|
شکست نگرانکننده تیمملی ایران مقابل ترکیه
وقتی همه ترسیدند
تیمملی مقابل ترکیه همهمان را نگران کرد؛ تیم کیروش نه برنامه مشخصی برای دفاع داشت و نه در حملات زهردار بود. در همه چند سال گذشته دلمان به کار تدافعی فوقالعادهای که آرژانتین و کرهجنوبی و شیلی را مهار کرد، خوش بود اما چند روز مانده به جامجهانی انگار همان نقطه قوت را هم از دست دادهایم. مقابل ترکیه جای خالی سیدجلال حسینی به چشم آمد، بازیکنی که در مرکز دفاع حداقل خیالمان جمع بود که اگر به خاطر سن و سالش انرژیک نیست، اشتباه نمیکند؛ وریا غفوری هم همینطور، وقتی رامین رضاییان با کمترین درصد پاسهای درست و نفوذهای ناموفق پرتعداد ناامیدمان میکند چارهای نیست جز حسرت خوردن برای نبود وریا. راستی کیروش که گفته بود غفوری را برای تغییر پست بازی در استقلال خط زده، چرا کریم انصاریفرد همیشه مهاجم را تا یک هافبک تدافعی عقب آورده؟ اصلا آیا واقعا این ایده جلوی اسپانیا و پرتغال جواب میدهد؟ واقعا قرار است جای خالی سعید عزتاللهی جلوی مراکش با هجومیترین بازیکنان ممکن(شجاعی، انصاریفرد و حاجصفی) پر شود؟ واقعا روزبه چشمی همیشه عصبانی با احتمال خطای بالا در محوطه و اشتباه پرتعداد میخواهد زوج پورعلیگنجی باشد؟ وای که چقدر ترسناک است بازی کردن در روسیه. همه ما خیلی دوست داریم در این برهه از تیمملی حمایت کنیم اما نمیشود چشم روی حقایق بست. تکلیف کیروش که روشن است، مفتضحترین نتایج را به گردن برانکو و شفر میاندازد و میرود، این وسط ما نگرانیم مبادا بعد از 2 سال بهترینتیم آسیا بودن بدترین تیم جامجهانی شویم. ارسال به دوستان
پای درس روابط بینالملل رهبری
صادق فرامرزی: 1- عالم سیاست را میتوان سیارهای انبوه از پرسشهای متعدد با جوابهای متعددتر دانست، پرسشهایی که براحتی خلق میشوند اما به دشواری جوابی پیدا میکنند و جوابهای آنها خود زمینهساز خلق پرسشهای بعدی میشود تا این سلسله به شکلی تخصصی پیش برود و فضا را برای عمیق شدن سادهترین مفاهیم فراهم کند. با این حال شکی نیست که نخستین پرسشهای سیاسیای که بشریت با آنها مواجه شده، پرسشهایی از قبیل حکومت خوب چه حکومتی است؟ حاکم خوب چه حاکمی است؟ بهترین راه حکمرانی چیست؟ و... بوده است، پرسشهای سادهای که هنوز به سختی میتوان پاسخی واحد برای هر کدام از آنها یافت. الغرض! میتوان در جواب چنین پرسشهای به ظاهر ساده اما در واقع پیچیده به پاسخهایی رجوع کرد که بیشتر مورد اجماع واقع شده است و مقبولیت نسبی این پاسخ زمینهساز آن میشود تا بتوان با چالشی کمتر رو به تطبیق مصداقی آورد. بر این مبنا و در پاسخ به این سوال که حاکم و حکومت خوب چگونه به حکمرانی میپردازد، میتوانیم اینگونه پاسخ بگوییم که بهترین شکل حکمرانی آن است که فرصتها و ظرفیتهای بالقوه خود را بالفعل و تهدیدهایش را نیز به فرصت تبدیل کند و متقابلا بدترین شکل حکمرانی نیز آن است که نهتنها فرصتها و ظرفیتهای بالقوه را بالفعل نمیکند، بلکه فرصتها را نیز تبدیل به تهدیدی علیه منافع جمعی مردمان میکند؛ فیالمثل الگوی حکمرانی پس از انقلاب شاهد هر دوی این امور بوده است، به گونهای که میتوان جنگ تحمیلی 8 ساله را بزرگترین تهدید برای یک جامعه پساانقلابی تصور کرد که با مدیریتی صحیح تبدیل به بزرگترین فرصت یک نظام تازهتاسیس شد تا علاوه بر رفع تهدید امنیتی، خود را از لحاظ نظامی تقویت کند، نظام معنایی و گفتمانی قوامبخش خود را بسط داده و عینی کند و الگویی از همراهی اجتماعی را نیز خلق کند. در مقابل میتوان نوع مواجهه و سیاستگذاری کشور نسبت به افزایش جمعیت و طبیعتا نیروی کار جوان در همان دهه 60 را نیز مصداقی از تبدیل فرصتها به تهدید دانست، زیرا در حالی که غالب کشورها اوج شکوفایی اقتصادی خود را در دههای تجربه میکنند که با چنین پنجره جمعیتیای مواجه میشوند اما این نیروی کار نهتنها زمینهساز رشد و پیشرفت ملی قرار نگرفت، بلکه خود با تبدیل شدن به لشکر انبوهی از بیکاران تا حد زیادی در قالب یک تهدید جلوهگر شد. پس عجالتا با مجموعه این تعاریف میتوان بهترین حالت حکمرانی را تبدیل تهدیدها به فرصت و بدترین حالت آن را تبدیل فرصتها به تهدید دانست. ارسال به دوستان
اخبار
پیام جالب بالوتلی بعد از گلزنی برابر عربستان ارسال به دوستان
چرخ و فلک کونته و ساری
از آرتزو تا چلسی
آدام بیت: وقتی ژوئن 2007 آرتزو از سری B سقوط کرد هیچکس فکرش را نمیکرد 2 مربیای که هدایت این تیم را در آن فصل به عهده داشتند و هر دو هم اخراج شدند در آینده به عنوان مطرحترین نامهای فوتبال ایتالیا از آنها یاد شود. این فکری بود که قطعا به ذهن پیرو مانچینی، رئیس باشگاه آرتزو خطور نمیکرد اما حالا نام مانچینی را به عنوان مردی به یاد میآوریم که در یک فصل اول آنتونیو کونته و بعد مائوریتزیو ساری را اخراج کرد و بعد البته دوباره کونته را به خدمت گرفت! کونته که نخستین فصل مربیگریاش را تجربه میکرد در 9 بازی روی نیمکت آرتزو موفق به کسب حتی یک پیروزی هم نشد و خیلی زود جای خودش را به ساری داد. ساری هم که قبل از آرتزو فقط در یک تیم دیگر تجربه مربیگری داشت از 18 بازی تنها 19 امتیاز گرفت تا راهی مشابه کونته را پیش بگیرد و باعث شود باشگاه دوباره دست به دامن مربی ابتدای فصلش شود. با اینکه کونته در بازگشت به آرتزو 7 تا از 9 بازی باقیماندهاش را برد اما با نتیجهای عجیب در هفته آخر در بازیای که سرنوشتش دست خودشان نبود در نهایت موفق به نجات تیمش نشد. بدین ترتیب آرتزو سقوط کرد و از آن سال به بعد موفق به بازگشت به سری B نشد. سرنوشت کونته و ساری اما اندکی روشنتر از تیم سابقشان بود. کونته در یک دهه اخیر 5 قهرمانی لیگ ( یک سری B، 3 تا سری A و یک لیگ برتر) را تجربه کرده و رهبری ایتالیا در یورو 2016 را به عهده داشته و ساری با تیمی که از ناپولی ساخت بدل به یکی از جذابترین مربیان فوتبال اروپا شد. در این میان والتر برسان، دروازهبان سابق آرتزو که تجربه بازی زیر نظر هر دو مربی را دارد به نکات جالبی درباره آنها اشاره میکند: «اولین کاری که کونته در تیم کرد جا انداختن سبک بازی بر اساس تیم خودمان بود، نه بر اساس حریف. مهمترین نکته این بود که نباید توپ را از دست میدادیم. ما خیلی زود فهمیدیم او به رهبری بزرگ بدل خواهد شد اما نتایج ضعیف در ماههای اول باعث اخراجش شد». بعد از اخراج کونته، ساری که 10 سال از او بزرگتر بود و سابقه یک فصل مربیگری در پسکارا را داشت هدایت تیم را به عهده گرفت. ساری مثل کونته فوتبالیستی معروف نبود و پیش از ورود به دنیای مربیگری حرفهای یک بانکدار بود اما دانشی که از فوتبال داشت از همان ابتدا به چشم میآمد و البته خرافاتی که به آن اعتقاد داشت. او روی چمن نمک میپاشید و حتی یک بار در تساوی تیمش در زمین باری از همسرش، مارینا خواست تا تمام وقت بازی را در اتوبوس تیم سپری کند. مانچینی این رفتار ساری را به دیوانگی تشبیه کرده بود اما برسان تعریف دیگری از آن دارد: «ساری مثل یک گروهبان بود. ما فقط اجازه داشتیم کفش سیاه بپوشیم و حق نداشتیم از کش مو استفاده کنیم. با تمام این حرفها ساری مربی بزرگی بود». دوران آرتزو با ساری با چند نتیجه درخشان همراه بود، از جمله تساوی در خانه یوونتوس و ناپولی که هر دو در آن زمان در سری B بودند و شکست نزدیک 1-2 مقابل میلان در کوپا ایتالیا. «ساری بسیار سختکوش بود و همیشه خودش و تیمش را برای هر شرایطی آماده میکرد. او همه چیز درباره ما و بازیکنان حریف را میدانست. ساری بیشتر شبیه یک دایرهالمعارف بود تا یک انسان. او قبل از هر بازی میدانست بازیکنان حریف روز قبلش چه غذایی خوردهاند. ساری ما را به صورت انفرادی و تیمی کاملا آماده میکرد». در نهایت اما شکست مقابل تریستانا در نیمههای مارس بود که دوران ساری در آرتزو را به پایان رساند، خبری که او در حالی که در پمپ بنزین بود از طریق تلویزیون شنید (داستان آشنایی نیست؟) و توضیح مانچینی برای این تصمیم ارتباط نزدیک بازیکنان با کونته، حتی بعد از رفتنش بود. بازگشت کونته به تیم با 22 امتیاز از 9 بازی آخر همراه بود، روندی که قهرمانان دارند. «وقتی کونته بازگشت انگار یک مربی دیگر شده بود و انگار 5 سال، نه 3 ماه، به تجربهاش اضافه شده بود. او تیم را با سیستم 4-2-4 میچید و استحکام فوقالعادهای به ما داده بود. امتیازاتی که به خاطر بخشی از کالچوپولی از ما کم کرده بودند (6) در نهایت باعث سقوط ما شد». دلیل دیگر سقوط آرتزو البته پیروزی باورنکردنی اسپتزیا در روز آخر در زمین یوونتوس بود، یوونتوسی که کل فصل در خانه بدون شکست بود. بعد از این بازی کونته گفت: «من احترام خیلی زیادی برای هواداران یوونتوس قائلم ولی برای این تیم نه. انگار تو فوتبال فقط حرف میزنند. مگر ما از شر همه آدم بدها در فوتبال رها نشده بودیم و قرار نبود فوتبالی سالم داشته باشیم؟ هورا به این فوتبال تمیز واقعا!» ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|