|
یادداشتی بر مجموعه شعر «اشک فانوس» سروده همایون علیدوستی
یک هوا تا آسمان
وارش گیلانی: همایون علیدوستی را از دهه 60 میشناسم. او پای ثابت چاپ شعر در مجلات جوانان و اطلاعات هفتگی بود. البته اوایل تا نزدیک به اواخر دهه 60 مجلهای وجود نداشت که کار ادبی بکند؛ فقط چند نشریه هفتگی و چند روزنامه بودند که صفحات شعر هم داشتند. این بود که حتی شاعرانی چون قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، فرید، نصرالله مردانی و تقریباً همه شاعران انقلاب، اشعارشان را در همین چند نشریه و روزنامه چاپ میکردند، تا اینکه «سوره» آمد و «صبح» و بعد هم ماهنامه «شعر» و چه و چه و صفحات ادبی روزنامهها هم بسیار فعال شد. البته برخلاف 2 دهه اخیر، وضع و اوضاع مجلات ادبی و فرهنگی منسوب به جریان روشنفکری خیلی بهتر از وضع و اوضاع مجلات منسوب به جریان شاعران و نویسندگان انقلاب بود. ارسال به دوستان
یادداشتی بر مجموعهشعر «ناودان الماس » اثر احمد عزیزی
کنجکاوی در ماترک دور انداخته شاعران!
م. الف. نیساری: 1- از قدیم گفتهاند: «کار نیکوکردن از پر کردن است.» کم نیستند غزلسرایانی که وقتی خواستند شعر نیمایی یا سپید بگویند، دیگر نتوانستند. یعنی تواناییشان در حد و اندازههای غزلسرودنشان نبود که هیچ، حتی به گردش هم نمیرسیدند. جهت نمونه، یکی حسین منزوی است که شعر نیمایی و احیانا سپید هم گفته و دیگری محمدعلی بهمنی که او نیز اشعار سپیدش در کتابی 1000 صفحهای توسط انتشارات «فصل پنجم» منتشر شده است؛ کتابی که حتی به اعتبار نام بهمنی نیز مشهور نشد که باید میشد و حتی به چاپهای چندم هم میرسید که اگر هم رسیده باشد، جای تعجب ندارد. قضیه از چه قرار است که شما هرگونه با شعر رفتار کنید، شعر هم همانگونه با شما رفتار میکند. یعنی اگر تفننی شعر بگویید، مطمئن باشید که شعرتان نیز در همان حد و اندازه ظاهر میشود یا مثلا اگر 10 سالی غزل نگویید، مطمئن باشید که به اندازه همان 10 سال در غزلگفتن ناتوان خواهید شد یا اگر 20 سال است که شعر سپید میگویید، مطمئن باشید که شعر سپید را روان و راحت و زلال خواهید گفت، البته به شرطی که شاعر باشید! بعضی از شعرا هم شعر نیمایی یا سپید میگویند و هم غزل یا مثنوی را با هم به پیش میبرند. در این صورت شعر نیز شاعر را مثل خودش و استعدادش را مثل خودش به 2 نیمه تقسیم میکند. ارسال به دوستان
میلاد عرفانپور و رباعیهایش
فوران زندگی
پویا مشهدی: رباعی یکی از قالبهای پرکاربرد و بسیار مورد اقبال در ادبیات فارسی است؛ قالبی که غالب شعرا آن را برای سرودن اشعار پرمغز و در عین حال کوتاه خود انتخاب کردهاند. صاحبنظران درباره خاستگاه رباعی نظرات متعددی دارند. شمس قیسرازی در کتاب «المعجم» رودکی را نخستین رباعیسرا معرفی میکند اما دیگر پژوهشگران این نظر را مردود اعلام میکنند. برخی سرمنشأ آن را اشعار دینی به زبان پهلوی ذکر میکنند و برخی دیگر آن را حاصل ذوق و تراوش اهل تصوف به منظور استفاده در رقص سماع یا اذکار و دعای آنها در سده پیشین حیات رودکی یعنی قرن سوم هجری میدانند. در این میان هر نظری میتواند به صواب نزدیک باشد اما به طور قطع، قدیمیترین رباعی که امروز در دستان ما است از آن رودکیبلخی است. میتوان دوران اوج شکوه رباعی را قرن 5 دانست. دورهای که در آن حکیم عمرخیام و شیخ ابوسعید ابوالخیر رباعیات نسبتا فراوان و زیبایی از خود به یادگار میگذارند و همچنین بابا طاهر همدانی که او نیز دوبیتیهای عرفانی شورانگیزی میسراید و آن را به اوج خود میرساند. از دیگر رباعیسرایان بزرگ و نامی میتوان به عطار نیشابوری، مولانا جلالالدین، سعدی شیرازی، اوحدالدین کرمانی و باباافضل کاشی اشاره کرد. رودکی رباعیات خود را در مفاهیم عاشقانه سرود اما خیام آن را با موضوعات فلسفی به اوج رساند. در مجموع موضوعات رباعی در قرون ماضی منحصر به فلسفه، شک، عرفان و مفاهیم غنایی میشود. امروز اما مضامین دیگری از جمله مفاهیم اجتماعی، ملی، دینی و سیاسی نیز پا به عرصه رباعی گذاشتهاند. دیگر در میان شاعران، رباعی شکوه و فراگیری گذشته را ندارد اما از میان معاصران هستند کسانی که همچنان پایبند به این قالب مردمی و محبوبند و خون را در رگ کهنه و سبز این قالب جاری میکنند. از جمله این افراد میتوان به نیما یوشیج، سیاوش کسرایی، قیصر امینپور، سیدحسن حسینی و میلاد عرفانپور اشاره کرد. در این بین اما شاعر اخیر وجه تمایزی با سایرین دارد و آن هم این است که میلاد عرفانپور، اساسا با رباعی پا به عرصه شاعری نهاد و شهرت و نام خود را از دفاتر رباعیاش دارد اما آن دیگران در کنار باقی اشعار خود رباعیسرایی نیز کردهاند. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|