|
چگونه مایلیکهن برنده این نبرد شد؟
دایی اینجا بازی را باخت
مهدی طاهرخانی: قطعا که نه اما به عقیده خیلیها علی دایی بزرگترین بازنده بازی با محمد مایلیکهن بود. هر بار که دایی برگه دادگاه را برای شکایت امضا میکرد مایلی یک قدم بیشتر به خواستهاش نزدیک میشد. حاجی نه امروز که از همان 4-3 سال قبل خودش را برای اوین آماده کرده بود اما از شانس بدش احکام صادره همه از جنس جریمه مالی بود. با این وجود آخرین بار او به همان چیزی رسید که تمنایش را داشت. دوز اهانت در مصاحبهها را دقیقا از زمانی بالاتر برد که حکم زندان در دادگاه اولیه صادر شد و مایلیکهن عامدانه فضا را به سمتی برد که یک درصد دایی مجبور به پس گرفتن شکایتش نشود. نشان به آن نشان که در گفتوگویی عجیب همه اخلاقیات که از آن دم میزد را یکجا قورت داد و نام یک دختر را به زبان آورد؛ دختری که مایلیکهن اعتقاد دارد خواهر ناتنی نوراست! این یعنی حاجی هر چه در توان داشت را خرج این جنگ کرد. ایمان داشته باشید او هرچه از دایی میدانست و شنیده بود را به زبان آورد. البته برای نصف بیشتر آنها در دادگاه هیچ سندی نداشت که اگر داشت 4 ماه زندان نصیبش نمیشد. محمد مایلیکهن برنده این بازی بود چون از اول هدفگذاریاش همین زندان اوین بود. میدانست به محض اینکه پایش به آنجا برسد همه ورزشیها و غیرورزشیها شماره تلفن دایی را برای شفاعت میگیرند. میدانست مظلوم این داستان میشود و همه دایی را مورد شماتت قرار میدهند. خیلی چیزها را میدانست از این رو قبل از عاشورا و تاسوعا خودش را معرفی کرده بود تا به زندان برود. او عجله داشت و حالا دلیل این تعجیل مشخص میشود. دایی تنها 24 ساعت توانست این فضا و این فشار کشنده را تحمل کند. از این رو بدون آنکه مایلیکهن عذرخواهی کند، بدون آنکه دستش را برای بخشش دراز کند، دایی نامهای نوشت و نوشت تمام. دایی محق بود، او میتوانست 4 ماه تمام مایلی را در اوین نگه دارد اما مرد بازنده نام میگرفت. اشتباه بزرگ او این بود که سراغ دادگاه رفت. یا باید خودش را به نشنیدن میزد یا باید در همان رسانهها جواب مایلیکهن را میداد. انتهای دادگاه، اوین بود؛ همان جایی که محمد مایلیکهن را قهرمان کرد. میلان کوندرا در کتابش نوشته بود که شما در حال قدم زدن در خیابان هستید. یک نفر مقابل شما قرار میگیرد و میگوید آیا تو ماهی هستی؟ در اینجا دو راه پیش روی شماست؛ یا بخندید و بگویید بله من یک ماهی هستم و به مسیرتان ادامه بدهید یا اینکه هراسان و خشمگین از این اتهام مسخره وسط خیابان لباسهایتان را از تنتان درآورید و با نشان دادن پشتتان به همه و تکرار این جمله که من آبشش و پولک ندارم، ثابت کنید که ماهی نیستید! علی دایی روش دوم را پیش گرفت. ارسال به دوستان
آیا دورتموند مدیون یورگن کلوپ است؟
تمام فراز و فرودها
هیچ سرمربی دیگری در دنیای فوتبال همانند یورگن کلوپ نیست، ظاهر ، طریقه صحبت کردن و نحوه بازی گرفتن او از تیم با سایر سرمربیان متفاوت است و دورتموند همه موفقیتهای اخیر خود را مدیون او است به طوری که اخراج احتمالی او از دورتموند غیرقابل تصور به نظر میرسد. در فوتبال مکانیزمهایی برای جلوگیری از نتیجه نگرفتن یک تیم وجود دارد که یکی از آنها برکناری سرمربیان است، روشی که حتی در فوتبال مدرن نیز از اولین تدابیر و تصمیمهای سران یک باشگاه برای نجات تیم به حساب میآید و به محض درخواست تماشاگران برای تعویض سرمربی، سران باشگاه برای اینکه خود در خطر نیفتند، به خواسته طرفداران تیم خود گردن مینهند اما شرایط یورگن کلوپ و دورتموند در اینباره کاملا متفاوت است. دورتموند پیش از بازی یکشنبهشب مقابل مونشنگلادباخ، رده هفدهم جدول ردهبندی بوندسلیگا را از آن خود کرده بود و طبق آمار تاریخ بوندسلیگا، بیش از نیمی از تیمهایی که در 10 بازی نخست فصل 7 بازی یا بیشتر را به حریفان واگذار کرده باشند، در انتهای فصل به لیگ پایینتر سقوط میکنند. حتی آمار 5 باخت از 12 هفته اول نیز سبب سقوط برخی تیمها شده است اما چنین قوانینی برای یورگن کلوپ صادق نیست. او در بازی مقابل مونشنگلادباخ روی نیمکت ذخیرههای دورتموند تجربه کرد که چگونه شانس به تیم او روی خوش نشان میدهد و دروازه حریف از فاصله 45 متری با اشتباه بازیکنان حریف و هافبک برجستهای نظیر کریستوف کرامر گشوده میشود، واکنش کلوپ بعد از به صدا درآمدن سوت پایان بازی نشان از کم شدن فشارهای زیاد از روی او بوده است. یورگن کلوپ خود بانی و سازنده تیم حال حاضر دورتموند است و دوران تلخ و شیرین زیادی را با این تیم تجربه کرده اما او به نحوی خود را در مقابل مکانیزم اخراج سرمربیان که یکی از قوانین طبیعی این شغل میباشد، بیمه کرده است. نتایج ضعیف در بوندسلیگا هرگز جایگاه او را در دورتموند متزلزل نکرده چون این تیم بردهای متوالی و درخشانی در رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا این فصل از خود بر جای گذاشته است و اصطلاح «غیرقابل اخراج» کاملا شایسته و برازنده او است.یورگن کلوپ از ایدهها و روشهایی متفاوت نسبت به سایر همکاران خود برخوردار است، از نظر او «تمایل به پیروزی بسیار بیشتر از ترس از باخت، سبب برد تیمی خواهد شد». او به چنین فلسفهای از سال 2008 و زمانی که هدایت دورتموند را به عهده گرفته اعتقاد داشته و نسبت به آن وفادار مانده است. در آن زمان دورتموند با شرایط حال حاضر خود بسیار فاصله داشت، چون در سال 2004 این تیم بعد از تبدیل شدن به تیمی معمولی تنها تار مویی با منحل شدن فاصله داشت. هنگامی هانس یوآخیم واتسکه و میشائیل زورک مدیریت دورتموند را عهدهدار شدند، تصمیم گرفتند با اعتماد به بازیکنان جوان و برنامهای هدفدار دیگر اجازه ندهند باشگاه سنتی دورتموند با داشتن بزرگترین استادیوم بوندسلیگا به چنین وضعیت نامطلوبی دچار شود. سران دورتموند برای رسیدن به چنین مقصودی نیاز به راهبری توانا داشتند که آن را در وجود یورگن کلوپ یافتند و بعد از سپردن سکان هدایت تیم به وی حمایت بیدریغی از او انجام دادند. به طور معمول تیمهای بوندسلیگایی حتی بایرنمونیخ بهطور بلندمدت با یک سرمربی همکاری نمیکنند و شاید توماس شاف و وردربرمن تنها همکاری بلندمدت و نسبتا موفق تاریخ بوندسلیگا باشد، همکاری کلوپ با دورتموند نیز وارد هفتمین فصل خود شده و همکاری بلندمدتتر بین طرفین نیز کاملا قابل تصور است، واتسکه نیز در این زمینه گفته است: «من هرگز یورگن را اخراج نمیکنم، هرگز» و قرارداد کلوپ را بسیار زودتر از موعد مقرر به صورت بلندمدت تمدید کرده است. بعد از پیروزی مقابل مونشن گلادباخ احتمال اینکه بار دیگر دورتموند به صدر جدول صعود کند افزایش یافته است. کلوپ در سالهای گذشته موفق شده قدرت بایرنمونیخ در آلمان را به مخاطره بیندازد و 2 مرتبه متوالی در سالهای 2011 و 2012 قهرمان بوندسلیگا شود و در فینال DFB Pokal نیز موفق به تحقیر بایرنمونیخ با نتیجه 5-2 شده است. سال بعد نیز این 2 تیم بازی پایانی لیگ قهرمانان را در استادیوم ویمبلی لندن به انجام رساندند اما این بار مونیخیها موفق به گرفتن انتقام سه ساله خود از دورتموند شدند. درخشش دورتموند و تبدیل شدن این تیم به یک برند معتبر، باعث شهرت یورگن کلوپ نیز شده است، در سالهای اخیر کمتر باشگاه معتبر اروپایی بوده است که پیشنهادی برای جذب یورگن کلوپ بهعنوان سرمربی خود ارائه نکرده باشد اما این باشگاهها همواره با پاسخ منفی از سوی کلوپ مواجه شدهاند، چون وی حضور خود در دورتموند را یک پروژه میداند. او تیم و بازیکنانش را خود پرورش داده و به همین دلیل جدایی از آن را سخت و محال میداند. حال یورگن کلوپ میخواهد تیم را به روند خوب خود برگرداند و به بایرنمونیخ حملهور شود. چون این رقیب جنوبی ابتدا ماریو گوتسه، سپس روبرت لواندوفسکی را از او جدا کردهاند و به احتمال زیاد چنین اتفاقی برای مارکو رویس دیگر ستاره تیم نیز خواهد افتاد. از نظر واتسکه مونیخیها میخواهند دورتموند را نابود کنند و تنها اسلحه سران دورتموند برای رقابت با رقیب اصلیشان، یورگن کلوپ است و به همین دلیل او «غیر قابل اخراج» است. ارسال به دوستان
اخبار
کیروش: به پولادی نیاز دارم ارسال به دوستان
یوونتوس تیمى با دو چهره
امین ابطحى: یوونتوس در این چند فصل از رقابتهاى سرى آ، بردهاى متوالى زیادى را به ثبت رسانده است و تنها بعد از 10 بازى اختلاف امتیازى فراوان با رقباى خود ایجاد کرده است. البته برخى از این بردها جنجالبرانگیز بوده و شایعاتى را درباره جنجال شرطبندى دیگرى به دنبال داشته است. فرانچسکو توتى اسطوره تمامنشدنى باشگاه رم، بعد از شکست 2-3 تیم محبوبش مقابل یوونتوس سخنانى جنجالى و بحثبرانگیز داشت که به شایعات درباره نحوه پیروزىهاى یوونتوس، بانوى پیر فوتبال ایتالیا دامن مىزد: «من نمىدانم که داوران ما را در این دیدار شکست دادند یا نه، اما بىتردید ما در این بازى مغلوب یوونتوس نشدیم. از سالهاى گذشته همواره اتفاقى مشابه رخ داده و هنگامى که یوونتوس از به ثمر رسیدن گلى عاجز بوده، پنالتى نجاتبخش این تیم بوده است.» زمینه چنین حرفهایى 2 پنالتى مشکوک اعلام شده به نفع یوونتوس در بازى مقابل رم و همچنین گل پیروزى بحثبرانگیز یوونتوس توسط بونوچى بوده است، چون این گل در صحنهاى به ثمر رسید که آرتورو ویدال در آفساید قرار گرفته و جلوى دید دروازهبان رم را در هنگام نواخته شدن ضربه بونوچى مسدود کرده بود. فرانچسکو توتى در ادامه صحبتهاى خود افزود: «بهتر است یوونتوس در لیگ خودش بازى کند، چون آنها همواره به نحوى برنده مىشوند.» باید اعتراف کرد که صحبتهاى توتى قابل تامل است چون سایر تیمهاى مطرح سرى آ نظیر میلان، لاتزیو و اینترمیلان نیز نتوانستهاند یوونتوس را شکست دهند. شاید باید به کاپیتان رم با چنین ادعاهایى و همچنین در نظر گرفتن برخى واقعیتهای آمارى حق داد. صرف نظر از دو شکست مقابل فیورنتینا و ناپولى و شکست مقابل جنوا که بتازگى اتفاق افتاده است، بیانکونرى در طول فصلهاى اخیر بدون شکست بوده و موفق به کسب 41 پیروزى شده است. چنین آمار خیرهکنندهاى بیشتر براى تیمهاى بزرگ و مطرح مناسب است و با توجه به شرایط یوونتوس و نبود کادرى فوقالعاده کمى عجیب به نظر مىرسد. در لیگ قهرمانان اروپا بر خلاف سرى آ، یوونتوس شرایط چندان مناسبى ندارد. این تیم در گروه A این رقابتها با تیمهاى اتلتیکومادرید، مالموى سوئد و المپیاکوسپیرئوس یونان همگروه است و در 4 بازى خود 2 شکست پذیرا بوده است. بانوى پیر ایتالیا تنها در دیدارهاى خانگى خود موفق شده مالمو و المپیاکوس یونان را از پیش رو بردارد و در حال حاضر رده سوم ردهبندى این گروه را از آن خود کرده است. به هر حال چنین شرایطى در لیگ قهرمانان هرگز مناسب تیمى مطرح همانند یوونتوس نیست. موضوعى که در ایتالیا نیز بشدت درباره آن بحث مىشود. میشل پلاتینى، رئیس یوفا در این باره معتقد است: «این داستانى قدیمى است که یوونتوس یا هر تیمى که مىبرد، از سوى داوران حمایت مى شود.» اما در واقع یوونتوس در صحنه بینالمللى برخلاف لیگ داخلى با مشکلات فراوانى مواجه است که شاید بیشتر به ساختار داخلى سرى آ مربوط باشد. به هر حال شاید چندان نباید سخنان فرانچسکو توتى را جدى گرفت، سخنانى که بیشتر جنبه احساسى داشتهاند، چون یوونتوس حداقل کادرى بسیار قوىتر از تیمهایى نظیر رم و ناپولى دارد. ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|