|
نگاهی به رمان «قهوه سرد آقای نویسنده» اثر «روزبه معین»
پرفروش بودن به چه قیمتی؟
فهیمه اسماعیلی: پرفروش بودن برای هر کالایی، در صورت عرضه صحیح، یک مزیت بهشمار میآید که نشان از اقبال مخاطب به آن کالا دارد؛ موضوعی که بسیاری را برای تهیه یک محصول ترغیب میکند و عرضهکنندگان نیز از این مساله به نفع تبلیغ کالای خود بیشترین بهرهبرداری را میکنند تا بتوانند به جذب مشتری بیشتر نائل آیند اما در برخی محصولات اعم از محصولات فرهنگی گاهی پرفروش بودن گزارهای مثبت تلقی نمیشود و از سوی برخی، میزان فروش خوب یک محصول فرهنگی (فیلم، کتاب و موسیقی) نهتنها بهعنوان نماد موفقیت برای آن محصول ذکر نمیشود، بلکه گاهی حمل بر سخیف و کمارزش بودن یک محصول میشود و از این طریق بر آن محصول فرهنگی و خالق آن میتازند تا موفقیت آن را زیر سؤال ببرند. البته بهترین راه برای داوری در رابطه با یک اثر فرهنگی، بررسی و روبهرو شدن با آن است تا از این رهگذر بتوان اظهار نظر دقیقی درباره کیفیت و احیاناً عوامل مؤثر بر پرفروش بودن آن اثر داشت. رمان «قهوه سرد آقای نویسنده» اثر روزبه معین یکی از آثاری است که در یک آغاز پرسروصدا توانست توجه طیف وسیعی از اهالی ادبیات و مخاطبان این حوزه را متوجه خود کند و در همان آغازین روز انتشار و جشن امضا، در کانون توجه قرار گیرد. این رمان در روز اول توانست تمام نسخههای چاپ اولش را به فروش برساند و به چاپ دوم برسد. این موضوع در نوع خود یک رکورد محسوب میشد و در روزگاری که شمارگان کتابها به ۵۰۰ نسخه رسیده، این میزان اقبال در نوع خود شگفتانگیز بود. اتفاقی که سبب شد سیل مخاطبان برای تهیه این رمان بهسوی کتابفروشیها روانه شوند. در فاصله کوتاهی در نمایشگاه کتاب تهران نیز صف طویل مخاطبان برای گرفتن کتاب از دست نویسنده تشکیل شد و چاپهای بعدی کتاب دستبهدست میشد. کتابی که هنوز اظهارنظرهای دقیقی پیرامون آن وجود نداشت و کارشناسان و فعالان حوزه کتاب بر این باور بودند این اقبال بهخاطر شهرت نویسنده در شبکههای اجتماعی است و بزودی فروکش خواهد کرد اما روزبهروز شاهد افزایش فروش این کتاب بودیم و در طرحهای تشویقی از جمله «تابستانه کتاب» یا «پاییزه کتاب» صدرنشین لیست فروش بود و سهم بالایی از فروش را به خود اختصاص داد. تا جایی که تا روزهای پایانی سال ۹۶ این کتاب بیش از ۵۰ مرتبه تجدید چاپ شد و یکی از آثار پرفروش در بازار کتاب است و بهتر است لقب پرفروشترین کتاب سال ۹۶ را به این اثر اختصاص داد. به همین سبب سراغ رمان «قهوه سرد آقای نویسنده» رفتیم تا سر این میزان از توجه را کشف کنیم. نخستین مسالهای که در مواجهه با این اثر چشمگیر است، نثر و زبان آن است. نثری که بشدت محاوره و به تعبیری شبکه اجتماعیزده محسوب میشود و لفظی مناسب این کتاب است. بهنظر میرسد نویسنده با وامگرفتن از فضای مخاطبانش در شبکههای اجتماعی دست به نوشتن داستان بلندی زده تا باز هم سلیقه آنها را تأمین کند، در صورتیکه این مساله در واقع نوعی خیانت به سلیقه مخاطبان است و نهتنها رشد و ارتقایی در سلیقه آنها بهواسطه این ادبیات رخ نمیدهد، بلکه مسیر روبهرو شدن به ادبیات فارسی را نیز بر آنها ناهموار میکند. نثری که حتی گاهی نشان از تسلط نداشتن نویسنده بر زبان دارد و گاهی عباراتی به چشم میخورد که نشانگر ناتوانی نویسنده در رویاروشدن با زبان است. قصههای کوتاه و بیارتباط با خط اصلی قصه، دیگر نکتهای است که نشان میدهد باز هم نویسنده همچنان تحت تأثیر فضای شبکههای اجتماعی است و تصور میکند همچنان قرار است مخاطبان شبکههای اجتمای خوانندههای او باشند؛ در صورتی که با انتشار یک کتاب دایره مخاطبان جدیتری به جمع مخاطبان اضافه میشود و در صورتیکه سلیقه و خواست آنها تأمین نشود، تا همیشه نسبت به نام آن نویسنده بدبین میشوند. قصههایی که بهتنهایی شاید قصههای کوتاه جذابی باشد که برای چند ساعت لایکهایی جمع کند اما وقتی در یک کل واحد به نام رمان قرار میگیرد، نهتنها مورد اقبال قرار نمیگیرد، بلکه بودن آن در خط سیر داستان همچنان ابهامبرانگیز است. از این حیث، رمان «قهوه سرد آقای نویسنده» تا حوالی صفحه ۳۰ در فضایی قرار دارد که ارتباط چندانی با خط کلی روایت ندارد و حذف آن لطمهای به اصل کتاب وارد نمیکند. شخصیتپردازیهای تکبعدی و کارتونی، دیگر نکتهای است که درباره این رمان باید به آن اشاره شود. شخصیتهای روزبه معین در این اثر فاقد عمق لازم بوده و باورپذیری آنها برای مخاطب امکانپذیر نیست و از اینرو خواننده آنطور که باید با آنها رابطه برقرار نمیکند. حتی توضیحات ۳۰ صفحه ابتدایی کتاب هم کمکی به شناخت شخصیت اصلی کتاب نمیکند و از اینحیث، شاهد تیپهایی هستیم که موفق از کار در نیامدهاند و نویسنده با بیان الکن شخصیتها را تا پایان داستان دنبال خود کشیده است. پایان شگفتانگیز هرچند فینفسه امر بدی محسوب نمیشود، خواننده وقتی در این داستان متوجه میشود در تمام طول داستان یکی از شخصیتهایی که جدی نبوده و شخصیت فرعی دست چندم بهشمار میرفته، سخنانش میتوانسته راز کتاب را آشکار کند، احتمالاً دچار نوعی دلزدگی از کتاب و نویسنده میشود که اینطور او را سرکار گذاشته و با پرداخت ضعیف توجه خواننده را از شخصیتی که نحوه حرفزدنش خاص بوده، منحرف کرده تا در پایان کتاب او را شگفتزده کند. این تمهیدی است که نویسنده از آن برای پوشاندن ضعفهای قصهگویی بهره برده و تلاش کرده برای نگهداشتن مخاطب با دستانداختن به آن کشش کتاب را حفظ کند. نویسنده در طول داستان گاهی جملاتی به اصطلاح ناب و قصار از زبان شخصیتها عنوان میکند که در شعر از آن با عنوان «شاهبیت سازی» یاد میشود. جملاتی که دهان به دهان نقل میشود و تبدیل به جملات و ابیات مشهوری در میان عموم مردم میشود. جملاتی که گاهی شعاری است و با واقعیت جامعه اختلاف بسیاری دارد. این جملات در ساختمان قصه برجستهتر از دیگر بخشهاست و همانطور که اشاره شده با توجه به نثر اثر، این جملات بشدت به چشم میآید و نوربالا میزند. البته این روش هم از اثرات شبکههای اجتماعی در روزگار کنونی است که جملات قصار در میان مخاطبان آنها بشدت خریدار دارد. با نگاهی به شبکههای اجتماعی میتوان از نظر خوانندگان این کتابها نیز سردر آورد و شاهد نارضایتی بخشی قابل توجه از خوانندگان باشیم که نشان میدهد پرفروش بودن عاملی بر دارابودن کیفیتهای لازم نیست و نمیتوان به صرف اینکه اثری پرفروش است آن را اثری موفق برشمرد، زیرا گاهی مخاطب بر اساس هیجان عمومی و تبوتاب عمومی پیرامون یک کتاب، دست به خرید یک اثر میزند اما در رودرو شدن با اثر انتظارش برآورده نمیشود. از این حیث، در کنار اینکه نباید و نمیتوان دست به انکار موفقیتهای «قهوه سرد آقای نویسنده» در فروش زد، از دیگر سو باید یادآوری کرد که این اثر کیفیتهای یک اثر شاخص را ندارد اما مخاطب به آن اقبال نشان داده که باید منتظر این اقبال در آثار دیگر همین نویسنده ماند. ارسال به دوستان
ناصر چشمآذر دارفانی را وداع گفت
خالق «باران عشق» ساز مرگ نواخت
ناصر چشمآذر، هنرمند موسیقیدان کشورمان صبح روز گذشته بر اثر سکته قلبی چشم از جهان فروبست. به گزارش «وطن امروز»، ناصر چشمآذر از جمله آهنگسازان سرشناش کشورمان بود که آموزش موسیقی را از دوران نوجوانی و با حمایت پدرش که از فعالان عرصه موسیقی بود، آغاز کرد. چشمآذر تنها زمانی که 12 سال داشت وارد ارکستر موسیقی آذربایجان شد و در 17 سالگی هم به رهبری ارکستر رسید. اجرای او و ارکسترش در سفارت ایران در عراق، آغاز فعالیتهای جدی او در حوزه موسیقی بود؛ او اما بهرغم استعداد ذاتی، آموزش آکادمیک موسیقی را رها نکرد و طی 2 دوره سفر به آمریکا در حوزه موسیقی جاز و الکترونیک به تحصیل پرداخت. این هنرمند باسابقه موسیقی کشور در سال 63 به ایران بازگشت و در ادامه فعالیتهای هنری خود در ایران پیگیر ایده ورود و رواج سازهای الکترونیکی در کشور شد که نتیجه آن تلفیقی درخشان و هنرمندانه از این سازها با موسیقی ایرانی و ارائه تصویری متمایز از او به علاقهمندان هنر موسیقی شد. چشمآذر پس از بازگشت به ایران حوزه فعالیتهایش را به ساخت موسیقی فیلم متمرکز کرد و چندین و چند موسیقی ماندگار برای فیلمهای سینمایی آفرید. «تاراج»، «هامون»، «قصههای مجید»، «میخواهم زنده بمانم»، «سارای»، «دختران انتظار»، «قارچ سمی» و «خواهران غریب» از جمله مهمترین آثار سینمایی است که او برای آنها موسیقی ساخت. اتفاقی که در نهایت منجر شد تا او در 2 دوره دوازدهم و بیستم جشنواره فیلم فجر موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن این جشنواره شود. البته او 2 بار هم برای فیلمهای «هامون» و «خواهران غریب» کاندیدای دریافت این جایزه شد. موسیقیهایی که هنوز هم برای بسیاری از مخاطبان سینمای ایران آشنا است. چشمآذر اوایل دهه 70 یکی از مهمترین آثار زندگیاش یعنی «باران عشق» را ساخت. اثری که تقریبا برای همه ایرانیان آشناست. این آلبوم با تم ملایم و رمانتیک در 8 قطعه تنظیم شده و ساختار آن پیوسته است. آلبومی که شاید موفقترین اثر این آهنگساز باشد. فعالیتهای چشمآذر در دهه 80 هم بیشتر در حوزه موسیقی فیلم ادامه پیدا میکند و او در این مقطع زمانی موسیقی فیلمهایی چون «شمعی درباد»، «آتشبس»، «خواب و بیدار»، «تله»، «غزل»، «زن دوم»، «سوپراستار» و... را میسازد. در دهه 90 چشمآذر پس از 40 سال به صحنه بازگشت و همراه با ارکستر نامیرا کنسرتی را در تالار وحدت برگزار میکند که با اقبال مخاطبان هم مواجه میشود. در این اجرا تعدادی از موسیقی فیلمهای چشمآذر همراه با قطعات آلبوم شنیدنی باران عشق اجرا شد. چشمآذر بعد از بازگشت به صحنه چند بار دیگر نیز همراه با ارکستر ایستگاه روی صحنه رفت و موسیقی فیلمهایش را برای مخاطبان اجرا کرد. هر چند در یکی از همین کنسرتها این هنرمند به دلیل ضعف عمومی و مشکلات جسمی به پشتصحنه منتقل شد و باعث شد بسیاری از اهالی موسیقی درباره این استاد قدیمی حوزه موسیقی ابراز نگرانی کنند. این آهنگساز قرار بود طی ماههای آینده هم اجراهایی را همراه با ارکستر ایستگاه روی صحنه ببرد اما متاسفانه دیروز جمعه 14 اردیبهشت در سن 68 سالگی دارفانی را وداع گفت تا موسیقی ایران یکی از بهترین آهنگسازانش را از دست بدهد. ارسال به دوستان
در پی افتضاح جنسی در آکادمی نوبل صورت گرفت
لغو ادبیات نوبل 2018
آکادمی نوبل تصمیم گرفت به دلیل حواشی مربوط به رسوایی اخلاقی، برای اولینبار در ۷۵ سال اخیر جایزه نوبل ادبیات را برگزار نکند! به گزارش «وطنامروز»، آکادمی علوم نوبل با انتشار بیانیهای اعلام کرد: در پی بحران ناشی از سوءرفتار جنسی همسر یکی از اعضای کمیته ادبیات که منجر به استعفای دستکم 4 تن از اعضای آن شده، امسال جایزه نوبل ادبیات اهدا نخواهد شد. در بیانیه روز جمعه آکادمی در سوئد آمده است که جایزه ادبیات امسال در سال 2019 و همزمان برگزیده آن اهدا خواهد شد. نوامبر سال گذشته اتهامات سوءرفتار جنسی علیه «ژان کلود آرنو» همسر «کاترینا فوستنسون» از اعضای آکادمی نوبل ادبیات مطرح شد. در همان زمان نیز این نهاد از قطع روابط خود با این فرد خبر داده بود. ژان کلود آرنو خود روابط نزدیک و نفوذ بسیاری در آکادمی نوبل داشته و از حامیان مالی تاسیس باشگاه فرهنگی در استکهلم بود. وی به آزار جنسی 18 زن در سالهای 1996 تا 2017 متهم شده است. بحران بیسابقه آکادمی نوبل در هفتههای اخیر نگرانیهایی را درباره از بین رفتن و خدشهدار شدن وجهه و شهرت آن ایجاد کرده است. در اصل مراسم جایزه نوبل هر ساله برگزار میشود اما به دلیل برخی اتفاقات و ایجاد شرایطی میتواند به تعویق بیفتد؛ یکی از این شرایط زمانی است که اعتبار این جایزه و آکادمی بخواهد زیر سوال برود و اینجاست که آکادمی شرایطی را برای عدم برگزاری اعلام میکند. بحران اخیر آکادمی سوئد بر جایزه نوبل تاثیر گذاشته است. تصمیم آکادمی تحت تاثیر وضعیت کنونی و به منظور صیانت از جایگاه و شأن جایزه نوبل اتخاذ میشود. هیچ یک از دیگر رشتههای جایزه نوبل 2018 مشمول این تعویق یک ساله نخواهد شد. بنیاد نوبل بر این عقیده است که آکادمی سوئد تمام تلاش خود را در راستای حفظ اعتبار این جایزه انجام داده و اقدامات درستی اتخاذ کرده است: «ما همچنین بر این عقیدهایم که تمام اعضای آکادمی اصلاحات شدید و تغییر ساختار جدید سازمانی را که نمود بیرونی ایدهآلی در دنیا داشته باشد بدرستی درک میکنند». ارسال به دوستان
اخبار
«فیلشاه» پرفروشترین انیمیشن تاریخ سینمای ایران شد ارسال به دوستان
وحید جلیلی در حاشیه اکران مستند زمستان یورت:
در نظام ارزشی دستکاری شده، سلبریتی مهم میشود
وحید جلیلی مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در اکران مستند «زمستان یورت» در دانشگاه تهران حرفهای جالب توجهی را در ارتباط با نسبت رسانهها با جامعه مطرح کرد. به گزارش «وطنامروز»، در این برنامه که به مناسبت روز کارگر برگزار میشد، جلیلی در سخنانی گفت: مشکل عمده ما این است که فضای رسانهای، نسبت خود را تا حد زیادی با واقعیت جامعه از دست داده است. قصه حقوق کارگران که یک نمونه آن ماجرای کارگران معدن یورت است چقدر در سطح جامعه ضریب میگیرد؟ اگر 2 خانم روسریهای خود را سر چوب کنند، همه سر و صدای فراوانی روی این موضوع میکنند ولی اگر 40 کارگر با این غربت در آن معدن دفن شوند شاید یک دهم آن مورد توجه نخبگان و فضای عمومی قرار نگرفتید. دیدید که در مستند زمستانیورت خبرنگار گفت: «تقصیر خود من بود، زیرا خبرهای دیگر برای من جذابتر بود». زمانی که نظام ارزشی و منظومه فکری ما مقداری دستکاری میشود زندگی آن سلبریتی از حقوق کارگران برای ما ارزشمندتر میشود. اگر همه در میدان حاضر باشیم آن وقت است که اجزای دیگر پازل هم مجبور میشوند درست کار کنند. ما یاد گرفتهایم برای فرار از میدان و برای توجیه کمکاری و بیمسؤولیتیهای خودمان چگونه این تنبلیها را تئوریزه کنیم. اول انقلاب، رئیس دستگاه قضا فردی بود به نام شهید بهشتی که امروز همه از او به عنوان یک الگو و اسوه تعریف میکنند. رئیس قوه مجریه هم فردی به نام شهید رجایی بود که همه در اخلاص، مردمی بودن و خدمتگزاری او هیچ شکی ندارند. در شرایطی که قوهقضائیه و قوه مجریه ما چنین بوده است، فضای انقلابیهای ما چگونه بوده است؟ آیا اینگونه بوده که دراز بکشند و چندتا توئیت بزنند یا چند پست تلگرامی بگذارند و هشدار بدهند و اعتراض کنند؟ در دهه 60 نهضت سوادآموزی، سپاه و بسیج را قشر نخبه جوان انقلاب شکل دادند. در آن شرایط به این اکتفا نمیکردیم که از انقلابی بودن فقط بیانیه بدهیم. ارسال به دوستان
نمایشگاه کتاب
آثار جدید علیرضا قزوه در نمایشگاه کتاب ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|