|
امکانات موجود پاسخگوی جلوگیری از حریق جنگلهای هیرکانی گلستان نیست
تبدیل جنگل به زمین کشاورزی!
بر اساس آمارهای اعلامشده میزان حریق در جنگلهای تاریخی گلستان، نسبت به سالهای گذشته افزایش چشمگیری داشته و این جنگلها رکورددار حریق در کشور است، این در حالی است که کارشناسان معتقدند برخی آتشسوزیها تعمدی است تا جنگلهای سوخته را تبدیل به زمینهای کشاورزی کنند. بنا بر آمار موجود، گلستان دارای ۴۵۲ هزار هکتار عرصه جنگل طبیعی و ۷۵ هزار هکتار جنگلهای دستکاشت سوزنیبرگ است. سالهای زیادی است که آتشسوزی میهمان ناخوانده جنگلهای استان شده و دراینبین، جنگلهای سوزنیبرگ خسارت بیشتری را از آتشسوزیها میبیند. به گفته جانشین یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان گلستان، از ابتدای سال تاکنون ۳۸۰ مورد آتشسوزی در جنگلهای استان به وقوع پیوسته است. محمد آریانفر افزود: طی این مدت ۴۰۵ هکتار از عرصههای جنگلی یادشده طعمه حریق شده که ۲۶۵ هکتار جنگلهای دستکاشت، ۸۸ هکتار جنگلهای طبیعی و ۵۲ هکتار مرتع بوده است. وی با بیان اینکه بیشترین آتشسوزیها در 2 فصل تابستان و پاییز رخ میدهد، گفت: آتش زدن زمینهای گندم در فصل تابستان در مناطق پاییندست و آتش افروختن برخی کوهنوردان و شکارچیان در فصل خزان در مناطق بالادست، هنگامیکه با خشکی هوا و وزش باد همراه شود، موجب گستردگی آتش میشود که مهار آن دشوار است. آریانفر از ۵۰۰ مورد آتشسوزی سطحی در تابستان خبرداد و افزود: این آتشسوزیها به واسطه آتشزدن بقایای زمینهای کشاورزی رخ داد که به سرعت توسط یگان ویژه حفاظت منابع طبیعی کنترل و مهار شد. اگر این تعداد به جمع آتشسوزی جنگلها اضافه میشد وضعیت اسفباری برای استان به وجود میآمد. وی با اشاره به اینکه ۷۰ درصد از منابع طبیعی استان تحت نظارت اداره کل منابع طبیعی است، اظهار کرد: برخلاف تصور عامه مردم از آتشسوزی در جنگلها اینگونه نیست که همه درختان طعمه حریق شوند، این در حالی است که آتش در جنگلهای طبیعی به مراتب خسارت کمتری را نسبت به جنگلهای دستکاشت سوزنیبرگ به جای میگذارد. آریانفر اضافه کرد: در آتشسوزی جنگلهای طبیعی بیشتر برگهای خشک، بوتهها و درختان خشکیده در جنگل طعمه حریق میشود و کنترل آن به مراتب آسانتر است اما در جنگلهای دستکاشت به علت رشد تنهای درختان سوزنی برگ، خسارت بیشتری گریبان درختان را میگیرد. بسیاری از کارشناسان عامل انسانی را دلیل اصلی حریق در جنگلها عنوان میکنند، این در حالی است که امکانات کنونی نمیتواند کمک زیادی به کنترل بحران کند و نیازمند اجرای طرحی جدی برای کاهش آتشسوزی در جنگلهای استان هستیم. یک کارشناس منابع طبیعی با بیان اینکه کمکاری در حوزه شناسایی منابع طبیعی و مناطق حفاظتشده به چنین آتشسوزیهایی دامن میزند، به مهر گفت: منابع طبیعی هر استانی موظف است نقاط آسیبدیده ناشی از آتشسوزی را برای جلوگیری از آتشسوزیهای بعدی شناسایی و دستگاههای مرتبط را با این نقاط حساس آشنا کند تا در صورت وقوع آتشی دوباره با برنامهریزی دقیقتری آن را مهار کند. عاطفه نظرینژاد افزود: آتشسوزیهای پیوسته در جنگلهای گلستان این بهانه را از مدیران گرفته کرده است که بخواهند به این مساله به چشم یک حادثه غیرمترقبه و ناگهانی نگاه کنند. وی ادامه داد: نکته دیگر اینکه همه کارشناسان و مسؤولان این حوزه میدانند که معمولا وقوع اینگونه آتشسوزیها در مناطق بالادست و صعبالعبور اتفاق میافتد و اینکه در زمان حادثه مهار آن به طول میانجامد، سوالی است که باید پاسخگوی آن باشند. نظرینژاد اضافه کرد: مسؤولان این حوزه هنوز نسبت به نصب سنسورها و حسگرهای مخصوصی که هماکنون در برخی استانهای پرحادثه مورد استفاده قرار میگیرد، اقدام نکردهاند. وی افزود: وقت و هزینهای که صرف خاموش کردن آتش میشود بهمراتب بسیار بیشتر از هزینه استخدام نیروها و ایجاد پایگاههای حفاظتی در مناطق جنگلی است. همچنین نظرینژاد تحلیل دیگری هم درباره عامل انسانی دارد و با بیان اینکه عامل انسانی در بسیاری از مواقع به شکل عمدی اقدام به آتش زدن جنگلها میکند، گفت: طی سالهای گذشته شاهد این مساله بودیم که منابع طبیعی و جنگلها برای تبدیل به زمین زراعی آتش زده میشد و این معضل تا امروز همچنان به قوت خود باقیمانده است. طی روزهای گذشته، آتشسوزی ۴ روزه، بخش وسیعی از جنگلهای گلستان به مساحت ۱۸۰ هکتار را طعمه حریق کرد که با تلاش نیروهای مردمی، منابع طبیعی، بسیج، ارتش، آتشنشانی و در نهایت بارش ناگهانی باران مهار شد. آنچه در این بین اهمیت دارد این است که هنوز در مهار آتشسوزی عرصههای جنگلی بیل، خاک و نیروی انسانی مهمترین عناصر هستند و بهرغم وعدههای دادهشده مبنی بر تأمین بودجه و امکانات بیشتر برای مهار آتشسوزی جنگلها، این طرحها همچنان اجرایی نمیشود و حفاظت از منابع طبیعی همواره از تخصیص بودجه محروم مانده است. ارسال به دوستان
یزید جدید
محمد ایوب*: در سال 680 میلادی، کمتر از 50 سال پس از وفات حضرت محمد(ص)، یک ارتش بیش از 30 هزار نفری توسط یزید بنمعاویه، خلیفه اموی برای نبرد با یک گروه کوچک 72 نفری به رهبری امام حسین( ع) که مشروعیت خلافت اموی را زیر سوال برده بود به کربلا اعزام شد. در نتیجه این نبرد که در کربلا اتفاق افتاد، امام حسین(ع) و یارانش همگی شهید شدند. پس از جنگ، خویشاوندان و فرزندان امام حسین(ع) که از اهلبیت پیامبر بودند در دمشق، پایتخت خلافت امویان زندانی شدند. این رویداد مهم در تاریخ صدر اسلام منجر به تثبیت و تحکیم هویت سیاسی شیعیان علی(ع) شد. وارث کنونی یزید، محمد بنسلمان، ولیعهد بیپروای عربستان است که او نیز مانند یزید 33 سال دارد. در حال حاضر به نظر میرسد او مبارزهای را برای از بین بردن نقش شیعیان در خاورمیانه- به همان شکلی که یزید در سال 680 میلادی انجام داد- آغاز کرده است. با توجه به تعادل نیروها در منطقه، بویژه بین عربستان سعودی و ایران، ریاض حزبالله لبنان را اولین هدف خود انتخاب کرده است. به نظر میرسد، بنسلمان قصد دارد با تکرار داستان کربلا- مانند یزید که به جنگ با یک گروه کوچک به رهبری حسین بن علی رفت- به جنگ با حزبالله به عنوان یک گروه کوچک و نیرومند شیعه برود و آن را نابود کند. بازداشت سعد حریری، نخستوزیر لبنان و اجبار به استعفا از سوی وی نخستین شلیک این نبرد است. جرم اصلی حریری از دیدگاه سعودیها این بود که او برخلاف خواست ریاض، حزبالله را به عنوان بخشی از حکومت وحدت ملی لبنان معرفی کرد. علاوه بر این، محروم کردن حزبالله از سهم داشتن در حکومت، لبنان را با توجه به قدرت نظامی حزبالله به محیطی غیرقابل کنترل تبدیل میکرد. حزبالله از سوی رژیم سعودی به عنوان بازیگر نیابتی دشمن اصلیاش یعنی ایران که در حال رقابت با آن برای تسلط بر خلیجفارس است، دیده میشود. هدف بنسلمان آن است که ایران را وادار کند تا هژمونی عربستان در خلیجفارس را بپذیرد. همانطور که حسین بن علی(ع) از پذیرش مشروعیت حکومت اموی امتناع و یزید نیز تلاش کرد که وی را به پذیرش مشروعیت حکومت خود وادار کند. امروز حکومت وهابی عربستان نیز معتقد است، مشروعیت حکومتش- تا زمانی که کشور ایران یک مدل حکومت اسلامی را ارائه میدهد که هژمونی آلسعود بر خلیجفارس و جهان اسلام را با چالش مواجه میکند- در خطر است. بنابراین آنچه در قرن هفتم میلادی در صدر اسلام اتفاق افتاد، اکنون نیز از سوی عربستان در حال جریان است. با این حال، یک تفاوت عمده وجود دارد. عربستان مانند صدر اسلام با یک گروه کوچک شیعه مواجه نیست، بلکه با ایرانی مواجه است که ظرفیتهای تسلیحاتی و نظامی بالقوه زیادی دارد. بهرغم اینکه گفته میشود، عربستان هماکنون یکپنجم ذخایر نفت جهان را دارد و ممکن است در کوتاهمدت اقداماتی برای محدود کردن ایران انجام دهد، تلاشهای اخیرش برای نفوذ در منطقه با شکست مواجه شده است. این شکست را در سوریه میتوان مشاهده کرد؛ جایی که ریاض از معارضان سنی حمایت تسلیحاتی و مالی کرد اما نیروهای بشار اسد توانستند آنها را از بین ببرند. همچنین تلاش عربستان برای محاصره و تحت فشار قرار دادن قطر نیز با شکست مواجه شده است و این کشور مجبور شد به آغوش ایران پناه ببرد. علاوه بر این، بمباران بیرحمانه یمن با هدف خارجکردن گروه شیعه انصارالله از قدرت نیز با شکست مواجه شده است؛ جنگی که باعث ویرانی و آواره شدن یمن و مردم آن شد، بدون آنکه ریاض بتواند از کنترل انصارلله بر بخشهای زیادی از یمن جلوگیری کند. در نهایت اینکه، عربستان بهرغم صرف هزینههای هنگفت قادر به جذب متحدان وفادار بلندمدت در منطقه نیست که بیش از هر چیز به رویکرد ایدئولوژیک این کشور و ابزارهای قدرت نرم آن مربوط میشود. تلاش عربستانسعودی برای تحکیم ایدئولوژی و از سوی دیگر، ایران میتواند با داشتن سیاست خارجی موفق و با وجود اعمال تحریمهای شدید اقتصادی، به اهداف منطقهای خود دست یابد. اما موفقیت اتحاد ایران و حزبالله بر این واقعیت متکی است که تهران هیچ تلاشی برای تسلط بر تمام تصمیمهای حزبالله ندارد و این جنبش خود یک بازیگر مستقل لبنان است که به دلیل داشتن ایدئولوژیهای یکسان با ایران، در خطی موازی همکاری میکند. در نتیجه سطح اعتماد موجود بین حزبالله و ایران، به طور کیفی در مقایسه با ارتباط ریاض و حامیان منطقهای آن بسیار متفاوت است و دومی نه بر مبنای همگرایی اهداف و پذیرش استقلال و خودمختاری متحدان توسط ریاض، بلکه در مسیری یک طرفه و در ازای حمایت مالی و اطاعت محض از ریاض قرار دارد. ایران به رغم همه تحریمهای اقتصادی که متحمل شد و تلاش مشترک قدرتهای جهانی برای جلوگیری از نفوذ این بازیگر در منطقه، از سیاست خارجی موفقیتآمیزی در خاورمیانه برخوردار است. این کشور در عراق توانست به حکومت این کشور کمک کند از شر داعش خلاص شود. از سوی دیگر، مانع از سقوط بشار اسد در سوریه شد و در لبنان نیز جایگاه ویژهای را از آن خود کرده است. مهمترین کشور غیرعربی و اهل سنت، یعنی ترکیه نیز در حال حاضر در مقایسه با پیش از بحران قطر، به ایران نزدیکتر شده است. به نظر میرسد عمان هم که در حال حاضر روابط خوبی با تهران دارد و دارای جمعیت 30 تا 40 درصدی شیعه است به همراه کویت، کشور بعدی برای خارج شدن از مدار عربستانسعودی باشد. حملات لفظی اخیر شاهزاده محمد بنسلمان و سخنان تند و تحریکآمیز وی در مقابل تهران، میتواند روند رویارویی ایران و عربستان را با سرعت بیشتری به پیش ببرد.
محمد ایوب؛ منتقد تحقیر «جهان سومیها» ارسال به دوستان
اخبار
گرامیداشت هفته بسیج در شرکت پالایش گاز شهید هاشمینژاد ارسال به دوستان
اخبار
استقرار اینترنت و شبکه فیبرنوری در مناطق صنعتی شهر ساوه ارسال به دوستان
آقای روحانی برگردید به روزهای انتخابات!
امیر استکی: در ایام رقابتهای انتخاباتی اخیر ریاستجمهوری در میان نامزدهای حاضر در رقابت و بویژه جناب روحانی و یاران کمکیشان رقابت سنگینی در سیاهنمایی اوضاع کشور درگرفته بود. همه از جمعیت بالای بیکاران، ناتوانان و بیبضاعتان میگفتند و طرحهای خود را برای مهار غول بیکاری، دیو فقر و اژدهای تحریمها به رخ یکدیگر میکشیدند و بویژه جناب روحانی و جناب جهانگیری بهرغم تاکیدشان بر هفت سر بودن اژدهای تحریمها(!) مابقی را به پوپولیست بودن و فریب مردم در ادعای مهار بیکاری و فقر، متهم میکردند. از نظر آنها هرگونه سخنی در باب سیاستهای توزیعی خلافگویی و فریب ملت بود. کمبود منابع مهمترین ادعای آنها در این زمینه بود. ادعایی که پیوستهای نانوشتهای نیز به همراه خود داشت. سیاستهایی که اعمال میشوند ولی اعلام نمیشوند. تخصیص منابع در نگاه این نخبگان در جهات عمومی همواره با تنگنا روبهرو است ولی در جهات خصوصی این تنگناها به هیچوجه وجود ندارد. کافی است داستان فیشهای نجومی را دوباره در ذهن خود مرور کنید تا به منظور ما از تخصیص منابع در جهات خصوصی بهتر پی ببرید. هر چه فاصله گروههای ذینفع با مرکزیت این هسته خصوصی کمتر باشد، در تخصیص منابع کشور سهم بیشتری را به خود اختصاص خواهد داد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|