|
گفتوگوی پرستو صالحی با «وطنامروز» درباره علت کمکاری بازیگران در سینما و تلویزیون
«بایکوت» من نتیجه اعتراض به باندبازی است
زهرا قزیلی: پرستو صالحی، بازیگر سینما و تلویزیون پس از انتشار سخنانش درباره زد و بند در سینما برای تداوم کار، به چهرهای جنجالی بدل شد اما بعد از مدتی همه فراموش کردند که گلایههای پرستو صالحی تنها برای خودش عنوان نشد، این گلایهها تنها برای بهبود وضعیت سینما و تلویزیون بود که ما امروز شاهد بیکاری طولانیمدت برخی بازیگران و مشکلات معیشتی بازیگرانی چون مژگان حکمت و... نباشیم. بسیاری از هنرمندان سینما و تلویزیون از بیکاری رنج میبرند و برخی نیز با تعدد قرارداد مواجه هستند و به دلیل حضور در کارهای مختلف شاهد بازیهای تصنعی و یکدست از این دسته از بازیگران هستیم. در این گفتوگو تلاش کردیم وضعیت بیکاری هنرمندان از جمله بازیگران را ریشهیابی کنیم. پرستو صالحی که یک بار به دلیل بازگو کردن برخی باندبازیها و حقایق دچار بیکاری شده، بیش از دیگران با این معضل دست و پنجه نرم کرده است و سوءبرداشت از صحبتهایش باعث شد برای مدتی بیکار بماند. او به درستی درباره علل کمکاری تعدادی از هنرمندان و باندبازیهای موجود در سینما و عدم نظارت تلویزیون بر کار تهیه و تولید برنامهها سخن گفت که در زیر آمده است. ارسال به دوستان
میرشکاک در مراسم یادواره محمود گلابدرهای عنوان کرد
او اولین نویسنده مردمی پس از انقلاب بود
مراسم یادواره محمود گلابدرهای عصر روز شنبه در تالار حوزه هنری برگزار شد. علیرضا قزوه در ابتدای این مراسم گفت: نسل امروز باید راویان دهه 30 و 40 را در گلابدرهای بیابد که روشنفکری بیداد میکرد و میتوان وضعیت آن روز را از حرفهای جلال فهمید و کسی که آن دوران را خوب میفهمد، گلابدرهای بود. اولین بار 1380 با وی آشنا شدم. در آن روزها سعی میکرد نسل تازهای را در نویسندگی معلمی کند و خاطرات بسیاری را در اختیارشان قرار میداد. خاطرات گلابدرهای خاطرات مهم و جدیای بود که به خاطر یک ناشر نهچندان خوب به درستی منتشر نشد. وی افزود: گلابدرهای یک راوی صادق بود که روحیاتی خاص داشت که سخت با روزگار خود کنار میآمد و اهل زد و بند نبود و به سختی زندگی کرد. نویسندگی نیاز به مدرک تحصیلی ندارد و نیاز به یک ذوق دارد که گلابدرهای آن ذوق را داشت. وی 33 کتاب به چاپ رسانده است که شاید اگر کارهایش را الان جستوجو کنید چیزی به دست نیاورید. چند کتاب را برای این مراسم میخواستیم آماده کنیم و به چاپ برسانیم ولی چون انتشارات سوره مهر دارای قواعد خاصی است و باید هر اثر کارشناسی شود، آماده نشد. در ادامه این مراسم یوسفعلی میرشکاک که از دوستان مرحوم گلابدرهای بود، گفت: قبل از انقلاب و در همان دوران که جوجه روشنفکر بودیم و رمان میخواندیم، با گلابدرهای آشنا شدم. اگر آکادمیسینها نبودند امروز اسمی از عنصری، فرخی و... نبود. گلابدرهای روشنفکر به معنی لائیک نبود بلکه خاستگاهش هیأت و خانواده بود. وی اولین نویسنده لایههای مردمی بود. وی افزود: محمود زبان کوچه و بازار شمیران را تبدیل به یک ژانر در نویسندگی کرد. وی با لحظههای انقلاب متوجه شد این زبان توانایی ژانر شدن دارد. در بعضی نقاط زبان محمود به اغراق کشیده شده است. محمود شاعر بود ولی شعرش در نثر تجلی پیدا کرده بود و وقتی به وی میگفتیم چرا شعر نمیگویی میگفت تا بخواهم زور بزنم برای قافیه، اصل موضوع از بین رفته است و من میخواهم حرفم را بزنم. میرشکاک سخنانش را با خاطرهای از گلابدرهای ادامه داد و گفت: شهید حدادعادل دموکراتترین مدیری بود که دیدهام و دیگر کسی را مانند وی ندیدم. اولین بار با محمود در حیاط رادیو آشنا شدم که مرا با عنوان جوجه صدا زد و گفت که داری جای من را میگیری. گفتم نه آقا من شعر نقد میکنم. گفتم ادامه دهید. گفت من زیر حرف بعضی آقایان (منظور شهید حداد عادل بود) نمیروم. هرگونه ایدئولوژی شیطانی است؛ خواه راست باشد خواه چپ، زیرا مذهب، مکتب و تمام اینها برای مشروعیت بخشی به حکومت استفاده میشود پس ایدئولوژی ناپسند است. دورهای که محمود کیهان فرهنگی را درمیآورد در جلسهای نادر ابراهیمی گفت میخواهم زندگی امام را رمان کنم، که محمود وسط جلسه گفت، بخواب! تو ریزی! شخصیتی مثل امام نه در رمان، نه در فیلم، نه در تلویزیون و... جای نمیگیرد. این مرد که فقیه، سیاستمدار، فیلسوف و... است چطور میتواند به رمان تبدیل شود. اگر امام خمینی (ره) نبود نه من بودم، نه محمود بود و نه میتوانستم بفهمم که مرگ چیست و دستکم مواجه شدن با هستی را از امام خمینی دارم. محمود را جذبه کل امام خمینی (ره) به میدان کشاند. گلابدرهای مردمیترین نویسنده بود. همچنین علی خلیلی که اختیارات قانونی آثار گلابدرهای را دارد در بخشی از این مراسم گفت: گلابدرهای 3 سال قبل از فوتش اختیارات قانونی آثارش را به من سپرده بود ولی من نپذیرفته بودم تا اینکه در وصیتنامهاش آن را قید کرد و من نیز این نامه را در جواب وی نوشتم: «ای اباذر قلم! هنوز زخم تنم درپای بازیدراز میسوخت که یکدیگر را یافتیم که حاصلش در بحث مدیریت فرهنگی طنین انداخت و حرفت این بود که فرهنگ متولی خودش را ندارد. ما چاک و قاچخوردگان را چه باک از زخم و نیش زبان. اباذر قلم صبوری کن، صبوری کن، صبوری...» وی افزود: به خاطر شرایطی که در خانواده بود رفت و آمدهای بسیاری را شاهد بودم و هنرمندان بسیاری در منزل ما رفت و آمد داشتند به خاطر روحانیونی که در اطراف منزل ما بودند من مذهبی شدم و به خاطر همزمانی با انقلاب انقلابی هم شدم. اولین دیدار من با محمود بعد از پایان جنگ بود که در مغازه اکبر کار میکردم و آنجا آمده بود که یقه بگیرد و عصبانی بود که من وی را آرام کردم. برایش سرگذشت شهیدی را تعریف کردم و به تفکر فرو رفت و گفت فردا قصه اینها را تحولیت میدهم. در بخش دیگری از مراسم جهانگیر الماسی گفت: ایران در سالهایی که ما جوان و نوجوان بودیم بسیار خاص بود. در سالهای دهه 30 که آمریکا آپولو را به فضا فرستاد ما در تهران مالاریا، تراخم و... داشتیم، ولی جوانان همان دوران چه کردند که با امروز قابل قیاس نیست. محمود گلابدرهای با کسانی کار داشتند که میخواستند اتحاد مردم را به هم بزنند. من اوایل دهه 50 با گلابدرهای آشنا شدم. ما هم جوانی بودیم که تازه از اهواز آمده بودیم. یادم میآید که حال احمد شاملو خراب بود و در نشریه «فردوسی»، سپانلو نوشته بود که برای درمان شاعر خلق، پول لازم است یا پول بفرستید یا تمبر که من تمبر خریدم و فرستادم. محمود برای حاشیهنشینها سوتهدلی میکرد و به نظرم یکی از دغدغههای وی سبک ادبی بود. ما دور هم مینشستیم نقد ادبی انجام میدادیم. کارگردان و بازیگر سینما در ادامه گفت: گلابدرهای از شیفتگان بازی با مضامین بود و اجازه میداد مخاطب پیوند تازهای میان مضامین کشف کند. بازی گلابدرهای محصول اواخر عمرش نبود بلکه محصول سالهای دراز است. محمود با یک اصالت واحد به تمام شخصیتهای داستانش نگاه میکرد و تمام شخصیتهای داستانش را بازی میکرد. گلابدرهای آدم خاصی بود، زیرا واقعا خودش بود و رند به معنی واقعی کلمه بود و در همین رندی به مقام قلندری رسیده بود. ارسال به دوستان
اخبار
طالبی، قحطی ایران را به تصویر میکشد ارسال به دوستان
خبرنگار فرهنگی «وطن امروز» باشید
هموطن گرامی! نقدها و یادداشتهای خود را در حوزه فرهنگ و هنر، اعم از نقد سینمایی، نقد کتاب و گزارش فرهنگی از سراسر ایران برای روزنامه ارسال کنید. ضمن انتشار مطالب شما به نام خودتان در روزنامه، هر ماه به بهترین مطلب ارسالی هدیهای از طرف «وطن امروز» تعلق خواهد گرفت. ارسال به دوستان
تازه ها
کارگردان «لکه» نماهنگ میسازد ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|