|
درباره جنجال اخیر اکران نوروزی و نسبت آن با جشنواره فیلم فجر
عیدی بچه زرنگها!
گروه فرهنگ و هنر: اخیرا خبرهایی در فضای مجازی منتشر شده است که «هزارپا» ساخته «ابوالحسن داوودی» در تلاش است اکران نوروزی سال 97 را در اختیار بگیرد. این خبر در حالی منتشر شده است که داوودی خود در واکنشی به حضور فیلمش در جشنواره فیلم فجر گفته بود: «درباره «هزارپا» تصمیم بر این شد که این فیلم در جشنواره حضور نداشته باشد، به صورت مستقیم در اختیار مخاطبان قرار بگیرد و در اکران عمومی همه با هم این فیلم را ببینیم. این تصمیم برای امروز و قبل از برگزاری جشنواره نیست». این تصمیم البته محدود به داوودی و هزارپایش نیست، بلکه برخی خبرها نشان میدهد فیلم «خوک» مانی حقیقی که تاکنون در چند جشنواره خارجی از جمله «برلین» نمایش داده شده و اتفاقا به جشنواره فیلم فجر هم ارائه نشده است، همین تلاش را برای رسیدن به زمان اکران مهم نوروزی دارد. این اتفاق سال گذشته نیز درباره یکی، دو فیلم به وقوع پیوست. در این شرایط به نظر میرسد این مسیر قرار است تبدیل به یک روال شود که فیلمها بدون حضور در جشنواره فیلم فجر، تلاششان را بر گرفتن بهترین تایم اکران یعنی «اکران نوروزی» و «اکران عید فطر» بگذارند. آثاری که به طور عمده در حوزه سینمای کمدی قرار میگیرند و اغلب به لحاظ وجوه فنی و سینمایی نیز از کیفیت چندانی برخوردار نیستند. در کنار این مسأله امسال البته با یک پدیده دیگر نیز مواجهیم و آن قرار گرفتن یک «فیلم خارجی» در بین فیلمهای نوبت اکران نوروزی است؛ خبری که البته سینماگران را هم بسیار متعجب کرد. گفته میشود فیلم «پشت ابرها» یا «آن سوی ابرها» جدیدترین ساخته «مجید مجیدی» که جز کارگردان، همه عواملش هندی هستند و حتی بحثهایی در ارتباط با حضور آن به عنوان نماینده سینمای هند در مراسم اسکار مطرح شده بود، بدون اینکه مسیر جشنواره فیلم فجر را طی کرده باشد و از آن مهمتر در حالی که قرابت چندانی با فضای جامعه ایرانی ندارد، در تلاش است در سبد اکران نوروزی سال 97 قرار بگیرد. خبری که ابتدا بهصورت غیررسمی منتشر و بعد از آن تکذیب شد ولی شنیدهها از قطعی بودن اکران آن در عید نوروز حکایت دارد. این مسأله باعث میشود یک سوال مهم به وجود آید: نسبت جشنواره فیلم فجر با اکران فیلمها در ایام سال چیست؟! سوالی که اگر پاسخی درست و دقیق بدان داده شود میتواند در فضای تصمیمگیری سیاستگذاران و تصمیمگیران حوزه سینمایی کشور موثر واقع شود. این سوال زمانی جدی میشود که هدفگذاری صنعت سینما نیز مشخص باشد، آیا توجه به آثار سینمایی و سینما صرفا مبتنی بر «گیشه» است؟! آیا فیلم کمدی حتی کمدی سخیف و نازل به قیمت فروش بالا باید جای فیلمهای فاخر و با ارزش را بگیرد؟! آیا این مسیر به تقویت کیفی سینما میانجامد یا سینماگر مبدع، خلاق و زحمتکش را سرخورده میکند؟! جشنواره فیلم فجر علاوه بر اینکه به عنوان «جشن سینمای انقلاب» به حساب میآید، جمع تمام فیلمهای تولیدی با کیفیت در طول سال جاری آن نیز هست. سینمای ایران سالانه متوسط بین 50 تا 70 اثر تولیدی دارد که عمدتا به جشنواره فیلم فجر عرضه میشوند و از این بین پس از چند مرحله داوری از سوی هیأت انتخاب و داوران بخش سیمرغ، فیلمهای برتر سینمای ایران شناخته میشوند. کارگردانان هم تمام تلاششان را میکنند تا آثارشان در جشنواره فجر مورد ارزیابی و قضاوت قرار گیرد. ارزیابیای که نه فقط از یک منظر، بلکه از سوی نگاههای مختلف انجام میشود. «فیلمنامه»، «کارگردانی»، «تصویربرداری»، «بازیگری»، «جلوههای ویژه» و... از سوی نخبگان و اساتید حوزه سینما مورد ارزیابی قرار میگیرد و حتی در بخش «نگاه مردمی» مخاطبان نیز به فیلمها و قدرت اثرگذاری آنها نمره میدهند. این یعنی آن فیلمی که از فیلتر جشنواره رد میشود، هم زحمات زیادی برایش کشیده شده و هم روندی منطقی را برای درجهبندی گذرانده است. حال با در نظر گرفتن این نگاه، باید سازنده فیلمی که زحمت بیشتری کشیده و مورد تایید و حمایت منتقدان و اهالی رسانه به عنوان بخش نخبگانی مخاطبان هر اثر سینمایی قرار گرفته است، از این امتیاز برخوردار باشد که بتواند فرصت و زمان طلایی اکران و عرضه اثرش را به دست آورد و این البته بدان معناست که در بازههای زمانی که سینما مخاطبان بیشتری را پذیراست، به این مخاطبان باکیفیتترین آثار را ارائه کنیم. این مسیر البته علاوه بر آنکه به نوعی درجهبندی آثار سینمای ایران و ارج نهادن به زحمت کارگردانان و تهیهکنندگانی که آثار بهتری را ارائه کردهاند، است، در واقع نتایج دیگری را نیز در پی دارد که یکی از واضحترین این نتایج آن است که سینمای کمدی نیز از سطح نازل فعلی بالاتر آمده و در قد و قواره سینمای ایران که نمود آن در جشنواره فیلم فجر ظهور و بروز پیدا میکند، خواهد شد، چرا که سازندگان آثار کمدی نیز دیگر میدانند برای رسیدن به بهترین و پرمخاطبترین بازه زمانی اکران در سینمای ایران باید اثری را تولید کنند که علاوه بر وجوه کمدی، از لحاظ فنی و سینمایی نیز قابل دفاع باشد و مورد توجه و تایید منتقدان و بخش نخبگانی مخاطبان سینما نیز قرار بگیرد. «شورای پروانه نمایش» و سازمان سینمایی باید جشنواره فیلم فجر را نخستین و مهمترین ملاک برای توزیع اکرانهای پربازدید تا کمبازدید خود قرار دهند و مبتنی بر این سیاست، سینماگران نیز باید به اهمیت جشنواره فیلم فجر پی ببرند که اگر میخواهند فیلمشان در کشور با استقبال مواجه و دیده شود، باید از فیلتر جشنواره بگذرد. ارسال به دوستان
گزارشی از جشن تولدی متفاوت برای یک شاعر انقلابی
جام تشهد گرفتهایم
امیرعلی شریفی*: عصر یکشنبه بود که توفیق – استثنائاً - رفیق ما شد و برای تجلیل و تبریکی خدمت شاعر گرانقدری رسیدیم. اصل داستان اما این بود که در تقویم نوشته بود زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی و از قضا سالروز تولد «علیرضا قزوه» هم بود. چند تن از بزرگواران اهل ادب و فرهنگ هم بانی این تجلیل و تبریک شده بودند. جناب حجتالاسلام پژمانفر، محسن مؤمنی شریف، ناصر فیض، محمدمهدی سیار و... بزرگانی بودند که به کوشش حسین قرایی، برای حضور در این جمع گرد هم آمده بودند. من هم توفیق همراهی و حضور در جمع ایشان را داشتم و از اینجا به بعد را از زاویه دید دوربینم روایت میکنم. به دفتر علیرضا قزوه در حوزه هنری رسیدیم. چند قاب اول، سرشار از لبخند و صمیمیت و احوالپرسی میهمانان و شاعر گرانقدر ما شد. قابهای بعدی اما حکایت پرترههایی از چهره علیرضا قزوه در آغاز 45سالگیاش شد. فریادهای اعتراض او در شعر و شاعرانگیهایش را شنیده بودم و خستگی چشمانش در این قابها برایم عجیب نبود، اگر چه غمانگیز بود. محفل ما با بحثهای سیاسی – آن هم با همراهی نکات دقیق حاج آقای پژمانفر و چاشنی کلام طنزآمیز ناصر فیض- ادامه داشت تا اینکه به تدریج صحبت از ادبیات به میان آمد. دوربینم مشغول ثبت قابهایی از گفتوگوی صمیمانه و شیرین حاضران شده بود. صحبت از ادبیات که شد پای نقل خاطرات بزرگان سفرکرده شعر روزگار ما به محفل باز شد. حالا خودم اگر عکسهایم از این محفل را دوباره ببینم، یاد حسین منزوی، بیژن نجدی و قیصر امینپور برایم زنده میشود. سرش را نمیدانم اما گمان نمیکنم در این سالها، در جلسهای با اهالی ادب بوده باشم اما یادی از حسین منزوی به میان نیامده باشد! به غروب یکشنبه رسیده بودیم. بحث حاضران به صحبت درباره خود قزوه سوق داده میشد. محمدمهدی سیار که او هم مثل قزوه اهل اعتراض از بام خانه بیت و مصرع است به نکات دقیق و صحیحی اشاره میکرد که نشان از احاطهاش بر حیطه ادب امروز فارسی داشت. محسن مؤمنیشریف که تجربه سالها همکاری با قزوه را نیز دارد، تمجیدهایی صادقانه و دور از مبالغههای مرسوم بر زبان آورد که صراحت و صداقتش از ورای حرفهایش آشکار میشد. هدایتگری بحث به اصل ماجرا از سوی قرایی و کلام شیرین فیض - به عنوان همکار و همسایه قزوه در حوزه هنری- نیز تلاقی شیرینی بود. من اما حسرت میخوردم که کاش میشد تمام این سادگی و صمیمیت را با عکس روایت کرد. میدانستم و میدانم که نشدنی نیست. همین حوزه هنری، روزگاری گذر مردی را در خود دیده که صمیمیت فاتحانه جبههها را عیناً روایت کرده است. کاش امروز بود و به ما روایت صحیح حال و هوای امروزمان را میآموخت. نکته دیگری که توجهم را جلب کرد تداوم یاد هند در ذهن و کلام قزوه بود. جایی که حرف چند غزل برگزیده منزوی به میان آمد، قزوه از اجرای یکی از آن غزلها توسط فردی در هند صحبت کرد. این نکته، مشخص میکند که کسی مثل او، تا کجا با دل و جان پای کارش میآید و شاید هم همین دلیلی بر این باشد که قزوه هر جا کاری کرده در آن کار از بهترینهاست. مثلاً در حیطه ادبیات، چه آنجا که خودش شعر میگوید، چه آنجا که گزیدهای از شعر دیگران را گردآوری میکند و چه آنجا که به نگارش و انتشار رمان روی میآورد تمجید بزرگان را برمیانگیزد. تا پایان این محفل، از دریچه دوربین، سعی در روایت حال خوش جاری در جلسه را داشتم، تا جایی که با اصرار بزرگان حاضر، بنا شد قزوه شعرخوانی کند. مثل همه زندگیام، پای شعر که رسید، باقی دنیا - از جمله دوربینم- را کنار گذاشتم و گرم شنیدن شعرخوانی قزوه شدم. شعری روان و زیبا که آرزو میکردم اقلاً بیت آخرش را من سروده بودم و به داشتن چنین بیتی افتخار میکردم. ارسال به دوستان
اخبار
انتشار پوستر فیلم سینمایی «امپراتور جهنم» ارسال به دوستان
ادامه ماجرای پرحاشیه بلیتفروشی جشنواره فجر
«دانشجو رو چه به سینما رفتن؟!»
ماجرای فروش بلیتهای جشنواره فیلم فجر باز هم درگیر حاشیه شد تا امسال نیز خالی از حاشیههای همیشگی مربوط به بلیتفروشی نباشد. به گزارش «وطن امروز»، پس از حواشی ایجاد شده در ارتباط با سهمیهبندی بلیتهای این دوره از جشنواره فیلم فجر و انتشار گفتوگوی مدیر سایت ویژه فروش بلیتهای سیوششمین جشنواره فیلم فجر در ارتباط با سهمیه 40 درصدی اختصاصیافته به بخشهای غیرمردمی و عدم امکان خرید این بلیتها توسط مردم واکنشهای جالبی از سوی کاربران فضای مجازی بویژه دانشجویان نسبت به این اتفاق صورت گرفت. یکی از مهمترین این واکنشها مربوط به دانشجویان و عدم اختصاص سهمیه ویژه به دانشجویان به عنوان بخش مهمی از مخاطبان ثابت و همیشگی سینمای ایران برای خرید بلیتهای تخفیفدار جشنواره امسال بود. موضوعی که در سالهای قبل وجود داشت ولی امسال امکانی برای آن در نظر گرفته نشده است. هشتگ مشترک اکثر کاربران در ارتباط با این ماجرا «دانشجو_رو_چه_به_سینما_رفتن» است که با لحنی کنایهآمیز به این موضوع اعتراض کرده است. یکی از کاربران در ارتباط با این موضوع نوشت: «قبلاها برای دانشجوها تخفیف میدادن که # بلیت_جشنواره_فیلم_فجر را بگیرند اما حالا این تخفیف رو برداشتند و میگن #دانشجو_رو_چه_به_سینما_رفتن؟!»؛ کاربر دیگری نیز با کنایه به برخی صحبتهای حسن روحانی در زمان تبلیغات انتخاباتی خود نوشت: «پس سینماها رو هم دارن دیوار میکشن! همه تلاششون رو میکنن هیچ ردپایی از دانشجو جایی نمونه! دانشجوها انقد ترسناک شدن براشون؟ خب! پس الحمدلله راهو درست اومدیم...» یکی دیگر از کاربران شبکههای اجتماعی که از هشتگ «دانشجو_رو_چه_ به_سینما_رفتن؟!» استفاده کرده بود، نوشت: «نزدیک ۵ ساله دارن برامون فیلم بازی میکنن. همونو ببینین دیگه. #جشنواره_فیلم_فجر میخواین چیکار؟» همچنین کاربر دیگری با اشاره به تخفیف دانشجویی اختصاص یافته از سوی جشنواره تئاتر فجر خطاب به مسؤولان جشنواره فیلم فجر نوشت: «یه تخفیف بلیت #جشنواره_فیلم_فجر چیه؟! اینم دیگه نداریم! امسال فقط جشنواره تئاتر به دانشجوها تخفیف میده و خبری از تخفیف دانشجویی در جشنواره فیلم فجر نیست!» البته این تنها بخشی از اعتراضات صورت گرفته نسبت به روال بلیتفروشی این دوره از جشنواره فیلم فجر بود و بسیاری از مخاطبان دیگر نیز از شیوه بلیتفروشی امسال که مبتنی بر روش «فروش چرخشی» بود، گلایهمند هستند. ارسال به دوستان
وحید فرجی:
محافظهکاری مدیران چالش اصلی مستندسازان است
وحید فرجی، مستندساز گفت: ترس مسؤولان از مطرح شدن برخی مسائل جدیترین مشکل فیلمسازان مستند است و من شخصاً بارها با این مشکل مواجه بودهام. به گزارش «وطن امروز»، وحید فرجی، مستندساز جوان کشورمان که سابقه ساخت و تولید آثاری همچون «غزال ایرانی»، «زندگی در خط نبرد» و «تولد در زمین سوخته» را در کارنامه دارد، در گفتوگو با فارس، به بیان بخشی از مشکلات سینمای مستند و مستندسازی در کشورمان اشاره کرد. فرجی در بخشی از این گفتوگو با اشاره به چالشهای مستندسازی در کشور گفت: «مشکلات کم نیست، از کمبود بودجه گرفته تا کمبود امکانات اما به نظرم مشکل اصلی فیلمسازان مستند ترس و محافظهکاری مسؤولان از باز شدن بحث درباره یکسری موضوعات و معضلات است. در سطوح مختلف جامعه همه مدام میخواهند به جای حل مساله، صورت مساله را پاک کنند و آن را نادیده بگیرند. درواقع درباره طرح یکسری مسائل نگرانیهایی وجود دارد که حتی این نگرانیها هم جای طرح دارد و اینکه درباره آنها علتیابی شود. درباره مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، خانواده و... مشکلاتی وجود دارد که میتوان با مطرح کردن و به اصطلاح جراحی آنها به برطرف کردنشان اهتمام ورزید. تا وقتی مشکلات جراحی نشوند نمیتوان برایشان درمانی در نظر گرفت و کار مستندساز جراحی و نشان دادن مشکلات و حتی ارائه پیشنهاد درباره روش حل کردن مشکلات است. یک پزشک هم تا وقتی نقطه آسیب را باز نکند نمیتواند برای درد بیمار راهحلی بیابد.» این مستندساز جوان در ادامه با اشاره به راههای برونرفت از این وضعیت اظهار کرد: «در قدم نخست باید یاد بگیریم موضوعات مختلف را به بحث بگیریم و از باز شدن بحث درباره مشکلات و معضلات ترس نداشته باشیم. ترس مسؤولان از مطرح شدن برخی مسائل جدیترین مشکل فیلمسازان مستند است و من شخصاً بارها با این مشکل مواجه بودهام. بارها برایم پیش آمده درباره موضوعات مختلف دست به پژوهش و تحقیق زدهام اما وقتی برای ساخت فیلم آماده شدهایم با این جواب روبهرو شدهام که بهتر است به این مساله نپردازید! برای مثال تا وقتی درباره بیماری ایدز فیلمی ساخته نشود و به جامعه آگاهی داده نشود افرادی که سالم هستند درباره این بیماری آگاه نخواهند شد یا مثلا آیا به ما اجازه میدهند درباره افرادی که در ماههای اخیر به خاطر سپردهگذاری در موسسات مالی متضرر شدهاند فیلمی بسازیم؟ ضمن اینکه ساخت چنین فیلمی به کل افراد جامعه درباره مسائل اقتصادی اطلاعات میدهد و دیگر شاهد چنین مواردی نخواهیم بود». ارسال به دوستان
اخبار
محمد خزاعی، دبیر پانزدهمین جشنواره فیلم «مقاومت» شد ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|