر خوانندگان را به سوی خود جلب کرد. این مقاله قیام 15 خرداد 1342 را نتیجه همکاری استعمار سرخ (تودهایها) و استعمار سیاه (روحانیون) در مقابل انقلاب سفید شاه و ملت توصیف کرده بود. در این مقاله امام خمینی را «مردی ماجراجو، بیاعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز استعمار و جاهطلب» معرفی کرده بودند.
1- چرا این مقاله در زمانهای که کارتر ندای حقوق بشر سر داد منتشر شد؟
پس از روی کار آمدن جیمی کارتر با شعار حقوق بشر در آمریکا، شاه در ایران بلافاصله اعلام فضای باز سیاسی کرد. در واقع هدف شاه از این اقدام ظاهری دستیابی به چند منظور بود. ابتدا اینکه بهواسطه این کار دست به تبلیغات جهانی بزند و اتهام سرکوب و رعایت نکردن حقوق بشر در داخل کشور را از خود دور کند و هدف مهمتر در زیر لوای فضای باز سیاسی دست به تشخیص افراد انقلابی و میزان قدرت آنها بزند. در ادامه پس از ورود رئیسجمهور آمریکا به ایران و سخنان ستایشآمیز کارتر در شب اول ژانویه 1978 در کاخ نیاوران و اعلام پشتیبانی بیقیدوشرط از رژیم پهلوی، شاه جسارت بیشتری برای سیاست فشار، سرکوب و حذف رهبران مخالف، همچون امام خمینی از صحنه سیاست کشور در زیر لوای فضای باز سیاسی پیدا کرد. انتشار مقاله استعمار سرخ و سیاه، یک هفته پس از بازدید رئیسجمهوری آمریکا از ایران، یکی از این موارد بود به صورتی که بر مبنای اظهارات برخی رجال حاکمیت پهلوی میتوان چنین نتیجه گرفت که مقاله 17 دی 1356 روزنامه اطلاعات نه به دفاع از نظام در برابر حملات امام خمینی، بلکه در امتداد سیاست حزب دموکرات آمریکا و گشایش فضای باز سیاسی برای ظهور و بروز توان نیروهای مخالف، بویژه مردم و اندیشه اسلامی بوده است.
بنا به آنچه احسان نراقی نقل میکند: «شبی در یک مراسم میهمانی احمد قریشی را دیدم و به او گفتم: این نوشته (مقاله 17 دی 1356) چقدر احمقانه بود؛ گفت: در جلسه کمیته مرکزی حزب رستاخیز همین موضوع مطرح بود. داریوش همایون هم آنجا بود و گفت: ما آب ریختیم در سوراخ مورچه تا مورچهها بیرون بیایند. تز آقایان این بود کسانی که اهل مبارزه هستند خود را نشان دهند. شاه در مقابل سیاست حزب دموکرات آمریکا و کارتر درباره باز شدن فضای سیاسی، هدفش آن بود که اگر ما آزادی بدهیم اسلامیها با تودهایها سر بلند خواهند کرد، بنابراین شاه مایل بود با این کار سروصدایی بلند شود و مخالفان مذهبی حکومت نمایان شوند». همانطور که درباریان شاه نقل میکنند گویا این مقاله از یک محاسبه غلط نشأت گرفته بود و رژیم به گمان خود قصد داشت زیر لوای حقوق بشر کارتر، همزمان هم به شخصیت رهبر نهضت اسلامی اهانت کند و از ایشان انتقام بگیرد و هم در زیر پوشش فضای باز سیاسی مخالفان و انقلابیون را شناسایی کند.
2- نویسنده مقاله چه کسی بود و چه هدفی را دنبال میکرد؟
علی باستانی، دستیار سردبیر در امور داخلی و سیاسی روزنامه اطلاعات در آن دوره، درباره چگونگی دریافت مقاله اظهار میدارد: «داریوش همایون (وزیر اطلاعات آن زمان) پاکت را که علامت وزارت دربار روی آن بود به من داد و گفت این مقاله باید حتماً در جای مناسبی در روزنامه چاپ شود. شتابزدگی همایون در این کار و اصرار او در چاپ فوری مقالهای که آن را بهدقت مطالعه نکرد، نشان میداد وی قبلاً در جریان تهیه این مقاله بوده و از مضمون آن آگاهی داشته است». آنطور که از مضمون این خاطره پیداست متن مقاله توسط داریوش همایون، وزیر اطلاعات آن زمان به روزنامه اطلاعات داده شده بود. اما متن و توهین این مقاله به گونهای بود که همایون بدون اجازه و دستور مقامات بالاتر نمیتوانست دست به چنین اقدامی بزند.
برای روشنتر شدن موضوع در این ارتباط، فریدون هویدا، سفیر شاه در سازمان ملل و برادر هویدا، وزیر وقت دربار مینویسد: «موقعی که خبر ورود و پخش قاچاقی نوارهای خمینی به گوش شاه رسید، او را بشدت نسبت به سستی پلیس امنیتی خود خشمگین کرد و برای آنکه مقابله به مثل نماید، دست به انتقامجویی زد؛ بدون مشورت با کسی دستور داد مقالهای سراپا بدگویی و ناسزا برای صدمه زدن و تخریب خمینی انتشار یابد و وزیر اطلاعات آن زمان، داریوش همایون را مأمور کرد و نیز یکی از روزنامههای مهم تهران را وادار ساخت این مقاله را به چاپ برساند». آنطور که از متن این خاطره پیداست دستور نوشتن مقاله را شاه مستقیماً به داریوش همایون داده است و مسؤول اصلی تهیه مقاله شخص شاه بود. ارزیابیها و تحلیلها نیز این ادعا را ثابت میکند؛ چه اینکه غیر از شاه هیچ کس نه چنین جرأتی داشت و نه چنین حماقتی را. تنها نخوت و غرور شاهانه میتوانست «جرقهای را به بشکه باروت بیندازد». به نقل از جهانگیر آموزگار، برادر نخستوزیر وقت: «این مقاله که محتوایی مبتذل داشت... به طور گستردهای به عنوان یک دهنکجی نهتنها نسبت به یک رهبر مذهبی، بلکه به تمام سلسلهمراتب شیعه... یک حرکت غیرمسؤولانه و برخاسته از غرور و تفرعن بود» و این تفرعن و غرور را جز شاه هیچ کس نداشت. به هر روی پس از صدور دستور شاه مبنی بر تهیه مقاله علیه امام، همایون هم بلافاصله کار تهیه مقاله را به ۲ نفر از همکارانش محول کرد. گویا مقاله مذکور دستپخت شخصی به نام نیکخواه بوده که ظرف مدت یکی، دو روز آماده شده است.
3. چرا در میان این همه مقالات ضد روحانیت این مقاله بسترساز انقلاب شد؟
در طول دوران پهلوی اول و دوم بارها شاهد توهین مقامات و نشریات حکومتی به ساحت روحانیون هستیم ولی هیچکدام بستر و زمینهساز انقلاب نشد یا یک نیروی محرکه قوی بر ضد حکومت رژیم پهلوی ایجاد نکرد. پس از انتشار این مقاله در دیماه 1356در روزنامه اطلاعات، برعکس تمام انتظارات دربار و مسؤولان رژیم، با عکسالعمل بسیار سریع و شدیدی از سوی مردم و مراجع مذهبی روبهرو شد. برای فهم این نکته باید علل این عکسالعمل را در بستر زمانی و مکانی و شرایط به وجود آمده آن زمان سنجید. یکی از علتها آن بود که در آن مقاله بهطور گستردهای نه تنها نسبت به یک رهبر مذهبی دهنکجی شده، بلکه به تمام سلسلهمراتب شیعه نیز توهین شده بود و این عامل روح مردم مذهبی را به درد آورده بود. علت مهمتری که در این زمینه میتوانیم نام ببریم، شهادت آقا مصطفی خمینی فرزند رهبر انقلاب به دست عوامل رژیم بود که سبب شده بود تا مردم و دوستداران امام به انبار باروتی بمانند که با جرقهای هر چند کوچک، انفجار مهیبی را باعث شوند و مقاله رشیدی مطلق در حکم این جرقه بود تا مجدداً تظاهرات گستردهای علیه رژیم تدارک دیده شود. این امر به گونهای بود که مردم ایران پس از انتشار این مقاله در روزنامه اطلاعات، حالت انقلابی به خود گرفتند و دست به اعتراضات سراسری گسترده زدند و این اعتراضات تبدیل به قیام نوزدهم دیماه شد و پس از آن شاهد دومینوی اعتراضات و رخدادهای مختلف در بازههای زمانی کوتاه علیه رژیم تا زمان سقوط پهلوی در 22 بهمن 57 هستیم.
انتشار مقاله توهینآمیز در روزنامه اطلاعات قبل از هر جا با واکنش خشمآلود مردم قم روبهرو شد. با وجود اینکه هنوز روزنامه به قم نرسیده بود، ولی خبر آن در قم پخش شد. به همین خاطر عصر شنبه، 17 دیماه 56 که کامیون حامل روزنامه وارد شهر قم شد، عده کثیری از مردم به آن هجوم بردند و در لحظهای روزنامهها را به آتش کشیدند. ساواک در گزارشی وقایع آن روز را چنین شرح داده: «در تظاهرات امشب به عنوان اعتراض، حدود 100 عدد روزنامه اطلاعات را پاره کردند. ضمناً به عنوان اعتراض نسبت به توهینی که در روزنامه اطلاعات به خمینی شده بود، کلیه دربهای حوزه تعطیل بود». شبانه علما و طلاب طی تماسهای تلفنی و ملاقاتهای خصوصی با استادان حوزه، تصمیم بر تعطیلی حوزه و جلسات درس گرفتند. 18 دیماه، طلاب که کلاسهای درس را تعطیل کرده بودند با اجتماع در بیرون مدرسه خان (مدرسه آیتاللهالعظمی بروجردی) به طرف منزل مراجع و آیات عظام حرکت کردند و در طی مسیر با دادن شعارهایی به حمایت از امام خمینی پرداختند. جمعیت با شعار «مرگ بر این حکومت یزیدی»، «درود بر خمینی» و «رهبر ما خمینی است» تا جلوی در مدرسه فیضیه در میدان آستانه رفتند و در آنجا عوامل شهربانی به قصد متفرق کردن جمعیت به آنها حمله کردند. ولی در همان زمان که جمعیت متفرق میشد این صحبت مطرح شد که به منزل آیتالله گلپایگانی بروند. بخشی از سخنرانی آیتاللهالعظمی گلپایگانی در آن روز به این شرح است: «خداوند شما طلاب را تأیید فرماید که با چنین وحدتی به اینجا آمدهاید و مقابل اهانتی که به مقام روحانیت شده است، احساس مسؤولیت کردهاید. وحدت شما در این امر مهم برای آنها شکننده است. وحدت خود را حفظ کنید و به اعتراض آرام خود ادامه دهید و مقاومت کنید... اینها دروغ میگویند که ما با کارهای آنان موافقیم، همه علما مخالفند». طلاب پس از پایان سخنرانی آیتالله گلپایگانی به طرف منزل کاظم شریعتمداری حرکت کردند اما وی با تأخیر بسیار زیاد به میان مردم رفت. حجتالاسلام حسین وافی در خاطرات خود میگوید: «آقای شریعتمداری هم بلافاصله به میان مردم نیامد و این خود ضربهای روحی به افراد وارد کرد. در میان مردم افرادی بودند که صراحتاً به تأخیر اعتراض کردند ولی من روی این اصل که اهانت به هیچ یک از علما را بویژه در آن شرایط صلاح نمیدانستم، با آن مخالفت کردم...». پلیس و ساواک سر چهارراهها مسلح به سلاحهای گرم و سرد ایستاده بودند. در سهراه ارم ـ چهارمردان، پلیس گروهی را مستقر کرده بود. این برنامه تا ظهر نیز ادامه داشت. بعدازظهر با تعطیلی مدارس، دانشآموزان دبیرستانی نیز به صف تجمعکنندگان و تظاهراتکنندگان پیوستند. نماز جماعت مغرب و عشا در مسجد اعظم قم برگزار شد و بعد از آن، طلاب با شعار «درود بر خمینی»، «مرگ بر این حکومت یزیدی»، «مرگ بر این حکومت پهلوی»، «دانشجو، روحانی پیوندتان مبارک» به تظاهرات خود در مسجد و حرم حضرت فاطمه معصومه(س) ادامه دادند. فریادهای خالصانه تظاهراتکنندگان باعث تحریک مردم و به حرکت درآمدن آنان شد. در مقابل این صحنه پلیس به وحشت افتاد و دستور داد که همه مردم از حرم و صحن حضرت معصومه(س) بیرون بروند. عدهای از جمعیت به سمت خیابان صفائیه رفتند و عده بیشتری به سوی چهارمردان حرکت کردند. در این ۲ خیابان درگیری با پلیس تا حدود 9 شب ادامه داشت.
حرکت اصلی مردم شهر قم در اعتراض به مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات، صبح روز دوشنبه، 19 دی 1356 با تعطیلی بازار و راهپیمایی طلاب و بازاریان آغاز شد. حجتالاسلام ربانی یکی از شاهدان عینی در توصیف این روز چنین میگوید: «آنچنان بازارها و مغازهها حتی در تهران و بویژه در قم تعطیل بود که انسان یاد روز عاشورا میافتاد».
«در این روز طبق قرارهای قبلی، طلاب در مقابل مدرسه خان و میدان آستانه تجمع کردند و چون روز گذشته به سوی منزل مراجع حرکت کردند؛ ابتدا به منزل آیتالله آملی و بعد از آن به منزل علامه طباطبایی رفتند. بعدازظهر که عده بیشتری در میدان آستانه تجمع کرده بودند، به سوی منزل استاد نوری حرکت کردند و کمکم به علت کم شدن ترس و وحشت، جمعیت بیشتری از طبقات مختلف مردم وارد تظاهرات میشدند».
کماندوها و پلیس در سهراه موزه و چهارراه ارم با آمادگی کامل ایستاده بودند. استاد نوری در دفاع از امامخمینی و حرکت آگاهانه طلاب صحبت و جمعیت را به وحدت فراخواند. بعد از سخنرانی، جمعیت مجدداً حرکت خود را آغاز کرد و با ورود به خیابان صفائیه، پلیس از ادامه حرکت جلوگیری کرد. در همین حین دو تن از مأموران ساواک برای دادن بهانه به دست نیروهای ضدشورش اقدام به شکستن شیشه یکی از بانکها کردند. از اینجا بود که برخورد پلیس با مردم، حالت خشونت به خود گرفت. «نمایندگی روزنامه اطلاعات و دفتر حزب رستاخیز به آتش کشیده شد». پلیس ابتدا با باتوم و سپس با شلیک تیر هوایی و بعد از آن با تیراندازی مستقیم، مردم را هدف قرار داد. پس از چنین فاجعه عظیمی، رژیم به منظور پاداش به رئیس پلیس قم، سرهنگ رزمی، بلافاصله او را به درجه تیمساری ارتقا داد و به عنوان رئیس پلیس، به مناطق دوردست در جنوب کشور یعنی آبادان منتقل کرد.
حادثه 19 دی قم سرآغاز سلسله حوادثی بود که 13 ماه ادامه یافت تا در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد. خبر حوادث قم به سرعت در سراسر کشور پخش و منجر به واکنشهای تندی از سوی گروههای مختلف شد. بازار اصفهان از چهارشنبه 21 دیماه به مدت ۶ روز تعطیل بود. نجفآباد از روز شنبه، 24 دی تا دوشنبه، 26 دی به مدت ۳ روز یکپارچه تعطیل بود. در مشهد نیز همان روز یکشنبه، 18 دیماه تظاهرات گستردهای در خیابان نادری انجام شد. علمای تهران اعلامیهای با امضای حدود 120 نفر صادر کردند و به نخستوزیری فرستادند که در قم نیز پخش شد، همچنین بازاریان و وعاظ تهران اعلامیههایی در تقبیح اعمال وحشیانه دولت صادر کردند که همه در قم نیز پخش شد.
همچنین در بهمن اعلامیهای از سوی روحانیون مبارز خارج از کشور درباره انعکاس خواستههای ملت ایران به دبیرکل سازمان ملل متحد فرستاده شد و همزمان در کشور نیز پخش شد. متن اعلامیه به حقوق پایمالشده ملت شریف ایران توسط دودمان ننگین پهلوی اشاره میکرد و در آن از سیاست حمایتی «کارتر» از شاه در مقابل ملت ایران انتقاد شده بود. این اعلامیه با زیر سوال بردن عملکرد کمیسیون حقوق بشر که هیچ اقدامی در این زمینه انجام نداده بود، این کمیسیون را عملاً در اختیار قدرتهای بزرگ برای سرپوش گذاشتن به اعمال ننگین خود دانسته بود.
فرجام
انتشار مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به لحاظ نتایج و پیامدها از چند نظر شایان توجه است: اول آنکه پشت پرده شعار توخالی حقوق بشر کارتر و فضای باز سیاسی شاه را، به مردم ایران نشان داد و دوم باعث تعمیق و مردمی شدن نهضت و شرکت هر چه بیشتر تودههای مردمی و مذهبی شد و از آن پس آهنگ انقلاب به صورت پشت سر هم با صورت و محتوای کاملاً اسلامی شتاب فزاینده و گستردهتری به خود گرفت.
******
پیام تاریخی امام خمینی(ره) در واکنش به هتک حرمت علما توسط محمدرضا پهلوی روسیاه باد رژیمی که علمای اسلام را با رژیم منحط خود موافق معرفی میکند
امام خمینی واکنش به اقدام رژیم پهلوی و هتک حرمت علما، طلاب و مردم، در پیامی آن را مصیبتی بزرگ خواندند. امام خمینی سرکوب قیام 19 دی را نشانه نزدیک بودن پیروزی انقلاب اسلامی و استیصال رژیم شاه تلقی کردند و از فعالان سیاسی خواستند از طرح بحث لزوم اجرای قانون اساسی خودداری کنند، چرا که این امر به مفهوم حفظ نظام سلطنتی خواهد بود در حالی که تمام مشکلات از وجود همان رژیم است و تنها راه باقیمانده سقوط آن است و برای همدردی و جدیت در مبارزه، درسهای خودشان را به مدت یک هفته تعطیل و مهمتر از همه اینکه برای نشان دادن اهمیت مساله، فریضه مهم نمازجماعت را نیز تعطیل کردند.
در بخشی از این پیام، امام خمینی میفرمایند: «روسیاه باد رژیمی که علمای عظیمالشأن اسلام را با رژیم منحط خود و انقلاب خونین رسوای خود موافق معرفی میکند. رسوا باد رژیمی که از وحشتزدگی میخواهد با افتراء به فقهای مذهب، ملت را اغفال کند. ملت ایران که پیشرو آن روحانیت است با انقلاب قلابی که به امر اجانب سودجو انجام گرفت سرسختانه مخالف است. ملت ایران اصلاحات ادعایی را که به بدبختی ملت و بازارسازی برای اجانب و ورشکستگی زراعت منتهی شد افساد و خرابکاری میداند. در کشوری که مردمش در این 50 سال حکومت جائرانه پهلوی روی آزادی ندیدهاند، دم زدن از آزادی زنها مسخره و اغفال است. رژیمی که در ماموریت برای وطنش از جانب اجانب، سرلوحه خدمتش محو اسلام و احکام آن است و با تغییر تاریخ پرافتخار اسلام به تاریخ ستمکاران و روسیاهان تاریخ میخواهد اسم اسلام را محو کند، دم زدن از اسلام و قرآن کریم جز فریب و مضحکه عنوانی ندارد.
باید این رژیم فاسد ارباب و نوکری بداند که وقت گذشته؛ و این تبلیغات تار عنکبوتی نمیتواند ملتی را که با کمال بیداری و هوشمندی به پا خاسته اغفال کند. خدای تعالی و اسلام عزیز پشتیبان ملت است.
من با کمال تواضع دست خود را به سوی ملت نجیب ایران دراز میکنم؛ از روحانیون عظیمالشأن تا خطبای ارجمند؛ از جوانان محترم حوزههای علمیه تا دانشجویان دانشگاهها؛ از بازاریان محترم تا کارگران و دهقانان و جناحها و طبقات محترم داخل و خارج کشور- ایدهمالله تعالی- و از همه صمیمانه و با عرض تشکر خواستارم پیوستگی و وحدت کلمه خود را حفظ و از مناقشات تفرقهانداز احتراز نمایند، و با صدای واحد و ندای همگانی در راه استقلال کشور و قطع ایادی اجانب و عمال وابسته آنها کوشش کنند، و با اتکا به خدای متعال و احکام عدالتپرور اسلام همدست و همداستان شوند، و به آنها که از چارچوب قانون اساسی دم میزنند تذکر اکید دهند که با این کلمه صحه به رژیم سلطنتی فاسد موجود نگذارند که تا این دودمان فاسد بر مقدرات کشور حکومت میکنند، ملت ایران نه از اسلام بهرهمند میشوند و نه از آزادی و استقلال کشور خبری است و نه مردم روی سعادت میبینند.
از خداوند متعال عظمت اسلام را که کفیل وحید عدالت و استقلال و مدافع حقیقی مظلومان است، خواستار و ملت ایران بویژه جوانان متدین برومندش را به خدای متعال میسپارم. والسلام علیکم و رحمهالله».
ارسال به دوستان
علت درگیری جمهوریخواهان برای انتخاب رئیس مجلس نمایندگان چه بود؟
عبور از ترامپ برای ترویج ترامپیسم!
ثمانه اکوان: حزب جمهوریخواه آمریکا پس از برگزاری ۱۵ دور رایگیری برای انتخاب رئیس مجلس نمایندگان، سرانجام جمعه شب به جمعبندی نهایی برای انتخاب کوین مک کارتی به عنوان رئیس این دوره از مجلس رسید. پروسه انتخاب مک کارتی اما پروسهای بشدت نفسگیر و طاقتفرسا برای حزب جمهوریخواه بود، زیرا هسته مرکزی حزب، نتوانست تا دقایق آخر، تمام اعضای این حزب را راضی کند به نامزد اصلی این حزب یعنی کوین مک کارتی رای داده و از او در مقابل حکیم جفریس، نامزد نمایندگان دموکرات و جیم جردن نامزد جمهوریخواهان راستگرای افراطی، حمایت کنند. بایدن، رئیسجمهور آمریکا و تعداد زیادی از دموکراتها از این فرآیند ابراز ناراحتی کرده و عنوان کردند شکست جمهوریخواهان در انتخاب رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، باعث بیآبرویی بزرگی برای ایالات متحده شده است. این مساله باعث ایجاد دوقطبی شدیدی در حزب جمهوریخواه شده و در عین حال بر دعوا و درگیریهای سیاسی در ۲ حزب دموکرات و جمهوریخواه افزوده است. اما علت این درگیری چیست و فرآیند انتخاب رئیس مجلس نمایندگان به چه نحو است؟
بر اساس قوانین کنگره، رئیس مجلس نمایندگان باید با رای اکثریت انتخاب شود و بدین ترتیب، هر کدام از نامزدهای مطرحشده برای این سمت باید حداقل ۲۱۸ رای از ۴۳۵ نماینده مجلس را داشته باشند. این قانون به این معنی است که ریاست مجلس حتما نباید بر عهده نامزد حزبی باشد که بیشترین میزان نماینده را در مجلس دارد و به طور مثال در مجلسی که هماینک فعالیت دارد و جمهوریخواهان در اکثریت هستند، حتما رئیس مجلس نباید جمهوریخواه باشد و اگر نامزد دموکرات نیز بتواند ۲۱۸ رای را از آن خود کند، میتواند به ریاست مجلس انتخاب شود. حزب جمهوریخواه در انتخابات گذشته میاندورهای کنگره توانسته بود اکثریت مجلس را با یک فاصله بسیار کم از آن خود کند اما این حزب بعد از شکست در ایجاد موج قرمز در انتخابات کنگره، حالا در رسیدن به اجماع برای انتخاب رئیس مجلس نمایندگان نیز بشدت مشکل داشت.
ماجرا اما زمانی آغاز شد که جمهوریخواهان ۲ نامزد برای ریاست مجلس داشتند. یکی کوین مک کارتی، نامزد اصلی حزب و دیگری جیم جردن، نماینده طیف تندرو و راستگرای حزب جمهوریخواه که تا آخرین دقایق ۶ رای را از آن خود کرده بود اما همین ۶ رای توانست جلوی ریاست مک کارتی بر مجلس نمایندگان را برای چند روز پیاپی بگیرد. نامزد حزب دموکرات نیز در این میان حکیم جفریس بود که توانست ۲۱۲ رای را از آن خود کند اما در گرفتن ۶ رای باقیمانده برای رسیدن به مقام ریاست مجلس ناتوان بود، زیرا نمایندگان راستگرا و افراطی جمهوریخواه که رای خود را به کوین مک کارتی ندادند، مسلما به نامزد دموکراتها نیز رای نمیدادند.
* بنبست در انتخاب رئیس مجلس، پدیدهای جدید است؟
ممکن است برخی بر این عقیده باشند بنبست ایجادشده برای انتخاب رئیس مجلس نمایندگان، اتفاقی تازه در عرصه سیاسی آمریکاست اما نگاهی به دورههای مختلف مجلس نمایندگان نشان میدهد تاکنون ۱۵ بار در طول تاریخ ایالات متحده چنین مشکلی برای مجلس نمایندگان پیش آمده است. نکته جالب توجه اما این است که این اتفاق در هر سال، دقیقا در زمانی رخ داده که نمایندگان ۲ حزب دموکرات و جمهوریخواه درگیری شدیدی بر سر یک موضوع مهم ملی داشتهاند. سال ۱۸۵۵، این بنبست برای ماهها ادامه داشت، زیرا نمایندگان غیر از این بحث، بر سر گسترش بردهداری به قلمروهای جدید ایالات متحده نیز با یکدیگر دعوا داشتند. در حقیقت ۴ مرتبه از ۱۵ مرتبهای که انتخاب رئیس مجلس در آمریکا با بنبست مواجه شد، زمانی رخ داده است که آمریکاییها درگیر مسائل مرتبط با بردهداری بودند که در نهایت به جنگ داخلی ختم شد. در دهه ۲۰ میلادی نیز که آمریکا درباره مسائلی مانند نژادپرستی و تفکیک نژادی سیاهان، بشدت دوقطبی شده بود، این مساله دوباره تکرار شد. بسیاری بر این عقیدهاند این تاریخچه نشان میدهد ایالات متحده هماینک نیز در نزدیکی رسیدن به ورطه دوقطبی شدید و چندپاره شدن قرار دارد.
* علت اختلافات در بین جمهوریخواهان چیست؟
۱۵ نفر از نمایندگان تندرو جمهوریخواه که از جمله نمایندگان طیف راست افراطی هستند، با ایجاد مانع در مسیر رسیدن مک کارتی به ریاست مجلس، به دنبال رسیدن به اهداف و منافع خود بودند. آنها خواستههای مختلفی را از نامزد حزب برای ریاست مجلس مطرح کردهاند که برخی از رسانهها به این درخواستها اشاره کردهاند. رسانههایی نظیر سیانان، فاکس نیوز و نشریه ووکس، بیان کردهاند بر اساس یافتههای خبرنگارانشان، نمایندگان افراطی حزب- که از جمله حامیان افراطی ترامپ نیز هستند- درخواستهای متعددی از مک کارتی داشتهاند. یکی از این درخواستها، مقابله با افزایش سقف بودجه دولت در سال جدید میلادی است. این افراد معتقدند مجلس نمایندگان باید جلوی هزینههای بسیار زیاد بایدن در جنگ اوکراین، حمایت از سیستم بهداشت و درمان و هزینه در مسائل عمومی را گرفته و مانع افزایش سقف بودجه شود. اگر مجلس نمایندگان افزایش سقف بودجه (یا به عبارت دیگر جبران کسری بودجه دولت) را نپذیرد، دولت آمریکا تعطیل خواهد شد؛ این همان اقدامی است که نمایندگان جمهوریخواه در دولت اوباما نیز با آن توانستند به افزایش فشارهای سیاسی به دولت او بپردازند. این گروه از نمایندگان افراطی جمهوریخواه ظاهرا توانستهاند تا حد زیادی مک کارتی را با خود همراه کنند. بدین ترتیب انتظار میرود در سال جدید میلادی، رویاروییهای جمهوریخواهان راستگرا با دولت بایدن، رنگ و روی جدیدی به خود بگیرد و وارد فاز درگیریهای بودجهای شود.
دومین مساله که ظاهرا نامزد ریاست مجلس از حزب جمهوریخواه، پذیرفته آن را انجام دهد، درخواست نمایندگان برای آسان کردن مراحل بازخواست و عزل رئیس مجلس است. مک کارتی پذیرفته این اقدام را انجام دهد و این مساله از او یک رئیس مجلس بسیار ضعیف در تاریخ آمریکا به نمایش خواهد گذاشت. برخی رسانههای آمریکایی بیان کردهاند این درخواست میتواند به ترامپ نیز مرتبط باشد و ظاهرا از طرف حامیان افراطی او دنبال میشود. آنها میدانند رئیس مجلس نمایندگان قدرت خوبی برای مقابله با اثرات گزارش کمیته ۶ ژانویه دارد و آنها میخواهند اطمینان حاصل کنند در صورتی که مک کارتی به عنوان رئیس مجلس نتوانست باعث حمایت نمایندگان جمهوریخواه از نامزدی ترامپ در بین نمایندگان مجلس و جمهوریخواهان شود، او را به سرعت عزل کنند، البته ترامپ تاکنون صحبتی در این باره به میان نیاورده و اتفاقا در دور چهارم رایگیری نیز از نمایندگان جمهوریخواه خواست به مک کارتی رای دهند. با این حال پس از دور سیزدهم رایگیری در بعد از ظهر روز جمعه، در نهایت ۱۱ نمایندهای که به مک کارتی رای نداده بودند، باز هم به او رای ندادند و کار را به تعطیلی مجلس تا ساعت ۱۰ شامگاه جمعه (به وقت محلی) کشاندند. رسانههای آمریکایی در همین باره گزارش دادند ۱۵ نمایندهای که مانع ریاست مک کارتی بر مجلس نمایندگان میشوند، همه در روزهای گذشته در دفتر موسسه CPI یا «موسسه مشارکت محافظهکاران» جمع شده بودند؛ موسسهای که توسط مشاوران و حامیان ترامپ بعد از اتفاقات سال ۲۰۲۰، برای حمایت از نمایندگان حامی ترامپ ایجاد شد و حالا به مرکز اصلی برای فعالیتهای آنها علیه هسته مرکزی حزب جمهوریخواه تبدیل شده است. مارک میدوز، یکی از مدیران این موسسه، از مشاوران سابق ترامپ بوده و حالا رفت و آمد نمایندگان افراطی و راستگرای جمهوریخواه در این دفتر به تیتر یک بسیاری از رسانههای آمریکایی تبدیل شده است.
تمام این وقایع نشان میدهد با وجود حمایت ترامپ از مک کارتی، او به همراه حامیانش تلاش دارد تضمینهایی جهت اطمینان از انتخاب شدنش به عنوان نامزد حزب در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ داشته باشد و از حالا به دنبال امتیازگیری از تمام نمایندگان جمهوریخواه، بویژه رئیس مجلس نمایندگان است. اگر ترامپ شخصا در این ماجرا دست نداشته باشد، این مساله نشان میدهد در حزب جمهوریخواه کسانی حضور دارند که دیدگاهشان حتی از ترامپ نیز در مسائل مرتبط با راست افراطی فراتر رفته و این افراد به حدی از قدرت سیاسی رسیدهاند که حتی پروژه عبور از ترامپ را نیز کلید زدهاند.
در هر صورت، هیچکدام از نمایندگان کنگره تا زمانی که رئیس مجلس انتخاب نشود، نمیتوانند قسم خورده و مراسم تحلیف خود را به جا آورند و مجلس نمایندگان آمریکا در واقع در حالت تعطیلی به سر میبرد. حال باید دید این درگیری که سرانجام جمعه شب پایان یافت، چه تاثیری میتواند در آینده سیاسی مک کارتی و حزب جمهوریخواه؛ بویژه سرنوشت ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ داشته باشد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|