|
چین و روسیه اولویتهای اقتصادی و سیاسی متفاوتی برای طرح جاده ابریشم دارند
پوتین ساز خود را میزند
ولادیمیر پوتین در سخنرانیهایش در هر دو روز اجلاس «یک کمربند- یک جاده» در پکن با تاکید بر حمایت فعالانه از کمربند زمینی بزرگ جاده نوین ابریشم نشان داد روسیه پیشروی اتحاد اوراسیایی و مصمم به ایجاد قطببندی جدیدی علیه آمریکاست. رئیسجمهور روسیه که اظهاراتش در نخستین روز این اجلاس تحتالشعاع پیانو زدنش در اقامتگاه میزبان و همتای چینیاش شی جین پینگ قرار گرفته بود در روز دوم اجلاس جاده ابریشم بار دیگر و این بار به عنوان یک رهبر اروپایی سخنرانی کرد و گفت: «همه مسائلی که پیشنهاد میشود در روند توسعه مدرن هستند و بسیار ضروری و مورد نیاز است. به همین خاطر روسیه نه تنها از پروژه «یک کمربند- یک جاده» حمایت میکند بلکه حضور فعالی در اجرای آن با شرکای چینی و البته با سایر کشورهای ذینفع خواهد داشت.» او همانند سخنرانیاش در روز نخست در حضور شیجین پینگ و آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل و نمایندگان بلندپایه بیش از 100 کشور جهان ساخت کمربند توسعه اقتصادی و تجارت را ابتکاری به روز و به سود کشورهای آسیایی و اروپایی دانست. اما بخش مهمتر حرفهای او تاکید وی بر هماهنگی فرآیندهای یکپارچهسازی چندمنظوره در اتحادیه اوراسیا و سایر مناطق مرتبط با آن بود. ارسال به دوستان
گره کور روابط واشنگتن و آنکارا بازشدنی نیست
درس دموکراسیکشی اردوغان به ترامپ
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه که برای انجام سفری 2 روزه عازم واشنگتن شده است، روز سهشنبه برای نخستین بار با دونالد ترامپ، همتای آمریکایی خود دیدار کرد. هدف اردوغان از این سفر 2 روزه که جوی سرد و سنگین بر آن حاکم شده، متقاعد کردن ترامپ درباره مساله کردها و استرداد گولن به ترکیه است. روابط آنکارا - واشنگتن طی ماههای پایانی ریاستجمهوری باراک اوباما و به سبب تشدید مناقشات بر سر حمایت آمریکا از کردها در سوریه و حضور فتحالله گولن (مخالف اردوغان) در آمریکا -که اردوغان او را عامل کودتای نافرجام پانزدهم جولای سال گذشته در ترکیه میداند- تیره شد و رو به وخامت گذاشت اما با روی کار آمدن دونالد ترامپ هم تنش در روابط واشنگتن- آنکارا کاهش نیافت. انگار تنشهای موجود میان 2 کشور تمامشدنی نیست، مسالهای که موجب شده دیدار اردوغان از آمریکا چندان برای آنکارا دلچسب و امیدوارکننده نباشد. علت این امر به تحقق نیافتن اهداف اردوغان از سفر به آمریکا بازمیگردد: یکی اینکه، دولت ترامپ نمیتواند گامهایی را برای استرداد گولن به ترکیه بردارد یعنی ترامپ حتی اگر بخواهد نمیتواند به اردوغان قول دهد گولن مسترد خواهد شد؛ زیرا اساساً این روند از حوزه وظایف و اختیارات رئیسجمهوری خارج بوده و متکی به تصمیم نظام قضایی آمریکاست. از اینرو، موضوع اقامت فتحالله گولن در ایالت پنسیلوانیای آمریکا به یکی از گرههای کور در روابط آنکارا- واشنگتن تبدیل شده است. دیگر اینکه سفر اردوغان به آمریکا تقریبا یک هفته پس از آن صورت میگیرد که آمریکا اعلام کرد به «نیروهای مدافع خلق» (کردها) که با تروریستهای داعش میجنگند، سلاح تحویل خواهد داد. این در حالی است که در نقطه مقابل آنکارای شوکزده و عصبانی از تصمیم ترامپ برای تسلیح نیروهای کرد در سوریه، این شبهنظامیان کرد را «تروریست» میداند. به هرحال شکی نیست که قدرتگیری و گسترش مناطق تحت کنترل کردها در شمال سوریه برای ترکها نگرانکننده است؛ زیرا آنکارا نمیخواهد در حالی که با پکک در داخل خاک ترکیه میجنگد، شاخه سوری این گروه تروریستی در امتداد مرزهای جنوبیاش، منطقه مستقلی برای خود تشکیل دهد و به ملیگرایی در بین کردهای ترکیه دامن زند. از اینرو ترکیه با مشارکت کردها در عملیات آزادسازی شهر رقه (پایتخت خودخوانده داعش) مخالف است اما به نظر نمیرسد اردوغان در واشنگتن موفق به جلب نظر ترامپ در زمینه عدم مشارکت کردها در عملیات رقه شود، چرا که آمریکاییها به گروههای مسلح تحت حمایت ترکیه در شمال سوریه اعتماد چندانی ندارند. به هرحال اردوغان همزمان با کاهش حمایت داخلی به حمایت بیش از پیش ترامپ نیازمند است. علاوه بر مشکلات داخلی، اعتبار و جایگاه خود و ترکیه را در صحنه بینالمللی رو به زوال گذاشته است و این روزها قدرت چانهزنی اردوغان در پایینترین حد خود قرار دارد. ارسال به دوستان
صفآرایی نیروهای ارتش سوریه و مقاومت در مرز با اردن و عراق
آزادسازی کامل محلههای دمشق نزدیک است
بحران سوریه هر روز بر پیچیدگیهایش افزوده میشود. بحرانی که 6 سال از آغاز آن گذشته است ولی دورنمای مشخصی برای خاتمه آن وجود ندارد بلکه هر روز بازیگرانی با طرحهایی جدید سعی در ادامهدار کردن این بحران دارند و بازیگران قدیمی نیز رویکردهای تهاجمیتری را اتخاذ کردهاند. در همین رابطه باید به گزارشها مبنی بر ورود نیروهای مشترک آمریکا، انگلیس و اردن به جنوب سوریه اشاره کرد. براین اساس، وبگاه دبکا فایل، نزدیک به سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی گزارش داده است نیروهای نظامی تحت حمایت آمریکا با هدف مقابله با برنامه ایران و سوریه به جنوب سوریه اعزام شدهاند. دبکا فایل مدعی شده نیروهای ویژه آمریکایی به همراه نیروهای انگلیسی و اردنی در ساعات پایانی روز یکشنبه به سمت جنوب سوریه حرکت کردند. هدف از این اقدام مقابله با برنامه ایران و سوریه به منظور خنثی کردن طرح آمریکا در راستای استقرار نیروهای اردنی در جنوب سوریه عنوان شده که زمان آن چندین روز قبل از سفر دونالد ترامپ به خاورمیانه است. نیروهای زرهی به رهبری آمریکا به همراه واحدهای اردنی و انگلیسی از شمال اردن از طریق گذرگاه مرز تنف بین عراق و سوریه عبور کردند و با هدف کنترل جاده اصلی میان پالمیرا (تدمر) و بغداد در مواضع مورد نظر مستقر شدند. برخی از تحرکات آنها با اسرائیل هماهنگ شده است. بنابر گزارشها، روسیه، ایران و سوریه را از تحرکات ائتلاف آمریکا در منطقه باخبر میکند. به نوشته این منبع خبری، ارتش رژیم اسرائیل روز یکشنبه رزمایش یک هفتهای را در مجاورت مرز با لبنان و سوریه با حضور واحدهای زرهی و پشتیبانی هوایی آغاز کرد. در مرزهای شرقی سرزمینهای اشغالی نیز رزمایشی با مشارکت اردن و آمریکا به نام «شیر مشتاق» در حال برگزاری است که در آن نیروهای عربستان سعودی و امارات نیز حضور دارند. این وبگاه مدعی شد که انجام 2 رزمایش با فاصله زمانی کم در مرزهای اسرائیل، سوریه و اردن، دمشق و حزبالله نیروی تحت حمایت ایران را تحت فشار گذاشته است. در بحبوحه انتشار گزارشهای مربوط به احتمال تجاوز زمینی آمریکا و متحدانش به سوریه، ارتش این کشور عربی نیروهایی را به منطقهای بیابانی در مرز با عراق و اردن اعزام کرده است. فرماندهان و منابع گروههای معارض دولت سوریه، دوشنبه اعلام کردند اطلاعات موجود نشان میدهد صدها سرباز سوری و نیروهای همپیمان آنها ظرف روزهای گذشته با تانکها و ادوات سنگین عازم شهر السبع بیار شدهاند. این شهر مهم که در نزدیکی بزرگراه دمشق- بغداد قرار دارد هفته گذشته تحت کنترل ارتش سوریه در آمد. ارسال به دوستان
سعودی در منگنه «ایرانهراسی»!
عبدالباری عطوان*: زمانی که خبرگزاری جهانی رویترز به نقل از یک مسؤول بلندپایه آمریکایی نقل میکند آمریکا در آستانه کامل کردن سلسله قراردادهای فروش سلاح به عربستانسعودی به میزان بیش از 100 میلیارد دلار است و ممکن است این میزان به 300 میلیارد دلار در 10 سال آینده برسد تا توان دفاعیاش در عین حالی که برتری نظامی اسرائیل حفظ شود، تقویت شود، باید انتظار داشت این قرارداد به شکل رسمی در سفر شنبه آینده دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا به ریاض اعلام شود. در دنیای روزنامهنگاری اینگونه درز کردن اطلاعات به بیرون اتفاقی صورت نمیگیرد. ترامپ ریاض را انتخاب کرد تا نخستین ایستگاه خارجیاش پس از به قدرت رسیدن باشد اما این کار نه به دلیل جایگاه دینی یا سیاسی عربستان بلکه صرفا به دلیل اینکه عربستان بهای این کمک مطلوب را بپردازد، بوده است. جای بحث نیست که عربستان نیازمند اسلحه است اما نه به این شکل و نوع و نه با این قیمت. این قرارداد تنها به طور مثال شامل هواپیماهای آمریکایی از نوع «اف35» جدید و پیشرفته نمیشود، بلکه شامل قراردادهای صیانت و سکوهای کشتیها و سامانه موشکهای دفاعی مانند پاتریوت میشود، به همین دلیل مسؤول برجسته آمریکایی که این خبر را به بیرون درز داد تأکید کرد این قرارداد خدشهای به برتری نظامی اسرائیل وارد نمیکند. قابل درک نیست که برای چه در این قرارداد نام اسرائیل مورد تأکید قرار میگیرد و بر این تأکید میشود که آمریکا بر ادامه برتری نظامی اسرائیل اصرار دارد. توان نظامی عربستانسعودی در دوران کنونی حداقل هرگز برای راهاندازی جنگ در فلسطین برای پایان دادن به اشغال مقدسات توسط اسرائیل اختصاص ندارد، بلکه برای جنگهای «فرضی» علیه ایران اختصاص دارد؛ میگوییم فرضی زیرا دولت ترامپ از به اصطلاح خطر ایران برای «ترساندن» استفاده میکند تا بتواند دارایی عربستانسعودی را بدوشد. شاهزاده محمد بنسلمان، جانشین ولیعهد و وزیر دفاع سعودی و نیز پادشاه به قدرت رسیده در عربستان از زمان منصوب شدن در پستهایش هرگز نامی از اسرائیل یا فلسطین در سخنانش یا در گفتوگوهای تلویزیونیاش نمیبرد. ترامپ از عربستانسعودی و کشورهای دیگر عرب حاشیه خلیجفارس خواسته است بهای حمایت آمریکا از آنها را بپردازند. وی به عنوان یک تاجر بر این باور است که این حمایت نمیتواند مجانی باشد به همین دلیل مانند همه قراردادهای تجاری بر سر شیوه پرداخت توافق حاصل شد و در اینجا شیوه پرداخت به شکل قراردادها که برخی نظامی هستند مانند قرارداد سلاح که اعلام شد و برخی دیگر به شکل سرمایهگذاری است به طوریکه شاهزاده بنسلمان طی سفرش به واشنگتن متعهد شد 200 میلیارد دلار در پروژههای زیرساختی آمریکا طی 4 سال سرمایهگذاری کند و این مدت همان مدت زمان دور نخست ریاستجمهوری ترامپ است که چه بسا تنها دوره ریاستجمهوریاش باشد. پرسشی که در اینجا مطرح میشود، این است که داراییهایی که سران عربستانسعودی برای عملی کردن این تعهدات و وعدهها به عنوان بهای پرداخت قراردادهای نظامی میدهند را از کجا میآورند؟ فروش 5 درصد از سهام شرکت آرامکو حتی یکچهارم این تعهدات را پوشش نمیدهد. از سوی دیگر، کسری بودجه سال جاری عربستانسعودی نزدیک به 84 میلیارد دلار تخمین زده میشود و نزدیک به 13 میلیارد دلار هم نرخ عقبنشینی از دستورات توقف پاداشها و مزایای کارمندان دولتی عربستان را باید به آن اضافه کرد. پروژههای زیرساختی در عربستان چه میشود؟ رفاه شهروند عربستانی چه میشود؟ سوبسید کالاها و خدمات اساسی چطور؟ اینها پرسشهای دشواری است که مطرح کردنشان حرام است بویژه توسط اقتصاددانان عربستان و کارشناسان اهل فن اما به سادگی میتوان به آنها پاسخ داد و گفت در سایه آب شدن ذخایر مالی در نتیجه اسراف در هزینههای نظامی و 2 جنگ در سوریه و یمن و صف طولانی حاکمانی که به طمع دریافت پول از عربستان به صف شدهاند، سران عربستان چارهای جز 2 گزینه ندارند؛ قرض گرفتن بیشتر از داخل و خارج از راه ارائه اوراق بهادار خزانه عربستان یا فروش شرکتهای دولتی در چارچوب «خصوصیسازی» و ارائه 5 درصد از سهام آرامکو برای فروش که اقدام نخست از سلسله اقدامهای مشابه است که شامل شرکتهای بزرگ در تملک دولت و ملت میشود. عربستانسعودی در حال حاضر 2 امر مهم را از دست داده است؛ یکی هیبت و جایگاهش و دومی قدرت مالی نرم خود و این خسارت بزرگی برای این کشور است که در هر صورت جبرانش بسیار دشوار است. ارسال به دوستان
چهارگوشه
مترسک الیزه به دستبوس صهیونیستها میرود ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|