|
با وجود مصوبه شورای امنیت برای آتشبس در سوریه، گلولهباران مناطق مسکونی دمشق توسط تروریستهای غوطه شرقی ادامه دارد
جعفری: غرب صدای مردم سوریه را نمیشنود
اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از 2 روز گفتوگوی مفصل، شنبه قطعنامهای را تصویب کردند و خواستار برقراری آتشبس 30 روزه در سرتاسر سوریه از جمله غوطه شرقی «بدون فوت وقت» شدند. هدف از تصویب قطعنامه یاد شده انتقال کمکهای بشردوستانه و تخلیه و انتقال مجروحان به بیمارستانهای خارج از محل درگیری است. بر اساس توافق بهعمل آمده میان اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد، مدت زمان اجرای این آتشبس 30 روز خواهد بود و طی آن دسترسی بشردوستانه به برخی مناطق تحت محاصره در سوریه بویژه غوطه شرقی ایجاد خواهد شد. گروههای تروریستی القاعده، جبههالنصره و داعش از شمول این آتشبس مستثنا شدهاند. غوطه شرقی منطقهای راهبردی در نزدیکی دمشق، پایتخت سوریه است که ارتش سوریه قصد دارد آن را از وجود تروریستها پاک کند. تروریستهای تحت حمایت آمریکا در غوطه شرقی، یعنی همان اعضای جبههالنصره که حالا با فشار چند روزه روسیه، از شمول آتشبس معاف شدهاند، با حمله به مواضع ارتش سوریه و پناه گرفتن در غوطه شرقی که در نزدیکی دمشق قرار دارد، امنیت پایتخت سوریه را بهخطر انداختهاند.
ترکیب تروریستهای غوطه شرقی ارسال به دوستان
کارشناسان، ماجرای حملات روانی به دیپلماتهای آمریکایی در کوبا را داستانپردازی میدانند
محرمانه تخیلی هاوانا!
در واپسین ماههای سال 2016 میلادی و در حالی که پس از افزون بر نیمقرن روابط دیپلماتیک ایالات متحده و کوبا در حال بهبود بود، گزارش شیوع سندرومی جدید درباره آسیب روانی- جسمی دیپلماتهای آمریکایی در سفارت تازه گشوده شدهشان در هاوانا، ژانر جدیدی در داستانهای علمی-تخیلی با تم جنگ سرد پدید آورد. وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد 24 تن از کارمندان آمریکایی شاغل در سفارتخانهاش در هاوانا و خانوادههایشان از سردردهای شدید، گیجی، مشکل دیداری و شنیداری، خوابآلودگی و مشکلات ادراکی شکایت کردهاند. این داستان عجیب بلافاصله باعث بروز مجدد تنش دیپلماتیک میان 2 کشور شد تا جایی که با روی کار آمدن ترامپ در کاخ سفید، دولت او تعداد دیپلماتهای در کوبا را که بتازگی افزایش داده بود به 15 تن تقلیل داد. رسانههای آمریکایی اظهارنظرهایی مبهم و نهچندان موثق از دیپلماتهایی منتشر کردند که مدعی ابتلا به یک بیماری ناشناخته بودند: «آنها صداهایی عجیب را در خانه یا اتاقهای هتل محل اقامتشان میشنیدند. صداهایی شبیه بال زدن زنجره که از یک اتاق به اتاق دیگر شدت و ضعفشان تغییر میکرد». اما ظاهرا دیپلماتها و وزارت خارجه آمریکا تنها در این باره افسانهسرایی کرده و سند علمی یا پزشکی موثقی ارائه ندادهاند. نتایج تحقیقاتی که گفته میشود اخیرا توسط تیمی از پزشکان در دانشگاه پنسیلوانیا تحت نظر افبیآی در این باره انجام شده، نهتنها به طور روشن ادعای برخی مقامات واشنگتن را که پشت رسانهها پنهان شدهاند مبنی بر حمله به دیپلماتهای آمریکایی در هاوانا با یک منبع انرژی ناشناخته و خطرناک را بازتاب نمیهد بلکه خود این تحقیقات توسط منابع مستقل تایید نمیشود. مطابق داستانی که رسانههای جریان اصلی آمریکایی به آن پرداختهاند دستکم 21 تن از 24 دیپلمات یادشده قربانی حملات صوتی از جانب یک منبع انرژی تولیدکننده فرکانسهایی ورای فرکانس صوتی قابل تحمل بشر شدهاند که ناهنجاریهایی را در غشای سفید مغزی دیپلماتهای شاغل در هاوانا به وجود آوردهاست اما نتایج تحقیقی که در مجله انجمن پزشکی ایالات متحده منتشر شده شواهدی در بروز ناهنجاری در غشای سفید مغزی این افراد به دست نمیدهد. داگلاس اسمیت، مدیر مرکز آسیبهای مغزی و درمان که این ارزیابی پزشکی را رهبری میکرد، این نتایج را مشابه دیگر افراد عادی از گروههای سنی همسان دیپلماتهای یادشده دانسته و تصدیق میکند که علت این سندروم دیپلماتیک هنوز ناشناخته است. اما آنطور که تحقیقات افبیآی میگوید حتی اگر دیپلماتها در معرض نوعی انرژی قرار گرفته باشند، همگی دچار آسیب دائمی در سیستم مغزی نشدهاند یا اینکه مشخص نیست چنین فناوری فرکانسی مخربی کار دولت کوباست یا خود سازمان اطلاعاتی آمریکا که طبیعتا بیشترین دسترسی را به محیط داخلی دفاتر سفارتخانه و خانههای محل اقامت دیپلماتهایش داشته است. رابرت بارتولومو، کارشناس بیماری روان جسمی (MPI) که در کالجی در اوکلندنیوزیلند تدریس میکند در این باره به روزنامه گاردین گفته است: «من این تحقیق را قبول ندارم و به نظر میرسد تبلیغی از سوی دولت آمریکا باشد. این ادعا شبیه این است که دستاندرکاران چنین تحقیقاتی تلاش میکنند ما را متقاعد کنند حملهای رخ داده است. آسیبهای روانی- جسمی ربطی به تمارض ندارد و تنها علایمی پایدار هستند. نوع دوم و شایع آسیبهای روانی- جسمی، آرام شروع میشود و برای چندین ماه یا حتی چندین سال باقی میماند و اغلب با نشانههای نورولوژیکی همراه است. مظنون اول این بیماری ناشناخته، آسیب روانی- جسمی است». همچنین «میچل والدس سوسا» مدیر مرکز علوم اعصاب کوبا که بخشی از تیم تحقیقاتی دولت هاوانا برای رسیدگی به این پرونده اسرارآمیز محسوب میشود، معتقد است: «ایده افبیآی آسیب گسترده به شبکه نورونهای مغزی را تایید نمیکند. این مساله سیاسی است. به نظرم مردم از این مساله برای دست کشیدن از روابطی استفاده میکنند که در دوران ریاستجمهوری قبلی آمریکا، باراک اوباما در حال شکوفایی بود. اوباما در سالهای آخر ریاستجمهوری خود روابط 2 کشور را بهبود بخشید اما با روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئیسجمهوری جدید آمریکا ورق برگشت». او بر این باور است که تعداد کمی از دیپلماتها مشکلات واقعی پزشکی داشتند که علت آن هم عاملی ناشناخته است که باعث بروز نگرانی بر سر حملاتی شده که آنها به صداهای ناشناخته مرتبطش کردند. همزمان با گسترده شدن این مساله در جامعه دیپلماتیک، سایرین نیز نشانههای مشابهی را تجربه کردند که همان مصداق بیماری روانی- جسمی است. در مقالهای که در کنار تحقیق منتشر شده در مجله انجمن پزشکی آمریکا آمده، همچنین بر احتیاط تاکید شده و خواستار شواهد بیشتر برای ارزیابی دقیق پیش از انتشار نتایج قطعی شده است اما میچل والدس سوسا به این مطلب اشاره دارد. جالب اینکه در تحقیق منتشر شده از سوی پزشکان آمریکایی، اصل خبر به مطلبی در تارنمای وزارت خارجه ایالات متحده ارجاع داده شده که ممکن است یک خبر صرفا تبلیغاتی علیه دولت کوبا باشد. خبری که به سبک دوران قطع روابط واشنگتن و هاوانا در آن از شهروندان یانکی خواسته شده تا به دلیل بروز حملات ناشناخته در سفرشان به کوبا تجدیدنظر کنند اما در سرمقاله منتشر شده در مجله انجمن پزشکی آمریکا چنین هشداری عنوان نشده است. بنابراین به نظر میرسد همانند تبلیغات گسترده دولتی روسهراسانه در آمریکا و تبلیغاتی مشابه درباره تروریست بودن مسلمانان، حالا کوبا هم هدف نوعی دیگر از فضاسازیهای واشنگتن علیه رقبای جهانی و منطقهایاش به سبک جنگ سرد و در قالب داستانهای علمی- تخیلی قرار گرفته باشد. ارسال به دوستان
سیاهترین روزهای جهان عرب
عادیسازی روابط با صهیونیستها سیر صعودی گرفته است
عبدالباری عطوان: مواضع سست و شرمآور کشورهای عربی از تشکیلات خودگردان فلسطین گرفته تا مصر و تونس مسؤول گستاخی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا و اقدام تحریکآمیزش مبنی بر تسریع انتقال سفارت کشورش به قدس اشغالی است. حق با ترامپ بود که گفت عصبانیت عربی و اسلامی در قبال تصمیم او برای انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی فقط چند روز ادامه مییابد و سپس با سرعت کاهش یافته و روند امور به وضعیت طبیعی بازمیگردد. ترامپ اکنون چند ماه پس از این تصمیم ضربه دیگری را وارد کرده که تحریکآمیزتر و گستاخانهتر از قبل است و آن اعلام تسریع عملیکردن این تصمیم و افتتاح سفارت در ماه مه آینده همزمان با هفتادمین سالگرد اشغال فلسطین از سوی اسرائیل است. واکنش فلسطین شامل برگزاری نشست فوقالعاده با حضور محمود عباس بود که در آن از تصمیم خود برای توقف تمام اشکال هماهنگی امنیتی با اسرائیل و تعقیب و پیگیری تمام جنایتکاران جنگی اسرائیل در دادگاه کیفر بینالمللی خبر داد. اما این تصمیمها کاملا نتیجه معکوس داد به این معنی که نیروهای فلسطینی نهتنها هماهنگی امنیتی با اسرائیل را متوقف نکردند بلکه آن را دوچندان کرده و با ارائه اطلاعات به همتایان اسرائیلی که در ترور شهید احمد جرار، فرمانده عملیات هلاکت یک خاخام اسرائیلی در نزدیکی شهرک اسرائیلی در نابلس نقش اساسی داشت، با اسرائیلیها همکاری و در این ترور نقش زیادی ایفا کردند. اما واکنش عربی به این اقدام ترامپ شامل اقدام مصر در امضای قرارداد گازی معروف به قرارداد قرن با رژیم اشغالگر به ارزش 15 میلیارد دلار و به مدت 10 سال بود تا جایی که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اسرائیل از شادی و خرسندی پایکوبی میکند و دلیل آن نه فقط مبلغ بالای قرارداد و مفهوم حاصل از آن یعنی عادیسازی روابط با اسرائیل بلکه این است که مصر ماموریت بازاریابی مازاد گاز سرقتی به کشورهای عربی و اروپایی را برعهده گرفته که این اوج گناه است. در این میان اردن که خاندان هاشمی مسؤولیت حفظ قدس اشغالی و مقدسات مذهبی و اسلامی آن را بر عهده دارند، به افتتاح مجدد سفارت اسرائیل و ازسرگیری فعالیت آن اقدام کرد به این بهانه که اسرائیل از کشته شدن 3 شهروند اردنی عذرخواهی کرده است، حال آنکه بعدا مشخص شد هیچ عذرخواهیای در کار نبوده و قاتلان اسرائیلی همچنان آزاد هستند. با این توضیحات باید گفت روند عادیسازی روابط بین کشورهای عربی و اسرائیل همچنان سیر صعودی دارد، از جمله اینکه پارلمان تونس با جرم دانستن عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر مخالفت کرد یا اینکه اویخای ادرعی، سخنگوی ارتش اسرائیل بیش از یک بار در تلویزیون الجزیره حضور یافته و عربها را تهدید و از دیدگاههای اسرائیل حمایت میکند و عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان سعودی نیز تاکید دارد که ایران و نه اسرائیل، دشمن اول و خطرناک منطقه و سراسر جهان است. البته درباره این مواضع حقارتبار عربها مثالهای زیادی وجود دارد. در این شرایط باید پرسید محمود عباس چه خواهد کرد و چه واکنشی به این ضربه آمریکایی نشان خواهد داد؟ آیا چیزی بیش از محکومیت و صدور بیانیهها در کار است؟ آیا تشکیلات خودگردان برچیده خواهد شد؟ آیا نیروهای امنیتی فلسطینی را منحل کرده و از توقف هماهنگی امنیتی با اسرائیل خبر خواهد داد؟ به نظر نمیرسد چنین امری محقق شود و جرأت چنین اقدامی را داشته باشد. سوال دیگر اینکه آیا آتش انتفاضه مسلحانه دوم را شعلهور خواهد کرد؟ در پاسخ باید گفت این اقدام از مردی که همواره به گفتوگو دل بسته است بعید به نظر میرسد؛ کسیکه نقش نماینده گردشگری را برای تشویق عربها و مسلمانان به عادیسازی روابط و سفر به قدس اشغالی ایفا میکند. هنگامیکه عربها شکوه و عظمت خود و قضیه فلسطین را بازیابند و مقاومت در برابر اشغالگران را شدت بخشیده و هزینه مالی و جانی آن را بالا ببرند و مقاومت خود را از تشکیلات خودگردان فلسطین و تفکرات سازشکارانه و تسلیم شدن رها کنند، ترامپ و متحدان اسرائیلیاش متوجه اشتباه خود خواهند شد و از تمام سیاستهای تحریکآمیز خود پشیمان خواهند شد. اکنون در سیاهترین روزهای عربی و حقارتبارترین دوران آن بهسر میبریم و کسانی که شاهد دوران طلایی مقاومت و مخالفت با شکست 1967 بودند تصور چنین روزهایی را نمیکردند. ارسال به دوستان
چهارگوشه
بازداشت صالح مسلم ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|