|
توئیزر
زیر ارسال به دوستان
پشه منو نخور!
ابراهیم کاظمی مقدم
هفته گذشته نتانیاهو که میزبان نخست وزیر ژاپن و زنش بود به جای بشقاب توی کفش به آنها غذا تعارف کرد. از آنجا که کفش منفورترین ژیز در فرهنگ ژاپنیهاست، رسانه های ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
طفل بیپدر در جوب!
زهرا فرقانی
یک چند اگر که زندگی مختل شد ارسال به دوستان
گفتوگو با عباس گودرزی، کاریکاتوریست
یارانه ام را میبرم در بازار ارز
آدمها جورواجورند. یک عده شنیدنی هستند یعنی حرفهای شنیدنی دارند؛ بعضیهای دیگر هم دیدنی هستند یعنی باید بروی از نزدیک آنها را ببینی. یک عده خاص هم هستند که هم دیدنی و هم شنیدنی هستند. «عباس گودرزی» کاریکاتوریست خوشاخلاق وخندهرو، یکی از آدمهای شنیدنی و دیدنی اطراف ماست. گپ و گفت جمعوجور این هفته را مهمان حرفهای شنیدنی این مدرس کاریکاتور هستیم.
س: آقای گودرزی، چون ما با بیشناسنامهها نمیتوانیم مصاحبه کنیم، لطفاً همین ابتدا تعیین موضع بفرمایید که اصولاً شناسنامه دارید یا نه؟ ارسال به دوستان
هیأت عقلا
جزئیات جلسه اضطراری پاسخ ایران به خروج آمریکا از برجام
پس از خروج دولت آمریکا از برجام جلسه اضطراری مسوولان امر جهت بررسی ارسال به دوستان
آن همه لبخند که وا رفت
به مناسبت به ثمر نشستن درخت سیب و گلابی برجام
آن هستهاییه بیخود و اسباب بلا رفت ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
نیاوردهاند که...
مغزِ با چشم و گوش
افشار جابری
خر مراد را دزدیدند. مریدی آمد و گفت: «من دزدان را دیدم، از همین ده چپی بودند». مراد یا ملتفت نشد یا التفات نکرد. مریدان هوار زدند و گروهی هار شدند که برویم به جبر باز ستانیم و چوب در آستین کوتاهشان کنیم. مراد گفت: «کمتر زرده تخممرغ آبپز بخورید، کلسترول دارد، هی رگ غیرتتان الکی باد میکند». مریدان در پوست خود گنجیدند. چندی گذشت و اینبارگوسفند مراد را دزدیدند. مریدان یقه چاک زدند که: «یامراد، رسم مردانگی نمرده است، تو را به حق بزرگی و به رسم مرادی قسم، مردی کن و رخصت بده حقشان را بگذاریم کف صورتشان». مراد گفت: «اینها جنسشان را میشناسند، گل بگیرید و دقت کنید شما را ندزدند!». مریدان گل گرفتند. چندی بیشتر گذشت و اینبار گاو مراد را دزدیدند. مریدان گفتند: «یا مراد، همچنان ما را به هیچ میانگاری؟» مراد گفت: «به طریق اولی». مریدان گفتند: «دست کم ما را به راز این همه خاموشی و تو سری خوری آگه کن». مراد که به جای حساس داستان رسیده بود، سر از گریبان برآورد و گفت: «وکیلم؟» مریدان گفتند: «مزه نریز حرفت را بزن». مراد گفت: «شما مثل اسب فقط جلوی پایتان را میبینید و من آنورتر را هم، خر و بز و گاوی را که به این آسانی بشود دزدید، همان بهتر که بدزدند، برویم و برشان گردانیم که پسفردا شاخ بشوند و زبان در بیاورند و گله کنند که اوهوی، مرا به این جاه و مقام که خیلی از پی بازپسگیری من روانه میشوند علفی بهتر باید و طویلهای کهتر و آبشخوری هِممممتر، آن را همان به که در آغوش سارقانش دعاگو باشیم، روشن است؟» مریدی گفت: «آری یا مراد، فقط جسارتا گفتی خر و بز و گاو، ولی خر و گوسفند و گاو را دزدیدهاند». مراد در حین پس رفتن سرش به گریبان گفت: «تو وایسا اول صف». فوقع ما وقع. ارسال به دوستان
جهان در قیف ظریف
مهدی کبیری
شسته است تمام چرک ها را با لیف ارسال به دوستان
جانونی!
مصطفی صاحبی
همواره گران کردن آن قانونی است ارسال به دوستان
نه به اسیدپاشی اجباری!
ای در دلت نِشَستم! از تو کجا گریزم؟
فاطمه سادات رضوی علوی
عزیزم سلام ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|