|
امضای توافقنامه آخن و ترسیم شرایط اتحادیه واگرای اروپایی پس از بریگزیت
پیمان قرون وسطایی آلمان و فرانسه
گروه بینالملل: سران آلمان و فرانسه روز گذشته در آخن آلمان دیدار تاریخی را برگزار کردند. این ملاقات تاریخی که به امضای توافقنامه آخن هم منجر شد، شرایط اروپا پس از بریگزیت را ترسیم میکند که بایستههای متنوعی از جمله مسائل امنیتی و دفاعی را در بر میگیرد. پیمان آخن در حالی میان دو قدرت اروپای پیر نهایی شد که کشمکش در انگلیس بر سر آینده حضور این کشور در اروپای متحد هنوز ادامه دارد و «جرمی کوربین» رهبر حزب کارگر کماکان از ایده همهپرسی مجدد حمایت میکند. خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی، بروکسل را در مقابل واشنگتن، مسکو و پکن تضعیف خواهد کرد که این مساله تحلیلگران اروپایی را نگران کرده است. ناتو یکی از شاخصههای سلطه آمریکا بر امنیت اروپا، در حال حاضر پاشنه آشیل بروکسل است و طی 2 سال گذشته در درگیریهای واشنگتن و اتحادیه اروپایی همواره به عنوان یکی از محورهای گفتوگوی طرفین بوده است. در حال حاضر حتی کشورهای اروپایی رزمایشهای نظامی خود را با مشارکت آمریکا برگزار میکنند که در قالب انتقال اطلاعات سطح بالای نظامی رخ میدهد اما آمریکا قادر است بیش از روسیه و چین به اروپای متحد به طور غیر مستقیم ضربه وارد کند. این ضربات با خروج آمریکا از پیمان INF وارد مرحله عملیاتی شده است به طوری که به روسیه برای نصب و توسعه سلاحهای هستهای کوتاهبرد و میانبرد چراغ سبز میدهد که به طور مستقیم امنیت اتحادیه اروپایی را به خطر خواهد انداخت. به نظر میرسد ایده خانه مشترک اروپایی که در دوران گورباچف بارها به آن اشاره شده بود، بار دیگر اهمیت خواهد یافت، چرا که در نهایت یانکیها میهمانان ناخوانده قاره سبز هستند که بیش از 70 سال است در برلین، انگلیس و حالا در کشورهای شرق اروپا در حال استقرار استحکامات نظامیشان هستند. پس از مساله INF موضوع مهم دیگر، جنگها در شمال آفریقا و خاورمیانه است که آمریکا با استفاده از آنها و روانه کردن موج مهاجران به اروپا، اقتصاد کشورهای اروپایی را در یک تنگنای وسیع قرار داده است. در کنار تمام این موارد، حمایت از جریانهای استقلالطلبانه در اسکاتلند و ولز و حتی ایرلند و بخشهایی از فرانسه و اسپانیا، دیگر سناریوی پنهان آمریکاییها به شمار میرود. در این شرایط، دیدار آخن پیامها به دنبال خود داشت به طوری که «آنگلا مرکل» در جریان این مراسم که با حضور دیگر مقامات اروپایی از جمله «ژان کلود یونکر» و «دونالد توسک» رئیس کمیسیون اروپا و رئیس شورای اروپا برگزار شد، گفت: «امروز روز مهمی در دوستی آلمان و فرانسه است. در توافق آخن ما همکاری میان 2 کشور را تجدید خواهیم کرد و امیدواریم بتوانیم شانه به شانه و در کنار هم به مسائل مهم بپردازیم. ما شهر آخن را انتخاب کردیم، چرا که اینجا محل اصلی اقامت «شارلمانی» است که ما (آلمانیها) به آن کارل کبیر و پدر اروپا میگوییم... ما پیمان آخن را ۵۶ سال پس از پیمان الیزه امضا کردیم که چارچوبی را برای همکاری آتی ما مشخص میکند». «شارلمانی» که در اظهارات مرکل به آن اشاره شده است، پدر آلمان و فرانسه در قرون وسطی محسوب میشود و مؤسس امپراتوری روم در سدههای میانه است. صدراعظم آلمان در ادامه با اشاره به جنگهایی که در اروپا رخ داده، به مقاماتی از جمله شارل دوگل و کنراد آدناور اشاره کرد که در ادوار گذشته در ایجاد پیمان الیزه یا تحکیم روابط آلمان و فرانسه نقش داشتهاند. مرکل دوستی میان آلمان و فرانسه را رابطهای بیهمتا توصیف کرد و وجود چنین رابطه نزدیکی را لازمه امضای پیمان جدید آخن دانست. ارسال به دوستان
رم در مسیر استقلال از اتحادیه واگرای اروپایی است
سرشاخ شدن ایتالیا و فرانسه
نخستوزیر ایتالیا: فرانسه علاقهای به برقراری آرامش در لیبی ندارد
اتهاماتی که معاون نخستوزیر ایتالیا درباره بر هم زدن امنیت کشور لیبی متوجه فرانسه کرد، تبدیل به چالشی کمسابقه میان این 2 عضو ارشد اتحادیه اروپایی و پیمان ناتو شده است. متئو سالوینی روز دوشنبه گفت: «فرانسه هیچ علاقه و تمایلی به برقراری آرامش و ثبات در لیبی ندارد، آن هم به خاطر منافع انرژی فرانسه در این کشور». این در حالی بود که وزارت خارجه فرانسه در همان روز ترزا کاستالدو، سفیر ایتالیا را برای نشان دادن اعتراض خود به اظهاراتی مشابه از سوی دیگر معاون جوزپه کونته، نخستوزیر ایتالیا احضار کرده بود. لوئیجی دیمایو ابتدای هفته در اظهاراتی پاریس را متهم به ایجاد و گسترش فقر در آفریقا کرده بود که باعث تشدید موج مهاجرت به اروپا شده است. یک منبع دیپلماتیک فرانسه نیز با تکرار اظهارات ضد فرانسوی مقامهای ایتالیایی آنها را غیرقابل قبول و تحریکآمیز خوانده بود. بدین ترتیب جنگ لفظی شدید بین رم و پاریس وارد سطح دیپلماتیک شده و روابط متشنج 2 کشور از زمان به قدرت رسیدن جنبش 5 ستاره در ایتالیا را وخیمتر از پیش کرده است. حتی شرکتهای نفتی بزرگ 2 طرف یعنی توتال فرانسه و انی ایتالیا که هر 2 پروژههای نفتی بزرگی در لیبی دارند، در منازعه بر سر منابع انرژی این کشور تروریستزده شمال آفریقا با هم سرشاخ شدهاند. در همین رابطه بود که 2 معاون نخستوزیر ایتالیا به افشاگری درباره نقش استعماری فرانسه در مستعمره پیشین خود پرداختند. دیمایو ضمن اشاره به اوضاع بحرانی لیبی از سال 2011 پس از سرنگونی رژیم قذافی گفت: «در لیبی فرانسه هیچ علاقه و تمایلی به برقراری ثبات ندارد، بویژه بهخاطر اینکه منافع نفتی در این کشور دارد که در تضاد با منافع ایتالیا است». او سپس صریحا پاریس را به استعمارگری در آفریقا متهم کرد و موج مهاجرت از قاره سیاه به اروپا را به این موضوع ربط داد و گفت: «اگر فرانسه کشورهای آفریقایی را تحت استعمار خود قرار نمیداد، اکنون پانزدهمین اقتصاد بزرگ جهان بود نه اینکه امروز در بین بزرگترین اقتصادهای جهان باشد. این دقیقا بهخاطر کارهایی است که فرانسه در آفریقا انجام میدهد». سپس سالوینی، دیگر معاون کونته نیز از اظهارات همتای خود حمایت کرد و گفت: «پاریس به دنبال استخراج دارایی و ثروت کشورهای آفریقایی است به جای آنکه به این کشورها برای توسعه اقتصادی کمک کند». این تحولات، دیدگاه کارشناسان سیاسی درباره خودمختاری تدریجی ایتالیا با بهرهگیری از ضعف اتحادیه اروپایی را تایید میکند. ایتالیا نهتنها در زمینه دیپلماتیک رفتهرفته خود را از سیاستهای بروکسل و کشورهای ارشد اتحادیه مثل آلمان و فرانسه کنار میکشد، بلکه در زمینه نظامی و اقتصادی نیز تدریجا رفتاری مستقل نسبت به تصمیمات ناتو و حوزه یورو در پیش گرفته است که نشاندهنده ضعف و واگرایی هر 2 مجموعه است. در مقابل مقامات اقتصادی اتحادیه و بانک مرکزی اروپا نیز با لحنی انتقامآمیز در حال دامن زدن به این بحث هستند که سال 2019 میلادی، سال سقوط سیستم بانکی ایتالیا خواهد بود، فاجعهای که اگر رخ دهد قطعا سرنخ آن در برلین و پاریس خواهد بود. ارسال به دوستان
انتخابات زودهنگام رژیم صهیونیستی، حربه نتانیاهو
سیدهادی برهانی*: اسرائیل روز 9 آوریل شاهد برگزاری یک انتخابات زودهنگام خواهد بود. پیش از این قرار بود انتخابات پارلمانی در موعد مقرر خود در نوامبر 2019 برگزار شود اما اختلافات بر سر لایحه مربوط به خدمت سربازی اجباری یهودیان بشدت سنتگرا (حریدیها) باعث ایجاد شکافهایی در کابینه ائتلافی «بنیامین نتانیاهو» شد و همین مساله زمینه را برای برگزاری انتخابات زودهنگام فراهم کرد. از دیرباز شکاف جامعهشناختی، فرهنگی و سیاسی عمیقی میان جامعه سکولار و مذهبی اسرائیل وجود داشته است که هر از گاهی دامنه اختلافات در ساختار داخلی این رژیم را گسترش میدهد. اگر چه در ظاهر این مساله مهمترین عامل تسریع در روند برگزاری انتخابات به شمار میآید اما در ورای این دلیل ظاهری، پارامترهای بنیادینی قرار دارند که نهتنها نشانگر عمق شکاف در جامعه اسرائیل هستند، بلکه دلایل واقعی برگزاری انتخابات زودهنگام را نیز تشکیل خواهند داد. نخستوزیر کنونی اسرائیل بهرغم اینکه تاکنون 4 دوره ریاست کابینه این رژیم را برعهده داشته اما در دوره اخیر با 2 مشکل عمده دست به گریبان است. نتانیاهو و همسرش در 3 پرونده بزرگ کلاهبرداری و ارتشا متهم شدهاند و روند بازپرسی از این پرونده نیز همچنان و بهرغم رد اتهامات توسط نخستوزیر، ادامه دارد. در صورت تایید اتهامات وارده، نخستوزیر نهتنها مجاز به شرکت در انتخابات نخواهد بود، بلکه احتمال زندانی شدن وی برای یک دوره طولانی نیز وجود دارد. به عبارت دیگر، این پرونده خواهد توانست به حیات سیاسی نخستوزیر کنونی پایان دهد. این مساله داخلی تبعات بسیار سنگینی برای محبوبیت حزب لیکود در پی داشته است. بنا بر نظرسنجیها، اگرچه این حزب همچنان محبوبترین سازمان سیاسی در اسرائیل محسوب میشود اما فساد نخستوزیر باعث کاهش نسبی محبوبیت آن شده است و در صورت تداوم روند بازپرسی این کاهش محبوبیت نیز ادامه خواهد داشت، بنابراین نتانیاهو تلاش کرد با افزایش تنشها در زمینه لایحه سربازی اجباری حریدیها و شکاف در کابینه، زمینه را برای برگزاری انتخابات زودهنگام فراهم کند، زیرا اگر انتخابات در موعد مقرر خود برگزاری شود روند بازرسی پرونده نتانیاهو به اتمام خواهد رسید و دادگاه رای خود را در این باره صادر خواهد کرد اما با برگزاری انتخابات این روند نهتنها به تاخیر خواهد افتاد، بلکه درصورت رای اعتماد دوباره مردم اسرائیل به حزب لیکود، پرونده نتانیاهو نیز به نوعی مختومه خواهد شد. بنابراین در سطح تحلیل خرد باید به این پارامتر و بازیهای پیچیده نخستوزیر اسرائیل توجه داشت. از طرف دیگر نتانیاهو همواره از موفقیت سیاست خارجی کابینه خود به عنوان یک نقطه عطف یاد کرده است اما سیاستهای نتانیاهو در قبال نوار غزه و درگیری با حماس در ماههای اخیر این روند را معکوس کرد. اسرائیل در دوران نتانیاهو نهتنها نتوانست حماس را از میان بردارد، بلکه غزه همچنان به عنوان مقر اصلی این جریان فلسطینی، جنوب اسرائیل را تهدید میکند. این مساله به نوک پیکان انتقادات مخالفان از کارنامه نتانیاهو تبدیل شده است. در مقابل مردم جنوب اسرائیل که به لحاظ ژئوپولیتیک هممرز با نوار غزه هستند از کارنامه امنیتی دولت ناراضیاند. اکنون نارضایتی بزرگی در این مناطق نسبت به فعالیتهای حماس وجود دارد و ناامنی دائمی این منطقه را تهدید میکند. به عبارت دیگر، نخستوزیر اسرائیل در این مساله نیز تلاش کرد با برگزاری انتخابات زودهنگام از تشدید نارضایتیهای مردم جنوب اسرائیل و احزاب مخالف نسبت به عملکرد دولت در قبال حماس و نوار غزه جلوگیری کند. اکنون رقبای حزبی حزب لیکود و شخصیتهای رقیب نتانیاهو از این موضوع به عنوان پاشنه آشیل دولت استفاده میکنند اما آیا جریانهای اپوزیسیون و شخصیتهای منتقد کابینه خواهند توانست از این مساله و سایر موضوعات مرتبط با سیاست داخلی و خارجی اسرائیل برای شکست حزب لیکود و نتانیاهو استفاده کنند یا اینکه اسرائیل همچنان در مسیر فعلی حرکت خواهد کرد؟ برای پاسخ به این سوال باید 2 نکته و مساله بنیادین را در نظر داشت. به طور کلی جامعه اسرائیل در چند سال گذشته و با مرگ رهبران تراز اول سابق خود با فقدان شخصیتهای کاریزماتیک و صاحبنام روبهرو شده است، یعنی در این کشور یک شخصیت کاریزماتیک که بتواند در مقابل نتانیاهو به رقابت بپردازد وجود ندارد. همچنین رقبا و احزاب اپوزیسیون نیز فاقد یک پلتفرم روشن برای آینده هستند و از ضعفهای سازمانی و فکری نیز رنج میبرند، همین مساله به یکی از برگهای برنده حزب لیکود برای تداوم وضع موجود تبدیل شده است. با این وجود در این دوره احزاب و شخصیتهای متعددی وارد کارزار انتخاباتی شدهاند و برای تغییر دولت فعلی در تلاش هستند. «نفتالی بنت» از حزب «بیت یهود» از شخصیتهای مهم اپوزیسیون به شمار میآید و از شانس بزرگی برای رقابت با نتانیاهو برخوردار است. هرچند خبرهایی از کنارهگیری وی از حزبش نیز منتشر شده و قرار است با خانم «آیلت شاکد» وزیر دادگستری اسرائیل یک حزب جدید سیاسی به نام «راست جدید» تشکیل دهند و از طریق این حزب در انتخابات شرکت کنند. این حزب جدید در تلاش است با جذب آرای راستگرایان، بخشی از بدنه اجتماعی حزب لیکود را که از راستگرایان افراطی تشکیل میشود با خود همراه کند. «یائیر لاپید» نیز یکی دیگر از چهرههای سرشناس این دوره از انتخابات خواهد بود که یکی از مهمترین شخصیتهای سکولار جامعه اسرائیل محسوب میشود و برای به دست آوردن آرای غیرمذهبی تلاش میکند. «تزیپی لیونی» نیز تا حدودی یک چهره میانهرو به حساب میآید که پیش از این به عنوان یکی از اعضای شناختهشده حزب «کار» از این سازمان سیاسی جدا شد و به صورت مستقل در انتخابات شرکت خواهد کرد. در حزب کار نیز رئیس ستاد مشترک کل ارتش اسرائیل یعنی «گابی اشکنازی» نیز از شانس مناسبی برخوردار است اما به طور کلی و با توجه به فقدان شخصیت کاریزماتیک در میان رهبران اپوزیسیون اسرائیل و فقدان برنامه روشن احزاب مخالف، احتمال پیروزی حزب لیکود و تداوم نخستوزیری بنیامین نتانیاهو دور از انتظار نیست، اگرچه در هفتههای آینده و با گرم شدن تنور انتخابات و شکلگیری ائتلافهای جدید احتمال دگرگون شدن شطرنج بازی اسرائیل و تغییر در میزان محبوبیت احزاب و شخصیتهای سیاسی نیز وجود دارد. ارسال به دوستان
اخبار
تأکید ترکیه بر بینالمللی کردن پرونده خاشقجی ارسال به دوستان
چهارگوشه
مرگ زندانی سرشناس عربستانی بر اثر شکنجه ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|