|
واکنش کشورهای حاشیه خلیجفارس در بحبوحه انقلاب اسلامی
آرزوی روی کارآمدن یک حکومت سکولار
تمام انقلابهای جهان در طول چند سده اخیر در عین حال که برنامهای برای اصلاح اوضاع جاری کشورهایشان داشتهاند، در بعد بینالمللی نیز آرمانها و ایدههایی را دنبال میکردند. در حقیقت انقلابها همچنان که درصدد تغییر وضع موجود در داخل بودهاند، تغییر نظم بینالمللی را نیز دنبال کردهاند. به تعبیری آرمانها و آرزوهای انقلابیون تنها به مرزهای سرزمینی کشورهایشان محدود نبوده و برای حفظ و پویایی مسیر انقلاب نیاز به تغییر جریان و روند غالب بر نظم منطقهای و جهانی نیز بوده است. انقلاب اسلامی ایران نیز از این وضعیت مستثنا نیست. انقلابی که دلیل آن در داخل برپا کردن حکومتی اسلامی بود که بنای بر هم زدن نظم ناعادلانه بینالمللی را داشت. انقلابی که نه تنها حمایت از محرومان و مستضعفان را در داخل دنبال میکرد بلکه با توجه به اسلامی بودن، حمایت از مظلومان و مستضعفان را در سرتاسر دنیا دنبال میکرد؛ آرمانی که آنقدر مهم تلقی شد که به صورت یکی از اصول قانون اساسی کشور در آمد و برای عملیاتی کردن آن هزینههای بسیاری ظرف سالهای پس از انقلاب صرف شد. انقلابی که یکی از حوزههای تاثیرگذاری آن کشورهای حاشیه خلیجفارس بود. در حقیقت انقلاب اسلامی بیش از هر چیز بر موازنه قدرت و چگونگی آرایش سیاسی کشورهای منطقه خاورمیانه بویژه خلیجفارس تاثیر گذاشت. این تاثیرگذاری هم به دلایل و ضرورتهای ژئوپلیتیک و جغرافیایی صورت میپذیرفت و هم به دلایل ایدئولوژیک. به عبارت بهتر انقلابی که داعیه احیای اسلام اصیل را در سر داشت، بیش از هر جا در منطقه خلیجفارس توان تاثیرگذاری داشت. هم به دلیل نزدیکی به کشورهای این حوزه از جهان سیاست و هم به دلیل نزدیکی فرهنگی و اعتقادی این حوزه با انقلاب ایران. بر همین اساس، جستار زیر در صدد بررسی تاثیر انقلاب ایران بر این عرصه جغرافیایی است. ارسال به دوستان
چرا یک سیاستمدار میترسد؟
دکتر حامد حاجیحیدری*: تأمل نخست: در شرایطی که تهاجم به کشورهای مسلح و حتی نیمهمسلح، خط قرمز نقضناپذیر تاریخ تجاوزهای نظامی آمریکا و متحدانش بوده است و این خط قرمز، در زمان هیچ یک از رؤسای جمهوری پیشین که بیشباهت به رئیسجمهور فعلی نیز نبودهاند هتک نشده است و در موقعیتی که آمریکا به سوریه بیدفاع حمله کرده ولی جرأت تهاجم به کرهشمالی را به خود نداده است، در این وضع و حال، کسانی در داخل کشور ما و بهرغم توش و توان هنگفت نظامی و امنیتی ایران، بیم از تشر آمریکایی را ابزار سیاسی خود قرار دادهاند. موازنهای هست میان «ترس»، «تهور» و «مصلحتسنجی مفرط». سیاستمداران بزرگ همواره در نقطه تعادلی در وسط این مثلث میایستند که نام آن «شجاعت» است. سیاستمدار شجاع، ضمن آنکه جانب خردمندی را رها نمیکند و همواره کشور خود را در بالاترین سطح ممکن توان دفاعی متعارف نگه میدارد، در عین حال از «ترس» بویژه در مقابل تشرهای خصم حذر میکند که خود این «ترس»، نیم و اصل شکست است. ارسال به دوستان
شکست هرات، نمونهای از بلای سیاستمدار ترسو
عبدالله شهبازی*: در اسطورهها و تاریخ جهان و ایران و ادبیات فارسی نوعی از «ترس» دیده میشود که شایعترین است در میان انسانها. این ترس برخاسته از «ضعف روحی و شخصیتی» آدمی است در مقابله با دشواریها. «مارکوس آئورلیوس» امپراتور/ فیلسوف نامدار رومی، بخش عمده دوران حکومتش را در جنگ گذرانید و در بسیاری از جنگها پیروز بود. او یادداشتهایی برای انتباه خود نگاشته که بعدها به نام «تأملات» شهرت فراوان یافته است. مارکوس آئورلیوس مینویسد: «آن کس که اندوه یا خشم یا ترس بر او غلبه یافته؛ [اندوه] به خاطر چیزی که رخ داده، [خشم به خاطر] چیزی که در حال رخ دادن است، یا [ترس به خاطر] چیزی که در آینده رخ خواهد داد... مانند کسی است که از اندوه یا خشم یا ترس میگریزد. زمانی که عاملی خارجی بر تو غلبه یافت آن عامل بر تو غلبه نیافته بلکه تلقی تو است که بر تو غلبه یافته و تو میتوانی در یک لحظه این نگاه را تغییر دهی». ارسال به دوستان
خاطرات جبهه 2
مرا داخل گونی کردند و به چاه انداختند ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|