|
دغدغههای مراجع و کارشناسان درباره وضعیت تئاتر و واکنش بیفایده مدیران ارشاد
توجیهالمسائل نمایشی!
محسن شهمیرزادی: زمانی که برای نخستینبار در «وطنامروز» خبر تذکر 40 نماینده مجلس به وزیر ارشاد مبنی بر گسترش ابتذال و ولنگاری در تئاتر مطرح شد، شهرام گیلآبادی، مدیر خانه تئاتر با احساسی خواندن این مطالب، تذکر نمایندگان مجلس را بدون پشتوانه کارشناسی و تحقیقی خواند. اما این تمام مساله نبود، چرا که انتشار عکسهایی از چندین نمایش مبنی بر استفاده از «کلاهگیس» به مثابه کلاه شرعی باعث شد آیتالله سبحانی، از مراجع تقلید شیعیان نیز به این حیطه ورود پیدا کند. مدیران هنری وزارت ارشاد نیز بلافاصله در صدد پاسخگویی برآمدند اما پاسخ آنها جز این نبود: «آن تصاویر تنها متعلق به شب اول یک نمایش بهخصوص بود که از شبهای بعدی دیگر تکرار نشد». حال آنکه این اتفاق پیش از این نیز در تئاتر رخ میداده و هماکنون نیز آثار مشابه قابلتوجهی روی صحنه هستند. تکرار اعتراضها به ولنگاری برخی نمایشها و پاسخهای مدیران فرهنگی بهانهای شد تا نگاهی عمیقتر به هنر تئاتر در این روزهای پاییزی بیندازیم.
از انتقاد مراجع تقلید تا توجیهالمسائل مدیران
قطبالدین صادقی: تئاتر امروز دست عدهای پولدار تفننطلب افتاده است ارسال به دوستان
نگاهی به کتاب «فصل فیروزه» اثر محبوبه زارع
گهرتراشی عاشقانه در میانه کویر
مسعود آذرباد: «فصل فیروزه» داستانی عاشقانه با محوریت حضرت معصومه(ع) است. سیندخت، دختری زرتشتی اهل یزد است. پدری تاجر دارد که با او و کاروان تجاریاش به نقاط مختلف سرزمین تحت خلافت عباسی در سیروسفر هستند. ثمره این سیر و سفر، آشنایی او با کیارش است. پسری زرتشتی اهل نیشابور که فیروزهتراشی است ماهر. سیندخت که درگیر عشقی آتشین شده است با رفتن ناگهانی کیارش زندنگیاش رنگی دیگر میگیرد. ماجرای او وقتی پیچیدهتر میشود که کاروان تجاری پدرش در میانه صحرای مرکزی ایران، دستخوش حمله راهزنان و پدرش کشته میشود. در پی این اتفاق همراهی او با کاروانی که به سمت مرو در حرکت است، عمقی دیگر پیدا میکند. محبوبه زارع، نویسنده کتاب، که کارهای تاریخی و دینی دیگری دارد پژوهشی گسترده در اینباره داشته است و نشان میدهد بیگدار و احساسی به آب نزده است. او عاقلانه به مساله عشق پرداخته است و سعی کرده ابعاد آن را در دل داستان بخوبی واکاوی کند. ذهن و زبان متن یکدست و نسبتاً پخته است. نویسنده توصیفات خوبی از رفتار و سلوک مسلمانان در قرن سوم هجری به مخاطب نشان میدهد و در خلق اتمسفر و فضایی یکدست تلاش فراوان کرده است. سخن گفتن شخصیتها نشان داده است او در پی آفرینشی از جنس واقعیت تاریخی است. صفحات رنگارنگ کتاب دست مخاطب را میگیرد و از کویری گرم و سوزان، او را به ساوه و قم و نیشابور میبرد. این سفر بیآنکه گرد و غباری حوصله سر بر روی ذهن مخاطب بپاشد یا بخواهد با او همچون گردشگری غربی رفتار کند، او را درگیر و پابند عشق و عاشقی و ماجرای امام و سفر خواهرشان به مرو میکند. نویسنده، عاشقی را فیروزه میداند؛ گوهری گرانبها که نباید به کم آن قانع شد. باید آن را بخوبی تراش داد تا اصل آن دیده شود. هرقدر بیشتر تلاش کنیم زوائد آن را کنار بزنیم به عشقی واقعیتر و حقیقیتر نزدیک میشویم. نویسنده با مستأصل کردن قهرمان داستان، همه راهها را بر او میبندد تا تنها یک طناب اطمینان برایش باقی بماند. البته این استیصال نه از سر جبر روزگار و نه از سر فشار دیگران است؛ استیصالی است از پی رسیدن به معرفتی بالاتر. قرار نیست سیندخت به زور شمشیر و تندی زبان به چیزی علاقهمند شود، چرا که نهتنها غرور او اجازه نمیدهد بلکه کسی چون او که مساله دانایی و دانستن برایش مهم است، میخواهد از مسیر درست به حقیقت برسد. به همین جهت است که سفر برای او، فقط تحمل گرما و دوری از سایه خنک و آب گوارا نیست، بلکه محملی است که نشان دهد او چگونه از عشقی زمینی به معرفتی آسمانی نزدیک میشود. ارسال به دوستان
اعتراض به پخش مستندی مبتذل در جشنواره «سینماحقیقت»
حقیقت رکیک؟!
نمایش برخی مستندهای راهیافته به دوازدهمین جشنواره سینماحقیقت و محتوای این آثار باعث اعتراض رسانهها شده است. به گزارش «وطن امروز»، پس از نمایش مستند «خاتمه» در جشنواره سینماحقیقت امسال، سایت «هفت راه» در مطلبی نوشت: آیا دبیر جشنواره حقیقت حاضر است با خانواده خود به تماشای برخی مستندهای حاضر در جشنوارهاش بنشیند؟ چرا که برخی فیلمهای مستند روی پرده این جشنواره بدون کوچکترین ملاحظه اخلاقی در حال اکران برای عموم هستند. مستندی مانند «خاتمه» از جمله این آثار است که ماجرای دختری افغانتبار است که گرفتار خشونت اطرافیان خود شده است، ماجرایی که مخاطبان پای ثابت این جشنواره دهها نوع روایت مشابه و پرتکرار آن را با عنوانهای مختلف دیدهاند. مستندی که با تماشای آن میشود فهمید پیش از جشنواره حقیقت برای جشنوارههای خارجی زیرنویس و به بهانه واقعنمایی، نقاط نمایشی و کلیشه در آن کاشته شده است. اما نکته عجیب این فیلم، وجود کلمات رکیک و موهن در مستند است که از سوی جشنوارهای که مدعی بازبینی آثار است حتی صدای بوق روی آن قرار نگرفته است. سوال اینجاست که خط قرمز اخلاقی جشنوارهای که شعار آن الهام گرفته از سخنی از حضرت علی(ع) است، چیست؟ آیا پخش فحشهای ناموسی و خارج از عرف در حضور خانوادههایی که به جشنواره اعتماد کردهاند قرابتی با این شعار دارد؟ دبیر جشنواره دقیقا چه نقشی را در این میان ایفا میکند؟ نکته عجیبتر اینکه چنین مستندی بر اساس شنیدهها در میان نامزدهای بخشهای مختلف حضور دارد و در صورت تایید چنین خبری باید دید هیات داوران این جشنواره چه پاسخی به این بیاخلاقی خواهد داشت؟ جشنوارهای که با سختگیریهای فراوان، بسیاری از آثار انقلابی را به دلیل حساسیت محتوایی در مواجهه با دولت کنار گذاشته است، چگونه میتواند فیلمی تکراری با مضامین غیراخلاقی را به عنوان برترین آثار خود معرفی کند؟ ارسال به دوستان
یادداشت استاد مسعود نجابتی در پاسداشت هنر متعهدانه مرحوم احمدرضا دالوند
پیامی برای ثبت در تاریخ
شهامت استاد احمدرضا دالوند ستودنی بود. رُک و با صراحت سخن میگفت و این اواخر در تاختن به هنرمندان غربزده و ادا و اطوارهای روشنفکرانه و رشد قارچگونه گالریها، لحظهای آرام نداشت. بسیار مؤدب بود و زبانش از خشونت عاری اما برای بسیاری تلخ و گزنده. رفاقت ما از همین جا آغاز شد، هر چند از سالها پیش او را میشناختم؛ ابتدا به عنوان طراح و نقاش و سپس در کسوت تصویرگر مطبوعاتی و گاهی طراح گرافیک و البته بیشتر نویسنده و منتقد. به طبعآزمایی در یک رشته هنری اکتفا نکرد و به عنوان یک انسان فرهنگی و با فطرتی بیدار وارد فضای جنگ نرم شد و با عشق به حقیقت به جریان هنر انقلاب و مقاومت پیوست و این اواخر در تولید نشریه هنر و رسانه انقلاب (هور) به عنوان سردبیر و نویسنده مسؤولیت پذیرفت؛ نشریهای که 3 شماره انتشار یافت و در مواجهه با مشکلات اقتصادی و بیماری ایشان، ناگزیر تن به تعطیلی داد. البته این- تعطیلی- در مقابل اندوهش از هنر منحط و غربزده، هیچ نبود. کراهتش از آنچه دیرزمانی تجربه کرده بود و رغبتش به فضای هنر متعهد، به ذائقه برخی خوش نیامد و همکاریش با جبهه فرهنگی انقلاب را برنتافتند و او را به انزوا کشاندند. انتشار بخشی از پیامهای او را طبق درخواستش در بیمارستان، به بعد از زمان حیاتش موکول کردم؛ پیامهایی که این اواخر بین ما رد و بدل میشد و سابقه آن موجود است: «بسمالله. سلام. مدتی است متوجه واکنشهای منفی از سوی برخی اهل رسانه نسبت به خودم شدهام. برخوردهای سرد. بیاعتنایی و برائت از دالوند را دارم بهعینه میبینم... در جنگ نرم آبرو که سهل است هر آنچه لازم است تقدیم انقلاب میکنم اما اینان که اهالی رسانهاند و اغلب دانسته و گاهی ندانسته در شمار خائنان صف میبندند، سعی دارند تا مرا به انفعال بکشانند. نمیدانند که هر روز به درگاه خداوند تکرار میکنم: «صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و الضالین. توکل به خدای بزرگ». شادی روحش فاتحهای نثار کنید. ارسال به دوستان
اخبار
بررسی دلایل اعتراض جلیقهزردها در «۳۶۰ درجه» ارسال به دوستان
اخبار
«23 نفر» در راه آبادان ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|