بهزاد توفیق‏فر
«این میانمار که یک میلیون نفر در آن آواره و کشته شده‏اند کجای اروپاست؟» خانم مسیج بوقلمون‏نژاد پرسید و شمع‏های توی دستش را جابه‌جاکرد. زیرلب گفتم ترامپ بیا من را بخور با این اتاق خبر و اعضای آن! وعصبانی و بلند ادامه دادم: این شمع‏ها را ببر سَر قبرِ... که دکتر چَمَن بنی‏سرد مجال نداد و گفت: احسنت! سرقبر مصدق که اسناد همکاری صمیمانه‏اش با دولت‌های دوست منتشر شده...
ابوعطا شهرآویز: من از همکارا شنیدم که خوزستان خیلی سردشده، ببر اونجا روشن کن!
اَسفل فیلبادی: چرا خوزستان؟ ببر هتل، جلوی اتاق کی‏روش روشن کن!
مسیج بوقلمون‏نژاد: واااای مگه مرُد؟
فیلبادی: یکی نیست بگه آخه تو مربی فوتبالی یا سیاستمدار؟! باز هنرپیشه بودی یه چیزی!
بَنی‏سَرد: اگر تحریم بودیم که آثار باستانی ما را نمی‏فروختند بدهند به اسرائیلی‏ها جای غرامت اموات تجاوزشان!
شهرآویز: حتماً اشتباه شده آقا! از ژنرال فرماندهی محترم ناو وینسنس که بالاتر نیستند. هواپیمای 54 متری ایرباس مسافری را با هواپیمای 14متری جنگنده اشتباه گرفت، با موشک زد 300 نفرو کُشت. تازه با چشم مسلح!
شهرآویز: مسلح چرا دکتر؟! اگر آقایان و خانم‏ها اجازه بدهند می‏روم با داعش مذاکره می‏کنم حلش می‏کنیم.
بنی‏سرد: داعش که با موشک سپاه ترکید. بیا با این ترامپ مذاکره کن بذاره من نوه‏ام رو ببینم!
بوقلمون‏نژاد: آخیییی...
قبل از اینکه یکی دیگر یک چرند دیگری بگوید و سوهان به اعصابم بکشد، ختم جلسه را اعلام می‏کنم. بعید می‏دانم دوام بیاورم. ترااامپ دقیقاً کجایی؟!

 

برخورد دوگانه دولت با سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی

علی سلیمیان رها
دیروز: سپاه باعث تحریم است
امروز: سپاه لایق تعظیم است!
این ضد و نقیض گویی شیخ حسن
چندی است عجیب سوژه‏ طنزیم است!


آزادشدن استفاده از تریاک
برای مصارف پزشکی، تحقیقاتی، صنعتی و...

محمد ایوبی‏نیا
اَشغر شده آژاد، چه تدبیر قشنگی
از شرب خبر نیشت و یا نرمه شنگی
تریاک الهی بشود خالش و ارژان
احشنت بر این قانون حامی مفنگی


انتقاد کی‏روش از باقی ماندن تحریم‏ها

محمدرضا شکیبایی
با خنده بُرد، فارغ از بیم شدیم
در راه صعود، دومین تیم شدیم
کی‏روش چه شده؟ جایزه‏ فیفا کو؟
ای وای! مگر دوباره تحریم شدیم؟


برخورد رسانه‏های حامی دولت
با انتقاد میثم  مطیعی
سیدمحمد حسینی
پیوسته دلم برای‌تان می‏سوزد
از خشم، ترانه‌های تان می سوزد
از گفتن حرف حق، برآشفته شدید
معلوم نشد کجای‌تان می سوزد...


برخورد رسانه‏های حامی دولت
با انتقاد میثم مطیعی
ر. ابوترابی
از منبر بی سوادها می‏ترسی
از کاغذ و از مدادها می‏ترسی
ما بزدل و دلواپس و ترسو! تو چرا...
آنقدر از انتقادها می‏ترسی؟

 

ناصر جوادی ‏
خوابگزار ایکس لارج «ابن سیریش» در کتاب تعبیر خوابش «توهمات الچرتیه» در فصل مربوط به تعبیر ‏خواب‌های سیاسی، بابی گشوده در تعبیر آنچه که خود به خواب زد‌گان در دوران پسابرجام در خواب مشقی(!) شان می‌بینند. در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به تعدادی از این خواب‌ها و تعابیرشان به قلم ابن سیریش: ‏
- اگر خود به خواب زننده، در خواب ببیند که صاحب نظران و کارشناسان سیاسی جناح رقیب نسبت به ‏ناکارآمدی برجام و احتمال بدعهدی طرف مقابل انتقاد منطقی و مستدلی دارند.‏ نباید به این خواب اعتنا کند و جای درگیر کردن ذهن خود به این افکار مزخرف و حتی دلایل منطقی‌شان، ‏به این بیندیشد که در جلسه امضای برجام چه بپوشد!‏‏ زیرا مخالفین چشم دیدن نشست‌های بین‌المللی او با خارجی‌های فکل کراواتی را ندارند و همه حرف‏های شان از سر حسادت است، پس بهتر است برای جبران این حسادت در اولین تریبونی که نصیبش شد ‏چهار عدد فحش و برچسب نثارشان کند!‏
- اگر خود به خواب زننده در خواب دید که داد کارشناسان بیطرف و مردم عادی هم نسبت به ناکارآمدی ‏برجام و نچرخیدن چرخ اقتصاد و گذاشتن چوب لای چرخ سانتریفیوژها در آمده، اصلا خودش را «چی» ‏نکند وخیلی ریلکس بالش‌اش را بچرخاند و با گذاشتن سرش بر روی سمت خنک بالش بازهم خودش را ‏به خواب بزند! چون که این انتقادها حرف دل مردم و نظر واقعی‌شان نیست و مخالفان با نبات و پارچه ‏سبز همه‌شان را خریده‌اند!‏
- اگر خود به خواب زننده در خواب دید که افرادی از مجموعه خودش هم نسبت به نا کارآمدی برجام و باقی ‏بودن تحریم‌های پولی و بانکی اعتراف می‌کنند، باز هم سعی کند از خواب بیدار نشود و خواب الکی‌اش را ‏حفظ کند چون «تقریبا هیچ» اتفاق خاصی نیفتاده و این اعتراف‌ها را هم می‌شود با یک پیچاندن گوش و ‏دو سطل ماست جمع کرد و اصولا این گونه اعتراف‌ها مصرف بین المللی دارد و برای بیدار کردن سناتور‏های سنا و کنگره است. پس شما به خودتان نگیرید!‏
- ‏ اگر خود به خواب زننده در خواب دید که کارلوس کی‌روش هم نسبت به پابرجا بودن تحریم‌ها انتقاد ‏کرده و گفته حتی نمی‌توانیم پاداش صعود به جام‌جهانی را از فیفا بگیریم؛ تعبیر خاصی ندارد و ناموساً دیگر ‏باید از خواب بیدار شد چرا که گند برجام آنقدر بالا زده که داد این پرتغالی چشم آبی هم درآمده و اگر خود ‏به خواب زننده بخواهد این اعتراض را هم با فحش و تهمت و دیوار حاشا و سطل ماست جمع کند فردا روز ‏باید منتظر انتقاد خارهای کویر لوت و لاله‌های واژگون دماوند و ریز گردهای خوزستان از برجام باشد!‏
پس بهتر است از این خواب خودساخته بیدار شود و نه وقت خودش را بگیرد نه وقت ملت را و نه وقت ما را. ‏سپاس‌؛ ایش!‏

ابراهیم کاظمی مقدم
گرچه میثم مطیعی تحصیلات دکترای اقتصاد دارد و شعرش را هم شاعران جوان و خوش ذوقی سروده‌اند، اما متاسفانه این شعر به شدت به روح لطیف ادبیات ایرانی ‏می‏تازد.‏ از آن جمله می‏توان به بیت زیر اشاره کرد:‏
رقص شمشیر چو در خیمه‏ دشمن برپاست
سپر انداختن و طعنه به شمشیر خطاست

این بیان با روح ابیاتی مانند:

‏ گر تو به شمشیر و تیر حمله بیاری رواست
چاره ما هیچ نیست جز سپر انداختن (سعدی)‏

و همچنین این:‏

ما سپر انداختیم اینک حریف عشق نیست
طبل برگشتن بزن ما مرد میدان نیستیم (وحشی بافقی)‏

مغایرت دارد و ما انتظار داریم که جامعه‏ ادبی ایران در دفاع از روح فرهنگ و ادب پارسی برآمده و مثل دیگر ‏دفاع‌کنندگان از روح! شمشیر از رو ببندند. آیا رواست که یک شخص تازه به دوران رسیده‏ بی‏سواد و بی‏شناسنامه از جای خاص تغذیه شونده که ‏باید به جهنم برود اینچنین علیه روحِ چیزی شعر بخواند؟!

رضا عیوضی
هاشمی‌طبا: ‏چطور حوزه علمیه نتوانسته فردی جایگزین جنتی تربیت کند؟
- یه ضرب‌المثل قدیمی هست که میگه هیچ‌وقت پل‌های پشت سرتو خراب نکن چون ممکنه 4سال دیگه باز کارت بهش بیفته!

شاهزاده سعودی: با کشوری که اساساً تندرو و افراطی است، نمی‌خواهم وارد مذاکره شوم.
- حداقل یک بار بیا ایران بفهمی این صندوق‌های رای، جعبه تخم‌مرغ نیست!

کارلوس کی‏روش: تحریم هستیم و نمی‌توانیم پاداش حضور در جام جهانی را از فدراسیون جهانی فوتبال بگیریم!
- بذارید یه فوتبال برای مردم بمونه آقای کی‏روش، فوتبال رو سیاسی نکنید، چرا پارچه سبز و نبات فرستادید  منچستر؟

سخنگوی وزارت امور خارجه: دولت آمریکا چشم خود را بر مسببان اقدامات تروریستی بسته و آشکارا آدرس غلط می‌دهد.
- (تکه‌های خرد شده النگوهایش را از زمین جمع می‌کند).

قاسم احمدی
هم کمی فربه شده هم چین دامانش عوض...
شد عروس بد قیافه، رنگ روبانش عوض
هیچ فرقی بین بن سلمان و بن نایف که نیست
خانه ویران است، گردد هرچه دربانش عوض
فرق بوسفیان و بوجهل است تنها در همین
کُفر مانده، گشته تنها شکل شیطانش عوض
الغرض از این خبر ترسی نباید داشت چون
خر همان خر بوده، تنها گشته پالانش عوض..
 

مصطفی صاحبی

بسیار تمیز و شیک و البته یواش
بردند تمام آش ها را با جاش
عشاق تو خفته اند کورش برخیز
مِن بعد، خودت به فکر اموالت باش


گاو و مدال شجاعت
علی سلیمیان رها

گفتند که ناو، اشتباهی زده است
یک احمق گاو، اشتباهی زده است!
بعدش دیدیم روی سینه، آن گاو
یک سمبل love  اشتباهی زده است!


داماد ابوبکر البغدادی کشته شد !
مصطفی صاحبی

داماد رئیس داعشی بی منت
می‏گفت به دوستان خود  با لکنت
در موقع ازدواج دقت بکنید
ای بر پدرِ پدر زن بد لعنت !


ورشکستگی بانک‌ها
وعدم نظارت بانک مرکزی
فهیمه انوری

شده چندین موسسه، پرپر
پول ملت فنا شده یک سر
لابد این روزها اوکی شده است
یک بلیت «تورنتو»ی دیگر...
 

فاطمه سادات محمودیان
بیست و نُه سال پیش در چنین روزی «ویلیام راجرز» در اقدامی شجاعانه جنگنده‌ ایرباس ایرانی که قصد داشت ناو آمریکایی وینسنس را مورد هدف قرار دهد، با پرتاب موشک سرنگون کرد. گفته می‏شود این جنگنده حامل دویست و نود نفر نیروی نظامی تا دندان مسلح بوده است. از جمله سلاح‏های کشف شده می‏توان به عروسکی که بعد از انفجار هواپیما در میان لاشه‏های معلق روی آب پیدا شد، اشاره کرد. هرچند هیچگاه هدف این 290 نفر از سوارشدن در یک هواپیمای کاملاً نظامی و  پرواز در مسیر بندرعباس- دوبی مشخص نشد، اما دولت آمریکا به پاس ایجاد نگرشی ‏نو در شناخت هواپیماهای جنگنده و برخورد بموقع و شجاعانه با چنین سلاح سهمگینی، به ویلیام راجرز نشان شجاعت داد. به جون جُفتشون!

مهدی سلمان
آلیس در حالی که کوچک شده ‏بود از دروازه گذشت و وارد شیراز شد، تازه داشت از دیدن گل و بلبل لذت می‏بُرد که ناگهان یک خرگوش سفید دید. خرگوش هر دو دست را روی دلش گذاشته بود و همینطور که دولّا شده بود، گریه می‏کرد... آلیس جلو رفت و گفت آهای خرگوش کوچولو حالت خوبه؟ خرگوش کوچولو نگاه عاقل اندر سفیهی به آلیس کرد و گفت: آره! از رنگ کبود و اشک‌های روی صورتم معلوم نیست؟! آلیس که فهمید سوتی داده پرسید: تو استادیوم راهت ندادن یا کنسرتت لغو شده؟ خرگوش سفید زیر لب فحش بدی داد و گفت: نظرت درباره روح چیه؟
آلیس با تعجب گفت: خُب برو دکتر! خرگوش دوباره فحش قبلی را تکرار کرد ولی اینبار بلندتر و گفت: اگه پول داشتم که تا حالا رفته بودم نابغه! در همین لحظه صدایی توجه آلیس را به خود جلب کرد.
صدا مال یک کرم گُنده با دندان‌های یک‏خط در میان بود که داشت با دُمش یک بَنر بزرگ را نشان می‏داد. روی بنر نوشته بود: «ویزیت بیماران بی‏بضاعت رایگان است».
آلیس و خرگوش سفید از کِرم تشکر کردند و خوشحال و خندان رفتند تا رسیدند جلوی مطب، اما دیدند مطب پلمب شده و روی یک برچسب با آرم نظام‏پزشکی شیراز نوشته: ...پزشک مذکور به دلیل خودداری از دریافت تعرفه مصوب از بیماران نیازمند، به یک‌سال محرومیت از اشتغال به طبابت در محل ارتکاب تخلف! محکوم می‏باشد...
آلیس با چشم‌های گِردشده خواست حرفی بزند که دید خرگوش بیچاره نفس کشیدن را فراموش کرده، پس سوت‏زنان دور شد...

 

سیدمحمد حسینی
بود در یک مکان نامعلوم
که نگویم از آن نشانی را
کدخدایی حریص و مردمخوار
ول نمی کرد شغل خانی را
داشت چشم طمع به هر چیزی
زیر میزی و گاه رو میزی
باز می‏دید درب هر دیزی...
زود می‏بُرد استخوانی را
می‏گرفت از کسی چو محصولش
جای آنکه به او دهد پولش
زیرکی کرده، می‏زد او گولش
تا کند حفظ، کّلِ Money را
بعد با هر بهانه‏ای که شده
مثلا زید چون به عَمرو زده...
تا به این شخص، پول را ندهد
می‏زده تهمت تبانی را
از قضا نوچه‌ برادر او
آمد از آسمان بلا سر او
با جدالی که خود به راه انداخت
داد از دست، زندگانی را
کدخدا کرد از دوباره طمع
دید اما که شخص بی پول است
زد به نام خودش ز منزل او
کلِ آثار باستانی را...
 

زهرا جمالی
پارمیس: سلام خدمت همه‏ اعضای گروه. ظهر همگی بخیر. (استیکر گل و لبخند)
بیژن: ظهر شما هم بخیر بانو (استیکر گل)
شاهین:  با تشکر از پارمیس خانوم «در سال 1304 تهران را بحران نان فرا گرفت. روزی
رضاشاه وارد نانوایی شد. مردم از دیدن وی ابتدا ترسیدند و حیرت‏زده شدند. سپس شکایت خویش بر وی بردند. رضاشاه پس از شنیدن شکایت تک تک آنان از ته صف، داد زد داداش یه دو رو خاشخاشی بی زحمت».
پارمیس: بسیار عالی و آموزنده (استیکر گل)
کامبیز: زنده باد. درود به شرف آریایی‏اش (استیکر گل، استیکرقلب، استیکر دهلیز چپ، استیکر دهلیز راست، شُش، کبد، طحال)
خاله هما: حکایت جالبی بود. افسوس... واقعاً به کجا رسیدیم ما؟!
بیژن: ولی اصل این داستان یه جور دیگه است. اصلش واسه زمان فتحعلی‌شاهه. امیرکبیر تو خاطراتش آورده.
پارمیس: چو ایران نباشد تن من مباد...کمپین چهارشنبه‏های زرد... لطفاً تا می‏تونید این پیام رو نشر بدید.
شاهین: زنده باد. همه می‏آییم (استیکر دست زدن، استیکر گل)
خسرو: عچقم! تو که صبح به صبح کاغذ آچاهار از خونه می زنی بیرون، دفتر نقاشی می رسی سرکار دیگه چهارشنبه‏های زردت چیه؟(استیکر گریه از شدت خنده)
Parmis removed khosro
خاله هما: خوب کاری کردی گلم! بدبخت عقده‏ای. خوبه حالا لیسانسشو از غیر انتفاعی دارقوز آباد گرفته.
شاهین: دستگیری چند تروریست همراه با بمب پدالی در تهران. در صورت مشاهده فرد مشکوک محل را ترک کنید.
Parmis left the group
Khale homa left the group
Shahin removed Bizhan