|
آیا فشارها و سازشها تازه و منحصر به فرد است؟
بازخوانی وقایع پس از 2 انقلاب
مالک شیخیزازرانی*: شاید هیچ برههای از تاریخ ایران مانند روزگار اکنون، در قرابت شرایط با جامعه علوی قرار نگرفته باشد. روزگاری که 38 سال از انقلاب ایران گذشته است و شبیه روزهایی است که 38 سال از انقلاب پیامبر اسلام(ص) در جهان میگذشت. برههای که بیش از پیش نیازمند بازخوانی تاریخ صدر اسلام است. روزگاری که امت اسلامی در جنگ صفین چند گام بیشتر تا فروریختن کاخ مستکبر اموی فاصله نداشت اما بیبصیرتی عدهای از خواص، امیرالمومنین علی علیهالسلام را مجبور به پذیرش حکم حکمیتی کرد که مسلمانان پس از آن همواره متضرر از خیانت آن ریشسفیدان به امام علیهالسلام بوده و هستند. شرایطی که شخصیتی بزرگ مانند امیرالمومنین علیهالسلام که به تصدیق دوست و دشمن، اسطوره بیبدیل تاریخ است، با سنجش شرایط جامعه و امت اسلامی به خواست جامعه خویش تن میدهد تا امروز در سیر تاریخ، سیره و منش حکومت علوی، راه و روش حکومت یکی از برترین اعقاب ایشان در رهبری جامعه اسلامی ایران باشد. در روش حکومت علوی، همراهی جامعه اسلامی و میزان بصیرت امت، شاکله اصلی تصمیمهای امیرالمومنین علیهالسلام است. مردی که «باب» علم آخرین فرستاده خداست، شخصیتی که علم و حکمتش نهتنها از تمام مردمان زمان خود، که از مردمان بعد از خود نیز بیشتر است؛ و اینچنین است که شجاعترین فردی که حتی پیامبر اسلام(ص) نیز مشورتهایی خاص با او مطرح میکند، باز برای تصمیمگیری در حکومت خود، به شرایط جامعه مینگرد و رای خود را بر رای جامعه اسلامی مقدم نمیداند، همانگونه که در ماجرای خلافت، ربع قرن سکوت میکند و تا زمانی که امت اسلامی از او درخواست نمیکند، خلافت را نمیپذیرد. این روزها عجیب شبیه روزهایی است که تلخترین وقایع اسلام رقم خورد. از یکسو امیرالمومنین علیهالسلام مصلحت جامعه اسلامی را در عدم پذیرش حکمیت و عدم مذاکره با دشمن اسلام میبیند و از سویی خواص با تخدیر و منحرف کردن افکار عمومی جامعه، در کنار دغلکاری دشمن، امام امت را مجبور به پذیرش حکمیت و مذاکره با کفار و منافقین میکنند و آنگاه که همین خواص بیبصیرت بعد از مذاکره درمییابند چه خیانتی در حق اسلام کردهاند، باز به امیرالمومنین علیهالسلام روی آورده و امام علیهالسلام را مقصر در پذیرش حکمیت میدانند که چرا اگر این کار به ضرر مسلمانان بوده، امام این تصمیم را پذیرفته است. امام علیهالسلام در جواب مردی که در اعتراض به حضرت عرض کرد: «دیروز ما را از حکمیت نهی میکردی و امروز ما را به آن امر میکنی»، فرمودند: «این جزای کسی است که حزم و احتیاط را از دست داده است! آگاه باشید که به خدا قسم اگر آن زمان که به شما امر کردم که فریب نخورده و به حکمیت تن درندهید، وادارتان کرده بودم به کاری که میل به آن نداشتید (جنگ با شامیان)، خداوند در آن خیر و نیکی قرار میداد (پیروزی بر شامیان)، پس اگر استقامت میکردید شما را رهبری میکردم و اگر کج میشدید شما را راست میکردم و اگر امتناع میورزیدید مجبورتان میساختم و هر آینه آن رویه (وادار کردنتان بر استقامت) استوارتر بود ولیکن به کمک که؟ و با یاری خواستن از که؟» حال امام امت اسلامی باید میساخت با دردی که زخم آن از ضربت «ابنملجم مرادی» عمیقتر و کارسازتر بود. زخمی که اسلام را آنچنان به زانو درآورد که تنها صلح امام بعدی و خون امام بعد از آن توانست مسببان آن را رسوا کند. وقایعی تلخ که تنها همین جمله مولای متقیان در شرح آن کفایت میکند: «من میخواهم دردهایم را به وسیله شما مداوا کنم و حال آنکه شما خود درد من هستید. من مانند کسی هستم که میخواهد خار را با خاری از پا درآورد و حال آنکه میداند میل خار به خار است». نکته اینجاست، این شخصیتی که مذاکره با دشمن را میپذیرد آیا پذیرفتنش بهخاطر ترس است؟ معاذالله؛ که او همان شیر نبرد خیبر است و تنها کسی است که در لیلهالمبیت در بستر پیامبر(ص) میخوابد و به استقبال مرگ میرود. ارسال به دوستان
ابرثروتمندان امروزی چگونه زندگی میکنند؟
مولتیمیلیاردرهایی که هیچ ردی بهجا نمیگذارند
مارگارت آبرامز: جهانیان این روزها بشدت تحت تأثیر سبک زندگی ثروتمندان و افراد مشهورند اما کسی به افراد ابرثروتمندی توجه ندارد که هیچ ردپایی در جهان دیجیتال باقی نمیگذارند. ابرثروتمندان یکهزارم درصد از آن یک درصد انسان ثروتمند را تشکیل میدهند؛ این افراد فعالیتهای آنلاینشان را مخفی میکنند، در جزیرههای خصوصیشان میمانند و عمارتهای خارج از شبکه(1) خود را میسازند. عادات مصرفی این گروه در 10 سال گذشته به شکل چشمگیری تغییر یافته است. امروز دیگر برپا کردن مراکز غیرانتفاعی کافی نیست. امروز در کنار مالکیت حداقل یک بنیاد غیرانتفاعی، داشتن مزرعهای پایدار،(2) مدرسهای خصوصی برای کودکان و یک پروژه کشاورزی یا صنعتی کوچک در کشورهای در حال توسعه از الزامات زندگی مولتیمیلیاردرهای مدرن است. شرکت «ولثایکس» شرکتی مشاورهای در زمینه «اطلاعات ثروت» است که استراتژیهای بازاریابی را برای مشتریهای لوکس فراهم میکند. این مشتریهای لوکس، خود خریدارانی دارند که آنها را «ابرثروتمند» مینامیم. «دیوید فریدمن»، مدیر شرکت ولثایکس معتقد است گذراندن یک عمر زندگی به منظور زیر نظر گرفتن بازارهای مالی و فرازوفرودهای آن، باعث شده ابرثروتمندان بیش از هر زمان دیگری بهدنبال مفهوم کنترل باشند. او میگوید: «پشت بسیاری از اقدامات امروزی ابرثروتمندها تمایل به کنترل محیط زندگیشان نهفته است. این تمایل به کنترل، شامل سرمایهگذاریها، فعالیتهای بشردوستانه، خانواده و دیگر موضوعات مرتبط با سبک زندگی آنهاست. برای مثال سرمایهگذاری در مزرعه، تمام اینها را یکجا جمع میکند. علاوه بر این بهصورت بالقوه امکان پول درآوردن را نیز برای آنها فراهم میکند». در کنار مزارع خصوصی، مزارع موجود در کشورهای در حال توسعه نیز سرمایهگذاری جذابی محسوب میشود. بنیاد «بیل» و «ملیندا گیتس» بیش از 2 میلیارد دلار را برای پژوهش و اجرای فناوریهای نوین کشاورزی در آفریقای سیاه و جنوب آسیا اختصاص داده است. در کنار سرمایهگذاریهای محلی بحث اکوتوریسم یا گردشگری طبیعی نیز وجود دارد. برخی مفهوم اکوتوریسم تجدیدپذیر را یک مرحله جلوتر برده و شهرکهای ویژه خودشان را ایجاد کردهاند. در پاناماسیتی، پایتخت پاناما، نوجوانان پول پرداخت میکنند تا وارد اقامتگاه پایدار شهری بهنام «کالو یالا» شوند. این مجموعه را «جیمز استایس» تأسیس کرده است. او میگوید: «فناوری از طریق گوشیهای تلفن و لپتاپها پنجرهای دائمی بهسوی دنیایی جدید برای ما گشوده اما در مقابل باعث شده هم از یکدیگر و هم از طبیعت احساس جدایی کنیم. پایداری و اکوتوریسم این شانس را به ما میدهد تا دوباره به چیزی بازگردیم که حقیقتاً ما را تحت تأثیر قرار میدهد». اقدام جدیدی که بین میلیاردرها محبوب شده راهاندازی مدارس ویژه است. این میلیاردرها میخواهند فرزندانشان بهجای نشستن در کنار معلم خصوصی و محیط بسته، مانند دیگر بچهها در مدارس عادی و البته با برنامه کاملاً متمایز درس بخوانند. «ایلن ماسک» مدرسه «اد استرا» را در لسآنجلس تأسیس کرده که در آن هیچ تمایزی بین نمرات فرزندان خودش با فرزندان دیگر کارمندان اسپیسایکس(3) وجود ندارد. در وضعیتی که مدارس «اکستر» و «اندور» همچنان سرآمد تحصیلات خصوصی ثروتمندان هستند، این مؤسسات تازهتأسیس نیز با این مدارس مقایسه میشوند. «جف گرین» مدرسه گرین را در فلوریدا برای فرزندانش تأسیس کرده است که در کلاسهای آن چگونگی موفقیت در اقتصاد جهانی تدریس میشود. در این مدرسه زبانهای متعددی تدریس و روی سیستم استیایام(4) تمرکز میشود. این مدرسه از الگوی معمول و متعارف استفاده میکند؛ اما مدارسی هم هستند که از الگوهای متمایز استفاده میکنند. میلیاردری به نام «بیل کوچ» 60 میلیون دلار خرج ساختن آکادمی «آگزبریج» کرده است. این آکادمی یکی از چند مدرسه انگشتشماری است که چوگان را در برنامه آموزشی بچهها قرار داده است. آقای کوچ این مدرسه را تأسیس کرد تا مجبور نباشد فرزندانش را به مدارس شمال شرقی بفرستد. این روند تحصیل و آموزش به بزرگترهای پولدار نیز تسری مییابد. «نیکلاس برگرن» که به «میلیاردر بیخانمان» معروف است، مرکزی را ایجاد کرده که در آن بچهپولدارها میتوانند جمع شوند و درباره فلسفه و سیاست باهم بحث کنند. آقای فریدمن میگوید: «ابرثروتمندها چیزهای جدیدی پیدا کردهاند و از این بابت خوشحالند» این به آن معنی است که آنها حاضرند ننگ «یک درصد» بودن را بپذیرند یا خریدهای بزرگشان رسانهای شود اما برنامهشان پیش برود. فریدمن میافزاید: «آنها مایلند برخی از این بررسیهای عمومی چند سال اخیر که بازتابهای منفی در پی داشته را نادیده بگیرند. این به معنی خرید بیشتر داراییهای لوکس خواهد بود. این خریدها میتواند شامل قایقهای لوکس گردشی و هواپیما نیز باشد». از نمونههای پیشرو در این زمینه میتوان به جت خصوصی مافوق صوت آریون اشاره کرد که ولثایکس پیشبینی کرده در آینده بیش از پیش مورد استقبال قرار خواهد گرفت. مثال دیگر جزیرههایی است که شرکت قایقهای خصوصی زیردریاییشونده میگالو میسازد. این جزیرههای دنج، قابلیت خصوصیسازی دارند، پنتهاوس ساختهشده از چوبهای مرغوب، استخر شنا با آبشارهای متعدد، باشگاه ساحلی و اتاق غذاخوری زیر آب از امکانات آنها است. این امکان که این ثروتمندان میتوانند در کسری از ثانیه قایقشان را به زیر آب ببرند، باعث میشود احساس امنیت فوقالعادهای در حریم خصوصیشان داشته باشند. در این وضعیت هیچ عکاس مزاحم و پیگیری نخواهد توانست از آنها عکس بگیرد. وقتی ثروتمندان در جتهای مافوقصوتشان پرواز نمیکنند یا با قایق زیردریاییشان برای گردش نرفتهاند، احتمالاً دارند با برند «تسلا»ی(5) جدیدشان خودنمایی میکنند؛ این ماشین برقی ارسال به دوستان
نامه تاریخی سیداحمد خمینی به آیتالله منتظری
3- اینکه نوشتهاید چه بسا خون و اعدام خون در پی دارد، حضرت آیتالله با کمال معذرت این دیگر خیلی عوامی است، چرا که باید قصاص اسلام را تعطیل کرد چون اولاً خون خون میآورد، ثانیاً کشته را نمیتوان زنده کرد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|