|
سخنگوی قوهقضائیه در پاسخ به سؤالی درباره عدم اجرای دستور آیتالله آملیلاریجانی برای اعلام جرم علیه رسانههای فتنهگر در روابط ملتهای ایران و عراق:
از دادستان تهران گلایه دارم
معاون اول قوهقضائیه هم از اهمال دادستان تهران در اجرای دستور آیتالله آملیلاریجانی برای برخورد با رسانههای فتنهگری که اخیرا برای تخریب روابط ایران و عراق اقدام کرده بودند، ابراز گلایه کرد.. حجتالاسلام والمسلمین محسنیاژهای دیروز گفت رفتار رسانههایی که با دروغ و شایعه تلاش کرده بودند روابط ایران و عراق را تخریب کنند، مصداق فتنه است و از دادستان تهران بهخاطر اینکه با سرعت و قدرت دستور رئیس قوهقضائیه برای اعلام جرم علیه این رسانهها را اجرا نکرده، گلایهمندم. به گزارش «وطنامروز»، دوشنبه 19 شهریورماه آیتالله آملیلاریجانی، رئیس قوهقضائیه در جلسه مسؤولان عالی قضایی از رسانههایی که برای تخریب روابط ایران و عراق اقدام میکنند و شایعاتی علیه زوار عراقی منتشر میکنند انتقاد کرد و گفت چند هفته قبل به دادستان تهران گفته است علیه این رسانهها اعلام جرم کند. آیتالله آملیلاریجانی در اینباره اظهار داشت: «ما باید در مقابل دشمنی که به آبروی زوار امام رضا(ع) هم رحم نمیکند، به هوش باشیم. همین چند هفته پیش که چنین مسائلی مطرح شد، بنده به دادستان محترم تهران گفتم این شروع یک فتنه است و باید با رسانههایی که این موضوع را برجسته میکنند و از این طریق به ایجاد تقابل میان مردم ایران و عراق میپردازند، برخورد شود. البته ممکن است چند نفری هم در گوشهای تخلف کرده باشند که باید در جای خود رسیدگی شود اما برجسته کردن موضوع و تعمیم آن به زوار عراقی حضرت امام رضا(ع) توسط برخی رسانهها مستلزم اعلام جرم دادستانی است. انسان متاسف میشود گویی اینان متوجه نمیشوند خط فتنه دشمن چیست». درحالی که آیتالله آملیلاریجانی در این اظهارات تصریح کرد دستور اعلام جرم علیه این رسانهها را چند هفته قبل به دادستان تهران داده است اما تا آن زمان خبری درباره برخورد دادستان و اعلام جرم علیه این رسانهها منتشر نشده بود. از 19 شهریور تا دیروز یکشنبه اول مهرماه نیز خبری مبنی بر اجرای دستور رئیس قوه توسط دادستان منتشر نشد. این در حالی است که طی هفتههای اخیر بویژه پس از اظهارات آیتالله آملیلاریجانی، انتقادات زیادی از عدم برخورد دستگاه قضایی با رسانههای فتنهگر مطرح شده بود. افزایش این انتقادات به گونهای بود که اعضای مجلس خبرگان رهبری و نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز به صف منتقدان پیوستند و از عدم اجرای دستور رئیس قوهقضائیه انتقاد کردند. دیروز اما معاون اول قوهقضائیه و سخنگوی این قوه تصریح کرد او نیز به خاطر این اهمال، از دادستان تهران گلایه دارد. حجتالاسلام والمسلمین غلامحسین محسنیاژهای، سخنگوی قوهقضائیه دیروز در یکصدوسیویکمین نشست خبری با اهالی رسانه در پاسخ به سوال خبرنگار شبکه اطلاعرسانی راه دانا که درباره همین موضوع از او سوال کرده بود، اظهار داشت: سایتها و روزنامههایی که در انتشار این اخبار نقش داشتهاند اعم از روزنامه شرق و سایت تابناک همه تحت تعقیب قرار گرفتهاند. هرچند این روزنامهها اعلام کردهاند خبر خود را از رسانه دیگری گرفتهاند. وی در ادامه خاطرنشان کرد: همه رسانههای منتشرکننده شایعات احضار شده یا در چند روز آینده احضار میشوند. اصل کار زشت و ناپسند بوده و در شرایطی که همه میدانیم سرویسهای جاسوسی در حال اختلافافکنی هستند و تلاشهایی برای برهم زدن رابطه میان 2 کشور انجام میشود، انتشار چنین اخباری قطعاً عواقبی دارد. اژهای افزود: افراد و رسانههایی که در داخل به این اختلافات دامن میزنند و بلندگوی سرویسهای جاسوسی میشوند اگر دلیل و توجیهی نداشته باشند قطعا کارشان سخت میشود، هرچند از یک روزنامه توجیهی برای انتشار اخبار کذب پذیرفته نیست. سخنگوی قوهقضائیه همچنین خاطرنشان کرد: بنده از دادستان تهران گلایهمند هستم، چرا که این موارد که منجر به فتنه میشود باید هم با قوت و هم با سرعت برخورد شود، هرچند اقدام اولیه خوب بوده اما باید با سرعت بیشتری به این پرونده رسیدگی شود. ارسال به دوستان
روسیه نقش رژیم صهیونیستی در سرنگونی هواپیمای ایلیوشین20 را مخاصمهآمیز خواند
تهدید هوایی پوتین علیه نتانیاهو
گروه بینالمللی: گزارش رسمی دیروز وزارت دفاع روسیه با تاکید بر مقصر بودن رژیم صهیونیستی درباره سقوط هواپیمای ایلیوشین 20 ارتش این کشور بر فراز بندر لاذقیه سوریه، فصل تاریخی جدید در رویکرد مسکو به تلآویو میگشاید و اسرائیل را به عنوان یک رژیم بالقوه متخاصم برای روسیه معرفی میکند. ارسال به دوستان
آقای ظریف، آن برکه را فراموش کن!
حسن رضایی: قدر مسلم، در نظر سیستم حکومتی آمریکا، تفاوت بین سیدابراهیم رئیسی و حسن روحانی، همان تفاوت انگور و استافیل است. اینها تا مادامی که ذرهای به شرف و استقلال این ملت باور داشته باشند و مهمتر اینکه «مرگ بر اسرائیل» از دهانشان نیفتاده باشد، در نظر آمریکاییها یک عنصر نامطلوب تلقی میشوند. گیرم با زرنگی ارث برده از انگلیسیها، یکی را تندرو و دیگری را هم میانهرو نامیده باشند! در یک نگاه کلیتر، تفاوت حسن روحانی با امیر قطر، شاه عربستان، شاه اردن، شاه بحرین، رئیسجمهور مصر و... نیز برای آمریکاییها، بیش از تفاوت انگور و عنب نیست. آمریکاییها اساسا مردم این منطقه را چیزی بین مرغ بریان و بوقلمون آبپز میبینند که تنها باید به بهترین وجه آنها را استعمار کرد و دوشید. گیرم قبلیها صراحتا به این دوشیدن اشاره نکردهاند، ولی ترامپ مکرر به آن اشاره کند! ارسال به دوستان
سفرای هلند و دانمارک و کاردار موقت انگلیس در تهران به وزارت امور خارجه فراخوانده شدند
نوشدارو بعد از مرگ طاها
گروه سیاسی: حمله تروریستی 2 روز پیش به رژه نیروهای مسلح در اهواز که به شهادت و مجروح شدن دهها تن از نظامیان و مردم عادی منجر شد، هرچند از وجوه مختلف قابل بررسی و تامل است اما به نظر میرسد نقش انفعال و خمودگی دستگاه سیاست خارجی کشورمان در این حادثه مغفول واقع شده است. ماجرا از این قرار است که برخی کشورهای اروپایی و بویژه هلند در سالهای گذشته عملا به پایگاه و مأمن تروریستها و سران گروهکهای معاند و تجزیهطلب تبدیل شده و با وجود افشای هویت سران این گروهکها، باز هم وزارت خارجه نسبت به این رویکرد غیرقانونی هلند مبنی بر اعطای تابعیت به تروریستها ورود جدی نداشته است. بهعنوان مثال زمانی که احمد مولا ابوناهض مشهور به «احمد نیسی» که از او به عنوان مؤسس جنبش موسوم به آزادیبخش الاحواز یاد میشود، آبانماه 96 در لاهه هلند کشته و هویت او فاش شد، وزارت امور خارجه میتوانست با ورود قاطع به این موضوع و اعتراض به دولت هلند، اخراج سایر تروریستهای وابسته به این گروهک را از آن کشور مطالبه کند. چهبسا با پیگیری دستگاه سیاست خارجی و تحت تعقیب قرار دادن تروریستها، حاشیه امن این افراد از بین رفته و امکان فعالیت و برنامهریزی برای انجام حملات تروریستی نظیر آنچه 2 روز پیش در اهواز رخ داد نیز از این گروهک سلب میشد. با این حال انفعال وزارت امورخارجه که ظاهرا تمام مناسبات و تعاملات خود با اروپاییها را به برجام اروپایی گره زده موجب شد حاشیه امن تروریستها در هلند و همچنین کشورهایی نظیر فرانسه همچنان تداوم یابد و همین امر بستر فعالیتهای تروریستی و تجزیهطلبانه علیه جمهوری اسلامی را فراهم کند. نکته جالب توجه در اینباره این است که «احمد مولا» روز چهارشنبه، ۱۷ آبانماه 96، مقابل محل زندگیاش در شهر لاهه به قتل رسیده و تلویزیون رسمی هلند همان زمان هویت واقعی و سمت وی در گروهک تروریستی الاحوازیه را اعلام کرده بود که همین امر میتوانست دستاویز اقدامات حقوقی مسؤولان سیاست خارجی قرار گیرد.
هلند؛ پایگاه ضدانقلاب ارسال به دوستان
گزارشی درباره تاریخچه گروهک تروریستی الاحوازیه
از صدام تا سعودی
پویان شریعت: در سالگرد آغاز جنگ تحمیلی، رژه نیروهای مسلح در اهواز هدف حمله تروریستی گروهک تروریستی موسوم به «الاحوازیه» قرار گرفت. در این حمله تروریستی تعدادی از هموطنانمان به شهادت رسیدند و تعدادی نیز مجروح شدند اما نخستین سوالی که در ذهن نگران مخاطبان خبر ایجاد شد، این بود که تروریستها چه کسانی بودند و به چه قصدی و از چه طریقی دست به این اقدام غیرانسانی و جنایتکارانه زدند. ارسال به دوستان
درباره قصه «آن 23 نفر» که قرار است نسخه سینمایی آن نیز ساخته شود
سینمای آن 23 نفر
گروه فرهنگ و هنر: عمده فیلمنامههایی که تبدیل به برترین آثار سینمایی جهان میشوند، همواره الهام گرفته از ادبیات داستانی پرقوت پیش از خودشان هستند. آثاری که روی پله رمانها و قصههای موفق و پر مخاطب ایستاده و فیلمنامههای درخشانی را خلق میکنند. این اتفاق کمتر در ایران رخ داده است و جز چند اثر موفق مثل قصههای مجید، نمونه درخور دیگری به چشم نمیآید. اگرچه ادبیات داستانی در ایران نیز همواره با فراز و نشیبهایی همراه بوده و بسیاری از رمانهای خارجی گوی سبقت را از رقبای هموطنمان گرفتهاند. در این میان اما زندگینامههای داستانی و خاطرات واقعی و کمنظیر از دوران دفاعمقدس توانستهاند اقبال طیف وسیعی از مخاطبان را به دست بیاورند و در بازار نشر یکهتاز شوند اما هنوز ارتباط بین ادبیات داستانی دفاعمقدس و فیلمهای سینمایی در این ژانر برقرار نشده است، فیلمهای دفاعمقدس همچنان پر نوسان با آزمون و خطا به مسیر خود ادامه میدهند و ادبیات دفاعمقدس صرفا در محدوده مخاطبان کتابخوان خود باقی ماندهاند. اینبار اما کتاب «آن بیست و سه نفر» بناست نخستین پل ارتباطی جدی بین ادبیات داستانی دفاعمقدس و ژانر سینمایی آن شود. ارتباطی که سازمان هنری - رسانهای اوج آن را کلید زده است و بنا دارد با همکاری مهدی جعفری سازنده مستند «23 نفر و آن یک نفر» این فیلم سینمایی را به جشنواره فیلم فجر برساند. فیلمی که پیشتولید آن انجام شده است و بزودی جلوی دوربین خواهد رفت. ارسال به دوستان
ایران به واسطه این قرارداد به مستعمره بریتانیا تبدیل میشد درباره آن چه میدانید؟
1919
صفحات 6 و 11
گروه یادآور: وقتی موضوع قراردادهای ننگین منعقد شده در تاریخ 200 ساله اخیر ایران مطرح میشود، عمدتا از میان آنچه برای عامه قابل درکتر است، مسائلی مانند از دست دادن بخشی از خاک ایران، در نتیجه قراردادهای گلستان و ترکمانچای است که مطرح میشود. حتی از میان این دو، «ترکمانچای» بیشتر بر سر زبانها افتاده است، در حالی که حجم اراضی از دست داده شده در قرارداد گلستان بیشتر است. شاید ترکمانچای به لحاظ لفظی در ادبیات شفاهی کارکرد بهتری داشته. چه میدانیم؟! اما متاسفانه حداقل در 100 سال گذشته کم نبودند توافقات و قراردادهای بینالمللی که به ضرر این مرز و بوم تمام شدهاند. مثلا همین جدایی بحرین از ایران که عمرش به 50 سال نمیرسد. اتفاقی که در دوره محمدرضا پهلوی روی داد. یا قراردادهای نفتی بعد از کودتای 28 مرداد 32 و کنار زدن دولت مردمی مصدق که جملگی به ضرر منافع ملی بودند. یا قرارداد نفتی 1933 که در زمان رضاخان و در ازای واریز 30 هزار لیره به حساب رضاخان در بانک لویدز لندن منعقد شد؛ قراردادی که مواد و مفاد آن بشدت «تحقیر کننده» است. یا قرارداد تقسیم ایران (معروف به 1907) که میان روسیه و انگلستان بسته شد. از این میان قرارداد 1919 که در مطبوعات و اشارات تاریخی به قرارداد «وثوقالدوله» نیز شهره شده از چند جهت قابل اهمیت و مداقه است. اینکه نخستوزیر، وزیر امور خارجه و وزیر دارایی احمدشاه، با موافقت و احتمالا «بچگی» شاه جوان توانستند ایران و مافیها را ضمیمه قرارداد «1919» کنند و به قیمت 400 هزار تومان بفروشند، یعنی تو خود حدیث مفصل بخوان از این بلبشوی سیستم حاکم و اختیاری که تازه موید به تایید مجلس مشروطه هم شده است، مثلا! ماجرای قرارداد 1919 بازمیگردد به رویای «لرد کرزن» وزیر خارجه بریتانیا که بعد از انقلاب اکتبر 1917 در روسیه و عقبنشینی شوروی از قرارداد تقسیم ایران، انگلستان خود را یکهتاز سیاست در ایران میدید و از طرفی به دلیل همسایگی ایران با مستعمرات هند، تلاش میکرد تا نهایت بهرهبرداری را از ایران انجام دهد. ابزاری که لرد کرزن برای این کار برگزید عقد پیمان 1919 با حکومت وثوقالدوله بود. لرد کرزن به ضرورت ایجاد زنجیرهای از کشورهای حایل که روسیه را از هند جدا کنند و هیچکدام تحت نفوذ و تسلط روسیه نباشند قائل بود و آن را از ارکان مهم سیاست «دفاع از هند» میشمرد. ایران در نظر او مهمترین و در عین حال ضعیفترین حلقه این زنجیر را تشکیل میداد که باید از خطر تعدی هر متجاوزی محفوظ بماند. از آنجایی که پس از تاسیس جامعه ملل و امضای منشور آن، تجاوز مستقیم به استقلال کشورها و منضم کردن خاک آنها به خاک کشورهای فاتح، رسما ممنوع شده بود و از طرفی در کشوری مثل ایران که بیش از هزار کیلومتر مرز مشترک با روسیه داشت اقدام به چنین عملی (اشغال دائم و مستقیم کشور) در حکم انتحار سیاسی بود، کرزن به دنبال استقرار نوعی «نظام مستشاری» در ایران و تحتالحمایه کردن غیرمستقیم کشور بود، چرا که اجرای هدفهای سیاسی و نظامی بریتانیا در خاک ایران با تسلط بر شئون مالی و اقتصادی به طور مستقیم عملی نبود. به همین دلیل «لرد کرزن» عقد قرارداد 1919 با حکومت «وثوقالدوله» را به عنوان وسیلهای «غیرمستقیم» برای رسیدن به این هدف برگزید. سرانجام روز هجدهم مرداد سال 1298 شمسی یک روز پس از امضای قرارداد 1919 میلادی در حالی که شاه قاجار عازم اروپا بود، اعلامیه وثوقالدوله به ضمیمه متن قرارداد در ایران منتشر و اعلام شد این قرارداد مورد تصویب هیأت وزیران قرار گرفته است. این قرارداد شامل 6 ماده و یک مقدمه و خلاصه آن عبارت بود از تعهدات انگلستان درباره احترام مطلق به استقلال و تمامیت ایران، تامین مستشاران انگلیسی برای ادارات ایران و همکاری با ایران در زمینه احداث خطوط آهن و شبکه ارتباطی به همراه اعطای وام از طرف انگلستان. همچنین به موجب این قرارداد، انگلیس، زمام امور مالی، اقتصادی و ارتش ایران را در دست میگرفت و ارتش متحدالشکل زیر نظر فرماندهان انگلیسی تشکیل میشد. تعرفه گمرکی نیز در ظاهر برای حفظ منافع ایران و در حقیقت به سود بریتانیا تغییر مییافت. قرارداد 1919 شامل 2 قسمت بود که هر کدام جداگانه امضا شده بود؛ قرارداد نخست که عنوان رسمی آن «قرارداد نظامی و سیاسی میان ایران و بریتانیا» است از یک دیباچه و 6 ماده تشکیل میشود، در حالی که قرارداد دوم (مشهور به قرارداد وام) دارای 4 ماده است. ماده اول قرارداد اصلی (قرارداد سیاسی و نظامی) رسماً اعلام میدارد: «دولت بریتانیای کبیر به صریحترین بیان که ممکن است قولی را که در گذشته به کرات به دولت ایران داده است یک بار دیگر به موجب این قرارداد تایید میکند و بر عهده میگیرد که استقلال و تمامیت ارضی ایران را محترم شمارد». این متن البته تضمینی نداشت، چرا که در قرارداد پیشین میان روس و انگلیس و در مقدمه قرارداد 1907 نیز عین این تعهد نسبت به رعایت استقلال کشور به صراحت هرچه تمامتر بیان شده بود و با این همه چنانکه تاریخ شهادت میدهد استقلال ایران عملاً به آستانه زوال رسید و فقط با معجزه فروریختن رژیم تزاری نجات یافت. قرارداد 1919 در عین «ضدایرانی» بودن، بشدت قابل تفسیر بود، آنچنان که تفسیر یکی از بندهای آن به قدری تلخ بود که موجبات خودکشی یکی از افسران عالیرتبه نظامی را فراهم کرد. سرتیپ فضلاللهخان آقا ولی که تحصیلات عالی نظامی خود را در انگلستان تمام کرده بود، از شرم امضای چنین قرارداد ننگینی خودکشی کرد. یکی از نخستین مواردی که در آن سوءنیت مجریان قرارداد فاش و دم خروس آشکارا دیده شد، در طرح و تصویب آییننامه مربوط به ارتقای افسران ارتش جدید ایران بود که ارتقای افسران ایرانی از درجه ستوان یکمی به بالا را ممنوع میکرد و صاحبان درجات بالاتر (از سروانی تا سرلشکری) همه باید انگلیسی، استرالیایی یا نیوزیلندی و در واقع دارای تابعیت بریتانیایی باشند. سرتیپ فضلاللهخان آقا ولی با این آییننامه مخالفت کرد و به همین جرم که شئون و مصالح حکومت خود را بر منافع بریتانیا در ایران ترجیح داده است، مورد بازخواست وزیر جنگ وثوقالدوله قرار گرفت و از شدت تاثر در اول فروردین 1299 خودکشی کرد. خودکشی فضلالله آقا ولی، دیر به اطلاع مردم رسید اما اعتراضاتی را که توسط مدرس رهبری میشد، تقویت کرد تا اینکه سرانجام با عمیق شدن اعتراضات، وثوقالدوله برکنار شد و قرارداد تا روی کار آمدن رضاخان تعلیق شد و انگلستان به مواهبی بیش از آنچه در 1919 تصور میکرد، دست یافت. ارسال به دوستان
شورای هماهنگی دانشجویان و دانشآموختگان بورسیه:
تهدید بورسیهها خلاف و قابل پیگرد قانونی است
شورای هماهنگی دانشجویان و دانشآموختگان بورسیه در بیانیهای تاکید کرد: بر اساس قانون هرگونه تهدید مقامات وزارت علوم، نمایندگان مجلس و مدیران دانشگاهها نسبت به بورسیههای شاکی به دیوان یا آنهایی که در آستانه شکایت هستند، خلاف قانون و قابل پیگرد قانونی است. ارسال به دوستان
حسن روحانی درباره جنایت تروریستی در اهواز:
کارآمریکاییهاست
گروه سیاسی: حجتالاسلام حسن روحانی، آمریکا را عامل اصلی اقدامات تروریستی در کشور از جمله جنایت روز شنبه در اهواز عنوان کرد. رئیسجمهور که روز گذشته پیش از سفر به نیویورک در فرودگاه مهرآباد سخن میگفت، تاکید کرد برای ما روشن است چه گروهی این کار را کرده و به کجا وابسته هستند. روحانی در ادامه تاکید کرد همه این کشورهای کوچک مزدوری که در منطقه میبینید پشتوانهشان آمریکاست و آمریکا اینها را تحریک میکند. حجتالاسلام حسن روحانی، رئیسجمهور صبح روز گذشته پیش از ترک تهران به مقصد نیویورک با اشاره به حادثه تروریستی اهواز در سخنانی گفت: اولاً مراسم به مناسبت دفاعمقدس، ایستادگی مردم و شروع تجاوز متجاوزین و صدامیان به کشور بود و اینهایی که این فاجعه را آفریدند در مسیر همان متجاوزان هستند. نه اینکه بخواهم تشبیه کنم ولی در دورانی که دوران جنگ تحمیلی بود همین جمع با همین اسمها، از متجاوزین حمایت میکردند و جنایاتی را میآفریدند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، روحانی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: جمهوری اسلامی بیتردید از این جنایت نخواهد گذشت. برای ما روشن است چه گروهی این کار را کرده و به کجا وابسته هستند، آنهایی که مدعی هستند در سطح جهانی و ادعای حقوق بشر را تکرار میکنند، باید پاسخگو باشند. روحانی ادامه داد: همه این کشورهای کوچک مزدوری که در منطقه میبینید پشتوانهشان آمریکاست و آمریکا اینها را تحریک میکند و شرایط لازم را در اختیارشان میگذارد. ما در برابر جنایتهای بسیار بزرگ ایستادگی کردهایم و پاسخ این جنایت در چارچوب قانون و مصالح کشور داده خواهد شد و همه عوامل این اتفاق دستگیر و به مجازات خواهند رسید.
انتقاد گسترده از حمایت رسانههای فارسیزبان ضدانقلاب از تروریستها ارسال به دوستان
رسانه تروریستها نباش!
حسین قدیانی: روزهای آخر دهه اول محرم، زنجان بودیم و بعد از عاشورا رفتیم طارم و از درّام- که از نواحی طارم باشد- راه خاکی کوهستان را آنقدر آمدیم بالا و بعد پایین تا برسیم ماسوله! پس آخر هفته، یک سفرنامه محرمی، طلب شما خوانندگان عزیز، از این قلم! فیالحال وقت نوشتن از شهدای حادثه تروریستی اخیر است و مظلومیتشان! و اساسا مظلومیت انقلاب اسلامی! به عبارتی میتوان گفت جمهوری اسلامی به عدد سالیان عمرش در «دفاعمقدس» بوده، نه فقط ۸سال! از روز اولی که این انقلاب به پیروزی رسید و به نظم و نظام رسید، همیشه درگیر توطئه و تحریم و ترور بوده! همین که در سالگرد حمله صدام با چراغ سبز استکبار جهانی و گرای سلطنتطلبها به خاک پاک وطن، باز هم متأثر از خباثت دشمن، در بیگناهترین و مظلومانهترین شکل ممکن، شهید میدهیم، استعاره از ادامه دفاعمقدس سربازان و سرداران این سرزمین است! بله! حادثه بسیار تلخ بود؛ بسیار تلخ، لیکن در لابهلای همین حادثه هم تصاویر زیبایی از جانبرکفی و شجاعت نیروهای حافظ امنیت ما به جهانیان مخابره شد! اینکه از لباسشخصیها گرفته تا سپاهیها و تا سربازان ردهپایین، چگونه دلیرانه و دلاورانه، سینه خود را مقابل گلوله حرامیان قرار دادند تا حتیالمقدور، مردم عادی کمترین میزان تلفات را داشته باشند! جاهایی بود که عقل حکم میکرد نیروی حافظ امنیت ما سینهخیز باشد اما سینه او را ستبر میدیدی و سر او را نترس! از میان این مرگآگاهان، عدهای پیشکسوت جهاد و شهادت بودند و شماری در سن و سال نسل ما! بلکه نسلهای بعد! گمانم اقلی از وجدان حکم میکند که ما در ورای این حوادث بفهمیم اگر سپاه و سپاهی، دشمن مرز و بوم خود را و مردم خود را در همان سنگرهای ابتدایی متوقف نمیکرد و سختی جنگ در بلاد عراق و شام را بر تن خود هموار نمیکرد، این اخبار شوم، اخبار هرروزه ما بود! معالاسف میبینی که زنجیرهایها یا سلبریتیها یا غربزدهها یا فلان کسک که تمام ارثش از اخلافش، خلاصه در یک نامخانوادگی میشود، دقیقا عین رسانههای دشمن بیرونی موضع میگیرند! و واقعه را در کمال وقاحت «بازی» میخوانند! و شاکی از ۲ طرف میز این بازی(!) هستند که چرا هیچ رحمی به جان بچهها و زنان نمیکنند! یعنی یکی دیدن نیروی پاسدار امنیت که شهید هم میدهد با تروریستها! و یعنی اوج رذالت! حدود ۱۰ سالی میشود و این اواخر هم بسی بیشتر که در ورای هر حادثه تلخی، جماعتی که نام بردم، بدترین و کثیفترین واکنش را از خود بیوجدانشان نشان میدهند! و دقیقا همان را میگویند و مینویسند که مرضی رضای تروریستها باشد! گویی رسانه تروریستها هستند! جوری رذیلانه، حادثه را محکوم میکنند که طرف خودمان بیشتر بخورد تا تروریستها! طرفه حکایت اینجاست؛ همان مدعیالعموم و همان دادستان و همان محکمه که مرتب بر مطالب ما ذرهبین میاندازد و مکرر ما را دادگاهی میکند و حتی در قبال متنی ۲ ساعته در فضای مجازی، برای راقم این سطور «۶ ماه حبس تعزیری» میبرد، ورودی به اباطیل این بیانصافها نمیکند! در بحث رابطه ایران و عراق و شامورتیبازیهای جماعت اما کار آنقدر بیخ پیدا کرد که قاضیالقضات از دادستان خواست «اعلام جرم» کند و شگفتا که خبری از اعلام جرم نیست بعد از گذشتن ۳ هفته! چرا؟! واقعا چرا؟! مگر نه آن است که چه از بعد اقتصادی، چه از بعد معنوی، چه از بعد صنعت توریسم و چه از بعد بیمثال اربعین که دنیا را به شکوه خود مشغول کرده، بهترین و عمیقترین و استراتژیکترین و ایدئولوژیکترین رابطه را با هم دارند ایران و عراق؟! پس چرا در قبال توطئه تفرق میان مردم و دولت ۲ کشور که خوب میدانیم ریشه بیرونی دارد و یکسرش به کاخ سفید میرسد و یک سرش به کاخ سعودیها، اینقدر باید ساکت و صامت باشد دادسرای رسانه؟! اصلا ماجرا، تذکر آیتالله آملی را میخواست؟! و یاللعجب که حتی بعد از هشدار ایشان هم هیچ خبری نیست! الغرض! تبعیض یعنی همین که ما بابت هر مطلبمان باید به عالم و آدم، جوابگو باشیم و حتی برای «خبر مرگش» هم باید دادگاهی شویم، آنوقت جماعت کذا، هر شعری را و فیالواقع هر شر و وری را تف بدهند و هیچی به هیچی! سپاهی از سویی تیر حرامیان را بخورد و از سویی تیر زخمزبان این عناصر عاری از شرف را! هم شهید شود و هم طعنه بشنود! و عجب آنکه جماعت، خود را ملیگرا و وطندوست هم میخوانند! «همدان» آیا کجاست؟! عراق یا عربستان یا همین ایران خودمان؟! سردار موسپید و روسفید ما در جبهه شام به شهادت برسد، بلکه پای دشمن به خاک کشور باز نشود و اخبار شوم، اخبار هرروزه نشود و بعد میبینی که آنجور نامردی تیتر میزنند: «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد»! آیا حاجحسین هم جبههندیده بود؟! او که حتی زمان جنگ هم سنی بیش از اغلب فرماندهان شهید دفاعمقدس داشت! اهل همدان هم بود، نه احیانا عربیزاده عراق یا عربستان! پس ملیگرایی و وطندوستی هرگز به درج یک عنوان در شناسنامه نیست! که اگر اینطور باشد، مسعود رجوی هم ایرانی است! یا آن وطنفروشانی که هم ۸۸ و هم این سالها نامه نوشتند به رؤسای جمهور آمریکا مبنی بر تحریم و تهدید بیشتر ملت ایران! من از قضا این را، هم برای سوزش بیشتر جماعت مینویسم، هم از ورای حریت که رهبر عربی حزبالله لبنان یا شهید مغنیه یا آن ادواردو آنیلی ایتالیایی که مظهر آزادگی بود یا آن جوانان عراقی که در بیت رهبری از لزوم وحدت ۲ کشور ایران و عراق، سخن گفتند یا آن مردم بصره که فتنه دودستگی را با بصیرت خود جمع کردند یا آن پرستار زن فلسطینی یا آن عرب آفریقایی که جملگی برآیند کارشان به نفع امن و امان بیشتر جهان اسلام و منجمله ایران است، حتما ملیت نزدیکتری با من ایرانی دارند و قطعا ایرانیترند تا آن چرکنویس که برداشت لوگوی روزنامه خود را با رنگ پرچم قاتلان محسن حججی ست کرد! و مگر نه آنکه حتی در دفاعمقدس هم، عراقی بود که برای ما میجنگید و ایرانی منافق بود که برای صدام! و مگر نه آنکه آنکس که صیاد را به شهادت رساند نیز ایرانی بود؟! پس ایرانی بودن به شناسنامه نیست! و در عراق هم آن عنصر که دارد زیرآب زائر ایرانی را نزد مردم کشور خودش میزند عراقی نیست! ما در «وطنامروز» در جدیدترین و صدالبته عجیبترین شکایت، حتی باید منباب پرسش درستمان از چرایی رفت و آمد حسین موسویان- که حتی پول هم از مؤسسات آمریکایی گرفت!- به کاخ سفید، روانه محکمه شویم اما بعضیها آزادند که سپاهی را حتی بعد از سینهسپرکردنش برای مردم و بلکه بعد از شهادتش، همبازی حرامیان بخوانند! واکنش عینا مرضی رضای تروریستها و بعد میبینی مدعی صلح و دوستی هم هستند! انشاءالله که میخوانی این متن را حضرات! کاش همان حساسیت معاونت حقوقی نهاد ریاستجمهوری به امثال ابتکار و مولاوردی را، برخی به خون مطهر شهیدان و خون دل این ملت شهیدپرور میداشتند! آنوقت حتم دارم که اتفاقا خود این دولتزنان باید عوض ما رهسپار دادگاه میشدند! اولا در مثل، مناقشه نیست و ثانیا «سگ فحش نیست»! شده حکایت «سنگهای بسته و سگهای باز»! طرف نوشته: «این بود آن امنیت که از آن دم میزدید؟!» بله! اگر سپاه نبود، زیر چکمه تکفیریها و در همین تهران لابد مثل شامشده خودمان، قشنگ میفهمیدی از کدام امنیت داریم حرف میزنیم! سلمنا! شما پیش از آنکه منصف و باشرف نباشید، ایرانی نیستید! دم آن عراقیها گرم که این را یک «حادثه تروریستی» خواندند و مثل بچه آدم، همدردی کردند با ما! ایرانی که نیستید اما به نظر میرسد آدمشدنتان هم محال است! ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|