|
چرا وزارت ورزش نسبت به وضعیت سرخابیها بیتفاوت است؟
استقلال آزاری
گروه ورزشی: بعد از رویانیان حالا نوبت به حاجی فتحالله رسیده، سیاست یک بام و دوهوای وزارت ورزش سبب شد بعد از مدیرعامل مستعفی پرسپولیس این بار به مدت چند ماه آستانه رنج فتحاللهزاده نیز به نقطه جوش برسد. وزارت ورزش به مسائل دو سرمایه اصلی فوتبال ایران بیاهمیت است که جای هیچ دفاعی را باقی نمیگذارد و آن زمانی که انتقاد میکنیم آقای وزیر کتاب دستنوشته خود درباره فوتبال را نشان میدهد و نقدها را نقض میکند. استقلال و پرسپولیس در بدترین شرایط مالی و بحرانی دروناردویی خود از بعد انقلاب تا امروز هستند؛ هیچ برههای از زمان را نمیتوان به خاطر آورد که این دو تیم دولتی تا این اندازه با مشکلات دست وپنجه نرم کرده باشند البته سهم کوتاهی کردن مدیران و سیاستهای اشتباه آنها در نحوه مدیریت باشگاه، جذب اسپانسر و نحوه قرارداد بستن با بازیکنان را هرگز نمیتوان کتمان کرد اما چیزی که حالا از اهمیت ویژهای برخوردار است بیتفاوتی وزارت ورزش به این دو باشگاه است، بیتفاوتی به سرخابیها یعنی اهمیت ندادن به هواداران. داستان خصوصیسازی این دو باشگاه که در وزارتخانه تازه رویکارآمده به صورت جدی دنبال شده به نظر نمیرسد سرانجام خوشی داشته باشد و این مساله نیز دور از انصاف است که تا معلوم شدن واگذاری این دو تیم دولتی به بخش خصوصی نسبت به اتفاقات پیرامونشان بیتفاوت باشند. علی فتحاللهزاده که آستانه صبرش تمام شده با لحنی تند دست به انتقاد از سیستم موجود میزند، انگار خودش هم خوب میداند که عمر مدیریتی او نیز مانند رویانیان به سر آمده، حالا حاجیفتحالله از پوسته محافظهکاری جدا شده و بیپروا وزارت ورزش را مورد لطف قرار میدهد. او اعتقاد دارد در هیچ جای دنیا مدیرعامل و سرمربی یک تیم این همه دغدغه مالی ندارند و اساسا منطقی نیست کسی توقع داشته باشد آبیپوشان برابر تیمهایی به میدان بروند که 20 برابر آنها هزینه کردهاند. فتحاللهزاده در «محاق» گرفتار شده و بیان میکند: متاسفانه در وضعیت بدی گرفتار شدهایم. یکی مشکل مالیاتی دارد، آن یکی ممنوعالخروج است. تیمهای خارجی با جتهای شخصی اینجا میآیند و بازی میکنند و میروند اما ما با هزار خوان رستم روبهرو هستیم. تا الان وضعیت 2 بازیکنمان برای خروج حل نشده، اگر مشکل این 2 بازیکن حل نشود یک مصاحبه جانانه میکنم و همه چیز را روی دایره میریزم. هیچکس نیست به ما کمک کند. او در پاسخ به این سوال که چه کسانی میتوانند به تیمش کمک کنند، میگوید: همه میتوانند به ما کمک کنند. اسم کسانی که سنگ جلوی پای ما میگذارند را نمیبرم چون اگر اسمشان را بگویم بدتر میکنند. انگار متوجه نیستند ما یک تیم دولتی را اداره میکنیم. همانطور که این تیم مال من است مال همه مردم ایران هم محسوب میشود. مگر استقلال ملک شخصی من است؟ مشکلات و بیپولی به همه سرایت میکند. ما نباید مشکلات اینچنینی داشته باشیم. هیچ کجای دنیا مدیرعامل و سرمربی تیم این همه دغدغه مالی ندارند. هر وقت به این تیم میآییم از «ب» بسمالله مشکل داریم تا زمانی که از این تیم برویم. وی در پاسخ به این سوال که 2 بازیکنی که ممنوعالخروج هستند و وضعیتشان برای بازی با الریان نامعلوم است چه کسانی هستند، بیان کرد: فعلا درباره کبه و تونی کاروالیو مشکل داریم. این دو، 2 ماه نیست به ما اضافه شدهاند و قاعدتا باید در تیرماه مالیاتشان را پرداخت کنیم ولی به ما گفتند چون آنها خارجی هستند باید الان مالیاتشان پرداخت شود البته جا دارد از آقای عسگری، رئیس اداره مالیات تشکر کنم که به چند بازیکن ما کمک کرد تا مشکل مالیاتیشان حل شود. به هر حال وضعیت ما بهگونهای است که صد جور در جاهای مختلف باید تاوان بدهیم. فتحاللهزاده در پاسخ به این سوال که ماجرای خصوصیسازی تیمش چه شد، عنوان میکند: من در اینباره 20 سال حرف زدم. هر کاری میخواهند بکنند. واقعا دیگر کاری به این چیزها ندارم. همچنان اعتقاد دارم بهترین کار همان است که استقلال و پرسپولیس به پیمانکار واگذار شود. با این حال به ما ربطی ندارد. 20 سال خوندل خوردم حالا هم اگر میخواهند به نامادری تیم را بدهند ما ناراحت نمیشویم. بیش از آنچه فکر میکنید ما را اذیت میکنند. بعد هم که به آسیا میرویم و برابر تیمی به میدان میرویم که حداقل 20 برابر ما خرج کرده است همه از ما توقع دارند برنده شویم. واقعا منطقی است که یک تیم 20 برابر ما هزینه کند و ما برویم و آنها را شکست دهیم؟ آخرش هم میگویند تیمهای ایرانی ضعیف شدهاند اما کسی نمیگوید که آخر مگر چقدر به ما بودجه دادند و اصلا همان بودجه را چقدرش را به ما پرداخت کردند؟ مدیرعامل استقلال در پاسخ به سوالی درباره اظهارات سیاوش اکبرپور که گفته بود برخی بازیکنان استقلال پولی دریافت نکردند و حتی افرادی وجود دارند که محتاج یکصدهزار تومان پول هستند، بیان کرد: این حرف صحیح نیست. ما به همه بازیکنان پول دادیم ولی میزان پرداختیها به سیاست باشگاه بازمیگردد و ایشان نمیتواند برای تیم تعیینتکلیف کند. ایشان به کمیته انضباطی دعوت میشود و حتما پاسخگوی اظهاراتشان خواهد بود. هر بازیکن شرایط خاصی دارد. یک بازیکن ابتدای فصل میآید و قبول میکند چک 7 ماه بعد را به مبلغ 500 میلیون بگیرد. یکی هم میگوید طاقت چک ندارد و همان ابتدا 200 میلیون میگیرد. بازیکن دوم حق ندارد بعدها بگوید چرا فلانی 500 میلیون گرفته اما من 200 میلیون گرفتم. اصلا این چیزها به بازیکن ارتباطی ندارد. باشگاه براساس سیاستهایش نسبت به بازیکنان تصمیم میگیرد و به آنها پول پرداخت میکند. حالا سوال اینجاست آیا وزارت ورزش با این همه مشکلات پیشروی این دو باشگاه باز هم میتواند سکوت کند و همه چیز را به دست روند طی شدن خصوصیسازی دو باشگاه بگذارد یا نه؟ «استقلال و پرسپولیسآزاری» توسط وزارت ورزش به نقطه آخر رسیده، باید دید در این چند روز آینده که آبیهای پایتخت باید خودشان را برای بازیهای آسیایی آماده کنند، چه راهحلی پیدا میشود. ارسال به دوستان
کلاسیکو در فینال جام حذفی
از جنگ داخلی تا اشکهای مسی
بارسلونا و رئال مادرید 6 بار در فینال جام حذفی به مصاف هم رفته و هر کدام در این نبردها سه برد کسب کردهاند. رئال مادرید 3 – بارسلونا 3. جام حذفی در دوران 112سالهاش 6 فینال کلاسیکو به خود دیده است. سه بازی را بارسلونا برده و سه بازی را رئال مادرید. اما اکنون نوبت به فینال – کلاسیکو هفتم رسیده است.مردان کارلو آنچلوتی در سهشنبه شب اولین تیمی در تاریخ شدند که توانستند بدون دریافت حتی یک گل به فینال برسند. آنها در مجموع 5 بر صفر اتلتیکو، مدافع عنوان قهرمانی را بردند اما بارسلونا هم تا فینال عالی کار کرد. مردان خراردو مارتینو به جز یک بازی تمام دیدارهایشان را بردند تا در 19 آوریل به مصاف رئال مادرید بروند. اولین باری که بارسا در فینال جام حذفی با مادرید بازی کرد در سال 1936 بود. یعنی یک ماه پیش از آغاز جنگ داخلی اسپانیا. البته آن فینال را به دلیل یک واکنش عالی ریکاردو سامورا، دروازهبان اسطورهای اسپانیا به یاد میآورند. سامورا آخرین بازیاش را در اسپانیا انجام میداد. این دروازهبان که نامش روی جایزه بهترین دروازهبان لالیگا گذاشته شده و هنوز هم یکی از بهترینهای تاریخ تیم ملی اسپانیا به شمار میرود، با بارسلونا دو بار فاتح جام حذفی شد اما در این مسابقه برای رئال به میدان رفت و نگذاشت تیم سابقش قهرمان جامی شود که در آن هنگام کوپا دلا رپوبلیکا (جام جمهوری) نام داشت و بعدها کوپا دلری (جام حذفی) نام گرفت. او با رئال مادرید دو بار فاتح جام حذفی شد و در این مسابقه هم در دقیقه پایانی بازی ضربه جوزپ اسکولا را دفع کرد تا نتیجه دو بر یک بماند و رئال با جام به خانه برود. جام حذفی تا سال 1939 که جنگ داخلی تمام شد برگزار نشد. بارسلونا باید سه دهه صبر میکرد تا انتقام بگیرد. آنها کلاسیکوی بعدی در فینال را بردند. آن هم در سانتیاگو برنابئو. در دیداری جنجالی که فرناندو سونسونگی در دقیقه 6 گل به خودی زد. بارسلونا فاتح جام حذفی شد که این بار نامش شده بود کوپا دلجنرالیسیمو (جام سپهسالار). آنها جام را از دستان خود سپهسالار، یعنی ژنرال فرانسیسکو فرانکو، دیکتاتور بدنام اسپانیا دریافت کردند! سومین دیدار دو تیم در فینال در سال 1974 بود. مادرید در لالیگا در خانه به بارسا با یوهان کرویف 5 بر صفر باخته بود و آمده بود تا انتقام بگیرد و این انتقام را در بیسنته کالدرون گرفت. در آن هنگام البته بازیکنان خارجی حق بازی در جام حذفی را نداشتند و مادرید از حضور گونتر نتزر آلمانی و اسکار ماس آرژانتینی محروم بود و بارسا هم کرویف و هوگو سوتیل پرویی را نداشت. مادرید در دیداری یکطرفه در دقیقه 7 پیش افتاد و بازی را چهار بر صفر برد. سانتیانا و پیری هم در میان گلزنان بودند. 9 سال گذشت تا دو تیم باز هم در فینال به هم برسند، این بار در نبردی جنجالی در ساراگوسا. دیگو مارادونا که خوسه آنتونیو کاماچو و پاکو بونت خطاهای بسیار خشنی رویش انجام میدادند گل اول را برای ویکتور مونیوس ساخت و هرچند سانتیانا کار را مساوی کرد اما مارکوس آلونسو با ضربه سر گل پیروزیبخش بارسا را زد تا جام به کاتالونیا بازگردد. مادرید در آن هنگام به «نایب قهرمان ابدی» شهرت یافته بود. آنها در آن فصل در لالیگا، جام حذفی، کوپا دلا لیگا (مشابه جام اتحادیه برخی کشورها)، جام برندگان جام اروپا و سوپرجام اروپا دوم شدند. بارسا در سال 1990 باز هم برنده شد. آن هم در مسابقهای پایاپای که گلهای نیمه دوم گیرمو آمور و خولیو سالیناس بارسا را برنده کرد. فرناندو هیرو از رئال هم در نیمه اول اخراج شد. آن جام اولین قهرمانی یوهان کرویف در مقام مربی بارسلونا بود. مربی هلندی در انتهای فصل دوم حضورش در بارسا در آستانه اخراج بود. آمور میگوید: «ما نیاز به قهرمانی داشتیم چون آخرین گزینه ما در آن فصل بود. در باشگاه حرفهای خاصی میشنیدیم اما بردن جام حذفی به ما اعتماد به نفس داد». در آن دوران بود که تیم رویایی بارسا متولد شد اما ژوزه مورینیو در سال 2011 اولین جام خود را با مادرید در مستایا کسب کرد. پس از تساوی بدون گل در 90 دقیقه، کریستیانو رونالدو با ضربه سری زیبا سانتر آنخل دیماریا را به گل تبدیل کرد تا سفیدپوشان پیروز شوند. آنها بازی را 10 نفره به پایان بردند چون دیماریا در اواخر بازی اخراج شد. بارساییها در وقت معمول تصور میکردند با گل پدرو پیش افتادهاند اما این گل آفساید اعلام شد. تصاویر آهسته نشان میداد تصمیم داور صحیح بوده هرچند که او میلیمتری در آفساید بود. پپ گوآردیولا گفت اگر تیزبینی کمک داور نبود بارسا قهرمان میشد. مورینیو دوست سابقش را به سخره گرفت و گفت گوآردیولا به دستهای از مربیان تعلق دارد که تصمیمات صحیح داوران را زیر سوال میبرند و البته خودش در این دسته تنهاست! در آن هنگام دو تیم در نیمهنهایی لیگ قهرمانان هم به مصاف هم رفتند و گوآردیولا در نشست خبری معروفش بشدت به مورینیو تاخت. در جریان جشنهای پس از بازی بود که بازیکنان رئال سوار بر اتوبوس با جام دور افتخار زدند و جام از دستان سرخیو راموس به زمین افتاد! لیونل مسی هم پس از بازی در رختکن بسیار گریست. اکنون دو تیم در 19 آوریل و احتمالا در مستایا به مصاف هم میروند. این بار چه اتفاقاتی در راه است؟ ارسال به دوستان
پشت پرده جدایی رائول از رئالمادرید
رائول گونزالس بلانکو در سال 2008 میلادی قراردادی را با رئالمادرید برای حضور در این تیم تا پایان دوران حرفهای فوتبال خود به امضا برسانده بود و قرار بود او آخرین بازیهای دوران طلایی فوتبال خود را نیز در لباس سفید رئالمادرید به انجام رساند اما ناگهان این پایان خوشی که همه خواهان آن بودند و پیشبینی میشد، تغییر پیدا کرد. رائول در سال 2010 رئالمادرید را ترک کرد، در حالی که بارسلونای پپ گوآردیولا به اوج موفقیتهای خود رسیده بود و رئالمادرید در مقابل رقیب دیرینه خود حرفی برای گفتن نداشت. رائول در این زمان هم اسطوره و سمبل مادرید و از طرفی هم نمادی برای افت قدرت این باشگاه به حساب میآمد بنابراین رائول با قلبی سنگین تصمیم به ترک باشگاه و پیوستن به شالکه گرفت. او آخرین دوران بازی خود در رئالمادرید را در کنار کریستیانو رونالدوی پرتغالی گذراند که به احترام رائول با پیراهن شماره 9 بازی میکرد. مانوئل پیگرینی، سرمربی آن زمان رئالمادرید، از رائول به عنوان یکی از بازیکنان اصلی تیمش نام میبرد اما در فصل10- 2009 او فقط در 13 بازی در ترکیب اصلی قرار گرفت و بیشتر این بازیها نیز در همان اوایل فصل بودند. هر چه از زمان فصل بیشتر سپری میشد، شانس حضور رائول در ترکیب اصلی نیز کاهش مییافت و در نهایت، رائول فصل را بدون کسب عنوانی به پایان رساند. داستان رائول و رئال درست در مکانی به پایان رسید که آغاز شده بود، در لاروماردا ورزشگاه خانگی رئال ساراگوسا، رائول با 17 سال و 124 روز سن، اولین بازی خود را با پیراهن رئال در همین ورزشگاه انجام داده بود و برای آخرین بار نیز در همین ورزشگاه برای مادریدیها به میدان رفت. در این بازی او هنگامی که میخواست در صحنه ای از یکی از سانترهای رونالدو استفاده کند، دچار مصدومیت شد و زمین بازی را ترک کرد و مدتی بعد رئالمادرید را بدون انجام حتی یک بازی رسمی دیگر برای همیشه ترک کرد، چون او اینگونه میخواست. در فصل بعد مورینیو جانشین پیگرینی در مادرید شد. در اولین روز تمرین او رائول را به یک صبحانه دعوت کرد و گفت: «من تاریخی از باشگاه رئالمادرید نیستم اما تو هستی و من باید به تو احترام بگذارم». مورینیو برای رائول نقشی را در نظر گرفته بود همانند نقشی که مارکو ماته راتزی در اینترمیلان زیر نظر ژوزه مورینیو برعهده داشت اما رائول خواهان بیش از این بود، رائول مدتها بود که بین هواداران به محبوبیت خاصی رسیده بود اما بعد از این حوادث کمکم او جایگاه خود را بین بخشی از هواداران از دست داده بود. مسالهای که برای بسیاری از ستارگان رئال رخ داده بود، در حال اتفاق افتادن برای رائول نیز بود و این باعث شکستن قلب او و ناراحتیاش شده بود. رابطه بین کاپیتان رئال و رئیس باشگاه، فلورنتینو پرس بسیار فوقالعاده و صمیمی بود اما رائول میدانست که او در زمان مورینیو نیز شانس کمی برای حضور در ترکیب اصلی خواهد داشت. رائول بعدها گفت: «جدا شدن از رئالمادرید تصمیم شخصی من بود و مورینیو میخواست که من بمانم». برخی باشگاههای بزرگ اروپایی مایل به جذب او بودند اما رائول در اقدامی شگفتآور شالکه را برای ادامه فوتبال خود در نظر گرفت، باشگاهی که برای به خدمت گرفتن او بیشترین تلاش را کرده بود. رائول در این باره گفت: «شالکه تنها باشگاهی بود که من احساس کردم واقعا مرا میخواهد». او در این راه از پیشنهاد و راهنماییهای پپ گوآردیولا و فرناندو هیرو، همتیمیهای سابق خود در تیم ملی اسپانیا استفاده کرد. گوآردیولا در سال 2001 در وضعیتی مشابه از بارسا به برشا رفته بود و هیرو نیز در سال 2003 از رئالمادرید به قطر و بعد به بولتون نقل مکان کرده بود. باشگاههای کوچکتر، فشار کمتر و احساس راحتی بیشتر از فاکتورهایی بودند که رائول نیز خواهان تجربه آنها بود. 16 سال تمام رائول در مادرید فشارهای بسیار زیادی را با موفقیت تحمل و همیشه سعی کرده بود از لحاظ ورزشی در بالاترین سطح بماند اما دیگر او خسته بود، علاوه بر این میخواست زمان بیشتری را کنار همسرش مامن سانز و 5 فرزندش بگذراند. با این وجود او هنوز از انرژی و عشق به فوتبال تخلیه نشده بود و نیمکتنشینی در رئال نیز رضایت او را جلب نمیکرد، به همین دلیل او با باشگاه محبوبش وداع کرد و به آلمان رفت تا علاوه بر کسب تجربهای جدید در بوندسلیگا، بتواند همچنان فوتبال بازی کند. رائول در ابتدای حضور خود در شالکه گفت: «از حضور در اینجا همانند یک کودک لذت میبرم، شالکه برای من یک ماجراجویی عالی است، بعد از اتمام حضورم در رئالمادرید، میخواستم چیزهای جدیدی را تجربه کنم». در مقابل مورینیو در خط حمله رئالمادرید با مشکلات فراوانی مواجه شده بود، کریم بنزمای تازهوارد نتوانسته بود انتظارات را برآورده کند و گونزالو ایگوآین نیز مصدوم شده بود و به همین دلیل سران رئال مجبور به جذب امانوئل آدبایور به صورت قرضی شدند. در پایان فصل رئالمادرید تنها موفق به فتح جام حذفی اسپانیا شد، تنها عنوانی که نبود آن در ویترین افتخارات رائول به چشم میخورد. ارسال به دوستان
گزارش ایندیپندنت از گروه ایران در جامجهانی
روزنامه ایندیپندنت در گزارشی به بررسی گروه ایران در جامجهانی 2014 برزیل پرداخته است. تیم ملی ایران در گروه F جامجهانی 2014 برزیل با تیمهای بوسنی و هرزگوین، آرژانتین و نیجریه همگروه شده و در اولین دیدار خود باید برابر نیجریه به میدان برود. روزنامه ایندیپندنت در گزارشی به بررسی گروه ایران در جامجهانی 2014 برزیل و معرفی تیمهای حاضر در این گروه پرداخت. ارسال به دوستان
شکست ایران مقابل گینه
تیم ملی ایران در دیدار تدارکاتی برابر گینه به شکست 2 بر یک تن داد. دیدار دوستانه تیم ملی ایران و گینه با برتری 2 بر یک تیم آفریقایی به پایان رسید. گلهای این دیدار را کوین کنستانت و ابراهیم ترائوره در دقایق 35 و 36 برای گینه و رضا قوچاننژاد در دقیقه 55 برای ایران به ثمر رساندند. در نیمه اول برخلاف روند بازی شوت کوین کنستانت، بازیکن تیم ملی گینه از پشت محوطه جریمه با اشتباه عجیب داوری همراه شد تا ضربه او از زیر دستان داوری به گل تبدیل شده و حساب کار یک بر صفر به سود گینه شود اما این پایان کار نبود و تنها یک دقیقه بعد شوت ابراهیم ترائوره، کاپیتان گینه از پشت محوطه جریمه بار دیگر دروازه ایران را درحالی که داوری تنها نظارهگر ماجرا بود، باز کرد تا گینه 2 بر صفر از تیم ملی ایران پیش بیفتد. در نیمه دوم تیم ملی ایران در دقیقه 55 به گل رسید. پاس دژآگه در داخل محوطه جریمه گینه با از خودگذشتگی جهانبخش همراه شد تا قوچاننژاد با ضربه بغل پای فنی خودش ایران را به گل نخست برساند. در ادامه تلاشهای شاگردان کیروش برای تغییر نتیجه بینتیجه ماند تا کارلوس کیروش پنجمین شکست خود را با تیم ملی ایران تجربه کند. ایران با سرمربیگری کیروش از تیمهای عمان، آلبانی، ازبکستان و لبنان شکست را پذیرفته بود. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|