|
درباره فرهنگ دفاع و مبانی آموزش دفاعی
دفاع فرامرزی با برد بالا
دکتر حسینعلی رمضانی*: همه موجودات عالم مادی در سیری از تولد و مرگ به سر میبرند، سیری که در آن بین حیات و ممات در حال دست و پا زدن هستند. این سیر چه انواعی به خود میگیرد؛ خطی و فرآیندی، سینوسی و هفت و هشتی، چرخشی و سیکل، امری است که در جای خود باید بدان پرداخت اما این یک واقعیت است که موجودات زمانمند و مکانمند، یک روزی خواهند رفت. وجود تضاد امری بدیهی بوده و عامل حرکت در عالم امکان است. حرکت، حقیقتی از شدنهای دائمی و مبنای تغییر(Change) در سطوح جمادات (خاک، آب، باد و آتش)، نباتات و حیوانات و عالم انسانی است. همه موجودات در خطری دائمی به سر میبرند؛ خطری که باعث از بین رفتن بخش یا کل ماهیت وجودی آنها خواهد شد، بنابراین وجود تهدید، امری واقعی و غیرقابل انکار در همه سطوح موجودات ممکنالوجود است. در مقابل تهدید، مفهومی به نام امنیت(Security) وجود دارد که محور بحث ما است، که تعریف آن معطوف به «نبود تهدید» است. امنیت موضوعی است که هیچگاه در این عالم که تضاد، حرکت و تغییر دائمی گاه پراکنده و گاه متراکم در آن پدیدار میشود، به طور صددرصد ایجاد نمیشود. این موضوع چه بسا در سطوح پایینی موجودات اعم از جمادات، نباتات و حیوانات به طور حداقلی قابل احیا باشد اما در سطح کنشگران انسانی، به نظر امری بعید میرسد. انسانها دائم در معرض تهدیدات متنوعی از جنس طبیعی و مصنوعی (انسانساخت) هستند و این موضوع، انسان را وادار به حرکت به سمت امنیت میکند. نقطه امنی که در آن هیچ عاملی او را مورد تهدید قرار ندهد و به نظر این امر در جهان متکثر دنیای مادی امکانناپذیر است، مگر در جهان باقی و در جنات نعیم و به توصیه قرآن با تقواپیشگی: «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ* ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِینَ» ارسال به دوستان
تلآویو و حیثیت از دست رفته
رمزگشایی از شوی برجامی نتانیاهو
سعید فرزاد: ماجرای ترک سرزمین فلسطین از سوی انگلیس، یکی از موضوعاتی است که به خودی خود پرده از ماهیت جنایتکارانه صهیونیستها برمیدارد. «مناخم بگین» نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی (مشهور به قصاب دیر یاسین) در نخستین قتلعام گسترده خود در سال 1946 میلادی، هتل «کینگ دیوید» محل استقرار کلنی استعماری انگلیسها در بیتالمقدس را هدف حمله قرار داد. در آن انفجار، 19 یهودی کشته شدند. نکته قابل تامل اینکه مناخم بگین شخصا به مقامات انگلیسی پیام داده بود جان یهودیان برای وی و دیگر مقامات رژیم صهیونیستی اساسا اهمیتی ندارد. پس از آن، استعمار انگلیس که خود به جنایت و حیله مشهور بود متوجه شد در مقابل جانیانی قرار دارد که حتی به خود نیز رحم نمیکنند! در نتیجه آنها تصمیم گرفتند فلسطین را ترک کنند؛ سرزمینی که آن را بتازگی از عثمانی غنیمت گرفته بودند... . ارسال به دوستان
2 بال برای پروازـ 15
فرهاد ملاامینی: در ادامه مباحث توحید و بیان توحید ناب اسلامی و رد سخنان بسیاری از معاندان، شایسته است به مسألهای دیگر در این باب توجه کرد؛ قرآن کریم میفرماید: «و بترسید از روزى که هیچکس چیزى [از عذاب خدا] را از کسى دفع نمیکند و نه بدل و بلاگردانى از وى پذیرفته شود و نه او را میانجیگرى سودمند افتد و نه یارى شوند».(1) عدهای این آیه را دستاویزی قرار دادهاند تا اصل مسأله شفاعت را زیر سوال ببرند، بدین بیان که اگر کسی معتقد به وجود شفیع در روز جزا باشد به خداوند شرک ورزیده است و از جرگه اسلام خارج شده است. این در حالی است علمای شیعه و سنی بر اصل مسأله شفاعت پا فشاری کردهاند که در ذیل نمونههایی از ایشان را میآوریم. شیخ طوسی(ره) میفرماید: «شفاعت نزد ما امامیه از آن پیامبر(ص)، بسیاری از اصحابش، تمام امامان معصوم علیهمالسلام و بسیاری از مومنان صالح میباشد.»(2) و قاضی بیضاوی در تفسیر آیهای که پیشتر ذکر آن رفت میگوید: «برخی این آیه را دلیل نفی شفاعت از گناهکاران کبیره دانستهاند ولی باید دانست این آیه مخصوص کافران است، زیرا آیات و روایات فراوانی دلالت بر تحقق شفاعـت در امت دارد».(3) این مسأله تا جایی پیش میرود که حتی محمد بن عبدالوهاب نیز میگوید: «شفاعت پیامبر(ص) و سایر انبیا و ملائکه و اولیا و کودکان، از جمله اموری است که مطابق روایات وارده، ثابت است».(4) البته باید این را دانست که شفاعت دارای شروطی است همانگونه که در سخنانی که از برخی افراد نقل شد، مشاهده شد که شفاعتکننده باید شرایطی داشته باشد، کسانی دارای مقام شفاعت هستند که اولا دارای مقام و منزلتی در نزد خداوند باشند و در ثانی دارای اذن برای شفاعت باشند، زیرا همانگونه که قرآن کریم میفرماید شفاعت از آن خداوند است: «بگو شفاعت یکسره از آن خداست، فرمانروایى آسمانها و زمین خاص اوست سپس به سوى او بازگردانیده مىشوید».(5) پس کسی که قرار است شفاعت کند باید حتما خدایی باشد و در نزد پروردگار مقامی شایسته داشته باشد: «و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو [به منزله] نافلهاى باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.»(6) و نیز شفاعتکننده باید از سوی پروردگار اجازهای مبنی بر شفاعت داشته باشد: «کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند».(7) پس اینگونه نیست که کسی بتواند سر خود و بدون توجه به عنایت حضرت حق از دیگران شفاعت کند. شفاعتکننده باید ماذون از طرف خداوند باشد، زیرا شفاعت مخصوص خداوند است و دیگران فقط ظهورات این جلوه رحمت الهی هستند و از سوی دیگر شفاعتشونده نیز نباید تمام زمینههای بخشیده شدن خویش را از میان برده باشد یعنی همانگونه که برای دریافت فیوضات الهی در جهان ماده نیاز به استعدادهایی هست، در جهان آخرت نیز باید گیرنده فیض الهی با خود ظرفیتی را به همراه داشته باشد، البته تفاوت ظرف دنیا و آخرت این است که در دنیا میتوان ظرف را ایجاد کرد یا آن را گسترش داد ولی در آخرت چنین امکاناتی نیست و باید با ظرفی که از دنیا با شخص است رحمت الهی را دریافت کند. درخواست شفاعت از اولیای الهی امری است که قرآن کریم به آن تصریح دارد؛ جایی که میفرماید: «گفتند اى پدر براى گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم، گفت بزودى از پروردگارم براى شما آمرزش مىخواهم که او همانا آمرزنده مهربان است».(8) پس اصل درخواست کردن برای دعا شرک نیست، زیرا عملی است که پیامبرزادگان آن را از پدرشان که پیامبر است درخواست میکنند و او نیز این عمل ایشان را تقبیح نمیکند. از همین رو است که میتوان برای این عمل مشروعیت قائل شد، زیرا پیامبری که کار اصلی او مبارزه با شرک است این عمل فرزندان خویش را رد و منع نکرده است و قرآن کریم نیز با نقل این اتفاق و صحه گذاشتن روی عمل حضرت یعقوب(ع) آن را تایید میفرماید. در روایت است که : «از پیامبر درخواست کردم که برای من در روز قیامت شفاعت کند. حضرت فرمود: من انجام خواهم داد. عرض کردم کجا دنبال شما باشم فرمود در کنار صراط».(9) امیرالمومنین(ع) نیز پس از اتمام غسل نبی اکرم(ص) به ایشان عرض میکنند: «پدر و مادرم به فدایت ما را نزد پروردگارت یاد کن».(10) این بود گوشهای از مطالب مربوط به شفاعت. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|