|
منصوریان استقلال را در خانه آخر جدول تحویل داد و رفت
رها کرد
سرانجام قصه منصوریان به پایان رسید. استقلال در پایان هفته هفتم لیگ به یک پله پایینتر سقوط کرد و با توجه به پیروزی گسترش فولاد در مشهد، آبیهای تهران به خانه انتهایی جدول سقوط کردند. مساوی با ذوبآهن منجر به خروج منصوریان از این تیم شد. او در پایان بازی حدود 90 دقیقه در سالن کنفرانس خبری با خبرنگاران حرف زد و همه تلاشش را به کار بست همه را مقصر بداند جز ضعف فنی خودش. کنفرانس خبری منصوریان یکی از چالشیترین کنفرانسهای خبری تاریخ فوتبال ایران است. نه فقط از حیث طولانی بودن آن، بلکه موضوعات مختلفی که در این کنفرانس خبری توسط مربی حالا سابق استقلال مطرح شد، هر کدام میتوانست یک هفته به بحث اول فوتبال ایران تبدیل شود اما جالب است که منصوریان در این 90 دقیقه مصاحبه، حتی اشاره کوچکی هم به تصمیمات اشتباه فنی خود نکرد. علیرضا منصوریان که بعد از باخت مقابل پدیده خودش را ممنوعالمصاحبه کرد تا به اصلاح بتواند در آرامش، شرایط تیم را بهتر کند، به یکباره با برنامه 90 تماس گرفت و یکی از نقشآفرینان اصلی در دوشنبه سیاه فوتبال ایران و استقلال شد. او در این برنامه مانند نتیجه نهایی نظرسنجی، کادر فنی را عامل وضعیت اخیر استقلال دانست اما نه در آن شب کذایی و نه حین کنفرانس خبری که در آن راجع به همه چیز صحبت شد، حتی یک مورد کوچک از اشتباهات فنی خود را بازگو نکرد. از نظر منصوریان همه در برزخ به وجود آمده در استقلال مقصرند جز خود او و گویا انتخاب گزینه کادرفنی در برنامه 90 تنها قسمتی از آخرین پردههای نمایش او در استقلال بود. منصوریان حتی نقش گل آفساید ذوبآهن به استقلال را بیشتر از ضعفهای خود میداند و گویا دوست ندارد بپذیرد قبل از آن گل آفساید، داور مسابقه خطای پنالتی مسلم روزبه چشمی را اعلام نکرد تا تیم منصوریان چند دقیقه دیرتر آن روی هواداران در ورزشگاه را ببیند. از سوی دیگر منصوریان در آخرین مصاحبه خود مدعی شد مهدی رحمتی قداست او را شکسته است. صرف نظر از اینکه اساسا آیا در فوتبال قداستی وجود دارد یا نه و اگر وجود دارد چنین مواردی جزو قداستهای فوتبال است، با احترام به منصوریان به فرض صحت سخنان او، خوب است وی به موارد ذیل هم عنایتی داشته باشد: قداست فوتبال ما سالهاست هم در سکوها، هم در نیمکت و هم در زمین شکسته است. هنوز صدای الفاظ بسیار رکیک که از سکو و نیمکت و درون زمین گهگاه از آنتن تلویزیون عبور میکند و در گوش جامعه شنیده میشود فراموش نشده است. قداست فوتبال ما زمانی که همه چیز فدای برد شد شکست. مگر به پای آقای کیروش همه چیز قربانی نشد؟ در استقلال و پرسپولیس که داستان قداست بیشتر به شوخی میماند و چند دهه است قداستی باقی نمانده است. اخراج حجازی چطور بود؟ او را که اسطوره استقلال مینامیدید. اساسا کدام اسطوره در استقلال و پرسپولیس به درستی بدرقه شده است. از پروین و قطبی و دایی و استیلی و درخشان و گلمحمدی کدامیک اخراج نشدند؟ با مهدویکیا چگونه برخورد شد؟ منصوریان ابتدا توضیح بدهد وقتی بالهای ادعایی خودش را چید و اخراج و تعلیق 2 کاپیتان تیم با بیشترین تعداد بازی در این تیم یک شبه و بدون توضیح و بدون دلیل روشن اتفاق افتاد تا او بماند آیا قداستی برجا ماند؟ او انتظار دارد کاپیتانی که تعداد بازی ملیاش از او بیشتر است و ناگهان با برخوردی چکشی و بدون توضیح اخراج میشود و حرفهای عجیبتر و متفاوتتر و متناقضتر را روی آنتن از مدیرعامل و سرمربی و عضو هیات مدیره میشنود، چه واکنشی داشته باشد؟ او که چیزی نگفت. شاید در آن برنامه اگر گناهی باشد گردن خود آقای منصوریان و مدیرعامل و عضوهیات مدیره باشد که همه چیز را روی پرده آوردند. گناه اصلی گردن کسانی است که حاشیهای بیدلیل را قبل از بازی به آن مهمی برای تیم به وجود آوردند و بعد هم هیچکدام مسؤولیت آن را نپذیرفتند. ارسال به دوستان
چگونه برانکو میتواند از مهمترین بازیکن تیمش بهتر استفاده کند
عملیات احیای طارمی
مهدی طاهرخانی: پرسپولیس به تساوی 2-2 مقابل سپاهان رسید. این نه برای نخستینبار بود و نه قطعا آخرین مرتبهاش است؛ روزهایی که «روز» مهدی طارمی نیست و او میتواند پشت سر هم موقعیتسوزی کند تا جایی که تیمش از یک برد مطمئن پرگل به یک تساوی تنزل پیدا کند. این ذات و اصل مهدی طارمی است از این رو یکی مثل کیروش هرگز او را مهاجم تارگت(هدف) نمیگذارد تا بنشیند و یک به یک موقعیتهای خودساخته اما به همان سادگی هدر رفته را بشمارد. آنجا در تیمملی دست کیروش باز است و یکی مثل سردار یا گوچی یا هر فرد دیگری وظیفه ضربه آخر زدن را به عهده میگیرد و طارمی میشود وینگر،سازنده، دونده. توپ هم تک و توک بیاید دستش قدرش را میداند. در آنجا طارمی نقش فوقستاره را دارد و به همین دلیل او میشود بازیکن ثابت تیمملی. ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
اخبار
توس: فوتبال چین ۵۰ سال دیگر هم پیشرفت نمیکند ارسال به دوستان
دوگانه همیشه بازنده معصوم و شیطان
وقتی یک نفر دروغ میگفت
امیرحسام رنگچیان: افتخاری برای ابقای منصوریان به یک رای دیگر جز خودش احتیاج دارد، جواد قراب به عنوان عضو فنی هیاتمدیره متوجه اشکالات عمده استقلال در بعد کوچینگ هست و راضی به حمایت نیست، حسن زمانی یک فصل تمام به دنبال همین روزها بوده تا منصوریان از کار برکنار شود، قریب هم که اصلا خودش را وارد این بازی دو سر باخت نکرد تا افتخاری بماند و گزینه جانشینی فتحاللهزاده قبل از افشارزاده! اکبر عباسیملکی. اولتیماتوم به پایان رسیده، منصوریان شکست خورده، توپ در زمین ملکی است تا حمایت یا عدم حمایتش از منصوریان بازی را عوض کند. مدیرعامل و سرمربی به دفتر ملکی میروند. دلایل شکست را بررسی میکنند. از سن بالای بازیکنان اسم و رسمدار که نیمکتنشین کردنشان مسالهساز میشود تا ضعف دستیاران منصوریان. توهم همیشگی دهههای 70 و 80 دوباره به ذهنها میرسد، آیا بازیکنان «توکار» تیم میگذارند؟ چه گزینهای مناسبتر از رحمتی که این بازی نیمکتنشین بوده و هنوز گلهاش از منصوریان برای «بلهبله» گفتنهای بیمحابایش در برنامه 90 در پاسخ به سوال مجری که گفت رضایتنامهاش را میدهید یا نه، برجاست. اینجا کلیدیترین قسمت ماجراست که مشخص میکند چه کسی راست نمیگفت؟ منصوریان یا ملکی؟ دقیقا جایی که باید دانست چه کسی برای بار اول خندههای رحمتی را مطرح کرد؟ ملکی گزارش به دست رسیدهاش را گفت و منصوریان تایید یا تکذیب کرد یا منصوریان سر درد دل را باز کرد و از عدم شرکت رحمتی در جلسه فنی گله کرد و بحث خندههای رحمتی را به میان کشید؟ رضا افتخاری بعد از توصیه پیشکسوتها و بزرگان تیم از شرکت در برنامه 90 عذرخواهی میکند ولی مجری با پیش کشیدن این موضوع که صندلی افتخاری در این برنامه محفوظ است، او را در عمل انجام شده گذاشت و البته تماسها با مدیرعامل هم در تغییر نظرش موثر واقع میشود تا راهی برنامه 90 شود. افتخاری عملکرد مالی مطلوبش را به رخ میکشد ولی از افتضاح تاریخیاش در نقلوانتقالات زمستانی فصل قبل به کمک آسانگیری مجری عبور میکند. بحث به علل ناکامی میرسد. موضوع جباری و رحمتی به میان کشیده میشود. مجری مثل همیشه اصرار میکند به روشن شدن حقیقت، افتخاری میگوید ظرفیت روشن شدن حقیقت وجود ندارد، چرا که میداند جنگ علنی میشود. منصوریان روی خط میآید. مسؤولیت شکست را بر عهده میگیرد ولی «ولی» میآورد. تناقض در حرفهایش مشهود است آنجا که میگوید کسی را قربانی حضورش در استقلال نمیکند اما حداقل یک روز این کار را کرد. مجری بازخواستش میکند که چرا استعفا نکردی؟ جواب روشنی نمیدهد. میگوید ملکی خواست جباری و رحمتی نباشند ولی علت این موضوع را نمیگوید. ملکی احساس میکند بازی خورده، تصمیم گروهی به اسم او نوشته شده، روی خط میآید با این استدلال که «جز راست نباید گفت»، غافل از اینکه «هر راست نشاید گفت» صفر تا صد اتفاقات جلسه را بر روی داریهای میریزد که بیننده بهتزده تماشایش میکند. منصوریان شوکه میشود. نصف حقیقت را که نگفته بود برملا شده ولی نمیخواهد این وسط ملکی قهرمان شود، نیمه نگفته ملکی را هم رو میکند. رحمتی هنگ کرده، باورش نمیشود سرمربیای که هر روز از او تعریف میکرد، اینچنین پشتش را خالی کرده است. افتخاری سعی در جمع کردن موضوع دارد که کاپیتان به میان صحبتهایش میآید و خواهش میکند معصوم را از شیطان جدا کند. اما مگر غیر از این است که دوگانه شیطان- معصوم همیشه از قبل بازنده است؟ مثل همیشه هیچ قضیهای تا انتها روشن نمیشود تا منصوریان بماند و استرس اینکه امیر منصوریان فکر نکند پدرش دروغگو است، رحمتی بماند و ترس از آبروی رفته یا نرفتهاش، ملکی بماند و 48 ساعت چاپ عکسش در صفحه یک روزنامهها و افتخاری بماند و این عذاب وجدان که آیا ردای مدیرعاملی استقلال، قوارهاش بود یا نه و جالبتر از همه جباری بماند و پشیمانیهای همیشگی باشگاه در قبال برخوردهای قهری با او و ما ماندیم با چند سوال آزاردهنده: آیا منصوریان با بازیکنانش صادق نیست؟ آیا اصلا رحمتی روی نیمکت خندیده بود؟ افتخاری غیر از برنامه 90، در باشگاه هم اینچنین کماراده است؟ آیا ملکی آنقدر ساده است که اسرار مگوی باشگاه را در برنامه 90 جار بزند یا به قدری زرنگ است که نسخه منصوریان را به سبک خود علی منصور بپیچید؟ و از همه مهمتر وزیر ورزش در چیدمان اعضای هیاتمدیره، غیر از شایستگی، فاکتور دیگری را در نظر گرفته است؟ همانقدری که در روشن شدن پاسخ این سوالها تردیدی وجود ندارد، یقین وجود دارد که پردهها هنگامی کنار میرود که دیر شده... ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|