|
سرقت آب در اوج خشکسالی کرمان را درآستانه کمآبی قرار داده است
14 هزار حلقه چاه غیرمجاز در تشنهترین استان
خشکسالی و بیآبی در حالی کرمان را در بحران فرو برده است که ۱۴ هزار حلقه چاه غیرمجاز بدون هیچ نظارتی باقیمانده مایه حیات رگهای رنجور دشتهای کرمان را میبلعند. کرمان این روزها با بحران شدید بیآبی مواجه است و حالا بخش عمدهای از شهرها و روستاهای کرمان آب موردنیاز برای آشامیدن را نیز از باقیمانده منابع آبی استان تأمین میکنند و در صورت ادامه روند مصرف آب در استان بزودی برای تأمین آب شرب هم با مشکل مواجه خواهیم شد. طبق اطلاعاتی که مسؤولان کرمان ارائه میکنند بیشترین برداشت منابع آبی نیز از طریق چاههای عمیق و نیمهعمیقی انجام میشود که هر سال با کفشکن کردن بر عمق آنها افزوده میشود و حالا عمق این چاهها به ۲۵۰ تا ۳۰۰ متر نیز رسیده است و بسیاری از این چاهها هم خشک شدهاند. اما نکته تأسفبار در استان کرمان برداشتهای غیرقانونی و بیبرنامهای است که توسط چاههای غیرمجاز انجام میشود. در اینباره بد نیست آمار چاههای استان کرمان و یزد را با هم مقایسه کنیم. در کرمان حدود ۲۲ هزار حلقه چاه وجود دارد که از این تعداد نزدیک به ۱۴ هزار چاه غیرمجاز و فاقد هرگونه مجوز هستند و در طول شبانهروز هر مقدار که بخواهند از منابع آب زیرزمینی برداشت میکنند اما در استان یزد این تعداد به ارسال به دوستان
اخبار
پروژههای نیمهتمام کردستان به بخش خصوصی واگذار میشود ارسال به دوستان
اخبار
لرستان180 هزار معلول دارد ارسال به دوستان
ما هم میگوییم «با شعر چیزی درست نمیشود»
محمدحسین نظری: رکود عبارت است از پیدا شدن «اضافه تولید» یعنی پر شدن بازار از کالاهایی که مشتری ندارد. وقتی در بازار مشتری نباشد و کالاها فروش نرود طبعاً تولید کالاها نیز کاهش یافته و متوقف میشود و به دنبال آن تعطیلی کارخانهها و بیکاری وسیع کارگران پیش میآید که به نوبه خود فروش کالاها را باز هم دشوارتر کرده و بر عمق بحران میافزاید. بدهکاران توان پرداخت بدهی خود را سر موعد از دست میدهند و موسسات سرمایهداری یکی پس از دیگری ورشکست میشوند. به عبارتی رکود اقتصادی دورهای را گویند که اقتصاد کوچک میشود و رشد اقتصادی در این دوره منفی است. اثرات رکود اقتصادی معمولاً در بخشهای مختلف اقتصاد از قبیل اشتغال، درآمدهای واقعی و تولید صنعتی قابل مشاهده است. در واقع رکود اقتصادی به علت پایین آمدن تقاضا به وجود میآید. این کمبود تقاضا میتواند ناشی از کاهش قدرت خرید مردم باشد که منبعث از فقر در سطح وسیع است. «رکود» همان چیزی است که امروز مردم ما در حال دست و پنجه نرم کردن با آن هستند. ارسال به دوستان
گوش کنید به حرف خدا
حسین قدیانی: مهر 94 در همین روزنامه «وطنامروز»، نامهای به حسن روحانی نوشتم حاوی این پیشنهاد کاملا عملیاتی که برای شناخت جماعت کاسب، هم ما منتقدان بیاییم پرده از مال و اموال خود برداریم، هم اعوان و انصار دولت اعتدال. در انتهای آن نامه نوشته بودم؛ «واضح و مبرهن است که عدم پاسخگویی به این پیشنهاد، چه نتیجهای را در اذهان عمومی و افکار آحاد ملت در پی خواهد داشت». رئیس قوه مجریه اما نه تنها وقعی به این پیشنهاد گرهگشا نداد بلکه باز هم مکرر اصحاب نقد را متهم به کاسبی کرد! خداوند منان لیکن جای حق نشسته و چشم بر آه مظلوم نمیبندد. این درست که آن پیشنهاد را بنا به هر دلیل، عملیاتی نکردند اما به شهادت فیشهای نجومی، اینک همه مردم جماعت کاسب را بخوبی میشناسند! این کاسبی خاص، البته خیلی هم به مساله تحریم ربط ندارد! طماع به بیتالمال، مدیر کیسهدوز یا همشهری حرامخوار آقایان، تحریم باشیم، کاسبی خودش را میکند، تحریم هم نباشیم، هکذا! این جماعت، کاسب همه چیز هستند و کاسب همه وقت! برای این جماعت، آنچه موضوعیت دارد، صفرهای متعدد فیش حقوقیشان است! آنی فرض کنید این مردمان دیپلمات، برجامی متضمن لغو واقعی تحریمها آورده بودند! آیا در آن صورت، جمع میشد کاسبی این جماعت؟! طرفه حکایت اینجاست؛ چند روز قبل از آن نامه پاییزی، رئیس دستگاه اجرا متأثر از ردای پیروزی توافق برجام، اینگونه فرمودند که «کاسبان تحریم به فکر شغل دیگری باشند!» آن روز، مخاطب این طعنه معلوم بود اما امروز آنچه بر مردم معلوم شده، همانا چهره واقعی جماعت کاسب است! بهعلاوه این هم بر مردم معلوم شده که «کاسبی» کسبوکار دائمی جماعتی است که اساسا کار دیگری بلد نیستند! آری! آن مدیر دولتی که شکم سیریناپذیر دارد، در تحریم باشیم، شغلش «کاسبی» است، در برجام یا پسابرجام باشیم، شغلش «کاسبی» است و در هر جا و هر وقتی باشیم، باز هم شغلش «کاسبی» است! مگر ذوالفقار عدالت، جلوی این حرامخواران را سد کند و الا این «حقوق»خواران، زالوصفتانی هستند که همیشه و در هر کجا، مکیدن خون پابرهنگان را به خوبی بلدند! جا دارد دوباره بگویم خدا جای حق نشسته! ما آن روزها فقط یک آه کشیدیم و جز آه کشیدن از دست تهمتزنندگان، چه کار دیگری از دست اصحاب مظلوم نقد ساخته بود؟! مایی که مدام حواله به محکمه میشدیم، چه در چنته داشتیم الا همان آه؟! آه ما اما گرفت، به شهادت همین فیشهای نجومی! آقایان، منطقیترین و عملیاتیترین پیشنهاد ما منباب شناخت جماعت کاسب را وقعی ننهادند اما خدا مگر مرده است؟! از دل اجرایی شدن آن پیشنهاد، مگر چه میخواست بیرون بیاید؟! دوستان کدخدا گوش ندادند به پیشنهاد ما، اما خدا بهترش را برای مردم عیان کرد! و رسوایشان کرد! و معلوم کرد کاسب کیست! شیربچههای فکه و خانطومان و مندلی اهل کاسبی نیستند! آه ما گرفت! و معلوم شد که حرامخواری، کار کسانی است که مساحت میز خود را از مساحت کل کشور بزرگتر میبینند! کسانی که مردم را نوکر خود میبینند! کاسبان اقتصاد! همان کاسبان سیاست! رأی ما چون در بهترین جای شمال شهر زندگی میکنیم، باید ضریب پیدا کند! ما دردانههای انتخاباتیم! دردانههای سیاست! دردانههای اقتصاد! فیش حقوقی ما چون چنین هستیم، باید چنان باشد! آن پیشنهاد متین و مستدل شنیده نشد اما چه باک که خدا آه ما را دید و شنید! و رسوا کرد، کسانی را که باید رسوا میکرد! کار این رسوایی آنقدر بالا گرفته که جسته و گریخته شنیدهایم میگویند؛ «خوب شد در فلانجا یک خبرهایی شد، مردم چند روز موضوع فیشها را فراموش میکنند»! مردم اما جماعت کاسب را فراموش نمیکنند! این موضوع «موضوع روز» است! و کودتا هم فقط آن نیست که چند تانک و چند نفربر و چند نفر را اجاره کنی، بریزی در خیابان! اینی هم که تو خود را تافته جدابافته از مردم بدانی، آنقدر که صفرهای فیش حقوقیات تمامی نداشته باشد، برای خودش یک پا کودتاست! کودتا علیه عدالت! کودتا علیه معیشت! ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|