|
ناگفتههای سالهای نخست انقلاب، در گفتوگوی «وطنامروز» با عبدالحمید فخیمجو
زدم زیر گوش بنیصدر!
محمدرضا کردلو: از همان پاسخی که به دکتر- بازجوی ساواک- داده بود، معلوم بود تا آخر پای حرفش میماند. در پاسخ به پیشنهاد مدیریت کاخ جوانان شاه در شمال شهر و بیخیال شدن ادامه مبارزه گفته بود: «من اگر مدیر آنجا شوم، میتوانم در آنجا برای امام حسین(ع) عزاداری کنم؟» این برخوردش باعث شد بازگردد زندان، بیشتر کتک بخورد و فحش بشنود از ماموران ساواک اما میگوید: به گره خوردن زلفش با امام حسین(ع) میارزد. میگوید: هرکسی زلفش به امام حسین گره بخورد، هر جای عالم برود و پای هر میزی مثلا با 1+5 بنشیند، مطمئن است، چون پای اعتقاداتش خواهد ایستاد. «عبدالحمید فخیمجو» مبارزی که از پیش از انقلاب تا امروز انقلابی زندگی کرده خاطرات فراوانی از زندانهای شاه، کمیته استقبال حضرت امام، مدرسه علوی، دولت موقت، غائله کردستان، بنیصدر و حضور در دادستانی انقلاب و جنگ دارد. فخیمجو کسی است که در دوره ریاستجمهوری بنیصدر به خاطر اینکه وی به حضرت امام توهین کرده بود، با سیلی زیر گوشش نواخته بود. به طوری که به نقلی تا پای اعدام هم پیش رفت. به بهانه سالروز مصوبه عدم کفایت سیاسی بنیصدر و خلع او از ریاستجمهوری با «عبدالحمید فخیمجو» به گفتوگو نشستهایم. ارسال به دوستان
تحریف درکدام جامعه طرفدار دارد؟
امیر استکی: تحریف را تغییر کلام از موضع اصلی خود به گونهای که منظوری خلاف منظور اصلی کلام از آن برداشت شود میدانند. هر حرف، متن و هر شخصیت فکری را میشود تحریف کرد. فقط کافی است تغییری در آن داده شود که مقصود متن را عوض کند، به همین سادگی! ارسال به دوستان
مذاکراتی برای جنگ؟!
ابوذر خوشبیان: گزینههای نظامی آمریکا همیشه روی میزش بوده است، از کشوری که با فشار دادن یک دکمه 200 هزار نفر را یکجا پودر میکند انتظار ترحم نیست اما چه چیز باعث میشود بعضی کشورها مورد هجوم آمریکا قرار گیرند و بعضی دیگر طرف مذاکره واقع شوند. معیار انتخاب نوع مواجهه برای آمریکا چیست؟! ارسال به دوستان
مهر ابطال هاشمی بر ایده خودش
امیرعلی جهاندار: سنگبنای همه نظریات توسعه مساله اقتصاد بود و به واسطه آن اکثر ایدههایی که برای کشورهای مختلف داده میشد تا به سمت توسعهیافتگی حرکت کنند، راهکارهای اقتصادی بود و به صورت کلی «توسعه اقتصادی» ایده رو به جلوی آمریکا برای کشورهای شرقی بود. در این بین دولت هاشمی بعد از جنگ تحمیلی آغازگر مسیر توسعه اقتصادی در ایران بود. مدلی از توسعه که در آن رشد اقتصادی منجر به توسعهیافتگی میشود. ایده مدل خطی رشد که منجر به رشد اقتصادی و آن نیز منجر به توسعه میشود اگرچه 40 سال پیش در بین اندیشمندان توسعه، منسوخ شده بود اما هاشمی این مدل را با سیاستهای تعدیل اقتصادی به کار گرفت تا ایران را به سمت توسعهیافتگی سوق دهد. ثمره مسیر طی شده هاشمی البته شکاف طبقاتی، ایجاد طبقه مرفه و تورم 50 درصدی بود و همان وضعیت نابسامان اقتصادی باعث شد مردم نگاه اقتصادی هاشمی را در دوم خرداد طرد کنند. هاشمی و روحانی در سالهای 91 و 92 دولت را متهم به ناکارآمدی کرده و تنها راه نجات کشور از بحران را ایده مدیریتی خود برای اداره کشور میدانستند. آنها جزء حداکثری ماجرا را از سوءمدیریت دولت و جزء حداقلی را از تحریم و عوامل بیرونی میدانستند و معتقد بودند اگر ایده مدیریتی تکنوکراتیک آنها جایگزین ایده فعلی شود، مشکلات کشور نیز حل خواهد شد و کشور به ثبات و رونق خواهد رسید. روحانی با پشتوانه سیاسی هاشمی و خاتمی و البته معجزه اصولگرایی روی کار آمد اما ایده روحانی برای اداره کشور بعد از 24 سال همان ایدهای بود که هاشمی در سال 68 با آن میخواست کشور را متحول کند با این تفاوت که این بار همهچیز کشور به یک مذاکره گره زده شده بود. مفروض اصلی این ایده آن بود که «همگرایی و تعامل با کشور توسعهیافته و اقمارش منجر به توسعه خواهد شد» و در این مسیر آمریکا مهمترین کشور توسعه یافته و به عبارتی کدخدای دنیاست که همگرایی با او بیشترین ثمره را خواهد داشت. برای این مفروض روحانی، هاشمی و همراهانشان چند نتیجه هم داشتند که مهمترین آنها عبارت بود از:
3- افزایش تولید ناخالص داخلی و تولید ملی، افزایش سرانه درآمد و ثروت ملی ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|