|
ارسال به دوستان
گزارش جدید معاون وزیر خارجه آمریکا از مذاکرات هستهای با ایران
شرمن: سعدی میگوید رفع تحریمها صبر میخواهد!
گروه سیاسی: رئیس هیات کارشناسی ایران برای مذاکره با طرف غربی بعد از 10 ساعت مذاکره فشرده و بحث کارشناسی تنها به گفتن این نکته بسنده کرده است که مذاکرات درباره برخی موارد اختلافی خیلی صریح و جدی بود و به اذعان همه اعضا بحثهای انجام شده برای اخذ تصمیمات سیاسی مفید بوده است. در حالی که کارشناسان هستهای ایران و کشورهای عضو گروه 1+5 بحثهای صریح و جدی خود را دنبال میکردند وندی شرمن نیز در حال ارائه گزارشی صریح و جدی به مقامات و رسانههای آمریکایی بوده است. بحثهایی آنقدر صریح که گفته میشود از هم اینک نتیجه مذاکرات نهایی ایران و آمریکا را تا حدودی معین کرده است. شرمن با حضور در نشستی که در مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل در واشنگتن برگزار شد، به این مساله اذعان کرد که تمام تلاش کاخ سفید برای پایین آوردن میزان غنیسازی در ایران است. از نظر رسانههای آمریکایی و از جمله والاستریت ژورنال صحبتهای شرمن در این جلسه در واقع تلاش برای اقناع افکار عمومی آمریکا بویژه اعضای کنگره جهت قبول کردن توافق نهایی اوباما با ایران است. او با این حال مسائلی را طرح کرده که تاکنون هم مورد موافقت ایران قرار نگرفته است. او بیان کرده است وضعیت ظرفیت غنیسازی فعلی ایران قابل قبول نیست چرا که (به ادعای وی) ایران در گذشته معاهده «انپیتی» را نقض کرده است. وندی شرمن همچنین با اشاره به اجازه بیسابقه ایران برای دسترسی روزانه به تاسیسات هستهای به عنوان بخشی از طرح (توافق ژنو) و نیز موافقت ایران برای عدم گسترش بیشتر برنامه هستهای خود، افزود: ایران تولید اورانیوم با غنای 20 درصد را متوقف کرد و ذخیره اورانیوم با غنای پایین را محدود کرد؛ پیشرفت قابل توجهی که فرضیه یک ایران با قابلیت سلاح هستهای را تضعیف کرد. به گفته شرمن در مقابل آمریکا و اروپا به تعهداتشان برای تعدیل تحریمها عمل کردند. شرمن به این اقدامات انجام شده از سوی ایران به وضوح اشاره کرده است اما باز هم تعدادی از نمایندگان کنگره بر این باورند که اوباما قرار است در این توافق بیش از حد به ایران امتیاز بدهد و کنگره با این کار موافقت نخواهد کرد و در نهایت همین مساله به موضوعی تبدیل خواهد شد که عمر این توافق را به بیشتر از 2 سال نمیکشاند! جنیفر روبین، تحلیلگر آمریکایی حامی اسرائیل، در مقالهای که در روزنامه واشنگتنپست منتشر شده است با اشاره به برخی اخبار مبنی بر اینکه رئیسجمهور آمریکا میتواند بدون رجوع به کنگره تحریمهای ایران را تعلیق کند، درباره پیامدهای چنین رویکردی نوشت: «اگر وی چنین کاری انجام دهد پیامدهای آن در توافق هستهای ایران چگونه خواهد بود؟ جواب، توافقی شکننده است. در حقیقت هیچکس - نه کنگره و نه جانشین بعدی وی - ملزم به رعایت آن نخواهند بود. این حقیقت که رئیسجمهور فکر نمیکند بتواند کنگره را برای توافق با خود همراه سازد به ایران پیام میدهد که هر نوع توافق تنها با رئیسجمهور بوده و تنها تا زمانی که وی در اقتدار است، یعنی 2 سال، اعتبار خواهد داشت». ارسال به دوستان
محرم را بد شروع کردید
حسین قدیانی: به یک عبارت، فهم آنچه سال 61 هجری قمری در کربلا گذشت، خیلی هم نیازمند مطالعات عمیق و پیچیده نیست؛ «مردی به نام حسین بنعلی(ع) در راه هدفی والا، نه فقط از قطعه قطعه جان گرامی خود، بلکه حتی از خون طفل 6 ماههاش هم گذشت، آنچنان غریبانه و مظلومانه، لیکن آنچنان باشکوه و زیبا که الیالابد تجلی ایثار شد. مبارزه با بطالین آنقدر برای این مرد، موضوعیت داشت که در نهایت، این رخصت را به تقدیر داد تا عصر عاشورا سر از بدنش جدا کنند و... تازه! از اینجا به بعد شاهد قصه اسارت اهل بیتش باشد». گمانم واضحتر از این، هیچ قیامی در تاریخ پیدا نمیشود. از همین زاویه است که میبینیم فلان رماننویس برجسته دنیا، با آنکه اساسا و اصولا اعتقادی به خدا ندارد، از «خون خدا» سخن به نیکی میگوید، جملهاش را که درباره سیدالشهدا میخوانی، حتم میکنی او هدف حسین(ع) را فهمیده! باری 2 پاراگراف از بهمان سیاستمدار برجسته غربی درباره قیام عاشورا آنقدر با دل تو بازی میکند که یک آن فکر میکنی با یک عالم شیعه طرفی اما بعد در مییابی که او از قضا قائل به هیچ دینی نیست! علت چیست که حسین(ع) از همگان دل برده؟ گمانم وضوح کارش! و اینکه خیلی واضح و روشن، در راه هدفی که داشت، مبارزه کرد و جنگید، بیهیچ هراسی از هیچ زخمی و بیهیچ ترسی از هیچ تیری ولو آنکه تیر سهشعبه باشد و جز گلوی علیاصغرش هدفی نداشته باشد. حرفهای مختصر و مفید مشاهیر عالم درباره کربلا که عمدتا از یک یا 2 پاراگراف تجاوز نمیکند، مکرر در مجموعههایی منتشر شده است. میخوانی میبینی هر کدام از یک زاویه به قیام عاشورا و مدح حسین(ع) پرداختهاند اما همه درست، همه رسا، همه دقیق و همه منطبق بر واقعیت. من واقعا در این نوشتار بنا ندارم اسامی این مشاهیر را فهرست کنم اما از این نامداران بگیر تا علمای آگاه، خلاصه همه سخنشان درباره حضرت حسین(ع) این بوده و بس که «عاشورا درس مبارزه و ایستادگی در برابر دشمن؛ در یک کلام درس مقاومت است». برای من، اشخاص موضوعیتی ندارند، بیم از منزلت گرانقدر جمهوری اسلامی دارم؛ هنگام قیاس سخن رئیسجمهور درباره کربلا و سخن چارلز دیکنز درباره عاشورا! خندهدار نیست؟ گریهدار نیست؟ راستی که کاش میشد بعضی جملات را مخفیانه نوشت... و نوشت: «آیا باید درباره کربلا هم امیدوار به سخن رئیسجمهور زن کشور آرژانتین باشیم؟!» من واقعا نمیدانم چه توافقی قرار است با دشمن بسته شود، فرض هم میکنم توافق نکردهاند، لیکن عالیجنابان! چکار به کربلا دارید دیگر؟! آن هم در شرایطی که کربلا، درس یک چیز نباشد، همانا «درس مذاکره» است! برای توافقی که نه حتی زیرمجموعه صلح، بلکه فیالواقع ذیل ضعف تعریف میشود، پشت سنگر عاشورا مخفی نمیشوند! «هر که دارد هوس کرب و بلا...» زیبنده آن سرباز و سرهنگ اسلحه به دوش است، نه ملتمسان کدخدا! آن روز که بعضیها در مناظره، سرهنگها را بدل از جنگ و خون و مبارزه نشانه گرفتند، میشد فرض کرد نگاه امروزشان را به کربلا! ارسال به دوستان
سلام وطن
بعد از دیدن برنامه دیروز، امروز، فردا پنجشنبه گذشته که با حضور 2 تن از شاگردان مرحوم آیتالله مهدویکنی و شنیدن خاطراتی از این یار صدیق امام و انقلاب و رهبری پخش شد، ارادت بیشتری به ایشان پیدا کردم، تاسف خوردم که جای ایشان در بین رجال سیاسی کشور برای همیشه خالی است. ارسال به دوستان
چارهای بیندیشیم!
حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی*: در ادامه بحث غرور و بررسی آیات آن؛ سه آیه را اشاره میکنم که نشان میدهد زندگی پست دنیوی آدمی را میفریبد: «وَ ذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاه.. الدُّنْیا» [انعام: 70] «و کسانى را که دین خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنیا آنان را فریفته است، رها کن.» به این گروه امیدی نیست، چون در دام فریب حیات دنیوی هستند، دین خود را هم بازی و سرگرمی گرفتهاند. آیه دوم «وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاه.. الدُّنْیا» [انعام: 130] خطاب آیه به آدمیان و جنیان در روز قیامت است که شما که از دین خدا منحرف شدهاید، آیا ما برای شما پیامبرانی نفرستادیم تا شما را بیم دهند؟ گویند بله چنین است و علیه خود شهادت میدهند. بعد قرآن دلیل اینکه گوششان به انذار پیامبران الهی شنوا نبود، آن میداند که زندگی دنیوی آنان را فریب داده بود: «غَرَّتْهُمُ الْحَیاه.. الدُّنْیا». گفتیم منظور از زندگی دنیوی نفسانیت آدمی است که هرگاه به صورتی جلوهگری میکند و ظاهر میشود، تعبیری که در آیه 14 سوره مبارکه حدید از آن به «امانی» «آرزوها»ی پست و حقیر دنیوی تعبیر شده بود. آیه سوم «الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاه.. الدُّنْیا» [اعراف: 51] باز میفرماید «کسانی که دین خود را بازی و سرگرمی گرفتهاند و زندگی دنیوی آنان را فریب داده است.» حضرت امام خمینی میفرمایند یکی از وظایف مهم ما درباره قرآن و آیات نورانی آن؛ این است که در آنها تفکر و اندیشه کنیم که این آیات به چه مقصود و هدفی نازل شدهاند تا بصیرت بیابیم و هدف خودمان را با هدف قرآن تطبیق دهیم. [آداب الصلاه.. : 205-203] در این سه آیه اندیشه کنیم. چه بسا بسیاری از ما که دین خود را بازی میگیریم و با دین خدا هم بازی میکنیم! این امر بویژه در سیاستبازان بیشتر دیده میشود و فکر میکنند با این کار میتوانند کار خود را پیش ببرند و موفق شوند. اما نمیدانند که آنان گرفتار فریب نفس و شیطان هستند و در پشت صحنه، نفس است که آنان را فریب میدهد و شیطان هم نسبت به آنان مکر میورزد. آنان گرفتار آرزوهای پست دنیوی شدهاند و حیات دنیا آنها را فریب داده است و در عین حال که خود را عاقل و هوشیار میپندارند، هیچ بهرهای از عقل ندارند و در حقیقت نادانترین مردمان هستند. زیرا تحت فرمان و ولایت نفس خود و شیطان هستند و آن دو هم تا آدمی را به جهنم نکشند، آسوده نمیشوند بنابراین تا دیر نشده باید خودمان را نجات دهیم. چه زیبا حضرت امام، ما را پند میدهند: «پیش از آنکه فرصت از دست برود چاره بیندیشید! شما جوانان رو به پیرى و ما پیران رو به مرگ پیش مىرویم. هر نفسى که مىکشید، هر قدمى که برمىدارید و هر لحظهاى که از عمر شما مىگذرد، اصلاح مشکلتر شده، ممکن است ظلمت و تباهى بیشتر شود». [جهاد اکبر: 67] بیاییم عمرمان را تلف نکنیم. عمر ما سرمایه ما است که با آن به بازار دنیا آمدهایم تا توشهای برای آخرت خود برگیریم. به این دلیل ما موظف به اصلاح دائمی خود هستیم، بویژه مسؤولان محترم و روحانیت معزز که در چشم مردم هستند اما در کنار آنان جوانان بویژه دانشجویان و طلاب وظیفهای سنگین دارند زیرا آینده کشور به دست آنان است. حضرت امام این دو گروه را چنین اندرز میدهند: «خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او روى آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتى پیدا کند که خود را مىبازد. قبل از آنکه عنان اختیار از کف شما ربوده شود خود را بسازید و اصلاح کنید.» [جهاد اکبر: 22] ارسال به دوستان
تقویم تاریخ
انتصاب رضاخان میرپنج به نخستوزیری توسط احمدشاه قاجار (1302 ش) ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
سیاست خارجی غیر ایدئولوژیک گزارشدهی ایدئولوژیک؟!
محمد واعظی: هنوز زمان زیادی از تئوریپردازیهای برخی مشاوران رسمی و غیررسمی و حتی تکذیب شده رئیسجمهور درباره لزوم تغییر رویه دولت در فضای روابط بینالملل به سمت «دیپلماسی غیر ایدئولوژیک» نمیگذرد. دیپلماسیای که به اسم همصدایی با «زبان جهانی» کوشید «آمریکا» را شریک استراتژیک و طبیعی ایران جلوه دهد. جالبتر اینکه برخی از این به اصطلاح متخصصان در توصیف آنچه خود میل ذاتی و شیفتگی تاریخی ایرانیان به غرب نامیدهاند دلایل جالب توجهی نیز مطرح کردند. به عنوان نمونه سریعالقلم در این باره گفت: «به عنوان یک واقعیت، جامعه ایرانی تمایل به غرب دارد، نه شرق. من صدها فرد بشدت مذهبی و حتی انقلابی میشناسم که ترجیح دادهاند فرزندانشان در یک کشور اروپایی یا شمال آمریکا تحصیل کنند تا در یک کشور آسیایی. کسانی که این واقعیت را نفی میکنند، بیشتر دلایل روانی دارد تا عقلی و علمی. اینکه ایرانیها تمایل به غرب دارند، دلایل صرفاً سیاسی یا ایدئولوژیک ندارد، بلکه به خاطر علاقه همه ایرانیها به کیفیت است؛ ایرانیها یخچال خوب میخواهند، هواپیمای خوب میخواهند، مواد غذایی خوب میخواهند، خدمات خوب میخواهند و این ویژگیها را در مغربزمین پیدا میکنند بنابراین حتی اگر به لحاظ سیاسی، کشور ما در مقطعی تمایل شرقی پیدا کند، به لحاظ اقتصادی و در نهایت در صنایع کلیدی مانند نفت، گاز و پتروشیمی تمایل دستگاه اجرایی و بخش خصوصی ما به کالا و خدمات غربی است. ارتباطات علمی و فناوری ما عمدتاً با غرب است. سیاست خارجی یک کشور تحت تأثیر بافت اجتماعی و فرهنگ عمومی است». وی سپس پشتبند این نتیجهگیری تکاندهنده درباره میل شدید ایرانیان به رفاهطلبی بدون کار و تلاش و اتکا به نسخه درونزا که شباهت زیادی به نسخه پادشاهی سعودی دارد، میگوید: « امروز در دور افتادهترین روستاهای کشور، شهروندان ایرانی میدانند تغییر در سیاست خارجی، مهمترین مبنای بهبود وضع اقتصادی است»! همه این شعارهای رمانتیک درباره درجه شیفتگی ایرانیان به غرب و آمریکا در شرایطی مطرح شد که سیاستمداران یک جبهه خاص «حیات و ممات» جامعه ایرانی را در «آشتی با آمریکا» خلاصه کرده بودند. البته بخشی از سیاستمداران نیز همزمان کوشیدند با توکل به فضای ساخته و پرداخته دستگاه رسانهای مشاوران، معاونان و منتسبان، «کلید» رفع بنبست و گشایش اقتصادی را از جیب سیاست خارجی غیرایدئولوژیک ایرانی بیرون بکشند. ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|