|
انتشار اسناد انتقال پول از انگلیس به حساب برخی فعالان رسانهای شبکه نفوذ در ایران
یورو پن
گروه سیاسی: شاید عدهای تصور میکردند با انتقاد صریح حسن روحانی از دستگیری عوامل نفوذ در ایران، پرونده این موضوع بسته شود یا اینکه با موانع جدی مواجه شود، با این حال اما روز گذشته اخبار و اطلاعات جدیدی درباره مزدوری برخی اهالی رسانه در ایران منتشر شد. این اطلاعات البته به همراه سندی است که در آن میزان پرداخت مبالغی از انگلستان به 19 فرد در داخل ایران درج شده است! خبرگزاری مهر که این سند را منتشر کرده در توضیح این فاکتور نوشته است این مبالغ که به یورو پرداخت شده، از سوی حسین باستانی پرداخت شده است. در واقع واریزکننده پول حسین باستانی، از کادر رهبری شبکه رسانهای جریان اصلاحات و کارمند بیبیسی فارسی است. باستانی این مبالغ را از طریق صرافیها یا با چند دست دلال، به عوامل شبکه رسانهای نفوذ در ایران میرسانده است. منابع مطلع میگویند شبکه شبه رسانهای داخلی که اخیرا با آن برخورد شد، یک شبکه ریشهدار، هوشمند، دارای ارتباطات ارگانیک، وسیع و طولانیمدت با نهادهای مرتبط با سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، انگلستان و هلند در بیرون از ایران بوده است. دو هفته پیش سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد شبکهای از فعالان حوزههای رسانه و شبکههای اجتماعی را بازداشت کرده است. اطلاعات تازه دریافت شده نشان میدهد این شبکه اگرچه ظاهرا مشغول کار رسانهای بوده و در فضای رسانهای کشور حضور داشته اما در واقع به طور کامل اصول پنهانکاری از جمله ایجاد پوشش، ملاحظات حفاظتی و استفاده از نام مستعار در تولیداتش را رعایت میکرده و در زمانی طولانی به این شکل با بیرون از ایران مرتبط بوده است. منابع مرتبط با موضوع گفتند این شبکه داخلی، مرتبط با یک «سلسله مراتب هدایت و کنترل» در بیرون از ایران بوده که افرادی همچون «حسین باستانی»، «مسعود بهنود» و «م-ع» آن را در قالب نهادهایی همچون بیبیسی فارسی و وبسایت روزآنلاین اداره میکردهاند. این شبکه در گام نخست ماموریت جمعآوری اطلاعات مختلف از داخل ایران و ارسال به بیرون کشور را برعهده داشته و این امر را به طرق بسیار متنوعی انجام میداده است. در گام دوم، اعضای این شبکه ماموریت تولید گزارش و تحلیل و ارسال به خارج از ایران جهت انتشار در وبسایتهای مرتبط با اپوزیسیون با هدف سیاهنمایی، پروندهسازی حقوق بشری، ایجاد اختلاف در داخل ایران و پیشبرد اهداف غرب برای کنترل افکار عمومی در ایران را برعهده داشتهاند. در گام سوم، اعضای این شبکه با هدف شبکهسازی در داخل ایران با کارکردهای متنوع اطلاعاتی و عملیاتی فعالیت میکرده است. چهارمین هدف نیز نزدیک شدن به چهرههای مشهور و فعال سیاسی و رسانهای با هدف خطدهی به آنها یا ایجاد اختلاف در میان آنها بوده است. نکته مهم درباره اعضای این شبکه، دریافت حقوق ثابت ماهانه (برخی به ریال و برخی به دلار و یورو) از خارج از ایران است. تعدادی از اعضای قدیمیتر شبکه چیزی حدود یک دهه است که ماهانه از مبدأ خارجی پول دریافت میکنند. گفتنی است در پرداخت این مبالغ تمام اصول حفاظتی مراعات میشده است (دریافت از صرافیها و همچنین دریافت با چند واسطه) و همچنین مبلغ دریافتی کاملا متعارف بوده است به گونهای که این افراد میتوانستند با دستمزدهایی مشابه به جای وطنفروشی و ارتباط با بیگانگان، به کار شرافتمندانه رسانهای در داخل کشور بپردازند. ارسال به دوستان
درباره دیپلماسی ضعیف ایران و تشدید گستاخیهای آلسعود
آقای ظریف! از منا چه خبر؟
بعدازظهر روز پنجشنبه، عربستان سعودی قطعنامهای در محکومیت دخالت ایران در سوریه ارائه کرد که در کمیته حقوق بشر سازمان ملل با 115 رأی موافق، 15 رأی مخالف و 51 رأی ممتنع به تصویب رسید. این قطعنامه را عربستان سعودی پیشنهاد داده و از حمایت قطر، برخی کشورهای عرب و کشورهای غربی از جمله انگلیس و آلمان برخوردار بود. کمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل همچنین به قطعنامهای در محکومیت ایران به دلیل نقض حقوق بشر رأی داد. به گزارش فارس، این قطعنامه با 76 رأی موافق، 35 رأی مخالف و 68 رأی ممتنع به تصویب رسید. مبنای قطعنامه گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل بوده و کانادا آن را پیشنهاد کرده است. کنار هم قرار دادن این 2 خبر هیچ عنوانی جز «فاجعه دیپلماسی» را به ذهن متبادر نمیکند. در فاجعه منا حدود 7000 زائر بیگناه بیتاللهالحرام از جمله 500 حاجی ایرانی، قربانی بیتدبیری عامدانه رژیم سعودی شدند و انتظار این بود که دستگاه دیپلماسی ایران با بهرهگیری از پشتوانه حمایت مردم ایران و بسیاری دیگر از مسلمانان حقیقتطلب، این فاجعه را در سطحی بینالمللی پیگیری حقوقی، سیاسی و تبیلغی کند اما وزارت امور خارجه رسماً پیش از ورود به چنین آوردگاهی، سپر از دست انداخته و حاضر نیست حتی موضوع را در محاکم بینالمللی طرح کند و صرفاً خوشخیالانه منتظر است تا خود سعودیها کاری بکنند! اما از دیگر سو، رژیم سعودی که به اعتراف خود رسانههای غربی پدر معنوی همه گروههای تروریستی در سوریه، عراق، لبنان و شمال آفریقا محسوب میشود و وحشیگریهای امثال داعش و القاعده و بوکوحرام، برگرفته از آموزههای مکتب وهابیت حاکم بر این رژیم است؛ با پررویی هرچه تمامتر و بدون کمترین ملاحظه سیاسی و حقوقی، قطعنامه محکوم کردن ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل به دلیل دخالت در سوریه را ارائه، پیگیری و در نهایت مصوب میکند. اگرچه اصل تصویب چنین قطعنامهای در سازمان ملل با توجه به صبغه و سابقه ضدحقوق بشری آلسعود در جای خود، یک «رسوایی سیاسی» برای سازمان ملل محسوب میشود اما این امر نباید بهانهای برای چشمپوشی از اهمال و ناکارآمدی دیپلماسی انفعالی وزارت امورخارجه ایران باشد. ممکن است اینگونه بیان شود که عربستان سعودی با بهرهگیری از ابزارهای مالی و اعمال نفوذ، چنین قطعنامهای را در سازمان ملل مصوب کرده و ایران دارای چنین ابزارها و نفوذی نیست. حتی اگر چنین شبههای درست باشد، معنایش آن نیست که وزارت امورخارجه ایران از ابتدا خود را محکوم به شکست بداند و هیچ تلاشی در اینباره به عمل نیاورد. اگر از منظر حقوقی امکان تصویب قطعنامه ایران علیه آلسعود وجود ندارد، امکان ارائه چنین قطعنامهای با هدف بهرهگیری سیاسی و تبلیغاتی که وجود داشت. حقیقت این است که قطعنامههای حقوقبشری سازمان ملل عمدتاً جنبه سیاسی و تبلیغاتی دارند و حتی الزام حقوقی برای تبعیت دولتها از آنها وجود ندارد. آیا ایران نمیتوانست موضوعات مختلفی مانند فاجعه منا و زنده به گور کردن حجاج مجروح توسط آلسعود را به عنوان یک نمونه نقض حقوق بشر به سازمان ملل ارائه کند؟ آیا حمایت آلسعود از گروههای تروریستی در سراسر عالم - که مورد تایید بسیاری از محافل سیاسی و رسانهای غرب نیز هست - نمیتوانست محمل ارائه یک قطعنامه علیه این دولت مرتجع و عصر حجری باشد؟ ارائه این قطعنامهها ولو اینکه به تصویب نمیرسید اما یک فضای تبلیغی- سیاسی مناسب برای افشای ماهیت و جنایات آلسعود فراهم میکرد و چهبسا ابزاری برای بازدارندگی در قبال وقاحت سیاسی دولت سعودی در ارائه قطعنامه ضدایرانی میشد. اما نکته دیگر اینکه در جریان مذاکرات هستهای و ماجرای برجام، موضوعی که بارها از سوی رئیسجمهور و وزیرامور خارجه به رخ کشیده شد، این بود که آنچه موجب پذیرش حقوق ایران از سوی قدرتهای جهانی شد؛ توان بالای دیپلماتها و تیم مذاکرهکننده بود به نحوی که آقای روحانی بدون اشاره به ظرفیتهای هستهای ایجاد شده در 10 سال گذشته، اصلیترین عامل به ثمر رسیدن برجام را همین اقتدار دیپلماتیک عنوان کرد. به راستی آن اقتدار دیپلماتیک و توان بالای مذاکره که توانست قدرتهای جهانی را به پذیرش حقوق ایران و به تعبیر آقای روحانی«برد 3 بر 2» مجاب کند، چطور از پس یک کشور دست چندم مثل عربستان سعودی برنمیآید به گونهای که نه تنها حقوق حجاج ایرانی و خانوادههای آنان از این رژیم سفاک استیفا نمیشود بلکه با پررویی هر چه تمامتر قطعنامه ضدایرانی در سازمان ملل پیشنهاد کرده و به تصویب میرساند؟ مگر قرار نبود برویم و با «کدخدا» ببندیم تا دیگر نیاز نباشد با نوچههای کدخدا وارد مخاصمه و معامله شویم؟شاید گفته شود که ما فقط در ماجرای هستهای با کدخدا بستهایم ولی مگر مسؤولان وزارت امور خارجه در اجلاس سوریه شرکت نکردند؟ مگر در بیانیههای وین یک و 2، نام ایران هم ذکر نشده است؟ پس چرا آمریکا به صورت تمامعیار از قطعنامه سعودیها علیه ایران در شورای حقوق بشر حمایت کرد؟ آیا بستن با کدخدا فقط برای محدود کردن برنامه هستهای ایران بود؟ آیا لبخندهای آقای ظریف تنها تا امضای برجام از جانب غربیها خریدار داشت؟
ظریف: قطعنامهها طنز تاریخ است ارسال به دوستان
امنیت
معاون امنیت داخلی وزارت اطلاعات: ارسال به دوستان
یک مقام مطلع در ستاد کل نیروهای مسلح:
هیچ موشکی از آسمان ایران به مواضع تروریستها شلیک نشده است
یک مقام مطلع در ستاد کل نیروهای مسلح گفت: طی روزهای اخیر هیچ موشک کروزی از آبهای سرزمینی ایران در دریای خزر و فضای آسمان ایران به اهداف تروریستها در سوریه شلیک نشده است. به گزارش ارسال به دوستان
اخبار
نماینده ایران در آژانس تأکید کرد ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|