|
نقدی به نمایش «ترور» به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا نعیمی
انعکاس معکوس
ابن ملجم مرادی، پس از پذیرفتن ماموریت قتل امام علی(ع)، سفری را آغاز میکند که در طول آن به شناخت تازهای دست مییابد. این هسته اولیه نمایش «ترور» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی است که در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه میرود. نمایش «ترور» پیوندی با موضوع تروریست مییابد و شخصی که به قضاوت و انتخابش برای کشتن شک ندارد. اما مادرش اعتقاد دارد او 35 سال پیش مرده است، فقط میباید دفن میشد تا از شر ارواح شریر در امان میماند. این نگاه تخیلی در اثر به همراه متن مفهومی و معناگرایانه آن موجب به صحنه درآمدن نمایشی متفاوت در صحنه تئاتر کشور شده است. به گزارش تسنیم، حمیدرضا نعیمی را باید یکی از آن افرادی دانست که در تئاتر ایران هدفش مولف بودن است و مولف بودن در نوشتههایش بیش از اجراهایش مشهود است. از وجود المانهای مشترک و شیوه روایت تا نوع خاص شخصیتپردازی و دیالوگنویسی، همگی مجالهایی هستند برای مولف بودنش. گرایش به تراژدی یونانی و بهرهگیری از ساختارهای کلاسیک همانند وجود گروه همسرایان، حرکت دیگری است که نعیمی را میتواند در جایگاه یک مولف قرار دهد. این متن قرار نیست مولف بودن یا نبودن حمیدرضا نعیمی را اثبات کند؛ بلکه قصد این است در نمایش اخیرش، «ترور» کاوشی کند تا جنس المانهای مولفساز نمایش را دریابد. برای همین باید سراغ نکاتی از نمایش رفت که برای برخی مخاطبان قابل درک نیست یا آنکه میتوان چنین رویکردی را از نعیمی – براساس آنچه تاکنون روی صحنه برده است – توقع داشت. یکی از این موارد پوشش بازیگران است که هیچ برابر نهادی بر واقعیت دوران امیرالمومنین (ع) نیست. ولی برای شروع بحث، بهتر است از موارد پیرامتنی شروع کرد و عنوان نمایش میتواند بهترین شروع باشد. سوال اول یک مخاطب این است که چرا نام نمایش «ترور» است. داستان «ترور» نگاهی به شخصیت ابنملجم از آغاز تصمیم به شهادت حضرت تا لحظه اقدام است. «ترور» قرار است روایتگر ایامی کوتاه باشد از سیر تکوینی شخصیت ابنملجم. اما برای مخاطب این سوال مطرح میشود که این ابنملجم کیست که «ترور» را کامل نمیکند. این ابنملجم میتواند خوانش نعیمی از یک شخصیت تاریخی باشد که او را از زمان تصمیمش نمایش میدهد و در این 2 ساعت نمایش، گذشته و حال و آیندهاش را به منصه ظهور میگذارد. اما چنین تصویری یک خدشه دارد و آن هم گریز ابنملجم از انجام «ترور» است. پس باید دنبال یک گمانه دیگر بود و به زعم نگارنده ابنملجم کسی نیست جز خود نعیمی. برای نویسنده / کارگردانی که هدفش مولفبودن است، بهترین کار آن است که شخصیتش را بر پایه خود بنا کند و این ابنملجم همانند سقراط و فاوست و کاستلیون، خود شخص نعیمی است. از همین رو است که در پایان او شمشیر بر زمین میگذارد و شک به جانش میافتد. در واقع نعیمی خود را در قالب ابنملجم فرض میکند و از خود میپرسد اگر جای او بود میتوانست دست به «ترور» زند. جواب هم مشخص است: خیر. نعیمی شخصیتش یا شاید خودش را در یک موقعیت اگزیستانسیالیستی قرار میدهد میان اینکه انجام دهد یا ندهد، این «ترور» را. اگر سراغ مخاطب برویم و نظر او را جویا شویم به نظر میرسد کمتر کسی چنین خوانشی را درک کند. همه مبهوت میمانند که چرا ابنملجم چنین کرد؟ اصلاً این همه شخصیت چه تاثیری در کار او داشتند؟ او خود تصمیم به «ترور» گرفت و خود دست از «ترور» برداشت. شاید یکی از دلایل این اختلال در دریافت شناخت ناکافی مخاطب ایرانی از تراژدی است. تراژدی یک ساختار مشخص دارد و نعیمی سعی میکند به هر نحوی آن را رعایت کند. وجود چند صحنه طنز در دل نمایشی تراژیک تبعیت از دستورالعمل سنتی آن در مرز میان واقعیت و خیال است. جایی بازمانده خوارجاند و جایی نفوس اماره. مهم این است که آنان همگی با هم یک شخصیت را میسازند و آن هم همسرایان است. مخاطب با چند بخش طنز بخوبی عجین میشود. میخندد و حتی قهقهه میزند. درباره تنش میان قطام و ابنملجم نیز او ساکت است؛ چرا که برایش یادآور نوعی چشمچرانی ژیژکی است. ولی اینها تنها بخش کوچکی از تراژدی «ترور» است. مهمترین مساله تصمیم ابنملجم است که ناتمام میماند و سوال نهایی این است که چرا او شمشیر بر زمین میگذارد. به روایت بازگردیم. روایت نعیمی از داستان شهادت حضرت علی (ع) محتاج یک فرم روایی و ابزار روایت است. فرم روایی علیالظاهر کلاسیک است ولی اینگونه نیست. نمایش مملو است از فاصلهگذاریهای برشتی. همانند زمانی که نور سالن میآید و شخصیتها برایمان خطابه میخوانند یا حتی انتخاب مکان و پوشش بازیگران که به هیچ وجه انطباقی با واقعیت ندارد. اما ابزار روایت در کار نعیمی بیشتر مشهود است و ابزار روایت او شخصیتها هستند. شاید خطای تراژیک نعیمی در همین نقطه باشد. شخصیتها مدام همان تصویری را برایمان خلق میکنند که خودمان میدانیم و در عوض آنان تصوری از چرایی مقابله با علی در مقام خلیفه ارائه نمیکنند. ضربه کاری به اثر از همان نقطهای شروع میشود که ابنملجم با صراحت و جدیت «ترور» را میپذیرد و در اولین دقایق حضورش در کوفه به شک و تردید دچار میشود. این در حالی است که ابزار شکورزی برایش مهیا نیست. او هیچ دلیلی برای شک کردن ندارد؛ همان طور که هیچ دلیلی برای یقین ندارد. ابنملجم دیگر آن سقراط و فاوست و کاستلیون متفکر نیست. به زور لباس تفکر بر او پوشانده شده است. او بیشتر متوهم است و ادیپوار روی صحنه است. او بیهدف است و این بیهدفی شروعش نقطه مشخصی ندارد. ابنملجم نعیمی ابتر است و شاید به همین سبب است که او شمشیرش را نه غلاف که روی زمین میاندازد و میرود. ایده اولیه نعیمی قابل تامل است ولی «ترور» او نافرجام است. اثر او ناقص است و نقاط عطف تراژدیاش نامشخص. نعیمی نتوانسته از پس نمایش خود برآید. در ابتدا گفته شد آثار مهم نعیمی اقتباس از متون دیگر است و این نمایش مهمترین اثر غیراقتباسی او است. در این حالت باید گفت توانایی نعیمی بیشتر در اقتباس است تا داستانگویی اورجینال. او متخصص فضای بینامتنی است و شیوه کارگردانی «ترور» نیز حکایت از آن دارد. در ابتدای امسال نمایش دیگری به قلم نعیمی با عنوان «خانه کاغذی» اجرا شد که در مقایسه با آثار اقتباسی نعیمی، اثری به مراتب ضعیف به حساب میآمد. شاید مولفبودن نعیمی با توجه به تواناییهایش در اقتباس نهفته باشد؛ کمااینکه ابنملجمش بهگونهای اقتباس از ابوالفتح صحاف هزاردستان است، سریالی که نامش را ابنملجم به زبان میآورد. ارسال به دوستان
نظری به انتخاب آثار جشنوارهای که عنوان فجر دارد
گزار به قانون یا گریز از حقیقت؟!
مرتضی اسماعیلدوست: روز دوشنبه از سوی هیات انتخاب پنهان شده جشنواره سیوچهارم فیلم فجر، اسامی 22 اثر راهیافته به بخش اصلی جشنواره موسوم به «سودای سیمرغ» اعلام شد و آثاری از کلاه شعبده بازی انتخابگران بیرون آمدند که باید چکیدهای از ثمره یک سال آینده سینمای ایران باشند. جدا از شرایط ساخت و کیفیت آثار یادشده که زمان وارسی آن در چیزی نزدیک به یک ماه آینده انجام میشود، نحوه گزینشگری و گزینشگران جشنواره بسان بسیاری از فستیوالهای دیگر داخلی مساله مفقودماندهای است که همچنان لاینحل باقی مانده است. حال آثار این دوره از جشنواره انتخاب شده و تا به حال نقد و نظر چندانی از سوی رسانهها صورت نیافته و هیات انتخابی که به دستور دبیر جشنواره نقاب از صورت برکنده و بعد از مدتها گمانهزنی، عنوان و نامی برای مخاطبان یافتند، ضمن اعلام اسامی فیلمهای مورد تایید خود دست به نگارش بیانیهای جهت قدردانی از بانیان جشنواره مبنی بر عدم اعلام اسامی هیات انتخاب زدند و این تشکر از سوی آنها به دلیل ایجاد شدن فضایی آرام در جلسات بازبینی و انتخاب بوده و همراه با اظهار امیدواری از این شده که رویه یادشده در سالهای آتی نیز معمول شود! در این یادداشت به دنبال تایید یا عدم تایید چنین رویهای در جشنوارهای ملی نخواهم بود و بیشتر متمرکز به ماحصل جلسات رخداده از سوی هیات انتخابی میشوم که اتفاقا این بار فضایی آرام را تجربه کرد! اما این آرامگونگی نتوانست رویه مرسوم سالها برپایی بیپایه جشنواره را خنثی کند و باز هم شاهد خروج از قانون در متن رویدادی شدیم که میخواست در پیدایش خود عنوان و اعتبار اسلامی و ایرانی را توامان داشته باشد و بدین منوال نام زیبای «فجر» بر پیشانیاش نشست. جشنواره فیلم فجر نه به سودای سیمرغهایی که بر شانههای اهالی سینما خواهد نشست بلکه به اعتبار ارزشهای نهفته در اخلاقی مبتنی بر ارزشهای انقلاب قابل پذیرش از سوی متعهدان راستین جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. پرواضح است که رکن اصلی اسلام بر مبنای صداقت در کردار و حقیقت در بیان پایهگذاری شده است و در این مرتبه انسانی باید مدیران و دستاندرکاران هر رویدادی مبتنی بر نام و عنوان اسلامیت، چنین رویهای را در سرمشق نگاهشان قرار دهند. این در حالی است که سالهاست جشنواره فیلم فجر از مرحله فراخوان تا روز پرواز سیمرغها در فضایی غبارآلود از بیان حقایق به سر میبرد و این بار هم با همه شعارها و ادعاهای متولیان جدید این رویداد هنری باز هم نشانههایی روشن از عدم پایبندی به صراحت در گفتار رونمایی شده است. این رونمایی نه در قالب پوستر طراحی شده در جشنواره، بلکه در شمایل پنهان ماندهای از پایبندی به قانون قابل ردیابی است. برای نمونهای از غریبگی ادعای مسؤولان جشنواره در حراست از آثار و بیان حقیقت میتوان به انتخاب فیلمی اشاره کرد که فیلمسازش در خانه سینما کرسی ریاست دارد و با اهالی سازمان سینمایی رفاقت. فیلم «دختر» ساخته رضا میرکریمی در حالی میان آثار جشنواره سیوچهارم به چشم میخورد که طبق بررسیهای انجام شده همین دیروز در لوکیشن فرودگاه مهرآباد تهران بساط فیلمبرداری را پهن کرده است! و این مساله رسواکننده احوال جشنوارهای است که ادعای سلامت در گفتار دارد و این بار در سیوچهارمین قرارِ در پیش، این شعار با صدایی بلندتر به گوش میرسد! از این رو پرسشی دردآلود از مسؤولان جشنواره و اعضای هیات انتخاب که برخی همچنان تفکر رسایی در سینما ندارند(!) به روشنی برمیخیزد که چگونه میتوان به انتخاب فیلمی دست زد که هنوز در پیچ و خم تولید قرار دارد و شاکله اثر نقش واقعی خود را نیافته است؟ این آغاز رخدادهای بسیاری است که با اعلام هیات انتخاب و آثار منتخب به جریان افتاد و میتوان منتظر احتمالات غیرشفاف دیگری در این چرخه هزار سودا بود که با معرفی داوران جشنواره در بخشهای مختلف تا انتخاب آثار ادامه خواهد یافت! ارسال به دوستان
حسن عباسی در سلسله نشستهای هنر- واقعیت جشنواره «عمار»:
اتفاقی عجیب در نسل جدید هنرمندان انقلابی خواهد افتاد
حسن عباسی در چهارمین جلسه از سلسله نشستهای هنر- واقعیت جشنواره مردمی فیلم عمار، 3 کلیدواژه فتنه، عمار و هنر را اضلاع تشکیلدهنده جشنواره مردمی فیلم عمار برشمرد. به گزارش «وطن امروز»، حسن عباسی، رئیس مرکز بررسیهای دکترینال، علم مدیریت در بحران را علمی قرآنی دانست و تصریح کرد: مؤمن کسی است که از شرایط فتنه برای ارتقای وجودی خویش استفاده میکند و در مسیر تعالی اوج میگیرد. عباسی با بیان اینکه در دوران فتنه حق شبیه باطل و باطل شبیه حق میشود، گفت: در زمان فتنه انسانها غربال و بصیران و آگاهان مشخص میشوند. رئیس مرکز بررسیهای دکترینال با بیان اینکه متأسفانه در مساله علوم انسانی در دانشگاهها اساس بر تثلیث بنا شده نه توحید، اظهار داشت: هنر ابزوردی و خنثی در عمار بیمعناست. حسن عباسی با اعلام اینکه عمار دغدغهاش حقیقت و مردم است و از راه مردم بهدنبال دیده شدن است، گفت: متأسفانه چندین سال است اساتید هنر، هنرمندان و منتقدان در این کشور مدام میگویند هنر تنها سرگرمی است در حالی که در متون دینی پرداختن به امری تنها بهدلیل سرگرمی از کارهای شیطان است. وی همچنین با اعلام اینکه جایگاه هنر و هنرمند در اسلام بسیار والاست، اظهار داشت: سینماگری که بتواند قصههایی در مسیر آرامش روح انسان از منظر قرآن بگوید بسیار کم است، چرا که هنرمند آنچه را انسان عادی نمیبیند مشاهده میکند. رئیس مرکز بررسیهای دکترینال با اشاره به رویش فیلمساز دینی و انقلابی در عمار خاطرنشان کرد: بهجرأت میگویم در 10 سال آینده اتفاقی عجیب در نسل جدید هنرمندان انقلابی خواهد افتاد. عباسی با تقسیمبندی فتنه به 3 محور اصغر، اوسط و اکبر خاطرنشان کرد: فتنه اصغر مربوط به غرب و آمریکا و سازمانهای حقوق بشری است که خود فجیعترین وقایع عالم را انجام میدهند و سپس دیگران را محاکمه میکنند و بر سر میز مؤاخذه مینشانند. وی با بیان اینکه عدهای گمان کردند با شهید کردن شیخ نمر و زندانی کردن شیخ زکزاکی میتوانند شعله بیداری مردم را خاموش کنند، اظهار داشت: اعدام شیخ نمر زمینه رسوایی باطلی به نام آلسعود را فراهم خواهد کرد و کسانی که فکر میکنند با شهید کردن شیخ نمر سد آزادیخواهی شیعیان عربستان میشوند نگاهی به تاریخ کربلا بیندازند. وی با اعلام اینکه دشمن در فتنه اکبر بهدنبال این است به هر طریقی که شده، نظام اسلامی ایران را بهعنوان امالقرای جهان ساقط کند، اظهار داشت: در فتنه اکبر میخواهند پوسته جمهوری اسلامی حفظ شود اما در درون مغز آن را لیبرالیست قرار دهند و از این طریق آن را به نابودی بکشانند. ارسال به دوستان
اخبار
اجرای نمایشی از زندگی جاودانه احمد متوسلیان ارسال به دوستان
رویدادها
«برخورد» با موضوع تروریستهای تکفیری سریال میشود ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|