|
به بهانه خداحافظی ناگهانی استیون جرارد
گودبای «استیویجی»
حسین جوادی: جمعه صبح در اولین روزهای تعطیلات ژانویه خبر تراژیکی هواداران لیورپول را شوکه کرد، البته شاید هم آنها قبل از این خبر که روی خروجی وبسایت رسمی باشگاه قرار بگیرد خودشان را برای چنین لحظه تلخی آماده کرده بودند؛ درست مثل شنیدن مرگ در اثر بیماری سرطان، آن هم وقتی چاره دیگری در کار نیست. استیون جرارد برای همیشه از لیورپول خداحافظی کرد تا روزهای سال نو میلادی برای پسر شماره 8 آنفیلد روزهای ملالآوری باشد. داستان غمانگیزی که از مشاجرههای قدیمی میان «استیوی جی» و براندن راجرز شروع شد و سرانجام این مربی لکلکها بود که توانست سمبل تعصب دوآتشههای لیورپول را خانهنشین کند و این خبر درست مثل همان خداحافظی تلخ آلکس دلپیرو از بانوی پیر بود. «آله» در غباری از دلتنگی ماه اکتبر، تورین را ترک کرد، همانطور که رائول گونسالس در تابستان 4 سال پیش وقتی مورینیو پا به سانتیاگو برنابئو گذاشت مجبور به کوچ کردن شد. خداحافظی رائول، دلپیرو و جرارد و همه این خداحافظیهای جبرآمیز تنها یک چیز را نشان میدهد و آن اینکه روی بیرحم فوتبال حتی به ستارههایی که روی سکوها در حد خدایان پرستش میشوند هم رحم نمیکند. سرنوشت ستارهها همیشه ختم به خیر نیست و حتی شما میتوانی ماردونا باشی ولی زیر دست و پای جمعیت له شوی. هر کدام از ستارههایی که روزگاری نمادی از تعصب بودند به دراماتیکترین سرنوشتها دچار شدند حالا شاید ستارهای مثل جرارد افسوس این را میخورد که چرا در مقابل پیشنهادهای اغواکننده تیمهایی مثل رئال مادرید وسوسه نشد تا در آنفیلد چنین روزی را ببنید. این اتفاق یک خروجی دارد؛ «بیش از حد تعصب داشتن منجر به فراموش شدن میشود» و شاید فرانچسکو توتی یک استثنا در این زمینه است که هنوز به زمره ستارههای تاریخ مصرف گذشته نپیوسته است. فوتبال سرمایهداری در اروپا چیزی از احساس سرش نمیشود حتی اگر با چشمان خود شاهد از بین رفتن محبوبش باشد. چیزی که این روزها به دست براندن راجرز برای لیورپول در حال رخ دادن است. میراث بیل شنکلی در باتلاق شکست چنان دست و پا میزند که تنها چارهاش را قربانی کردن کاپیتان جرارد میداند. شاید روح شنکلی در جایگاه «کپ» در گوشهای از آن صندلیهای خیس یا برف گرفته برای استیوی جی اشک میریزد و اگر او یک بار دیگر میتوانست زمام لیورپول را به دست بگیرد هرگز اجازه نمیداد چنین ژانویه تلخی برای شماره 8 آنفیلد رقم بخورد. ارسال به دوستان
دلایل افت کاپیتان لیورپول
استیون جرارد، شبهی از گذشته خود
مایک هنیس، ستوننویس سایت گل در آخرین روز سال 2014 یاداشتی برای استیون جرارد نوشته است... . این یاداشت قبل از خداحافظی کاپیتان از آنفیلد است. ارسال به دوستان
نگاهی به دوئل ایران با حریفانش در جامملتها
رکورد ویژه برای تیمملی
تیمملی فوتبال ایران دوشنبهشب در حالی راهی استرالیا شد که در گروه C با بحرین، قطر و امارات همگروه است. در مجموع 52 دوئل قبلی ایران با این 3 تیم، 29 برد و 8 باخت نصیب تیمملی شده است. رکورد ویژه هم این است که تیمملی هرگز در جامملتها به این 3 تیم نباخته و 5 پیروزی (3 پیروزی مقابل امارات، یکی رودرروی قطر و یکی برابر بحرین) دارد و یک مساوی با امارات داشته و تنها بحرین در این بازیها موفق به باز کردن دروازه تیمملی شده است. نخستین دیدار تیمملی ایران در جامملتهای آسیا مقابل بحرین در روز 21 دی و در ورزشگاه شهر ملبورن برگزار میشود. این شهر یادآور 8 آذر 1376 و صعود رویایی به جامجهانی 98 است. این ورزشگاه همان زمین معروف ملبورن کریکت گراند نیست و تغییر وضعیت داده و حالا به ورزشگاه مستطیلی معروف شده است. در 16 دوئل قبلی برابر بحرین، برتری 7 بر 4 در تعداد پیروزیها به سود ایران است. جالب اینکه نصف پیروزیهای بحرین در بازیهای دوستانه رقم خورده است.دو تیم فقط یکبار در جامملتها به دیدار هم رفتهاند که مربوط به بازی ردهبندی سال 2004 و پیروزی تیمملی است. مهمترین خاطره از رویارویی با بحرین هم شکست 3 بر یک سال 2001 است که اجازه نداد تیمملی راهی جامجهانی 2002 شود و به همین دلیل یکی از منفورترین رقبای تیمملی نزد مردم به حساب میآید. علی دایی با 4 گل بهترین گلزن تیمملی به بحرین است و بعد از او یک مدافع 3 گله به نام هادی عقیلی قرار دارد. از ترکیب فعلی تیمملی، سیدجلال حسینی، کریم انصاریفرد و آندرانیک تیموریان سابقه زدن گل به بحرین را دارند. ارسال به دوستان
آخرین خبرها از تیمملی در استرالیا
امکانات ضعیف کمپ
تمرینات گروهی تیمملی فوتبال ایران در اردوی سیدنی از (جمعه) با حضور تمام بازیکنان برگزار شد هرچند کارلوس کیروش همچنان از مرور برنامههای تاکتیکی اختصاصی پرهیز میکند. تیمملی فوتبال ایران که در حال سپری کردن آخرین اردوی آمادهسازیاش پیش از جام ملتهای آسیا در استرالیاست، از چهارشنبه تمریناتش را در محلی به نام «آکادمی سیدنی» پیگیری میکند. ارسال به دوستان
اخبار
ایران، موفقترین میزبان جام ملتها ارسال به دوستان
چرا این فصل؟چرا این لیورپول؟
نگاهی به مشکلات قرمزها
برای نسل جدید هواداران فوتبال لیورپول یک تیم مثل نیوکاسل یا استونویلا یا وستهام بود؛ زمخت، بدون برد، بدون جام. تا سال 2013 فرا رسید. برندان آمد. لیورپول جدید آمده بود. سالی فرارسیده بود که قرار بود برای تمام بازیکنان لیورپول بهترین فصل دوران بازیشان حتی زندگیشان شود. طبق معمول فصل برای همه عادی شروع شده بود، چلسی کلی بازیکن خریده بود، آرسنال در فکر تمام کردن رکورد جام نبردنش بود و منچستر با آقای مویس در فکر شروع تازه و ادامه راه الکس، سیتی هم که مثل همیشه در حال پز دادن با پولهای نفتی بود. لیورپول هم که هیچی، سرد و بیصدا و غیرمهم برای نسل جدید عاشقان فوتبال حتی غیرمهم برای نسلهای عقبتر. حتی هواداران جایگاه کپ هم به نرفتن به مسابقات بزرگ اروپا عادت کرده بودند. تا اینجا همه چی عادی است اما صبر کنید این اول داستان پرفراز و نشیب ما است. آغاز فصل. پس سوارز این پسر بیاعصاب اروگوئهای کجاست؟ لوییز به خاطر گاز گرفتن دست ایوانوویچ محروم است. پس کی برای لیورپول گل بزند جواب همه، فرد خاصی نبود اما جواب زمان، جواب صحیحتری بود. 2 جوان تیرهپوست در خط حمله؛ استوریج و استرلینگ؛ پسری شاید نوجوان در ترکیب فیکس یک تیم لیگ برتری، بله! درست است بازیکن تیم جوانان انگلستان مورد توجه راجرز بود و زمان نشان داد این توجه الکی نبوده است. استوریج در 5 بازی اول فصل لیورپول 4 گل زد. فصل ادامه پیدا کرد، لوییز آمد و شروع کرد به گلزنی آن هم گلهای حیاتی و دیگر شیطنت نکرد و آقای گل شد البته بهترین بازیکن لیگ هم. لیورپول کارش به جایی رسید که شانس اول قهرمانی شد تا آن بازی لعنتی با کریستال پالاس که 3-3 شد و البته آن سر خوردن نا به جای کاپیتان در وسط زمین آنفیلد. در آخر آن فصل که مانند همیشه عادی شروع شده بود، لیورپول به صورت کاملاً غیرعادی دوم شد. اما از آن فصل میراثی برای هواداران تیم اول بندر لیورپول نماند. لیورپولی که در فصل قبل 101 گل زد در این فصل مشکل گلزنی دارد، در فصل قبل زوج SAS بیش از 50 گل برای قرمزها زدند ولی این فصل استوریج همش مصدوم بوده و سوارز هم که در تابستان به کاتالان رفت اما این فصل مشکلات راجرز زیادند. میخواهیم به بررسی این مشکلات بپردازیم. از درون دروازه سیمون مینیوله بسیار ضعیفتر از فصل قبل بوده و راجرز هم این را میداند. قرمزها به دنبال والدز هم بودند ولی به نظر میرسد تا آخر فصل باید با مینیوله ناآماده و نامطمئن سر کنند. در خط دفاعی هم که زوج لورن و اسکرتل دفاع وسطهای اول راجرزاند، لورنی که در ساوتهمپتون بازی میکرد و فصل قبل هم با پیراهن این تیم به لیورپول گل زده بود، تابستان به لیورپول آمد اما شاید نکته کلیدی خط دفاعی از دست دادن «دنیل اگر» بود که راجرز به او اعتقاد نداشت ولی بیشک در این فصل میتوانست به قرمزها کمک کند. خط هافبک؛ جایی که با وجود بازیکنان خوب، کمترین مشکل را دارد البته باید گفت هندرسون آمادگی فصل قبل را ندارد. اما رسیدیم به نقطه ضعف اصلی تیم؛ خط حمله غیر از استوریج مصدوم لیورپول لمبرت و سوپرماریو را دارد که در نوک خط حمله بازی میکنند. آمار لمبرت آنقدر بد هست که که نگاهی به آن نمیاندازیم البته او هم مدت زیادی مصدوم بود اما بالوتلی، ایراد اصلی را به راجرز میگیرند و میگویند مربیان بزرگی چون مانچینی و مورینیو نتوانستند او را کنترل کنند، پس چرا این بازیکن را خریدهای؟ در پی این موضوع چند وقت قبل عکسی از ماریو در یک کلوب شبانه منتشر شد. همه میدانند که کنترل بالوتلی کاری ناممکن است اما از لحاظ فنی بالو برای قرمزها هیچ چیز نداشته است. با این اوضاع لیورپولی که سال قبل شانس اول قهرمانی بود این فصل شاید باید به فکر رسیدن به لیگ اروپا باشد. لیورپول در حال حاضر در رده هشتم قرار دارد و دارد به همان تیم عادی فصول قبل تبدیل میشود؛ تیمی که زمخت بود، بدون برد بود و بدون جام. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|