|
یک بام و دو هوای اردوغان و اخوانالمسلمین
امیررضا مقومی*: سرانجام امارات عربی متحده ۱۳ اگوست ۲۰۲۰ به عنوان نخستین کشور عربی حاشیه خلیجفارس و سومین کشور عربی- پس از مصر و اردن- روابط پنهان خود را با رژیم صهیونیستی علنی کرد. این رخداد که از سوی توماس فریدمن، ستوننویس نیویورکتایمز، «زلزله ژئوپلیتیکی در خاورمیانه» نام گرفت، در سطح منطقه به یک مساله بحثبرانگیز تبدیل شد و کشورهای متعددی در ستایش و مذمت این اقدام موضعگیری کردند اما در این میان، واکنش ترکیه و گروه اخوانالمسلمین مصر نسبت به دیگر واکنشها جالب و طنزآمیز بود؛ ابراهیم کابین، سخنگوی اردوغان در انتقاد از اقدام امارات در صفحه توئیتری خود نوشت: «البته تاریخ، سرافکندگی کسانی که به مردم و آرمان فلسطین خیانت کردهاند را خواهد نوشت». علاوه بر این یاسین اکتای، مشاور رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه نیز توافق رژیم صهیونیستی و امارات را دور زدن ابتکار عمل صلح عربی و نقض حقوق ملت فلسطین دانست و عنوان کرد که این توافق، امارات عربی متحده را بیش از پیش از جهان عربی- اسلامی جدا خواهد کرد.
این واکنش مقامات ترکیه در حالی است که ترکیه ۷۱ سال جلوتر از امارات در مارس ۱۹۴۹ به عنوان نخستین کشور مسلمان، رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. آنکارا نهتنها با رسمیت بخشیدن به موجودیت اسرائیل، نخستین چراغ عادیسازی را در جهان اسلام روشن کرد، بلکه در قالب دکترین بن گورین (دکترین پیرامونی) برای خروج تلآویو از بحران مشروعیت و رفع تهدیدات امنیتی اسرائیل، کمکهای شایانی به دولت یهود کرد و با همراهی خود با صهیونیستها، در استمرار حکومتشان نقش بارزی برعهده داشت.
افزون بر این، ترکیه در طول این سالها در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی با اسرائیل رابطه داشته است به گونهای که توافق همکاری نظامی سال ۱۹۹۶، روابط بین این ۲ کشور را عمیقتر کرد و اتحاد رژیم صهیونیستی و ترکیه باعث ایجاد یک موازنه قوای مستحکم در خاورمیانه شد.
این رابطه عمیق بین ۲ کشور، حتی با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه که بحق باید آن را فرزند جنبش اخوانالمسلمین دانست، ادامه یافت و اردوغان در جریان سفرش به رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۵، با آریل شارون، نخستوزیر وقت اسرائیل دیدار کرد. رئیسجمهور وقت رژیم صهیونیستی، شیمون پرز نیز سال ۲۰۰۷ با دعوت رئیسجمهور ترکیه، عبدالله گل، به آنکارا سفر کرد. این روابط بین سران ترکیه و اسرائیل نشاندهنده رابطه عمیق آنها بوده است.
این ارتباط گسترده به حدی بوده که اوایل سال ۲۰۰۶، وزارت خارجه رژیم صهیونیستی، روابط این کشور با ترکیه را «عالی» توصیف کرد و بر روابط آنکارا و تلآویو و منافع مشترکشان تاکید کرد. افزون بر این، اردوغان جهت عادیسازی روابط سوریه با رژیم صهیونیستی در فاصله بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ با بشار اسد و ایهود المرت مذاکره و تلاش کرد سوریه را به صف کشورهای دوست با دولت یهود بکشاند که در نهایت، با زیادهطلبی رژیم صهیونیستی و حمله به نوار غزه در سال ۲۰۰۸ به نتیجه نینجامید.
با این حال خیزشهای مردمی سال ۲۰۱۱ جهان عرب و آنارشی سیاسی که به موجب آن در منطقه حاکم شده بود و اقتصاد قدرتمندی که تیم اردوغان برای ترکیه به ارمغان آورده بود، پیشرانهایی شدند تا ترکیه را به سمت نوعثمانیگرایی سوق دهند. ترکیه اردوغان که از ملحق شدن به اتحادیه اروپایی ناکام شده بود، سعی کرد بر منطقه خاورمیانه که زمانی ترکان عثمانی قریب به ۵۰۰ سال قدرت اول آن بودند، تمرکز کند و با استفاده از قدرت نظامی و نرم خود و با بهرهگیری از اقتصاد پویا، رهبری جهان اسلام را همچون دوران عثمانی برعهده بگیرد. از این رو اردوغان سعی کرد بعد از ۲۰۱۱ راهبرد متفاوتی نسبت به اسرائیل در پیش بگیرد و با انتقاد از رژیم صهیونیستی و حمایت از مردم فلسطین، مشروعیت لازم را در بین افکار عمومی منطقه کسب کند اما در عمل در راهبرد سیاست خارجی اردوغان نسبت به اسرائیل تغییری صورت نگرفت و رابطه ترکیه با اسرائیل، همچون دهههای پیشین به قوت خود باقی ماند.
جواد گوک، نویسنده و تحلیلگر سیاسی ترکیه ابراز میکند: «اظهارات اردوغان درباره فلسطین و مسجدالاقصی با عملکرد دولت ترکیه همخوانی ندارد، زیرا در عمل روابط آنکارا- تلآویو به صورت روزافزون در حال گسترش است و حتی حجم مبادلات تجاری ترکیه و اسرائیل در سال گذشته ۱۴ درصد افزایش را نشان میدهد. طبق گزارش روزنامه اسرائیلی «معاریو»، صادرات ترکیه به اسرائیل در سال ۲۰۱۹، بالغ بر 1/4 میلیارد دلار بوده و واردات ترکیه از اسرائیل در سال گذشته 7/1 میلیارد دلار بوده است». از این رو رابطه توسعهیافته اقتصادی بین ترکیه و رژیم صهیونیستی، نشاندهنده این است که باوجود یکسری موضعگیریهای طرفین اما روابط 2 طرف از عمق بسیاری برخوردار است. بنابراین این حقایق نشان میدهد اردوغان و حزب عدالت و توسعه با وجود انتقادات نسبت به امارات در قبال فراموشی مساله فلسطین، خود بیش از ابوظبی و سایر کشورهای عربی، روابط نزدیکی با رژیم صهیونیستی پایهریزی کرده و مساله فلسطین، صرفا ابزاری در جهت پیشبرد سیاست نوعثمانیگرایی اردوغان بوده است. علاوه بر موضعگیری دولت اردوغان، بیانیه اخوانالمسلمین مصر نیز همانند موضعگیری مقامات ترکیه طنزآمیز بود. اخوانالمسلمین مصر در بیانیه خود، اقدام امارات برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و هر گونه تلاش برای کشاندن رژیمهای عربی به «باتلاق شوم» برای عادیسازی روابط با این رژیم را محکوم کرد و بر اولویت مساله فلسطین و عدم سازش با اسرائیل تاکید کرد. با این حال این بیانیه اخوانالمسلمین، همچون راهبرد ترکیه مصداق بارز «یک بام و دو هواست»، چراکه اخوانالمسلمین مصر که بعد از تحولات سال ۲۰۱۱ جهان عرب و با برکناری حکومت حسنی مبارک، توانست پس از 80 سال فعالیت سیاسی،
۱۷ ژوئن ۲۰۱۲ قدرت را به رهبری محمد مرسی به دست بگیرد، نه تنها در جهت لغو خیانت کمپ دیوید که به نوعی تابوی صلح با اسرائیل را در جهان عرب شکست، حرکت نکرد،
بلکه در راستای تداوم آن ابراز کرد: «کمپ دیوید را ما امضا نکردیم اما دلیلی هم ندارد آن را ملغی کنیم».
علاوه بر این محمد مرسی، رئیسجمهور اخوانی مصر در دیدار با چاک هیگل، وزیر اسبق دفاع آمریکا تاکید کرد مصر به همه تعهداتش در توافقنامهها و معاهدات بینالمللی از جمله معاهده صلح با اسرائیل پایبند است. گذشته از این محمد مرسی سال ۲۰۱۲ علاوه بر تاکید بر تداوم روابط دیپلماتیک با دولت یهودی، در نامهای، شیمون پرز، رئیس رژیم اشغالگر قدس را «دوست عزیز و بزرگوارم» خطاب کرد و برای رژیم صهیونیستی نیز آرزوی رفاه و شکوفایی و آسایش کرد! با این اوصاف حکومت اخوانی محمد مرسی نه تنها برخلاف مواضع تبلیغاتی جریان اخوانالمسلمین با اسرائیل به دشمنی نپرداخت، بلکه در طول حکومت خود همچون دوران انور سادات و مبارک روابط نزدیکی با رژیم صهیونیستی برقرار کرد. در همین باره روزنامه صهیونیستی هاآرتص در گزارشی عنوان کرد دوران ریاست مرسی یکی از بهترین دورانهای تاریخ تشکیل اسرائیل بود. طبق این گزارش، اسرائیل گمان میکرد با روی کار آمدن محمد مرسی، روابط قاهره با تلآویو دچار تنش مضاعف شود اما در این دوران، مصر و اسرائیل بیش از گذشته به هم نزدیک شدند و حتی در این دوره اسرائیل توانست امتیازاتی دریافت کند که کسب آنها در دوره حسنیمبارک نیز ممکن نبود. علاوه بر این، روزنامه صهیونیستی هاآرتص اضافه میکند با وجود مشی یکسان حماس و دولت مصر در رویکرد اخوانیشان اما در طول دوران ریاستجمهوری مرسی، حملات موشکی به اسرائیل از سوی حماس متوقف شد و تونلهای زیرزمینی به داخل نوار غزه را که در شبهجزیره سینا حفر شده بود، منهدم کرده و ارسال سلاح متوقف شد و برخلاف عقیده مردم مصر، گذرگاه رفح باز نشد. با این اوصاف باید نتیجه گرفت که بین گفتهها و اعمال اخوانالمسلمین و فرزند آن یعنی حزب عدالت و توسعه (AKP)، ارتباطی دیده نمیشود و مساله اسلام به طور عام و فلسطین به طور خاص، صرفا ابزاری جهت تکیه دادن بر قدرت و کسب مشروعیت بوده است. از این رو مواضع و بیانیههای جریان اخوانی درباره مسائل جهان اسلام را نمیتوان خالص در نظر گرفت، چرا که بررسی راهبرد اخوانالمسلمین بیانگر این است که منافع ملی و حزبی بر منافع اسلامی اولویت دارد و هدف میتواند وسیله را توجیه کند.
* کارشناس غرب آسیا
ارسال به دوستان
پیشبینی پیشکسوتان سرخابی درباره داربی92 در گفتوگو با «وطنامروز»
ما میبریم
زهره فلاح زاده: لیگ نوزدهم فوتبال ایران تمام شد اما جام حذفی و مصاف سرخابیها در مرحله نیمهنهایی این رقابتها همچنان تنور فوتبال را داغ نگه داشته است. امروز قرار است داربی پایتخت برگزار شود که حتما باید یک تیم به پیروزی برسد. آخرین دیدار ۲ تیم در رقابتهای جام حذفی به سال ۹۰ برمیگردد؛ دیداری که استقلال توانست با ۳ گل پرسپولیس را از دور مسابقات حذف کند. خبرنگار «وطن امروز» برای بررسی بازی امروز و اینکه شانس کدام تیم برای صعود به فینال جام حذفی بیشتر است، با مرتضی کرمانیمقدم و سیدعلی موسوی، پیشکسوتان سرخابی گفتوگو کرده است. کرمانیمقدم قاطعانه پرسپولیس را برنده این دیدار میداند و موسوی هر چند بازی را پیشبینی نکرده اما معتقد است آبیها میتوانند برنده این بازی شوند. ***
کرمانیمقدم: پرسپولیس
با ۲ اختلاف گل میبرد
* خیلیها میگویند پرسپولیس به دلیل قهرمانی در لیگ، انگیزه کمتری نسبت به استقلال برای قهرمانی دارد. نظر شما چیست؟
اصلا این حرف درست نیست. داربی شرایط خاص خودش را دارد. هر ۲ تیم انگیزه بالایی دارند و این ویژگی منحصر به یک تیم نیست. مطمئن باشید بازیکنان پرسپولیس با تمام وجود وارد زمین میشوند تا برنده بازی شوند. اتفاقا پرسپولیس به دلیل قهرمانی در لیگ برتر، روحیه بالاتری دارد و بدون استرس هم بازی خواهد کرد.
* نتیجه بازی؟
فکر میکنم اگر پرسپولیس کمتر دچار اشتباه شود، میتواند با ۲ اختلاف گل پیروز شود.
* گلزنان بازی؟
مهم نیست چه بازیکنی گل بزند. مهم این است که تیم ما برنده شود. البته امیدوارم علیپور گلزنی کند تا روحیهاش بهتر شود. فکر میکنم ترابی هم بتواند در داربی گل بزند.
* شیخ دیاباته، مهاجم استقلال آقای گل لیگ برتر ایران شد. به نظر شما مدافعان پرسپولیس مقابل این مهاجم روز سختی خواهند داشت؟
دیاباته بازیکنی خیلی خوب و حرفهای است و برای هر دفاعی سخت است که مقابل او بازی کند اما مدافعان پرسپولیس هم کم تجربه ندارند. به نظر من آنها میتوانند شیخ را مهار کنند.
* 2 تیم خواستار به تعویق افتادن داربی بودند. با توجه به فشردگی بازیهای سرخابیها در لیگ قهرمانان این خواسته عجیب نبود؟
شاید از لحاظ بدنی و شرایط کرونایی به ۲ تیم فشار وارد شده که خواستار تعویق بازی بودند اگرنه چهارشنبه (امروز) بهترین زمان برای انجام بازی است.
* بهترین و بدترین خاطره شما در داربیها؟
بهترین خاطرهام، داربی جام حذفی بود که بازی به پنالتی کشیده شد و آخرین پنالتی را هم من زدم و پرسپولیس صعود کرد. بدترین خاطرهام هم باخت 1-3 بود که گل پرسپولیس را من زده بودم.
* پرسپولیس این فصل به چهارمین قهرمانی پیاپی رسید. فکر میکنید فصل بعد هم یحیی گلمحمدی بتواند تیمش را به موفقیت برساند؟
هر چند پرسپولیس در بازیهای آخر فصل به دلیل قهرمانی زودهنگامش و بیانگیزگی بازیکنان نتایج خوبی نگرفت اما به نظر من سال بسیار خوبی برای تیم بود. از زمانی که یحیی به پرسپولیس آمد، تیم روانتر بازی کرد. فکر میکنم سال بعد تیم بهتری هم خواهد داشت و شک نکنید باز هم پرسپولیس قهرمان میشود. البته این قهرمانیها برای ما تکراری شده و انشاءالله این بار قهرمان آسیا شود.
* درباره قرارداد جنجالی مارک ویلموتس، سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران هم صحبت کنیم. پرداخت حدود ۱۷۰ میلیارد تومان به این مربی، مبلغ سنگینی است.
در این مورد من دخالت نکنم بهتر است. همان کسانی که پشت میز نشستهاند، صحبت کنند. پول بیتالمال را باید راحت بدهیم به مربیای که کارنامه خوبی هم نداشته است. واقعا عجیب است!
* بعد از این بدهی سنگین، وزارت ورزش جذب بازیکنان و مربیان خارجی را ممنوع کرد؛ شما موافق عملی شدن این قانون جدید هستید؟
خدا کند جذب خارجیها برای همیشه ممنوع شود. ما این همه بازیکن و مربی جوان و آیندهدار داریم که بیشتر از خارجیها میتوان از آنها استفاده کرد. شاید مربیان خارجی ۱۰ درصد از مربیان ایرانی بهتر باشند و شاید هم چندان تفاوتی با هم ندارند. یحیی گلمحمدی هم توانست مثل برانکو پرسپولیس را قهرمان کند، یعنی میشود روی مربیان ایرانی هم سرمایهگذاری کرد.
***
موسوی: استقلال سرحالتر است و میتواند برنده شود
* پیشبینی شما از مصاف سرخابیها در مرحله نیمهنهایی جام حذفی چیست؟
بعد از شروع مجدد لیگ برتر که به دلیل شیوع کرونا ۳ ماه تعطیل شده بود، تیمهای باشگاهی ما با بدنسازیهای ناقص، بازیهای پرنوسانی انجام دادند. به همین دلیل نمیتوان از قبل مسابقه پیشبینی کرد که چه تیمی پیروز میدان است اما استقلال در چند بازی اخیر سرحالتر از پرسپولیس بوده و امیدوارم بتواند در این دیدار هم سرحال باشد و با شکست رقیبش به فینال جام حذفی صعود کند.
* این مسابقه یک بازی سرنوشتساز هم برای فرهاد مجیدی، سرمربی استقلال است که ثابت کند میتواند فصل بعد هم روی نیمکت تیمش بنشیند.
بله، درست است. مجیدی امتحان بزرگی در پیش دارد. انشاءالله که اتفاقات خوبی برای او در این بازی بیفتد.
* شما خودتان موافق ماندن او هستید یا یک مربی بزرگ باید فصل بعد به استقلال بیاید؟
اگر میخواهیم یک مربی خارجی بیاوریم که قراردادش دردسرساز شود، امکانات و تجهیزات در اختیارش نگذارند و اعصابش را بهم بریزند، بهتر است استقلال با فرهاد مجیدی یا هر مربی ایرانی دیگری فصل بعد را شروع کند.
* بهترین و بدترین خاطره شما در داربیهایی که حضور داشتید؟
من چون آن زمانها به آلمان ترانسفر شدم، متأسفانه تنها در ۳ داربی بازی کردم. هم بردش را تجربه کردم هم باخت و تساویاش را.
* درباره قرارداد مارک ویلموتس با فدراسیون فوتبال ایران هم صحبت کنیم؛ مربیای که کارنامه خوبی از خود در تیم ملی بجا نگذاشت و مدت کمی هم روی نیمکت نشست. بدهی فدراسیون فوتبال ایران به او ۱۷۰ میلیارد تومان است که مبلغ بسیار بالایی هم است.
ما مدیران باسوادی نداریم که بتوانند قراردادهای خوبی ببندند تا به نفع فوتبال ما شود. آنها خیلی سریع مربی اخراج میکنند و به جای آنکه پولی به یک مربی بدهند تا تیمهای پایه ما پیشرفت کنند، خیلی سریع با مربیای قرارداد میبندند که با ۳ بار نشستن روی نیمکت تیم ملی کلی پول میگیرد. در چند سال اخیر هر مربی و بازیکن خارجیای که به ایران آمد، رفت به فیفا شکایت کرد. همیشه هم محکوم و مجبور به پرداخت پولهای هنگفت شدیم. حتی اگر پروندهای هم به نفع ما باشد، فیفا به نفع ما رأی نمیدهد.
* مقصر بستن قرارداد سنگین با ویلموتس چه کسی یا کسانی هستند؟
قرارداد بستن فدراسیون با سرمربی تیم ملی با نظارت وزارت ورزش است. فدراسیون فوتبال تنها تصمیمگیرنده نیست و اول باید از بالا اجازه گرفته شود. قراردادی میبندیم که مربی در خانهاش نشسته و چایاش را مینوشد و ما باید خرجش را بدهیم.
* بعد از این بدهی سنگین به ویلموتس، وزارت ورزش جذب مربیان و بازیکنان خارجی را ممنوع کرد. شما موافق اجرای این قانون هستید؟
از نظر حرفهای مخالف این قانون هستم چون مربیان و بازیکنان خارجی باید به فوتبال ما بیایند تا از دانش آنها استفاده کنیم اما در فوتبال پر از مشکل ما این بهترین قانون و تصمیم است. با این وضعیت دلار، هر قراردادی با خارجیها ببندیم به ضرر ما خواهد شد. باید بگذاریم تمام پروندههای ما در فیفا بسته شود و بعد از آن قانونی وضع کنیم که قرارداد بستن هم کارشناسی شود.
ارسال به دوستان
گفتوگو با خانواده تعدادی از شهدای مدافع حرم
نرخ سوریه رفتن چند؟!
* دستنوشته شهید سیدمصطفی صادقی: نرخ رفتن به سوریه چند است؟ قدر دلکندن از دو فرزند است
* گفتوگو با خانواده شهیدان مهدی قاضیخانی، هادی باغبانی، جواد اللهکرم و یادداشتی از مژده لواسانی
ششم محرم که میرسد، دیگر حال و هوای عزاداریها دگرگون میشود، اشکها سیلاب میشود و نالهها سوزانتر. مدتهاست که شیعیان و شیفتگان امام حسین، این روز را بهانه گریستن بر 6 ماهه اباعبدالله کردهاند؛ دردانهای که دستهای کوچکش، گرههای بزرگ زندگی ما را گشوده است. همین مناسبت دل ما را برد پیش فرزندان شهدای مدافع حرم و پدرانی که در راه دفاع از حرم خاندان اباعبدالله از خاندان خود گذشتند. تصمیم گرفتیم سراغ خانوادههای شهدای مدافع حرم برویم و از حال و احوال فرزندانشان جویا شویم، و اینکه چه شد که شیرمرد خانهشان اینچنین توانست تعلقات خود را کنار بزند و به مولای خود اقتدا کند و از زن و فرزند بگذرد و با ندای «کلنا عباسک یا زینب» به دفاع از حریم آلالله بشتابد؟ در تمام طول این مدت گاهی حین مصاحبهها بغض گلویم را میفشرد، گاهی حین انتخاب عکس همین بغض میترکید. وقتی به عکس خداحافظی شهید سیدمصطفی صادقـی با 2دختر خردسالش رسیدم، دیگر گریه امانم نداد. این فرشتههای کوچک طوری به پای پدر چسبیده بودند که دلم یکراست رفت کربلا، ظهر عاشورا، وداع از بچهها، دلم رفت دمشق، در خرابهها، صلیالله علیک یا اباعبدالله.
***
فاطمه قاضیخانی، همسر شهید مدافع حرم مهدی قاضیخانی:
حضرتآقا برای نهال یک کلاه صورتی فرستاد
از وقتی آقامهدی شهید شد، سر سجاده نماز از خدا میخواستم که بتوانیم به دیدار رهبری برویم. دوست داشتم آقا دست نوازشی به سر بچههایم بکشد. ایام ماه رمضان بود که به ما زنگ زدند و دعوت کردند به دیدار عمومی با آقا. من خیلی ذوقزده شدم. اگرچه دیدار عمومی بود و اصلا معلوم نبود بتوانیم آقا را از نزدیک ببینیم ولی من رفتم برای بچهها لباس نو خریدم و با کلی شوق رفتیم به جلسه دیدار آقا. موقع نماز بود که نهال، دختر خردسال ما، که خیلی هم شیطنت میکرد، از صف خانمها جدا شد و رفت توی قسمت آقایان. از لابهلای صفها رد شد تا به محافظان آقا رسید. به محافظان آقا میگوید میشود دست من را بگیرید و ببرید آنجا؟ اشاره میکند به محلی که حضرت آقا نشسته بودند و اتفاقا چندتا از بچههای شهدای مدافع حرم هم کنار آقا بودند. محافظان هم دست نهال را میگیرند و میبرند کنار آقا. آقا که چشمشان به نهال میافتد، نهال را در آغوش میکشند. من هر بار عکس این صحنه را نگاه میکنم، میبینم آقا با چه گرمای محبتی نهال را در آغوش میکشند. آنجا نهال، عمامه آقا را که میبیند در همان دنیای کودکی به حضرتآقا میگوید: این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ آقا هم با خنده میگویند: بله، نهال میگوید: کلاهت را میدهی به من؟ آقا جواب میدهند: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. نهال هم میگوید پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتیاش را بخر! آقا هم این کار را کردند، چند روز بعد از بازگشت ما، آقا یک کلاه صورتی برای نهال فرستادند. من همیشه میگویم این کلاه، چتر رهبری و ولایت بر سر نهال است. یک مدتی از این دیدار گذشت. نهال مدرسه رفته بود و کارنامه امتحاناتش را گرفته بود، خیلی خوشحال بود، آمد خانه به من گفت مادر برویم سر مزار بابا! میخواهم کارنامهام را نشانش بدهم. ما هم رفتیم سر مزار آقا مهدی. نهال نشست کنار قبر بابا و کارنامهاش را نشان بابا داد. چند روزی از این مساله گذشت که از بیت رهبری با ما تماس گرفتند و گفتند خانواده شهدای مدافع حرم یک دیدار خصوصی با آقا دارند که شما هم دعوتید. اینکه میگویند شهدا زندهاند را واقعا ما لمس کردیم. آقا مهدی جایزه دخترش را اینگونه داد. دوباره دیدار آقا نصیبمان شد اما این بار خصوصی. نهال با همان مانتو و مقنعهای که سر مزار آقا مهدی رفته بود، با همان رفت دیدار آقا. آقا هم در جلسه نهال را شناختند و حال و احوالش را پرسیدند. یک نوشتهای هم برای نهال یادداشت کردند.
آقا مهدی قبل از شهادتش واقعا با بچهها رابطه عمیقی داشت. خیلی دوستشان داشت. خیلی با آنها مأنوس بود. خیلی برای بچهها وقت میگذاشت. اما همه این محبتها باعث نشد وقتی که باید به وظیفهاش عمل کند، دچار سستی شود. آن زمانی که باید به خاطر خدا از فرزندانش میگذشت، گذشت. آقا مهدی وقتی قرار بود برود سوریه، چون 3 تا فرزند داشت به او گفته بودند اجازه نداری بروی. آقا مهدی شناسنامهاش را دستکاری کرد و گفت من 3 تا بچه ندارم. از آن ترفندهای دفاعمقدسی زد که با تغییر شناسنامه به جبهه میرفتند. واقعا از تعلقاتش و زن و فرزندش گذشت تا به تکلیفش عمل کند. حتی زمانی که از سوریه زنگ میزد با اینکه دلش برای بچهها میتپید اما نمیخواست با آنها حرف بزند؛ نمیخواست صدای بچهها، آن محبتها و تعلقات را در دلش زنده کند.
***
برادر شهید مدافع حرم، جواد اللهکرم:
دلتنگی فرزندان آقا جواد تمامی ندارد
آقا جواد خیلی به خانوادهاش احترام میگذاشت، پسرش را آقاعلیاکبر صدا میکرد، واقعا با بچههایش رفیق و خودمانی بود، خیلی هم به آنها دلبستگی داشت؛ روابط عاطفی عمیقی با آنها داشت. سال 94 آقاجواد دچار مجروحیت شدید شد، کنار ماشینش انفجاری رخ داده بود و بشدت جراحت برداشته بود، وقتی به تهران بازگشت، از او پرسیدند چه شد شهید نشدی؟ گفت: یک لحظه صورت دخترم در ذهنم آمد، همین یک لحظه مانع این شد تا شهید شوم. گویا داستان اینطور بوده که وقتی آقاجواد برای ماموریت خداحافظی میکند و میرود، دخترش در بالکن میآید و دست تکان میدهد و خداحافظی میکند، همین تصویر در ذهن آقاجواد حک شده بود. واقعا این شهدا با خدا معامله خاصی داشتند. آن عکسی که از تابوت آقاجواد گرفته شد که دخترش روی آن خوابیده و پسرش در حال قرآن خواندن است، خیلی خبرساز شد. این عکس را خواهرزاده ما گرفت. دختر آقاجواد واقعا روی تابوتش آرام خوابیده بود. این را هم خوب است بدانید که تقریبا 4 سال و نیم پیکر آقاجواد مفقود بود. خبر شهادت آقاجواد را اردیبهشت 95 به ما دادند اما پیکرش خرداد 99 به ایران آمد. من اینگونه فکر میکنم که بازگشت پیکرش هم به خاطر دخترش بود. همین امسال بود که تلویزیون برنامهای داشت در سحرهای ماه رمضان، مجری برنامه هم آقای نجمالدین شریعتی بود، دخترکوچولوی آقاجواد میهمان این برنامه بود، یک عکس خیلی خوب از آقاجواد داخل صحنه این برنامه گذاشته بودند که خیلی توجه دخترش را جلب کرده و محو این عکس شده بود، بعد از آن دختر آقاجواد دلتنگ پدرش شده بود و میگفت دوست دارم بروم پیش بابا. بعد از چند سال بیخبری، یک مدت بعد از این اتفاق خبر دادند که پیکر آقا جواد به کشور بازمیگردد. واقعا دلتنگی بچههای آقاجواد نسبت به پدرشان زیاد است. بار آخر که آقاجواد رفته بود سوریه، علیاکبر، پسر کوچکش خیلی بیتابی میکند، اینقدر گریه میکند که آقاجواد سعی میکند آرامش کند، میگوید تو مرد خانه هستی، باید قوی باشی. واقعا کمبودها و دلتنگیهایی که برای خانواده آقاجواد و خود ما بعد از شهادتش به وجود آمد، با هیچ چیز قابل جبران نیست، خدا این کمبودها را جبران میکند اما هیچ کس و هیچ چیز دیگری نمیتواند این کمبودها را جبران کند.
وقتی هم پیکر ایشان آمد، واقعا غوغایی شد، با اینکه به خاطر شرایط کرونایی خیلی نگران بودیم اما همه چیز خوب پیش رفت. واقعا خود آقاجواد مدیریت کرد، البته این را هم بگویم که همه پیکر ایشان به ما تحویل داده نشد، بخشی از پیکر آقاجواد در سوریه جاماند. این هم نشان از تعلق قلبی ایشان به خاک سوریه است.
آقاجواد ظاهرش مثل همه انسانهای دیگر عادی بود اما تفاوتش این بود که مرحله به مرحله روی خودش کار کرده بود تا به اصطلاح دفاعمقدسیها نوبتش رسید و پرواز کرد. ما با هم همبازی بودیم، با هم بزرگ شدیم، واقعا نقطه مشترکی که همه به آن اعتراف و اذعان داشتند، خوشرویی و خندهرویی آقاجواد بود. آقاجواد فوقالعاده خوشاخلاق بود، اهل خودسازی بود، دست به خیر بود، دوست داشت که برای خانواده کار راهانداز باشد. آقاجواد زیاد درباره کارش صحبت نمیکرد، ما بعد از شهادتش فهمیدیم که چه ماموریتی در سوریه داشته است. واقعا مثل آدمهای عادی بود، تیپ ظاهریاش معمولی بود اما تفاوتی که با بقیه داشت این بود که در درون خودش مشغول خودسازی خودش بود. همین بود که باعث تفاوت او با ما میشد. از وقتی که استخدام سپاه شده بود، زیاد ماموریت میرفت اما وقتی که بازمیگشت سعی میکرد ارتباطاتش را گرم نگه دارد، ادای دین کند، به همه رسیدگی کند. بالاخره آقاجواد هم مثل همه انسانهای دیگر دلبستگیهایی داشت، عاشق خانواده و فرزندانش بود اما از همه اینها در راه خدا گذشت. نه تنها آقاجواد، بلکه همه شهدا اینگونه بودند. من میخواهم از این فرصت استفاده کنم و نامی هم از سردار محمد نظری ببرم. واقعا آنطور که باید به شخصیت ایشان پرداخته نشده است. خیلی از رزمندهها آموزشهایشان را پیش ایشان گذراندند. امیدوارم رسانهها بیشتر به شخصیت این شهید بپردازند.
***
مریم مهدیپور، همسر شهید مدافع حرم هادی باغبانی:
اسم حضرت رقیه میآمد، حال هادی دگرگون میشد
آقاهادی رفتن به سوریه را یک دین گردن خودش میدانست. نمیتوانست ببیند فرزندش در آسایش و آرامش باشد اما بچههای دیگر در سختی باشند. از دیدن وضعیت بچههای سوریه واقعا آزردهخاطر بود، هر وقت حرف سوریه پیش میآمد، حالش عجیب عوض میشد. آقاهادی وقتی از سوریه زنگ میزد، یک تماسش مختص رضوانه بود. حتی با من هم در این تماس صحبت نمیکرد، البته به طور جداگانه بعدا با خود من هم حرف میزد اما میخواست یک تماس اختصاصی با رضوانه داشته باشد تا رضوانه حس کند که پدرش چقدر متوجه اوست و به او اهمیت ویژه میدهد. در این تماس با هم میگفتند، میخندیدند، گپ میزدند؛ آقاهادی هم طوری با رضوانه حرف میزد که انگار دارد با یک آدم بزرگ حرف میزند. در کلامش برای رضوانه احترام زیادی قائل بود. واقعا با هم صمیمی بودند. آقاهادی وقتی یاد سوریه میافتاد، یاد بچههای سوریه، حالش تغییر میکرد، وقتی یاد حضرت رقیه میافتاد، حالش دگرگون میشد. وقتی آقاهادی شهید شد، رضوانه ۳ ساله بود. الان 10 ساله است. ۲ ماهی طول کشید تا ما بتوانیم خبر شهادت آقاهادی را به رضوانه بدهیم، با اینکه رضوانه سنی هم نداشت اما خوب توانست با این موضوع کنار بیاید؛ آن اوایل میگفت چرا بابا زنگ نمیزند؟ چقدر میگویید بابا ماموریت است؟ وقتی خبر شهادت را دادیم الحمدلله خوب توانست با این موضوع کنار بیاید، البته آن زمان میگفت، مامان بابا قهرمان شده؟ میخواهیم برویم خدمت حضرت آقا که آقا به ما قرآن هدیه بدهد؟ البته همینطور هم شد و حضرت آقا یک قرآن به ما هدیه دادند. آن اوایل وقتی رسانهها سراغ ما میآمدند و یاد و خاطره آقاهادی تکرار میشد، رضوانه اذیت میشد، دوباره خاطرهها زنده میشد و این کمی کار را سخت میکرد؛ تا مدتها رضوانه دوست نداشت جلوی دوربین حاضر بشود، البته از وقتی رضوانه مدرسه رفت این حالت کمکم بهتر شد، دیگر مثل گذشته از این موضوع ناراحت نمیشود و همین که میبیند از پدرش به بزرگی یاد میشود، همین برای او آرامشبخش است.
***
یادداشت مژده لواسانی، مجری صداوسیما
این خاک هنوز هم با خون حسین سبز میشود
خدای ابراهیم!... خلاف نیست که بگویم ابراهیم من «حسین» است...
ابراهیم را با پسرش آزمودی تا به کوه ایمان برسد... همان کوهی که قلهاش را حسین، عاشورای شصتویک هجری فتح کرد...
میدانم روزی که ابراهیم از اسماعیلش گذشت، برایش قصه حسین را گفتی و شک ندارم که ابراهیم هم، آنجای قصه که به علیاصغر رسیدی، به مقام حسین و ایمانش غبطه خورد... اگر ابراهیم پسرش را به قربانگاه آورد، حسین تمام خانوادهاش را برایت قربانی کرد...
«و فدیناه بذبحٍ عظیم...»
خدای ابراهیم، ابراهیم پدر «ایمان» است و ایمان مقابل «حسین» سر خم میکند و در چشمان حسین، معنا میگیرد...
ایمان من «حسین» است!
حتی اگر نه با پدر و مادرش، نه با عباسش، نه با علیاکبر و اصغرش، نه با زینبش، نه با قاسم و وهب و حبیب و زهیر و حرش! نه با این همه گواه روشن... حتی اگر این همه هم نبود، یک «حسین» به تنهایی، برای تمام دین، کافیست!
و «حسینبنعلی، حجت مسلمانی من است»
به این جمله هزاران بار فکر کردهام.
به او که تمام حجت من براى مسلمانی است.
و فکر کردهام چقدر شبیهاش هستم؟
من که «حبیب» نبودهام برایش هرگز، یعنى قرار نیست روزى حتى «حر» بشوم؟ تاریخ همیشه در تکرار است، بىسبب نیست که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا...
در این تکرار بى پایان، کجاى واقعه هر روز میایستیم؟
حاضریم چون حسین از بند هر آنچه دلبستگى است رها شویم؟
علیاصغر و علیاکبر در راه حق به قربانگاه بفرستیم؟
خودم را نمیدانم، اما این خاک، مردان و زنانى به خود دیده، که نو به نو کربلا را در رکاب حسین (ع)، تکرار کردهاند...
نو به نو، به قتلگاه رفتهاند و از همه چیزشان گذشتهاند.
این خاک همت دیده است که از فرزند یک ساله خود گذشت و در جزیره مجنون، چون مولایش، سردار بىسر شد.
این خاک، باکرى و کاوه و چمران و... دیده است.
این خاک هنوز هم مردان و زنانى دارد که از همه چیزشان در راه حسین گذشتهاند.
هزاران عکس از بدرقه جانسوز شهداى مدافع حرم با اشکهاى همسر و دختران و پسران کوچکشان را مرور میکنم و فکر میکنم هنوز هم مسلک حسین، زینبهایی دارد که ایستادهاند و دختران و پسرانى که داغ پدر مىبینند و تاب مىآورند...
این خاک هنوز هم با خون حسین، سبز میشود
که «ما ملت امام حسینیم...».
ارسال به دوستان
بررسی ابعاد چندوجهی قدرت یمنیها در گفتوگو با کارشناسان
دست برتر مقاومت یمن در برابر سعودیها
گروه بینالملل: حکمی که دیروز دادگاه ویژه جنایی استان الحدیده یمن برای مجازات محکومان پرونده ترور شهید صالح الصماد صادر کرد، نشان داد که دولت نجات ملی یمن به دنبال بهرهگیری از همه ابعاد قدرت ملی در راستای تثبیت انقلاب و مبارزه با متجاوزان است. بر اساس حکم این دادگاه 16 نفر از جمله «محمد بنسلمان» ولیعهد سعودی و «محمد بنزاید آلنهیان» ولیعهد ابوظبی محکوم به اعدام شدهاند. انقلابیون یمنی که در 5 سال اخیر تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی قرار گرفته و با محاصره همهجانبه در زمین و دریا مواجه شدهاند، با استقامت و رشادت تمام در برابر ائتلاف سعودی ایستادگی کردهاند و در حال حاضر در تحولات میدانی دست برتر را دارند. کمتر تحلیلگری در دنیا وجود دارد که گزاره «یمن، ویتنام سعودیهاست» را قبول نداشته باشد. این در حالی است که برآورد اولیه سعودیها برای شکست مقاومت یمن عملیات یکهفتهای بود. قرار بود بعد از ۷ روز رژه پیروزی برگزار کنند و قدرت به عاریت گرفته شده از سلاحهای غربی را به رخ کشورهای منطقه بکشند. آرزوی بنسلمان و شرکایش برای شکست مقاومت یمن در این ۵ سال نهفقط محقق نشده، بلکه به استناد خود سعودیها توان نظامی مقاومت یمن برای واکنش به حملات نظامی سعودیها چندبرابر هم شده است. مجموعه مقاومت یمن امروز به حدی از توانایی رسیده که براحتی امکان هدف قرار دادن منابع حیاتی نفتی و پالایشگاههای سعودی و حتی اماراتی را داراست. واقعیت این است که توان نظامی مقاومت یمن بخشی از قدرت ملی این کشور است. این در حالی است که در سالهای اخیر انقلابیون یمنی با بهرهگیری از ابعاد نرم قدرت در بحثهای حقوق بشری و حقوق بینالمللی نیز توانستهاند نقش اثرگذاری در معادلات منطقه داشته باشند و ماحصل این اقدامات منجر به باز شدن پروندههای حقوقی علیه سعودیها در نهادهای بینالمللی شده است. *** توان دفاعی یمن ادبیات سعودیها در جنگ را تغییر داد دکتر حسن هانیزاده، کارشناس مسائل غرب آسیا در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: تحولات میدانی در یمن پس از 5 سال کشمکش اکنون وارد مرحله جدیدی شده است که میتوان گفت در آن جبهه مقاومت یمن به طور کامل دست برتر را در معادلات دارد. وی افزود: با وجود محاصره همهجانبه یمن از زمین، هوا و دریا، در حال حاضر انقلابیون و مردم در کنار هم توانستهاند بر بخش عمدهای از مشکلات داخلی در عرصه نظامی فائق آیند و همین خودکفایی منجر به تغییر موازنه به نفع یمنیها شده است. کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به عملیاتهای پهپادی انصارالله در خاک عربستان گفت: ارتقای سطح تواناییهای نظامی به درجه حملات پهپادی نشان میدهد مقاومت به لحاظ تکنولوژی روز نظامی از جایگاه مطلوبی برخوردار است. علاوه بر این توانایی موشکی انقلابیون یمنی که منجر به هدف قرار دادن مواضع سعودی تا عمق خاک این کشور شده و خسارات زیادی را برای سعودیها به همراه داشته، منجر به این شده است که ادبیات سعودیها نیز درباره آینده جنگ یمن تغییر کند و در یک سال اخیر در موضع انفعالی قرار گیرند. هانیزاده در پاسخ به این سوال که جبهه مقابل یمنیها در حال حاضر چه دیدگاهی نسبت به آینده جنگ دارد، گفت: عربستان و به طور مشخص بنسلمان با سودای فتح یمن وارد جنگ با انقلابیون شد و در سال اول 14 کشور عربی را در قالب ائتلاف با خود همراه کرد. در این مدت سعودیها بیش از 300 میلیارد دلار از درآمد ملی خود را صرف جنگ یمن کردهاند اما واقعیتی که در صحنه تحولات رخ داده این است که اولا این ائتلاف عملا از هم فروپاشیده و اغلب متحدان عربستان به نوعی سعی کردهاند مشارکت خود در جنگ را کاهش دهند. نکته بعد اختلافات پیش آمده بین سعودیها و اماراتیهاست که این هم ناشی از ابتکار عمل مقاومت یمن است. در حال حاضر نیروهای اماراتی در جنوب یمن در تضاد با منافع سعودیها عمل میکنند و این به خاطر این است که آنها به این نتیجه رسیدهاند که عربستان قرار نیست پیروز این جنگ باشد. از طرف دیگر مواضع اماراتیها هم از تیررس موشکها و پهپادهای یمنی در امان نبوده و تاکنون خسارات سنگینی به آنها تحمیل کرده است. به طور کلی میتوان گفت اعتماد به نفس یمنیها در ماههای اخیر به شکل چشمگیری افزایش یافته و در ماههای آینده تحولات مهمی در زمینه موفقیت یمنیها در جنگ با عربستان رخ خواهد داد. *** دیکته قدرت یمنیها در ۳ بعد نظامی، تبلیغاتی و حقوقی
دکتر علیرضا صدرالحسینی، کارشناس امور غرب آسیا در ارتباط با صدور حکم اعدام برای ولیعهد امارات و ولیعهد عربستان در دادگاه تخصصی کیفری در استان الحدیده یمن گفت: صدور حکم اعدام این ۲ نفر به جرم مشارکت در ترور شهید صالح الصماد، رئیس سابق شورای عالی سیاسی یمن، نشان از چندوجهی بودن عناصر قدرت در دولت قانونی و مردمی یمن دارد. برای بسط و فهم بهتر این مطلب باید به این موضوع اشاره شود که مقاومت یمن از زمان تهاجم ائتلاف عربی به رهبری سعودیها به خاک این کشور هیچگاه عقبگرد نداشته و به رغم همه کاستیها و فشارها توانسته قدرت ملی خود را حفظ کند. وی افزود: یکی از مهمترین ویژگیهای انقلابیون یمن و در راس آنها انصارالله توجه ویژهای است که به ظرفیتهای داخلی یمن دارند. در حال حاضر یمنیها در تمام زمینهها بویژه بحثهای دفاعی، سیاسی و حقوقی استقلال عمل کامل دارند. در ابتدای جنگ نگرانیهایی بابت ضعف دفاعی یمن در برابر ائتلاف سعودی وجود داشت اما مجموعه انصارالله به عنوان یک نهاد پیشگام و بومی با به دست گرفتن ابتکار عمل در صحنه نبرد و مدیریت کشور و همراه کردن مردم کار را به جایی رسانده که در یک سال اخیر ائتلاف سعودی به واقع در موضع ضعف قرار گرفته است.
کارشناس غرب آسیا با اشاره به توان انصارالله در جنگ نرم گفت: یکی از ویژگیهای بارز انصارالله توانمندی قابل توجه آن در بعد جنگ نرم است. سعودیها در سال اول جنگ گمان میکردند میتوانند انصارالله را از معادلات سیاسی یمن حذف کنند ولی در حال حاضر ما شاهدیم مقامات انصارالله با نمایندگان سازمان ملل دور یک میز مینشینند و مذاکره میکنند. علاوه بر این تسلط انقلابیون یمنی به مباحث حقوقی و تبلیغاتی سبب شده در جوامع غربی بویژه کشورهای اروپایی شاهد حمایت مردمی و سازمانهای مردمی حقوقی از یمنیها باشیم. این حمایت حتی تا مرز محکوم کردن اقدامات سعودیها در نهادهای حقوقی نیز پیش رفته است. صدرالحسینی در پایان تاکید کرد: مجموعه این اقدامات در قالب یک دولت باثبات و مقتدر منجر به ایجاد پشتوانه مردمی قوی و افزایش انگیزه و اعتماد به نفس مردم یمن برای پیروزی در جنگ شده و از این رو است که وزارت دفاع یمن در روزهای گذشته اعلام کرد در روزهای آینده سعودیها را غافلگیر خواهد کرد.
*** انگشت یمنیها روی ماشه
* صدور حکم اعدام برای بنسلمان در دادگاه یمن
روز دوشنبه دادگاه تخصصی کیفری در استان الحدیده یمن برگزار و طی آن حکم پرونده ترور شهید صالح الصماد، رئیس سابق شورای عالی سیاسی یمن اعلام شد. بر اساس این گزارش، پس از قرائت حکم، ۱۶ نفر به مشارکت در ترور شهید صالح الصماد و دوستان او متهم شدند که ۱۱ نفر از آنها به اعدام از نوع حد، قصاص و تعزیر محکوم شدند و در عین حال، ۵ نفر دیگر نیز به اعدام حدی و تعزیری محکوم شدند. افرادی که در جنایت ترور شهید الصماد متهم شدهاند، عبارتند از: «محمد بنسلمان آلسعود» ولیعهد سعودی، «محمد بنزاید آلنهیان» ولیعهد امارات، «عبدربه منصور هادی» رئیس دولت مستعفی یمن، «علی محسن صالح الاحمر»، «احمد عبید بندغر»، «محمدعلی المقدشی»، «طارق محمد عبدالله صالح»، «علی علی ابراهیم القوزی»، «عبدالملک احمد محمد حمید»، «محمد خالد علی هیج»، «محمد ابراهیم علی القوزی»، «محمد یحیی محمد نوح»، «ابراهیم محمد عبدالله عاقل»، «محمد محمد علی المشخری»، «عبدالعزیز علی محمد الاسود» و «معاذ عبدالرحمن عبدالله عباس». گفتنی است صالح الصماد، رئیس پیشین شورای عالی سیاسی یمن بود که در حمله هوایی ائتلاف سعودی ترور شد و به شهادت رسید.
* وزیر دفاع یمن: انگشتان ما روی ماشه است
محمدناصر العاطفی، وزیر دفاع یمن اعلام کرد: ملت ما امروز از عوامل قدرتی برخوردار است که نه تنها آن را قادر به نابودی متجاوزان و وارد آوردن ضربه کوبنده به آنها میکند، بلکه این ویژگی، یمن را به عنوان یک قدرت موثر در منطقه مطرح میکند. وی افزود: سازش و آتشبس با دشمنی که به دنبال تحمیل اشغالگری و نیز تجاوزگری است در کار نخواهد بود. این دشمن جز رویارویی و جنگ زبان دیگری را نمیفهمد و در مقابل آن، جز زبان زور گزینههای دیگر فایدهای ندارد. وزیر دفاع یمن ضمن تاکید بر جانفشانی در راه کشورش، خاطرنشان کرد: انگشتان ما روی ماشه است. العاطفی گفت: پیروزیهایی یکی پس از دیگری به دست میآوریم تا روند آزادسازی همه جغرافیای یمن کامل شود. قدرت بازدارندگی یمنیها امروز بیش از هر زمان دیگری توان مجبور کردن متجاوزان به فرار ذلتبار را دارد.
* انتقاد شدید انصارالله از سازمان ملل
جنبش انصارالله یمن در بیانیهای اعلام کرد سازمان ملل شریک ائتلاف متجاوز عربی به سرکردگی عربستان سعودی در تداوم توقیف کشتیهای حامل تولیدات نفتی یمن و فاجعه انسانی در نتیجه از کار افتادن بخشهای خدماترسانی بویژه بخش بهداشتی است. در این بیانیه آمده است: تداوم توقیف این کشتیها توسط ائتلاف متجاوز کاملا مخالف توافقنامههای بینالمللی در زمینه حقوق بشر و قوانین انسانی بینالمللی است. سازمان ملل تا بدین لحظه هیچ واکنشی به انتقاد مطرح شده توسط انصارالله یمن نشان نداده است.
در همین حال، شرکت نفت یمن نیز اعلام کرد نیروهای ائتلاف متجاوز همچنان ۲۰ کشتی نفتی یمن را توقیف کردهاند. این شرکت در این باره تصریح کرد: این کشتیها در حالی توقیف شدهاند که دارای مجوز سازمان ملل بوده و تفتیش شدهاند.
* بمباران ۳ استان یمن توسط جنگندههای سعودی
جنگندههای متجاوز سعودی بار دیگر آتشبس ادعایی خود در یمن را نقض کردند. بر اساس این گزارش، طی ۲۴ ساعت مناطق مختلف یمن از جمله ۳ استان این کشور هدف حملات هوایی جنگندههای سعودی قرار گرفتند. طبق اعلام رسانههای عربی، مناطق مسکونی در استانهای الجوف، مأرب و صعده هدف سنگینترین حملات جنگندههای سعودی قرار گرفته است.
ارسال به دوستان
«روحالله حسینیان» روحانی شجاع، انقلابی و روشنگر روز گذشته دارفانی را وداع گفت
آزاده و با غیرت
* یادداشت دکتر محمدمهدی اسماعیلی معاون مرکز اسناد انقلاب اسلامی: فریاد علیه تحریف
حجت الاسلام والمسلمین روحالله حسینیان روز گذشته در 65 سالگی در بیمارستان خاتمالانبیای تهران دار فانی را وداع گفت.
به گزارش «وطنامروز»، روحالله حسینیان، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی که چندی قبل به کرونا مبتلا شده بود، بعد از بستری دوباره در بیمارستان خاتمالانبیا روز گذشته در 65 سلگی دار فانی را وداع گفت. به گزارش «وطن امروز»، آیتالله رئیسی و محمدباقر قالیباف، روسای قوای قضائیه و مقننه در پیامهایی جداگانه وفات روحالله حسینیان را تسلیت گفتند. آیتالله ابراهیم رئیسی در پیام تسلیت خود با بیان اینکه «خبر درگذشت حجتالاسلام والمسلمین روحالله حسینیان، در ایام عزای سید و سالار شهیدان عالم، داغی مضاعف بر جان دوستان این یار صدیق حضرت امام رحمتالله علیه و رهبر معظم انقلاب نشاند»، تاکید کرد: این روحانی شجاع و آزاده، عمر پر برکت خود را از عنفوان جوانی تا آخرین ساعات زندگی، وقف خدمت به مسیر نورانی انقلاب اسلامی و آرمانهای امام راحل کرد و هرگز از مسیر حق و آزادگی منحرف و منصرف نشد.
محمدباقر قالیباف نیز در پیام تسلیت خود، روحالله حسینیان را «خاری در چشم دشمنان انقلاب و منافقان کوردل» توصیف کرد و نوشت: مواضع اصولی و صریح ایشان در حمایت و حراست از ارزشهای نظام و انقلاب و مبارزه با نفاق همواره مورد توجه و زبانزد همگان بود.
* روحالله حسینیان و برنامه چراغ
شاید بتوان برنامه «چراغ» را که پاییز 77 با حضور حسینیان پخش شد، نقطه عطف جنجالها علیه وی در دوران زندگی سیاسیاش دانست. ماجرا از این قرار بود که با آغاز دوره موسوم به اصلاحات، در پاییز سال ۱۳۷۷ پروندهای با عنوان «قتلهای زنجیرهای» در فضای سیاسی و رسانهای کشور مطرح شد که پس از انتشار بیانیه وزارت اطلاعات در این زمینه و آغاز رسیدگی به آن، روحالله حسینیان در برنامهای تلویزیونی با نام «چراغ» حاضر شد و از وقوع این قتلها توسط هواداران جریان اصلاحات در وزارت اطلاعات سخن گفت. او این نظریه را مطرح کرد که انجام این قتلها برای قبضه وزارت اطلاعات توسط دومخردادیها انجام شده است. بعد از آن تقریبا روزی نبود که 18- 17 روزنامه زنجیرهای تیتر یک، یادداشت و اخبار تحریف شده و مغلوطی علیه حسینیان نداشته باشند.
به عنوان مثال سال 78 روزنامه «صبحامروز» تحت مسؤولیت سعید حجاریان و سردبیری علیرضا علویتبار، در تیتری کذب از قول مرحوم حسینیان نوشت: ما قاتل بودیم.
ماجرا از این قرار بود که مرحوم حسینیان در یک سخنرانی گفته بود ما «قاضی بودیم» اما صبحامروز تیتر زد «قاتل بودیم».
16 سال پس از آن تیتر، خبرنگار روزنامه صبحامروز اینطور ماجرا را شرح داد و تلویحا دروغسازی روزنامه را تأیید کرد: این روزها و بعد از تهدید صالحی توسط روحالله حسینیان در مجلس به قتل، عکس صفحه نخست روزنامه صبح امروز 1378 با این نقل قول از حسینیان که «آخه باباجون ما خودمان والله یک زمان قاتل بودیم» دست به دست میشود و در صفحات اجتماعی میچرخد. سخنی که هیچگاه از دهان حسینیان خارج نشد. سال 78 من در روزنامه صبحامروز کار میکردم. نوار حسینیان در جمع شاگردان مدرسه حقانی درباره کشته شدن سعید امامی در زندان به روزنامه رسید و یکی از همکاران آن را پیاده و برای چاپ آماده کرد. پس از انتخاب تیتر برای مطلب و چاپ آن، تکذیبیهای از حسینیان به روزنامه رسید مبنی بر اینکه این جمله را او نگفته است. پس از گوش کردن دوباره نوار، مشخص شد اصل جمله این بوده است: آخه ما خودمان والله زمانی قاضی بودیم، یک زندانبان بودیم. تاکنون صدها نفر واجبی خوردند و نمردند. اما به اشتباه همکار ما قاضی را قاتل شنیده بود. البته اصلاحیه خبر چاپ شد اما جمله ما خودمان والله یک زمان قاتل بودیم برای همیشه به نام حسینیان ثبت شد».
زندگی سیاسی روحالله حسینیان بعد از دوره اصلاحات نیز خالی از جنجال نماند. تصویر بستری شدن حسینیان در بیمارستان و جدالهایش بر سر تصویب برجام در مجلس در خاطره فعالان سیاسی و رسانهای کشور ماندگار شد.
***
فریاد علیه تحریف
دکتر محمدمهدی اسماعیلی*: آقای حسینیان چند ویژگی شخصیتی مهم داشت. در جامعه ما بیشتر جنبه سیاسی، قضایی و امنیتی ایشان در افکار عمومی مطرح شده که این مساله هم به واسطه تبلیغات جریان وابستهای که در داخل کشور وجود دارد، شکل گرفته است. ایشان فردی ثابتقدم در راه انقلاب و رهبری بود. در مواقع لازم محکم، با صراحت و شجاعت و بدون لکنت حرفهای خود را در دفاع از انقلاب میزد. ایشان مبارز قبل از انقلاب بود. در جریان تظاهرات قم در دوره پهلوی مجروح شده بود. دورهای توسط رژیم پهلوی دستگیر شده بود. بعد از انقلاب هم در دستگاه قضایی و امنیتی منشأ خدمات بزرگی شده بود. ایشان مدتی در دادگستری سیستانوبلوچستان مشغول بود و وظیفه قانونی خودش را در این حیطه به بهترین شکل ممکن انجام داد. آقای حسینیان در دهه 60 آماج حملات ضدانقلاب و منافقین قرار گرفت، چراکه با شجاعت در برابر آنها ایستاده بود، در دهههای 70 و 80 هم از سوی جریان مدعی آزادی مورد شدیدترین هجمهها قرار گرفت.
اما وجهه سیاسی، بخشی از وجوه شخصیت ایشان است. ایشان یک تاریخنگار برجسته بود. دوره 5 جلدی تاریخی ایشان که به مرور و بررسی وقایع تاریخی انقلاب از سال 1320 تا 1357 میپردازد، معتبرترین و موثقترین منبع تاریخ انقلاب است. تمام این مجموعه با ارائه مستندات تاریخی نگاشته شده است. ایشان در حوزه فقهی، اصولی و تفسیری نیز صاحب نظر بود، مخصوصا در حوزه تفسیری کار خاصتری کرده بود و اثری را در این حوزه منتشر کرد.
ویژگی برجسته آقای حسینیان صراحت لهجه و شجاعت ایشان بود. واقعا در فضای سیاسی حریت داشت و در راه دفاع از انقلاب از هیچ چیز نمیهراسید. در اوج دورهای که مدعیان آزادی در کشور خفقان ایجاد کرده بودند و با پروژه قتلهای زنجیرهای به دنبال براندازی نظام بودند، این روحالله حسینیان بود که وارد میدان شد و مردانه و محکم در برابر آنها ایستاد. زمانی که مدعیان اصلاحات به شخصیتهای برجسته نظام حمله میکردند و تئوریسینهای فکری و علمی انقلاب مانند آیتالله مصباح را مورد هجمه قرار میدادند، آقای حسینیان جانانه به میدان آمد و از عقبه فکری نظام دفاع کرد. آقای حسینیان آماج ترور شخصیت جریانات مدعی اصلاحات و مدعی آزادی بیان قرار گرفت اما خم به ابرو نیاورد. در زمان دولت دهم وقتی جریان انحرافی در داخل دولت شکل گرفت، ایشان محکم در برابر این جریان ایستاد، خط خودش را جدا کرد و با جمعی که پدید آورد باعث شد نیروهای انقلاب مأیوس نشوند. ایشان اجازه نداد سرمایههای انقلاب به خاطر جریان انحرافی از دست برود.
آقای حسینیان ربع قرن مسؤولیت مرکز اسناد انقلاب اسلامی را بر عهده داشت، که توانست این وظیفه را به بهترین شکل ممکن ادا کند. مرکز اسناد در دوره مدیریت و راهبری ایشان نسبت به همه موضوعات مهم سیاسی کشور، بسیار بهموقع و متقن اظهار نظر میکرد و به روشنگری میپرداخت. مرکز اسناد توانست در مواقع لازم بهسرعت درباره تحولات کشور دست به انتشار آثار فاخر بزند. هیچ موسسهای مانند مرکز اسناد در جریان فتنه 88 نتوانست دست به انتشار آثار پژوهشی و متقن بزند. مرکز اسناد انقلاب اسلامی در جریان فتنه 88 که نظام را هدف گرفته بود، توانست 50 اثر متقن منتشر کند. روحالله حسینیان با تمام قوا در برابر تحریف انقلاب ایستاد و نگذاشت فتنهگران مبانی و مفاهیم انقلاب را دستخوش تغییرات و تحریف کنند. واقعا شخصیت روحالله حسینیان در جامعه مجهولالقدر است و ما همه مسؤولیم در این مجهولالقدر بودن. امیدوارم روزی برسد که مردان بزرگ در زمان حیات خود شناخته شوند.
* معاون مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ارسال به دوستان
به خاطر ابداع شیوههای نو در رعایت پروتکلهای بهداشتی برای مراسم عزاداری مطرح شد
تشکر وزیر بهداشت از وعاظ و مادحین
با آنکه آمارهای ابتلا، فوتی و بستری ناشی از کرونا در کشور با شیب ملایمی در حال کاهش است اما تأکید جامعه پزشکی بر این است که نباید نسبت به رعایت پروتکلهای بهداشتی کمتوجه بود. به گزارش «وطن امروز»، وزیر بهداشت با اشاره به وضعیت شیوع کرونا در کشور گفت: خواهشم از مردم این است که عادیانگاری نکنند، بار و بندیل سفر نبندند و در ایام محرم به گونهای عزاداری کنند که هم محرمی باشکوه داشته باشیم و هم هیچ یک از عزاداران امام حسین(ع) تبدار از مجلسی خارج نشود. سعید نمکی در حاشیه مراسم افتتاح ۱۶۴ پروژه آموزشی، بهداشتی و درمانی در جمع خبرنگاران، گفت: ۱۶۴ پروژه را به نام ۱۶۴ شهید مدافع سلامت به صورت نمادین در استانهای مختلف از طریق ویدئوکنفرانس افتتاح کردیم. همچنین ۱۴۰۰ پروژه را آماده کردیم که با اولویت نقاط محروم افتتاح شود. نمکی افزود: اردیبهشتماه که پیک اول را مهار کردیم، بارها گفتم مراقب باشیم و به دلیل این کاهش ابتلا مغرور نشویم. این ویروس پیچیده، خطرناک و غیرقابل پیشبینی است. کرونا میتواند در دقیقه ۹۰ از گوشههای زمین به ما گل بزند و زد. عامل گل خوردن ما نیز بیتوجهی و عادیانگاری بیماری بود. وزیر بهداشت گفت: در عین حال بنده به عنوان شیعه عاشق امام حسین(ع) میگویم در ماه عزیز محرم، دلمان میخواهد شیعیان امام حسین(ع) عزت این ماه را حفظ کنند اما با تکیه بر پروتکلهای بهداشتی. از وعاظ و مداحانی که با شیوههای نو و مکانیزمهایی که کمترین عارضه را برای مردم دارد، به صورت نمادین کار را شروع کردند که محرمی باشکوه و بیخطر برای شیعیان امام حسین(ع) بسازند، قدردانی میکنم.
* آمار فوتیها در پی رعایت پروتکلهای بهداشتی همچنان کاهشی است
در روزهای اخیر آمار فوتیهای ناشی از بیماری «کووید-19» به نسبت ماههای گذشته در کشور نزولی شده است اما این کاهش آمار نباید طوری تلقی شود که ویروس کرونا ضعیف شده است، چرا که کرونا همچنان تهدیدکننده سلامت جامعه بوده و از قدرت انتقال بالایی برخوردار است. در همین حال، سخنگوی وزارت بهداشت روز گذشته آخرین موارد ابتلا و فوتی ناشی از کروناویروس را اعلام کرد. سیما ساداتلاری گفت: از ظهر دیروز تا ظهر امروز ۴ شهریور بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۲ هزار و ۲۱۳ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی شدند که یکهزار و ۵۹ نفر از آنها بستری شدند. وی افزود: مجموع بیماران «کووید-19» در کشور به ۳۶۳ هزار و ۳۶۳ نفر رسید. ساداتلاری گفت: متاسفانه در طول ۲۴ ساعت گذشته ۱۲۵ بیمار «کووید-19» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۲۰ هزار و ۹۰۱ نفر رسید. به گفته وی، خوشبختانه تاکنون ۳۱۳ هزار و ۵۸ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. به گفته سخنگوی وزارت بهداشت، ۳۸۳۹ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از پایان کار مسابقه بینالمللی کارتون «ما کرونا را شکست میدهیم»
88 کشور در چالش ایرانی «کرونا»
* شجاعی طباطبایی به «وطنامروز» گفت در ۴۰ روز بیش از 4 هزار و ۲۰۰ اثر از ۹۲۳ هنرمند به دبیرخانه ارسال شد
گروه فرهنگوهنر: مسابقه بینالمللی کارتون «ما کرونا را شکست میدهیم» با داوری محمدحسین نیرومند، بهرام عظیمی و سیدمسعود شجاعیطباطبایی و با مشارکت ۴۲۰۰ کاریکاتور از ۸۸ کشور به کار خود پایان داد. این مسابقه به دبیری سیدمسعود شجاعیطباطبایی و با مشارکت دانشگاه علوم پزشکی شیراز، اداره کل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری، معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، بنیاد روایت فتح و بنیاد احسان برکت برگزار شد.
در مراسم اختتامیه و در بخش معرفی برگزیدگان مسابقه بینالمللی کارتون «ما کرونا را شکست میدهیم» که به صورت مجازی برگزار شد، پیام سعید نمکی، وزیر بهداشت و درمان قرائت شد که در بخشی از آن اینگونه آمده است: «بیگمان شیوع ویروس کرونا در جهان به انسان و جوامع انسانی ثابت کرد که راه شکست این ویروس منحوس نه قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی است و نه تفکرات نژادپرستانه رایج در بعضی فرهنگهای سیاستزده غربی، بلکه راه رهایی از آن تنها ارتقای فرهنگی جامعه بویژه فرهنگ سلامت و اخلاق سلامت است و بیگمان برای توسعه فرهنگ انسانی، یکی از راههای میانبر و اثربخش، زبان صریح و جهانشمول هنر است. مسابقه بینالمللی کارتون «ما کرونا را شکست میدهیم» به عنوان بزرگترین رویداد هنری جهان با موضوع ویروس کرونا در بحبوحه مقابله جهانی با این ویروس، توانست بخوبی در میان هنرمندان و مردمان وحشتزده جهان ایجاد ارتباط نماید و برقراری این ارتباط موجبات انبساطخاطر مردمان جهان و ترویج روحیه دستگیری از طریق مشاهده آثار فاخر خلق شده را فراهم کند. حضور و مشارکت هنرمندان از ۸۸ کشور دنیا ثابت کرد که عبور از سختیها در تمام عرصهها تنها در وحدت و نوعدوستی ساکنان زمین خلاصه میشود. شایسته است که از تلاشهای تمام دستاندرکاران این رویداد عظیم در مجموعه بزرگ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، حوزه هنری و دیگر سازمانها که این اتفاق بزرگ را همراهی کردند، سپاسگزاری کنم».
گفتنی است تمام آثار برگزیده این مسابقه کارتون در فضای مجازی منتشر شده اما طبق برنامهریزیها قرار است بعد از عادی شدن شرایط و امکان برگزاری نمایشگاه فیزیکی، آثار برگزیده این مسابقه در تهران و شیراز نمایش داده شود و به تبع آن، این امکان هم وجود دارد که در سایر شهرها هم این نمایشگاه برگزار شود. تمام آثار راهیافته به مسابقه بینالمللی کارتون «ما کرونا را شکست میدهیم» در سایت ایران کاریکاتور هم به نمایش گذاشته شده و همچنین در برخی سایتهای خارجی نیز این آثار منتشر شده است.
جوایز اصلی این مسابقه کارتون به علی رادمند، کائو گومز و استفان پرویژن به عنوان نفرات اول تا سوم اهدا شد.
همچنین به دلیل مشارکت ویژه هنرمندان ایرانی به ۷ نفر مبلغ 2 میلیون تومان به همراه لوح یادمان و تقدیرنامه اهدا شد که اسامی این هنرمندان عبارتند از طراوت نیکی، سهیل محمدی، محمود آزادنیا، سجاد رافعی، منصوره دهقانی، علیرضا پاکدل و مهناز یزدانی.
اما سیدمسعود شجاعی به عنوان دبیر مسابقه بینالمللی کارتون «ما کرونا را شکست میدهیم» مسلما نقش تاثیرگذاری در برپایی با شکوه این مسابقه بینالمللی داشته است. وی در این مسابقه بینالمللی بخوبی توانست از ظرفیتهای مسابقهها و جشنوارههای کارتونی که پیش از این به دبیری خود وی برگزار شده بود نهایت بهره را ببرد و این مسابقه بینالمللی را با حضور هنرمندان 88 کشور جهان برگزار کند.
شجاعی طباطبایی درباره برپایی مسابقه بینالمللی کارتون «ما کرونا را شکست میدهیم» به «وطن امروز» گفت: بدون شک برپایی این مسابقه در شرایط سخت کرونایی اتفاق مهم و بزرگی برای هنرمندان هنرهای تجسمی محسوب میشود و امیدوارم در نهایت برپایی این مسابقه بتواند روحیهای مضاعف به کادر درمان کشور تزریق کند، زیرا کادر درمان کشور به عنوان جهادگران خط مقدم مبارزه با کرونا، این روزها شرایط سختی را تجربه میکنند.
وی در ادامه افزود: یکی از نکات قابل تامل مسابقه بینالمللی کارتون «ما کرونا را شکست میدهیم» به محتوای آثار برمیگردد به طوری که در بیشتر آثار به رعایت توصیههای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی توجه ویژهای شده است تا هنرمندان این آثار در سهم خود بتوانند کمک حال کادر درمانی شوند.
این هنرمند در ادامه خاطرنشان کرد: به نظرم مسابقه بینالمللی کارتون و کاریکاتور «ما کرونا را شکست میدهیم» از آن دسته مسابقات بینالمللی محسوب میشود که در بهترین زمان ممکن برپا شد، زیرا فراخوان این مسابقه بینالمللی تنها چند روز پس از شیوع آن در ایران اطلاعرسانی شد که با استقبال هنرمندان کشور مواجه شدیم. همچنین در ادامه شاهد استقبال بیسابقه و گسترده هنرمندان جهان بودیم که تنها در مدت ۴۰ روز بیش از 4 هزار و ۲۰۰ اثر از ۹۲۳ هنرمند از ۸۸ کشور جهان به دبیرخانه این مسابقه ارسال شد.
وی در ادامه تصریح کرد: این تعداد شرکتکننده در یک مسابقه هنری تجسمی یک آمار بینظیر در سطح دنیا به حساب میآید و حضور هنرمندان جهان در این اتفاق بشردوستانه، ستودنی است.
شجاعی طباطبایی درباره جزئیات آمار مربوط به شرکتکنندگان این مسابقه گفت: بیشترین شرکتکنندگان به ترتیب از ایران با ۴۳۶ هنرمند، ترکیه با ۸۳ هنرمند و چین با 74 هنرمند بودند. همچنین هنرمندانی از کشورهای برزیل، کلمبیا، مکزیک، روسیه، صربستان، اسپانیا، اوکراین و ایتالیا با ارسال آثار درخشان، حضوری موثر در این مسابقه داشتند.
دبیر مسابقه بینالمللی کارتون و کاریکاتور «ما کرونا را شکست میدهیم» به بخشهای مختلف این مسابقه اشاره کرد و گفت: این مسابقه، چند موضوع را در بر میگرفت؛ روحیهبخشی به مردم برای مبارزه با کرونا، توجه و ادای دین نسبت به مدافعان سلامت یعنی پزشکان، پرستاران و کادر درمان، رعایت مسائل بهداشتی و بخش چهارم هم سیاسی بود.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی
آجانکشی ترامپ در تهران
هدف رافائل گروسی از سفر به ایران، معتبرسازی گزارشهای جعلی سرویسهای جاسوسی آمریکا و رژیمصهیونیستی
و متعهد کردن ایران به حفظ رژیم بازرسیهای گسترده و پذیرش ادامه نظارتهای گسترده فراپروتکلی آژانس است
کمیل نقیپور: مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز گذشته با رئیس سازمان انرژی اتمی و وزیر امور خارجه دیدار و گفتوگو کرد. به گزارش «وطن امروز»، رافائل گروسی که شامگاه دوشنبه وارد تهران شد روز گذشته با علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی و محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه گفتوگو کرد.
رافائل گروسی روز گذشته در کنفرانس خبری با علیاکبر صالحی گفت: دستور کار گستردهای داریم و بحث اصلی ما موضوع استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای است و امروز صبح صحبتهای زیادی داشتیم و بحثهای ما امروز عصر مجدد ادامه پیدا میکند.
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پاسخ به اینکه برخی مدعی هستند که از زمان روی کار آمدن شما تعامل ایران و آژانس دستخوش سیاسیکاری شده است، نظر شما چیست؟ گفت: از زمانی که من آمدم تغییری ایجاد نشده است. با ایران همکاری متقابل و فشرده داشتیم و ایران از نظر بازرسیها و تیمهای آژانس که به ایران میآیند همکاری گستردهای دارد و برخی سوالات مطرح است که امروز هم درباره آنها صحبت کردیم. از این رو معتقدم هیچ تغییری در رویکرد آژانس ایجاد نشده است و همکاری ما تداوم دارد و قرار است گسترده شود.
وی همچنین پس از دیدار با ظریف گفت: دیداری با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران داشتم تا گفتوگوهایی که در تهران در حال انجام است، تداوم یابد. از تمایل وی برای افزایش همکاریها با آژانس بینالمللی انرژی اتمی قدردانم.
مدیرکل آژانس در حالی راهی تهران شده است که در آخرین نشست شورای حکام آژانس انرژی اتمی، این شورا قطعنامه پیشنهادی تروئیکای اروپا علیه ایران را به تصویب رساند. در این قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران خواست در اجرای توافقنامه پادمانی و پروتکل الحاقی آن کاملا با آژانس همکاری کرده و بدون تاخیر خواستههای آژانس را اجابت کند. این قطعنامه که از جانب فرانسه، آلمان و انگلیس ارائه شد، با نسبت رأی ۲۵ به ۲ و ۷ مورد پرهیز از رأیدهی تصویب شد. در گزارشی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره تصویب قطعنامه شورای حکام منتشر کرد، آمده است: این قطعنامه پیرو گزارشهای مدیرکل آژانس در ماههای مارس و ژوئن ارائه شده که بیانگر اقدامات آژانس و تعامل آن با ایران برای شفافسازی اطلاعات مربوط به درستی و کامل بودن اظهارات ایران تحت معاهده پادمان و پروتکل الحاقی آن است، از جمله عدم دسترسی به 2 محل مشخصشده از جانب آژانس و عدم شفافسازی در رابطه با سوالهای آژانس درباره مواد و فعالیتهای هستهای اعلامنشده احتمالی در ایران. قطعنامه مربوط بر اهمیت پایبندی کامل کشورها به تعهدات پادمانیشان و تسهیل دسترسی لازم در مواقع مورد توجه آژانس تأکید کرد. همچنین در این قطعنامه بر «نقش ضروری و مستقل» آژانس در راستیآزمایی پایبندی ایران به تعهدات پادمانی آن در زمینه تضمین معتبر ماهیت منحصرا صلحآمیز برنامه هستهای ایران نیز تأکید شد.
2 ماه پس از تصویب این قطعنامه، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی راهی ایران شد تا درباره اجرایی کردن مصوبات این قطعنامه از جمله صدور مجوز دسترسی به اماکن مدنظر آژانس با مقامات ایرانی گفتوگو کند. هر چند روز گذشته علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی گفت که «ایران در این چند سال که پرونده تصنعی برایش در آژانس ایجاد شده زیر بار خواستهای خارج از چارچوبهای قانونی نرفته و نمیرود و ما بر اساس حاکمیت و منافع ملی حرکت میکنیم و الان هم در چارچوب مقررات و تکالیف مذاکره و عمل میکنیم» اما اظهارات سخنگوی او در سازمان انرژی اتمی نشان میدهد دولت روحانی قرار است بار دیگر در برابر درخواست خارج از قاعده آژانس کوتاه بیاید.
بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی روز دوشنبه درباره اهداف سفر گروسی به ایران گفت: در گزارش قبلی شورای حکام هم بحث 2 مکان مطرح شد و ما دلایل خودمان را داشتیم که تحت چه عنوان باید دسترسی بدهیم یا ندهیم. معمولا اینها باید با سوال شروع شود، سوال باید مبنایی داشته باشد، نمیتواند هر سوالی مطرح شود، باید مدرک داشته باشد، این مدارک نمیتواند مدارک جاسوسی باشد. وی ادامه داد: من مقالهای در روزنامه ایراندیلی نوشتم؛ استنادات خودمان را نسبت به این بحث آژانس بیان کردیم. مواردی مثل تورقوزآباد بوده که در عین حال آنها هم دلیلی ندارند و ما هم حقمان است که پاسخ ندهیم اما برای اینکه آن دشمنان از این موقعیت سوءاستفاده نکنند داوطلبانه راههایی را پیدا کردیم که نگرانیها رفع شود. اکنون هم دنبال آن هستیم با روشهایی که نگرانیها برطرف شود بگوییم خیلی خب، این دسترسی و ببینید که چیزی نیست اما داستان این است که این مساله باید یک بار برای همیشه تمام شود، چرا که کشورها یک احترام حاکمیتی دارند و نمیتوانند بیجهت مورد سوالات متعدد و بیسند واقع شوند. به همین دلیل تلاش میکنیم ضمن در نظر گرفتن نگرانیهای خودمان، به ملاحظات آژانس هم توجه کنیم و دست دشمنان خودمان را هم که به دنبال این هستند صرفا با یک نه گفتن، ایران را با آژانس درگیر کنند، ببندیم.
کمالوندی درباره مکانهایی که آژانس درخواست بازرسی از آنها را داده است، گفت: در حال حاضر 2 مکان مورد نظر آژانس است که مختصات جغرافیاییاش را داده است؛ یکی بین شهرضا و آباده و یکی هم نزدیک تهران است. در این دو مورد صحبت از این بوده که باید حتما پایان کار باشد، یعنی به این شرط که دیگر بعد از این نگویند حالا باز جای دیگر به همین شکل را بررسی کنیم. آنها میتوانند بر اساس گزارش خود ما (گزارش برای پادمان است و اظهاریه برای پروتکل) سوالی داشته باشند یا چنانچه در حین بررسیهای خودشان به سوالی برمیخورند یا دسترسی میخواهند در داخل سایت یا سایتهایی که ما اعلام کردهایم، میتواند باشد ولی اگر غیر از اینهاست باید مبانی و مستندات قوی حقوقی ارائه کنند. اگر این نباشد سنگ روی سنگ بند نمیشود، از فردا هر کشوری میتواند اسناد جاسوسی ارائه کند و بعد آژانس برود به نمایندگی از آن بررسی کند و گزارش هم بیاورد و چون آن کشور هم عضو است میتواند آن را ببیند و استفاده کند، یعنی وسیله کمک به سرویسهای جاسوسی شود.
بنابراین با توجه به رویه سیاستهای دولت روحانی، نتیجه سفر گروسی مشخص است؛ صدور مجوز برای بازرسان آژانس به منظور بازرسی از اماکنی که بر مبنای اطلاعات سرویسهای جاسوسی و تحت فشار آمریکا در دستور کار آژانس قرار گرفته است.
بازی آژانس علیه ایران در نتیجه انفعال بیسابقه دولت روحانی در برابر آژانس و بازرسان آژانس است. آژانس در حالی در مسیر تقابل و بهانهگیری در موضوع ایران است که 92 درصد بازرسیهای آژانس درباره برنامه هستهای ایران است.
محمدجواد ظریف در نامهای که 30 مرداد به دبیرکل سازمان ملل در واکنش به اقدام آمریکا در راهاندازی مکانیسم ماشه نوشت، اشاره کرد «قدرتمندترین» رژیم بازرسی آژانس درباره برنامه هستهای ایران اعمال میشود: «برنامه (هستهای ایران) همچنان تحت «قدرتمندترین» رژیم بازرسی در تاریخ قرار دارد، به نحوی که از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹ بیش از ۹۲ درصد از کل بازرسیهای قابل مقایسه جهانی آژانس، در ایران انجام شده است».
اعمال قدرتمندترین رژیم نظارتی علیه ایران که تیم مذاکرهکننده هستهای ایران به ریاست ظریف در جریان توافق هستهای به صورت داوطلبانه پذیرفته بود، دسترسیهای فراتر از پادمان و حتی فراتر از پروتکل الحاقی را در اختیار بازرسان آژانس قرار داد. در نتیجه این سطح دسترسی، بازرسان آژانس که به گفته کمالوندی با سرویسهای جاسوسی در ارتباط هستند، بیش از 33 نوبت در قالب پروتکل الحاقی یا فراتر از آن از تأسیسات سری ایران که بعضا شامل تأسیسات نظامی نیز میشده است، بازرسی به عمل آوردند، با این حال آژانس نه تنها این اقدام را در چارچوب حسننیت ایران به حساب نیاورد، بلکه از آن به عنوان فرصتی برای ایجاد ابهام یا فشار بیشتر علیه ایران بهره گرفت. علاوه بر این اقدام ایران در صدور مجوز گسترده به بازرسان آژانس برای نظارت و بازرسی از هر مکانی که به نظر آنان مشکوک میرسد، نه تنها باعث نشده رویه آژانس مبنی بر معتبر شمردن گزارش سرویسهای جاسوسی کشورهای دیگر درباره برنامه هستهای ایران را تغییر دهد، بلکه این رویه در سالهای گذشته پررنگتر از قبل شده است.
نکته مهمتر آنکه، حضور گروسی در ایران هر چند در ظاهر و به گفته مقامات ایرانی ربطی به ماجرای فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی آمریکا ندارد اما در واقع با این موضوع ارتباط مستقیم دارد. به زعم مقامات آمریکایی، تحریمهای سازمان ملل کمتر از 30 روز دیگر علیه ایران فعال میشود و همین امر احتمال دارد سبب خروج ایران از برجام شود. خروج ایران از برجام طبیعتا فروپاشی رژیم بازرسی گسترده آژانس را به دنبال دارد، چرا که این رژیم بازرسی منحصربهفرد در نتیجه برجام علیه ایران به اجرا درآمده است، بنابراین آمریکا علاوه بر طراحی یک بازی جدید علیه ایران به منظور ایجاد ابهام درباره اقدامات ایران در 2 مکان مدنظر آژانس، به دنبال حفظ رابطه فعلی ایران و آژانس است که اگر این رابطه در همین سطح حفظ شود، رژیم بازرسیهای برجامی نیز به رغم بازگشت تمام تحریمها علیه ایران محفوظ خواهد ماند.
ارسال به دوستان
ستاره قاپ
میزگرد «وطن امروز» با حضور مدیرعامل سابق شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی و مدیرعامل سابق شرکت ملی مهندسی ساختمان نفت درباره آمارهای اشتباه وزارت نفت و ادعاهای مطرح شده درباره نقش زنگنه در ساخت پالایشگاه ستاره خلیج فارس
حمید کمار - محمد نجارصادقی*: دوشنبه همین هفته بود که وزیر نفت پس از آیین بهرهبرداری از چند طرح ملی، ادعاهایی جنجالی درباره نقش خود در به ثمر رسیدن پالایشگاه ستاره خلیجفارس مطرح کرد. بیژن زنگنه گفت: بنیان پالایشگاه ستاره خلیجفارس در زمان من گذاشته شده و اسنادش هم موجود است. افزایش ظرفیت پالایش پالایشگاههای داخلی را نیز شاهد هستید؛ چه فردی پالایشگاه بندرعباس را به ظرفیت نهایی رسانده است؟! ظرفیت روزانه پالایش نفت کشور اکنون ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه است. وی در ادامه ادعاهای جنجالی خود با اشاره به اینکه آغاز و پایان پالایشگاه ستاره خلیجفارس کار ما بوده است، ادامه داد: «اگر این دولت نبود حتی یک واحد پالایشگاه ستاره خلیجفارس هم عملیاتی نمیشد و این پیشرفتها و کارها با مدیریت جلو رفت، خون دل خوردیم تا این پالایشگاه به نتیجه رسید. هر فردی میخواهد افتخار آن را نصیب خود کند میتواند این کار را بکند، خدا و هر انسان منصف و متخصصی میداند آغاز روند اجرای پروژه ساخت پالایشگاه ستاره خلیجفارس در دولت اصلاحات بود و در این دولت پایان یافت. بخش نخست این پالایشگاه نیز در دولت یازدهم و 2 بخش دیگر آن در دولت دوازدهم عملیاتی شد و اکنون نیز ظرفیت آن افزایش یافته که آن هم کار ما بوده است». این اظهارات بهانهای شد تا «وطن امروز» در میزگردی با حضور 2 نفر از پیشکسوتان صنعت نفت که از مرحله ایدهپردازی در جریان این پروژه بودهاند، تاریخچه پالایشگاه ستاره خلیجفارس را از مراحل اولیه ایدهپردازی تا مهرماه سال 1392 بررسی و ادعای زنگنه درباره نقش خود در این پالایشگاه را راستیآزمایی کند.
* * *
* به عنوان نایبرئیس هیأتمدیره پالایشگاه ستاره خلیجفارس توضیح دهید امکانسنجی و جرقه اولیه ساخت این پالایشگاه چه زمانی زده شد؟
فرهاد احمدی: سال 83 فازهای یک تا 5 پارس جنوبی به سرویس اضافه شده بودند. این یعنی حجم تولید گاز و میعانات گازی به حد قابل قبولی رسیده بود و به صورت دقیق 75 تا 80 هزار بشکه میعانات از میادین گازی برداشت میشد. از این ظرفیت باید به نحوی استفاده میشد؛ 2 راه وجود داشت؛ اول اینکه صادر میشد و دوم بحث پالایش بود. تا آن زمان ایران میعانات گازی را صادر نکرده بود و از سوی دیگر رهبر انقلاب هم تاکید ویژهای بر جلوگیری از خامفروشی داشتند، در نهایت تصمیم به احداث پالایشگاه گرفتیم. مطالعات این طرح سال 84 شروع شد و در این سال شرکت طراحی و ساختمان نفت (ODCC) و شرکت هندی ETL، بحث امکانسنجی آن را با محوریت آقای حاجرسولیها، مجری طرح شروع کردند. این یک طرح اولیه بود و تا سال 85 نمیتوانستیم آن را یک پروژه تلقی کنیم. در ادامه فازهای بیستگانه عسلویه هم به این موضوع اضافه شد. با افزایش چشمگیر حجم میعانات گازی و مشاهده ارقام و اعداد، محاسبات درباره اینکه چه میزان سرمایهگذاری صورت گیرد شروع شد. در این دوره آقای زنگنه هم حضور نداشت که مانع کار شود. با امکانسنجی صورت گرفته به تولید 360 هزار بشکهای رسیدیم.
* چه زمانی مطالعات اولیه و امکانسنجیها به پایان رسید و پروژه به صورت رسمی کلید خورد؟
فرهاد احمدی: سال 85 به این نتیجه رسیدیم که میتوانیم این کار را شروع کنیم. شرکتی به نام ستاره خلیجفارس برای این کار ایجاد شد، پیش از این اقدامات این مجموعه ذیل عنوان پروژه طرح میعانات گازی پالایشگاه بندرعباس مطرح میشد. کلمه «ستاره» در عبارت «ستاره خلیجفارس» هم برگرفته از نام یکی از شرکای طرح که شرکتی اندونزیایی به اسم «استار پترولیوم» بود، گرفته شد. به صورت رسمی دیماه سال 85 شرکت پالایشگاه نفت ستاره خلیجفارس ثبت شد که مدیرعامل آن مرحوم کراچیان و مجری طرح آقای حاجرسولیها بودند. جا دارد در همین جا از زحمات تمام این عزیزان و دیگر اشخاصی که تحت هر عنوانی در این مسیر قدم برداشتند تشکر کنم.
پروژه و طرحهای اینچنینی مانند دوی امدادی هستند؛ نفر اول پروژه را پیش میبرد و تقدیم نفر دوم میکند، نفر دوم هم به همین صورت و این روند تا پایان ادامه دارد. اینکه بگوییم کسی که از خط پایان گذشت تمام کارها را کرده، ناثواب است. در نهایت تا سال 86 تمام مجوزها اخذ و اقداماتی مانند لولهکشیها برای این پروژه انجام شد. این تاریخچه شروع کار بود.
متاسفانه روزی که آقای زنگنه به وزارت نفت آمد عنوان کرد پالایشگاه ستاره خلیجفارس به دلیل سوءمدیریتهایی که داشته باید مورد مطالعه موردی توسط دانشگاهها قرار گیرد. همین جا جرقه انتقادات شروع شد و تمام اصحاب پروژه تغییر کردند. این اقدامات، فنی و در شأن وزیر جمهوری اسلامی نبود. ممکن است وزیر یا رئیسجمهور از یک تفکر یا ارگانی انتخاب شوند اما زمانی که رئیسجمهور یا وزیر شدند برای همه مردم هستند و حق ندارند جناحی و گروهی برخورد کنند.
* آقای زنگنه اخیرا گفتهاند اگر این دولت نبود هنوز هم یک واحد پالایشگاه ستاره خلیجفارس نبود؛ با توجه به سابقهشان این موضوع را قبول دارید؟
جلیل سالاری: موضوعات مطرح شده توسط آقای زنگنه آدرس غلط دادن است و برای چنین ادعاهایی هیچ سندی هم ارائه نکردهاند. همواره مطرح کردهایم که اگر ادعایی هست، تیمهای کارشناسی را مسؤول پیگیری این موضوع کنیم. واقعیت این است زمانی که ایشان به وزارت رسیدند، گفتند ستاره خلیج فارس بدترین طرح ممکن است. به لولهکشیها و مخزنهای ایجادشده ایراد گرفتند و حتی به اینکه کار در ۳ فاز در حال پیگیری بود، نقد داشتند. تمام این مسائل را به صورت فنی پاسخ دادیم. در نهایت آقای زنگنه مطرح کردند که کار پیشرفتی نداشته است که این بدترین آدرس غلطی بود که در این باره داده شد.
این موضوع در حالی مطرح شد که خود شخص آقای وزیر چندی پیش از آن در نامهای به آقای جهانگیری به پیشرفت فیزیکی 69 درصدی پروژه ستاره خلیج فارس تا سال ۹۲ اذعان کرده بودند.
البته آمار دقیقتر 73 درصد بود. از تمام اینها گذشته، نباید آقای زنگنه طرحی که هیچ نقشی در آن نداشته و حتی در روند آن تاخیر ایجاد کرده را مصادره به مطلوب کند.
این طرح سال 88 زمانی ادامه پیدا کرد که تمام خارجیها به دلیل تشدید تحریمها ایران را ترک کردند؛ مطمئن هستم اگر زنگنه در آن شرایط وزیر بود، کل کار را تعطیل میکرد تا دوباره یک خارجی کار را شروع کند اما در آن مقطع با تدبیری که صورت گرفت شرکت فلات و قرارگاه کار را دست گرفتند.
* مخالفت آقای زنگنه برای پالایشگاهسازی در موارد دیگر هم وجود داشت؟
جلیل سالاری: بله به کرات، ما موضوع کیفیسازی پالایشگاه بندر عباس را در دوره ایشان نتوانستیم اجرایی کنیم اما به محض خروجشان از دولت، این کار را شروع کردیم؛ تا سال 92 به 85 درصد پیشرفت رسید، سال 93 به 94 درصد، سال 95 به نزدیک 98 درصد رسید و در نهایت سال 96 به 99 درصد رسید. این یعنی در زمان ایشان روند کیفیسازی با سرعت بسیار پایینی پیگیری شد. یا پالایشگاه لاوان با پیشرفت 95 درصدی در سال 92 تحویل دولت تدبیر و امید شد و تا سال 95 تنها به 98 رسید.
این سرعت پیشرفت را شما با سرعت ستاره خلیج فارس در دورهای که خارجیها، ایران را به دلیل تحریمها ترک کردند (90 تا 92) مقایسه کنید.
* ستاره خلیجفارس سال 96 افتتاح شد اما باز هم واردکننده بنزین بودیم؛ چگونه این اتفاق افتاد؟
جلیل سالاری: ستاره خلیج فارس را فروردین سال 96 افتتاح نمایشی کردند دلیل آن هم انتخابات بود. نمایشی بودن آن آنجایی مشخص شد که ما در این سال رکورد واردات بنزین را شکستیم و روزانه 13 میلیون لیتر بنزین وارد کردیم. به کلی نفس ایجاد ستاره خلیج فارس تامین بنزین کشور بود که در این سال ناکام بود.
سال 95 هم نزدیک به 12 میلیون لیتر در روز بنزین وارد کشور میکردیم، این یعنی 17 میلیارد لیتر از ابتدای سال 92 تا سال 97 در این سیستم واردات اتفاق افتاده است.
درباره فعالیت پالایشگاه ستاره خلیج فارس، این پالایشگاه سال 96 تنها با 77 هزار بشکه فعالیت داشت که به معنای تولید روزانه 6 میلیون لیتر بنزین است و سال 97 به 21 میلیون لیتر و نهایتا سال 98 به 36 میلیون لیتر بنزین در روز رسید.
تصور کنید این فرصتسوزی آشکار در تکمیل این پروژه در این سالها چه هزینهای برای کشور ایجاد کرده است. در همین دوره 17 میلیارد لیتر واردات بنزین داشتیم.
با تدابیر و برنامهریزیای که پیش از این وجود داشت، سال 91 تنها روزی 5/1 میلیون لیتر واردات بنزین وجود داشت.
از سال 94 شما 10 میلیون لیتر روزانه وارد کردید، 12 میلیون لیتر در روز در سال 95 وارد کردید، 13 میلیون لیتر در روز در سال 96 وارد کردید، سال 97 هم 5/4 میلیون لیتر وارد کردید. خب! این سرمایه را اگر میآوردیم چند پروژه پالایشگاهی میتوانستیم درست کنیم. این نشان میدهد آقای زنگنه اعتقادی به ستاره خلیج فارس نداشتند.
موضوع مهمتر بحث واگذاری ستاره خلیج فارس است که طبق ماده 127 برنامه پنجم توسعه از واگذاری مستثنا است. پروژهای که با دلار 1200 تومانی تامین بودجه شده بود را آقای وزیر با قیمت دفتری واگذار کردند. جا دارد این موضوع را بگویم که کل پروژه ترهین بوده است. مگر میشود وثیقه در وثیقه کار انجام داد. البته دیوان محاسبات به این قضیه ورود کرده و نتیجه گرفته است که حدود 500 میلیارد تومان به دولت خسارت وارد شده و منابع مالی حیف و میل شده است.
با این تفاسیر، تاخیر پروژه یک طرف، اتفاقی که رخ داده هم یک طرف. بعد بیاییم به پروژهای که اساسا با مکانیابی و خط لولهاش مشکل داشتیم بگوییم کار ما بوده است.
متاسفانه کسانی که کارنامه خالیای دارند و در مقام پاسخگویی قرار گرفتهاند، دست به دامن اقدامات اشخاص دیگر شدهاند.
سال 93 زنگنه گفت فاز یک ستاره خلیج فارس در سال 94 بهرهبرداری میشود. سال 94 گفت در نیمه دوم سال. سال 95 گفت پایان سال. اگر واقعا این یک پروژه ملی و حیاتی است باید دغدغه وزیر باشد و چالشهای این پروژه را بررسی کند. موضوع اینجاست که اساسا اعتقادی به این پروژه نبوده است. پیش از این به صورت ماهانه 35 میلیون یورو به این پروژه تزریق میشد؛ بررسی شود بعد از سال 92 چقدر بوده است. میزان بدهی وزارت نفت به قرارگاه نشاندهنده تامین مالی اندک این پروژه است.
* راه حل این اختلاف درباره ایجاد پالایشگاه ستاره خلیج فارس چیست؟
فرهاد احمدی: هر پروژهای گزارش پیشرفت هفتگی و ماهانه دارد. بهترین ملاک قضاوت درباره پیشرفت هر پروژهای، گزارش پروژه است. بنده نایبرئیس هیأت مدیره پروژه ستاره خلیجفارس بودم و مهرماه 92 عزل شدم. وزارت نفت برای اثبات ادعای خود میتواند گزارش مهرماه 92 پروژه ستاره خلیجفارس را منتشر کند. این گزارش تمام اطلاعات از قبیل پیشرفت فیزیکی، پیشرفت مالی، تجهیزات تامین شده و... را دارد. این گزارش را ملاک قضاوت قرار دهیم. بنده این گزارش را همراه خود دارم. طبق این گزارش در 25 شهریور 92 این پروژه ریپلن (بازطراحی) شد، یعنی مجددا بازخوانی شد. چون تا قبل از ورود شرکت فلات به این پروژه، 3 پیمانکار عوض شد، برخی قراردادها با خارجیها بسته شد و آنها به دلیل تحریم پروژه را نیمهکاره رها کردند. این موضوع باعث شد پروژه در 25 شهریور 92 ریپلن شود. در این ریپلن، مشخص شده فازهای یک، 2 و 3 در چه زمانی تمام میشود. طبق این گزارشها و بر اساس پیشرفت پروژه از مهندسی پروژه تا اقلام مورد نیاز و اجرای آن، در این گزارش آمده است اما درباره موضوع تامین مالی پروژه، قرار بود طرفهای مختلفی منابع مالی آن را تامین کنند. بر اساس برنامه اولیه، منابع تامین مالی پروژه ستاره خلیجفارس به شرح زیر تعیین شده بود:
آورده سهامداران 722 میلیون یورو، صندوق انرژی 600 میلیون یورو، شرکت نیکو جمعا یک میلیارد و 200 میلیون یورو، صندوق توسعه ملی 650 میلیون یورو و در نهایت اوراق مشارکت 3 هزار میلیارد تومان. جمعا 3 میلیارد و 800 میلیون یورو کل بودجه پیشبینی شده برای این طرح بود.
تا پایان دولت دهم، 2 میلیارد و 346 میلیون یورو تامین مالی صورت گرفت، بنابراین پیشرفت مالی این پروژه تا پایان دولت دهم حدود 62 درصد بوده است. پروژهای که 62درصد پیشرفت مالی و بیش از 70 درصد پیشرفت فیزیکی دارد، چگونه میتوانیم بگوییم دیگران سهمی در آن نداشتند؟ این کاملا بیانصافی است. من تاکید میکنم نگاه ما باید از وابستگیهای گروهی و جناحی جدا شود. همه در این پروژه سهم داشتند. هیچکس خدمات شرکت ملی مهندسی و ساختمان نفت ایران در شکلگیری این پروژه را ندیده است. زحماتی که کارکنان و مهندسان شرکت پالایش و پخش کشیدهاند را کسی ندیده است. بنابراین مصادره پروژه ستاره خلیجفارس به نام یک شخص و یک دوره خاص به هیچوجه اخلاقی نیست.
ستاره خلیجفارس یک پروژه ملی است و متعلق به هیچ شخص، جناح یا گروه خاصی نیست اما چون درباره دولت قبل و مجموعه قبل صحبت شده، ما مجبور به پاسخ شدهایم. تا امروز هم بنده چنین صحبتی نکردهام. حرف ما این است که در کارنامه دولت قبل، 70 درصد پیشرفت اجرایی پروژه ستاره خلیجفارس ثبت شده و در دولت کنونی 30 درصد مابقی اجرا شده است. دست هر دو دولت درد نکند. نباید وقت و انرژی خود را به این مسائل صرف کنیم و باید به فکر ستاره خلیجفارس بعدی باشیم. ما نباید برای توجیه کمکاری خودمان، دیگران را زیر سوال ببریم.
ما از آقای زنگنه که شیخالوزراست و 30 سال در این کشور وزیر بوده و 15 سال آن را فقط در وزارت نفت بوده، انتظار اینگونه اظهارات را نداریم. آقای زنگنه وزیر نفت جمهوری اسلامی است نه وزیر نفت یک جناح خاص! بنابراین باید همه را زیر چتر حمایت خود بگیرد. خواهش میکنم برای حل مساله پیشرفت پروژه ستاره خلیجفارس، وزارت نفت گزارش پیشرفت پروژه را منتشر کند تا این بحثها تمام شود.
* بهمنماه سال ۹۷ زنگنه گفت اگر برجام نبود هرگز پالایشگاه ستاره خلیج فارس راهاندازی نمیشد و امروز کمبود بنزین داشتیم؛ واقعا برای راهاندازی ستاره خلیج فارس احتیاجی به برجام بود؟
جلیل سالاری: بیانصافی زمانی بود که گفته شد پس از برجام کمپرسورها وارد ایران شد و توانستیم کار پتروپالایشگاه را به اتمام برسانیم. سوال اینجاست که مگر ما در پالایشگاه اراک کار نمیکردیم. مگر مشکلی داشتیم؟
روزی 15 تا 20 میلیون دلار خسارت به کشور وارد شده است، امروز از این صحبت میکنیم که اگر ما نبودیم این پروژه به نتیجه نمیرسید؛ این پروژه نتیجه تلاش داخلی و حضور توانمند داخلی بوده است. برجام نه تنها کمک نکرد باعث ضرر و زیان شد.
* در این سالها وزارت نفت اقدامی برای پالایشگاهسازی کرده است؟
جلیل سالاری: اکنون با گذشت 7 سال از عمر دولت، لازم است وزارت نفت گزارشی از ساخت، تکمیل و ارتقای پالایشگاههای کشور ارائه دهد. ضروری است وزارت نفت توضیح دهد طرح پالایشگاه سیراف را به کجا رسانده و این پروژه چه میزان پیشرفت داشته است؟ اکنون در پالایشگاه ستاره خلیجفارس روزانه مبلغ سنگینی به دلیل عدمالنفع به کشور تحمیل میشود و علت آن هم جابهجا کردن این پالایشگاه از بندرعباس به جاسک است. قرار بود پالایشگاه نفت خام فوق سنگین هرمز با ظرفیت 300 هزار بشکه کنار پالایشگاه ستاره خلیجفارس ساخته شود. الان روزانه 22 تن هیدروژن سوخت میشود. همچنین فصل مشترکهایی بین پالایشگاه هرمز و ستاره خلیجفارس بوده است. چرا این مصوبات ابطال شده است؟ چرا مجوز پالایشگاه خوزستان با صرف بیش از 50 میلیارد تومان سرمایهگذاری باطل شد، آن هم در حالی که در مرحله واگذاری بخش خصوصی حاضر به خریداری آن با مبلغ 120 میلیارد تومان شده بود؟ وزارت نفت توضیح دهد اگر واقعا معتقد به پالایشگاهسازی است، چه طرحهایی برای پالایشگاهسازی تعریف کرده و هر یک چقدر پیشرفت داشته است؟
* به عنوان یک کارشناس زبده نفتی بفرمایید برنامه پیشروی وزارت نفت چه باید باشد؟
فرهاد احمدی: یکی از اهداف آقای زنگنه از روزی که بازگشت، انتقامگیری بود. این انتقامگیری در گفتار، رفتار و انتصابات ایشان مشخص است. این اقدامات در شأن وزیر جمهوری اسلامی نیست. هنر یک وزیر این است که بتواند با مدیریت درست، مخالفان خود را هم به موافق تبدیل کند نه اینکه تمام مخالفانش را بیرون کند اما آقای وزیر گفتند هر کس که مخالف این دولت است اصلا چرا سرکار میآید و خودش باید برود. آخر این چه صحبتی است؟ ما که دشمن دولت نیستیم. ما با نظرات دولت مخالف هستیم. ما مخالف پالایشگاه نساختنیم. ما با پتروشیمی نساختن مخالفیم. ما با خامفروشی مخالفیم. ما با سیاستی که به ضرر کشور باشد، مخالفیم. هنگام بازدید رهبر انقلاب از پژوهشگاه صنعت نفت در سال 90، ما با گزارش مصور عنوان کردیم که میتوانیم پالایشگاه تمامایرانی داشته باشیم و روی پای خودمان بایستیم. بیشترین انتظار برای ایجاد اشتغال فارغالتحصیلان از وزارت نفت است اما در این سالها چقدر اشتغال ایجاد شده است؟
سوال اول ما این است: نفتی که از زمین بیرون میآید را باید چکار کنیم؟ آن را بریزیم در باک ماشین؟ بریزیم در باک کشتی؟ خب! نخستین جایی که این نفت باید برود، پالایشگاه است و آقای زنگنه هم از روز اول گفتهاند ساخت پالایشگاه، اقتصادی نیست و این یعنی آب از سرچشمه بسته شده است.
به عنوان یک مثال عمومی عرض میکنم که ماست گرانتر است یا شیر؟ کره گرانتر است یا شیر؟ پنیر گرانتر است یا شیر؟ خب! تمام این اقلام از شیر تهیه میشوند و قطعا از شیر گرانتر هستند. در کشور هم این همه صنایعی که میبینیم از نفت ساخته شده است، توسط پالایشگاهها ایجاد میشود. در تمام دنیا هم اینطور نیست که نفت را درجا به محصولات پتروشیمی تبدیل کنند. پس پالایش نفت حتی اگر صرفه اقتصادی نداشته باشد هم باید انجام بشود.
در همین 8-7 سال اخیر ببینید کشورهایی مانند کرهجنوبی، چین، هند و عربستان چند عدد پالایشگاه تاسیس کردهاند.
درخواست ما این است که کارها را به کارشناسان دلسوز، انقلابی و با تفکر جهادی که در همین وزارت نفت حضور دارند، بسپارید؛ خواهید دید مانند گذشته، وضعیت نفت را چگونه بهتر میکنیم و چگونه نفت دوباره موتور محرک اقتصاد کشور میشود.
کسی که یک روز هم سابقه نفتی ندارد را چگونه در صدر مسؤولیتهای وزارت نفت قرار میدهید؟ با این نگاهها به جایی نمیرسیم.
سخن بنده شاید تلخ باشد اما حقیقتی است که نمیشود انکارش کرد. وقتی کسی را که یک روز سابقه نفتی ندارد در صدر مسؤولیت قرار دهید، طبیعی است تا بخواهد یک مدیر نفتی با تخصص بشود سالها طول میکشد و کشور باید تاوان این سالها را بپردازد.
ما با این روند مدیریت، افزایش جمعیت و مصرف، به واردکننده بنزین تبدیل خواهیم شد و این اتفاق زیبنده کشوری با 110 سال سابقه نفتی نیست. این راه غلط است و ما باید صادرکننده نفت، محصولات، دانش نفتی و تجهیزات نفتی باشیم.
ارزش بازار نفت در دنیا چقدر است و سهم ما از این بازار چقدر؟ اگر حتی در یک جای دورافتاده پالایشگاهی، واحد پتروشیمیای احداث شود و بگویند ایران آن را ساخته است، آن وقت میتوانیم بگوییم ما در دانش و مهندسی پیشرفت کردهایم. سهم ما در بازار مهندسی نفت چقدر است؟ سهم پیمانکاری ما در دنیای نفت چقدر است؟ ما انتظار نداریم آقای وزیر خودش در یک پروژه حضور پیدا کند اما بالاخره آن پروژه مدیر و مجری دارد و باید کارهایی را که به آنها سپرده شده است انجام بدهند. یک وزیر باید سیاستگذاری کلان را انجام دهد. آقای زنگنه هم در دور اول و هم در دور دوم برای رای گرفتن از مجلس برنامه ارائه کرده است. لطف کنند برنامه ایشان را بیاورند تا ببینیم چقدر پیشرفت کرده است. خب! همین برنامه نشاندهنده عملکرد یک فرد است. در غیر این صورت یک فرد میتواند با بهانههایی مانند اینکه برجام اتفاق نیفتاد یا تحریم بودیم، از زیر بار مسؤولیتها شانه خالی کند.
این خط و این نشان؛ وزارت نفت تا پایان دوره آقای زنگنه به یک زمین سوخته تبدیل خواهد شد. با زمین سوخته چه کاری میتوان کرد؟ چه محصولی میتوان در آن کاشت؟
* به نظر شما تا چه زمانی احتیاج به واردات بنزین نداریم؟
فرهاد احمدی: شخص آقای وزیر فرمودهاند ما از سال 1400 دوباره به واردکننده بنزین تبدیل میشویم. روشن است که اگر رشد مصرف کنترل نشود ما دوباره واردکننده بنزین میشویم. تا سال 1400 چقدر فاصله داریم؟ خب! الان چه کسی باید جلوی این اتفاق را بگیرد؟ چه کسی باید با احداث پالایشگاههای مختلف تولید بنزین را افزایش دهد؟
دیگران کاشتند و ما برداشت کردیم، خب! ما هم بکاریم تا دیگران برداشت کنند. شما کدام طرح پالایشگاهی را آغاز کردید که نسل آینده بخواهد بیاید آن را کامل کند. شما ساخت پالایشگاه سیراف را شروع کردید. تحویلش بدهید و بگویید با فلان مقدار پیشرفت ما این را تحویل دادیم. شما امروز هم که سیراف را استارت بزنید، حداقل تا 5 سال دیگر نمیتوانید آن را به جایی برسانید و این در حالی است که ما به گفته خودتان سال 1400 به واردکننده بنزین تبدیل میشویم.
موضوع بعدی این است که پالایشگاه سیراف، طبق گزارشات خود آقای وزیر باید 4 سال دیگر تحویل شود اما این اتفاق میافتد؟ مشاوران و معاونان ایشان چه کسانی هستند؟ چرا مشاوره خوب به ایشان نمیدهند. آیا در بدنه وزارت نفت دیگر از این کارشناسها وجود ندارد؟
نگاه آقای وزیر باید اصلاح شود. شما وزیر نفت هستید یا وزیر بخش دیگری؟ وظیفه وزارت نفت، اکتشاف، استخراج، استحصال، پالایش و تولید است. اگر قرار است یکی دیگر پالایشگاه بزند و یکی دیگر نفت را عرضه کند پس وزارت نفت را برای چه چیزی درست کردهایم؟ اگر نمیتوانید به رسالتتان عمل کنید اعلام کنید تا شخصی دیگر این کار را انجام دهد. چرا ما یک پالایشگاه به نام خودمان نداریم؟ این «چرا» را چه کسی باید پاسخ بدهد؟ کسی که بیشترین زمان مدیریت این مسؤولیت را داشته است باید پاسخگو باشد.
*گروه اقتصادی
ارسال به دوستان
دوقطبی به وجود آمده در انتخابات 2020 چگونه جامعه آمریکایی را دچار تشتت کرده است؟
مردم آمریکا؛ قربانی صفآرایی انتخاباتی احزاب
ثمانه اکوان: فضای انتخاباتی آمریکا با نزدیک شدن به ماه آبان، هر روز داغتر از روز پیش میشود. برگزاری کنوانسیون انتخاباتی دموکراتها و سخنرانیهای آتشین چهرههای معروف دموکرات علیه ترامپ از یک سو و برگزاری کنوانسیون انتخاباتی جمهوریخواهان و سخنرانیهای اعضای خانواده ترامپ در حمایت از او بر فضای دوقطبی موجود در آمریکا بشدت افزوده است. بحثهای انتخاباتی در آمریکا بویژه در شهرهای بزرگ، چند ماهی است به کف خیابانها کشیده شده است. از زمانی که اعتراضات به تبعیض نژادی و اقتصادی، سراسر شهرهای آمریکا را درنوردید تا هماینک که بحثهای انتخاباتی وارد فاز جدیتری شده، دعواها و درگیریهای مردمی بر سر حمایت از ترامپ یا دموکراتها بشدت بالا گرفته است. این درگیری و دوقطبی که کمپین انتخاباتی ترامپ نیز بشدت به دنبال آن بوده و آن را تشدید میکند، میتواند در نتیجه انتخابات به نفع او تمام شود و به قول ترامپ، جمعیت خاکستری سفیدپوست را که تاکنون نمیخواستهاند رأی دهند، پای صندوقهای رأی بکشاند. در شبکههای اجتماعی آمریکایی نیز همچنان که بحثهای مربوط به سخنرانیهای انتخاباتی مطرح میشود، فیلمهایی نیز دستبهدست میشود که در آن دستههای مختلف مردمی از نژادها و دیدگاههای سیاسی مختلف، به جان یکدیگر افتاده و کار را به زد و خورد فیزیکی با یکدیگر کشاندهاند!
شاید شکلگیری دوقطبیهای انتخاباتی برای جامعه ایرانی نیز چندان غیرعادی نباشد و جای شگفتی زیادی نداشته باشد اما انتشار برخی اخبار که تنها مختص آمریکا در روزهای باقیمانده به برگزاری انتخابات است، نشان میدهد دوقطبیهای انتخاباتی آمریکایی با مسالهای که عموما در کشورهای دموکراتیک متصور میشود، بسیار تفاوت دارد.
یکی از این اخبار، انتظار کارشناسان شهری در شهرهای مختلف ایالاتمتحده درباره شکل گرفتن جابهجاییهای عظیم در آمریکا بعد از انتخابات ریاستجمهوری است. چندی پیش روزنامه نیویورکتایمز گزارشی مردمی درباره فضای سیاسی- انتخاباتی در شهرهای مختلف تهیه کرد که زنگ هشدار در این باره را به صدا درآورد. در این گزارش تعدادی از کسانی که در محلههای حومه شهر زندگی میکردند، درباره نظرشان راجع به نامزدهای انتخاباتی بیان کرده بودند ترجیح میدهند کمتر در حضور همسایگان و دوستانشان درباره مسائل سیاسی صحبت کنند، چرا که از این مساله نگرانی دارند این کار باعث شود رابطه بین آنها از بین برود یا بدتر از آن، مجبور به درگیری با همسایگان و دوستانشان شوند. برخی از این افراد که احساس میکردند در بین همسایگان خود از نظر تفکر سیاسی تنها ماندهاند، همچنین بیان کرده بودند برنامه دارند بعد از انتخابات محله خود یا حتی شهرشان را تغییر دهند تا مجبور نباشند در جامعهای زندگی کنند که نقطهنظر سیاسی اکثریت مردم با آنها تفاوت دارد. این مساله البته بیشتر درباره طرفداران ترامپ و جمهوریخواهان مصداق داشته است. آنها دیگر نمیتوانستند محلههایی را که مردم در آن اکثرا دموکرات هستند تحمل کنند و اجازه دهند کودکانشان در مدرسههایی با تعلیمات معلمان دموکرات درس بخوانند!
* انتخابات و «مهاجرت سیاسی»
برخی از این جابهجایی با عنوان «مهاجرت سیاسی» بزرگ در درون آمریکا یاد میکنند و برخی دیگر از خانوادهها تنها به گفتن این جمله اکتفا میکنند: «فرار میکنیم!»
نکته جالب توجه این است که مهاجرت سیاسی در آمریکا تنها به انتخابات فعلی بازنمیگردد. این نوع مهاجرت از دهه 70 میلادی وجود داشته است. «بیل بیشاپ» نویسنده آمریکایی در کتاب خود در سال 2008 با عنوان «طبقهبندی بزرگ1» به تاریخچه این نوع مهاجرت و دودستگی عمیق در جامعه آمریکا اشاره کرده است. او در این کتاب مینویسد این نوع مهاجرت که آن را طبقهبندی اجتماعی مینامد، از دهه 70 میلادی در جامعه آمریکایی وجود داشته است و مردم ترجیح میدهند در محلههایی اقامت داشته باشند که فکر میکنند با همسایگان خود اشتراک فکری بیشتری دارند. از زمانی که این کتاب منتشر شده است، جامعهشناسان بیشتری در آمریکا به این طبقهبندی جدید در جوامع شهری پرداختهاند و سعی کردهاند جزئیات بیشتری برای این تئوری جالب توجه به دست آورند. سوال آنها این بوده است: آیا آمریکاییها واقعا در جابهجایی مکانی خود و خرید خانههای جدید به دیدگاه سیاسی همسایگانشان اهمیت میدهند؟ آیا تغییر الگوی رفتاری مردم در برخی ایالتها و شهرهای بزرگ آمریکا به دلیل جابهجاییهایی است که رخ داده یا اینکه نظر مردم در طول زمان تغییر کرده است؟ برای مثال آنها این سوال را مطرح میکنند که آیا رأی بسیار زیاد مردم حومه شهر در تگزاس به جمهوریخواهان به این دلیل است که جمهوریخواهان از ابتدا در این محلهها سکونت داشتهاند یا اینکه مهاجرت از لسآنجلس دموکرات به سمت تگزاس جمهوریخواه، هر سال بر میزان رأی جمهوریخواهان در این ایالت افزوده است؟ نکته جالب توجه در گزارش جدید نیویورکتایمز2 که هفته پیش منتشر شده، تئوری اولیه درباره مهاجرت سیاسی را تقویت میکند. گزارشگر این روزنامه بیان کرده است بنگاههای معاملات ملکی، در ایالتهای مختلف، حالا گزینههای دیگری را به خدمات خود نیز افزودهاند و در تبلیغات خود در ایالتها و شهرهای مختلف بیان میکنند متخصص در امر پیدا کردن محلههایی با همسایگان از نظر سیاسی همفکر با مشتریان خود هستند(!) این بنگاهها در برخی موارد خود به بنگاههای دموکرات و جمهوریخواه تقسیم میشوند و به عنوان مثال بنگاههای جمهوریخواه، به خانوادههای طرفدار جمهوریخواهان املاکی را پیشنهاد میدهند که در محلههای جمهوریخواهان است! برخی از این بنگاهداران که خود از اعضای حزب جمهوریخواه یا دموکرات نیز هستند، بتازگی نظریههای دیگری را نیز پیشنهاد دادهاند که میتواند بر الگوی رأیدهی مردم تأثیر بگذارد. به عنوان مثال یکی از این افراد که خود از اعضای حزب جمهوریخواه است، طرفدار این نظریه است که باید دموکراتها را در محلههای جمهوریخواه اسکان داد تا بلکه همسایگان جمهوریخواه بتوانند نظر آنها را درباره رأی دادن به دموکراتها تغییر دهند!
* تجارتهای جدید و بیکاریهای انتخاباتی
فضای دوقطبی موجود در آمریکا اگرچه تجارت جدیدی برای بنگاههای معاملات ملکی به وجود آورده است اما در برخی موارد باعث بیکاری اعضای خانواده یا از هم پاشیدن خانوادهها نیز شده است. مهمترین و جالبتوجهترین مثال جدید در این مورد، استعفای «کلیان کانوی» مشاور ارشد انتخاباتی ترامپ از کاخ سفید است که گفته میشود به دلیل دعواهای انتخاباتی خانم کلیان با همسرش بوده است! کلیان کانوی برای ترامپ کار میکند و همسرش «جورج کانوی» یکی از افراد معروف در پروژه لینکلن است؛ پروژهای که از جمهوریخواهان میخواهد به جای رأی به ترامپ، به بایدن رأی دهند! شاید در وهله اول این نوع کار کردن زن و شوهر سیاستمدار آمریکایی به نظر جالب بیاید اما این نوع مدیریت زندگی تنها تا چند روز پیش دوام داشت و حالا هر دو مجبور شدهاند برای حفظ خانوادهشان از مشاغل خود استعفا کنند. کلیان کانوی که نقش اصلی را در پیروزی ترامپ در انتخابات سال 2016 داشت اعلام کرده به دلیل حمایت از فرزندانش تصمیم گرفته است به خاطر اینکه آنها در سن نوجوانی هستند و بیشتر از هر زمان دیگری به او احتیاج دارند، شغل خود را در کاخ سفید رها کند. همسرش جورج کانوی نیز اعلام کرده است برای تمرکز بر خانوادهاش نیاز دارد کارزار انتخاباتی را رها کند و به خانه بازگردد. مجله اسلیت3 البته ریشه رفتار این زن و شوهر را پیدا کرده و نوشته است که 24 ساعت قبل از استعفای آنها، دخترشان کلودیا که نوجوانی 15 ساله است، در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی تیکتاک بیان کرده است از دست پدر و مادرش خسته شده و به دنبال پناهگاهی برای آزادی از دست آنهاست. او بیان کرده است دوران کودکی بسیار بدی داشته و حالا نیز مورد سوءاستفاده قرار میگیرد. کارشناسان رسانهای و سیاسی با مرور صحبتهای کلودیا در صفحهاش در این شبکه اجتماعی به این نکته جالب رسیدهاند: او که در خانوادهای کاملا جمهوریخواه بزرگ شده، مرتب علیه ترامپ (رئیس مادرش) انتقاد میکند و بشدت دموکرات است! او همچنین از حامیان جنبش «جان سیاهان اهمیت دارد» است. تا پیش از برگزاری کنوانسیون انتخاباتی جمهوریخواهان، نام کلیان کانوی نیز جزو سخنرانان اصلی این کنوانسیون بود. با این حال دخترش در شبکه اجتماعی خود بشدت از این مساله ابراز انزجار و اعلام کرد به دنبال راهی برای فرار از پدر و مادرش است! او بیان کرده است با پدرش درباره مخالفت با ریاستجمهوری ترامپ همنظر است اما درباره باقی مسائلی که جمهوریخواهان به آن علاقه دارند، آنقدر با او اختلافنظر دارد که نمیتواند با او در این باره حرف بزند. بعد از این صحبتها بود که پدر و مادر کلودیا هر دو از سمتهای خود به عنوان مدیران کمپین حامی ترامپ و مخالف او، استعفا دادند تا به فرزندانشان رسیدگی بیشتری کنند. با این حال آنها در توئیتر به کار خود ادامه میدهند. کلیان در توئیت خود از قدرت مدیریت ترامپ در ثروتمندتر کردن مردم و به همراه آوردن رفاه و آسایش برای مردم آمریکا سخن گفته و خواستار رأی دادن به او شده و جورج بیان کرده است همچنان به حمایت خود از پروژه لینکلن و تلاش برای رأی نیاوردن ترامپ ادامه میدهد!
...........................................................................................
پینوشتها
1- The Big Sort
2-https://www.nytimes.com/2017/08/16 /upshot/political-migration-a-new-business-of-moving-out-to-fit-in.html
3-https://slate.com/human-interest/2020/08/kellyanne-george-conway-suddenly-quit-why.html
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|