|
طلوع کمفروغ«شعلهور» در روز دوم جشنواره فجر
نماهای حیف!
دومین روز نمایش فیلمهای این دوره از جشنواره فیلم فجر را باید «روز فرمهای خوب و محتواهای بد» دانست. روزی که در آن «شعلهور» حمید نعمتالله و «بمب؛ یک عاشقانه» پیمان معادی به نمایش درآمد و وجه اشتراک هر دوی این آثار قوت وجوه فرمی از یکسو و محتوای غیرقابل قبول از سوی دیگر بود! «شعلهور» حمید نعمتالله بهواسطه ضعف شدید در قصه و ریتم کند و کسلکننده آن و البته اصرار فیلمساز برای نمایش عریان صحنههای استفاده از موادمخدر نتوانست خاطره خوش آثار قبلی نعمتالله را در ذهن مخاطبان زنده کند. «بمب، یک عاشقانه» پیمان معادی نیز بهقدری درگیر شعار دادن و متلکپراکنی به فضای اجتماعی دهه 60 ماند که اساسا قصه فیلم بهکلی به بیراهه کشیده شد تا در نهایت نتیجه نهایی نمایش آثار روز دوم جشنواره فیلم فجر، اضافه شدن 2 اثر متوسط دیگر به کارنامه سینمای ایران باشد.
نگاهی به فیلم سینمایی «شعلهور»
درباره فیلم سینمایی «بمب؛ یک عاشقانه» ارسال به دوستان
نگاهی به فیلم «بمب» اثر پیمان معادی
گمشده در حاشیه
زهرا شعبانشمیرانی: آخرین ساخته پیمان معادی انتظارات را برآورده نکرد. اگرچه پیش از اکران، تعریفهایی از آن میشد اما شاید همین هم باعث بالا رفتن انتظارات شد و دست آخر سرخوردگی بیشتری برای مخاطب به جای گذاشت. نخستین نکته قابل توجه و وسوسهکننده «بمب؛ یک عاشقانه» حضور بازیگران پرتعداد و خوشآوازهای است همچون لیلا حاتمی، پیمان معادی، سیامک انصاری، حبیب رضایی و بهادر مالکی که نخستینتجربه سینمایی او است و با وجود داشتن یک نقش حاشیهای اما نمره خوبی را در کارنامه هنریاش ثبت کرد. سیامک انصاری هم در نقش مدیر مدرسه بازی بسیار خوب و کمیکی دارد که شاید در کنار بازیگر نوجوان فیلم بهترین بازیها متعلق به اوست. حبیب رضایی هم در نقشش جای گرفته و از آن بیرون نزده است اما متاسفانه نقش او خیلی کمرنگ است و از ظرفیتش استفاده نشده و حتی بعید نیست اگر نقش اصلی داستان را حبیب رضایی به جای پیمان معادی بازی میکرد، اتفاق بهتری رقم میخورد، اگرچه بازی خود معادی هم بد نیست. بدترین بازی اما متعلق به لیلا حاتمی است، آن هم بعد از بازی درخشان در «رگ خواب» که هنوز از خاطر مخاطب بویژه مخاطب حرفهای جشنواره نرفته است؛ بازی بد و ضعیف او این مساله را مجددا به مخاطب یادآوری میکند که در بازی گرفتن از بازیگر نقش کارگردان بسیار نقش محوری و کلیدی است و همین نکته دوباره فاصله کارگردانی پیمان معادی با کارگردانان تراز اول را روشن و تکلیف مخاطب را با او در کسوت کارگردان مشخص میکند. بدترین سکانس فیلم، سکانس پایانی است و بدترین بازی لیلا حاتمی دقیقا در لحظه و میزانسنی است که قرار بوده اوج قصه باشد. گذشته از اینکه فیلم داستانپردازی بسیار ضعیفی دارد و قصه اساسا «درنیامده» اما زمینه قوی و خوبی دارد. در «بمب؛ یک عاشقانه» قرار بوده یک داستان ساده عاشقانه میان زن و شوهر داشته باشیم و زمینه آن سالهای موشکباران تهران باشد اما نتیجهای که میبینیم و آنچه مخاطب را در سالن نگه میدارد و حتی برای او جذاب است کاملا برعکس منظور فیلم است. در واقع حاشیه کاملا به متن غلبه دارد و اتفاقا از نمونههای خیلی خوب روایت موقعیت موشکباران هم هست. لوکیشن مدرسه نهتنها در سینمای جنگ، اتفاق خوبی را رقم زد بلکه نجات فیلم معادی هم تنها وابسته به همین سکانسهاست؛ آن هم به اعتبار طنز درست و بجایی که به کار رفته است و بازیهای خوب کادر مدرسه و صد البته دانشآموزان. نوجوانان در یکی دو سال اخیر بازیها و نقشهای بسیار درخشانی را در سینمای ایران ایفا کردهاند که قطعا از بسیاری بازیها و نقشهای بزرگسالان سینما بهتر و خیرهکنندهتر بوده است. قصه فیلم پیمان معادی آنقدر کوتاه و بیهویت بود که به نظر میرسید با سنجاق به زمینه وصل شده است. یک روایت ساده یک خطی: «باید با هم حرف بزنیم و سوءتفاهمها را کنار بگذاریم و عاشق شویم چون معلوم نیست در این شهر چه کسی فردا زنده خواهد بود.» اما این سیناپس نیست، کل فیلم همین بود، همینقدر ناپخته، همینقدر بدون جذابیت، همینقدر الکن، همینقدر بدون شخصیتپردازی و همینقدر شعاری. در واقع اصلا به این نقطه هم نمیرسید که بگوییم سینما یعنی فرم اگرنه محتوای خوب به تنهایی سینما نیست، چون اصلا محتوا را هم همین اندازه عریان با 5-4 دیالوگ در موقعیتهای مختلف در فیلم گذاشته بودند. به نظر میرسد باید به پیمان معادی یک پیشنهاد جدی داد: کاش بشود جای قصه و زمینه را در فیلم عوض کرد و تکیه فیلم روی موقعیت موشکباران باشد که انصافا هم در لوکیشن مدرسه بسیار جذاب از کار درآمده است و هم در سکانسهای وضعیت قرمز که همه به زیرزمین به عنوان پناهگاه پناه میآوردند و دست آخر تنها سکانس قدرتمند فیلم به لحاظ کارگردانی، فیلمبرداری و صدابرداری هم همانجا رقم خورد، با اصابت موشک به ساختمان. دلهره، ترس و آوارگی بسیار خوب به مخاطب منتقل میشد همانقدر که حالات جوزدگیهای آن دوران به واسطه سکانسهای مدرسه منتقل میشد و چون به درستی آن موقعیتها طنز نوشته شده بود، دقیقا به تعریف کمدی نزدیک شد و اثرگذار بود. حتی کاش پیمان معادی فیلم بعدیاش را دقیقا با همین تم بسازد و به همین سوژه بپردازد. ارسال به دوستان
حمید نعمتالله در نشست خبری «شعلهور»:
نمی توانستیم درباره مشکلات سیستان بی تفاوت باشیم
نشست خبری سینمایی «شعلهور» با حضور حمید نعمتالله (کارگردان)، محمدرضا شفیعی (تهیهکننده)، هادی مقدمدوست (نویسنده)، مهدی سعدی (تدوینگر)، روزبه رایگا (فیلمبردار)، دارا حیایی، مژگان صابری و پانتهآ مهدینیا (بازیگر) برگزار شد. نعمتالله در ابتدای این نشست با ابراز بیاطلاعی درباره شنیدهها راجع به اعتراض مردم سیستانوبلوچستان گفت: ظاهرا به خاطر اشاره به مواد مخدر باعث اعتراض برخی شده در حالی که جای جای این فیلم پر از نمایش زیباییهای استان و مردم آن منطقه است. ما با تمام توان سعی در نمایش شکوه منطقه داشتیم، نمیتوانستیم درباره مشکلات آنجا بیتفاوت باشیم. مانند معضلات کمآبی و مواد مخدر. ضمن آنکه کاراکتر اصلی اعتیاد خود را از تهران به این خطه میبرد. ما با حسن نیت این اثر را ساختیم و امیدواریم با نمایش مشکلاتی مانند کمآبی مسؤولان کمی برای حل آن مصرتر شوند. نعمتالله درباره مدت زمان فیلم با بیان اینکه موافق کوتاه کردن آن است، در پاسخ به سوالی راجع به تاکید فیلمسازان به ساخت فیلمهای آپارتمانی، گفت: دلیل اصلی اینکه کارگردانان ترجیح میدهند فیلم آپارتمانی بسازند تنبلی است. وی همچنین با قدردانی از ابراز رضایت خبرنگاران درباره قابهای این فیلم، گفت: اثر ما باید عریضتر در سینما به نمایش درمیآمد ولی متاسفانه این اتفاق امروز نیفتاد. ارسال به دوستان
پیمان معادی در جواب به خشن نشان دادن دهه 60:
در بچگی از تمام معلمهایم کتک خوردم
نشست خبری «بمب؛ یک عاشقانه» با حضور پیمان معادی (کارگردان و بازیگر)، احسان رسولاف (تهیهکننده)، محمود کلاری (فیلمبردار)، ایرج شهرزادی (صدابردار) و همچنین لیلا حاتمی، حبیب رضایی و ارشیا عبداللهی بازیگران این فیلم برگزار شد. به گزارش تسنیم، این کارگردان درباره شعار مرگ بر آمریکا که به صورت پررنگ در فیلم دیده میشود، گفت: علت خاصی نداشت ولی من به یاد دارم در کودکی هر روز سر صف با این شعارها سر کلاس درس میرفتیم. معادی درباره صحبتهایی که درباره خشونت در این فیلم میشود، گفت: اصلا قصد نداشتم تصویر خشنی بسازم ولی همه به یاد داریم آن دوران، دوران خشن و عصبی بود و یادم هست از تمام معلمهایم کتک خوردم. وی راجع به لحن فیلم و ریتم کند آن گفت: من به دنبال یک شاعرانگی در فیلم هستم و این میطلبد روند فیلم آهسته پیش برود. من فیلم را کند نمیبینم، چرا که فکر میکنم برای جاری شدن آن حس، لازم است ریتم اینگونه باشد. رضایی نیز با ابراز خوشحالی به خاطر نقشش گفت: قرار نبود من این نقش را بازی کنم ولی وقتی این شخصیت نوشته شد پیمان از من خواست آن را بازی کنم. البته من مانند خانم حاتمی بدل نداشتم ولی باز هم خیلی در این کار به من خوش گذشت. ارسال به دوستان
اخبار
سخنان معادی کذب محض است ارسال به دوستان
اخبار
معرفی نامزدهای بخش رمان جایزه غنیپور ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|