|
یادداشتی بر مجموعه نثر ادبی «چقدر برای عاشقشدن وقت کم است» اثر محمدرضا مهدیزاده
فرازهای زیبا در نشیبهای ناشکیبا!
رضا خندان: 1- نثر ادبی نه یکی از 7 هنر است و نه اعتبارش در حد و اندازه پژوهش یا تحقیق ادبی یا نقد ادبی است. در واقع ارزش و اعتبار هر چیزی بهواسطه آثاری است که در آن زمینه تولید شده است؛ تولیدی که طبعاً پشتوانه ایجاد میکند و همین پشتوانه خود سبب اعتبار آن رشته تخصصی میشود. مثلاً خط یا خوشنویسی چرا در ایران در حد هنر اعتبار و ارزش پیدا کرده است؟ بهواسطه اینکه پشتوانه دارد و کمیت و کیفیتش قابل تبیین، تشخیص و نیز قابل تدریس است. البته نثر ادبی را به یک اعتبار در نوشتههای عرفانی، دینی، تاریخی و ادبی قدیم که بهعنوان «متون ادبی» مشهورند، میتوان پیدا کرد یا در نوشتههای ادبی و نامههایی که از بزرگان و نویسندگان عهد صفوی و قاجار، خاصه در دوره بازگشت ادبی و مشروطه ثبت شده است، ردیابی کرد اما اینها بهتنهایی نام نثر ادبی بهخود نگرفته و نمیگیرند؛ حتی اگر نثرهایی باشند که بهصورت ادبی نوشته شده باشند. در واقع نثر ادبی را بهنوعی یکی از نویسندگان رمانتیک معاصر به نام محمد حجازی بنا نهاد؛ اگرچه ممکن است پیش از او کسی یا کسانی نوشتههایی شبیه به او داشته و آنها را ثبت کرده باشند. محمد حجازی، داستاننویس بود و در نوشتن نثرهای عاشقانه و رمانتیک تبحر داشت اما آثار او، با همه شهرت و اعتباری که در زمان خودش کسب کرده بود، نزد نویسندگان حرفهای ما بیاعتبار است یا از اعتبار و ارزش ادبی چندانی برخوردار نیست. بعد از حجازی نیز نثرهای ادبی در کتابهایی که بیشتر نامههای عاشقانه بود، از طرف افراد مختلف در قالب کتابهای متعدد و متنوع، با طرحهایی که اینک نوستالژیک شده، منتشر شد. در این میان، احمدرضا احمدی شاعر هم «نثرهای روزانه» نوشت و نادر ابراهیمی داستاننویس هم کتابی درآورد با نام «چهل نامه عاشقانه برای همسرم» و... تا اینکه بعد از انقلاب اسلامی، این شیوه نوشتن بار دیگر رونق پیدا کرد؛ رونقی چشمگیرتر و فراگیرتر، شامل نثرهای ادبی، فلسفی، اجتماعی، دینی، آینی و نیز همچنان عاشقانه و گاه به شیوه نامههای عاشقانه. و دیگر اتفاق در این عرصه، تصمیم به چاپ 100 گزینه نثر ادبی از 100 نویسنده بود (به موازات چاپ 100 گزینه اشعار از 100 شاعر از انتشارات تکا) که رخ نداد (به سبب رفتن وزیر و نبود بودجه!) و به جایش با چاپ 30 کتاب از آن 100کتاب موافقت شد؛ تا اینکه سال 1386 آن 30 گزینه نثر ادبی از 30 نویسنده، به انتخاب عبدالرحیم سعیدیراد منتشر شد؛ نثرهای ادبی از افرادی که اغلبشان شاعر بودند! مانند: محمود حکیمی، جلال رفیع، یوسفعلی میرشکاک، احمد عزیزی، سیدمهدی شجاعی، ضیاءالدین خالقی، سیدضیاءالدین شفیعی، محمدرضا مهدیزاده، مریم سقلاطونی، عبدالرحیم سعیدیراد و... . ارسال به دوستان
نگاهی به مجموعه غزل «بهارخواب» محمدحسین نجفی
غزلهای جزئینگر
وارش گیلانی: برای ما «غزل»، تنها یک قالب شعری نیست که دارای مضامین و محتوای عاشقانه باشد؛ غزل به نوعی هویت و اصالت فرهنگ عاشقانه و مبین عرفان ما است؛ غزلی که در دورههای گوناگون فراز و نشیبهایی داشته تا اینکه در دوره مشروطه، بهواسطه تنی چند از شاعران انقلابی آن دوره، جایگاه و قالبی برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی شد و از آن پس ما شاهد «غزل اجتماعی» هم شدیم؛ نوعی غزل که تا امروز هم رد پایش را میتوان دنبال کرد اما این رد پا امروز کمرنگ شده، چرا که در جهتی دیگر رشد پیدا کرده است. یعنی ما دیگر معمولاً غزلهای اجتماعی صرف کمتر داریم و اگر داریم، آن را خالی از شعار و به شعر نزدیکتر کرده یا با صداهای دیگر هماهنگش کردهایم؛ غزلی که از این دوصدایی کیفیتی دیگر و حالی دیگر میگیرد و متفاوت با غزلهای دیروز، نوع دیگری از غزل را ارائه و نشان میدهد؛ مانند غزلهای عاشقانه- سیاسی یا عاشقانه- اجتماعی یا عاشقانه- فلسفی و... ارسال به دوستان
یادگارینویسی بر اثر هنری
شکوفههای شبانگاه
رضا شیبانی: نام کتاب «شکوفههای شبانگاه» است؛ اثر محمدمهدی عبداللهی. در همان روی جلد در توصیف اثر نوشته شده است: مجموعه «شعر آیینی». و به همین قناعت نشده و باز نوشتهاند: «با مقدمه اساتید شعر آیینی»... این همه توصیف و توضیح، آیا برای یک کتاب شعر گردآوری شده، اضافی نیست؟... آیا اینکه (اساتید) شعر آیینی بر چیزی مقدمه بنویسند، بر اعتبار کتاب میافزاید. بگذریم که اساسا کلمه (اساتید) غلط دستوری است! ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|