همانطور که واضح و مبرهن است، قیام خروشان ملت ایران برای براندازی و رژیم‌چنج به نتیجه نرسید و در حالی که شاهدان عینی به‌شخصه دیدند که رژیم در یک قدمی چنج است، ناگهان ورق برگشت و قیام ماسید! در همین زمینه لازم است همه قیام‌کنندگان که تعداد آنها بین 83 نفر تا شصت و پنج میلیون و دویست و دوازده هزار و سی و پنج نفر برآورد می‌شود، با انجام این دستورالعمل‌ها روحیه خود را حفظ کرده و همچنان آماده رژیم چنج باشند:

1- روزی سه بار، هر هشت ساعت پیش از غذا، ده بار بگویید: «این رژیم دیگه نفس‌های آخرشه. اینبار جَست، اما دفعه بعدی کارش تمومه.» خود ما برای خانه از همین‌ها بردیم و یک نفر را داریم الان 38 سال است دارد این‌را می‌گوید و راضی است.

2- اگرچه سخت است، اما سعی کنید این روزها بیشتر از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنید. تحلیل‌های توی تاکسی و اتوبوس و مترو به افزایش امیدواری و کاهش افسردگی‌تان کمک می‌کند. اگر هم نکند، جدیدا جوراب نانو آورده‌اند 10 تومنِ مغازه، سه تا 5 تومن، آن را می‌خرید و کمی از آلامتان کم می‌شود.

3- فیلم‌های زمان اغتشاشات را مرور کنید. کیف می‌دهد و کمک می‌کند کمی از واقعیت‌ها جدا شوید و حداقل برای ساعاتی هم که شده، از رنج روحی شما کاسته شود.

4- نیمه پر لیوان را ببینید. اگرچه هنوز جمهوری اسلامی سر کار است، اما خطر سر کار آمدن رضا پهلوی از سرتان گذشته است. هرچند احتمالش خیلی کم بود اما بالاخره حتی تصور اینکه موجودی با آن میزان آی‌کیو ممکن است روزی در یک جایی حکومت کند ‌در نوع خودش یکی از وحشتناک‌ترین کابوس‌هاست. خطر از بیخ گوش‌تان گذشته، پس خوشحال باشید.

5- روانشناسان معتقدند حضور در جمع سایر مصیبت‌زدگان تحمل مصیبت را برای انسان مصیبت‌دیده آسان‌تر می‌کند. بنابراین دقت کنید که شما تنها نیستید. گنده‌هایی مثل ترامپ، نتانیاهو، کلینتون، ترزا می، مکرون و... حتی کسی مثل رجوی هم در این مصیبت با شما شریکند. کوتاه بیایید و خود را چون قطره‌ای در دریای
شکست خوردگان ببینید. دیدید؟

6- اگر هیچ رقمه نمی‌توانید با شکست جنبش کنار بیایید، کانال آمدنیوز را دنبال کنید. در این کانال هنوز جنبش زنده است و مردم 24 ساعته در خیابان هستند و فرمانداری‌های اکثر شهرها به تسخیر جنبش درآمده و 96 درصد مسؤولان کشور به روسیه فرار کرده‌اند و جوانان قرار است سه ساعت دیگر بریزند منطقه پاستور را بگیرند!
 

از: شورای سیاست کلان صدا و سیما
به: کلیه کارگردانان تلویزیون
پیوست: ندارد

بسمه تعالی

نظر به جذب چشمگیر مخاطب در سریال های خانوادگیِ کشور دوست و برادر، ترکیه، بین هموطنانمان و با توجه به محبوبیت بالای سوژه های اجتماعی این سریال ها بین اقشار مختلف مردم، به استحضار می رساند سازمان صدا و سیما قصد تولید نمونه های وطنی این سریال ها را داشته و از کارگردانانی که در این زمینه یاریگر این سازمان باشند تقدیر به عمل خواهد آورد.

سریال ها با ویژگی های زیر بعد از بررسی کارشناسان و اخذ مجوزهای مربوط به جدول پخش وارد خواهد شد:
الف)وجود حداقل یک رابطه منجر به ازدواج در سناریو
ب)محبوبیت حداقل یکی از زوجین نزد دیگر کاراکترها
ج)تشریح موضوعاتی چون: عشق مثلثی و روابط دوستانه قبل از ازدواج ( به منظور تنویر افکار عمومی جهت دوری از این مسائل)
د)پرداختن به مشکل طلاق و علل مختلف آن
من جمله خیانت
ه)دوری از موضوعات فلسفی و پیچیده که بی دلیل مخاطب را به فکر وادارد.

تذکر: کپی‌برداری عینی از تمام فیلم ها و سریال‌های غیرایرانی با ویژگی‌های بالا فقط با شرط بومی سازی نوع پوشش مجاز است.
 

بسمه تعالی
ریاست محترم اداره جهاد کشاورزی شهرستان فلان آباد
موضوع: خسارت واره به باغداران شهرستان
فلان آباد بر اثر سرمازدگی
با سلام و احترام
به استحضار می‌رساند با توجه به برودت ناگهانی هوا در فروردین گذشته و سرمازدگی 90 درصدی محصولات باغی شهرستان، ما اهالی روستاهای تابعه این شهرستان که از نظر اقتصادی کاملا به کشاورزی و باغداری وابسته هستیم را دچار نگرانی کرده و از جنابعالی درخواست داریم نسبت به رفع این نگرانی‌ها  اقدامات لازم را مبذول نمایید.  
امضا: جمعی از باغداران خسارت دیده
بسمه تعالی
باغداران محترم فلان آبادی علیک سلام
ضمن عرض خدا قوت به شما و بوسیدن دست‌های پینه بسته‌تان و کارهایی از این دست! چرا از باغ های‌تان در مقابل سرما مراقبت نکردید؟
اما اینجانب حسب وظیفه، و داشتن دغدغه حمایت از شما قشر زحمتکش با دستگاه‌های مرتبط نامه نگاری‌های لازم را مبذول نمودم که  نتایج آن را به استحضار‌تان می‌رسانم:
1- در جهت پیشگیری از وقوع اتفاقات اینچنینی با اداره هواشناسی شهرستان نشستی برگزار شد و لینک کانال این اداره اخذ شد که در پیوست همین نامه تقدیم می‌شود لطفا بلافاصله بعد از رویت عضو شوید!
2- وزیر محترم جهاد کشاورزی در نشستی با مدیران عامل بانک‌های خصوصی و دولتی وضعیت پیش آمده برای شما و کشاورزان چند شهر دیگر را شرح داده که در نتیجه بانک‌ها قول اعطای تسهیلات خارج از نوبت با سود 21 درصد و فقط و فقط با سه ضامن را داده‌اند.
3- هماهنگی‌های لازم بین وزارت بازرگانی، گمرک و تعدادی از واردکنندگان دانه‌درشت به وجود آمده، اصلا نگران نباشید میوه مورد نیاز کشور از خارج تامین می‌شود!
امضا: مدیر اداره جهاد کشاورزی فلان‌آباد
 

ربع پهلوی: اگر دانشجویان بر روی کارت دانشجویی‌شان مهر انتخابات نخورد نمی‌توانند به تحصیل ادامه بدهند.

وی افزود: این که چیزی نیست.تو ایران اگر پلاک ماشینت مهر انتخابات نخورده باشه بهت بنزین نمیدن.
 

کی گفته که در مملکت بیکار داریم
دنبال یک شغلیم پس ما کار داریم!
جز آن، بدون شک، هزاران شغل داریم
توی خیابان، دلبر شب کار داریم!
تا یک تخلف می کنیم از پشت فرمان
برگ جریمه دست یک سرکار داریم
دور و بر دریای بیت المال کشور
همواره صدها مرغ ماهیخوار داریم
تا پول بیت المال ما را هم ندزدند
چندین پلیس قاطع و هشیار داریم!
بر گرد شمع یک رئیس کله گنده
پروانه های تشنه دیدار داریم
قطعا محال است اینکه یک خانه بریزد
چون ما مهندس ناظر و معمار داریم
هر روز عالی تر شود مملکت ما
چون شهردار خوب و استاندار داریم
در فکر شغل چینیان بودند حتی!
اجناس چینی در کف بازار داریم
یک عده از بیکاری خود ناله کردند
گفتند؛ کذابید چون آمار داریم
حتی اگر بر فرض، ما بیکار هستیم
شکر خدا یک دولت پرکار داریم
 

عقلی اگر در کله  آن مرد بور است
دریای ایذه آب دارد! شورِ شور است
جهل و توهم، بی سوادی،کاسه لیسی
جنسِ bbc و voa جورِ جور است
 

آخ که چقدر کمرم درد می‌کند! تازه چند روز است که به اینجا منتقل شده‌ام! تا الان این همه آدم را یک جا ندیده بودم! پشت سر هم می‌آیند و لم می‌دهند و ستون فقراتم را له می‌کنند! امان از فشار آرنج‌هایشان روی دسته‌هایم! آنقدر دست زیر چانه و عمیق فیلم‌ها را نگاه می‌کنند انگار نه انگار که سینما برای چیپس و پفک خوردن و تخمه شکستن است!! راستش خیلی دلم می‌خواست که لااقل یکی از فیلم‌ها را برای چند دقیقه هم که شده می‌دیدم اما از شانس من نه کسی دیر می‌آید و نه کسی زودتر از تیتراژ از جایش بلند می‌شود! یادش بخیر خانه‌ قبلی‌ام چقدر خوش می‌گذشت! آب زیر پوستم آمده بود از بس استراحت می‌کردم و فشاری رویم نبود! اما دیگر این اواخر داشتم دچار بیماری خطرناکی می‌شدم! همه‌ فیلم‌ها تلخ و تکراری و بی سر و ته شده بود! کار به جایی رسیده بود که دیگر من هم همراه سه چهار تماشاگری که در اقصی نقاط سالن بودند اواسط فیلم خوابم می‌گرفت و متاسفانه این اصلا خوب نبود! این شد که مرا به اینجا فرستادند!
اما الان که فکر می‌کنم می‌بینم این جشنواره عمار با همه سختی‌هایش همچین هم بد نبود! درست است که نتوانستم حتی یک فیلم ببینم اما عوضش این چند روز  عضلاتم حسابی روی فرم آمد!
علاوه بر این دیگر از کمردرد خوابم نمی‌برد و گویا انگار تازه واردِ دنیای صندلی‌های سینما شدم!

خبر اومده که رئیس‌جمهور با دستور مستقیم می‌خواد تلگرام رو رفع فیلتر کنه، الان دو روز بعدش میاد میگه ما ۹ هزار نفر  اشتغالزایی کردیم، به همین برکت قسم

پیر در سینما مشغول تماشای فیلم بود که ناگهان با دیدن صحنه ای عبا بر سر انداخت و بعد از لحظه‌ای سر را بیرون آورد. اندک توجهی به فیلم نمود و دست بر گوش گذاشت و بسیار فشرد. مریدان که شاهد ماجرا بودند منظور پیر را از این کار جویا شدند.
پیر گفت: بانوانی را دیدم با زیادی رنگ و لعاب و موهایی نیمه عریان شبیه به عروسک. پس دیده فروبستم تا از گناه چشم در امان باشم. سخنانی شنیدم بس مستهجن و زشت، پس گوش را بسیار فشردم تا اندک کلام شیطانی از گوشم وارد نشود، چرا که گوش دروازه دانش‌هاست!
پس مریدان جامه‌دران و انگشت گزان راه بادیه در پیش نگرفتند بلکه همراه پیر پفیلا میل نمودند و ادامه فیلم را تماشا کردند و جامه برسر کشیدند و گوش بفشردند.
 

رفته بودم سینما، از بس زنم اصرار داشت
بینوا گویا که با اهل هنر دیدار داشت
یک جوان لاکچری آمد کنار ما نشست
لای انگشتان خود از بخت بد سیگار داشت
دود آن را سمت مردم می فرستاد و سپس
با همه قصد نزاع و حمله، لاکردار داشت
ارتباط بین مغز و پوششش اینگونه بود
انتلکتوآل بود و تیپ ناهنجار داشت
حلقه ای در گوش و غرق خالکوبی تا کمر
خشتکش تا زیر زانو، ظاهرا شلوار داشت
توی گوشش هدفنی اندازه چند speker
جای گردنبند هم زنجیر نه! افسار داشت
از دهانش دائماً الفاظ زشتی می پرید
فحش هایی غالباً بی‌پرده و کشدار داشت
راستی از حسن او یک نکته، او از آنگولا
چندتایی جایزه، هم سطح با اسکار داشت
گفتم اینجا هرکسی که دود کرده، دود شد
دیده است آزار اگر یک ذره هم آزار داشت
تا نداده دودمانت را به باد این دودها
فکر کاری کن که حرفم جنبه‌ هشدار داشت
می دوید اینسو و آنسو چشم‌هایش بی امان
زیر لب غرید گویا عمه‌ام را کار داشت
ناگهان آمد کنارش دختری با افتخار
بود فیلمی زنده خود، از بس ادا اطوار داشت
همسرم مثل آباژور پیش چشمانم نشست
می‌شنیدم که مرتب برلب استغفار داشت
بی‌خیال سینما من که از آن شب تا به حال
می‌نشینم پای هر چرتی کانال چار داشت