|
زاغکی و پنیر
یکی بود، یکی نبود. روزی روزگاری، دقیقاً یکسال بعد از ماجرای «قالب پنیر» و اینا، «زاغکی» خیلی باادب و باکلاس آمد درِ لانه «روباهی» و آرام و با انگشتِ حلقه دست چپ، درزد. «روباهی» از آیفون تصویری، «زاغکی» را دید و با یک صدای گرفته و باادبی پرسید: کیییییه بعد از یک سال؟ «زاغکی» لُپهایش سرخ شد و گفت: من هستم جناب روباه. اگر امکان دارد در را باز بنمایید، امر خیرِ. «روباهی» از همان آیفون تصویری گفت: چی!!؟ نکنه باز میخوای خودکار پرت کنی؟ ارسال به دوستان
اقدام دیپلماتیک در برابر اقدام قاطع!
چراغها را من خاموش میکنم
۱۸ اردیبهشت ۹۷: ارسال به دوستان
دلایل محکمِ طلاقهای امروزی
درخواست شام!
دادخواست طلاق ارسال به دوستان
رئیس بانک مرکزی: مردم وارد بازار ارز نشوند. ارسال به دوستان
کره جهانگیری!
صادر شده در دولت چون چربی سرشیری ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
کمبود تدبیر
از قیمت ارزاق، ز جان تاب و توان رفت ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|