|
چرا مدیران ایرانی برانکو را به کیروش ترجیح میدهند؟
آرامش مخرب
مهدی طاهرخانی: کار کردن با مربیانی مثل کیروش آسان نیست چون برای آنها نتیجهگیری در اولویت نخست است حتی بالاتر از جلب رضایت مدیر بالاسری. ارسال به دوستان
اخبار
نا امنی ترکیه دلیل فسخ قرارداد والیبالیست ایرانی ارسال به دوستان
وضعیت بسیار بحرانی برای رئال و هوادارانش
بیبیسی کجاست؟
4 تساوی پشت سر هم کافی است تا تیمی مثل رئال را دچار یک بحران مقطعی کند و مشخص شود این تیم دچار مشکلاتی است. 3 تساوی از 4 تساوی در لیگ بوده تا رئال صدرنشینی لالیگا را هم به اتلتیکو واگذار کند. به گزارش شفقناورزشی، بهرغم همه خوشبینیهایی که به تیم زیدان وجود داشت، در هفتههای اخیر سفیدپوشان بازیهای ضعیفی ارائه دادهاند و هم در خط دفاع و هم در خط حمله کمتر از حد انتظار ظاهر شدهاند. شاید مشکل اصلی رئالیها که هیچکس انتظارش را نداشت در خط حمله این تیم شکل گرفته است. با وجود گرت بیل، کریم بنزما و کریستیانو رونالدو که به مثلث بیبیسی معروف شدهاند، همواره انتظار میرود رئال در زمینه گلزنی مشکلی نداشته باشد اما در هفتههای اخیر کاملا مشخص شده که این مثلث با مشکلاتی روبهرو است و از آمادگی لازم برخوردار نیست. بویژه کریستیانو رونالدو و کریم بنزما به هیچ وجه در حد و اندازههایی که انتظار میرفت ظاهر نشدهاند. رونالدو بدترین شروع خود در لالیگا را در زمینه گلزنی داشته و این روزها در ترکیب رئال کاملا محو است و کریم بنزما هم اصلا وضعیت بهتری از رونالدو ندارد. این مهاجم فرانسوی در بازی این هفته لیگ در برابر ایبار بازی بسیار ضعیفی ارائه داد و در شرایطی که در ترکیب اصلی قرار داشت تنها 6 بار توپ به او رسید که نشان میدهد بنزما عملا در آن بازی هیچ نقش و فایدهای نداشت. وضعیت گرت بیل اندکی از 2 همتای دیگرش در خط حمله رئال بهتر است اما این مهاجم ولزی هم عملکردی سرنوشتساز نداشته و در بازیهای اخیر نتوانسته ورق را به سود رئال برگرداند. با توجه به آمار ضعیف مثلث خط حمله معروف رئال، به نظر میرسد این مساله که بنزما، بیل و رونالدو به طور همیشگی همواره در ترکیب اصلی قرار میگیرند و در واقع نیمکتنشین کردن آنها یک خط قرمز محسوب میشود، به ضرر رئال تمام شده است. آلوارو موراتا و مارکو آسنسیو روی نیمکت رئال حضور دارند و در هفتههای ابتدایی فصل و در غیبت مهاجم اصلی به دلیل مصدومیت، نشان دادند مهاجمی با انگیزه و توانمند هستند و میتوانند به کمک رئال بیایند. شاید قرار دادن این بازیکنان در ترکیب اصلی در هفتههای گذشته میتوانست باعث شود رئال نتایج بهتری از تساوی بگیرد.به هر حال، اگر مثلث بیبیسی همچنان به همین عملکرد ضعیف خود ادامه دهد این احتمال وجود دارد که زیدان هم در نظرات خود درباره این 3 بازیکن تجدیدنظر کند. ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
دورخیر منصوریان برای جذب خلعتبری
خط حمله جدید
استقلال در خط حمله همچنان منتظر بازگشت شهباززاده است اما آنها یک گزینه دیگر را هم در آب نمک خواباندهاند. اگر باشگاه گسترشفولاد تبریز با مهاجم مازندرانیاش فسخ قرارداد کند، آن وقت استقلال مشتری شماره یک او خواهد بود. اگرچه دریافت گلهای ابتدایی در آغاز لیگ شانزدهم یکی از دلایل اصلی بدترین استارت تاریخ استقلال در لیگ برتر عنوان شد اما علیرضا منصوریان اعتقاد دارد با همین بازیکنان میشود مشکل دفاع را حل کرد اما موضوع خط حمله محتاج نیروی تازهنفستر است. از این رو وقتی خبرنگاران از منصوریان درباره بازگشت سجاد شهباززاده میپرسند، او مرتب عنوان میکند پیراهن شماره 10 سجاد را به کسی نداده و این به آن معناست که کماکان منتظر بازگشت این مهاجم از لیگ ترکیه است. اما خلاف این اظهارات هم باشگاه استقلال میداند آلانیااسپورت هرگز خودسرانه با جدایی این مهاجم موافقت نمیکند و هم سرمربی این تیم. از این رو منصوریان برای تقویت خط حملهاش به دنبال یک گزینه دیگر است. وقتی او متوجه شد باشگاه گسترش فولاد با محمدرضا خلعتبری دچار مشکل شده است و فعلا خبری از حضور این بازیکن در تمرینات این تیم نیست، عنوان کرد در صورت مهیا شدن شرایط او را میخواهد. قبل از شروع فصل، یکی از مهاجمان مدنظر منصوریان همین خلعتبری بود که تعلل آبیها و خرید کاوه رضایی و آرش افشین موجب شد خلعتبری با قرارداد بسیار بالا به تبریز برود. اما بازیهای ضعیف خلعتبری همچنان ادامه داشت تا جایی که گسترشفولاد هم اینک تیم قعر جدول است و شاید به همین دلیل کادر فنی این تیم از گلنزنی خلعتبری کلافه شده و فعلا قصد تنبیه او را دارد. اگر کمالوند و مدیریت گسترش تصمیمی دال بر بازگشت خلعتبری نگیرند آن وقت شاید با فسخ قرارداد این بازیکن گرانقیمت، شرایط او برای حضور در استقلال مهیا شود. خلعتبری عنوان کرده دیگر کار برایش در گسترش سخت است و چه پیشنهادی بهتر از حضور در خط حمله استقلال. ارسال به دوستان
چرا سرمربی تیم ملی آرام نیست؟
مثل گلادیاتور
جواد رسولی: 5 سال پیش در همین روزهای اول پاییز تیمملی در ورزشگاه آزادی با بحرین بازی کرد. این یکی از بازیهای دور اول مقدماتی جام جهانی بود. ما بازی را 6 بر صفر بردیم. صحنهای از بازی هست که هرگز فراموش نمیکنم؛ کیروش همان وقتی که تیم داشت حمله میکرد و گل پنجم را هم زده بود، آمده بود لب خط و سر بازیکنها فریاد میزد. برافروخته و عصبی بود. تیمش یکی از بهترین نتایج ممکن را گرفته بود و او میتوانست بنشیند و حرفهای نشست خبری بعد از بازی را آماده کند اما او به جایش نگران بود؛ نگران اینکه بازیکنها وظایف تعریفشدهشان را رها کردهاند و در جو احساسی سنگین آزادی با آن همه تماشاگر و تاریخچه خشم و نفرتی که بین دو تیم هست، دارند برای خودشان بازی میکنند. تیمش داشت به همان سبکی بازی میکرد که سالها به آن خو گرفته بود. یکجور فانتزی احساسی، سبکی حماسی که وقتی میگیرد، کار حریفش سخت میشود اما مشکل اینجاست که این اتفاق معلوم نیست هر چند وقت یکبار رخ میدهد و اگر رخ دهد نیز لزوما قرار نیست به پیروزی منجر شود. فریادهای کیروش برای بازگرداندن نظمی بود که بازیکنان ما به آن عادت نداشتند. نهتنها بازیکنان که هیچکدام از ارکان فوتبال ایران به آن تن نداده بودند. کیروش آمده بود آن کار سختتر را بکند؛ نظم را جای احساسات حاکم کند. فوتبال مبتنی بر «حماسه»های هر چند سال یکبار را تبدیل کند به «سازماندهی» تیمی که به صورت مداوم نتیجه میگیرد. میجنگد و پیروز میشود. جنگ کیروش در این سالها بیشتر از آنکه درون زمین متمرکز شود، بیرون از میدان بوده. توی زمین بازیکنانش او را قبول دارند، به حرفش گوش میدهند و حالا پس از گذشت این 6-5 سال، مستقل از آنکه چه ترکیبی را به زمین میفرستد، نمایش تیمش منظم، با اعتماد به نفس و توانمند است؛ تیمی که سر صبر و حوصله میجنگد و دغدغه خودنمایی و فانتزی ندارد. بیرون زمین اما داستان متفاوت است. از یک طرف او سیبل حمله کسانی است که عاشق همان روایت فانتزی از فوتبال هستند. اسیر نوستالژی و روزهای خوش گذشته. آنگاه که چه سرسبز بود دره ما. مربیان خارجی میآمدند، سر سفره ما مینشستند، با ما دیزی میخوردند، فارسی یاد میگرفتند و چقدر محبتها بیشتر بود. کسی به فکر مادیات نبود. روزگار حماسه و زلزله، روایتی که ارتباطش با واقعیت قطع شده است. کسی یادش نمیآید در آن روزگار حریفان ایران در چه وضعیتی بودند. این روایت، فکتها را حذف میکند تا در نوستالژی آرامشبخشش غرق شود؛ مثلا فراموش میکند رایکوف در کل فقط 5 بار بهعنوان سرمربی تیمملی روی نیمکت نشست و از این بازیها فقط دوتایش بازیهای رسمی فیفا بود. او نهتنها افتخاری کسب نکرد و تاثیری روی تیمملی ایران نگذاشت که اصولا فرصتی برای این کار نداشت. روایت نوستالژیپسند حماسهدوست نمیبیند که همه مناسبات فوتبال در جهان نسبت به آن روزهای خوش گذشته چقدر عوض شده است؛ از دستمزدها، ساختار باشگاهها و حجم پولهای جابهجا شده در طول سال از طریق حق پخش و تبلیغات و تاثیرات سیاسی- اجتماعی گرفته تا سبک بازیها، ایدههای مربیان، شکل تمرینها، تکنیکهای آنالیز بازیها و شیوههای مدیریت و البته تاثیر رسانهها و انبوهی و فراوانیشان. روایت فانتزی نمیبیند واقعیت سرد و زمخت امروز فوتبال با آن روزهای گرم، دوستداشتنی و پرمحبت بسیار متفاوت است.کیروش در یک جبهه دیگر هم دارد میجنگد؛ در مبارزه با کسانی که توقعاتشان از تیمملی با آنچه واقعیت فوتبال امروز ایران نشان میدهد، تفاوتهای عجیبی دارد. واقعیت تلخ مقابلمان این است: میانگین گلزنی بهترین گلزنان لیگ برتر ایران در چند سال گذشته بین دهم تا چهاردهم آسیا بوده است. تیمهای ملی جوانان و نوجوانان ایران طی 6 سال گذشته در تورنمنتهای آسیایی و جهانی یا نتوانستهاند حضور داشته باشند یا در معدود رقابتهایی که شرکت کردهاند حتی از گروهشان صعود نکردهاند. وضعیت تیم امید که یکی از مرثیههای تکراری 40 سال گذشته است. باشگاههای فوتبالمان بدترین نتایج را در بازیهای آسیایی میگیرند و نمیتوانند از گروهشان بالا بروند. عشق به آن چیزی که یاد میگیرید یا میخواهید به دست بیاورید. کیروش و تیمش برای به دست آوردن تکتک اینها جنگیدهاند. آن تقلاهای لب خط کارلوس کیروش و مصاحبههای توفانیاش، غر زدن نیست؛ جنگی است که او از همان اول کار در تیمملی علیه همه سوءتفاهمها و کاسبکاریها و طلبکاریها و احوالات بیگانهستیزانه و سادهلوحانه شروع کرده و همچنان دارد ادامه میدهد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|