|
خندهآمد خلق را از این قیاس!
دکتر عبدالحسین خسروپناه*: من در رسانهها دیدم جناب آقای روحانی در سخنانی اظهار داشته آمریکا برای توبه آمده و «هل لی من توبه» گفته است، بعد هم تاکید کرده که اگر آمریکا توبه کند ما میپذیریم. حقیقتا از صحبتهای ایشان متعجب شدم. به چه استدلال و برهانی با به کار بردن عبارت حضرت حر، به صورت غیرمستقیم بین آمریکا و جناب حر قیاس کردهاند؟ آقای روحانی! برای توجیه نگاه اشتباهتان به آمریکا، از حضرت حر مایه میگذارید؟ اگر در برزخ و قیامت جناب حر جلوی شما را گرفت و از اینکه جمله ایشان را در وصف آمریکا به کار بردهاید، آن هم یک وصف اشتباه، از شما بازخواست کرد چه جوابی میدهید؟ شرمنده نمیشوید؟!
ابوحنیفه به عنوان موسس اصل قیاس در استنباط حکم شرعی هم، اگر این قیاس ناروای شما را میشنید خندهاش میگرفت. من واقعا از این جملات جناب روحانی شگفتزده شدم. ایشان بعد از این قیاس گفته است که اگر آمریکا توبه کند ما قبول میکنیم، این جمله در ظاهر جمله درستی است ولی سوال اینجاست: واقعا شما فکر میکنید آمریکا توبه میکند؟! سادهاندیشی تا کجا؟ آمریکا در تاریخ 500 سالهاش نسبت به رفتار نژادپرستانهاش با سرخپوستها و سیاهپوستها و کشتار مردم ژاپن در جنگ دوم جهانی و قتل عام مردم ویتنام و به خاک و خون کشیدن افغانستان و عراق توبه کرده است که از رفتارش نسبت به برجام بیفرجام شما توبه کند؟ شما واقعا فکر میکنید آمریکا توبه میکند که وعده دادهاید آن را خواهید پذیرفت؟ اینکه نهایت سادهاندیشی است.
جناب آقای روحانی! به شما توصیه میکنم کمی هم تاریخ و قرآن بخوانید، بخوانید تا متوجه شوید با عبارت حضرت حر، چه کسی را با چه ناکسی مقایسه میکنید. مقایسه کنید تا وعدههای قرآنی را درباره پذیرش ولایت شیطان ببینید و بفهمید که از پذیرفتن سلطه بیگانه چیزی عاید شما و عاید مردم نمیشود.
جناب آقای روحانی! اگر این همه وقت و انرژیای که صرف مذاکره با 1+5 و رفع تحریمها کردید، صرف افزایش توان تولید داخلی کرده بودید، اکنون با این حجم از مشکلات مواجه نبودیم و اتفاقا در مذاکرات هم با دست پرتری وارد میشدید.
آقای رئیسجمهور که قابل نمیداند از اتاقش بیرون بیاید و حرف دل مردم کوچه و بازار را بشنود، آن زمان هم که کرونا نبود از پشت شیشه ماشین مردم را تماشا میکردند من به عنوان طلبهای که مدام با مردم در ارتباط هستم، از دیدن حجم درد و رنج مردم به ستوه آمدهام. همه مردم گرفتار شدهاند، طلبهها کارگری میکنند تا بتوانند خرج زندگی خود را بدهند، همه اقشار جامعه از شدت فشار اقتصادی دچار مشکلات عدیده شدهاند، آن وقت هنوز هم که هنوز است دست روی دست گذاشتهاند تا آمریکا کاری کند و تحریمی را بردارد.
آقای روحانی که حرف از نظر مردم و همه پرسی و رفراندوم میزنند، بد نیست اول از نظر مردم درباره دولت خودشان شروع کنند و نظر مردم را در این باره جویا شوند. آنطور که گروههای مختلف مردم به من رجوع میکنند، به عنوان یک طلبه و به عنوان صدای مردم، از جناب رئیسجمهور 4 سوال دارم که از ایشان تقاضا دارم به این ۴ سوال پاسخ بدهند:
1- با توجه به اینکه شعار دولت آقای روحانی، تدبیر و امید بوده است، آیا دولت ایشان از مردم نظرسنجی کرده که امید در جامعه ما بعد از این 8 سال رشد کرده یا افول داشته؟
2- دولت مدعی تدبیر، با چه تدبیر و سیاستی فضای کالاهای اساسی را به جایی رسانده که بهرغم وجود 600 هزار مرغداری در کشور که میتوانستیم صادرکننده باشیم، اکنون مردم عزتمند ما باید ساعتها وقت خود را در صفهای خرید مرغ بگذرانند؟
3- چطور جوانان انقلابی ما در مجموعههای نظامی توانستهاند پیچیدهترین صنایع موشکی را ابداع کنند اما دولت تدبیر و امید نتوانست در صنعت خودرو کوچکترین حرکت رو به جلویی را ایجاد کند؟ غیر از این است که ایشان از ظرفیت عظیم جوانان نخبه مومن هیچ استفادهای نکرد و آنان را بیرون گود نگه داشت؟
4- از جناب رئیسجمهور تقاضامندم به ملت توضیح بدهند که براساس کدام دادههای علمی و کدام الگوهای مدیریتی، تاکنون به تدبیر بحران کرونا اقدام کردهاند؟ این چگونه مدیریتی است که ایام نوروز را آزاد بگذارند، بعد که فاجعه درست شد حالا ۲ هفته تعطیل کنند؟ چگونه است که زیارت عتبات عالیات ممنوع میشود اما تورهای ترکیه آزاد است؟! امیدوارم جناب روحانی که قرار بود هر 100 روز به مردم گزارش دهند، حداقل جواب این ۴ سوال را صریح و شفاف به مردم ارائه دهند.
* استاد حوزه و دانشگاه
ارسال به دوستان
مغضوب نفاق
مهدی صیادشیرازی درگفتوگو با«وطنامروز»: نمیخواست تکبعدی تربیت شویم
علی سافلی: 21 فروردین 1378 خبری ناگوار تیتر یک اخبار ایران شد. سرلشکر علی صیادشیرازی، جانشین ستاد کل نیروهای مسلح در حالی که سوار بر خودروی شخصی مقابل منزل مسکونیاش منتظر فرزندش بود، به دست ایادی گروهک تروریست منافقین به شهادت رسید.
سرنوشت ۳ سپهبد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی اینگونه رقم خورد که هر سه با ترور از سوی دشمنان بزدل انقلاب به شهادت برسند. ولیالله قرنی به دست گروهک منحرف فرقان، صیاد شیرازی به دست منافقین و سردار قاسم سلیمانی با دستور رئیسجمهور تروریست آمریکا، به فیض شهادت نائل آمدند.
اگرچه بسیاری علت ترور صیاد شیرازی از سوی منافقین را کینه از وی در مقابله با آنها در عملیات مرصاد میدانند که درست نیز هست اما آن شهید بزرگوار علاوه بر اینکه در مقابله با دشمن بعثی در 8 سال دفاع مقدس رشادتهای فراوانی داشت، در مقابله با دشمنان داخلی و گروهکهای تروریستی نیز در پیش از آغاز جنگ کارنامه موفقی از خود برجا گذاشته بود که مسلما در قرار گرفتن ایشان در لیست ترور از سوی دشمنان ایران بیتأثیر نبود، چنانکه دلایل واهی منافقین در اطلاعیههای نظامی خود در توجیه ترور سپهبد صیادشیرازی حول ۳ محور است:
1- نقش شهید صیادشیرازی در دفاع از تمامیت ارضی ایران در جنگ با عراق
2- نقش شهید در مهار و کنترل غائله کردستان در سالهای ابتدایی انقلاب
3- نقش شهید در درهم کوبیدن نقشه منافقین برای تصرف کشور در عملیات «فروغ جاویدان»
آگاهی از زندگی این فرمانده شجاع ارتش نیازمند رجوع به کتابها و مقالات متعدد است، لذا در این یادداشت به بررسی ۲ برهه از حیات ضدتروریستی شهید سپهبد صیادشیرازی میپردازیم؛ یکی در مقطع مقابله با تجزیهطلبان در کردستان و دیگری مقطع مقابله با جنایت منافقین در سال 67.
* انقلابی در قلب ارتش
شهید سپهبد علی صیادشیرازی متولد 1323 در شهرستان درگز، اصالتش به عشایر قشقایی بازمیگشت. او پس از اخذ دیپلم، سال ۱۳۴۳ در کنکور دانشکده افسری شرکت کرد و پس از پذیرش در سال 46، در رسته توپخانه دانشآموخته شد.
او در سال ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران منتقل شد و پس از پایان کلاس به موجب تسلط بالایی که به دست آورده بود، استاد زبان انگلیسی در ارتش شد.
سال 1352 برای تکمیل تخصصهای توپخانه به آمریکا اعزام شد و بعد از گذراندن تخصصهای جدید به ایران بازگشت و برای استفاده از دانش نظامیاش یک سال بعد به اصفهان (مرکز توپخانه) منتقل شد.
وی پیش از پیروزی انقلاب با اینکه از پایتخت دور بود اما با شبکه مخفی ارتش که به تشکیلات «بینام» معروف بود آشنا شد. خود این آشنایی را چنین توصیف میکند: «آن زمان با نیروهای انقلابی در اصفهان و در تهران مانند شهید کلاهدوز و شهید اقاربپرست ارتباط داشتم. اینها همرزمان ارتشی من بودند و خود نیز با تعدادی دیگر مانند شهید حسن آیت در ارتباط بودند و به این وسیله، ارتباطشان با بیت حضرت امام در فرانسه برقرار میشد». علاوه بر این پیوند انقلابی، شهید صیاد در بیرون ارتش نیز با بیت آیتالله خادمی از روحانیون معروف اصفهان ارتباط داشت.
او روزهای منتهی به پیروزی انقلاب را به دلیل اعتراض به ضرب و شتم جوانان ارتشی که شعارهای انقلابی سرداده بودند، بازداشت و بعد از آزادی با استفاده از جایگاه خود مانع از بینظمی ارتش و در اختیار گرفتن پادگانها توسط گروهکها میشود.
* مأموریت غرب
«غرب کشور» با پیروزی انقلاب عرصه تاختوتاز گروهکها شده بود و اولین مأموریت و خدمت صیاد جوان و انقلابی در غرب رقم میخورد.
او اتفاقات آن روزهای کردستان را اینگونه توصیف میکند: «کردستان و آذربایجان غربی مسائلی داشته است که از قبل به وجود آمد. کار قاسملو و عزالدین حسینی {هر دو از سران گروهکهای کومله و دموکرات کردستان بودند} اول جنبه تظاهرات و صحبت داشت و بدون اسلحه بود. حتی قاسلمو نماینده دوره اول مجلس شد. واقعه سقوط پادگان مهاباد و غارت تیپ مهاباد جزو اولین کارهای ضدانقلاب بود. اوضاع لحظه به لحظه بدتر میشد. این بود که از مناطق مختلف بویژه اصفهان که یک منطقه انقلابی بود، تعدادی به کردستان عزیمت کردند. خبر دادند 52 نفر از پاسداران انقلاب اصفهان در کردستان قتل عام شدهاند».
شهید صیادشیرازی که آن زمان جزو نفرات انقلابی ارتش در اصفهان بود، پیشنهاد عزیمت به کردستان را میدهد تا مسأله مورد بررسی قرار بگیرد: «پیشنهاد کردم من و برادر رحیم به منطقه کردستان برویم و تحقیق کنیم چرا این جنایت به وجود آمده و باید چکار کرد.... با برادر رحیم صفوی، در تهران با شهید چمران ملاقات کردیم. ایشان هم استقبال کردند و گفتند خیلی خوب است که میخواهید درباره این مسأله بررسی و تحقیق کنید. ما هم عازم منطقه هستیم. شما هم میتوانید با هواپیمایی که ما میرویم، بیایید».
اولین حضور شهید صیاد در غرب کشور، 17 روز طول کشید؛ 17 روزی که برای تحقیق رفته بودند اما 9 عملیات نیز علیه ضدانقلاب انجام دادند و به آموزش نیروها پرداختند.
نوبت بعدی اعزام او زمانی بود که برخی شهرها از تسلط خارج شده و جادههای مواصلاتی قطع شده بود و به تصرف ضدانقلاب درآمده بود. پادگانهای سنندج، مریوان، سقز، بانه و سردشت در محاصره بود و برخی سقوط کرده بود. وی طرحی را آماده میکند و با سازماندهی 200 نفر از پاسداران اصفهان و 40 نفر از افسران نخبه کار خود را از سنندج شروع میکنند.
سنندج در آن زمان مرکز تمرکز ضدانقلاب بود و حرکت ضربتی علیه جمهوری اسلامی از سوی تجزیهطلبان از سنندج آغاز میشد. شهید صیاد با تقسیمبندی شهر و ایجاد تمرکز در هر قسمت میان نیروهای ارتش، سپاه، ژاندارمری، شهربانی و پیشمرگه و همچنین ایجاد اشراف اطلاعاتی بر منطقه، حیات ضدانقلاب در سنندج را ناممکن میکند و در کمتر از ۳ ماه سنندج و سایر شهرها را آزاد میکنند.
بعد از درخشش مدیریت و فرماندهی شهید صیاد در مقابله با ضدانقلاب، با اعطای ۲ درجه موقت، به عنوان فرمانده عملیات غرب کشور منصوب شد اما به موجب سعایتهایی که علیه او شد، توسط بنیصدر، از این مسؤولیت عزل شد و ۲ درجه او را نیز گرفتند. با فرار بنیصدر و انتخاب رئیسجمهور جدید (شهید محمدعلی رجایی) دوباره فراخوانده شده و با اعطای ۲ درجه، مجددا مأموریت یافت قرارگاه عملیاتی شمال غرب را فعال کند و در همین مقطع موفق شد ۲ شهر اشنویه و بوکان را هم آزاد کند.
* تارومار منافقین در چهارزبر
صیادشیرازی 7 مهر 1360 از سوی امام خمینی(ره) به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد و 5 سال در این سمت به خدمت پرداخت که برخی نقاط درخشان کارنامهاش در این مدت، فرماندهی در عملیاتهای طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس و دهها نبرد دیگر بود.
بعد از استعفا از فرماندهی نیروی زمینی در سال 65، بنا به امر امام راحل، به نمایندگی ایشان در شورای عالی دفاع منصوب شد و تا پایان دفاعمقدس در این مسؤولیت ماند.
اما آنچه بار دیگر صیاد شیرازی را به سمت غرب کشور کشاند، باز هم مقابله با ضدانقلاب بود که مانند روزهای ابتدایی انقلاب به غارت شهرها و کشتار مردم میپرداختند.
سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بعد از شورش مسلحانه در 30 خرداد 60 و رویارویی نظامی با جمهوری اسلامی، و بعد اقدام به ترور شخصیتهای سیاسی و انقلابی و مردم کوچه و بازار میکردند یا در کشورهای اروپایی به فعالیت سیاسی علیه نظام میپرداختند تا اینکه پس از مذاکرات مقدماتی بین رجوی و طارق عزیز (وزیر خارجه صدام) در پاریس، 17 خراد 1365 رجوی وارد بغداد شد و طی فراخوانی نیروهای باقیمانده را به عراق فراخواند.
منافقین با تشکیل ارتش به اصطلاح آزادیبخش به عنوان پیادهنظام صدام، برای عملیات در داخل خاک ایران استفاده میشدند. نخستین عملیات، عملیات «آفتاب» بود که 8 فروردینماه سال 1367 با پشتیبانی نیروهای عراقی و با هدف تصرف فکه انجام شد. عملیات دوم، «چلچراغ» نام داشت که 28 خرداد 67 با هدف تصرف مهران انجام شد. این 2 عملیات این توهم را برای رجوی پدید آورد که میتواند با ارتش خودساختهاش به سمت مرزهای ایران حرکت کند. از سویی با پذیرش قطعنامه 598 در روزهای پایانی جنگ، ارتش عراق با استفاده از ظرفیت منافقین تلاش کرد ضربهای در مرزهای غربی به نیروهای ایرانی وارد کند؛ هر چند صدام نیز که 8 سال جنگ را با ایران پشت سر گذاشته بود، بعید بود حساب ویژهای روی ارتشی باز کند که اکثریت آن را زنان تشکیل میدادند.
منافقین برای عملیات «فروغ جاویدان» همه نیروهای خود را از خارج کشور و اروپا فراخواندند. مسعود رجوی در سخنرانی پیش از شروع عملیات اعلام کرد قرار است 48 ساعته تهران را تصرف کنند! در حقیقت بر خلاف ۲ عملیات دیگر که با هدف تصرف زمین و اسیرگیری انجام شده بود، عملیات «فروغ جاویدان» با هدف سقوط نظام برنامهریزی شد.
در روز حمله و آغاز عملیات، نیروهای نظامی وابسته به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از مرز قصر شیرین حملهور شدند. به گفته فرماندهان نظامی زمان جنگ، مردم و نیروهای نظامی تصور میکردند عراق دوباره به ایران حمله کرده است و یک روز زمان برد تا مردم و نیروهای نظامی به نتیجه قطعی برسند منافقین به ایران حمله کردهاند.
یکی از علل ورود و پیشروی منافقین به داخل خاک ما، تمرکز نیروهای سپاه در جنوب در پی حمله مجدد صدام بود و تمام قوای جنگی در حال مقابله با پیشروی بعثیها در جبهه جنوب در عملیات طراحی شده «غدیر» بودند و جز 2 گردان از لشکر 9 بدر که در حال عزیمت به سمت جنوب بودند و تیپ قائم سمنان، نیروی خاصی در غرب کشور برای رویارویی با منافقین حضور نداشت، اگر نه عبور آنها از قصر شیرین غیرممکن بود.
با ورود منافقین شهرهای کرند، اسلامآباد و گیلان غرب شاهد جنایات وسیع از سوی آنها علیه مردم و غیرنظامیان بود که در یک نمونه از این جنایات، سربازان ارتش و مجروحان بیمارستان اسلامآباد را سر بریده و اجساد آنها را سوزاندند. «ابراهیم خدابنده» از اعضای جداشده سازمان در این باره میگوید: «سازمان به نیروها اعلام کرده بود اسیر نمیگیریم، به همین دلیل تمام اسیرها را تیرباران میکردند و میکشتند. حتی مجروحان را از بیمارستان اسلامآباد بیرون آورده بودند و تیرباران کرده بودند. مزرعهها را هم آتش میزدند و حیوانات را میکشتند تا جوی ایجاد کنند که همه بترسند».
با مشخص شدن ورود منافقین به داخل خاک ایران، محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران که در جنوب کشور بود، به سمت کرمانشاه راه افتاد و عملیات مرصاد برای مقابله با آنها طراحی شد.
در این زمان شهید سپهبد صیادشیرازی با استفاده از توان هوانیروز، به ستون زرهی منافقین یورش برد و در تنگه چهارزبر توانست آنها را متوقف کرده و بسیاری از نیروهای آن سازمان تروریست با حمله هوایی به هلاکت رسیدند. همچنین تعداد زیادی از آنها در بازگشت به سمت مرز، از سوی مردم دستگیر شده یا در درگیری با نیروهای محلی کشته شدند.
شهید صیادشیرازی درباره این عملیات چنین میگوید: «شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند. از طرفی جاده کرمانشاه به بیستون از خودروهایی که در انتظار جابهجایی بودند، مملو بود و ترافیک سنگینی ایجاد شده بود. بر این اساس با یک فروند هلیکوپتر از فرودگاه به سمت یکی از قرارگاههای تاکتیکی سپاه پاسداران مستقر در طاقبستان حرکت کردیم. نیمهشب چهارم مردادماه بود و تا ساعت یکونیم نتوانستیم ماهیت دشمن را به دست آوریم که چه کسی است که همین طور در حال پیشروی است. ساعت ۵ به پایگاه رفتم. همه را آماده و مهیا برای توجیه دیدم. پس از توجیه خلبانان تاکید کردم وضعیت خیلی اضطراری است. چارهای نداریم هلیکوپترهای کبری باید آماده باشند. یک تیم آتش آماده شد. ابتدا خودم با یک هلیکوپتر ۲۱۴ برای شناسایی دقیق و هماهنگی به سمت مواضع حرکت کردم و به این ترتیب نخستین عملیات را علیه نیروهای مهاجم و منافق آغاز کردیم. صبح روز پنجم مرداد عملیات مرصاد با رمز «یا علی» آغاز شد. در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود. جاده بزودی انباشته از ادوات سوخته شد. همزمان با عملیات هوانیروز، علاوه بر گروههای مردمی، تعدادی از لشکرهای سپاه نیز که از جنوب به غرب آمده بودند، وارد عملیات شدند. راه از هر سو به روی بازماندگان کاروان بسته شده بود و آنان به سختی میتوانستند به عقب بازگردند. بعضی از آنها به روستاها پناه برده بودند و بعضیهایشان با خوردن قرص سیانور همراه خود، به زندگیشان خاتمه داده بودند. عملیات که تمام شد در جاده کرمانشاه- اسلامآباد هزاران کشته از آنان به جا مانده بود. اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود بسیار ناجوانمردانه رفتار کرده بودند؛ کسانی که روز تنهایی میهن به یاری اردوی خصم شتافته بودند. حالا من از این عملیات نتیجه میگیرم که چقدر خداوند متعال ما را و رزمندگان اسلام و انقلاب را دوست دارد که در هر زمان طوری مقدر میکند که بسیاری از مشکلات ما باید با حالت سرافرازانه حل شود».
******
گفتوگوی «وطنامروز» با مهدی صیادشیرازی، فرزند شهید صیادشیرازی درباره سیره رفتاری شهید در تعامل با خانواده
نمیخواست تک بعدی تربیت شویم
سیده فاطمه کیایی: «او انسان صادق و ذاکر و خاشع و بااخلاصی بود که برای خدا کار میکرد و در دوران جنگ و بعد از جنگ، وظیفه خود را انجام داد». رهبر معظم انقلاب
همین کلام کوتاه رهبر انقلاب درباره شهید سپهبد علی صیادشیرازی و توصیف او کافی است تا جایگاه این مرد بزرگ در دههها پاسداری از کشور و خودسازی مشخص شود. صیادشیرازی یکی از فرماندهان دوران دفاعمقدس و یکی از ۳ سپهبد ایرانی است که تلاشها و خدمات او در حفظ تمامیت ارضی کشور به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش و در وحدت بین ارتش و سپاه از یاد و خاطره مردم این سرزمین محو نخواهد شد. ۲۱ فروردین سال ۱۳۷۸ سالروز ترور ناجوانمردانه این فرمانده دلیر در مقابل منزلش و در برابر دیدگان فرزندانش در تهران است؛ اتفاقی که هنوز هم پس از گذشت بیش از 2 دهه از تلخی آن کم نشده و یادآور چهره پلید منافقان در به شهادت رساندن مردان بزرگ ایران اسلامی است. به مناسبت شهادت این امیر دلاور سراغ مهدی صیادشیرازی، فرزند ایشان رفتیم تا در گپوگفت مختصری، نگاهی اجمالی داشته باشیم به سبک زندگی شهید در تعامل با خانواده. مهدی صیادشیرازی متولد سال ۱۳۶۰ در تهران و فارغالتحصیل دکترای رشته روابط بینالملل از دانشگاه علامه طباطبایی است.
***
* جناب صیادشیرازی! ممنون میشوم کمی برای ما از سیره رفتاری شهید صیادشیرازی در تعامل با خانواده بگویید. تاکنون درباره شهید صیادشیرازی صحبتهای گوناگونی شده اما شاید بتوان گفت درباره این موضوع به قدر کافی صحبت نشده است.
بله؛ حتما! نکته مهمی که در رفتار پدر نسبت به خانواده وجود داشت این بود که به رغم وقت کمی که داشت، حتما از همان زمان کم برای بهترین تعامل با خانواده استفاده میکرد. اینطور نبود که به بهانه وظایف سنگینی که دارد، خللی در رسیدگی به خانواده و ادای حقوق خانواده از جانب ایشان پیش بیاید. ما واقعا پدر را کم میدیدیم، چون در زمان کودکی ما که پدر در جبهه مشغول خدمت بود، بعدها هم که وظایف سنگینی در ارتش بر عهده داشت، با این حال سعی داشت به همان میزان وسع زمانی که معمولا خیلی کم بود، بهترین پدر باشد. کیفیت همین زمانهای کوتاه را خیلی بالا میبرد. اگر ساعاتی در فضای خانواده بود، سعی میکرد به نحو احسن استفاده کند، بسیار خوشاخلاق و شوخطبع و اهل شوخی بود. معمولا نظامیها افراد خشک و جدی هستند اما ایشان جایی که محیط کاری بود جدی بود اما در فضای صمیمی بین فرزندان و خانواده خوشبرخورد و صمیمی رفتار میکرد. سعی داشت با فرزندان صمیمی باشد و ارتباط خوبی با ما داشته باشد. تا زمانی که شهید شد و من ۱۷ سال داشتم، بین ایشان و تمام اعضای خانواده یک رابطه گرم و صمیمی برقرار بود.
* شهید صیادشیرازی در رابطه با تربیت فرزندان، چه اصول و باورهایی داشتند؟
پدر یک نگاه جامعی به تربیت فرزند داشت، اینطور نبود بخواهد ما را تکبعدی تربیت کند. به بسیاری از اموری که ما برای یک زندگی سعادتمند در همین دنیا نیاز داشتیم، توجه و سعی میکرد ما را طوری تربیت و هدایت کند که از پس مسؤولیتهای اجتماعی و خانوادگی خود برآییم. مثلا حساس بود که ما حتما مدرسهای برویم که از نظر تربیتی و علمی مدرسه خوبی باشد، سعی میکرد در پیشرفت علمی ما موثر باشد، در درس ریاضی و زبان انگلیسی خودش به ما تدریس میکرد، به نظم و انضباط توجه خاصی داشت، برنامهریزی و پرکاری در نظرش حائز اهمیت بود و اینکه بتوانیم برنامهریزی داشته باشیم. به ورزش اهمیت میداد و اهل ورزش بود، هفتهای یک مرتبه سالن میرفتیم و ورزش میکردیم. به تفریح سالم اهمیت میداد، زمانهایی در عید و تابستان وقت میگذاشت تا از فضای درسی و کاری فارغ شویم و به مراکز تفریحی برویم. بسیاری از شهرهای ایران را با ایشان سفر کردیم.
در کنار این دغدغه، به مسائل معنوی و دینی ما نیز توجه ویژهای داشت، برای این امور برنامهریزی میکرد و سعی داشت ما را طوری تربیت کند تا مسؤولیتهای دینی خود را نیز به بهترین شکل ممکن ادا کنیم. مسائل اخلاقی، معنویت و عبادت خیلی برایش مهم بود. از همان کودکی ما را به مجالس مذهبی، روضه و دیدار با علمای اخلاق میبرد. روی این نکته که مطیع اوامر رهبر بزرگوار انقلاب باشیم و خط اصلی ما به لحاظ فکری و سیاسی در چارچوب ولایت باشد حساس بود و سعی میکرد طوری ما را تربیت کند که در مسیر انقلاب و نظام جزو کسانی باشیم که مدافع نظام و انقلاب بمانیم.
خیلی روی برنامهریزی تاکید داشت، برای هر کاری برنامهریزی میکرد. برای صحبت و گفتوگو خیلی وقت میگذاشت و تعامل خوبی در فضای خانه داشت. روحیاتی داشت که همه را جذب خود میکرد. تجربه و فکر خوبی داشت و این مایه دلگرمی و آرامش برای فضای خانواده بود.
هیچگاه ندیدم وقت را تلف کند. سعی میکرد فعال و پرکار باشد، بارها این جمله را شنیدم که میگفت وقت طلاست و کسی از ثانیههای بعدش باخبر نیست. برنامههایش را با نماز تطبیق میداد، برای هر کاری وقت خاص میگذاشت. یکی از نکات مهمی که باید برای جوانان الگو باشد، مساله انس شهید صیادشیرازی با قرآن بود. ایشان در زمان شهادت هم یک قرآن شخصی داشت که همراهشان بود.
* بهترین خاطرهای که از پدر دارید چه بود؟
تمام لحظاتی که با ایشان بودیم خاطره بود، خاطرات خوشمان بیشتر از خاطرات تلخ بود، بارها پشت سر ایشان نماز خواندیم، چند مرتبه به ادارهای که کار میکرد رفتیم. به جلسات اخلاق و جلسات آقای بهاءالدینی میرفتیم. یک بار به من گفت بدان در همه کارها یکی از کسانی که پشتیبانت هست، خود منم. آنچه وظیفه داری و باید دنبال کنی برو جلو و من پشت سرت هستم. این روحیه که حامی فرزندان بود خیلی برای من حائز اهمیت بود. طوری بود که انسان احساس امنیت میکرد؛ احساس میکرد یک تکیهگاه بزرگی در زندگی دارد.
* متشکرم! نکتهای هست که بخواهید در پایان یادآور شوید؟
بله! ما به عنوان خانواده شهدا از مسؤولان توقع داریم تمام همتشان را برای حل مشکلات مردم به کار بگیرند. شهدا رفتند تا مردم ما در آسایش و آرامش باشند. اگر مسؤولی وظیفه خود را بدرستی انجام ندهد، به خون شهیدان خیانت کرده است.
خواسته ما از تمام ارگانها و مسؤولان خواستهای در راستای خواست ولایت و اهداف الهی است. توقع داریم هر کس- در بخشهای مختلف دولتی و قضایی و نظامی- نسبت به خواست و مشکلات مردم با حفظ کرامت مردم تمام تلاش خود را برای حل مشکلات به کار گیرد. در شرایط کرونا وزارت بهداشت باید وظایف خودش را دنبال کند، رعایت بهداشت و رعایت پروتکلها باید اجرا شود. مبارزه با فساد و مبارزه با تبعیض کماکان باید ادامه یابد. در بحث اقتصادی باید به جد پیگیر سخنان رهبری باشیم و موانع را از میان برداریم تا با قدرت موضوع تقویت اقتصاد دنبال شود. موضوعات اقتصادی مهم است و باید کشور به بازدارندگی اقتصادی برسد.
در بخشهای مختلف نیاز است مشکلات حل شود. توقعات مردم از مسؤولان زیاد است، توقع ما هم زیاد است، چرا که قدرت و ابزار در دست دولت و مسؤولان است و باید از اینها در حلوفصل مشکلات استفاده کنند تا مردم بتوانند با آرامش زندگی کنند و در بستر آرامش به کمال برسند.
ارسال به دوستان
صفوف مرغ سکوی موج چهارم کرونا
* طی 24 ساعت 155 نفر از هموطنان بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند
مصطفی خدابخشی: پس از کشوقوسهای فراوان در نهایت ستاد ملی مبارزه با کرونا تن به تعطیلی 10 روزه کشور و ایجاد محدودیتها برای مشاغل مختلف داد. این تصمیم که میبایست پیش از این و همزمان با آغاز سفرهای نوروز گرفته میشد، هر چند دیر گرفته شده اما میتواند کورسوی امیدی برای کاهش میزان آمار تلفات جانی ناشی از بیماری کرونا باشد.
این بیماری نشان داده در سایه بیتدبیری مسؤولان و عدم اتخاذ تصمیم درست در زمان مناسب، میتواند در روزهای پیش رو بیمحاباتر از قبل تاختوتاز کرده و جان شمار بیشتری از هموطنانمان را به خطر بیندازد. با ابتلای روزانه بیش از 22 هزار نفر به بیماری کرونا و قرمز بودن وضعیت 257 شهر کشور، میبایست گفت ایران هماکنون در شرایط آتشین این بیماری قرار گرفته و بیمارستانها از نظر پذیرش بیماران در حالت اشباع هستند. از آنجا که روند درمان کرونای انگلیسی نسبت به نمونه چینی طولانیتر است، ضریب اشغال تختهای بیمارستانی بشدت بالا رفته و در روزهای آینده میبایست چشمانتظار شرایطی بسیار سختتر و نفسگیرتر باشیم.
یقینا بخش عمدهای از چالش ایجاد شده در شرایط حاضر کشور را میتوان در عدم توجه به تخصص و تصمیمگیری با تکیه بر نگاههای سیاسی در ستاد ملی مبارزه با کرونا یافت. وزیر بهداشت به عنوان متولی سلامت در کشور در این ستاد از کمترین ضریب تصمیمگیری برخوردار است و در مقابل وزارت کشور که از نظر علمی در حوزه سلامت فاقد تخصص است، مجوز لازم برای تایید یا عدم تایید خواستههای وزارت بهداشت را دارد. همین روند نیز در تهران ساری و جاری است به طوری که علیرضا زالی، فرمانده ستاد مقابله با کرونا در تهران نیز طی روزهای گذشته چندین نوبت خواستار تعطیلی تهران شد اما در نهایت استاندار آب پاکی را روی دستان نظام سلامت ریخت و تعطیلی تهران را منتفی دانست. با نگاهی به روند جاری در تصمیمگیریهای صورتگرفته در ستاد ملی مبارزه با کرونا و پیامدهای مرگبار ناشی از آن به نظر میرسد این ستاد میبایست از ایفای نقش سیاسی دوری کرده و با تکیه بر نگاه تخصصی، نظرات وزارت بهداشت را معیار تصمیمگیریهای خود قرار داده و نقشه راه را بر اساس نیازسنجیهای این وزارتخانه تعریف کند. این روند هماکنون در دیگر کشورهای جهان ساری و جاری است و وزارتخانهای که متولی تامین سلامت مردم است، حرف آخر را برای مقابله با ویروس کرونا میزند. این در حالی است که وزیر بهداشت ما برای جلوگیری از افزایش آمار تلفات، در مقابله با کرونا دست به دامان افکار عمومی شده و وضعیت را اینچنین تشریح میکند که «افسار مبارزه با کرونا از دستانمان در رفته» و «کسی به حرف من درباره مدیریت سفرها گوش نداد». سعید نمکی روز جمعه در نامهای خطاب به معاونان وزارت بهداشت و رؤسای دانشگاههای علومپزشکی کشور نوشت: پیرو مکاتبات و مذاکرات قبلی با توجه به التهاب ناشی از موج چهارم بیماری «کووید-۱۹» در کشور، همانگونه که در مکاتبات قبل یادآور شدم، پیشبینی از ارتفاع موج جدید، سنگینتر و حجیمتر از امواج قبلی است. آنچه همکارانم در روزهای اخیر از موارد بستری میبینند، ناشی از بیتوجهیهای قبل از سفرها بویژه بازارهای شلوغ، صفهای طولانی و درهم فشرده مرغ و... است و افزایش تصاعدی موارد سرپایی حاکی از اثرات سفرهای نوروزی است که از روزهای آینده باید منتظر افزایش موارد بستری باشیم.
* بیمارستانها پر شدند، فقط بیماران بدحال بستری میشوند
آمار مبتلایان و بستریشدگان کرونا در کشور در حالی رو به افزایش است که بسیاری از بیمارستانهای کشور فقط حاضر به پذیرش افراد بدحال هستند. عضو کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا، با اشاره به وضعیت مراجعات بیماران کرونا به بیمارستانها در خیز چهارم بیماری، گفت: متاسفانه حداقل 3-2 هفته سخت و پرمرگ را در پیش خواهیم داشت.
دکتر حمید عمادی در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به وضعیت گردش ویروس کرونا در کشور، گفت: بیمارستانها بهسرعت پر شدهاند و بیمارانی که هماکنون بستری میکنیم، عمدتا بیماران بدحال هستند و نمیتوانیم سریع مرخصشان کنیم و مجبوریم بیماران را بیشتر در بستری نگه داریم تا بهبودی حاصل کنند. این موضوع باعث میشود که بیمارستانها زودتر به ظرفیت اشباع برسند و نتوانند پذیرش بیمار داشته باشند. این وضعیت نگرانکننده است و ممکن است نتوانیم سرویس درست را به مردم ارائه کنیم، زیرا بیماران هم زیادند و هم بدحال.
وی با بیان اینکه افزایش بیماران بدحال به دلیل افزایش شدت بیماری است، گفت: درصد عمدهای از ویروسی که اکنون افراد را آلوده میکند، کرونای جهشیافته انگلیسی است.
* تلاش برای جلوگیری از روزهای سیاه کرونا
عمادی درباره برخی اظهارات مبنی بر احتمال سیاه شدن وضعیت تهران و شهرهای قرمز طی چند هفته آتی، ادامه داد: امیدوارم اینطور نشود اما این موضوع بستگی دارد به اینکه مسؤولان سریعا اقدامی کنند و تصمیمات جدی بگیرند. اقدامات و محدودیتهایی را باید اعمال کنند که مانند آذرماه سال گذشته تعطیلی عمومی صورت گیرد. دراین صورت شاید بتوانیم جلوی پیشروی کرونا را بگیریم تا از مرحله قرمز به مرحله سیاه کرونایی نرسیم. وی تاکید کرد: پیشنهاد ما این است که در شهرهای قرمز مانند تهران تعطیلیها و ممنوعیتهای جدی، اتفاق بیفتد. عمادی درباره احتمال افزایش مرگومیرهای ناشی از کرونا در کشور نیز اظهار کرد: واقعیت این است که اکنون مرگومیر ما ۳ رقمی شده و حالاحالاها و حداقل تا 3-2 هفته آینده ۳ رقمی خواهد ماند. شرایط بعد از آن هم بستگی به تصمیماتی دارد که گرفته میشود و اقداماتی که انجام میشود. وی با بیان اینکه متاسفانه حداقل 3-2 هفته سخت و پرمرگ را در پیش خواهیم داشت، گفت: موجی که اکنون شاهد آن هستیم، ناشی از موج شلوغیهای آخر اسفند ماه و سفرهای فروردینماه است که مرگهایش را طی 3-2 هفته دیگر نشان میدهد.
* جزئیات محدودیتها در شهرهای قرمز و نارنجی
افزایش ضریب خطر در مواجهه با ویروس جهشیافته کرونا یک بار دیگر کشور را به سمت تعطیلی 10 روزه هدایت کرد. در این زمینه دکتر علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا درباره جزئیات محدودیتها و تعطیلی مشاغل در شهرهای قرمز و نارنجی اعلام کرد به طور کلی محدودیتهایمان در شهرهای قرمز در چند حوزه محدود میشود. اولا در زمینه مشاغل است که در شهرهای قرمز فقط مشاغل گروه یک میتوانند فعالیت داشته باشند و مشاغل گروه ۲، ۳ و ۴ حق فعالیت ندارند. مشاغل گروه یک هم فقط مشاغل ضروری برای تامین مایحتاج مردم است، مانند سوپرمارکتها، داروخانهها، مطبها، فروشگاههای زنجیرهای، بیمارستانها، تعمیرگاهها و... و سایر مشاغل باید تعطیل باشند.
وی افزود: در شهرهای با وضعیت نارنجی هم مشاغل گروه یک و ۲ میتوانند فعالیت کنند اما مشاغل گروه ۳ و ۴ نمیتوانند فعالیت داشته باشند.
رئیسی ادامه داد: در حال حاضر ۲۵۷ شهر قرمز داریم که در حوزه تردد در این شهرها پلاکهای بومی حق خروج از شهر قرمز و ورود به شهر دیگر را ندارند و پلاکهای غیربومی نیز حق ورود به شهرهای قرمز و نارنجی را ندارند. در زمینه فعالیتهای آموزشی نیز تمام فعالیتهای آموزشی تعطیل بوده و فقط میتوانند به صورت مجازی فعالیت کنند. در زمینه فعالیتهای فرهنگی هم به همین صورت است و سینما، تئاتر و... حتما باید تعطیل باشد.
وی تاکید کرد: رستورانها حتما نمیتوانند میهمانپذیر باشند و باید به صورت بیرونبر فعالیت کنند، چرا که بیشترین بحث انتقال بیماری میتواند از این فضاها رخ دهد. به طور کلی مقرر شد که به مدت 10 روز از شنبه تعطیلی سراسری در سطح کشور داشته باشیم و بعد دوباره شرایط بیماری ارزیابی میشود و اگر نیاز بود این تعطیلی میتواند تکرار شود.
***
نارضایتی کمیسیون بهداشت مجلس از عملکرد ستاد ملی مقابله با کرونا
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی گفت: پر شدن ظرفیت بیمارستانها و رشد بالای آمار مرگومیر و مبتلایان به کرونا در کشور، ناشی از بیتدبیری دولت و بیتوجهی ستاد ملی مقابله با کرونا نسبت به سهلانگاری در اعمال محدودیت ترددها در ایام نوروز است. همایون سامحیحنجفآبادی در گفتوگو با روزنامه «وطنامروز» تصریح کرد: اکنون که وضعیت کل کشور در شرایط قرمز کرونایی قرار دارد، امیدواریم برنامهریزی و اعمال محدودیتها توسط ستاد ملی مقابله با کرونا طوری باشد که التهاب این بیماری فروکش کند و وضعیت خیلی از شهرها چون تهران از قرمز به سیاه تبدیل نشود. وی با بیان اینکه شیب ابتلای به این بیماری در کشور رو به افزایش است، اظهار داشت: ظرفیت بیمارستانها در خیلی از شهرها به دلیل تراکم رجوع مبتلایان به بیماری «کووید-19» تکمیل یا در حال تکمیل شدن است و این احتمال وجود دارد که در روزهای آینده با توجه به روند روبه رشد تعداد مبتلایان میزان مراجعات به مراکز درمانی، بیشتر و فشار مضاعفی به کادر پزشکی تحمیل شود. عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی به تناقض تصمیمات استانداری تهران و ستاد ملی مقابله با کرونا درباره تعطیلی اصناف و برخی مشاغل و ایجاد محدودیتهای ترددی اشاره کرد و افزود: یکصدا نبودن مسؤولان در ستاد ملی مقابله با کرونا و کمتوجهی آنها به اجرای محدودیتهای سفت و سخت، باعث شده است تا شاهد رعایت نشدن پروتکلها و دستورالعملهای بهداشتی و ترددی باشیم و کرونا قدرتمندانه همچنان در کشور جولان دهد. وی پیشبینی کرد درصورت شیوع گسترده بیماری «کووید-19» و رشد بسیار بالای مبتلایان به آن به احتمال زیاد طی روزهای آینده تهران و برخی شهرهای با شرایط بسیار بد کرونا قرنطینه میشوند. سامحیحنجفآبادی خاطرنشان کرد: کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی از عملکرد ستاد ملی مقابله با کرونا بشدت ناراضی است، چرا که باعث و بانی ایجاد موج چهارم کرونا، بیتوجهی این ستاد به اعمال محدودیتهای در تعطیلات نوروز بود و در این روزهایی که همه در مسافرت بودند، کنترل بیماری از دست خارج شد. وی افزود: ستاد ملی مقابله با کرونا و در راس آن رئیسجمهور این روزها تلاش میکنند تا با ایجاد محدودیتها، بیماری «کووید-19» را که سراسر ایران را فرا گرفته است مدیریت کنند، در حالی که این اقدامات باید قبل از سال انجام میشد و نوشداروی پس از مرگ سهراب است.
***
مجازات افراد مبتلا به کرونا در صورت عدم رعایت قرنطینه
جلسه کمیتههای تخصصی ستاد مقابله با کرونا عصر پنجشنبه با حضور رئیسجمهور برگزار شد. در این جلسه رؤسای کمیتههای تخصصی ستاد ملی مقابله با کرونا پیشنهادهای قرارگاه عملیاتی این ستاد را مورد بحث و بررسی قرار دادند. بر اساس این پیشنهادها، ستادهای استانی در مراکز و شهرهای با وضعیت قرمز و نارنجی موظفند مطابق طرح مدیریت هوشمند، تمام محدودیتهای لازم را در بخشهای اصناف، ترددها و نحوه حضور کارمندان در ادارات به دقت اعمال کنند و دستگاههای اجرایی مرتبط نیز نظارتهای لازم را انجام دهند. همچنین همه استانها در هر وضعیتی که قرار دارند، موظف به رعایت و اجرای همه شیوهنامههای بهداشتی و مراقبتهای لازم هستند. در عین حال کمیته عالی نظارت با محوریت و مسؤولیت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باید نظارت دقیق را بر نحوه رعایت شیوهنامهها اعمال کرده و افرادی که الزامات قانونی در این باره را رعایت نمیکنند برای برخورد به مراجع ذیربط معرفی کند تا اقدامات لازم در این زمینه اتخاذ شود. همچنین وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باید افرادی را که تست آنها مثبت شده و قرنطینه را رعایت نمیکنند برای اعمال مجازات به مراجع قانونی معرفی کند. بر اساس پیشنهاد دیگری، همچنین مقرر شد وزارت راه و شهرسازی با همکاری هلالاحمر و با افزایش ظرفیت نیروها و تجهیزات، ضمن کنترل دقیقتر فرودگاهها و پایانههای پرتردد مرزی و تسهیل در رفتوآمد مردم، از نقض شیوهنامههای بهداشتی جلوگیری کند. رئیسجمهور با تاکید بر اجرای موارد پیشنهادی قرارگاه عملیاتی مقابله با کرونا گفت: بیتردید راه اصلی خروج از این وضعیت، رعایت همه دستورالعملهاست که تجارب گذشته نیز گواه این موضوع است. روحانی با بیان اینکه هماهنگی و انسجام در تصمیمات و اقدامات لازم در مدیریت مقابله با کرونا به عنوان یک اصل ضروری است، افزود: رعایت نشدن دستورالعملها و تصمیمات اتخاذشده در ستاد ملی مقابله با کرونا مهمترین دلیل ایجاد وضعیت کنونی است و اگر همه اقدامات در چارچوب مصوبات ستاد ملی از سوی مردم، اصناف و دستگاهها به دقت اجرا میشد حتما شاهد این وضعیت نبودیم.
***
ابتلای ۲۲ هزار و ۴۷۸ نفر به کرونا طی 24 ساعت طبق اعلام وزارت بهداشت در 24 ساعت بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۲۲ هزار و ۴۷۸ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی و ۲۵۶۷ نفر از این آمار بستری شدند. در همین رابطه سیماسادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت روز گذشته با بیان اینکه متاسفانه در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۱۵۵ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند، گفت: بر این اساس مجموع جانباختگان این بیماری در کشور به ۶۴ هزار و ۳۹ نفر رسید. وی در ادامه افزود: متاسفانه در طول این مدت زمانی، ۱۵۵ بیمار «کووید-۱۹» نیز جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری در کشور به ۶۴ هزار و ۳۹ نفر رسید. به گفته سخنگوی وزارت بهداشت، همچنین ۴۲۷۸ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند. وی درباره وضعیت شهرهای درگیر کرونا هم گفت: در حال حاضر ۲۵۷ شهرستان قرمز و ۱۲۹ شهرستان در وضعیت نارنجی این بیماری هستند و بر اساس مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا، مسافرت «از» و «به» شهرهای با وضعیت قرمز و نارنجی ممنوع است. همچنین ۵۱ شهرستان در وضعیت زرد و فقط ۱۱ شهرستان در وضعیت آبی قرار دارند. سخنگوی وزارت بهداشت در ادامه بیان کرد: سرعت موارد بستری بیماران در موج جدید بیماری حدود 7/3 برابر مدت مشابه در موجهای دوم و سوم بیماری است. این سرعت افزایش از ابتدای سال ۱۳۹۹ بیسابقه بوده است. وی افزود: بر این اساس با توجه به شرایط بسیار خطرناک کنونی بیماری در کشورمان، تمام دستگاههای اجرایی و نهادهای حاکمیتی باید با آرایش تمام جنگی و با حداکثر توان در میدان نبرد با ویروس حاضر شوند.
* ایران جزو 23 کشور بالاتر از یک میلیون ابتلا
بر اساس آخرین آمار، در حال حاضر ۲۳ کشور از رقم یک میلیون ابتلا عبور کردهاند و پس از ایالاتمتحده، برزیل و هند
- که ۳ کشور رکورددار شمار مبتلایان در دنیا هستند- کشورهای فرانسه، روسیه، انگلیس، ایتالیا، ترکیه، اسپانیا، آلمان، لهستان، کلمبیا، آرژانتین، مکزیک، ایران، اوکراین، پرو، جمهوری چک، آفریقای جنوبی، اندونزی، هلند، شیلی و کانادا نیز بیش از یک میلیون مبتلا را ثبت کردهاند.
ارسال به دوستان
گزارش«وطنامروز» از اقدامات مجلس در حوزه مسکن از«جهش تولید مسکن» تا «مالیات بر خانههای خالی»
مقابله با سوداگری پشتیبانی از تولید
گروه اقتصادی: اولین طرح مجلس یازدهم برای مدیریت بازار مسکن هفته گذشته عملیاتی شد و تمام سرپرستان خانوار باید واحد مسکونی خود را به صورت اجارهای و مالک در سامانه املاک و اسکان ثبت کنند تا خانههای خالی شناسایی شود. پیشبینی میشود با این طرح قیمت مسکن به دلیل افزایش عرضه، کاهش یابد. تنها در زمان طرح این سیاست، عرضه مسکن استیجاری 30 درصد به گفته معاون مسکن و ساختمان وزارت راه افزایش یافته بود. طرح جدید مجلسیها برای مسکن، الزام دولت به تولید و عرضه سالانه یک میلیون واحد مسکن است.
* ماراتن مالیاتی مسکن کلید خورد
به گزارش «وطنامروز»، از صبح پنجشنبه همه خانوارهای مالک و مستأجر مکلف شدند نسبت به درج مشخصات محل سکونت (ملک) خود در سامانه جامع املاک و اسکان ظرف ۲ ماه اقدام کنند. از ۱۹ فروردین سامانه جامع املاک و اسکان کشور به نشانی amlak.mrud.ir پذیرای همه سرپرستان خانوارهای شهری و روستایی برای درج مالکیت و اطلاعات محل سکونت (اقامتگاه) و املاک تحت مالکیت خود (با مالکیتهای رسمی، وکالتی، تعاونی شهری و روستایی) ظرف مدت ۲ ماه است. سرپرستان خانوار میتوانند بر اساس آخرین رقم کد ملی خود (سرپرست خانوار) مطابق جدول زمانبندی که در سامانه ملی املاک و اسکان کشور ذکر شده، به این سامانه مراجعه کنند. با این حال همه سرپرستان خانواری که موفق به ثبتنام در تاریخ اعلام شده نشوند، میتوانند از ۱۰ اردیبهشت تا ۱۹ خرداد نسبت به ثبت اطلاعات سکونتی خود در سامانه املاک و اسکان اقدام کنند.
* ثبت املاک خانوارها در سامانه اسکان ظرف ۲ ماه انجام میشود
محمود محمودزاده، معاون مسکن و ساختمان وزارت راهوشهرسازی بارها در گفتوگوهای متعددی اعلام کرده است: از ۱۹ فروردینماه همه مردم باید اطلاعات املاک خود را در سامانه املاک و اسکان ثبت کنند و این اقدام تا ۲ ماه ادامه خواهد داشت. به گفته معاون وزیر راهوشهرسازی، ثبت اطلاعات املاک اشخاص حقیقی و حقوقی در سامانه املاک و اسکان، در راستای اجرای ماده ۵۴ مکرر قانون مالیاتهای مستقیم است که دیماه سال گذشته به تصویب مجلس و تأیید شورای نگهبان، رسیده و مراحل ابلاغ آن به دستگاههای ذیربط از جمله وزارت راهوشهرسازی و سازمان امور مالیاتی طی شده است.
* اهداف کلان از ثبت اطلاعات ملکی خانوارها
هدف اول از اجرای این طرح، شناسایی واحدهای خالی از سکنه از طریق سامانه املاک و اسکان در مرحله اول جهت اجرای قانون مالیات بر خانههای خالی و هدف دوم هم شناسایی محل سکونت خانوارهای شهری و روستایی و به نوعی اتصال کد ملی سرپرست خانوار و اعضای خانواده به کد پستی محل سکونت است. اگر چه در سرشماریهای متعدد نفوس و مسکن در سالهای گذشته، بهرغم مراجعه واحد به واحد خانهها، باید چنین نتایجی حاصل میشد اما هیچگاه آمار به دست آمده نتوانست برای اجرای برنامههای دولت اعم از تنظیم بازار مسکن و نیز برنامهریزی برای شناسایی خانوادههای فاقد مسکن یا افراد دارای بیش از یک ملک و اخذ مالیات از مالکانی که واحدهای مسکونی خود را خالی نگه میدارند، مثمر ثمر باشد و دولت به یک بانک اطلاعاتی دقیق درباره املاک موجود در کشور دست یابد.
* هر خانوار تا چند واحد مسکونی معاف از مالیات میتواند داشته باشد؟
بر اساس اصلاحیه ماده ۵۴ مکرر قانون مالیاتهای مستقیم (قانون مالیات بر خانههای خالی) در سال گذشته در مجلس، هر خانوار یک محل به عنوان محل اصلی سکونت و یک واحد مسکونی دیگر هم در شهر دیگری به عنوان اقامتگاه فرعی میتواند داشته باشد. همچنین اگر افراد یا خانوارها بیش از واحدهای مذکور داشته باشند که بیش از ۱۲۰ روز خالی از سکنه باشد، مشمول قانون اخذ مالیات از خانههای خالی میشود. بر اساس ماده ۵۴ مکرر قانون مالیاتهای مستقیم، ملاک اعمال مالیات بر واحدهای مشمول دریافت این پایه مالیاتی، مالیات بر اجارهبهای سالانهای است که با استفاده از دفترچه تقویم املاکی که سالانه از سوی سازمان امور مالیاتی تهیه و به دستگاههای ذیربط ابلاغ میشود، تعیین خواهد شد.
* فرق مالیات بر اجارهبها با مالیات بر خانههای خالی
بر اساس تبصره ۱۱ ماده ۵۳ قانون مالیاتهای مستقیم، در تهران و شهرهای بزرگ واحدهای مسکونی زیر ۱۵۰ متر و در شهرهای کوچک املاک زیر ۲۰۰ متر از پرداخت مالیات بر اجارهبها معاف هستند. در اصلاحیه سال گذشته مجلس به این قانون، معافیت مذکور لغو نشده ولی به همه واحدهای مسکونی خالی از سکنه با هر متراژی، مالیات تعلق میگیرد اما اگر به بازار اجاره یا خرید و فروش واگذار شود، صرفاً مشمول مالیات بر درآمد اشخاص از محل اجارهبها (مذکور در ماده ۵۳ قانون مالیاتهای مستقیم) خواهد شد که با ضرایب بسیار پایینتری نسبت به مالیات بر خانههای خالی اعمال میشود و سالهاست که این قانون در حال اجرا شدن است.
* ضرایب سنگین مالیاتی خانههای خالی
در ماده ۵۴ مکرر قانون مالیاتهای مستقیم آمده است: واحدهای مسکونی واقع در شهرهای با جمعیت بیش از یکصد هزار نفر که به استناد سامانه ملی املاک و اسکان کشور (موضوع تبصره ۷ ماده ۱۶۹ مکرر این قانون) به عنوان «واحد خالی» شناسایی میشوند (یعنی بیش از ۱۲۰ روز خالی بمانند) به ازای هر ماه، مشمول مالیات معادل مالیات بر اجاره به شرح زیر خواهند شد:
سال اول: ۶ برابر مالیات متعلقه
سال دوم: ۱۲ برابر مالیات متعلقه
سال سوم به بعد: ۱۸ برابر مالیات متعلقه
* رئیس کل سازمان امور مالیاتی: مرداد امسال زمان صدور نخستین برگههای مالیات خانههای خالی است
امیدعلی پارسا، معاون وزیر اقتصاد و رئیس کل سازمان امور مالیاتی سوم فروردین امسال در یک برنامه زنده تلویزیونی درباره آغاز فرآیند مالیاتستانی اظهار داشت: هدف اصلی قانونگذار از اصلاح قانون مالیات بر خانههای خالی، اخذ جریمه سنگین از دارندگان خانههای خالی است تا هیچ شهروندی خانه خود را خالی نگذارد. وی افزود: با سامانه املاک و اسکان که وزارت راه و شهرسازی راهاندازی کرده، خانههای خالی شناسایی شده و اطلاعات آن در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار داده میشود اما خانه باید ۴ماه خالی مانده باشد که به آن عنوان خالی اطلاق شده و مشمول پرداخت مالیات بر خالی نگه داشتن مسکن شود. رئیس سازمان امور مالیاتی درباره زمان صدور نخستین برگههای مالیاتی برای خانههای خالی از سکنه گفت: این زمان تقریبا مردادماه امسال خواهد بود.
* مردم خانههایشان را خالی نگذارند
پارسا تصریح کرد: جریمه مالیاتی خانههای خالی به قدری سنگین است که من توصیه میکنم مردم به هیچوجه صبر و معطل نکنند تا گرفتار شوند. به گفته معاون وزیر اقتصاد چیزی حدود ۵۰ درصد اجاره ماهانه یک واحد مسکونی، میزان جریمه مالیاتی است که از مالک آن اخذ میشود. به عبارت دیگر هم درآمد اجاره آن واحد از دست مالک خارج شده و هم ۵۰ درصد آن چیزی که میتوانسته دریافت کند را باید به عنوان مالیات پرداخت کند. رئیس کل سازمان امور مالیاتی گفت: امیدواریم امسال هیچ درآمد مالیاتی از محل خالی ماندن واحدهای مسکونی به دست نیاید. وی افزود: اگر وزارت راهوشهرسازی نتواند طی مدت مذکور، لیست کاملی از خانههای خالی تهیه کند، تخلف کرده و باید دستگاههای نظارتی و مجلس آن را دنبال کنند.
* چرا مالیات بر مسکن خالی مهم است؟
بازار مسکن در سالهای اخیر با مساله دشواری به نام تقاضای سرمایهای مواجه شده است. بر اساس آخرین اطلاعات اعلام شده از سوی مرکز آمار ایران، میزان تقاضای مصرفی در بازار مسکن تنها 30 درصد محاسبه شده و 70 درصد تقاضا در این بازار مرتبط با انگیزههای حفظ سرمایه است. به عبارت دیگر از هر 10 معامله انجام شده در بازار مسکن کشور، 7 معامله به انگیزه سود از خرید خانه انجام میشود. همین امر زمینه افزایش قیمت نامتعارف در این بازار را مهیا کرده و در میانمدت تقاضای مصرفی موثر را به تقاضای غیر موثر در بازار تبدیل میکند. در حقیقت زمانی که یک تقاضای مصرفی با 100 میلیون تومان توان خرید یک واحد مسکونی را دارد، با جولان تقاضای سرمایهای قیمت این مسکن در فرآیند دلالی به 500 میلیون تومان افزایش یافته است و تقاضای مصرفی دیگر توانی برای خرید واحد مسکونی ندارد. با توجه به اینکه برخی مردم برای سرمایهگذاری و حفظ ارزش پول خود به بازار سرمایه اعتماد ندارند یا بازدهی مورد نظرشان کسب نمیشود، لذا ناچار به بازار خرید ملک و مسکن رو میآورند تا هم ارزش پولشان حفظ شود و هم عایدی برایشان کسب شود، لذا تقاضای سرمایهای در بازار مسکن شکل میگیرد. از طرفی به خاطر کمیابی زمین و فشار تقاضای سرمایهای، قیمت زمین و مسکن بیش از اندازه افزایش مییابد، این امر در افزایش قیمت تمام شده آپارتمان و مسکن تاثیر دارد و متقاضیان واقعی مسکن که برای زندگی نیاز به سرپناه و مسکن دارند، نمیتوانند وارد بازار خرید مسکن شوند، لذا مسکن از کالای مصرفی خارج و به کالای سرمایهای تبدیل میشود. این مساله در بازههای زمانی گذشته مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته و مجموعه قوانینی به منظور جلوگیری از ورود تقاضای سرمایهای وضع کردهاند. در همین راستا یکی از اساسیترین سیاستهای مورد استفاده برای جلوگیری از جولان تقاضای سرمایهای، استفاده از مالیاتهای تنظیمی نظیر مالیات بر خانههای خالی و مالیات بر عایدی سرمایه است. نکته قابل توجه در زمینه استفاده از سیاست مالیاتهای تنظیمی، مهیا کردن زیرساختهای لازم برای جمعآوری آمار و اطلاعات مورد نیاز اخذ مالیات تنظیمی است. بر این مبنا یکی از مهمترین زیرساختهای موجود برای تحقق حذف تقاضای سرمایهای از بازار مسکن، سامانه ملی املاک و اسکان است که اطلاعات سکونت و مالکیت خانوارهای کشور را به صورت برخط ارائه میکند.
* قانون مهمی که مجلس یازدهم در سال ۹۹ به تصویب رساند
یکی از مهمترین اقدامات مجلس یازدهم که از همان ابتدا با قدرت تمام، به سرانجام رسیدن آن را پیگیری میکرد، اصلاح ماده ۵۴ مکرر قانون مالیاتهای مستقیم با موضوع مالیاتستانی از مالکان خانههای خالی بود. اتفاقی که اگر چه به دلیل ملاحظات شورای نگهبان و ۲ مرتبه رفت و برگشت میان این شورا با مجلس، عملا به یک جدال حدود ۴ ماهه برای اصلاح یک ماده از قانون مالیاتهای مستقیم تبدیل شد اما در نهایت با اعمال برخی اصلاحات مهم که با موافقت معاونت مسکن وزارت راهوشهرسازی و سازمان امور مالیاتی به نمایندگی از وزارت اقتصاد همراه بود، این مصوبه در ۵ آذر ۹۹ با تبدیل شدن به قانون، به یکی از بهترین پایههای مالیاتی مغفول مانده در سالهای گذشته بدل گشت. این اصلاحیه در حالی آذرماه سال ۹۹ به قانون تبدیل شد که در آن الزامات و ضمانتهای قانونی جهت برقراری مالیات بر خانههای خالی لحاظ شده است؛ جالب است بدانید که قانون مالیات بر خانههای خالی از خرداد سال ۹۳ به وزارتین راه و شهرسازی و اقتصاد ابلاغ شده بود اما به دلیل فقدان ضمانتها و الزامات قانونی محکم، به سرانجام نرسید و به طور مشخص، به دلیل عدم راهاندازی و تکمیل سامانه ملی املاک و اسکان از سوی وزارت راه و شهرسازی در دوره وزیر سابق این وزارتخانه، خبری از اجرای آن نبود.
* پیگیریهای اسلامی برای راهاندازی سامانه اسکان
اگر چه قانون ابلاغی سال ۹۳ فاقد ضمانتهای اجرایی لازم بود اما محمد اسلامی زمانی که به عنوان وزیر وارد وزارت راهوشهرسازی شد، برخلاف وزیر قبلی پیگیر راهاندازی سامانه املاک و اسکان شد؛ به این ترتیب سامانهای که قرار است بانک اطلاعاتی بخش املاک کشور را پشتیبانی کند، شاهد بارگذاری اطلاعات و آمار مربوط به حوزه املاک کشور اعم از مسکونی و... بود و حال قرار است جزئیات اطلاعات املاک توسط مردم در سامانه بارگذاری شود. طی یک سال و نیم اخیر، وزارت راهوشهرسازی توانست با استفاده از سامانههای اطلاعاتی دستگاههای دارنده اطلاعات ملکی شامل سازمانهای آب و برق، سازمان ثبت اسناد و املاک، شهرداریها و... سامانه اسکان را تا حدود زیادی تکمیل کند.
***
قانون جهش تولید و تأمین مسکن چیست؟
بر اساس قانون جهش تولید و تأمین مسکن، دولت موظف است به نحوی برنامهریزی و اقدام کند که در ۴ سال نخست اجرای این قانون، سالانه به طور متوسط حداقل یک میلیون واحد مسکونی در کشور تولید و عرضه شود. تشکیل «صندوق ملی مسکن» به منظور تخصیص بهینه منابع مالی بخش مسکن برای اجرای سیاستهای حمایتی از دیگر بخشهای قانون جهش تولید مسکن است. طبق این قانون همچنین بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی مکلفند حداقل ۴۰ درصد از تغییرات مانده تسهیلات پرداختی در هر سال مالی را با نرخ سود مصوب شورای پول و اعتبار به بخش مسکن اختصاص دهند. در بخش دیگری از قانون جهش تولید مسکن به تامین زمین و زیرساختهای لازم برای ساخت واحدهای مسکونی هم اشاره شده است. همچنین وزارت راهوشهرسازی مکلف به تهیه دستورالعمل طراحی و ساخت پروژههای مسکن حمایتی متناسب با معماری ایرانی- اسلامی و همچنین مطابقت با استانداردهای زیستمحیطی شده است. راهاندازی و بهرهبرداری از سامانه ثبت معاملات املاک و مستغلات کشور با هدف نظارت بر بازار مسکن یکی از مهمترین بخشهای قانون مجلس بود. دولت البته در قانون مصوب سال 94 هم مکلف به راهاندازی این سامانه شده بود اما این اقدام هم همچون بسیاری از اقدامات اصلاحی دیگر با بیتوجهی عباس آخوندی، وزیر پیشین راهوشهرسازی مواجه شد و به جایی نرسید. در نهایت مجلس یازدهم با جدیت بیشتر، پیگیر راهاندازی سامانه مذکور شد و در نهایت این سامانه اکنون در مرحله بهرهبرداری قرار گرفته است. ضمانت اجرایی این قانون تشکیل شورای عالی مسکن به ریاست شخص رئیسجمهور است و در این راستا اگر وزارتخانهای وظایف خود را در تأمین مسکن اجرایی نکند ادارات ثبت اسناد و املاک موظفند به درخواست وزارت راه و شهرسازی ظرف یک ماه مالکیت جدید را صادر کنند.
* قانون جهش مسکن میتواند موتور پیشران تولید شود
رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به اقدام مجلس برای تصویب طرح جهش تولید مسکن، اجرای آن را واجد دستاوردهای قابل توجهی از جمله رونق تولید و ایجاد اشتغال خواند. محمدباقر قالیباف در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت: تعهد دادیم نام سال برای مجلس زینت تابلوها و سخنرانیها نشود. وی همچنین اعلام کرد: مجلس در همین چند روز ابتدای سال، قانون «جهش تولید مسکن» برای تولید سالانه یک میلیون واحد مسکن را تصویب کرد. بر اساس این قانون، زمینهای دولتی احتکار شده، پس از شفافسازی وارد چرخه تولید مسکن برای مردم خواهد شد. رئیس مجلس همچنین ادامه داد: برای پیشبینیپذیر کردن قیمت تمام شده، تمهیدات لازم برای پیشخرید مصالح ساختمانی در بورس کالا در نظر گرفته شده است و برای کاهش هزینهها نیز تخفیف 30 درصدی در صدور پروانه ساخت و پایان کار اعمال خواهد شد. قالیباف تصریح کرد: قانون تحولآفرین «جهش مسکن» میتواند موتور پیشران تولید و اشتغال در کشور باشد.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» به بررسی علل تخریب مراجع سیاسی جریان انقلاب و نتایج مخرب آن در انتخابات میپردازد
لزوم احیای مراجع سیاسی
یونس مولایی: مرجعیتهای اجتماعی در هر زمانه به عنوان یکی از شاهکلیدها در فهم رفتار جمعی مردم به حساب میآید، تا جایی که میتوان رفتار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را تا حد زیادی تابعی از مراجع اجتماعی دانست. در این میان، تقسیمبندیهای سیاسی همانند «خواص» در برابر «عوام» یا «نخبگان» در برابر «توده» را میتوان اطلاقی مرسوم از وجود مراجع اجتماعی و دامنه تاثیرگذاری آنها بر جامعه پیرامونی خود دانست.
نزدیک شدن به سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری فرصتی مغتنم برای بحث و بررسی جایگاه مراجع اجتماعی جامعه ایران و آینده رفتار سیاسی مردم بر مبنای موقعیت گروهها و چهرههای مرجع به شمار میآید. در این میان پیش از هر چیز باید به این نکته حیاتی اشاره کرد که اساسا افول گروههای مرجع در یک جامعه و ظهور مراجع جدید امری گریزناپذیر به حساب میآید، تا جایی که حتی بسیاری از احزاب قدیمی اروپایی که بیش از یک قرن به عنوان بازویی تثبیت شده در جهت دادن به فعل و انفعالات سیاسی جامعه در صحنه تحولات حاضر بودهاند امروز در خطر پایان یافتن دوره مرجعیتشان قرار گرفتهاند. با این اوصاف، آنچه برای جامعه میتواند به مثابه زنگ خطر به حساب آید رسیدن موقعیت جامعه به نقطه فقدان مراجع است؛ موقعیتی که در آن نهتنها مرجعیتهای تثبیت شده پیشین اعتبار خود را از دست میدهند، بلکه پس از این افول اعتبار، مرجع جدیدی ظهور نمیکند یا با مرجعیت یافتن گروههای غیراصیل و سطحی روبهرو میشویم. در همین زمینه وضعیت سالهای اخیر جامعه ایران نشانههایی از این زنگ خطر را با خود دارد؛ شرایطی که میتوان آن را تالی و تاثیرپذیرفته از وقایع ذیل دانست.
1- انباشت نارضایتیهای اجتماعی به طور اعم و اقتصادی به طور اخص باعث شده بسیاری از مردم با تجربه کردن شرایط سخت معیشتی اعتمادشان را نسبت به گروهها و چهرههای مرجع از دست بدهند. نمیتوان چشم بر این واقعیت بست که از سال96 و پس از آنکه حسن روحانی دوره دوم ریاستجمهوری خود را آغاز کرد جامعه ایران با شرایطی مواجه شد که فارغ از شکاف عمیق میان وعدههای منتخب خود و وضعیت موجود شاهد به سخره گرفتن مطالباتش از سوی دولتمردان بود. در چنین موقعیتی هر قدر نارضایتیها افزایش پیدا میکرد، متقابلا بخش بیشتری از جامعه اعتبار و اعتمادش را به مراجع خود از دست میداد. برای نمونه میتوان به انبوه توبهنامهها و ابراز پشیمانی چهرههای مطرح سیاسی و دانشگاهی به علت حمایت از حسن روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتی اشاره کرد. در چنین وضعیتی جامعهای که به اعتبار مراجع معتبر خود رو به یک انتخاب آورده است با سرخوردگی مواجه شده و اعتمادش به دیگر مراجع را نیز از دست میدهد.
2- گسترش حوزه عمومی در سایه رشد نفوذ شبکههای اجتماعی از دیگر عوامل موثر بر وضعیت مرجعیت اجتماعی به حساب میآید. واقعیت آن است که هر قدر فضای مجازی به عنوان ظرفیتی قابل توجه میتواند به دامنه اطلاعرسانی جامعه بیفزاید و این فرصت را فراهم کند تا آنها از نقاط نادیده گرفته شده جامعه نیز نمایندگی کنند اما متقابلا میتواند به ظهور مراجع جدیدی منتهی شود که کمترین سطح دانش و تجربه تخصصی را دارا نیستند. ظهور دسته جدیدی از مراجع اجتماعی در سایه قدرت گرفتن شبکههای اجتماعی افراد جامعه را در موقعیتی قرار داده است که پس از تردید در مواجهه با مراجع پیشین به سمت چهرههایی حرکت کنند که صرفا حامل نمادهای اجتماعی پرتقاضا هستند. ظهور سلبریتیهای جدید و تقویت حوزه تاثیرگذاری چهرههای مشهور هنری، ورزشی و تبلیغاتی باعث شده بسیاری از اقشار میانی جامعه و نسلهای جدید دامنه اطلاعاتی و حوزه تحلیلیشان را در ظرف این گروهها پیدا کنند. چنین موقعیتی نهتنها با سطحی کردن جامعه و تقلیل دادن پیشفرضهای ذهنیاش میتواند به انتخابهای اشتباه منتهی شود، بلکه زمینهساز خطرهای جدیتر همانند انزوای بیش از پیش نخبگان میشود. سلبریتیهایی که اساسا علت وجودی خود را در «افزایش تقاضای اجتماعی» مییابند در هر کنش و واکنش خود به تنها چیزی که توجه میکنند همین تقاضا و تایید است. نکته کلیدی در فهم این گروههای مرجع جدید آن است که اساسا اعتبار خود را از دقیق بودن و اثبات گزارههایشان بر اساس میزان همراه کردن موج افکارعمومی با خود به دست میآورند، پس طبیعی است که هرگونه خطدهی آنها به جامعه نیز صرفا در چارچوب تقویت محبوبیت صورت میگیرد. بدون اطاله کلام میتوان به فضای حاکم بر موضعگیریهای سلبریتیها در سالهای اخیر نگاه انداخت و متوجه شد کماولویتترین شاخص برای آنها اعتبار گزارههای تبلیغی و تهییجی و حتی صحت اخبار است. یقینا جامعهای که با ظهور چنین طبقه مرجعی روبهرو است و روزانه در بستر فضای مجازی بیشتر با آنها ادغام میشود ناخودآگاه به همان سمتی حرکت میکند که این گروههای مرجع حاضر هستند.
3- اما فراتر از ظهور مراجع جدید اجتماعی در بستر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی اتفاق دیگری نیز در حال رخ دادن است و آن هم سلبی شدن گفتمان نیروهای سیاسی جدید است. این موقعیت را میتوان حاصل جمع ۲ موقعیت پیشین دانست، بهگونهای که از یکسو افزایش نارضایتیها و انباشت ناکارآمدیها جامعه را با خشم قابل توجهی روبهرو کرده است که به موازات این خشم درخواست برای نمایندگی خشم جامعه عملا موج حمایتی زیادی را با خود همراه میکند. در این میان بستر فضای مجازی نیز این امکان را برای چهرههای جدید در پوششهای مختلف فراهم میکند تا با ارائه سطحیترین گزارههای ایجابی و تنها با تکیه بر نمایندگی خشم جامعه برای خود مرجعیت ایجاد کنند. اگر سلبریتیها حیات اجتماعی خود را مدیون محبوبیتشان هستند و از این محبوبیت برای جهتدهی به جامعه استفاده میکنند، این گروه جدید محبوبیتشان را مدیون قرائتهای جدیدی هستند که در فضایی همهفهم و با نمایندگی از خشم جامعه تثبیت میکنند. ظهور تحلیلگران، سخنوران و حتی در ظاهر امر اندیشمندان جدیدی که به جای ارائه مستند راهکار، تنها با اعتراض به مراجع پیشین برای خود اعتبار کسب میکنند باعث میشود صرف بیاعتبار کردن قرائتهای غالب در هر زمینه و چهرههایی معتبر به عنوان مسیری برای موفقیت و کامیابی به حساب آید. این گروه روزی در قالب ارائه تعریفی جدید از دینداری بدیهیات فقهی را بدون اقامه استدلال به سخره میگیرد، روزی برای تعریف راه برونرفت از وضعیت موجود انتظارات بدون پشتوانه خلق میکند و در نهایت روزی نیز برای اثبات اعتبار خود گروههای مرجع پیشین را نه با نگاه انتقادی که با رویکرد نفیگرایانه مورد هجمه قرار میدهد.
یقینا در وضعیتی که به توضیح آن پرداختیم میتوان شاهد شرایط هشدارآمیزی پیرامون آینده مراجع اجتماعی و سیاسی کشور بود؛ موقعیتی که در آن از یکسو مراجع سنتی و تثبیت شده ضعیف میشوند و از سوی دیگر به موازات این تضعیف مراجع قدرتمندی ظهور نمیکنند. در چنین وضعیتی جامعه بشدت اکنون زده، فاقد قدرت تحلیل و طرفدار خشونت میشود که اثرات بلندمدت آن نیز براحتی قابل مهار نیست.
* جریان انقلابی و مسأله مرجعیت
هر چند فعالیت سیاسی را نمیتوان به مقاطع انتخابات تقلیل داد اما یقینا مهمترین میدان فعالیت سیاسی در هر جامعه مردمسالار را میتوان در برهه انتخاباتی آن جستوجو کرد. نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاستجمهوری و گرم شدن تنور رقابتهای انتخاباتی، نشانههایی نگرانکننده از رواج بیمرجعی را در فضای جریان انقلابی نمایان میکند، به گونهای که بسیاری از نیروهای انقلابی عملا بدون توجه به این مساله حیاتی که بیاعتبار کردن مرجعیتهای سیاسی بدون ظهور مراجع قدرتمند جدید چه عارضههایی را با خود همراه میآورد، اهتمام خود را بر بیمرجعسازی جبهه انقلاب گذاشتهاند.
رهبر حکیم انقلاب در مقاطع مختلف از جمله سخنرانی نوروز امسال بر لزوم تقویت مراجع معتبر به عنوان پیششرط انتخاب صحیح تاکید داشتهاند. ایشان در بخشی از سخنانشان در اول فروردین سال جاری با اشاره به 8 ویژگی منتخب مطلوب در انتخابات ریاستجمهوری تاکید کردند: اگر چنین فردی بر سر کار بیاید، کشور را به نقطه مطلوب خواهد رساند و مردم باید فردی با این خصوصیات را پیدا کنند که البته پیدا کردن آن شاید برای آحاد مردم آسان نباشد و باید به افراد مطلع و مورد اطمینان مراجعه کنند.
هر چند تاکید مقام معظم رهبری به رجوع مردم به «افراد مطلع و مورد اطمینان» موضعی جدید از سوی ایشان به حساب نمیآید اما لزوم تقویت الگوی رفتار سیاسی بر مبنای رجوع به نخبگان مورد اعتماد را نمایان میکند. در چنین فضایی اما رفتار بخشی از جریان انقلاب که «نفیگرایی» را به عنوان بخشی از نقشه راه خود برای احیای شعارهای انقلابی انتخاب کرده است، نشان از نادیده گرفتن این تاکید رهبر انقلاب دارد.
مضاف بر اینها تضعیف تمام گروههای مرجع به سرخوردگی بدنه جریان انقلابی نیز منتهی میشود. بدنهای که در ماههای آینده مسؤولیت اصلی اقناع جامعه برای انتخاب رویکردی جدید برای اداره کشور را به عهده دارد و حتی باید طیف سرخورده را که رغبتی برای مشارکت سیاسی ندارند، با خود همراه کند، زمانی که شاهد تضعیف تمام مراجع و چهرههای معتبر سیاسیاش میشود، عملا با سرخوردگی و انفعال تمایلی برای اقناع جامعه در خود پیدا نمیکند. یقینا این هشدار نمیتواند دال بر مسدود شدن فضای انتقاد از خود در میان نیروهای انقلابی باشد اما به این واقعیت اشاره دارد که ظهور مراجع جدید امری آنی نیست که صرفا مشروط به بیاعتبار کردن مراجع پیشین باشد. مراجع جدید محصول طرح ایدههای جدید و ارائه راهکارهایی مناسب با نیازهای زمانه است. چشمپوشی از این جنبه ایجابی و امید بستن به بعد سلبی، نه تنها مراجع جدیدی را خلق نمیکند، بلکه با بیاعتبار کردن مراجع پیشین، به تضعیف تمام جریان انقلاب نیز منتهی میشود.
* سرانجام بیاعتباری گروههای مرجع چیست؟
بدون هیچ شکی مهمترین گروه حاضر در کشور که به فقدان مرجعیت در جریان انقلابی امید بسته، جریان غربگرایی است که از پاسخگویی به جامعه پیرامون عملکردش احساس درماندگی میکند و مطلوبترین شرایط را برای خود در سرخوردگی جریان انقلاب در سایه بیاعتبار شدن مرجعیت سیاسیاش مییابد. مضاف بر این، بیاعتباری مراجع سیاسی جریان انقلابی عملا به تشتت نیروهای انقلابی، گرایش طیفی از این نیروها به رادیکالیسم و انفعال بخش دیگر منتهی میشود. زمانی که بدنه جریان انقلاب شاهد این است که چهرههای مرجع این جریان رو به نفی و بیاعتبارسازی تمام قرائتها، روشها و چهرههای انقلابی میآورند، به سختی میتواند انگیزه خود را برای فعالیت حفظ کند.
اما نتیجه دیگر این بیاعتبارسازی گروههای مرجع را باید در کاهش عقلانیت سیاسی در جریان کنشگری جمعی جستوجو کرد. زمانی که گروههای مختلف با خردهاختلافهای موجود قابل اغماض رو به نفی دیگری میآورند، در نهایت امکان پذیرش گفتوگو و وحدت را از همدیگر سلب میکنند تا جایی که طرفداران هر نحله به قدری با دیگر نحله احساس فاصله میکنند که نه تنها حاضر به شنیدن مواضعشان نمیشوند، بلکه حتی ائتلاف و وحدت را باطل میشمارند. جریان انقلابی بدرستی پذیرفته است برای همراه شدن با موج تحولات نیاز به پوستاندازی و ظهور قرائت و نیروهای جدیدی دارد اما در تبیین چگونگی این تغییر باید دقت بیشتری به خرج دهد و چشم بر این واقعیت بگشاید که ظهور چهرههای جدید باید توأم با فعالیت ایجابی و رفع نواقص چهرههای سنتی باشد و الا مصداق «یکی بر سر شاخ، بن میبرید» است. شرایط اکنونی سیاسی کشور تا حد زیادی روشن و مشخص است. در سویی جریان غربگرا تمام اهتمام خود را بر آن گذاشته که در سایه احیای امید به آمریکا به عنوان سناریوی انتخاباتی (که ماهها پیش، پس از پیروزی بایدن در روزنامههای اصلاحطلب نیز مورد اشاره قرار گرفت) به بازسازی جبهه سیاسی خود بپردازد و در سوی دیگر سرخوردگی بخش قابل توجهی از جامعه باعث تردید برای شرکت در انتخابات شده است. در چنین فضایی، زمانی که خوانش تنگنظرانه انقلابیگری (در سایه قطعی فرض کردن پیروزی در انتخابات) رو به بیاعتبارسازی گروههای مرجع خود میآورد، نه تنها امکان همدلی را از نیروی انقلابی سلب میکند که امکان اقناع جامعه را نیز از آنها میگیرد. طبیعتا زمانی که بدنه یک جریان به مراجع آن اعتنایی نکند، توده جامعه نیز حتی اگر تمایل به همراهی کردن داشته باشد، از این کار استنکاف میکند.
ارسال به دوستان
نشست کمیسیون مشترک برجام با ارائه گزارش فنی به پایان رسید؛ مذاکرات بعدی، چهارشنبه
ادامه مذاکره تداوم شائبهها
غریبآبادی: تحریمهایی که باید برداشته شود عبارت است از:
1- تمام تحریمهایی که در برجام لغو شد
2- تحریمهای جدیدی که ترامپ وضع کرد
3- تحریمهایی که به بهانههای غیرهستهای اعمال شد
گروه سیاسی: نشست کمیسیون مشترک برجام در وین روز گذشته پایان یافت. ارائه گزارش رایزنیهای فنی صورتگرفته در جلسات گروههای کارشناسی «لغو تحریم» و «هستهای» مهمترین دستور کار این نشست بود.
همچنین نمایندگان اتحادیه اروپایی به عنوان هماهنگکنندههای جلسات کارشناسی، نتیجه رایزنیهای کارشناسان ایران و کشورهای 1+4 را به اعضای کمیسیون مشترک گزارش کردند. در پایان این جلسه، توافق شد جلسه آینده کمیسیون در سطح معاونان روز چهارشنبه آتی (۲۵ فروردین) در وین برگزار شود و بلافاصله در چارچوب گروههای کارشناسی، رایزنیهای فنی و تخصصی به صورت فشرده جهت تهیه و ارائه فهرست اقداماتی که باید از سوی همه طرفها در حوزه رفع تحریم و اقدامات هستهای برای احیای برجام صورت گیرد، ادامه یابد.
سیدعباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه و رئیس هیأت ایرانی، در این نشست ضمن تاکید بر اراده جمهوری اسلامی ایران برای ادامه تعاملات جدی، گفت: این امر منوط به مشاهده اراده سیاسی و جدیت در طرفهای مقابل است، در غیر این صورت دلیلی برای ادامه مذاکرات وجود نخواهد داشت. معاون وزیر امور خارجه مجددا تاکید کرد: لغو تمام تحریمهای آمریکا که در دوران رئیسجمهور گذشته آن کشور وضع شدهاند، گام ضروری برای احیای برجام بوده و تنها پس از راستیآزمایی لغو این تحریمها، ایران آمادگی دارد اقدامات جبرانی خود را متوقف کرده و به اجرای کامل برجام بازگردد.
عراقچی پنجشنبه گذشته نیز در گفتوگو با پرس تیوی با بیان اینکه تا وقتی آمریکا تمام تحریمهای خود را لغو نکرده و به برجام برنگشته باشد، هیچ یک از فعالیتهای هستهای ایران بویژه در حوزه غنیسازی نه متوقف میشود و نه حتی روند کاهشی پیدا میکند، اظهار داشت: غنیسازی ۲۰ درصد ما اکنون با سرعتی حتی فراتر از سرعتی که مجلس شورای اسلامی در قانون خودش پیشبینی کرده بود، پیش میرود و مواد غنیشده ۲۰ درصد در حال تولید است. وی همچنین با بیان اینکه گفتوگوهای ما با اروپاییها، روسیه و چین ادامه دارد، گفت: اینکه بعضا گفته میشود این گفتوگوها با اروپاست و اروپاییها هم از آن سو با آمریکا صحبت میکنند، صحیح نیست. ما اینجا با مجموعه کشورهای عضو فعلی برجام یعنی ۳ کشور اروپایی، روسیه و چین و اتحادیه اروپایی که هماهنگکننده برجام است، مذاکره میکنیم و آنها هم از سمت دیگر با آمریکاییها به شیوهای که خودشان میدانند، گفتوگو و نتایج را منتقل میکنند.
کاظم غریبآبادی، سفیر و نماینده کشورمان در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و از اعضای هیات مذاکرهکننده جمهوری اسلامی که در مذاکرات وین نیز حضور دارد، در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به بیان مواضع جمهوری اسلامی در مواجهه با گزینههای غرب پرداخت و گفت: خلاصه حرف و موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال بازگشت آمریکا به برجام این است که این جمهوری اسلامی ایران نبود که تعهداتش تحت برجام را نقض کرد؛ ایران نهتنها به تمام تعهداتش تحت برجام پایبند بود، بلکه این آمریکا بود که تعهداتش را نقض کرد و سیاست خصمانهای را علیه ملت ایران در پیش گرفت؛ چنانچه آمریکاییها قصد بازگشت به برجام را دارند، باید تمام تحریمها را به صورت عملی لغو کنند بهگونهای که جمهوری اسلامی ایران بتواند آنها را راستیآزمایی کند. در واقع رفع تحریم روی کاغذ آن هم به صورت صوری برای ما مطرح نیست، بلکه مشاهده اثرات عملی رفع تحریمها، بسیار اساسی و کلیدی است. تنها در این صورت است که جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد به تعهدات خود تحت برجام بازگردد. غریبآبادی در بخش دیگری از این گفتوگو در پاسخ به این پرسش که منظور ایران از تحریمها شامل کدام تحریمهاست، اظهار داشت: تحریمهایی که باید برداشته شود، کاملا مشخص است. اولا، تمام تحریمهایی که برابر برجام لغو شد ولی دولت آمریکا مجددا آنها را اعمال کرد، باید لغو شود. ثانیا، دولت ترامپ برخی تحریمهای جدید علاوه بر تحریمهایی که تحت برجام لغو شده بود، وضع کرد. این تحریمها هم باید لغو شود. ثالثا، تحریمهایی هست که به بهانههای غیرهستهای وضع شد که این تحریمها هم باید به صورت کامل رفع شود. دیپلمات کشورمان در بیان مفهوم راستیآزمایی تحریمها گفت: مفهوم راستیآزمایی این است که مثلا جمهوری اسلامی باید در حوزه فروش نفت بتواند قراردادهای نفتیاش را منعقد و نفتش را صادر کند و منابع مالی درآمدش را از طریق کانالهای بانکی به داخل منتقل کند یا مصارف دیگری را برای آن در نظر بگیرد. یا در حوزه بانکی بتواند تراکنشهای مالیاش را از کانالهای مالی مختلف انجام بدهد. تنها در این صورت است که میتوان اطمینان حاصل کرد لغو تحریمها دارای اثرات عملی است.
غریبآبادی درباره احتمال خلف وعده آمریکا نیز اظهار داشت: درباره اتخاذ برخی تدابیر برای جلوگیری از احتمال خلف وعده آمریکا هم همانگونه که سیاست جمهوری اسلامی ایران است، اولا باید آمریکا تمام تحریمها را لغو کند و بعد از راستیآزمایی، جمهوری اسلامی ایران به تعهدات برجامی خودش بازخواهد گشت. ثانیا، اگر آمریکا بخواهد مدتی بعد از بازگشت به برجام خلف وعدهای داشته باشد، این موضوعی است که الان در گفتوگوها طرح شده و در حال بررسی است که باید چه اقداماتی در حوزه تعهدات فنی ایران انجام شود و چگونه این تعهدات انجام شود که اگر احتمالا یکی از طرفها خلف وعدهای داشت یا متعاقبا و بعدا به تعهداتش عمل نکرد، اینگونه نباشد که فقط جمهوری اسلامی ایران از قبل به تعهداتش عمل کرده باشد. این موضوعی است که کاملا تحت بررسیهای فنی انجام شده و گزینههای مختلفی هم مطرح شده است.
ارسال به دوستان
بازگشت پیکرهای پاک 63 شهید دفاعمقدس به وطن
دستی برآر
ای شهید! ای آنکه بر کرانه
ازلی و ابدی وجود نشستهای
دستی برآر و ما قبرستاننشینان
عادات سخیف را
از این منجلاب بیرون کش
سید مرتضی آوینی
پیکرهای مطهر تازه تفحص شده ۶۳ شهید دفاعمقدس پنجشنبه از طریق مرز شلمچه به کشور بازگشت. فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در آیین تحویل این پیکرها در شلمچه گفت: پیکرهای این شهدا پس از ۲ ماه تلاش مستمر در مناطق فکه، شلمچه، جزایر مجنون و شرق دجله پیدا شد.
سردار پاسدار سیدمحمد باقرزاده افزود: این شهدا در عملیاتهای والفجر مقدماتی، خیبر، بدر، کربلای ۵، کربلای ۸ و تک دشمن در شلمچه در سال ۶۷ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. وی افزود: پیکرهای مطهر این شهدا در اسرع وقت برای شناسایی به تهران منتقل میشود و پس از تعیین هویت به خانوادهها تحویل خواهد شد. همچنین اجساد ۵ کشته عراقی دفاعمقدس نیز به مقامهای این کشور تحویل شد. پیکرهای مطهر ۵۵ شهید گلگونکفن دوران دفاعمقدس نیز دیماه سال ۹۹ همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) با ۷۶ جسد عراقی در مرز شلمچه در جنوب غرب خوزستان مبادله شد.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» در گزارشی به مرور سریالهای رمضانی تلویزیون پرداخت
بازگشت ستایشیها احضار ماوراییها
مصطفی پورکیانی: تلویزیون مانند سالهای گذشته در ماه مبارک رمضان سریالهای مناسبتی خود را برای این ایام تدارک دیده است. تا به حال «احضار، بچه مهندس۴، یاور و رعد و برق» به عنوان سریالهای رمضانی سیما معرفی شدهاند. به گزارش «وطنامروز»، تلویزیون مانند سالهای گذشته در ماه مبارک رمضان سریالهای مناسبتی خود را برای این ایام تدارک دیده است، البته چند سالی میشود دیگر سریالهای رسانه ملی حال و هوای این ماه مبارک را ندارند و صرف پخش در این ایام در کنداکتور شبکه قرار میگیرند و گاه در هر زمان دیگری نیز قابلیت پخش دارند. شبکههای مختلف سیما از ماهها قبل در شرایط سخت کرونایی در تدارک این ماه بودند و سریالهای نمایشی خود را جهت پخش آماده کردهاند یا با سرعت بالا در حال رساندن آنها به کنداکتور شبکهاند.
در ادامه این گزارش مروری کوتاه داریم بر سریالهایی که قرار است از شبکههای مختلف سیما در ایام ماه مبارک رمضان میهمان مخاطبان خود باشند.
* شبکه یک؛ «احضار»
علیرضا افخمی که سالها پیش در ماه مبارک رمضان سریال ماورایی «او یک فرشته بود» و بعدها «پنج کیلومتر تا بهشت» را در همان فضا کارگردانی کرده بود، امسال قرار است سریال «احضار» را در همان حال و هوای ماورایی در نقد عرفانهای کاذب برای ماه رمضان شبکه اول به پخش برساند. با انجام 80 درصد تصویربردارى مجموعه تلویزیونى «احضار»، مراحل فنی همزمان در حال انجام است تا این مجموعه به تهیهکنندگی محمودرضا تخشید برای پخش در ماه مبارک رمضان از شبکه یک سیما آماده شود. با پایان یافتن تصویربرداری بخشهای شمال، گروه هماکنون در تهران مشغول ادامه کار هستند. در این مجموعه آرش مجیدی، رضا توکلی، نسرین نکیسا، مرتضی کاظمی، آدرینا صادقی، مینو آذرمگین، نازنین هاشمی، دینا هاشمی و میلاد میرزایی بازی دارند و به گروه بازیگران افسانه چهرهآزاد، على دهکردى، خیام وقارکاشانى، درسا بختیار، غزال نظر و صالح میرزاآقایى نیز اضافه شدهاند.
در خلاصه داستان این مجموعه آمده است: مائده و زهره دختر عمه و دختر دایی یکدیگرند. آنها همراه ۲ تن از دوستان خود، سوسن و شکیبا، برای یک سفر تفریحی عازم شمال شدهاند. اگر چه هر 4 نفر ظاهرا از دوستان صمیمی یکدیگر هستند اما یکی از آنها نسبت به مائده حسادت مىورزد و دل خوشی از او ندارد. این سفر بهانهای مىشود تا کینهورزیهای او برملا شود. با پیوستن محسن - خواستگار قبلى مائده - به این جمع حوادثی رقم مىخورد که زندگی و سرنوشت مائده و زهره را دگرگون مىکند.
* شبکه دو؛ «بچه مهندس۴»
فصل چهارم مجموعه تلویزیونی «بچه مهندس» به کارگردانی احمد کاوری و تهیهکنندگی سعید سعدی در ایام ماه مبارک رمضان از شبکه دوم سیما روی آنتن خواهد رفت.
گروه تولید این مجموعه با اتمام بخشهای مربوط به مشهد، هماکنون در پایتخت مشغول تصویربرداری سکانسهای پایانی هستند. به گفته سعید سعدی، تصویربرداری این پروژه با وجود شیوع ویروس کرونا طی 5 ماه گذشته با ۲ گروه و در ۲ شیفت انجام شده تا تمام قسمتهای مجموعه برای پخش به موقع در ایام ماه رمضان آماده باشد. شاید تغییر مهم این سریال نسبت به فصلهای گذشته، تغییر بازیگر نقش «جواد» و کارگردان این مجموعه باشد که در این فصل محمدرضا رهبری جایگزین روزبه حصاری برای نقش «جواد جوادی» شد و در حالی احمد کاوری کارگردانی این فصل را برعهده دارد که ۳ فصل قبلی را علی غفاری کارگردانی کرده بود. ثریا قاسمی، فرهاد قائمیان، محمدرضا رهبری، مهشید جوادی، عبدالرضا اکبری، سهند جاهدی، عباس جمشیدیفر، سیاوش چراغیپور، شیوا خسرومهر، عزتالله مهرآوران، شهین تسلیمی، محمدرضا هدایتی و امید روحانی از بازیگران فصل چهارم این سریال هستند.
* شبکه سه؛ «یاور»
جدیدترین اثر سعید سلطانی به نام «یاور» با داریوش ارجمند و دیگر بازیگرانش در شرق تهران به فیلمبرداریاش ادامه میدهد تا به رقابت رمضانی تلویزیون برسد.
سریال «یاور» به تهیهکنندگی آرمان زرینکوب برای شبکه ۳ ساخته میشود. مجموعه ۳۰ قسمتی «یاور» ملودرامی اجتماعی است که قسمتهای معمایی و تم جوانمردی دارد.
در کنار داریوش ارجمند که نقش اصلی یعنی «یاور» را برعهده دارد، ارسلان قاسمی، محمد حاتمی، زهرا سعیدی، شبنم فرشادجو، امید علیمردانی، فقیهه سلطانی، مهوش افشارزاده و اسماعیل محرابی از جمله بازیگرانیاند که در این سریال حضور دارند. گفته میشود این سریال به احتمال فراوان گزینه رمضانی شبکه ۳ خواهد بود.
* شبکه پنج؛ «رعد و برق»
بهروز افخمی بعد از یک دهه دوری از تلویزیون در مقام کارگردانی سریال، سال گذشته مجموعه «رعد و برق» را در مناطق سیلزده جلوی دوربین برد. با توجه به گفتههای عوامل ساخت سریال رعد و برق، این سریال تمام تلاشش را میکند تا جزئیات ماجراهایی که در ایام سیل سال ۱۳۹۸ برای مردم اتفاق افتاد را به نمایش بگذارد و گوشهای از زحمات و مجاهدت افرادی را که در کمکرسانی به مردم از هیچ کمکی دریغ نکردند نشان دهد.
بهروز افخمی، کارگردان سریال رعد و برق درباره قصه این سریال عنوان کرد: «الان نمیتوانم درباره قصه چیزی بگویم، زیرا به دلیل بیماری کرونا و نحوه برخورد دولت با کرونا خیلی تغییرات در قصه برای ما پیش آمد و باعث شد بخشهای زیادی از سریال را که در خوزستان و لرستان میگذشت، حذف کنیم. فیلمنامه قبلی را کنار گذاشتیم و فیلمنامه جدیدی نوشتیم».
افخمی معتقد است استان گلستان به دلیل اینکه نخستین استانی بود که ۲ سال پیش درگیر سیل شد، به قدری روایت قصه و مشکلات داشته که برای سریال کافی باشد، به همین دلیل متمرکز روی استان گلستان شدهاند و الان فصل اول سریال را میسازند. او احتمال میدهد که بعدا برای سیل خوزستان و سیل لرستان که ابعاد آن هم خیلی بزرگتر از سیل گلستان بوده، فصلهای بعدی را در نظر بگیرد و ساختن آن را به دوستان دیگری محول کند.
شهرام قائدی، محمد فیلی، مرتضی کاظمی، مهدی زمینپرداز، محمد مختاری، شهین تسلیمی، مزدک رستمی، حسن اسدی، ویدا موسوی، سپیده موسوى، امیر موسوی، ابراهیم یوسفی، پوریا منجزی، مجید درستی و ابراهیم امیرخانی بازیگرانی هستند که در این سریال تلویزیونی به ایفای نقش میپردازند.
***
ماجرای تصویر چشم شیطان در لوگوی سریال احضار
سال گذشته یک روز بعد از انتشار تیزر سریال «زیرخاکی»، گمانهزنیها درباره جمله عبریای که در آن نوشته شده بود باعث شد بسیاری به اشتباه از لوگو برداشت غیرواقعی داشته باشند اما با ترجمه جمله «اسرائیل دزد عتیقه است» که کاملا با مفهوم و مضمون سریال همخوانی داشت، حقیقت ماجرا برملا شد. این ماجرا برای سریال «احضار» هم با انتشار تیزر و لوگوی سریال، تکرار شد؛ سریالی که با موضوع توجه به عرفانهای کاذب و جلسات احضار روح که با خود جز نابودی خانوادهها و مشکلات روحی - روانی برای افراد شرکتکننده در این جلسات چیز دیگری ندارد، حرف و حدیثهایی را به وجود آورده است. لوگوی این مجموعه که با نمادی از چشم جهانبین منتشر شده، بر اساس اعلام علیرضا افخمی- کارگردان سریال- کاملا با موضوع سریال مطابقت دارد. تمام جلسات احضار روح با علامت چشم جهانبین شناخته میشود و در طراحی لوگو کاملا به این مهم توجه شده و این مجالس را نفی میکند. با نوع ارائه لوگو کاملا قابل درک است که سریال در جهت نفی عرفانهای کاذب و جلسات احضار روح ساخته شده و برای مخاطب کاملا هشداردهنده است. کاربرد نماد چشم جهانبین در لوگو بسیار اهمیت دارد. در بسیاری از کارتونها یا فیلمهای سینمایی خارجی این نشان را میبینیم که کاملا در مدح این چشم که به عنوان تکچشم یا چشم دجال هم از آن یاد میشود، استفاده شده اما با توجه به طراحی لوگو، کاملا مذموم بودن عرفانهای کاذب و مجالس احضار در آن قابل درک است و به مخاطب نهیب میزند که با سریالی در نقد مجالس احضار روح روبهرو است. به فتوای اکثر علما، برپایی یا شرکت در مجالس احضار روح مذموم و حرام اعلام شده، زیرا اکثریت قریب به اتفاق چنین مجالسی بر پایه دروغ و فریبکاری است. با سابقهای که علیرضا افخمی در ساخت سریالهای پرمخاطب و با مضامینی با رویکردهای دینی چون «او یک فرشته بود» و «پنج کیلومتر تا بهشت» دارد، به نظر میرسد به عمد از این طراحی در لوگوی سریال استفاده کرده تا باعث عصبانیت برخی افراد که به این مجالس اعتقاد دارند و با این مجالس زندگی بسیاری افراد را دچار مشکلات و مسائل عدیده میکنند، شود.
ارسال به دوستان
مرگ فیلیپ، همسر ملکه انگلیس در ۹۹ سالگی
بیوه باکینگهام!
کاخ باکینگهام از مرگ «شاهزاده فیلیپ» همسر ۹۹ ساله ملکه انگلیس خبر داد. فیلیپ سال 1947 با الیزابت ازدواج کرد؛ 5 سال قبل از اینکه الیزابت ملکه بریتانیا شود. طبق گزارشها، او پیش از مرگش بیمار بود و ماه فوریه در بیمارستان بستری شده بود. کاخ باکینگهام دیروز در بیانیهای ضمن اعلام این خبر افزود فیلیپ صبح جمعه در کاخ ویندسور فوت کرد و اطلاعیههای بعدی در این باره اعلام خواهد شد. این کاخ اواسط اسفند اعلام کرده بود شاهزاده فیلیپ برای ادامه درمان یک عفونت به بیمارستان دیگری در لندن منتقل شده است. کاخ باکینگهام آن زمان گفته بود علاوه بر درمان برای یک عفونت نامشخص، وی برای یک بیماری قلبی آزمایش میدهد. رسانههای انگلیسی همچنین آذرماه سال جاری گزارش داده بودند او به همراه ملکه الیزابت واکسن کرونا دریافت کردهاند.
یک منبع که اشارهای به نامش نشد، گفته بود فیلیپ «برای مدت کوتاهی ناخوش بوده و به همین دلیل با پزشک تماس حاصل شده است». وی دسامبر سال ۲۰۱۹ (آذرماه سال ۱۳۹۸) هم به دلیل عارضهای که کاخ باکینگهام آن را فاش نکرد به مدت ۴ شب در بیمارستان بستری شد. برخی رسانهها در آن زمان گزارش دادند دلیل بستری شدن او آنفلوآنزا بوده است. شاهزاده فیلیپ، سال ۲۰۱۷ اعلام بازنشستگی کرده بود و بعد از آن به ندرت در محافل عمومی ظاهر میشد.
فیلیپ ۱۰ ژوئن سال ۱۹۲۱ میلادی در جزیره یونانی کورفو به دنیا آمد. او از خاندان سلطنتی یونان و دانمارک بود که بعد از کودتا و برکناری خاندان پادشاهی یونان به همراه خانواده از یونان تبعید شد. مادر وی نتیجه ملکه ویکتوریا بود، بنابراین وی از بستگان خاندان پادشاهی بریتانیا محسوب میشد. او مسنترین همسر یک فرمانروای بریتانیا و کسی بود که بیشترین مدت خدمت را به عنوان همسر فرمانروا داشت.
* بیبیسی امکان کامنتگذاری برای خبر مرگ فیلیپ را بست
بنگاه خبرپراکنی بریتانیا (بیبیسی) با انتشار خبر مرگ همسر ملکه در اقدامی قابل تأمل اجازه اظهارنظر (کامنت گذاشتن) درباره این خبر را برای مخاطبان لغو کرد! به نظر میرسد با توجه به طرح شدن اتهاماتی نظیر فرار مالیاتی ملکه و همچنین مصاحبه اخیر مگان مارکل، همسر شاهزاده هری (نوه ملکه بریتانیا) درباره رفتار نژادپرستانه خاندان سلطنتی با وی، افکار عمومی انتقادات زیادی نسبت به این خاندان ابراز کردهاند. از این رو بیبیسی از ترس واکنشها درباره خبر مرگ فیلیپ، اجازه اظهارنظر در این باره را لغو کرده است.
ارسال به دوستان
چه شد مشت مذاکرهکنندگان پُر شد؟
حرکت جهادی و انقلابی، رمز موفقیت هستهای
مصطفی یخچالی*: شهید حسن طهرانیمقدم میگفت باید مشت ولایت را طوری پر کنیم که در مقابل دشمن، پشتش محکم باشد. این فقط برای صنعت موشکی نبود؛ طهرانی مقدمهای صنعت هستهای هم همین مسیر را دنبال کردند و اگر صنعت هستهای در دورهای رشد بیسابقهای را طی کرد، حاصل همین تفکر است.
20 فروردین 1385 بود که خبری شگفتانگیز منتشر شد؛ خبر دستیابی ایران به فناوری صلحآمیز هستهای و راهاندازی زنجیره کامل غنیسازی اورانیوم؛ موفقیتی که با تکیه بر توان داخلی و در شرایط تحریم به دست آمده بود و همگان را متحیر کرد. تولید سوخت هستهای موردنیاز رآکتورهای هستهای، رویایی بود که دانشمندان جوان کشور با اتکال به قدرت باریتعالی و مجاهدت شبانهروزی، آن را تبدیل به واقعیت کردند و به پاس این مجاهدت علمی، 20 فروردین با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان «روز ملی فناوری هستهای» در تقویم جمهوری اسلامی ایران ثبت شد.
در پی تعلیق داوطلبانه و موقت فعالیتهای هستهای و اجرای پروتکل الحاقی برای شفافسازی فعالیتهای صلحآمیز هستهای توسط ایران، کشورهای غربی با بدعهدی خواستار تعلیق دائمی فعالیتهای هستهای ایران که پیش از این قرار بود به صورت موقت باشد شدند، لذا جمهوری اسلامی ایران با رد این زیادهخواهیها اقدام به ازسرگیری برنامه صلحآمیز هستهای خود کرد. پس از آنکه ایران تصمیم گرفت به تعلیق ۲ ساله فعالیتهای هستهای خود پایان دهد، شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی 15 بهمنماه 1384 به ایران اخطار داد چنانچه غنیسازی اورانیوم را تعلیق نکند، موضوع را به شورای امنیت گزارش خواهد داد. پس از آن 18 اسفند 1384 پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع و 6 قطعنامه صادر و تحریمهایی علیه ایران اعمال شد. در راستای حل مساله هستهای ایران، مذاکراتی با گروه 1+5 آغاز شد که در نهایت منجر به امضای توافقنامه برجام شد.
در مذاکرات آنچه باعث میشود هر یک از طرفین دست برتر و قدرت چانهزنی داشته باشند، از طرفی مقاومت عزتمندانه و انسجام ملی مردم و از طرف دیگر قدرت علمی، اقتصادی و نظامی کشور است. علاوه بر این موارد، در مذاکرات هستهای، خودِ توان غنیسازی 20 درصد و 19 هزار سانتریفیوژ ایران مهمترین اهرم مذاکره تیم هستهای بود، همانگونه که کارشناسان سیاسی و نظامی معترفند که اگر گرفتن فاو و کربلای 5 نبود قطعنامه 598 نوشته نمیشد.
* وزن و اقتدار کشور
اگر بخواهیم دستاوردهای علمی دانش صلحآمیز انرژی هستهای را شمارش کنیم، باید لیستی طولانی از آنها تهیه کنیم که در این یادداشت فرصت بسط و شرح آنها میسر نیست. اما همینقدر میتوان اشاره کرد که بر پایه یک نگاه کلان، دستاوردهای انرژی هستهای جمهوری اسلامی ایران را باید بسیار فراتر از کاربردهای آن در زندگی روزمره دانست، چرا که وزن و اقتدار کشور را بهطور قطع در میان کشورهای قدرتمند بالا برد و ایران اسلامی را به رخ جهانیان کشید که میتوان بدون وابستگی به شرق و غرب بر توان ملی خود ایستاد و میتوان در حین دشمنیهای استکبار و بدخواهان به راه توسعه و پیشرفت ادامه داد. باید اذعان کرد اگر دولتمردان ما قبل از توافق هستهای برجام، سخن از رفع یکباره تمام تحریمها را بر زبان میراندند، به پشتوانه دستاوردهای شگرف هستهای بود که با دستان پرتوان دانشمندان و مدیران کارآمد انقلابی و شهدای هستهای چون فخریزاده و شهریاری و علیمحمدی و رضایینژاد و احمدی روشن بوده است.
* چه شد به اینجا رسیدیم؟
اما سؤال اصلی که در این یادداشت به دنبال پاسخ به آن هستیم، اینکه چه شد که در صنعت هستهای به این سطح از توانمندی رسیدیم که دشمنان قسم خورده ایران تلاش میکردند آن را نابود کنند و به تعبیر رئیسجمهور اسبق دموکرات آمریکا «اگر میتوانستیم، همه پیچ و مهرههای صنعت هستهای ایران را باز میکردیم».
مهمترین و زیربناییترین عوامل پیشرفت در صنعت هستهای، شناخت و استفاده صحیح از ظرفیت خودی، شناخت زمین بازی، شناخت صحیح دشمن و در رأس همه اینها، باور به یاری خدا بود. اینها همان چارچوبی است که شهید حسن باقری (فرمانده استراتژیک جنگ) در تحلیل یک فضای جنگی به عنوان مبنا استفاده میکند. پس بصیرت، نقطه بسیار کلیدی این حوزه است. یعنی فقط شناخت از انقلاب اسلامی، ظرفیتهای آن و اهمیت صنعت هستهای کفایت نمیکند، بلکه خیلی بیشتر از این حرفها باید جبهه خودی و جبهه مقابل و تمام دقایق آن سیستم را شناخت.
* مگر جنگ شده است؟
نفس وجود جمهوری اسلامی با آرمانهای بلند و ضداستکباری باعث ایجاد دشمنی میشود، همانگونه که رهبر انقلاب فرمودهاند: «جمهوری اسلامی در حال یک مبارزه همهجانبه است، کسی تردید ندارد؛ همه این را قبول داریم که جمهوری اسلامی در حال یک مبارزه سخت و یک مبارزه همهجانبه است؛ نه فقط در زمینه سیاسی، [بلکه] در زمینه فرهنگی، در زمینه اقتصادی، در زمینه اجتماعی، در زمینه امنیتی، ما در حال مبارزهایم. این همان جنگ معروف حق و باطل است که در طول تاریخ بوده؛ این چیز جدیدی هم نیست؛ هرجایی که نغمه توحید بلند شد و عدالت مطرح شد، دشمنانی در آنجا به وجود آمدند؛ این مال امروز نیست»1. به طریق اولی درباره مسائلی مانند هستهای که باعث ایجاد قدرت برای نظام اسلامی میشود، این جنگ گستردهتر است و نوع مواجهه کشورهای متخاصم و انواع تحریمها و تهدیدها با همه گزینههای روی میز، برای محدودسازی این توانمندی در ایران اسلامی، آثار یک جنگ روشن و واضح است.
* شناخت و استفاده از ظرفیتهای داخلی
وقتی شرایط پیچیده و بحرانی میشود، ظرفیتهای معمول به کار نمیآید. باید همه توان را به کار گرفت و حتی بیش از وسع کار کرد. صنعت هستهای و پیشرفتهای آن در چنین شرایطی به وجود آمده است. شناخت و بهکارگیری ظرفیتهای برجسته علمی و اجرایی در صنعت هستهای فارغ از سن و تجربهشان، یکی از دستاوردهای این حوزه است.
مثلا دکتر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی نقل میکند وقتی به ما مأموریت داده شد غنیسازی ۲۰درصدی را انجام بدهیم، سازماندهی وسیعی با حضور دانشمندان رشتههای مختلف انجام شد. برای اینکه این کار پیش برود باید محاسبات بحرانی انجام میشد... اما در ایران کسی را برای این کار نداشتیم. از طرق مختلف تلاش کردیم تا این نقیصه را رفع کنیم ولی دستمان به هیچجا نرسید. اگر این بخش انجام نمیشد، کل کار متوقف میشد. من موضوع را با دکتر شهریاری مطرح کردم؛ با آرامشی که همیشه داشت گفت این محاسبات را من انجام میدهم. این هرگز باورپذیر نبود؛ آدمی که دورهای ندیده و خارج از کشور نرفته، بتواند این محاسبات را انجام بدهد اما شهریاری این کار را انجام داد؛ «تنها و تنها شهریاری». نکته جالب ماجرا هم این بود که فقط همین یک نفر توانست این کار را انجام بدهد و ما نفر دیگری نداشتیم. این توانی بود که فقط او داشت و کار ما بشدت وابسته به توان مجید بود.
استفاده از ظرفیتهای داخلی یعنی اینکه نهتنها شهید شهریاری توانست این کار سخت و پیچیده را انجام دهد، بلکه مرام انفاق علمیاش، مسأله جای خالیاش را برای روزهای پس از شهادتش پر کرده بود. دانشمندان جوان هستهای میگفتند «دکتر در کمال سخاوت کارگاه آموزشی راه انداخته بود و ۱۵-۱۰ نفر را آموزش داده بود. الان ما همهچیز را میدانیم». کارگاههایی که اگر دکتر شهریاری راه نینداخته بود، ممکن بود کار کاملا متوقف شود یا حداقل ۱۰ سال طول بکشد. اگر فاصله ما در علم هستهای با غرب از نظر تکنولوژیک و علمی ۴۰ سال بود، با کارهای شهید شهریاری در همان تاریخ شهادت ایشان، به 5 سال کاهش یافت.
* شناخت صحیح از دشمن و برنامههایش
میگویند شهید احمدی روشن به کارش خیلی مسلط بود، تمام صنعت را میشناخت و میتوانست اهداف و برنامههای دشمن را تشخیص دهد. یکی از همکاران شهید احمدیروشن نقل میکند مصطفی یک روز درخواست جلسه اضطراری داد و گفت تمام افراد کلیدی در این جلسه حضور داشته باشند؛ این درخواست در حالی مطرح شده بود که قرار بود 5 نفر از کارکنان کلیدی سایت نطنز به سفر زیارتی حج بروند. احمدی روشن در جلسه میگوید «قرار است به ما در حوزه سایبر حمله شود و کل سانتریفیوژهای ما را از بین ببرند»، او با تحلیلهایش، همه را متقاعد میکند و میگوید دشمن فکر میکند نفرات اصلی سایت به سفر میروند و با این اطمینان خاطر، میخواهد به ما حمله کند»؛ حاجیها، سفر خود را لغو کردند و ماندند. پرسیدند چه روزی و چه ساعاتی این حمله صورت میگیرد؟ احمدیروشن گفت «تقریبا ساعت 2 بامداد روز جمعه، چون تعطیل است و بچهها در آن ساعت شیفتها را تغییر میدهند»، لذا همه برای این حمله آمادهباش بودند اما جمعه حمله صورت نگرفت، تقریبا حوالی ساعت 3 صبح روز شنبه حمله اتفاق افتاد و چون آماده بودند تلفات کمی داده شد. حمله بهگونهای بود که اگر خدا کمک نمیکرد و پیشبینی مصطفی نبود تمام سانتریفیوژهای ایران از بین میرفت.
* همیشه خدا یاری میکند اگر...
از سردار حاجیزاده در جلسهای پرسیدیم راز موفقیت صنعت موشکی را در چه میدانید؟ گفتند پس از عنایت الهی، عمل به نسخههای رهبر انقلاب و استقامت در مسیر رسیدن به آنها. قاعده نظام عالم هم همین است که هر وقت انسانها در جهت اولویتهای ولی جبهه حق و تحقق اهداف این جبهه جلو رفتند، دیر یا زود، نصرت الهی میآید و کمک میکند. در صنعت هستهای، این قاعده، خیلی آشناست و دانشمندان هستهای بخوبی آن را لمس کردهاند؛ آنجا که با وجود تحریمها و مشکلات، خرابکاریهای مختلف وارد شده را شناسایی کرده و ویروسهایی مثل استاکسنت را شکست دادهاند. ویروسی که قویترین برنامهنویسها از شرکتهای مطرح دنیا مثل مایکروسافت و... دور هم جمع شده بودند و با گرفتن اطلاعات فنی، بدافزاری به نام «استاکسنت» را تولید و به سیستمهای نطنز وارد کردند. عقلا امکان حذف و محو این ویروس وجود نداشت و در وهله اول، دانش دانشمندان هستهای، نمیتوانست این مسأله را حل کند اما امداد الهی آمد و این اتفاق رقم خورد. این فرمولی است که عموماً در معادلات و محاسبات ما مدنظر قرار نمیگیرد و در نتیجه میگوییم «نمیشود»!
توضیح اینکه امداد الهی وقتی به کمک میآید که همه وسع خود را به کار بگیریم و از همه ظرفیتهایمان استفاده کنیم. در حمله ویروس استاکس نت، به مدت 70 روز، هیچ روز تعطیلی در سایت نطنز وجود نداشت و همه افراد هر روز از ساعت 7 صبح تا 11 شب آنجا بودند. اینکه کار بیش از حد متعارف اگر نباشد جهاد نیست اما اینکه کار بیش از حد متعارف چیست؟ آن چیزی که در نطنز اتفاق افتاد اینکه همه افراد همه ظرفیتهای مادی، روحی و معنوی خود را به میدان آوردند و با همه ذهن، روی مساله متمرکز شدند. برای کسب موفقیت باید با 100درصد ظرفیت وارد شد و اگر کسری وجود داشته باشد، خدا آن را پر میکند. این یک اصل غیرقابل انکار است. آیتالله خوشوقت به تعدادی از مدیران هستهای میگفتند: با چراغ خدا سر کار بروید و با چراغ خدا بیایید. از ایشان پرسیده بودند: حاجآقا ما چه کار کنیم که خدا چراغ خود را در تابستان ساعت ۴ صبح روشن میکند و ساعت 9 شب هم خاموش میکند! اینکه نمیشود. گفتند: همین است؛ چارهای نیست.
* جهادیها، صنعت هستهای را پیش بردند
اینطور نبود که در صنعت هستهای همه انقلابی و جهادی باشند، یعنی در صنعت غنیسازی هم ۲ تیپ فکری با هم کار میکردند، یک تیپ فکری اینگونه بود که اعتقادی نداشتند با تفکر انقلابی و جهادی میشود کار را جلو برد. این طیف جوانان مؤمن انقلابی را نمیپذیرفتند، به آنها علاقهمند نبودند و آنها را از لحاظ علمی قبول نداشتند. این تیپ فکری زیاد برای اهداف هزینه نمیکرد. طیف دیگر هم افرادی مانند مصطفی احمدیروشن بودند که صنعت غنیسازی را جزو اولویتهای جمهوری اسلامی میدانستند و با روحیه جهادی کار را جلو میبردند، این طیف حاضر بودند وقت و هزینه بدهند و حقوق کم بگیرند. افرادی مثل احمدیروشن میگفتند باید بشود و ما باید این کار را بکنیم و میتوانیم و میکنیم...
اینجاست که به عمق بیانات حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی پی میبریم: «بعد از رحلت امام، هر جا انقلابی عمل کردیم پیش رفتیم؛ هر جا از انقلابیگری و حرکت جهادی غفلت کردیم عقب ماندیم. این یک واقعیت است. مخاطب این سخن نسل امروز و نسل فردا و نسل فرداهای بعد است. همه مخاطب این سخنند؛ میتوان این راه را با شیوه انقلابی حرکت کرد؛ آنوقت پیشرفت قطعی است»2.
* پژوهشگر هسته مدیریت جهادی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)
---------------------------------
پینوشت
1ـ بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری/ 24 اسفند96
۲ـ بیانات در مراسم بیستوهفتمین سالگرد رحلت امام خمینی/ 14 خرداد 95
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|