|
یادداشتی درباره سریال «هیولا» که این روزها در شبکه نمایشخانگی پخش میشود
شرافت یا رذالت؟
سیدسجاد حسینی: «هیولا» در ادامه کمدیهای آیتمی مهران مدیری است و از قضا یکی از بدترین آنهاست. اینکه فیلمساز (یا بهتر آیتمساز) سعی کرده به رنگ و لعاب فیلم (برخلاف آثار سطح پایین پیشین) بیفزاید، اتفاق مبارکی است اما از این حربه برای فریب تماشاگر سود میجوید. هیولا به اثری آیتمی میماند که نه سناریوی اختهاش و نه کارگردانی آماتوریاش آن را به سطح یک کمدی اجتماعی نمیرساند و لاجرم به یک مانیفست سطحی سیاسی تنزل مییابد، هرچند قصه آغازی امیدوارکننده دارد: یک معلم ساده شیمی با شرافت زندگی میگذراند. خوب است که تکتک واژگان را تا دل بشکافیم تا بدانیم قصه از چه قرار است: «یک معلم ساده شیمی»؛ مشکل از همین جا شروع میشود. کدام معلم؟ و کدام شیمی؟ نه در سناریو و نه در بازی (با بازی متوسط اصلانی) هیچکدام باورانده نمیشود. تنها چند بار او را سر کلاس میبینیم و از شیوه تدریس او چیزی نمیبینیم؛ پس معلمی- به معنای خاص کلمه- در کار نیست (نوع پرداخت را با کاراکتر سریال بریکینگ بد، که اتفاقا هیولا کپی دست چندم آن است مقایسه کنید و تفاوت اصل و فرع را ببینید). او چطور معلم شیمی دبیرستان است که در حد درس علوم مقطع راهنمایی تدریس میکند. بگذریم. او «باشرافت» زندگی میکند. گویا این مضمون محوری اثر است. متاسفانه این مضمون (و نه حتی محتوای فرم گرفته و پخته شده) آفت اثر است. ما مدام از زبان پدر جد و جد و پدربزرگ و... میشنویم: شرافت! بهراستی کدام شرافت؟ کمی دقیقتر بررسی کنیم: قضیه چکپولهای تقلبی. او برای خریدن قرص میرود اما دلال دارو در ناصرخسرو دبه میکند. فردای آن روز، آقا معلم باشرافت ما، بهسرعت و در چشم بههم زدنی، پولها را خرج میکند و تنها واکنش او ناراحتی در چهره است. آیا متحول شده است؟ یا اینکه سناریست و فیلمساز به ما دروغ گفتهاند و او از همان ابتدا آدم بیاخلاقی بوده است؟ بنابراین مسأله حضرت فیلمساز ابداً شکل نمیگیرد و به همین سرعت آقای شرافت به سراشیبی بیاخلاقی میغلتد. خانواده آقای شرافت را به یاد بیاورید: مادر باشرف آقای شرافت (با بازی غیرقابل تحمل خیراندیش)، آشکارا شرافت خاندان همسرش را دست میاندازد و از همه بدتر همسر شرافت است که ظاهراً عامل اصلی فساد اوست. خانم بازیگر یکی از بدترین بازیهای عمرش را ارائه میدهد؛ اولترای اغراقآمیز و خودنما که در بازترین لنزها همچنان غیرعادی مینماید. آقای شرافت چطور با خردهای نق و نوق همسر، شرافت صدساله تبارش را حراج میکند؟ این مسأله در سکانس میز شام (قسمتهای اولیه) کاملاً عیان است: مادر از شرافت پدر میگوید. دختربچه علیه آنها میشورد و تقاضای دوچرخه میکند. از تحلیل میزانسن و مونتاژ این صحنه به دلیل کارگردانی بیش از حد تلویزیونی معذوریم: از نمای بسته به نمای باز و برعکس. اصلا نباید خیلی جدی گرفت! پدر در مقابل وسوسه دخترش همچون گذشته بهسرعت وا میدهد و رشوه جناب هیولا (کامروا با بازی مهران مدیری) را میپذیرد. ظاهراً بناست مهران مدیری بدمن جذاب قصه باشد. بازی او همانند دیگران بشدت اغراقآمیز است. آیا بازی اغراقآمیز به خودی خود بد است؟ ابداً چنین نیست اما باید در بافتار اثر تنیده شود. شما را ارجاع میدهم به فیلم آدمبرفی (داوود میرباقری/1373) که با وجود بازیهای بشدت اغراقآمیز، کاملاً باورپذیر جلوه میکرد، چرا که با اثری فانتزی طرف بودیم. اما اینجا موقعیت رئال با بازیهای ناهمگن لحن اثر را چندپاره میکند (بازی رئال فرهاد اصلانی در مقابل بازی مهران مدیری). آنچه در این مرز و بوم بد فهمیده شده است تفاوت و تمایز میان تیپ و کاراکتر است. اینطور نیست که تیپ مساوی باشد با کاراکتری سطحی همراه با ویژگیها و خصیصههایی آشنا. تیپ همچنین محصول بازی عجیب و غریب و ادایی نیست. تیپ ماقبل کاراکتر هم نیست، بلکه بعد از آن است؛ به این معنا که ابتدا کاراکتری خاص شکل میگیرد که ویژگیهایی منحصربهفرد دارد و پس از آن عام میشود تا نزد تماشاگر باورپذیر جلوه کند. اما نزد بسیاری تیپ مساوی است با سطحی نوع پرداخت و اغراق در بازی. بهترین نمونه بدش هیولا است. ارسال به دوستان
چگونه رسانههای ضدایرانی به اشتباه فلشماب 40 سالگی انقلاب را بازنشر میکنند؟
سوءتفاهم شیرین!
فاطمه باقری: تعدادی از مسافران فرودگاه، زن و مرد و پیر و جوان دور هم جمع شدهاند و ترانهای را یکصدا میخوانند. صدای هیجانزده مردی روی تصویر شنیده میشود: «باورکردنی نیست! فرودگاه مهرآباد ترمینال یک، امروز دهم بهمن ساعت 12 ظهر، موسیقی و مردم وسط میدون! عین برنامهای که تو دوبی بود؛ باورکردنی نیست». ارسال به دوستان
نگاهی به فعالیتهای سینمایی سینماگران در ماههای منتهی به جشنواره فجر
یک تابستان داغ
محسن شهمیرزادی: با فرا رسیدن فصل تابستان تب و تاب تولید فیلمهای سینمایی نیز شدت میگیرد. عمده سینماگران تلاش دارند فیلمشان را به جشنواره فجر برسانند و از همین رو ضروری است تا میانه تابستان از فرآیند پیشتولید گذشته و تصویربرداری فیلمشان را کلید بزنند. ارسال به دوستان
با وجود رکوردشکنیهای دیزنی
ادامه افت باکسآفیس هالیوود با ۱۰درصد کاهش سالانه
سود هالیوود در بازار داخلی و نیز فروش بینالمللی آن که برای هالیوود حائز اهمیت بسیار است، با کاهش قابل توجه روبهرو بوده است. به گزارش مهر به نقل از هالیوود ریپورتر، تحلیلگرانی که تا به حال به یک سال رکوردشکن دیگر در باکسآفیس هالیوود امیدوار بودند، فکر میکردند تابستان بتواند نیرویی ثباتآور بعد از زمستان و بهاری سخت باشد اما اینطور نشد. سود داخلی باکسآفیس آمریکا تا پایان ژوئن شاهد یک کاهش سالانه تقریباً ۱۰ درصدی بود و فروش بلیتها در تابستان هم بعد از عملکرد ضعیف فرنچایزهایی مثل «گودزیلا: سلطان هیولاها»، «مردان سیاهپوش: بینالمللی» و «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲» با کاهشی 3/7 درصدی مواجه شد. فروش بینالمللی هم برای هالیوود بسیار حائز اهمیت است. تا اینجا در سال ۲۰۱۹ عناوین هالیوودی که در بیش از هزار پرده سینما در آمریکای شمالی به نمایش درآمدهاند، در باکسآفیس جهانی تقریباً 4/13 میلیارد دلار فروختهاند که نمایانگر کاهشی ۵ درصدی نسبت به سال گذشته است. البته تنها استثنای این مسأله امپراتوری دیزنی است. این استودیو که در حال حاضر مالک فاکس هم هست، سهمی ۴۰ درصدی از بازار داخلی آمریکا دارد. این برتری بیسابقه در هفتههای آینده فقط رشد خواهد کرد چون «شیر شاه» قرار است نوزدهم جولای اکران شود و «داستان اسباب بازی ۴» هم به اکران خود ادامه خواهد داد. چهار فیلم از برترین پروژههای سال ۲۰۱۹ در آمریکای شمالی متعلق به دیزنی است. از نظر سهم از باکسآفیس داخلی تا پایان ژوئن، استودیوی برادران وارنر با سهمی 3/15 درصدی در رتبه دوم قرار دارد و یونیورسال با 29/15 درصد سوم است. لاینزگیت با ۷ درصد، سونی با 8/5 درصد و پارامونت با 4/5 درصد در رتبههای بعدی قرار دارند. ارسال به دوستان
«شوشو» چاپ دومی شد
ارسال به دوستان
اخبار
«آقا و خانم پارسی» دغدغه تلویزیونی زبان فارسی ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|