|
یادداشتی بر مجموعه شعر «سفرنامه با صاد» سروده سیدمهدی موسوی
کنار قدمهای جابر...
مرتضی شمسآبادی: «سفرنامه با صاد»، مجموعه شعری با قالب نیمایی است. این مجموعه در قالب سفرنامهای منظوم با 40 شعر است که به نظر، تعداد شعرها را به عمد، برای همخوانی با اربعین، تنظیم کردهاند. در شعر نخست، شاعر راهی کربلا میشود، به حرم میرسد، سلام میدهد. در دومین شعر هم شاعر، اندکی از حرم میگوید و راه بازگشت در پیش میگیرد که در مسیر بازگشت، به گفته خود، خاطرات این پیادهروی برایش زنده میشود؛ خاطرات و لحظههایی که از شعر سوم تا سیونهم ادامه مییابد و شعر چهلم بهعنوان موخره و نقطهای بر این دفتر نقش میبندد و اینگونه است که حالتی چون سفرنامه به خود میگیرد اما حقیقتا سفرنامه نیست. شعرها پیوستگی خاصی با هم ندارند، احتمالا ترتیب زمانی در بیان و جانمایی آنها در مجموعه رعایت نشده و اگر هم شده برای مخاطب قابل تشخیص نیست. این مجموعه، بیشتر لحظههایی شاعرانه و خاطراتی کوتاه از سفر شاعر است که گردآوری و نامگذاری شده. «سفرنامه با صاد» نامی است که نه در ابتدای آشنایی خواننده آنچنان جذاب و گیرا به نظر میرسد و نه بعد از تمام شدن اثر، از نام آن لذت میبرد. کاش نام دیگری برای این کتاب انتخاب میشد. هرچند به نحوی علت این نامگذاری را در شعر بیستوهفتم میخوانیم: ارسال به دوستان
خانواده شهدای مسیحی سوریه به تماشای نمایش کورش زارعی نشستند
استقبال از «خورشید از حلب طلوع میکند» این بار در دمشق
گفتوگوی «وطن امروز» با مروان غریواتی، یکی از بازیگران این نمایش
گروه فرهنگ و هنر: پس از استقبال مردم، هنرمندان و علمای حلب از نمایش «خورشید از حلب طلوع میکند»، این نمایش در مصلای حرم حضرت زینب(س) در دمشق اجرا میشود. به گزارش «وطن امروز»، این نمایش در تازهترین اجرای خود میزبان خانواده شهدای مسیحی سوریه بود. خانواده شهدای مسیحی سوریه که به خاطر محتوای نمایش با آن ارتباط خوبی برقرار کرده بودند، طی گفتوگوهایی با تجلیل از نمایش «خورشید از حلب طلوع میکند» به وجوه دراماتیک و حسی و نیز حماسی این کار اشاره کردند و خواستار اجرای نمایشهای بیشتری با مضامین مقاومت شدند. «خورشید از حلب طلوع میکند» به ماجرای مواجهه راهب نصرانی با سر مبارک امام حسین(ع) اشاره میکند. سمیر الطویل، مروان غریواتی، یاسین عدس، حسان الفیصل و محمد سقا از جمله بازیگران این نمایش هستند. «خورشید از حلب طلوع میکند» نمایشی به کارگردانی کورش زارعی است که طی روزهای گذشته در مشهدالحسین شهر حلب و با حضور بازیگران سوری روز صحنه رفت. این نمایش که تازهترین اثر مرکز مهناست، به همت مرکز «مهاد» در راستای تبادلات فرهنگی و هنری و توجه به اشتراکات مذهبی میان 2 ملت ایران و سوریه به اجرا در میآید و قرار است تا ۵ آبان در مصلای حرم حضرت زینب در دمشق روی صحنه برود. مروان غریواتی، بازیگر مطرح سوری که از جمله بازیگران این نمایش است، تجربه سالها فعالیت در حوزه تئاتر و تلویزیون را در کارنامه کاری خود دارد. غریواتی در گفتوگو با «وطن امروز» در ارتباط با این نمایش و چگونگی پذیرفتن نقشی که در این نمایش ایفاگر آن است، گفت: من از طریق یکی از دوستانم با این کار آشنا شدم و وقتی آقای کورش زارعی، کارگردان این نمایش مرا برای حضور در این اثر انتخاب کرد، خیلی خوشحال شدم. حضور در چنین کاری را که درباره قصه امام حسین(ع) است افتخاری برای خودم میدانم. ارسال به دوستان
مهناز فتاحی خاطراتش از جنگ تحمیلی را نوشت
موضوع کتاب بعدی نویسنده «فرنگیس» چیست؟
نویسنده کتاب «فرنگیس» از نگارش خاطراتش از جنگ تحمیلی خبر داد. بهگزارش «وطنامروز»، مهناز فتاحی، نویسنده کتاب «فرنگیس» که چند روز پیش بهواسطه انتشار تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «فرنگیس» به صدر اخبار ادبی کشور آمده بود، از نگارش کتاب جدید خود خبر داد. فتاحی در گفتوگو با تسنیم در ارتباط با این اثر اینگونه توضیح داد: در حال حاضر مشغول نگارش کتاب خاطراتم هستم که از دوران کودکی من شروع میشود و تا پایان جنگ تحمیلی ادامه مییابد؛ البته بخشهایی از کتاب نیز گریزی به اوضاع این روزها میزند. وی به محتوای این کتاب اشاره و اضافه کرد: جنگ میتواند سختیهای زیادی برای کودکان داشته باشد. کتاب خاطرات من هم از همین منظر نوشته شده است. خاطرات این کتاب از زمانی که به یاد داشتم، شروع شده و در ادامه به مقطعی میرسد که من کلاس پنجم ابتدایی بودم و جنگ تحمیلی نیز آغاز شده است. پدرم نظامی بود، زمانی که جنگ عراق علیه ایران شروع شد، پدر رئیس پاسگاه در غرب کشور بود و ما ساکن قصر شیرین، یکی از شهرهای مرزی بودیم. نویسنده کتاب «فرنگیس» به جزئیات بیشتری از کتاب خاطراتش اشاره کرد و یادآور شد: جنگ غیر رسمی خیلی زودتر از جنگ رسمی شروع شده بود. ما جنگ غیررسمی را هم چشیده بودیم، وقتی بمب میآمد، میخندیدیم و جدی نمیگرفتیم. نمیدانستیم که اینها بمب است. پدرم چند سال در جبههها جنگید و بعد خیلی مظلوم فوت کرد؛ بدون آنکه پرونده جانبازی تشکیل دهد. پس از آن، ما 8 فرزند ماندیم با سختیهای دوران جنگ، آن هم زیر بمباران. اما مادرمان مردانه و با تمام وجود ایستاد، ما هرچند با سختی اما بزرگ شدیم. فتاحی که بیشتر بهواسطه نگارش کتاب «فرنگیس» در میان مخاطبان شناخته میشود، پیش از این کتاب «باغ مادر بزرگ» را نیز در حال و هوای دفاعمقدس نوشته بود. این اثر روایت خاطراتی از «خانزاد» مادر بزرگ مهناز فتاحی در جریان جنگ است که در این زمان مدیریت خانواده را برعهده میگیرد که صاحب 2 باغ بودهاند که در یکی خود و در سایر باغها آوارگان جنگ را پناه میدادند و به آنها کمک میکردند. در این کتاب ناگفتههای بسیاری درباره جنگ و بمباران حلبچه بیان شده است. ارسال به دوستان
داریوش ارجمند:
غربزدگی و جنسیگرایی خستهمان کرده است!
داریوش ارجمند، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون کشورمان نسبت به فضای فرهنگی کشور گلایه کرد. به گزارش «وطنامروز»، داریوش ارجمند که در چند هفته اخیر بهواسطه انتقادات تند و تیزش به فضای مبتذل حاکم بر سینمای ایران بویژه آثار کمدی در حال اکران از جمله فیلم سینمایی «هزارپا» مورد توجه رسانهها قرار گرفته بود، بتازگی فیلمنامه «شنیدم گوسفندی را بزرگی» را با قلم خود راهی بازار کتاب کرده است. ارجمند در تازهترین گفتوگوی خود با «خبرآنلاین» با اشاره به فرهنگ غنی ایران که در حال فراموشی است، بیان کرد: «فرهنگ ما فرهنگ جاودانه و بزرگی است، من فکر میکنم هر کس هرچقدر که میتواند باید به رشد بیشتر آن کمک کند، متاسفانه این فرهنگ غنی در حال فراموش شدن است، سعدی ما فراموش شده است، با حافظمان فال میگیرند، قرآن را فقط در قبرستان میخوانند». این بازیگر با گلایه از آثار سطحی در حوزه کتاب افزود: «من همیشه وظیفهای را روی دوشم احساس میکردم و هنوز هم همینطور هستم. به همین دلیل روی پژوهشی درباره سعدی کار میکنم. چون احساس میکنم از غربزدگی و این حجم از کارهای ترجمهشده و سکس و خشونتی که تمام وجود ما را گرفته خسته شدیم. مواردی که با فرهنگ ما مغایر است. من از این ادا و اصولهای غربی خسته شدم و واقعا خودم دوست داشتم برای هنرهای دراماتیک این مرز و بوم قدمی بردارم. اینکه من بخواهم مثلا ادای فرانسویها را دربیاورم و الفاظ قلمبه سلمبه در نوشتههایم به کار ببرم و درگیر پستمدرنیسم، پستدراماتیک و پستهمهچیز شوم برای شخص من خستهکننده شده است. دیدگاه من این است که ما باید به ریشههای خودمان برگردیم. در همه جای دنیا همه کسانی که به دنبال کار دراماتیک بودند اول سراغ افسانهها و قصهها و ادبیات خودشان رفتند و یک اثر هنری و دراماتیک پدید آوردند. فقط ما هستیم که اینها را رها کردیم، نه سراغ مرزباننامه رفتیم، نه سراغ فردوسی و سعدی. البته بودند کسانی که در این زمینهها کار کردند ولی به نظرم برای کشوری با 10 هزار سال تاریخ این کارها کافی نیست. ارسال به دوستان
اخبار
تازهترین خبرها از «ماجرای نیمروز ۲» ارسال به دوستان
فرار میکنم
فرار کردن همیشه هم بد نیست... ارسال به دوستان
اخبار
رونمایی از کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|