|
دلیل اصلی تعجیل واشنگتن برای خروج از برجام
از رسوایی جنسی ترامپ تا بیتابی نتانیاهو!
محمود حبیبی: سرانجام همانگونه که پیشبینی میشد «دونالد ترامپ» رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا خروج رسمی این کشور را از توافق هستهای با ایران اعلام کرد. در حالی که قبلا اعلام شده بود 12 ماه مه/ 22 اردیبهشتماه، تصمیم نهایی ترامپ درباره برجام اتخاذ خواهد شد، وی ترجیح داد 4 روز زودتر و در تاریخ 18 اردیبهشتماه چنین اقدامی را انجام دهد. براستی دلیل عجله ترامپ برای اعلام این تصمیم چه بود؟ در این باره فرضیات متعددی مطرح میشود. برخی معتقدند یکی از اصلیترین دلایل اعلام پیش از موعد خروج ترامپ از توافق هستهای، مقابله با فشار کشورهای اروپایی (تروئیکای اروپایی) به کاخ سفید بوده است. اگرچه این فرضیه زیاد مطرح شده است اما به نظر میرسد با واقعیات جاری در سیاست خارجی دولت ترامپ چندان همخوانی نداشته باشد! واقعیت امر این است که تروئیکای اروپایی نهتنها در طول هفتههای اخیر، بلکه در طول یکسال اخیر نیز فشاری به دولت آمریکا بابت خروج یا عدم خروج از برجام وارد نکرده است. حتی آنها یک گام نیز فراتر گذاشته و با همه تغییرات پیشنهادی کاخ سفید در برجام موافقت کردهاند. مقامات اروپایی اساسا در معادلهای که مختصات مربوط به آن از یکسال قبل نگاشته و ترسیم شده است، نقش «عامل مزاحم» را برای ترامپ ایفا نکرده بودند که ترامپ بخواهد از ترس «تاثیرگذاری اروپا بر آمریکا» تصمیم نهایی خود در تقابل با برجام را 4 روز زودتر اعلام کند! اگر قرار بود رئیسجمهور ایالات متحده به دلیل عدم مواجهه با فشارهای اروپا چنین اقدامی (خروج از برجام) را پیش از موعد انجام دهد، باید آن را قبل از سفر «امانوئل مکرون» رئیس جمهور فرانسه و «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان انجام میداد. بنابراین در این باره باید به دنبال دلایل دیگری بود. یکی از فرضیات دیگری که میتواند در این باره مدنظر قرار گیرد، تمرکز رسانههای غربی روی ماجرای رسوایی جنسی رئیسجمهور ایالات متحده آمریکاست. رسانههای آمریکایی گزارش دادهاند شکایت رسمی یک بازیگر فیلمهای مستهجن از ترامپ، منجر به عدم تعادل در زندگی شخصی و سیاسی وی شده است. از آنجا که این مساله طی روزهای اخیر به صورتی جدیتر در رسانههای غربی مطرح شده، ترامپ قصد داشته است با اقدام به خروج پیش از موعد از برجام، زمینه را برای «انحراف افکار عمومی» از این موضوع فراهم کند. به عبارت بهتر، ترامپ قصد داشته با اعلام پیش از موعد خروج از برجام، به نوعی افکار عمومی کشورش را در ارتباط با پرونده رسوایی جنسی و اخلاقی خود مهندسی کند. اما به نظر میرسد مهمترین دلیلی که در خصوص اعلام خروج پیش از موعد ترامپ از برجام متصور است، فشارهای وارده بر «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس بوده است. پس از اجرای شوی برجامی ناموفق نتانیاهو در سرزمینهای اشغالی و متهم کردن ایران نسبت به ساخت سلاح هستهای از سوی تلآویو، شرکای بینالمللی آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز از این ادعا استقبال نکرده و در بهترین حالت ممکن، در برابر آن سکوت کردند. شکست بازی تبلیغاتی نتانیاهو در تقابل برجامی با ایران، وی را در وضعیت روانی سختی قرار داده بود. از این رو نخستوزیر رژیم صهیونیستی از ترامپ خواست با اعلام سریعتر خروج از برجام، وی را از این منگنه نجات دهد. تمرکز خبری- تحلیلی ویژهای که طی یک هفته اخیر و در تقابل با مواضع نتانیاهو وجود داشته است، در شکلگیری این روند موثر بوده است. اما در این میان، عامل دیگری نیز وجود دارد که در تحلیل موضوع «اعلام زودهنگام خروج ترامپ از برجام» مغفول مانده است. این عامل، پیروزی حزبالله لبنان و جریان مقاومت در انتخابات سراسری لبنان است. واقعیت امر این است که دونالد ترامپ سرمایهگذاری پنهان و مخفیانه زیادی در راستای تاثیرگذاری بر انتخابات لبنان انجام داد. این انتخابات، برای ترامپ، نتانیاهو و محمد بنسلمان حکم یک آوردگاه سیاسی حیثیتی را داشت. سرمایهگذاری مالی و سیاسی هنگفت مثلث «واشنگتن- ریاض- تلآویو» بر انتخابات لبنان به اندازهای بود که آنها حتی تصور شکست در این میدان رقابت عظیم را نمیکردند. رژیم اشغالگر قدس و ایالات متحده آمریکا پس از شکست در انتخابات سراسری لبنان، تلاش زیادی برای سانسور این پیروزی (و متعاقبا شکست خود در انتخابات) کردند. با این حال، کاخ سفید و رژیم صهیونیستی در این بازی نیز شکست خوردند. اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران مسائل منطقه و جهان، پیروزی حزبالله در انتخابات سراسری لبنان را به مثابه شکستی جبرانناپذیر برای رژیم صهیونیستی و دولت ترامپ دانسته و آن را فصلی جدید در حیات سیاسی منطقه قلمداد کردند. فشارهای روانی شکست جریان غربگرای 14 مارس در انتخابات لبنان و وحشت از آثار پیروزی مقاومت در سرزمین سروها، نتانیاهو و ترامپ را بر آن کرد تا با اعلام خروج رسمی ایالات متحده آمریکا از برجام در موعدی زودتر، تا حدودی افکار عمومی دنیا را به سوی «برجام» و معادلات پیرامونی آن سوق داده و مانع تمرکز آنها بر مسائل منطقه و لبنان شوند. اگرچه ممکن است این تاکتیک روانی در چند روز بتواند فشارهای وارده بر رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا و نخستوزیر رژیم صهیونیستی را کاهش دهد اما پس از مدتی کوتاه دوباره شاهد تمرکز افکار عمومی دنیا و منطقه روی شکست واشنگتن و تلآویو در لبنان خواهیم بود. ترامپ و نتانیاهو هماکنون در صدد «بحرانزدایی» از حوزه سیاست خارجی و داخلی خود با مانور تبلیغاتی و سیاسی بر موضوع خروج از توافق هستهای با ایران هستند. با این حال، این «بحرانزدایی ناشیانه» در آینده نزدیک بار دیگر منجر به «زایش بحرانهای جدید» در مقابل رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا و نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس خواهد شد. بدون شک در آینده، نتانیاهو و ترامپ از سوی بسیاری از رسانههای بینالمللی، درباره تلاش برای انحراف افکار عمومی متهم خواهند شد؛ اتهامی که موقعیت این دو سیاستمدار شکستخورده را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد. ارسال به دوستان
توصیه اقتصاددانان معروف جهانی برای ایران کارساز است؟
سیدمهدی بنیطبا: یک روزنامه اقتصادی چندی پیش در یادداشتی با عنوان «13 توصیه اقتصاددان معروف به ایران»، ترجمه مقالهای از «استیو هانک» در نشریه فوربس را منتشر کرد که موضوع آن بررسی مشکلات اقتصاد ایران و ارائه راهکارهایی برای پیشرفت و توسعه اقتصادی ایران است. در ارتباط با این یادداشت باید گفت موارد مطروحه، نه چندان جدید و بدیع است و نه لزوما صحیح! حتی برخی از گزارههای مطرح شده مثل «تخصیص همه اعتبارات بانکی به بخش خاص بر اساس قوانین برنامه» حاکی از اطلاع ناکافی نویسنده از اقتصاد ایران است. ارسال به دوستان
چرا «استکبار» و نه امپریالیسم؟
جعفر حسنخانی: «استکبار» و «استکبارستیزی» از جمله کلیدواژههایی است که در ادبیات امام خمینی رحمهاللهعلیه پرتکرار است. اگر بخواهیم بر اساس رویکرد تحلیل گفتمانی بدان توجه کنیم، باید گفت این کلیدواژهها از جمله دالهای مرکزی گفتمان امام عظیمالشأن محسوب میشود. همین نکته در مورد رهبر فرزانه انقلاب نیز صدق میکند. ایشان نیز در گفتارشان از «استکبار» و «استکبارستیزی» بهصورت متناوب استفاده میکنند. برای آنکه بخواهیم دکترین «استکبارستیزی» را در نظام اندیشگی امام خمینی رحمهاللهعلیه و رهبر انقلاب مکانیابی کنیم، لازم است به زمینه و زمانه شکلگیری آن توجه کنیم. امام خمینی رحمهاللهعلیه در زمانهای نهضت انقلاب اسلامی را آغاز کردند که آمریکا بهعنوان مهمترین قدرت جهانی (که ایران تحت نفوذ آن بود) بزرگترین مانع تحقق این خواسته و پیشرفت جامعه ایران محسوب میشد. به همین جهت، محور اصلی مبارزاتی و کنشگری سیاسی امام خمینی رحمهاللهعلیه در طول دوران نهضت، مبارزه با آمریکا بهعنوان دشمن اصلی و دستنشانده آن در کشور (شاه) و منطقه (رژیم صهیونیستی) بود. همین رویکرد در دوران حضرت آیتالله خامنهای نیز ادامه پیدا کرده است و فقط بهجای دولت دستنشانده، با پدیدهای پیچیدهتر تحتعنوان «اندیشه وابستگی» مقابله میکند. نقد اندیشه وابستگی در مقابل نظریه استقلال- که یکی از علل موجده انقلاب اسلامی است- از سوی رهبر انقلاب، بدان جهت است که اگرچه «دولت دستنشانده» در ایران با پیروزی انقلاب اسلامی پایان یافت اما «تفکر وابستگی» متأسفانه همچنان در جامعه ایران وجود دارد و حتی برای آن تئوریپردازی میشود. تفسیر رهبران انقلاب از آمریکا، ذیل نظریه «استکبار» صورتبندی میشود. آنان محور مبارزه خود را استکبار قرار دادهاند و آمریکا را بهعنوان نمود اصلی آن طرد کردهاند. ارسال به دوستان
اروپا ایران را به آمریکا ترجیح نمیدهد
عطیه مسجدی: تصمیمگیری از ارکان اصلی مدیریت است و نتیجه تصمیمگیری است که سعادت یا فلاکت مجموعه یا مملکتی را موجب میشود اما تصمیمگیری نیز ارکانی دارد. طبیعتاً تصمیمگیری بر اساس شواهد موجود و قرائن گذشته اشتباهات را به حداقل خواهد رساند، چرا که مبنای دیگری برای پیشبینی آینده وجود ندارد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|