|
رفتار غیرمتعارف کیروش بوی رفتن میدهد
جای کوتاه آمدن نیست
مهران علیزاده:حالا حتی حامیان پر و پا قرص کیروش هم کنار کشیدند و تنها نظارهگر رفتار عجیب و دور از منطق مربی موفق تیمملی هستند.چه کسی جز کیروش این قدرت ویرانگر را داشت تا محبوبیت بیاندازه این پرتغالی را اینچنین به چالش بکشد و در یک قمار بزرگ، نحیفش کند؟ به گزارش شفقنا ورزشی، تا پیش از این همه نا آرامیهای کیروش در راستای فشار آوردن به مسؤولان فدراسیون و وزارت ورزش تحلیل میشد و طرفدارانش مدعی بودند او برای منافع تیمملی ایران در حال تلاش بیوقفه است. از این رو در همه چالشهای قبلی، مردم تمام قد پشت او ایستادند. روزی که تیمش بهخاطر اشتباه بزرگ و نابخشودنی پولادی و سپس داور استرالیایی به سادگی جام ملتهای آسیا را برابر کشور جنگزده عراق از دست داد، مردم همچون قهرمان از او و شاگردانش در فرودگاه تهران استقبال کردند. در نظرسنجی برنامه نود بهرغم هجوم میلیونی هواداران پرسپولیس و حمایت از برانکو، او با فاصله 2000 رای بالاتر ایستاد تا مشخص شود چگونه توانسته قلب ایرانیها را فتح کند. نتایج درخشان با تیمملی، سالها حضور به عنوان بهترین تیم آسیا در رنکینگ فیفا، مدتها نباختن و حتی گل نخوردن و در نهایت در یک قدمی یک صعود آسان به جام جهانی قرار دادن ما، همه و همه از کیروش یک چهره ویژه ساخت. مردی که تا دیروز هر چه میگفت در راستای تقویت تیمملی آن را معنی میکردیم. زمین کمپهای تیمملی مدتها قرار است به بهترین شکل ممکن چمنش درست شود. مدتها قرار است تیم تاج و دوستان یک حریف تدارکاتی خوب برای تیمملی ایران پیدا کنند و خبری از آن نیست. پرداخت حقوق دستیارانش به تعویق افتاده. اینها همه باعث شد تا مردم پشت سر مربی محبوب تیمملی باشند. اما حالا کسی درک درستی از رفتارهای عجیب کیروش ندارد. برانکو آغازگر یک جنجال کلامی بود. حرفهایی زد که پیش از این قلعهنویی، مظلومی و فرکی و خیلیهای دیگر هم گفته بودند و اصلا نمیتوانست برای مربی تیمملی محلی از اعراب داشته باشد چرا که با وجود همه کاستیها در فوتبال ما، بهخاطر دولتی بودن باشگاهها، فدراسیون هرگاه اراده کند میتواند لیگ را تعطیل و همه بازیکنان داخلی را به اردوی تیمملی بفرستد، پس نه برانکو و نه هیچ مربی و تیمی در ایران قادر به ایستادگی واقعی برابر برنامه فدراسیون فوتبال نیست. از آنها تنها مصاحبه و غر زدن بر میآید نه مقاومت. ولی واکنش کیروش متفاوت بود. گویی مترصد حمله برانکو بود تا بیجهت شهر را به هم بریزد. رفتار نسنجیده و غیرحرفهای او در دوبی و بازگرداندن 7 ملیپوش پرسپولیس از اردو، موضوعی نبود که اهالی فوتبال به سادگی هضمش کنند. سپس در ادامه همین لجبازی، تصمیم به مرخص کردن همه اعضای کادر فنی گرفت که این بار با مقاومت بجای تاج مواجه شد. حالا خبرهای متناقضی درباره خواسته کیروش مبنی بر خروج بعضی افراد از کادر فنی شنیده میشود؛ خبری که قطعا دروغ نیست. شاید کم و کاستی داشته باشد اما بخشی از آن صحیح است. کیروش بیش از یک مربی در حال جولان دادن است و این آن چیزی نیست که فوتبال ما تاب تحملش را داشته باشد.حضور در جام جهانی روسیه که سهل است حتی اگر قرار باشد با کیروش از گروهمان به مرحله دوم جام جهانی هم صعود کنیم باز هم این معامله به ضرر ماست. در هیچ کجای جهان چنین اختیارات وسیعی را به هیچ مربی بزرگی نمیدهند. حتی اگر فرگوسن باشد و 25 سال حضور مداوم در منچستر داشته باشد. اختیار یک مربی ولو اگر مورینیو باشد تا اندازهای مشخص است. ولی کیروش حالا پا به سرزمین عجیبی گذاشته و رفتاری را بروز میدهد که گویی دلش میخواهد به هر قیمتی برود. کسی که بخواهد با اعمال فشار، به یکسری امتیازات برسد دیگر اینچنین لجامگسیخته گام بر نمیدارد. رفتار کیروش دیگر طرفداری ندارد حتی بین سرسختترین هوادارانش. او از کوچک بودن مدیران فوتبال ما در حال بهرهبرداری است و اگر فدراسیون بخواهد بیش از این به او باج دهد دیگر قابل قبول نیست. امتیاز دادن دیگر بس است. اگر واقعا کیروش مایل به خروج از ایران است بهتر است با دادن هزینه و تاوان این تصمیم، به جای دیگری برود. همه مراد و مقصود از حضور در جامجهانی اعتلای غرور ملی یک کشور است و حالا کیروش با رفتارش در حال تحقیر ملی است. حتی اگر خروج او منجر به از دست دادن جام جهانی هم باشد دیگر مهم نیست. اگرچه یک مربی متوسط هم میتواند با چند پیروزی خانگی در تهران، براحتی مسیر صعود ما را صاف کند. در زندگی یک چیزهایی مهمتر از آن هدف غایی است. قرار نیست کیروش به بهانه یک صعود اینچنین با روح و روان یک ملت بازی کند. او حتی به دوستان نزدیکش هم رحم نمیکند و همه چیز را از دریچه انتقام میبیند. اگرچه امثال مایلیکهن از روی غرض و همان انتقامجویی که در بطن کیروش هم هست، خواستار خروج او هستند اما عده دیگری هم هستند که هنوز هم کیروش را بهترین مربی خارجی تاریخ این فوتبال میدانند اما ماندن او به هر قیمتی را برنمیتابند. یک زمانی دعوا بر سر اعتلای تیمملی و نوع آمادهسازیاش بود اما حالا بوی انتقام شخصی و باجگیری میآید؛ کوتاه آمدن دیگر بس است. ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
شوک زمستانی به تراکتورسازی و ممنوعیت خرید بازیکن برای این تیم
گافهای تمام نشدنی این مدیران
نیما علیپور: روزها با امید بهبود وضعیت فوتبال ایران میگذرد اما روز به روز، اوضاع بدتر میشود. در آنارشیسم موجود در فوتبال ایران، همه، کارها را به هم پاس میدهند و عاقبت، یکی گل به خودی میزند. رسانهها خسته شدند از بس که درباره نقایص و کمبودهای فوتبال ایران نوشتند و هیچ چیزی درست نشد؛ از اینکه درباره نابهسامانیها و نامدیریتیها نوشتند و کسی تغییر نکرد، از ناشیگری مدیران کارنابلد نوشتند و به آنارشی فوتبال ایران اضافه شد. این هرج و مرج از کجا به فوتبال ایران رسیده است؟ فوتبالی که خیلی قبلتر از امروز، صاحب تشکیلات شده و جزو قدیمیترین اعضای فیفا است، چرا امروز با این وضعیت اسفبار دست و پنجه نرم میکند؟ فوتبال ضعیف ایران چقدر باید از نالایقی مدیرانش در رنج و عذاب باشد؟ فوتبال ایران از اوایل دهه ۸۰ خورشیدی مثلا حرفهای شد و قرار بود سال به سال، امکانات حرفهای بیشتری واردش شود که نشد، قرار بود باشگاهها کمکم حرفهای شوند و نشد، قرار بود فوتبال ایران از آن پس، حرفهای اداره شود و نشد؛ آماتوری بود و آماتوری هم ماند، فقط اسمش عوض شد. آمپولزنی بود که لباس جراح قلب را پوشید. امسال، شانزدهمین سال فوتبال حرفهای ایران است اما چیزهایی در آن رخ میدهد که در روستاهای یک کشور صاحب فوتبال اروپایی هم نمیافتد. استقلال تهران به عنوان یکی از بزرگترین تیمهای ایران، در یکی از بدترین سالهای خود از نظر نیروی انسانی، از نقلوانتقالات زمستانی محروم شد. بگذریم که هواداران این تیم تازه خاطره تلخ محرومیت چند سال قبل از حضور در لیگ قهرمانان آسیا به دلیل بیکفایتی مدیران وقت باشگاه را فراموش کرده بودند. این تیم به مشکل برخورد و معلوم نشد بالاخره تقصیر اصلی بر گردن کیست. فدراسیون فوتبال کارش را غلط انجام داده یا باشگاه استقلال ناشیگری کرده است. روز جمعه، خبر رسید که تراکتورسازی هم از نقلوانتقالات زمستانی محروم بوده است؛ مدیران تراکتورسازی در نیمفصل، امید عالیشاه، احمد نوراللهی و... را به تیمشان اضافه کردند و وقتی خواستند قرارداد سجاد شهباززاده را ثبت کنند و نیاز به TMS داشتند، متوجه شدند فیفا آنها را از نقلوانتقالات زمستانی محروم کرده و حالا منتظرند ببینند تکلیف بازیهایی که با بازیکنان جدید انجام دادهاند چه میشود. درست مانند استقلال و تراکتورسازی، پرسپولیس هم پرونده قطوری درباره بدهی به یک فرد خارجی در فیفا دارد و دور از ذهن نیست که این باشگاه هم از نقلوانتقالات محروم باشد. صدرنشین لیگ برتر در نیمفصل، سروش رفیعی و سامان نریمانجهان را به خدمت گرفته و در چند بازی هم از آنها استفاده کرده و حالا ممکن است بلای تراکتورسازی، سر سرخپوشان هم بیاید و چندین امتیاز از این تیم کسر شود. حالا پاسخگوی این افتضاح مدیریتی کیست؟ آیا هر کدام از این دو باشگاه به صورت جداگانه «گاف» دادهاند و در چاه افتادهاند یا اشتباه فدراسیون فوتبال آنها را به مسلخ کشانده است؟ مسؤولان فدراسیون فوتبال از اصل ماجرا خبر ندارند، یعنی ادعا میکنند که بیخبرند. مسؤول کمیته حقوقی بیخبر است و موضوع را به کمیته بینالملل حواله میدهد، این یکی هم اتفاقا خبر ندارد و پاسخ را به کمیته انضباطی پاس میدهد، نهاد قضایی فدراسیون فوتبال که اصلا از ماجرا خبر ندارد و دیگر بخشها را مقصر میداند. در مجموع، فدراسیون فوتبال میگوید نامهای به دستش نرسیده که از محرومیت تراکتورسازان خبر بدهد و مدعی است فیفا نخست خود باشگاهها را مطلع میکند پس توپ را به زمین باشگاهها میاندازد. وضعیت مدیران فوتبال ایران مثل یک تیم فوتبال محلی است که از قوانین حرفهای فوتبال بیاطلاعاند ولی برای رقابت با تیمهای حرفهای در یک محل جمع میشوند تا بازی کنند؛ چون کار را بلد نیستند مدام توپ را به هم پاس میدهند و کسی رو به جلو حرکت نمیکند، عاقبت هم یکی از پرادعاترین اعضای گروه، توپ را وارد دروازه خودی میکند و... با این شیوه مدیریت، فوتبال ایران بازنده همه میدانها خواهد بود. ارسال به دوستان
اخبار
علی رستمیکیا: ارسال به دوستان
منچستریونایتد، آماتوری با 2 الماس
کریس واکس: منچستریونایتد که ماهها صبر کرده بود فرصت مناسب از راه برسد و بتواند فاصلهاش را با تیمهای بالای جدول در لیگ کم کند، در دیدار روز چهارشنبه دوباره تبدیل به همان تیم ناامیدکننده چندی پیش شد اما برای این موضوع آنها هیچکس جز خودشان را نباید سرزنش کنند. یونایتد در بازی با هالسیتی تیمی بیشخصیت بود که ثابت کرد لایق هیچ نتیجهای جز نتیجه به دست آمده نبوده است؛ تساوی بدون گل. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|