|
تجمع بزرگ سپردهگذاران سرگردان مؤسسه اعتباری مجاز کاسپین مقابل بانکمرکزی
مال مردمخوری!
گروه اقتصادی: وعده مسؤولان بانک مرکزی و مدیران مؤسسه کاسپین در ساماندهی و حل مشکل این مؤسسه پس از 5 ماه بلاتکلیفی عملی نشد تا صبر سپردهگذاران که رئیس کل بانک مرکزی سال گذشته آنها را به صبوری توصیه کرد اکنون لبریز شود. مسؤولان کاسپین و بانک مرکزی سال گذشته به سپردهگذاران مؤسسه کاسپین وعده دادند نگران پولهای خود نباشند و وقفه چند ماهه در پرداخت اصل سپرده و سودهای مردم به خاطر فرآیند نقل و انتقال منابع تعاونیهای زیرمجموعه به مؤسسه کاسپین است و در صورت انتقال این منابع شرایط به روال عادی بازمیگردد. این در حالی است که پس از 5 ماه هنوز سپردهگذاران در بلاتکلیفی بسر میبرند و مسؤولان بانک مرکزی و مدیران مؤسسه کاسپین نتوانستهاند نسبت به ساماندهی این مؤسسه که مجوز بانک مرکزی را یدک میکشد کاری از پیش ببرند. سپردهگذاران بلاتکلیف کاسپین که مسدود شدن سپردههایشان وارد پنجمین ماه شده، خود را از سراسر کشور به میرداماد رساندهاند تا اعتراضشان را به گوش بانک مرکزی برسانند. به گزارش تسنیم، پنجمین ماه سرگردانی و بلاتکلیفی برای سپردهگذاران مؤسسه مجاز کاسپین در حالی آغاز شده است که جمع زیادی از این افراد که بعضی از آنها از استانهای دیگر خود را به تهران رساندهاند در مقابل ساختمان بانک مرکزی اقدام به تجمع اعتراضی و سپس راهپیمایی کردند. البته سپردهگذاران کاسپین در لحظات تحویل سال 96 هم با تجمع محدودی در مقابل ساختمان مرکزی این مؤسسه و برپایی هفتسین اعتراضی ناراحتی خود را از وضع ایجادشده نشان دادند ولی ظاهرا مسؤولان مربوط کماکان بیتوجه به حال و روز این افراد روزگار سپری میکنند. سپردهگذاران مؤسسه کاسپین از عدم اقدام سریع مدیران بانک مرکزی و از طرفی طولانی شدن روند نابسامانی حاکم بر این مؤسسه مجاز ناراضی هستند، چراکه مجوز بانک مرکزی در دولت تدبیر و امید باعث شد امنیت سرمایههای مردم نزد مؤسسه کاسپین در اقصی نقاط کشور دچار خطر جدی شود. آنطور که از شعارهای سپردهگذاران کاسپین مشخص است، این افراد از بیاعتنایی مدیران دولتی نسبت به اقدام انقلابی و حل سریع مشکلات معیشتی و مالی خود بشدت گلایه دارند. سپردهگذاران کاسپین بارها از رئیسجمهور خواستهاند نسبت به حل مشکلشان تدبیری بیندیشد ولی تا به امروز هیچ واکنشی از سوی روحانی به نگرانیهای این گروه از مردم داده نشده است. تعدادی از این سپردهگذاران در تماس با تسنیم میگویند: از آنجایی که کاسپین یک مؤسسه مجاز است، بانک مرکزی به دلیل برخورداری از ابزارهای مختلف حمایتی و کنترلی همانند تخصیص خط اعتباری میتواند مشکل این مؤسسه مجاز و هموطنانی را که به اعتماد مجوز بانک مرکزی در این بحران ناخواسته گرفتار شدهاند حل کند که البته این مهم تنها به اراده عملی و تدبیر و تصمیم شخص آقای سیف، رئیسکل بانک مرکزی بستگی دارد. بدون شک بروز چنین معضلاتی همانند کاسپین هم امنیت اقتصادی خانواده و کشور و هم اعتماد عمومی مردم به نظام بانکی را با خطر جدی روبهرو میکند بویژه در مواردی که مجوز رسمی دولت و بانک مرکزی مسبب اصلی بروز اتفاق باشد. البته بانک مرکزی قبل از پایان سال اعلام کرد سپردهگذاران 5 تعاونی منحله در کاسپین میتوانند با زمانبندی تعیینشده نسبت به دریافت سپردههایشان از شعب کاسپین اقدام کنند ولی مردم سپردهگذار در تماس با ما از عملی نشدن این سیاست خبر میدهند و میگویند مصاحبهها و قولهای رئیس بانک مرکزی جهت تعیین تکلیف تعاونیهای تجمیعی کاسپین و حل مشکل مردم سپردهگذار در این مؤسسه تنها در قالب چند مصاحبه باقی مانده است و اقدام و برنامه عملی در جهت رفع مشکل تعیین تکلیف سرمایههای مسدودشده مردم انجام نشده است. سپردهگذاران در این مؤسسه ضمن آنکه به نبود نظارتهای موثر بانک مرکزی در فرآیند صدور مجوز کاسپین بشدت معترض هستند، میگویند: نباید مسائلی همچون ادغام و انتقال داراییهای یا کسری و زیان احتمالی تعاونیهای اعتبار انحلال یافته بهانهای برای مسدود شدن سرمایههای مردم و عدم پاسخگویی به دغدغههای مردم باشد، چرا که اصولا این موارد باید بسیار پیشتر و قبل از صدور مجوز نهایی حلوفصل میشده ضمن اینکه رسیدگی به اینگونه مسائل از جمله وظایف حاکمیتی و نظارتی است. اکنون با مشکلی که مؤسسه مجاز کاسپین با آن مواجه شده و فرار بانک مرکزی از حل عملی و قاطعانه مشکل، این سوال پیش میآید که آیا مسؤولان بانک مرکزی توجه کردهاند که این رفتار آنها اعتبار مجوزهایشان را بیاعتبار میکند؟! وقتی مردم در موسسهای که بانک مرکزی به آن مجوز فعالیت داده، سرمایهگذاری میکنند و سپس آن مؤسسه دچار مشکل میشود و پول و سرمایه مردم را پس نمیدهد و بانک مرکزی هم خودش را از این معضل کنار میکشد و آنها را به قوهقضائیه ارجاع میدهد، مسؤولان به این فکر کرده که تکلیف اعتماد مردم به نظام بانکی چه میشود؟ پس دیگر چه فرقی میان موسسات دارای مجوز و فاقد مجوز از بانک مرکزی است؟! با توجه به فرصت اندک دولت یازدهم تا انتخابات ریاستجمهوری باید دید آیا دولتمردان و بانک مرکزی تدبیری برای حل مشکلات سپردهگذاران کاسپین پیدا خواهند کرد یا اینبار هم کلید حل مشکلات در قفل میشکند؟! ارسال به دوستان
بنبست اقتصادی خودساخته روحانی
امیر استکی : روی کار آمدن دولت حسن روحانی با موج گستردهای از تولید محتوای رسانهای در باب کارآمدی و کاربلدی و نکتهسنجی نخبگان سیاسی- اجرایی همراه وی، همراه بود. تصویری که به مدد افزایش تورم در سالهای انتهایی عمر دولت دهم موجه مینمود. اقبال به حسن روحانی نه یک رأی ایجابی بلکه یک تیر در تاریکی برای بهبود اوضاع اقتصادی کشور بود. همه منتظر بودند آنچه درباره توانایی این نخبگان و قدرت مدیریتیشان ادعا شده بود، بالفعل شود و اوضاعی که بیش از حد نابسامان به تصویر کشیده شده بود، سامانی یابد اما آنچه در عمل توسط دولت روحانی انجام گرفت نه یکسری اقدامات بهبوددهنده بلکه یکسری اقدامات تاخیری بود. تاخیری که بیشترین دستاورد آن سیاسی و متعلق به دولت روحانی و عواقب آن گریبانگیر ملت شد. غلتاندن نابسامانیها و عدم تلاش برای حل و کنترل آنها بسیاری از آنها را از نابسامانی به بحران تبدیل کرد. نکته اساسی در این میان این است که دولت یازدهم در همه زمینههایی که اقدام عاجل توأم با هزینههای سیاسی و اجتماعی بود، برای حفظ وجهه خود هیچ هزینهای را برعهده نگرفت. به قول یکی از تحلیلگران اقتصادی، در شرایطی که رئیسجمهور پیشین فراهم آورده بود، همه آماده پذیرش هر وضعیتی به شرط حرکت به سمت اصلاح ناراستیها بودند ولی دولت روحانی با وجود این آمادگی در میان نخبگان سیاسی و اقتصادی باز هم عافیتطلبانه راهی کمریسکتر را انتخاب کرد. راهی که از کانال توافق هستهای میگذشت و بنا بود با زدودن تحریمهای هستهای و برگرداندن اوضاع بینالمللی کشور به قبل از تحریمهای سازمان ملل و آمریکا، اولا راه فروش نفت و دسترسی ایران به منابع دلاری محصورش را باز کند و ثانیاً راه ورود سرمایه خارجی را به کشور بگشاید. در این شرایط بود که بزرگتر شدن بعضی ناراستیها براحتی با سیلاب دلاری به وجود آمده جبران میشد و هم دولت هزینههای داخلی و سیاسی آن را نمیپرداخت و هم در نهایت اوضاع روبهراه میشد و به اصطلاح روی غلتک میافتاد. چیزی که در این میان نیاز بود کمی سرعت عمل در انعقاد توافق بود تا هزینههای سیاسی داخلی آن در سطحی کمتر باقی بماند و همینگونه هم شد. تیم مذاکرهکننده ایرانی در یک دوره فشرده کار را تمام کرد و موجی از شادی و شعف را به دولت و طرفدارانش تزریق کرد اما بخش گستردهای از فعالان اقتصادی و ملت هنوز منتظر به راه افتادن چرخ اقتصاد بودند. دولت کار را تمام شده میدانست ولی یک جای کار میلنگید. فرمول عمل نمیکرد و با مرور زمان مشخص شد تصورات قبل از برجام بیش از حد سادهانگارانه و خوشبینانه بوده است. پیوست اقتصادی برجام و امکاناتی که به اقتصاد ایران میداد بیش از آنچه که باید محدود بود. نقش بسیار پررنگ اوفک (کمیته داراییهای خارجی آمریکا) این کمیته را در جایگاهی قرار داده است که تمام معاملات شرکتهای خارجی با ایران باید با مجوز آن صورت بگیرد، چرا که در غیر این صورت باید منتظر تنبیهات و جرائم سنگین این کمیته باشند. برای مثال اتفاقی که برای یک شرکت چینی افتاد از این دست موارد است. شرکت مخابراتی زدتیای چین به اتهام ارسال غیرقانونی تجهیزات مخابراتی به ایران برخلاف قانون تحریمهای آمریکا محکوم شد و توافق کرد جریمهای را که رقم آن ممکن است تا 2/1 میلیارد دلار برسد، پرداخت کند. در تازهترین مورد از این دست هم شرکت بریتیشپترولیوم که یکی از 7 غول بزرگ نفتی جهان است و مالکیت بریتانیایی دارد برای همکاری با شرکت ملی نفت ایران در جایی غیر از ایران هم از وزارت خزانهداری آمریکا و اوفک مجوز اخذ کرده است. شرکت نفتی بریتیشپترولیوم اعلام کرد وزارت خزانهداری آمریکا برای این شرکت انگلیسی و شرکت ملی نفت ایران برای فعالیت مشترک در میدان گازی «رام» واقع در آبهای ساحلی اسکاتلند در دریای شمال مجوز داد. همین محدودیتهای بیشمار است که کانال ارزی پسابرجام را هم به راهی تبدیل کرده است که فقط به کار واردات کالاهای مصرفی میخورد، چرا که بانکهای اروپایی که پول نفت ایران به آنها واریز میشود از ترس جریمههای فوق سنگین وزارت خزانهداری آمریکا در آزاد کردن پولهای ایران نهایت دقت، حزم و دوراندیشی را انجام میدهند. این مساله تا حدود زیادی به گستردگی اسدیان لیست که تعداد زیادی از نهادها، شرکتها و افراد را شامل میشود نیز مربوط میشود. لیستی که پس از برجام در 2 نوبت تعدادی شرکت و فرد مرتبط با ایران به آن اضافه شدهاند. همه اینها یعنی اینکه در حال حاضر وزارت خزانهداری آمریکا کنترل بیشتری نسبت به ایران بر تصمیمات اقتصادی بینالمللی ایران دارد! شرایطی که نوعی نقض حاکمیت ملی کشور است و ما خودمان با سلام و صلوات و خوشحالی و خوشوقتی آن را به آمریکا تقدیم کردهایم. ارسال به دوستان
گفتوگوهای «وطن امروز» درباره تأثیر راوی فتح بر نگاه مستندسازان نسل بعد از خود
سلام نسل ما به آقا مرتضی
گروه فرهنگ و هنر: شهید سیدمرتضی آوینی یکی از برجستهترین مستندسازان متفکر و فیلسوف دوران معاصر است. آوینی در ایجاد سبک، قدرت نویسندگی، حوزه اندیشه و قدرت مدیریت نیروی انسانی توانمندیهای فوقالعادهای داشت که در سالهای حیاتش آنها را به ظهور و بروز رساند. او اگر چه قربانی برخوردهای تنگنظرانه بود و حتی در صداوسیمای وقت برایش ممنوعیت ایجاد کرده بودند اما در سالهای بعد از شهادتش به یکی از محبوبترین الگوهای حضور و فعالیت جوانان در عرصه رسانه و مستند تبدیل شد و امروز بسیاری از مستندسازانی که حتی او را ندیدهاند از نگاه و رویکرد او متاثرند. ارسال به دوستان
هنرمند مثل صیاد مجاهد مثل آوینی
حسین قدیانی: دوربین راوی یا اسلحه مجاهد؟! چهره هنری یا وجهه نظامی؟! هنرمند و نقاش و نویسنده و مستندساز یا سرباز و سرهنگ و سردار و امیرسپهبد؟! لباس اسپرت آبیرنگ یا جامه خاکی رزم؟! خودکار یا فشنگ؟! قلم یا گلوله؟! بوم یا دیدگاه؟! پشت مانیتور یا بالای سنگر؟! حیاط حوزه هنری یا زمین صبحگاه دوکوهه؟! مطالعه هیچکاک یا جنگ در کردستان همراه کاکاحمد؟! در حال تدوین یا مشغول شنیدن درددل بچههای تخریب؟! پالتوی شیک بلند یا اورکت ساده کوتاه؟! لَختترین زلف ممکن که با هر نسیم فکه، بر باد میرفت و پریشان میشد یا سادهترین مو؟! 20 فروردین 72 یا 21 فروردین 78؟! آوینی یا صیاد؟! «هنر آن است که بمیری، پیش از آنکه بمیرانندت» یا «اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک»؟! اصلا چرا این همه «یا»؟! بگو جفتشان و خودت را خلاص کن! برای «خدا» اگر باشد، هم «روایت فتح» به دل مینشیند، هم «فتح مرصاد»! آوینی قبل از دوربین، خدا را داشت! و صیاد هم قبل از تفنگ، خدا را داشت! خدا اگر معیار کار تو باشد، هیچ مهم نیست قلم داشته باشی یا گلوله! از سیمخاردار نفس اگر عبور کرده باشی، هیچ مهم نیست سرباز هنر باشی یا امیر ارتش! سردار هنر باشی یا سرباز ارتش! بزرگی چون آوینی باشی یا کوچکترین افسر جنگ نرم! امیری چون صیاد باشی یا سرباز صفر! شبهای «کربلای 5» بولدوزرچی بر همان تکیه داده بود که علمدار همیشه خندان جبهه و جنگ، سردار سپاه اسلام، حاجحسین خرازی! آری! تکیهگاه اگر خدا باشد، تفاوتی میان پیرمرد ایستگاه صلواتی و احمد متوسلیان نیست! چه؛ حاج احمد گمگشته ما، هر وقت به امثال این پیرمرد میرسید، میگفت: «ما آمدهایم اینجا، نوکر شما باشیم!» اینکه خمینی گفت: «خرمشهر را خدا آزاد کرد» یعنی آوینی برود پشت مانیتور، خدا را ببیند! و صیاد هم برود بلندای سنگر، خدا را ببیند! و این هر دو، خدا را دیدند که حتی بعد از اتمام جنگ هم، در باغ شهادت به رویشان بسته نشد! و مگر نه آنکه هم آوینی و هم صیاد، بعد از جنگ، جرعهنوش باده شهادت شدند؟! فرقی نمیکند روزگار جنگ باشد و تو مشغول جهاد در جزیره مجنون باشی یا بعد از جنگ، نشسته باشی پای مستندی از خیبر! چه آن روز و چه این روز و چه دیروز و چه امروز، کار باید برای «خدا» باشد! میخواهی نامزد انتخابات شوی؛ اگر برای خدا نیست، کاندیدا نشو! میخواهی از کاندیدایی حمایت کنی؛ اگر برای خدا نیست حمایت نکن! دمیدن در تنور انتخابات یا حمایت از فلان نامزد و بهمان کاندیدا، هرگز به این معنی نیست که از توجه به خدا در رفتار و گفتارمان کم شود! در تنور داغ جنگ که گاه از شدت آتش، شب به روشنایی روز میشد، باز هم همه فکر و ذکر صیاد، خدا بود! در اوج کار «روایت فتح»، همه روایت آوینی از خدا بود! او حتی بولدوزر و بولدوزرچی را هم ذیل خدا تعریف میکرد! و حقا که همین بود! خرمشهر که آزاد شد، خمینی گفت خدا! و یومالله 9 دی که شد، خامنهای هم گفت خدا! «خدا» اگر ملاک باشد، دوربین آوینی و اسلحه صیاد، یک کارکرد پیدا میکنند! و یک کار میکنند! بیحکمت نیست اینکه در تقویم، شهادت این 2 عزیز، 2 صفحه کنار هم یا 2 روز پشتبند هم را نشان میدهد! در دست تو، ناظر بر کارت، هر چه میخواهد باشد؛ کار باید برای رضای خدا باشد! برای خدا که باشد، آنوقت میشوی حکایت شهریاری شهید و افتخار غنیسازی 20 درصد! این روزها «روز ملی فناوری هستهای» هم هست! شهدای صنعت هستهای، اگر کارشان برای خدا نبود، به آن حجم خیرهکننده از موفقیت نمیرسیدند! مدافعان حرم هم! اصولا آنچه جنگ سخت در دیار غربت به هدف دور نگه داشتن دشمن از خاک پاک وطن را برای آدمی آسان میکند، تأمین رضایت الهی است و الا، از دختربچه 3 ساله شیرینزبان، مگر میتوان دل برید؟! اینکه ناظر بر امنیت کشور، گرد یتیمی بر صورت این دختر نشسته باشد و خاک جنگ بر لباس سردار سلیمانی، اما بعضیها در بزرگترین دروغ ممکن، این امنیت را محصول توافق «تقریبا هیچ» خود جا بزنند، با عرض معذرت یعنی غفلت از خدای بالای سر! ارسال به دوستان
افتتاح خط تولید خودروی ۱۴ساله توسط رئیسجمهور چهنفعی برای مردم دارد؟
یک کارشناس صنعت خودرو با انتقاد از اینکه بازار خودروی کشور انحصاری است و مردم امروز هزینه این انحصار را پرداخت میکنند، گفت: افتتاح خط تولید یک محصول که عمر ۱۴ساله دارد هیچ عایدی برای صنعت خودروی کشور ندارد. ابوالفضل خلخالی با اشاره به افتتاح خط تولید سمند در سمنان طی هفته گذشته توسط رئیسجمهور با اعلام اینکه عمر تولید یک خودرو حدود 7 سال است، اظهار داشت: البته پلتفرمها با اعمال اصلاحات تا 15 سال عمر مفید دارند بر همین اساس تولید یک محصول که عمر آن بیش از 7 سال باشد با تئوریهای اقتصادی و پیشرفت صنعت خودروی یک کشور اصلاً همخوانی ندارد. وی با بیان اینکه در حال حاضر صنعت خودروی کشور انحصاری بوده و مردم مجبورند تولیدات فعلی شرکتهای خودروسازی را خریداری کنند، افزود: حدود 14 سال از تولید سمند میگذرد و افتتاح خط تولید جدید برای این محصول یک فرآیند اقتصادی محسوب نمیشود زیرا این محصولات دیگر قابلیت صادرات ندارند و باید در بازار داخلی بهفروش برسند. این کارشناس صنعت خودرو تصریح کرد: خودروسازان کشور اگر میخواهند خودروساز شوند باید به سمت تولید محصولات متنوع حرکت کنند اما متأسفانه این موضوع در صنعت خودروی کشور دیده نمیشود، این در حالی است که خودروسازان بزرگ دنیا مانند تویوتا هرساله 25 مدل و هیوندایی 16 مدل جدید خودرو راهی بازار میکنند. خلخالی با اعلام اینکه خط تولید سمند در کشورهای سوریه و مصر هم ایجاد شده است، گفت: این محصول امروز با مشکل فروش در کشورهای خارجی روبهرو است، چراکه مردم بهدنبال مدل جدید سمند هستند اما همچنان همان مدلهای قدیمی تولید میشود. وی با بیان اینکه امروز حرف اول را در دنیا نوآوری میزند، اظهار داشت: سرعت رشد تکنولوژی به سمت تولید محصولات مدرن است و اگر خودروسازانی خواستار حضور پررنگ در بازار باشند باید به سمت تولیدات متنوع حرکت کنند. متأسفانه در حال حاضر خودروسازان برای عبور از بحرانها به راهکارهای کوتاهمدت تمایل پیدا کردهاند در حالی که این موضوعات اصلاً نتایج مثبتی را برای صنعت خودرو نخواهد داشت. این کارشناس صنعت خودرو با انتقاد از اینکه بازار خودروی کشور انحصاری است و مردم امروز هزینه این انحصار را پرداخت میکنند، گفت: مردم با تصور اینکه صنعت خودرو در مسیر توسعه قرار دارد هزینهها را پرداخت میکنند در حالی که فقط برنامهها به سمت حل بحرانهای خودروسازان متمرکز است. خلخالی با یادآوری اینکه افتتاح خط تولید یک محصول که عمر 14ساله دارد عایدی برای صنعت خودروی کشور ندارد، گفت: در حال حاضر مدیران علاقهای ندارند دانش فنی را به کالای اقتصادی مناسب و بهروز تبدیل کنند که این امر آسیبهای زیادی را به صنعت خودروی کشور وارد میکند. ارسال به دوستان
اسحاق جهانگیری:
مشکلات مردم را حل کردهایم
نگویید دولت پیر و خسته!
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور از اینکه به دولت حسن روحانی، دولت «پیر و خسته» میگویند ابراز گلایه کرد. به گزارش «وطنامروز»، جهانگیری میگوید دولت روحانی مشکلات مردم را حل کرده است و به همین خاطر نباید به این دولت، دولت پیر و خسته گفت. او همچنین کسانی که دولت یازدهم را دولت پیر و خسته مینامند؛ به روز قیامت حواله داد. اسحاق جهانگیری دیروز شنبه در همایش اقتصاد مقاومتی و توسعه روستایی در واکنش به پیر و خسته بودن دولت یازدهم گفت: کسانی که میگویند دولت یازدهم پیر و خسته است باید بدانند خدا و قیامتی نیز هست و منظور از پیر و خسته بودن چیست؟ تورم کشور از 40 درصد یکرقمی شده، اشتغال از صفر به 700 هزار نفر در سال رسیده است. پارس جنوبی توسعه یافته و برداشت ما از قطر پیشی گرفته، خرید تضمینی گندم از 4 میلیون و 800 هزار تن سال 92 با قیمت هر کیلوگرم 800 تومان به 5/11 میلیون تن با قیمت 1270 تومان رسیده است بهطوری که برای پرداخت پول گندمکاران 5/14 هزار میلیارد تومان پرداخت شده است. معاون اول رئیسجمهور با بیان اینکه «مشکلات مردم را همراه با عزت حل کردهایم بعد میگویند دولت پیر و خسته است» گفت: وزیران پیر و جوان را مقایسه کنید، حتی در بخش صنعت نیز میتوانید این کار را انجام دهید، این مدیران چکیده مدیریت نظام هستند اما نواقصی هم بوده و برای معیشت و اشتغال مردم نیز باید خیلی وقت گذاشت. ارسال به دوستان
مردم 35 شهر آمریکا علیه حمله موشکی به سوریه تظاهرات کردند
حمله نامشروع برای مشروعیت
دونالد ترامپ که دستکم طی 4 سال گذشته از جمله در جریان کارزار انتخاباتیاش و پس از انتخاب به عنوان رئیسجمهور آمریکا، به طور مداوم جنگهای بیفایده و پرهزینه رؤسای جمهور قبلی در آن سوی دریاها را زیر سوال میبرد، در کمتر از 3 ماه پس از روی کار آمدن خود ماشین جنگی پنتاگون را در یکی از بیفایدهترین حملات تاریخ نظامی آمریکا به لحاظ راهبردی به کار گرفت. مشروعیتی که ترامپ محاصره شده در میان دشمنان داخلی پنهان شده در سایه از یکسو و واقعیتهای کاملا آشکار و هشداردهنده جهان خارج با اعلان جنگ به سوریه به دنبال آن بود، به همان سرعت موشکهای تاماهاک شلیک شده در بامداد جمعه آمده و خواهد رفت و روسیاهی آن برای احمقترین رئیسجمهور تاریخ کاخ سفید خواهد ماند که دونکیشوتوار به خیال کسب مشروعیت، به جنگی نامشروع روی آورد. اگر چه دستگاه حاکمیت سایه آمریکا شامل سرمایهسالاران و نومحافظهکاران جنگطلب و امنیتیها بلافاصه واکنشی مثبت به شلیک 59 موشک به سمت پایگاه هوایی «الشعیرات» در استان حمص سوریه داشتند و حتی دموکراتهای کنگره در اوج خصومت با ترامپ، تلویحا از حق خود برای تصویب هرگونه حمله نظامی خارجی گذشتند اما به نظر میرسد نمایش ترامپ برای رهایی از شر مخالفان داخلیاش، دستکم در داخل آمریکا چندان به نفع او تمام نشده باشد. لحظه به لحظه صداهایی که ترامپ را به باد انتقاد میگیرند که چگونه یکشبه از ادعای هدر رفتن 6 تریلیارد دلار بودجه ایالات متحده در جنگهای برونمرزی خود به حامی جنگی بیهودهتر از قبل تبدیل شده، بلندتر میرود. حتی روزنامه واشنگتنپست که در استخدام مخالفان دموکرات رئیسجمهور آمریکاست حاضر نیست از مشروعیت این حمله که حتی هیلاری کلینتون و جان مککین آن را تمجید کردهاند دفاع کند. این روزنامه حمله موشکی بامداد جمعه را اقدامی صرفا نمادین میداند که تاثیر خاصی بر وضعیت جنگ داخلی سوریه در بلندمدت نخواهد داشت: «حملات موشکی بیشتر در راستای ارسال پیام صورت میگیرد اما تغییری راهبردی به همراه نخواهد داشت». واشنگتنپست تاثیر اصلی حمله موشکی ترامپ به سوریه را بیشتر از آنچه روی زمین باید باشد بر نوع انتظارات متحدان و همچنین دشمنان آمریکا از نقش آتی این کشور در سوریه ارزیابی میکند. از یک طرف در داخل او نه تنها موقتا دهان نومحافظهکاران جنگطلب دولت سایه را بسته بلکه خود را کاملا با سیاست خارجی جنگافروزانه کلاسیک همحزبیهای جمهوریخواهش وفق داده تا حمایت سیاسی آنان را جلب کند. در خارج نیز ترامپ با این کار به دنبال کسب اعتبار برای خود در برابر تصمیم سال 2013 اوباما در پرهیز از حمله به سوریه بود و میخواست این پیام را هم برای متحدان آمریکا مخابره کند که سیاست خارجی او با اوباما فرق دارد و او مرد عمل است نه حرف. اما اگرچه 23 موشک (و نه 59 فروند) ناوهای «یواساس راس» و «یواساس پورتر» در دریای مدیترانه عملا یک پایگاه هوایی خالی را هدف قرار دادهاند ولی باید دانست که پنتاگون به خلأ شلیک نکرده و قطعا ترامپ باید منتظر عواقب زیر پا گذاشتن قوانین بینالمللی و حق حاکمیت یک کشور دیگر باشد. تظاهرات گسترده آمریکاییها در همان روز حمله موشکی به سوریه، نشان داد افکار عمومی ترامپ را به خاطر خلف وعدهاش مبنی بر توجه به داخل آمریکا و نفی جنگافروزی خارجی نخواهد بخشید. آنها خواهند پرسید که چرا نخستین اقدام عملی یک رئیسجمهور ظاهرا ضد جنگ، جنگ بوده است؟ در عین حال رقبای آمریکا هم مسلما بزودی ترامپ را به خاطر این پیام احمقانه تنبیه خواهند کرد. روسیه دیگر در سوریه مانند گذشته به آمریکا روی خوش نشان نخواهد داد و کاهش نقش حمایتی مسکو میتواند جنگ با داعش را برای کاخ سفید دست نیافتنی کند.
پرواز دوباره جنگندههای سوری از پایگاه «الشعیرات» ارسال به دوستان
تعطیلی اجباری داروگر و وضعیت نابسامان تولیپرس
2 برند باسابقه دیگر در کما
شنیدهها حاکی است کارخانه داروگر (شرکت کف) یکی از باسابقهترین برندهای تولید مواد شوینده در کشور بسته شده و کارگران به مرخصی اجباری رفتهاند. به گزارش «وطنامروز» زمزمه تعطیلی اجباری داروگر و شرکت تولیپرس و روغن جهان که مالک آنها یکی است از چند روز گذشته در فضای مجازی شنیده میشده و روز گذشته یک منبع آگاه در گفتوگو با «وطنامروز» این موضوع را تایید کرد. طبق شنیدهها این شرکت تا اطلاع ثانوی تعطیل است. حتی نمادهای این دو شرکت (شکف و شتولی) در بورس هم نشان میدهد این برندهای باسابقه در کشور اصلا حال و روز خوبی ندارند. به عنوان مثال آخرین جلسه هیاتمدیره برای تصویب صورتحسابها تابستان 2 سال پیش برگزار شده و آخرین مصوبه صورتحسابها و ترازنامهها مربوط به پایان سال 1393 بوده است. حتی در آخرین گزارش مالی آمده بود به علت بدهیهای بسیار، حسابهای بانکی داروگر مسدود بوده و این شرکت نتوانسته بود پول قرارداد آگهی خود با صداوسیما را پرداخت کند. یک منبع آگاه گفته است، علت تعطیلی اجباری داروگر و تولیپرس بیمدیریتی و رکود بوده است. شرکتهای کف و تولیپرس سهامیعام بوده و از مدتها پیش به بخش خصوصی واگذار شده است اما مالک این برندهای باسابقه نتوانسته از پس مشکلات مالی برآید. ارسال به دوستان
تحلیلی از مجید ابهری، متخصص علوم رفتاری و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
نقش ثروت فراوان در ناهنجاریهای رفتاری آخوندی
درخواست اهالی رسانه برای برخورد با وزیر راه
دکتر مجید ابهری، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و متخصص علوم رفتاری به بررسی ریشههای برخی رفتارهای ناهنجار عباس آخوندی، وزیر راهوشهرسازی پرداخته است.
درخواست اهالی رسانه برای برخورد با «آخوندی» ارسال به دوستان
در باب صیانت از رأی مردم و کارآمدی نظام
محمد زعیمزاده: انقلاب اسلامی به عنوان یک واقعیت نوپدید که اواخر دهه 1970 میلادی 2 گفتمان اصلی و غالب در سپهر سیاست جهان یعنی لیبرالیسم و کمونیسم را به چالش کشید اینک در آستانه 40 سالگی حتما 2 مولفه هویتی و 2 مسؤولیت جدی برای خود متصور است؛ مساله نخست تحقق مدل مردمسالاری دینی در عرصه حکومت و دوم بروز کارآمدی توسط حکومتی که المانهای هویتی خود را منبعث از گفتمان اسلام ناب بازتعریف کرده است. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|