با اعلام دانشمندان مبنی بر انتقال ویروس کرونا از طریق کفش، گمانه‌زنی‌هایی مبنی بر انتقال این ویروس از طریق فکر کردن هم مطرح شده است!

بنابراین، سازمان بهداشت جهانی از همگان خواست تا اطلاع ثانوی به این ویروس فکر نکنند مگر اینکه قبلش به مدت بیست ثانیه به مواد ضدعفونی‌کننده فکر کرده باشند!

سازمان بهداشت جهانی در پایان گفت: با این‌همه ادعا، این وضع بشر!

 

حسن روحانی: 

از شنبه جهان پساکرونا ترسیم میشه.

 

 

 

دونالد ترامپ:

من پسا مسا حالیم نیست. ماسک

هم نداریم، بشورید دوباره

استفاده کنید.

 

 

 

ملکه انگلیس:

من تولد می‌خوام... کرونا خیلی بدی...

 

 

 

 

اسحاق جهانگیری:

در جهان پساکرونا هم باید وایسید توی صف! یه میلیون تومنه، کم نیست که!

 

 

 

 

بنیامین نتانیاهو:

ما که نیستیم، درباره یه چیزی حرف بزنید که ما هم ببینیمش..

وزیر محترم تعاون، کارو رفاه اجتماعی:

بر اساس پروتکل، از فردا کلیه افراد بیکاری که قبل از شیوع کرونا بیکار بودند به سرِ بیکاری خود بازگردانده شوند(البته با حفظ فاصله اجتماعی).

 

وزیر محترم راه و شهرسازی:

با همکاری ستاد ملی مقابله با کرونا، همه منازل اجتماعی ساخته نشده توسط آخوندی را با محلول ضدعفونی، به نحوی گندزدایی نما که اثری از کرونا بر دیوارهای آن‌ها باقی نماند (فقط مواظب آیفون‌های منازل باشید آسیب نبینند)

 

وزیر محترم‌ ارتباطات:

خودت بهتر می‌دانی 2 ماه قرنطینه خانگی حوصله نمی‌گذارد برای آدم. دسته پلی‌استیشنم دکمه شوتش خراب شده، با پهپادت یک دسته سالم به همان آدرس سابق ارسال کنید. ریموت اداره کشور از راه دور هم دکمه «باید»ش خراب شده، نمونه لیزری‌اش را بفرستید، هرچه می‌زنم روی «باید این کار شود!... باید آن کار شود»! کار نمی‌کند.

 

رئیس‌کل بانک مرکزی:

لازم نیست 3 میلیون سفته و 6 ضامن بابت وام یک‌میلیونی یارانه از متقاضیان وام گرفته شود، همین ‌که مردم چند روز دنبال سیمکارت همراه اول بگردند، بیش از 2 میلیون هزینه می‌کنند. گمانم با وجود کرونا و این ازدحام، سیمکارت آخرشان باشد.

 

وزیر محترم ارتباطات:

این دسته جدید پلی‌استیشن هم که فرستادی دکمه شوتش خراب است، نکند دسته خرابه خودت را به من قالب کردی؟!

 

وزیر محترم نفت، ژنرال زنگنه:

طبق پروتکل، بررسی کنید که یک بشکه نفت سنگین‌تر است یا یک بشکه آب؟ پاسخ را سریع‌تر به دفتر اینجانب ارسال نمایید. (کل انداخته‌ایم آشنا می‌گوید آب سنگین‌تر است)

 

وزیر... ارتباطات:

دسته جدید نفرستادی از غصه دارم منچ و مارپله بازی می‌کنم.

 

ریاست محترم سازمان هدفمندی یارانه‌ها:

پروتکل این اجازه را به شما می‌دهد که از یارانه مردم به‌عنوان قسط وام برداشت نمایید (خودت میدانی خوردن و برداشت از یارانه مردم مانند خوردن غذای بین‌راه از گوشت... است، اما چاره‌ چیست؟! شلخته برداشت کنید)

 

وزیر... ارتباطات:

مار نیشم زد آمدم پله اول.

آن زاده سوادکوه، که گفتند بنویس گفت سواد کو؟ آن چهار شانه قد بلند، که خدمت کرد به اسب سفیر هلند، آن فرمانده یگان قزاق، که با پیشنهاد پادشاه ترشح کرد بزاق، آن ملقب به قلدر و میر پنج، که نا برده رنج برد گنج، شاه ما آدم اونا رضا پهلوی.

در اخبار است چون در کاخ گلستان تاج بر کله نهاد، خود شیرینی پیشه کرد و  مردم را وعده داد قوانین اسلام اجرا خواهد گردید و نگردید. وعده کرد معنویت مسلمانی حفظ خواهد شد. نه معنویت گذاشت نه مسلمانی‌. مردم را هم داد در آمد که «رضا خان به خدا تو مسلمون نیستی». وعده کرد فروش نوشابه‌های الکلی ممنوع، الکی هم ممنوع نشد! وعده کرد بهای گندم و نان کاهش خواهد یافت، گندم و نان کاهش یافت! 

و در اسناد است که زمین‌شناس خبره‌ای بود. زمین حاصل‌خیز را از هزار فرسنگی تمیز می‌داد و تمیزتر می‌خورد. یک حلقه چاه و یک رشته قنات هم رویش. 

در تاریخ است که بسیار دلیر بود، در دلیریش همین بس که چون متفقین قصد تسخیر ایران کردند، تقریبا معادل زمانی که طول می‌کشید تا مامور معذور مهر ورود بر گذر نامه اجنبی بزند و اذن دخول به کشور را بدهد؛ متفقین را معطل کرد!

[داخلی، دم‌دم‌های اذان مغرب، اتاق اصلی]

پرتوهای غروب آفتاب روی پرده‌های اتاق تخس می‌شود. پیرزن پای پنجره ایستاده است و از پشت پرده به غروب آفتاب نگاه می‌کند. گرامافون عتیقه و درب و داغان گوشه اتاق، آرام آرام برای خودش می‌نالد:

- هپی برث دی تو یو...  هپی برث دی تو یو... هپی برث دی تو یو... هپی برث د...

پیرزن عصای درازش را به سمت گرامافون پرتاب می‌کند و گرامافون در لحظه خفه می‌شود. ضربه عصا دقیقا روی دیسک خورده است.

پیرزن برمی‌گردد و می‌گوید:

- ای کور بشی کرونا! ای جز جیگر بزنی «کویید-19»! ای تیکه تیکه بشی کروناوایرس! ای بپکی مگان الان که کارت دارم نیستی. پارسال سلبریتی‌های ایرانی برامون تولد گرفتن، امسال اونا هم نیستن. این چه بلایی بود افتاد تو دومن‌مون؟!

پیرزن آرام آرام روی صندلی غیژغیژصدای گهواره‌ایش می‌نشیند. صدای صندلی بلند می‌شود.

- غیژ... غیژ... غیژ...

پیرزن از روی صندلی بلند می‌شود و با لگدی او را به عقب می‌راند. به صندلی ملکه با لفظ «او» خطاب می‌شود.

- دنگ [صدای زنگ نوتیفیکیشن آیفون]

پیرزن موبایلش را از روی میز برمی‌دارد و از خوشحالی و لرزش دستانش موبایل روی زمین می‌افتد. موبایل این پیام را نشان می‌دهد:

-  مهناز ادد یو تو مالاکه برث دی پارتی این تلگرام.

-  الو...! ژان! آره منم، خانم تناردیه. چیه؟ دو روز قرنطینه موندی، دیگه مارو نمی‏شناسی؟! نه! زنگ نزدم حالتو بپرسم. به من چه؟ مگه من دکترم؟ یادته یه بار سبیل رو نوشته بودی سیبل! خودم برات درستش کردم؟ هیچ! همین الان گوشی رو وَرمیداری به این ژاول... همون بازرس ژاول... ژاور... حالا هرچی! بهش میگی اعلامیه بده که به هیچی اشاره نکرده. تو نمی‏فهمی اون به چی اشاره نکرده، ولی خودش می‏دونه به چی اشاره نکرده! پس به تو هم گفته؟! اونی که من شنیدم، صددرصد غلط بود! اصلاً کی گفته این پول گم شده؟ به جان کُذِت، که می خوام دنیاش نباشه، یه کم‌اش دست بچه برادرمه، می‌خواد خودنویس آب‌طلا بخره برای رسپشن مسافرخونه. یه خُرده‌اش رو هم دادیم به شوهرخواهرم که برامون پوست پیاز قرمز بیاره... برای رنگ کردن تخم مرغ عید دیگه! یه مبلغ جُزوی هم به یتیم مونده‌های خاله‌ام کمک کردم، کارآفرینی کنن... دو کارتن رنگ‌موی N3 و غذای حلزون و باقی‌اش هم این تناردیه داد دستِ شوهرخواهرِ ذلیل شده‌اش که نمی‌دونم چیکارش کُنه... به هرحال گُم نشده، ببین ژان! خُب بابا... شهردار مادلن! ما امروز و فردا مسافرخونه رو می‌فروشیم، از این محل می‌ریم، اونوقت تو می‌مونی و این ژاور بَدعُنق‌ها! برای تو بیست دقیقه هم کار نداره... پس می‌زنگی؟ مِرسی گُلم.. بوس بوس... 

مشق نوشتن مقامات:

معلم: گفتم ۶۰‌ بار از روی «تصمیم کاترین» بنویس. ورداشتی 6 بار از «هنریک کجایی» که کوتاه‌تره نوشتی؟

شاگرد: عه چطوری تونستید بفهمید؟ خب فکر کردم به ریال گفتین. چرا می‌زنی حالا؟

معلم: چپکی که آویزونت کنم از کلاس، می‌فهمی ریال یه واحد پول آسیاییه و اینجا اِمریکاست.

شاگرد: ولی من قبلش با این کالیبر ۹ میلیمتری هدیه تولدم ...[صدای تیراندازی...].

 

بلوغ مقامات:

مادر مقام مربوط: فرزندم؛ پیاز و ویتامین ث و ۴ و ۵، همراه با امگا۳ و ج، چ، ح، خ، بخور سیبیلات زودتر در بیاد.

 

سروسامان گرفتن مقامات:

مادر عروس: خب آقا داماد چی‌کاره‌ان؟

عمه داماد: عمه بگرده؛ سخنران انگیزشیه. و کتاب هم می‌نویسه. با موضوع «چگونه در خانه بخوابیم و خرپول شویم».

داماد؛ همزمان با کوبیدن کف دست به پیشانی: My God! حواسم نبود به‌جای زنگ ۳، ۷ رو زدم اشتباه اومدیم. همیشه «ث و ۷ و ۴۸۳۸ و خانم دنیِلز» رو اشتباه می‌گیرم. میگم چهره همه‌تون آشناست! ما بریم یه دور بزنیم. شمام 30 سال دیگه که رئیس‌جمهور شدم بیاید، بهتون حق‌السکوت بدم پولدار شید.

 

جلسه رأی اعتماد مقامات:

رئیس‌: براتون وزیر آوردم، آووکادو!

خودش به‌تنهایی بلده تا ۹۹ بشمره. می‌تونه به‌صورت کاملا مستقل راه خونه‌ش رو پیدا می‌کنه. قرمز و سبز چراغ راهنمایی، ترمز و کلاچ و نانسی پلوسی و سوزان رایسم از هم تشخیص میده.

 

مصاحبه خبری مقامات با محوریت کرونا:

خانم مشاور: این کرونای نوزدهم تاریخه. اولی نیس که هول ورتون داشته. من نمی‌فهمم جامعه پزشکی این‌همه مدت چه [...غیر قابل پخش]. اون رئیس سیاه بهداشت جهانی چطور [...همان]. ولی دلم خنک شد چینیا [... محتوای غیرانسانی].

 

واقعی: «کِلیَن کانوی» مشاور ترامپ گفت این نوزدهمین کووید است و مثل «کووید-۱»، نو نیست که نمی‌توانید جمعش کنید و خود را مضحکه خاص و عام و خانواده شوهرش کرد. گفتنی‌ است کروناهای ۱ تا ۱۸، توهمات شخصی نامبرده است و این ویروس به ‌احترام(!)  سال شیوع، «کووید-19» نام گرفته است.

«دی شانه زد آن ماه خم گیسو را»

گفتم که نکن باز و رها این مو را

در ظرف من است زلف پُرچینت حال

من مو بخورم یا بخورم میگو را

 

طاهره ابراهیم‌نژاد

***

 

در حالی که با شیوع ویروس کرونا موجی از سردرگمی، سر‌درد و سر در گریبانی مردم را در بر گرفته و سطوح خارجی و داخلی اقتصاد و چرخ‌هایش جولانگاه «کووید-19» شده بود، مسؤولان دولت در حرکتی هوشمندانه موفق شدند نیازمندان به کمک‌های دولتی را کاهش دهند. این اقدام همزمان با جبران تمام زیان‌های مالی مردم و کسب‌وکارها صورت گرفته است.

در گام اول این اقدام ویروس شکن، مقرر شد، طوری که آب در دل کسی تکان نخورد یارانه مردم به خودشان به صورت وام واگذار شود. اما فاز دوم و غافلگیرکننده این اقدام برای ویروس‌ها و مردم، بخش احراز هویت سرپرستان خانوار بود که طبق برنامه و با بازده هر چه تمام در حال انجام است. به گفته کارشناسان که در این مورد کار سختی هم برای شناسایی نداشتند، پیش‌بینی می‌شود با تشکیل صف‌های خرید سیمکارت تعداد متقاضیان دریافت وام ظرف مدت 2 هفته کاهش چشمگیری داشته باشد.

هنوز اظهارنظری مبنی بر تعلق وام به ورثه درگذشتگان احتمالی بر اثر ابتلا به «کووید-19» در صف‌های ثبت‌نام سیمکارت از سوی مسؤولان صورت نگرفته اما شنیده‌ها حکایت از مشمول شدن ورثه در اختصاص وام یک میلیونی دارد. گفتنی است ارائه سیمکارت متوفی قابل پذیرش نبوده و وراث باید خودشان دوباره جهت تهیه سیم در صف بایستند.

آی بچه‌دار، آی خونه‌دار، زنبیلو وردار و بیار!

هر چیزی که بخوای داریم، بگو تو چی کردی ویار؟!

 

دو تا بخر، سه تا ببر، پول چهار تا رو بده

هم واسه‌ تو سود داره، هم واسه ما فایده

 

تو لم می‌دی رو مبل و ما، واست یه آشی می‌پزیم

که یک وجب روغنه روش، حالا دیگه ما آشپزیم

 

آشپزامون غذاهای شیک و خیالی می‌پزن

شاعرامون با آب و دوغ، شعرای عالی می‌پزن

 

قافیه‌ها رو تفت می‌دن، تو شعر تبلیغاتی‌مون

واسه تو که خرید کنی از تولیدات قاتی‌مون

 

مامان بزرگ لاکچری، عمه خانوم با کلاس

بو میده ظرفاتون چرا؟ عمه خانوم با شماهاس

 

روغن پالمت افتاده، غنچه خونتم کمه

طبیعتت عوض شده، بپز غذا! این قابلمه!

 

قابلمه‌ها فلزی‌ان، جعبه دربسته دارن

مثلشو هیچ جا ندیدی، یک در و دو دسته دارن

 

فقط یه اِس بدین به ما، فوری میاریم خونه‌تون

اینقده مِس‌مِس نکنین، چیه دیگه بهونه‌تون؟!

 

یک شبه لاغر میشی تو، با روغنی که من دارم

بمونه بین خودمون، منم نمیشه باورم

 

گزینه‌های روی میز، بیا ببین، همش عالیس!

تلخ‌وشیرین و تند و تیز، از اینجا بهتر جایی نیس

 

از انبارای پرموش، تا خونه‌های لاکچری

این همه راهو اومدیم واسه عرض چاکری

 

اگه تو قوطی سوسکه و دوغا اگه همه‌ش گچه

نیگا نکن به این چیزا، همه‌ش با ذائقه‌ت مَچه