درست میگویید آقای عراقچی!
حسین پورمهدی: معاون سیاسی وزیر امور خارجه کشورمان اخیرا در گفتوگو با رادیو تهران به نکات قابل تاملی درباره «برجام» اشاره کرده است. آقای دکتر «سیدعباس عراقچی» در این باره گفته: «برجام از همان ابتدا یک موضوع بزرگ ملی بوده است ولی متاسفانه در روند خود از یک موضوع ملی به یک موضوع فروملی و بحثهای داخلی و جناحی تبدیل شد... دیدگاه مشترکی که تا الان به آن رسیدهایم این است که همه طرفهای عضو برجام بعد از خروج آمریکا این اراده را دارند که برجام را حفظ کنند و ما این اراده را در کشورهای اروپایی، چین و روسیه میبینیم، این اراده در ایران نیز هست، البته به شرطی که خواستههایی که از برجام داریم تامین شود».
اظهارات آقای عراقچی درباره تبدیل برجام از یک موضوع «ملی» به «فروملی» کاملا با واقعیات جاری در قبال «رویکرد دستگاه دیپلماسی نسبت به منتقدان» و «نوع رفتار دولتمردان» همخوانی دارد. به عبارت بهتر، «روایت» بیان شده صحیح و در عین حال، نیت «راوی» آن محل سوال است!
1- عصاره کلام منتقدان برجام - از سال 92 تاکنون - کاملا مشخص بوده است. نوع انتقادات مطرح شده از سوی آنها نیز معطوف به «راهبرد مذاکره»، «تاکتیک مذاکره» و «محتوای توافق هستهای» بوده است، بنابراین مباحث محتوایی مطرح شده از سوی منتقدان برجام نهتنها مصداق تبدیل یک موضوع «ملی» به «فروملی» نبوده، بلکه مصداق عینی «تقویت یک دغدغه ملی» در حوزه سیاست خارجی کشورمان بوده است. با این حال سوال اصلی اینجاست: چه کسانی برجام را از یک موضوع بزرگ ملی به موضوعی «فروملی» تبدیل کردند؟ فراتر از توهینهای مستقیم شخص آقای رئیسجمهور به منتقدان از جمله بیسواد و بیشناسنامه خواندن آنها و حوالهشان به جهنم! رویکرد دستگاه سیاست خارجی کشورمان نیز مقوم و مکمل روند سلبی اتخاذ شده از سوی دولت محترم بود! در ادبیات مسؤولان محترم دستگاه دیپلماسی، «دلواپسان» به مثابه «ناقضان منافع ملی» و در مقابل، «مدافعان مطلق برجام» - دلآرامان! - به عنوان «قهرمانان دیپلماسی» مورد شناسایی و تفسیر قرار گرفتند.
این عبارات و گزارهها، به اندازهای از سوی رسانههای وابسته به جریان دولت و اصلاحات مورد تاکید و ترویج قرار گرفت که در میان بخشی از جامعه تبدیل به یک «باور» شد. به عبارت دقیقتر، برجام زمانی به یک موضوع «فروملی» تبدیل شد که «منتقدان توافق هستهای» با سختترین تعابیر گفتاری و سلبیترین نوع رفتار ممکن از سوی مقامات دولت یازدهم مورد عتاب و خطاب قرار گرفتند.
2- هماکنون در سال 97 بر همگان اثبات شده نه قول «جان کری» وزیر اسبق امور خارجه ایالات متحده «تضمین» بوده و نه تروئیکای اروپایی اراده «مهار برجامی آمریکا» را داشته و دارد. همچنین اثبات شده عادیسازی روابط بانکی و اعتباری ایران و نظام بینالملل ـ به عنوان دومین هدف اصلی برجام بعد از رفع تحریمها [که آن هم عملی نشد] ـ حتی در دوران اعلام پایبندی ظاهری دولت آمریکا به برجام نیز تحقق نیافته است. با این حال، منتقدان دلسوز توافق هستهای با سکوتی که منبعث از «درد» و «دغدغه» است، مشغول «رصد هوشمندانه رفتار مجدد دولت در قبال برجام» هستند. اکثریت قریب به اتفاق منتقدان، نگاه «صفر و صدی» به توافق هستهای ندارند و قضاوت خود در قبال برجام، ماهیت، محتوا و نحوه اجرایی شدن آن را بر اساس واقعیات جاری در فضای پیرامونی و بینالمللی بیان کرده و میکنند. با این حال، رویکرد «سیاسی» دولت نسبت به یک «موضوع ملی» و «حقوقی» سبب شده بسیاری از انتقادات راهبردی و پیشبرنده، در فضای ذهنی و انتزاعی «منتقدان» باقی بماند و متعاقباً جایی برای بهرهبرداری از این تفکرات، هشدارها و پیشنهادها در حوزه سیاست خارجی کشورمان وجود نداشته باشد.
3- اگر هدف دکتر عراقچی از بیان موضوع تبدیل برجام از یک موضوع «ملی» به «فروملی»، اعتراف دولت و دستگاه دیپلماسی نسبت به برخورد و مواجهه سلبی و غیرقابل توجیه خود با منتقدان توافق هستهای است، باید از این اظهارات استقبال کرد؛ چنین رویکردی میتواند ضمن جبران بخشی از خسارات گذشته، زمینه را برای شکلگیری یک «تعامل پویا» در حوزه سیاست خارجی کشورمان مهیا کند؛ تعاملی سازنده که حلقه مفقوده سیاست خارجی ما طی سالهای اخیر بوده است. با این حال اگر خدای ناکرده هدف معاون سیاسی وزارت امور خارجه کشورمان از این سخنان، تخطئه صدباره منتقدان دلسوز توافق هستهای است، نمیتوان از کنار آن گذشت! چنین اقدامی مصداق بارز «سوءاستفاده از سکوت دردمندانه منتقدان برجام» محسوب میشود. در هر حال بهتر است جناب آقای عراقچی سخنان خود را به صورت شفاف و عینی تشریح کند تا مخاطبان متوجه منظور دقیق ایشان درباره چگونگی تبدیل برجام از یک مسأله «ملی» به «فروملی» بشوند.
نکته دیگر اینکه تبدیل شدن برجام به یک مسأله ملی، در گرو بازی هوشمندانه دستگاه سیاست خارجی و استقبال از 3 اصل «حمایت حکیمانه»، «نقد منصفانه» و «رصد هوشمندانه» از سوی منتقدان است. متاسفانه اصلیترین دغدغه دستگاه دیپلماسی ما طی سالهای اخیر، جلوگیری از تحقق 2 مؤلفه «رصد هوشمندانه» و «نقد منصفانه» در نگاه منتقدان و از سوی دیگر، تبدیل «حمایت حکیمانه» به «حمایت بیقید و شرط» بوده است. بهتر است وزارت امور خارجه کشورمان صراحتا پاسخ دهد از سال 92 تاکنون، چه اقداماتی در راستای توجه و بهرهبرداری از «رصد هوشمندانه» و «نقد منصفانه» منتقدان انجام داده است؟ بدیهی است در چنین منظومه دفرمه و آشفتهای، جایی برای تحقق «منافع ملی» باقی نمیماند؛ چه رسد به آنکه بخواهیم مانع تبدیل موضوعات ملی به فروملی شویم! موضوعی که قاعدتا جناب آقای عراقچی به عنوان دیپلماتی باسابقه نسبت به آن واقفند.