|
نگاهی به جهان مهران مدیری به بهانه پخش سریال هیولا
ماخیلی هیولاییم!
محسن شهمیرزادی: «هیولا» تازهترین اثر مهران مدیری این روزها بهعنوان یکی از پربینندهترین مجموعههای نمایشی در شبکه نمایش خانگی حضور دارد. سریالی با مضمون اجتماعی که به اندازه آثار قبلی مدیری از بار طنز برخوردار نیست اما همچنان مفاهیم تند و تیز نقد اجتماعی در آن برجسته است. اگرچه مدیری در ساخت هیولا با همان فرآیند روبه نزولی روبهرو بوده که طی این سالها در تولید سریال و فیلم سینمایی تجربه کرده است، با این وجود هیولا را نمیتوان مانند آثار قبلی مهران مدیری دانست. این سریال در جهانبینی مهران مدیری اثری متمایز به حساب میآید. اتفاقی که در هیولا رخ داده است، پیش از این در هیچکدام از آثار مهران مدیری به چشم نمیخورد و همین مساله تازهترین اثر نمایشی این کارگردان را از باقی آثار او متفاوت کرده است. برای فهم این تفاوت در کارنامه جدید مدیری باید مروری بر جهان وی در برنامههای آیتمی و نمایشیاش داشت که از سالهای دور تا به امروز مخاطبان خاص خود را جذب کرده و برای عامه مردم نیز جذاب به نظر آمده است.
دنیای پوچانگار و جامعه کودن!
مجموعه نمایشی ؛ خنده به بدبختی!
مجموعه آیتمی؛ عاقلِ دیوانهخانه!
هیولای جهان تازه مدیری
مدیری؛ صدسال به این سال ها ارسال به دوستان
حسن شمشادی در آیین رونمایی از مستند خاطرات خبرنگار جنگ:
شما به خارج رفتنتان برسید، بچههای حاج قاسم هستند
مراسم رونمایی از مستند «خاطرات خبرنگار جنگ»، پیرامون واقعه کشتار داعش در پایگاه اسپایکر عراق به کارگردانی «وحید چاووش» و به روایت سیدمرتضی موسوی در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد. به گزارش تسنیم، در این مراسم حسن شمشادی با اشاره به مساله بازنشستگی خود اظهار داشت: باید بگویم بعد از 25 سال مداومت در کار خبر و 5 سال کارهای جسته و گریخته در صداوسیما بازنشسته شدم، که الحمدلله ربالعالمین. اگر چه خبرنگار بسیجی بازنشستگی ندارد و پایان کارش شهادت خواهد بود که آمین یا ربالعالمین. وی افزود: برای ساخت این کار باید به وحید چاووش خدا قوت بگویم، چرا که گوشهای از جنایات داعش در عراق را به تصویر کشید. مطمئنا اگر چنین اتفاقی برای صهونیستها رخ میداد صدها فیلم، کتاب و رسانه از آن میساختند اما 1900 شیعه جوان عراقی 18 تا 23 ساله در چنین جنایتی به دست داعش که دست پرورده آمریکا، اسرائیل و عربستان است در یک صبح تا شب در پادگان اسپایکر تکریت کشته میشوند و همه سکوت میکنند. این موضوع از مظلومیت شیعه و جبهه مقاومت است. جالب است این مظلومیت نهتنها در رسانههای عبری و غربی است، بلکه در بین خودمان نیز وجود دارد. وی افزود: هدف داعش ما نیز بودیم. ما به عنوان جمهوری اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی از اهداف اصلی داعش بودیم تا امنیت ملی ما از بین برود. متاسفانه در این میان کوتهفکرانی که البته تعداد کمی از آنان هموطن ما هستند وجود داشتند که تحت تاثیر تبلیغات صهیونیسم و آمریکا و سعودی قرار گرفتند تا بگویند داعش را خود جمهوری اسلامی درست کرده و از آن حمایت میکند. جالب است بدانید یکی از فرماندهان میدانی داعش وقتی موصل را تسخیر کرد در میدان اصلی این شهر ایستاد و در برابر دوربین داعش گفت که ما این پیروزی را به خلیفه ابوبکر البغدادی تقدیم کرده و بزودی پرچم داعش را در تهران برافراشته میکنیم. یک عده میآمدند و میگفتند بگذارید زندگی کنیم. در جواب آنان میگویم که بله بروید زندگی کنید، سفر کنید، خارج بروید و دور دور بزنید، چرا که کسانی هستند که برای دور دور کردن شما بروند و جان بدهند. خاطرم هست در زمانی که داعش به 25 کیلومتری مرز ایران رسیده بود، افراد زیادی در صفحه شخصی من پیام میدادند ما پاسپورتمان آماده است، زندگیمان آماده است و... اگر قرار است داعش به ایران وارد شود، به ما اطلاع بدهید زودتر برویم. در پاسخ به آنان میگفتم بروید، چرا که بچههای حاج قاسم هستند و دفاع میکنند. حتی بعدا که خطر نیز دفع شد، با زخمزبانها و بعضا فحاشیهایشان از مدافعان ما پذیرایی کردند. ارسال به دوستان
علیرضا بدیع، شاعر و ترانهسرای حوزه موسیقی:
کمپانیهای موسیقی عامدانه محتوای سخیف تولید میکنند
علیرضا بدیع، شاعر و ترانهسرای موسیقی با تاکید بر وجود مافیا در صنعت موسیقی اظهار داشت: بنده معتقدم مافیای بزرگی در حوزه موسیقی وجود دارد. اینکه یک ترانه سخیف و بنجل را شما کاری کنید 80 میلیون نفر بشنوند و از این 80 میلیون 20 میلیون نفر مبهوت آن بشنوند؛ این مافیاست اگرنه تعداد زیادی قطعه، روزانه تولید میشوند، چرا خوانندههایی که در ذیل این شرکتها نیستند کارشان برجسته نمیشود؟ این شاعر جوان توضیح داد: برخی از این شرکتها و کمپانیها عامدانه و آگاهانه قدم در راه تولید محتوای سخیف برمیدارند و قصد دارند سلیقه مردم را تخریب کنند. چیزی که مردم میشنوند، موسیقی سخیف عامدانه است که شرکتها، کمپانیها، کنسرتگذارها و برنامهسازها درست کردهاند و ذائقه مخاطب نسل امروز را تغییر دادهاند. وی افزود: این تولیدات سخیف باعث شده مخاطب معیارهای زیباییشناختی اثر را درک نکند. من خودم وقتی با بعضی از جوانان در خانواده صحبت میکنم و میگویم که من موسیقیای دوست دارم که شعرش قشنگ باشد، برایشان عجیب است. آنها به جای موسیقی و آهنگ فقط ریتم را میشنوند اما مردم در محیطهای فیزیکی و شبکههای اجتماعی آهنگ نمیشنوند، بلکه ریتم و ضرباهنگ میشنوند و یکسری کلمات آهنگین بیمفهوم که در نیم ساعت سروده شده است. بدیع در ادامه افزود: از سال 94 برنامه زنده داشتم. مثل «ترانه باران» که پخش موسیقی بود و نظرسنجی و نقد و امثالهم. از همان خرداد 92 که نقدی به یکی از خوانندگان پاپ داشتم بعد از بیان آن وقتی از استودیو به خانه آمدم و اینستاگرام را باز کردم دیدم فالوئرهای من خیلی زیاد شدهاند. فکر کردم هک شدهام اما وقتی کامنتها را باز کردم با موجی از فحاشی متوجه شدم، همه از طرفداران او بودند. آن زمان اصلاً باب نبود کسی راجع به خواننده نظر بدهد. خواننده انگار بت یا خداوندگار اینهاست. ارسال به دوستان
نگاهی به کتاب « فقط روزهایی که مینویسم» اثر آرتور کریستال
فکر کردن با قلم
فاطمه افتخاری: آدمهایی هستند که کلمات برای آنان مانند اکسیژن و نوشتن مانند عمل تنفس است، آدمهایی که هرگز نمیتوانند شرایطی فارغ از نوشتن و خواندن را در زندگیشان تصور کنند. آرتورکریستال هم از جمله این آدمهاست که کتاب « فقط روزهایی که مینویسم» را به رشته تحریر درآورده است. مردی که تمام طول زندگیاش سرگرم نوشتن جستار، فیلمنامه و معرفی کتاب بوده است، در کتاب اخیر خود تلاش دارد خواندن و نوشتن را به چالش بکشد. اگر باور داشته باشیم که میزان تاثیرگذاری جستار در ذهن مخاطب به میزان نزدیکی دغدغه او با موضوع جستار ربط دارد، مخاطبی که درگیر نوشتن و خواندن است، میتواند همراه با صفحات این کتاب به سوالاتی که نویسنده مطرح میکند بیندیشد، بیآنکه نگران باشد قرار است نظر نویسنده بهعنوان دلیل قطعی به او دیکته شود. آرتور کریستال در این کتاب به چند سوال مهم پاسخ میدهد. چرا بهتر است خالق متون محبوبمان را نبینیم؟ چرا زندگی و حرفه نویسندگی از هم جدا نیست؟ آیا خواننده واقعی آخر داستان معلوم میشود؟ سوالاتی که هرکدام را با بیان دلایلی یک به یک رد کرده و دلیل خود را برای این کار بیان میکند. تلاش برای پاسخگویی به این سوالات را میتوان شبیه یک فرآیند تفکر مکتوب دانست که نویسنده و مخاطب هر دو در آن دخیل میشوند. درواقع این کتاب به نوعی شیوه اندیشیدن را به مخاطب میآموزد. اندیشیدن با نوشتن؛ همانطور که آرتور در ابتدای کتاب خود نوشته است: فقط وقتی مینویسم، فکر میکنم... اما جستار روایی چیست؟ در بخش انتهایی همین کتاب، نویسنده تعریف خود از جستار بهعنوان قالب نوشتههایش را اینگونه شرح میدهد: «متنی غیرداستانی درباره مفهوم یا رخدادی واقعی است که فقط به یک موضوع مشخص میپردازد، هدفش طرح دیدگاه شخصی و توجیه موضعگیری نویسنده است و با چاشنی طنزی ظریف، ساختاری ظاهرا نامنظم و گاه لحنی شبیه زبان شفاهی، داستان یا ساختار داستان را به خدمت میگیرد و روایت نویسنده از موضوع را ارائه میدهد». جستارهای این کتاب که توسط احسان لطفی به فارسی ترجمه شده دارای قلمی روان و حجمی به نسبت بلند است اما طرز بیان، مثالها و داستانهایی که نویسنده در هر جستار بیان میکند، خواندن و فهم آن را برای مخاطب راحتتر میکند. نویسنده در جستاری روایی از کتاب به نام زندگی و نویسندگی سعی دارد نشان دهد چرا زندگی و شغل یک فرد بهعنوان نویسنده نمیتواند از یکدیگر جدا باشد. او در انتهای این جستار درباره همین مساله مینویسد: «شاید کسانی که مجبورند آواها و تباینهای ظریف کلمات را ورز بدهند تا به متن مطلوبشان برسند، وجه مشخصهای داشته باشند. برای این افراد نوشتن فقط یکی از عوامل زندگی نیست، بلکه پیش از آن ابزاری برای معنا کردن زندگی است. زندگی کردن و نوشتن درباره زندگی، وجوه متقابل بودن هستند. کسی که مینویسد و کسی که زندگی میکند مکمل یکدیگرند؛ هرکدام دیگری را تغذیه میکند، در جستوجوی دانشی است که شاید هر دو را در ادراک خودشان یاری کند». ارسال به دوستان
«فرصت فراموشی» منتشر شد
مجموعه شعر «فرصت فراموشی» سروده ایمان مشایخی توسط نشر شهرستان ادب روانه کتابفروشیها شده است. شاعر در این کتاب اشعاری در قالبهای سنتی را کنار هم قرار داده است. فرصت فراموشی شامل ۳۱ شعر است که بیشتر آنها در قالب غزل سروده و در ۶۸ صفحه منتشر شده است. ارسال به دوستان
اخبار
مرور آثار جمال شورجه در شبکه نمایش ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|