|
اقدام علیه حزبالله، شرایط را برای قدرت گرفتن تکفیریها درآلمان فراهم میکند
شیوع کرونای تکفیر در انتظار آلمانیها
گروه سیاسی: اواخر هفته گذشته بود که دولت آلمان حزبالله لبنان را جزو گروههای تروریستی اعلام کرد. پس از اعلام این خبر، نیروهای ویژه پلیس آلمان به مراکز حزبالله لبنان در خاک این کشور که عمدتا نیز فرهنگی و تبلیغی بودند، حملهور شده و اقدام به تفتیش، بازرسی و پلمب این مراکز کردند.
به گزارش «وطن امروز»، دولت آلمان در حالی حزبالله لبنان را گروهی تروریستی مینامد که این گروه در ابعاد فکری و عملی به نمادی از مبارزه علیه تروریسم خشن تکفیری در خاورمیانه تبدیل شده است. برخی کارشناسان بر اساس شواهد و مستنداتی از تحولات جامعه مسلمانان آلمانی معتقدند نخستین اثر مخرب توقف فعالیتهای حزبالله در آلمان متوجه امنیت ملی خود این کشور خواهد شد. بر اساس نظر این کارشناسان، رشد روزافزون جریانهای سلفی در بین مسلمانان آلمان، این کشور را با خطر بزرگ تهدید امنیت ملی مواجه کرده است؛ خطری که ترویج بنیادهای فکری حزبالله که ریشه در قرائت عقلانی و صلحآمیز از اسلام دارد میتوانست جلوی آن را بگیرد.
* آمار رو به رشد تفکرات تکفیری در آلمان
هانس پتر فریدریش، وزیر کشور آلمان چندی پیش نسبت به گسترش جریانهای افراطی سلفی در آلمان هشدار داده بود. فریدریش به روزنامه فرانکفورترآلگماینه گفته بود: سلفیها به دنبال تغییر کامل کشور، جامعه و نهادهای دموکراتیک ما هستند. از این رو باید همکاری امنیتی بین اتحادیههای مسلمانان و نهادهای حقوقی و قانونی تقویت شود. وی با بیان اینکه «گسترش چنین جریاناتی با حمایت عربستان سعودی صورت میگیرد»، خاطرنشان کرده بود: اگر حمایت عربستان از جریانهای افراطی سلفی نبود، آنها تا این حد در آلمان رشد نمییافتند. عربستان پول بسیاری خرج این جنبش میکند.
«هانس گئورگ ماسن» رئیس سازمان امنیت داخلی آلمان نیز چندی پیش اعلام کرد تعداد طرفداران سلفی از ۹۷۰۰ تن در دسامبر سال ۲۰۱۶ به ۱۰ هزار و ۸۰۰ تن در دسامبر ۲۰۱۷ رسید.
به گفته رئیس سازمان امنیت داخلی آلمان، گروههای افراطی جذب نیرو را به شکل خصوصی و در حلقههای کوچکتر انجام میدهند به طوری که نظارت بر آنها را سختتر کرده و این مساله برای سازمان امنیت داخلی آلمان چالشبرانگیز شده است، بویژه نظارت بر شبکههای ایجاد شده از طرف زنان سختتر شده است.
هانس گئورگ ماسن تاکید کرده بود که افراطیها دیگر مثل سابق به صورت علنی در خیابانها جزوات خود را پخش نمیکنند و شمار جذب نیرو در خیابانها را کاهش دادهاند. آنها بیشتر در گروههای کوچکتری در سطح اینترنت فعالند.
رئیس سازمان امنیت داخلی آلمان گفته بود در حال حاضر روی سلفیهای قفقازی از چچن و منطقه شمال قفقاز بیشتر توجه میشود و یکی دیگر از نگرانیها این است؛ چرا که آنها بخوبی سازماندهی شدهاند، آماده خشونت هستند و اغلب آنها از مهارت و تجربه کافی در نبرد برخوردارند. این گروه علاوه بر کشور خودشان در سوریه و عراق هم جنگیدهاند.
پس از شکست داعش و دیگر گروههای تروریستی در عراق و سوریه، بازگشت اعضای این گروههای تروریستی همواره یکی از نگرانیهای عمده مقامات اروپایی و از جمله آلمان بوده است و حال افزایش فعالیت این گروهها در آلمان نگرانیها را در ارتباط با وضعیت امنیتی در کشورهای اروپایی افزایش داده است.
* تأسیس پلیس شریعت در آلمان از سوی سلفیها!
رشد جریان افراطی سلفی در آلمان به حدی رسید که چند سال قبل این جریان گروهی موسوم به «پلیس شریعت» را تاسیس کرد که به صورت خودسرانه جلیقههای مخصوص پلیسهای آلمانی را میپوشیدند و در سطح شهر میچرخیدند و افراد را به آنچه شریعت اسلام مینامند دعوت میکردند؛ اقدامی که با واکنش جدی صدراعظم آلمان مواجه شد و تاکید کرد کسی حق ندارد در برابر پلیس قانونی این کشور جریانی خودخوانده به وجود بیاورد.
تصاویری که از گشتزنی پلیس شریعت در خیابانهای تاریک شهر ووپرتال منتشر شد، نشان میداد یکی از ماموران سلفی پلیس شریعت سراغ افراد میرفت و به آنها تذکراتی برای پایبندی به شریعت اسلامی میداد. «سراغ قمار نرو، سراغ مواد مخدر نرو، پا در راه نادرست نگذار»؛ اینها جملاتی هستند که آنها به شهروندان آلمانی گوشزد میکردند.
این «مأمور» 33 ساله «سون لاو» (Sven Lau) نام داشت. او مبتکر ایده «پلیس شریعت» بود.
لاو یکی از چهرههای شناختهشده جریان سلفی در آلمان است؛ او در زادگاه خود، مونشنگلادباخ، مدیر یک مسجد و زمانی رئیس انجمن بنیادگرای «دعوت به بهشت» بود. «آنگلا مرکل» در واکنش به اقدام سلفیها در تشکیل پلیس شریعت در آلمان در یک مصاحبه تلویزیونی با شبکه SAT1 خواستار برخورد قاطعانه با اعضای این گروه شد و گفت: هیچ کس مجاز نیست به صورت غیرقانونی نقش پلیس را ایفا کرده و برای مردم مزاحمت ایجاد کند.
صدراعظم آلمان بر مقابله با اینگونه اقدامات افراطگرایانه تاکید کرد و گفت: باید از همان ابتدا از فعالیت این افراد جلوگیری شود، زیرا تشکیل چیزی به نام پلیس شریعت به هیچ عنوان کار درستی نبوده و نیست. گروهی از سلفیها در شهر ووپرتال آلمان هنگام شب گشت میزنند و جوانان را به اصرار به شریعت در اسلام هدایت میکنند. آنها با پوشیدن جلیقههای نارنجیرنگ خود را همانند ماموران پلیس نشان میدهند. چنین عملیاتی را پلیس آلمان و مسؤولان دولت تحمل نمیکنند. دستور مرکل برای مقابله با پلیس شریعت باعث شد پلیس شهر ووپرتال آلمان حضور خود را در قسمت مرکزی شهر پررنگتر کند و از مردم این شهر خواست هنگام مشاهده افراد مشکوک، به پلیس اطلاع دهند. این افراد درباره فعالیتهای خود ویدئویی چند دقیقهای و تبلیغاتی نیز در اینترنت منتشر کردند. این اسلامگرایان افراطی بین 19 تا 33 سال دارند. اعضای گروه پلیس شریعت عکسهایی از فعالیت شبانه خود در خیابانهای ووپرتال در فیسبوک قرار میدادند. این عکسها نشان میداد بیشتر ماموران پلیس شریعت جوانان 19 تا 33 ساله هستند. نکته جالب اینجاست که دولت آلمان مجبور شد بعد از مدتی سن لاو، مبتکر طرح پلیس شریعت را دستگیر کند. در جریان دستگیری او مشخص شد وی از عناصر مهم ارتباط با داعش در خاک آلمان است که بسیاری از جوانان را به تفکرات افراطی جذب و سپس تلاش میکند مقدمات پیوستن آنها به داعش در سوریه فراهم شود.
به نوشته صدای آلمان، پس از ایجاد شکاف میان اعضای جیشالمهاجرین و الانصار در پایان سال ۲۰۱۳ در آلمان، بخشی از این گروه که سون لاو از آن حمایت میکرد، به شاخه نظامی گروه داعش پیوست. دادستانی آلمان در بیانیه خود نوشت: تحقیقات نشان داده است لاو یک نقطه کانونی برای جنگجویان و کسانی بود که مایل به خروج از کشور بودهاند، بویژه برای سلفیهای منطقه دوسلدورف. سون لاو متهم است با یکی از آلمانیهایی که به اسلام گرویده و به عضویت گروه جیش المهاجرین و الانصار درآمده، ارتباط نزدیک داشته است.
لاو همچنین متهم است با استفاده از ارتباطات خود، 2 پیکارجو را به یک واحد نظامی گروه یادشده منتقل کرده است.
گفته شده سون لاو سپتامبر ۲۰۱۳ شخصا به یک پیکارجو در سوریه ۲۵۰ یورو داده و سپس به سفارش گروه جیش المهاجرین و الانصار 3 دوربین دید در شب در آلمان به ارزش ۱۴۴۰ یورو خریداری کرده است.
* ترویج تفکر عقلانی شیعی، پادزهر تفکر سلفی
رشد جریانات سلفی که به یک بمب ساعتی برای امنیت آلمان تبدیل شد، باعث شد مسؤولان این کشور از یک سو در برابر عربستان سعودی به عنوان تامینکننده فکری و مالی این گروهها موضع بگیرند و از سوی دیگر به فکر چاره بیفتند تا با تقویت جریانات رقیب تفکر سلفی در بین مسلمانان آلمان از گرایش آنان به تفکرات افراطی و اقدامات خشونتطلبانه جلوگیری کنند.
به صورت مشخص چه در سطح خاورمیانه و چه در سطح جهانی، تفکر شیعی نقطه مقابل قرائت سلفی از اسلام است. همین امر هم موجب شده شیعیان در هر جای دنیا هدف تعرض جریانات سلفی قرار بگیرند؛ امری که حتی در آلمان نیز شیعیان را تهدید میکند.
داوود نظیریزاده، عضو هیأت مدیره انجمن گروههای شیعه در آلمان چندی قبل به آژانس خبری آلمان گفت: در برخی انجمنهای ما این نگرانی رو به افزایش است که مساجد و دفاترمان هدف حملات نوسلفیها قرار گیرد. وی تاکید کرد: برخی انجمنها به همین دلیل در مقابل دفاتر خود ماموران امنیتی گذاشتهاند و برخی کیفها و ساکهای مراجعان را بازرسی میکنند.
دویچه وله فارسی درباره تهدید سلفیان برای جوامع شیعی آلمان در گزارشی نوشت: نه فقط اقلیت شیعه در آلمان، بلکه بیش از همه دولت نگران افزایش تعداد سلفیهای ساکن در آلمان است.
مسؤولان امنیتی دولت آلمان تصمیم گرفتند از ترویج تفکر شیعی به عنوان پادزهری در برابر تفکر سلفی استفاده کنند. در همین راستا، دولت آلمان تحت عنوان «سیاستهای پیشگیری از افراطگرایی» ۳۸۰ هزار یورو به «انجمن اسلامی جوامع شیعه آلمان» پرداخت کرد.
دویچه وله طی گزارشی درباره کمک آلمان برای ترویج تفکر شیعی بین مسلمانان این کشور، نوشت: «انجمن اسلامی جوامع شیعه آلمان» در فاصله سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ میلادی حدود ۳۸۰ هزار یورو برای انجام فعالیتهایی در زمینه «پیشگیری از افراطگرایی» در آلمان دریافت کرده است. این مبلغ توسط وزارت خانواده آلمان و صندوق امنیت داخلی اتحادیه اروپایی که با اداره فدرال جنایی آلمان همکاری میکند، تأمین شده است. بر همین اساس باید گفت فعالیتهای فرهنگی حزبالله در آلمان به عنوان یک گروه شیعی که آبشخور فکریاش ریشه در عقلانیت و قرائت صلحآمیز از اسلام دارد، دقیقا همان چیزی است که آلمان برای خنثی کردن زهر تفکرات مسموم سلفی بین مسلمانان این کشور نیاز داشت و عملا با موافقت دولت آلمان و گسترش فعالیتهای فرهنگی حزبالله از رشد تفکرات خشونتطلبانه جریانات سلفی در خاک آلمان جلوگیری میشد.
اکنون دولت آلمان تحت فشار آمریکا و رژیم صهیونیستی، امنیت ملی خود را قربانی منافع این دو رژیم کرد و با حذف فعالیتهای حزبالله در خاک آلمان، میدان را برای تاخت و تاز سلفیها گشود؛ اقدامی که بزودی آثار مخرب آن با گسترش تفکرهای خشونتطلبانه و اقدامات تروریستی در سطح شهرهای آلمان آشکار خواهد شد.
ارسال به دوستان
درباره برندهایی که تلویزیون برای رمضان 99 تدارک دیده است
رفیق مثل ماه
احسان سالمی: موفقیت «ماه عسل» با آن ایده مرکزی درخشانش در ارتباط با روایتهایی خاص از زندگی آدمهای معمولی آنقدر برای مخاطبان جذاب بود که در سالهای پس از آن بارها در برنامههای مختلفی که پیش از افطار از آنتن شبکههای مختلف تلویزیون پخش شد، همین ایده به شکلهای مختلف تکرار شد. البته که تکرار یک ایده به خودی خود امری مذموم نیست، بلکه مهم ایجاد فرمی جدید و تقلید نکردن از نمونههای موفق است. «مثل ماه» که تجربه تازه تلویزیون و شبکه سوم سیما در حوزه برنامههای پیش از افطار است، از این نظر اتفاقی تازه برای برنامههای رمضانی به شمار میآید. هر چند در ظاهر امر ایده مرکزی این برنامه نیز مبتنی بر روایت اتفاقات خاص از زندگی آدمهایی معمولی است اما شیوه روایت تازه این برنامه که همراه با کمی تخیل و مقدمهچینی داستانی و نمایشی است، فضایی جدید برای «مثل ماه» ایجاد کرده است؛ فضایی که اگر با خلاقیتهای بیشتری همراه شود، میتواند هویت مستقل این برنامه را تثبیت کند. *** شاید بزرگترین بدشانسی «مثل ماه»، مقایسه آن با «ماه عسل» باشد؛ برنامهای که بالاخره بعد از یک دهه روی آنتن بودن جایگاه خود را تثبیت کرده بود و حالا جایگزین شدن برنامهای تازه در همان شبکه و در همان بازه زمانی ماه رمضان، بالاخره شرایط را برای جا افتادن برنامه تازه سخت میکند. با این همه اما «مثل ماه» علاوه بر شیوه روایت قصههای خود که گاهی با حرکتهای آوانگاردی همچون آوردن یک ماشین رنوی قدیمی در دکور برنامه همراه شده بود، در زمینه محتوایی نیز تمایزهای ویژهای دارد که میتوان از آنها به عنوان برتریهای این برنامه یاد کرد. «مثل ماه» به شکل مشهودی تلاش میکند پیوند برنامه با حال و هوای معنوی و عرفانی پیش از افطار را مستحکمتر کند؛ از تیتراژ خلاقانه ابتدایی برنامه گرفته که نمایش تصویر حاجقاسم سلیمانی در آن نشاندهنده توجه سازندگان برنامه به ظرافتهایی همچون پیوند شهدا با این حالوهوای معنوی است تا پخش برشهایی از مهمترین فرازهای معنوی صحبتهای میهمانان برنامه، در قالب کلیپی کوتاه در انتهای همان برنامه که بدون شک اثرگذاری قصه روایت شده را بر مخاطب افزایش میدهد. «مثل ماه» البته تا رسیدن به نقطه ایدهآل خود هنوز فاصله دارد؛ بویژه آنکه با وجود تلاش رسالت بوذری برای داشتن اجرایی گرم و ورود بموقع به روایتهایی که میهمان نقل میکند اما با توجه به تلاش سازندگان آن برای ایجاد فضایی متفاوت و پرتعلیق و کمی هم انتزاعی برای جا افتادن در منظر مخاطب هنوز در اول راه است. هر چند آنچه به احتمال زیاد شانس موفقیت این برنامه برای افزایش ارتباط با مخاطب را افزایش میدهد، تصویر آشنای رسالت بوذری به عنوان مجری برنامههای مناسبتی تلویزیون و استفاده از چهره تثبیت شده او برای اجرای چنین برنامههایی است. این اتفاقا از مزیتهای «مثل ماه» است که سعی کرده به جای استفاده از سلبریتیها یا چهرههای غیرمرتبط و تازه برای جلب توجه مخاطبان به برنامه، با استفاده از ظرفیتهای مجریان فعال تلویزیون در حوزه برنامههای مناسبتی و البته تلاش برای ایجاد فضایی متفاوت برای برنامه (که به نظر میرسد در آینده مشهودتر هم خواهد شد) برند تازهای برای برنامههای پیش از افطار تلویزیون خلق کند. مسیری که شبکه 3 پیش از این با برنامه سحرگاهی «ماه من» با اجرای نجمالدین شریعتی پیمود و حالا بعد از 2 سال کمکم موقعیت خود را در میان برنامههای سحرگاهی تلویزیون تثبیت کرده است. *** «رفیق» روزهای نوجوانی
«رفیق» هم عنوان برند تازهای است که تلویزیون برای ماه مبارک امسال به آنتن شبکه امید رسانده است. گذشته از اینکه جدی گرفتن رده سنی نوجوان به عنوان یکی از حساسترین گروههای سنی و تولید برنامههای ویژه آنها به خودی خود اتفاقی مهم و ارزشمند در تلویزیون است، بزرگترین نکته در ارتباط با «رفیق» آن است که سعی کرده در کنار جلب توجه نوجوانان به اهمیت ارتباط با خدا و حال و هوای معنوی ماه رمضان، بحث رفاقت نوجوانان با همسن و سالهایشان را زیر ذرهبین ببرد. تنوع برنامه در زمینه دعوت از میهمانهایی در ردههای سنی مختلف از برادر شهید چمران گرفته تا پسر پروفسور حسابی و میهمانهای نوجوان از یک طرف و در نظر گرفتن موضوعاتی متنوع از جمله فلسفه دوستی و رفاقت در اسلام، وفاداری، رازداری معرفت که همه برای نوجوانان موضوعاتی جذاب و مبتلا به است، رفیق را به یک برنامه استاندارد در حوزه نوجوان تبدیل کرده است. نکته مهم آنجاست که بسیاری از برنامههای تولید شده برای نوجوانان معمولا بیشتر برای جوانان هستند تا نوجوانان اما «رفیق» سعی کرد علاوه بر رویکردهای فرمی، در زمینه رویکردهای محتوایی نیز به شکل دقیق بر مخاطب نوجوان متمرکز شود. اضافه کردن بخشهای نمایشی که با حضور شخصیت «آقای سفارشی» اجرا میشود هم از ابتکارات جالبی است که بدون شک در افزایش ارتباط مخاطب نوجوان با این برنامه موثر خواهد بود. رفیق تولید مشترک فرهنگسرای ابنسینا و شبکه امید است.
***
«سوره» شبهای رمضان
«سوره» هم یکی از ابتکارات جالب تلویزیون برای رمضان امسال است؛ برنامهای که هر شب در شبکه چهارم سیما روی آنتن میرود؛ برنامهای که برگ برنده آن بررسی شئون کاربردی قرآن در زندگی انسان امروزی است. هر چند شکل ظاهری برنامه از جنس همان برنامههای گفتوگومحور همیشگی تلویزیون است اما میهمانهای برنامه و موضوعات مطرح شده در خلال گفتوگوهایی که مسعود دیانی (مجری برنامه) با میهمانانش دارد، فضایی متفاوت را برای آن پدید آورده است. گفتوگوهایی تخصصی پیرامون قرآن و زندگی، قرآن و سیاست، قرآن و موسیقی، قرآن و سینما، قرآن و تئاتر، قرآن و شعر که هر شب از شبکه چهارم پخش میشود. یکی از بخشهای جالب «سوره»، قرائت بخشی از تفسیر «روض الجنان و روح الجنان» توسط یوسفعلی میرشکاک و همچنین دیدگاههای مطرح شده از سوی سیدیدالله یزدانپناه درباره «آموزه غیب در قرآن» است. همچنین در هر قسمت از برنامه کارنامه قرآنپژوهی یکی از چهرههای غیرایرانی فعال در این حوزه مورد بررسی قرار میگیرد. البته زمان پخش در نظر گرفته شده برای «سوره» در شبهای ماه مبارک رمضان به واسطه تلاقی با زمان پخش سریال «زیرخاکی» شبکه اول سیما، تا حدودی زمان نامناسبی است و بهتر بود این برنامه از ساعت 11 شب به بعد و پس از اتمام سریالها روی آنتن میرفت تا مخاطبانی که میخواهند هر دو برنامه را ببینند، از این فرصت محروم نشوند.
ارسال به دوستان
کیمجونگ اون، رهبر کرهشمالی با حضور در انظار عمومی به حرف و حدیثها درباره مرگش پایان داد
این هم اون
گروه بینالملل: کیم جونگ اون، رهبر کرهشمالی دیروز بعد از 3 هفته غیبت در انظار عمومی ظاهر شد. برخی رسانههای ژاپنی، کره جنوبی و آمریکایی در این مدت از مرگ وی به دلیل یک عمل جراحی خبر داده و به گمانهزنی درباره آینده کرهشمالی پرداخته بودند. رهبر کرهشمالی پیش از این نیز در سال 2014 با غیبتی 40 روزه خبرساز شده بود. با این حال اما شامگاه جمعه خبرگزاری رسمی کرهشمالی با انتشار ویدئویی از «کیم جونگ اون» رهبر کرهشمالی به شایعات 20 روز گذشته پیرامون مرگ وی پایان داد. رهبر کرهشمالی در مراسم پایان ساخت کارخانه تولید کود شیمیایی فسفاته «سونچان» در جنوب استان پیونگیانگ حضور یافت. خبرگزاری فرانسه نیز گزارش داد اون با شرکت در این مراسم، کارخانه را افتتاح کرد. روزنامه رودونگ سیمون نیز در گزارشی نوشت رهبر کرهشمالی در مراسم پایان ساخت کارخانه تولید کود شیمیایی فسفاته «سونچان» در جنوب استان پیونگیانگ مشاهده شد. «کیم یو جونگ» خواهر رهبر کرهشمالی که بیشترین شانس را در تحلیل کارشناسان برای جانشینی کیم جونگ اون داشت نیز در این مراسم در کنار او مشاهده شد.
* شایعه مرگ اون از کجا آمد
طی 3 هفته گذشته غیبت رهبر کرهشمالی با موجی از واکنشها و تحلیلها مواجه شد. در این بین رسانههای غربی با پیگیری خط خبری مرگ اون، تا جایی پیش رفتند که تحلیلهایی پیرامون جانشین وی مطرح شد. 2 هفته پیش وقتی کیم جونگ اون در مراسم رسمی بزرگداشت سالروز تولد پدربزرگش در روز ۱۵ آوریل غایب بود، شایعات پیرامون مرگ وی قوت گرفت. کیم جونگ اون تا پیش از این هرگز در مراسم سالروز تولد پدربزرگش غیبت نکرده بود که این موضوع باعث گمانهزنیهای مختلف شد. خبرگزاری «سیانان» 3 هفته پیش در گزارشی مدعی شده بود کیم جونگ اون پس از عمل جراحی قلب، بشدت بیمار شده و پس از آن بود که خبرهای ضد و نقیضی حتی درباره مرگ وی منتشر شد.
هفته گذشته «لیندسی گراهام» سناتور جمهوریخواه درباره شایعات مربوط به مرگ رهبر کرهشمالی گفته بود: «من بر این باورم کیم جونگ اون مرده یا از کار افتاده شده». گراهام در اظهار نظری جنجالی اعلام کرده بود در صورتی که رهبر کرهشمالی دچار مرگ یا معلولیت نشده باشد، شوکه خواهد شد.
* غیبت اون و فقدان تحلیل دقیق رسانهها
رهبر کرهشمالی در حالی پس از 20 روز در انظار عمومی ظاهر شد که هیچ نشانهای از بیماری در چهره او دیده نمیشد و با وجود شایعات درباره بیماری شدید یا حتی مرگش، چهره خندان او در مقابل دوربینها نظر بسیاری را به خود جلب کرد. این طولانیترین غیبت رهبر کرهشمالی نبود. سپتامبر 2014 او برای 40 روز از انظار عمومی غایب بود. اداره اطلاعات کرهجنوبی علت غیبت 40 روزه در آن دوره را عمل جراحی از ناحیه قوزک پا اعلام کرد. حضور رهبر کرهشمالی نشان داد تا چه اندازه تحلیل مسائل داخلی کشوری مانند کرهشمالی برای تحلیلگران سخت است و چطور رسانههای خارج از کرهشمالی بدون دسترسی به اطلاعات موثق میتوانند پیشبینیهای نادرستی داشته باشند.
* رفتار محتاطانه همسایه جنوبی
در بین اخبار ضد و نقیض هفته گذشته 2 خبر مهم در رسانهها پیرامون وضعیت سلامت رهبرکره شمالی مطرح شد. خبر اول مربوط به اعزام تیم پزشکی از چین به کرهشمالی بود که از سوی وزارت خارجه چین تکذیب شد و خبر دوم مربوط به اظهار نظر وزیر اتحاد کرهجنوبی درباره سلامت کیم جونگ اون بود. «کیم یئونچول» وزیر اتحاد کرهجنوبی گفت: «ما به کمک ظرفیتهای اطلاعاتیمان میتوانیم با اطمینان بگوییم که هیچ نشانهای از وجود وضعیتی غیرعادی در کرهشمالی دیده نمیشود». وی غیبت رهبر کرهشمالی را ناشی از بحران کرونا دانسته و گفته بود این طبیعی است که رهبر کره بخواهد در قرنطینه باشد. هر چند این اظهارنظر به صورت جدی مورد توجه رسانهها قرار نگرفت اما چند روز بعد وبسایت خبری NK News کرهشمالی اعلام کرد قایقهای تفریحی که اغلب توسط کیم مورد استفاده قرار میگیرند، در این ماه دوباره در آبهای ونسان فعال شدهاند. در این بین برخی تحلیلگران و کارشناسان مسائل کره انجام عمل جراحی قلب برای اون را متصور شدند، چرا که خانواده او از مشکلات قلبی و بیماری دیابت رنج میبردند و کیم هم از این خطر مستثنا نیست.
* سناریوسازی آینده کره شمالی
هر چند هنوز به طور دقیق دلیل غیبت رهبر کرهشمالی مشخص نیست و به همان میزان که موضوعاتی مثل ابتلا به کرونا یا انجام عمل جراحی قلب مورد توجه قرار گرفته، بحثهایی پیرامون مانور مدیریت روانی و افکار عمومی نیز از سوی مسؤولان کرهشمالی مطرح است اما آنچه مسلم است فقدان کیم جونگ اون در کره تاثیر زیادی بر نظم منطقه شبه جزیره کره و حتی معادلات جهانی خواهد داشت. از جمله سناریوهایی که پس از شایعه مرگ اون برای وضعیت آینده کرهشمالی مطرح شد، وقوع جنگ داخلی در این کشور بود.
اولین سناریو پیدا کردن جانشین برای اون بود. بر این اساس در صورت مرگ وی، افراد نزدیک به او و به نام او حکومت میکنند که نزدیکترین این افراد، خواهر او کیم یو جونگ است. به این دلیل که وی رابطه نزدیکی با رهبر فعلی و خانواده وی دارد.
گزینه دیگری که البته احتمال به قدرت رسیدنش بعید به نظر میرسد «کیم جونگ چول» برادر بزرگتر کیم جونگ اون است که ممکن است در نهایت از سایه بیرون آمده و خود را نشان دهد. گزینه احتمالی دیگر برای جانشینی، «چوئه ریونگ هائه» رئیس مجمع عالی مردم کرهشمالی و مرد شماره 2 آن کشور است که به دلیل کهولت سن دیگر اعضای کمیته مرکزی حزب حاکم، احتمال جانشینی او وجود دارد. یک احتمال دیگر که البته به دلیل ساختار سیاسی و حکومت در کره ضعیف است، این است که یک شخص عالی رتبه در نظام که خارج از خاندان حاکم باشد، نظام فعلی را به شکل موجود حفظ کند اما بعید است که شخصی خارج از خاندان کیم بتواند چنین وظیفه مهمی را بخوبی انجام دهد. سناریوی دیگر درباره آینده کره شمالی اما نزاع داخلی و تبدیل این کشور به بخشهای مختلف تحت تسلط فرماندهان و امرای نظامی بود که در این صورت هر فرماندهی که در زمینه تجارت تسلیحات توان بیشتری داشت امکان قدرتمندتر شدن داشت.
با توجه به نقش تأثیرگذار کرهشمالی در معادلات امنیتی منطقه شبهجزیره کره، طبیعتا سرنوشت این کشور برای چین بیشتر از هر کشور دیگری اهمیت دارد. چینیها به هر شکل ممکن به دنبال ایجاد ثبات و آرامش در کرهشمالی هستند و از این رو تلاش خواهند داشت در قدم اول کره شمالی را تحت حمایت خود قرار دهند و چنانچه این خواسته با تنش در بین مقامات کرهشمالی مواجه شود، آنها گزینه صلح بین دو کره در صورت خروج نیروهای نظامی آمریکا از منطقه را دنبال میکنند. آنچه مسلم است حضور مجدد اون در برابر دوربینهای تلویزیونی بهرغم انتشار موجی از شایعات و ابراز اطمینان برخی تحلیلگران و رسانهها از مرگ وی، بار دیگر نشان داد میزان آگاهی از فضای سیاسی کرهشمالی بسیار کمتر از چیزی است که مطرح میشود.
***
[فرار ترامپ از اظهار نظر درباره «اون»]
رئیسجمهور آمریکا پس از حضور رهبر کرهشمالی در انظار عمومی پس از غیبت 20 روزه حاضر به اظهار نظر در این باره نشد. دونالد ترامپ در کاخ سفید و پیش از عزیمت به سمت کمپ دیوید به خبرنگاران گفت: ترجیح میدهم هنوز درباره این موضوع اظهار نظر نکنم. ما در زمان مناسب در این باره صحبت خواهیم کرد. رئیسجمهور آمریکا درباره این موضوع که آیا رهبر کرهشمالی هنوز زنده است یا خیر، گفت: نمیخواهم در این باره صحبت کنم. وی در پاسخ به این سوال که آیا اواخر هفته با رهبر کرهشمالی صحبت خواهد کرد نیز گفت: شاید این کار را انجام دهم.
ارسال به دوستان
پلیس برای اجرای طرح اجباریشدن ماسک در مترو به کمک شهرداری تهران آمد
سلامت اجباری
* ادامه سیر کاهش ابتلا به کرونا در ایران
گروه اجتماعی: اولین روز اجباری شدن زدن ماسک در مترو و اتوبوس با نظارت مأموران نیروی انتظامی و همراهی مردم سپری شد.
مشاهدات میدانی خبرنگار «وطنامروز» نشان میدهد اجباری شدن زدن ماسک در مترو بیش از سایر وسایل نقلیه عمومی مورد توجه مسؤولان قرار گرفته است تا جایی که مأموران نیروی انتظامی از ورود مسافرانی که ماسک همراه نداشتند، جلوگیری میکردند. مسافرانی که قصد استفاده از مترو را داشتند برای ورود به قطار غیر از تهیه بلیت باید ماسک نیز تهیه میکردند. در اغلب ایستگاههای مترو در کنار باجههای بلیتفروشی میز فروش ماسک تعبیه شده بود تا مسافران برای ورود به مترو مانعی نداشته باشند؛ هر ماسک به قیمت 2000 تومان و هر بسته 7 عددی به قیمت 10000 تومان به شهروندان فروخته میشد. حضور پلیس مترو و نظارت نیروی انتظامی موجب شد تقریبا همه مسافران مترو با ماسک به محوطه اصلی وارد شوند و در قطار نیز اکثر قریب به اتفاق از ماسک استفاده میکردند.
البته در اتوبوسها مانند مترو نظارت دقیق نبود و اگر شهرداری میخواهد مانند مترو طرح اجباری شدن استفاده از ماسک اجرا شود، باید بیش از پیش نظارت کند.
* حضور پلیس مترو؛ ضامن اجرای طرح اجباری شدن ماسک
سرهنگ سعید عطاءاللهی، رئیس پلیس متروی پایتخت درباره اجرای مصوبه ستاد ملی مبارزه با کرونا مبنی بر لزوم استفاده از ماسک توسط مسافران مترو و چگونگی نظارت بر اجرای این طرح اظهار داشت: پلیس مترو نیز به همراه سایر عوامل انتظامات در ورودی گیتها مستقر شده و برای حفظ سلامت مسافران و اجرای فاصلهگذاری اجتماعی، اجرای طرح جدید را در دستورکار دارد.
رئیس پلیس متروی پایتخت تصریح کرد: حضور مسافران با ماسک در مترو اجباری شده و عوامل انتظامی نسبت به کنترل مسافران موارد لازم را اجرا میکنند و از ورود مسافرانی که ماسک به صورت نداشته باشند، ممانعت به عمل میآورند.
سرهنگ عطاءاللهی اعلام کرد: اگرچه داشتن ماسک از سوی بسیاری از مسافران رعایت شده و استقبال خوبی از طرح مذکور در ایستگاههای صادقیه، امام خمینی(ره)، تئاتر شهر و انقلاب داشتیم اما افرادی نیز بودندکه ضمن ابراز بیاطلاعی، پس از مشورت و توجیه توسط عوامل مترو نسبت به تهیه ماسک از غرفههای فروش ماسک اقدام میکردند.
وی گفت: پایانه جنوب ایستگاهی بود که بیشترین تعداد مسافران را داشت که از اجباری بودن ماسک ابراز بیاطلاعی میکردند، چرا که این دسته از مسافران از شهرستانها به تهران مراجعه کرده بودند که خوشبختانه بعد از صحبت، مشاوره و راهنمایی نسبت به تهیه ماسک اقدام کرده و سپس وارد قطارهای مترو شدند.
رئیس پلیس متروی پایتخت در پاسخ به دیگر پرسش فارس که آیا در اجرای این طرح با مقاومت افراد مبنی بر عدم استفاده از ماسک مواجه بودید یا خیر، اظهار داشت: بالاخره افرادی هستند که خواسته یا ناخواسته در برابر برخی عوامل مقاومت کنند؛ البته اکثریت شهروندان مراعات کرده و تعداد انگشتشماری از افراد که حاضر به استفاده از ماسک نبودند، مانع از عبورشان از گیتها شده و اعلام کردیم بعد از تهیه ماسک امکان استفاده از مترو را دارند.
وی اظهار امیدواری کرد با راهاندازی غرفههایی که ماسک را با قیمت ارزانتر در اختیار مردم قرار میدهند، بتوان شرایط استفاده از ماسک را در راستای حفظ سلامتی افراد سهل کرد.
زهرا نژادبهرام، عضو شورای شهر تهران اجباری شدن استفاده مسافران حملونقل عمومی از ماسک و دستکش را اقدامی درست و بجا عنوان کرد و به «وطن امروز» گفت: البته بستر این کار باید فراهم شود. به طور مثال برخورد با بینظمان و افرادی که نسبت به اجرای پروتکلهای بهداشتی و رعایت اصول بهداشتی بیتوجهند باید از سوی پلیس ایستگاهها البته با حفظ احترام انجام شود. نژادبهرام همچنین به توزیع ماسک ارزانقیمت در مبادی ورود مسافران به خطوط مترو و ایستگاههای بیآرتی اشاره کرد و افزود: این اقدام درستی است تا مسافران بهانهای برای استفاده نکردن از ماسک نداشته باشند و از طرفی کمک میکند با رعایت اصول بهداشتی همگانی زنجیره این بیماری قطع شود.
* ۹۰ درصد مردم هنوز به کرونا مبتلا نشدهاند
رئیس مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت تاکید دارد برای مقابله با کروناویروس سلاحی جز رعایت فاصلهگذاری اجتماعی در دست نداریم و این در حالی است که با توجه به بازگشاییهای اخیر، بسیاری به اشتباه تصور میکنند از قدرت شیوع این ویروس کاسته شده و از این رو چندان به رعایت پروتکلهای بهداشتی توجه نمیکنند. به گزارش «وطن امروز»، رفع محدودیت ترددها، بازگشایی مراکز خرید، پاساژها و آغاز فعالیت مشاغل و کسب و کارها باعث شد تا خیلیها به گمان اینکه ویروس کرونا ضعیف شده است، پروتکلهای بهداشتی را رعایت نکنند. غافل از اینکه ویروس کرونا همچنان میتازد و با قدرت انتقال بالایی که دارد باعث مرگ هموطنانمان در کشور میشود. کارشناسان حوزه بهداشت و درمان معتقدند؛ این ویروس مرموز و ناشناخته به این زودیها از بین نمیرود، چرا که دارویی برای آن کشف نشده است. همه کارشناسان تاکید دارند؛ بهترین راه درمان یا رهایی از ابتلا به ویروس کرونا خودمراقبتی، رعایت اصول بهداشتی و از همه مهمتر توجه به فاصلهگذاری اجتماعی است تا از این طریق زنجیره انتقال کرونا قطع شود. رئیس مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت گفت: طبق آمار، در آلودهترین شهرهای کشور در سختترین شرایط، کمتر از ۱۰ درصد مردم به این عفونت مبتلا شدند، یعنی ۹۰ درصد مردم هنوز به این ویروس مبتلا نشدهاند. محمدمهدی گویا اظهار کرد: حدود 3 هفته است که وارد مرحله حمله به ویروس کرونا شدهایم. زمانی که همهگیری این ویروس آغاز شد، ما از سلامت مردم دفاع میکردیم، یعنی بیماری مراجعان به بیمارستان سریعا تشخیص داده و درمان مورد نظر برای آنها انجام میشد. وی افزود: بیماری «کووید- ۱۹» درمان قطعی و تاییدشدهای ندارد و واکسنی برای پیشگیری از ابتلا به این ویروس نیز وجود ندارد.
ارسال به دوستان
گزارشی درباره معادلات نفت در پساکرونا
غروب عصر خامفروشی
سیداحسان حسینی: سقوط تاریخی قیمت نفت خام وستتگزاس اینترمدیت آمریکا (WTI) در بازار فیوچر به نزدیک منفی 40 دلار به ازای هر بشکه، بزرگترین خبر اقتصادی از تبعات شیوع ویروس کرونا در جهان بود. 2 هفته پس از آن رخداد تاریخی، هر چند دیگر بازار نفت کابوس قیمت منفی را گذرانده اما هنوز به سطح قیمت پیش از کرونا بازنگشته است. همچنین ضربات جدی کاهش قیمت نفت به کشورها و شرکتهای تولیدکننده نفت، سایه سنگین ورشکستگی را بر سر بخش بزرگی از صنعت نفت بویژه نفت شیل آمریکا گسترانده است.
ایران اما در این تحولات دچار کمترین نوسان شد. افت قیمت نفت خام ایران به کمتر از 20 دلار در هر بشکه هر چند در کنار تحریم فشار مضاعفی بر درآمدهای نفتی ایران آورد اما خروج تحمیلی ایران از بازار نفت به دلیل تحریمهای یکجانبه آمریکا و افت رقم صادرات نفت کشور به کمتر از 500 هزار بشکه طبق آخرین تخمینها، باعث شد سقوط قیمت نفت کمترین تاثیر را نسبت به سایر کشورهای نفتی بر ایران داشته باشد.
همزمانی تحریم فروش نفت ایران با شدیدترین افت قیمت نفت موجب شد بار دیگر جدال قدیمی 2 تفکر در موضوع نحوه راهبری صنعت نفت به رسانهها کشیده شود. پس از افت قیمت نفت بر اثر شیوع کرونا در جهان، مدافعان توسعه صنایع پاییندستی باز هم بر درستی نظر خود نسبت به لزوم فاصله گرفتن از خامفروشی نفت و رو آوردن به توسعه صنایع پاییندستی و تولید فرآوردههای متنوع نفتی تاکید کردند. در واقع وقایع اخیر بازار جهانی نفت به شکلی آشکار، استدلال مدافعان «حداکثرسازی سهم ایران از بازار نفت خام جهان» را باطل کرد. همه این اتفاقات در حالی افتاد که بودجه سال جاری کشور با فرض فروش یک میلیون بشکه در روز نفت خام با قیمت 50 دلار به ازای هر بشکه بسته شده است. همان روزهای تحویل لایحه بودجه سال 99 به مجلس البته اعتراضها به این اعداد و ارقام مطرح شد اما مجلس دهم طبق روال معمول خود، تغییر خاصی در تصمیم دولت نداد. اکنون و با وقوع تحولات اخیر ناشی از شیوع کرونا و نزدیک شدن به شروع به کار مجلس یازدهم، بحثهایی درباره اصلاح برخی مواد لایحه بودجه مطرح شده است.
تحولات تاثیرگذار کرونا بر اقتصاد ایران اما صرفا به اعداد و ارقام بودجه محدود نمیشود. تغییر مناسبات و معادلات جهانی بیشک نحوه مواجهه کشور با مسائل مختلف را دستخوش تغییر خواهد کرد.
در این رابطه، نماینده سابق ایران در اوپک گفت: سازمانهای موجود بینالمللی بخشی از قابلیتها و ربط خود را با جهان کنونی از دست دادهاند اما زمینه، شرایط و ظرفیت برای تشکیل چیزی به عنوان جایگزین اوپک هم فراهم نیست. در پساکرونا تولیدکنندگان نفت خام، امروزه به طور فزایندهای مصرفکنندگان نفت خام تولیدی خود میشوند؛ در نتیجه ضرورت وجود سازمانهای بینالمللی از اساس تحتالشعاع قرار میگیرد.
با شیوع گسترده ویروس کرونا در جهان مناسبات سیاسی و اقتصادی موجود در حال تغییر است، به گونهای که صاحبنظران در تقسیمبندیهای خود به جهان قبل از شیوع کرونا و جهان پساکرونا اشاره میکنند. در این بین تاثیر ویروس کرونا بر اقتصاد کشورها و بویژه تحولات بازار نفت قابل ملاحظه بوده است. افت شدید تقاضای نفت در دنیا، کاهش قیمت نفت به زیر 10 دلار به ازای هر بشکه، منفی شدن قیمت نفت در بازار فیوچر بورس آمریکا و اجماع غولهای نفتی دنیا برای بازگشت ثبات به بازار نفت از جمله تحولات اخیر این حوزه بوده که پالسهایی از دورنمای بازار نفت در آینده ارسال میکند. در این راستا برای بررسی دقیقتر تحولات آتی بازار نفت و رمزگشایی از جایگاه نفت در دنیای پساکرونا با فریدون برکشلی، نماینده سابق ایران در اوپک و رئیس دفتر مطالعات انرژی وین به گفتوگو نشستیم. مشروح این مصاحبه به شرح زیر است.
در حال حاضر اوپک جایگاه سابق خود را برای مدیریت بازار جهانی نفت از دست داده است و در مدیریت بازار دیگر تاثیرگذاری لازم را ندارد. با توجه به همکاری کمسابقه همه کشورهای تولیدکننده نفت برای بازگرداندن ثبات به بازار، آیا امکان ایجاد نهادی بینالمللیتر برای مدیریت بازار وجود دارد؟ نهادی که همه تولیدکنندگان از جمله آمریکا، روسیه و عربستان در آن حضور داشته باشند.
قدبان، وزیر نفت عراق در اجلاس ۶ دسامبر ۲۰۱۹ بود که اعلام کرد کشورش قصد دارد سپتامبر ۲۰۲۰، میزبان اجلاس وزرای نفت اوپک در بغداد باشد تا شصتمین سالگرد شکلگیری سازمان اوپک را به جشن بزرگ و واقعهای تاریخی و بهیادماندنی بدل کند. امروز اما با گذشت کمتر از ۴ ماه از آن روز دیگر کسی از برگزاری جشنی صحبت نمیکند. همه چیز به یکباره تغییر کرد؛ بازار جهانی نفت در اسفبارترین روزگار خود به سر میبرد و ویروسی از راه رسید که همه جهان را درگیر کرد.
اما این مطلب کاملا درست است که اوپک تا سال ۲۰۰۰ میلادی نزدیک به ۶۰ درصد از عرضه تجاری نفت جهان را تامین میکرد؛ مشکلات و پستی و بلندیهای مهمی را پشت سر گذاشته بود و میتوانست در بازار جهانی نفت تعیینتکلیف کند اما بتدریج شرایط تغییر کرد. تولیدکنندگان موسوم به غیر اوپک و در رأس آنها روسیه به بازار جهانی وارد شدند. اوپک برای ثبات بازار و حفظ قیمت، به طور مرتب تولید جمعی خود را کم کرد اما تولیدکنندگان تازهوارد سهم اوپک را میبلعیدند و از آن خود میکردند.
اوپک به این منظور با تولیدکنندگان غیراوپک مذاکره کرد و به آرامی زمینه ورود اعضای غیراوپک به فرآیند مدیریت بازار فراهم شد؛ مسیری بسیار دشوار و نفسگیر اما به سود اوپک و غیر اوپک. این هماهنگی در ۲۰۱۵ از طرف مطبوعات نفتی «اوپکپلاس» خوانده شد ولی هرگز شکل رسمی و سازمانیافتهای پیدا نکرد. یک پیمان همکاری و عموما هم مدتدار بود که نامحدود نبود. تولیدکنندگان نفت خام غیر اوپک و روسیه، به دنبال ایجاد یک عهدنامه دائمی از جنس سازمان اوپک نبودند. البته دبیرخانه این ارتباطات، در همان دفتر و مقر اوپک در وین مستقر شد.
اما ورود زودهنگام و تهاجمی نفت شیل به بازار، در مدت کوتاهی قواعد بازار را به هم ریخت. آمریکا که سال ۲۰۱۶ با واردات ۴/۷ میلیون بشکه در روز، پس از چین دومین واردکننده نفت جهان بود، ابتدا خودکفا و سپس صادرکننده نفت خام و فرآورده خالص شد. البته در عین حال انواعی از نفت خام هم وارد میکرد اما در تراز نفتی، دیگر خود صادرکننده شد.
در نتیجه من احساس میکنم بازار جهانی نفت و بلکه اقتصاد جهان پس از کرونا، دگردیسیهای مهمی را تجربه خواهد کرد. نشانههای آن هم کموبیش دیده میشود اما هنوز تعریف و درک درست یا کاملی از این نهاد بینالمللی که احتمالا در دوران پساکرونا بازار جهانی نفت را مدیریت خواهد کرد، نداریم. در واقع ما امروز بازار جهانی نفت را به حال خود رها شده میبینیم و بازار به سخن هیچ کس اعتنایی ندارد.
البته در حال حاضر بازار، تجربه و دستورالعملهای گروه ۲۰ را هم داشت. رفتار بازار تابع قواعدی است که اکنون از هم فروپاشیده است. بازار واکنشی نسبت به کاهش تولید توسط تولیدکنندگان ندارد. طرف تقاضا از کار افتاده و کسی نمیداند که چگونه بازسازی خواهد شد. چین موتور رشد مصرف جهانی نفت بود. تولیدکنندگان خاورمیانه به بازار چین و البته آسیای جنوب شرقی توجه زیادی داشتند. این بازار فروپاشیده است و درباره زمان و چند و چون بازگشت آن به شرایط عادی با قاطعیت نمیتوان نظر داد. تولیدکنندگان هم بنا به دلایل فنی و همچنین به دلیل رقابت با یکدیگر، تلاشی برای مدیریت و هماهنگی میزان عرضه خود انجام ندادند. بازارها، مخازن ذخیرهسازی، پالایشگاهها، نفتکشها و مخازن روی آب از نفت خام بدون خریدار و بدون مصرفکننده، لبریز شدهاند.
حال اینکه نهادی جایگزین اوپک یا اوپکپلاس شود، میتواند محقق شود ولی نه در بستر شرایط کنونی بازار، یعنی جهانی که مطلقا مدیریتی ندارد. زمانی آمریکا و شوروی سابق، هر یک سهمی از مدیریت جهانی را به عهده داشتند اما الان دنیا دیگر نیروی برتری ندارد. آمریکا هم خاورمیانه را رها کرده یا سعی دارد خاورمیانه را با آمریکای لاتین تاخت بزند. سازمان ناتو موجودیت خود را از دست داده است. گروه ۲۰ و گروه ۷ هم موضوعیت و ارتباط خود با دنیای کنونی را از دست دادهاند. بازار نفت به پتانسیل مصرف چین هم دیگر اعتمادی ندارد.
بنابراین این درست است که سازمانهای موجود بینالمللی بخشی از قابلیتها و ربط خود را با جهان کنونی از دست دادهاند اما زمینه، شرایط و ظرفیت برای تشکیل چیزی به عنوان جایگزین هم فراهم نیست. سازمان ملل متحد از میان خاکسترهای جنگ دوم جهانی بیرون آمد. حالا دنیای پساکرونایی هنوز سایه روشنی از افق پیش رو نشان نداده است. کشورهای جهان بشدت درونگرا شدهاند. چین هم پس از شروع جنگ تجاری- تعرفهای آمریکا، دریافت که باید به دنبال استراتژی توسعه درونمحور باشد و باید اتکای خود به صادرات را کاهش دهد و به مصرف در بازار بزرگ داخلی خود اتکا کند.
* آیا سیاستهای 2 کشور آمریکا و روسیه در ساختار جدید برای مدیریت بازار نفت قابل تجمیع خواهد بود؟
آمریکا و روسیه، 2 نظام اقتصادی و نفتی متفاوت دارند. در آمریکا، بازار قیمت نفت را تعیین میکند. در چند دهه گذشته اوپک بار قیمت شناور بازار نفت آمریکا را به دوش کشید و هر آینه قیمتها خیلی بالا میرفت، اوپک تولید خود را بالا میبرد و هر وقت قیمت کاهش مییافت، اوپک تولید خود را کم میکرد. البته در این میان اوپک هم در ایفای نقش شناوری خود چندان ضرر نمیکرد.
صنعت نفت روسیه اما ساختاری متفاوت دارد. تعدادی شرکت بزرگ بخش اعظم تولید نفت و گاز روسیه را در اختیار دارند. در روسیه خطوط لوله انتقال نفت در اختیار و کنترل دولت است، لذا شرکتها ناچارند اراده دولت را بپذیرند. برای شرکتهای روسی، ارزش افزوده در ارزش آنها در بورس است. شرکتها بیش از قیمت نفت خام، نسبت به ارزش سهام خود اهمیت میدهند.
بنابراین سیاستهای نفتی این 2 کشور چندان قابل تجمیع نیست. هنگامی که قیمت نفت خام شاخص WTI در آمریکا سقوط کرد و متعاقبا منفی شد، دولت آمریکا نتوانست کاری انجام دهد. حتی برای استفاده از مخازن استراتژیک هم نتوانست از کنگره مجوز بگیرد، زیرا قبل از آن رئیسجمهور ترامپ به طور غیرقانونی از مخازن نفتی استراتژیک برای مقاصد تجاری برداشت کرده بود. مخازن نفتی استراتژیک برای مدیریت بازار در شرایط عادی نیست. SPR یا «Strategic Petroleum Reserves» برای واقعیتهای جنگی یا حوادث طبیعی و نظایر آن تدبیر شده است.
* تقابل نفتی عربستان، آمریکا و روسیه را چگونه ارزیابی میکنید؟ در وضعیت فعلی آسیبپذیری کدام کشور نسبت به قیمتهای پایین نفت بیشتر است؟
این 3 کشور قدرتهای عمده نفتی قرن ۲۱ هستند. عربستان و روسیه پیش از این هم تولیدکنندگان بزرگی بودند. آمریکا تا میانه قرن بیستم یک قدرت نفتی بود اما از سال ۱۹۵۰ دیگر در بازار جهانی حرفی برای گفتن نداشت. این 3 کشور در حال حاضر 3 ابرقدرت نفتی جهان هستند.
همانطور که در پرسش قبلی هم اشارهای شد، روسیه و آمریکا نظامهای نفتی اجماعپذیری ندارند. برای عربستان هم نفت مهمترین عنصر اقتصاد و ساختار سیاسی- اجتماعی محسوب میشود. در عربستان حدود ۵ هزار شاهزاده ذکور هر کدام به میزان نزدیکی به هسته قدرت مرکزی خاندان آلسعود، از درآمد نفت سهم دارند. البته تمام نفت توسط آرامکو تولید میشود.
عربستان نسبت به نفت نگاهی بلندمدت و استراتژیک دارد. بویژه شخص محمد بنسلمان که طرح افق ۲۰۳۰ را برای عربستان طراحی کرده، نفت و درآمد حاصل از آن را کانون تحقق اهداف خود میداند. آمریکا هم در بخش تولید نفت خامهای متعارف، نگاهش نسبت به آن هنوز تا حدی استراتژیک است. البته چون عمر ذخایر نفت خام متعارف آمریکا کوتاه است، ابعاد استراتژیک چندانی هم ندارد.
در ارتباط با نفتخامهای غیرمتعارف شیل نیز نگاه آمریکا کوتاهمدت است. شیل همانگونه که ظهور و بروز زودهنگام داشت، افول زودهنگامی هم خواهد داشت. البته نمیتوان نقش فناوریهای جدید را نادیده گرفت اما بر اساس دادهها و اطلاعات کنونی، شیل عمر بلندی نخواهد داشت و در عین حال معلوم هم نیست که در صورت توقف یا کاهش تولید، در چه فاصله زمانی یا میزانی به تولید قبلی خود بازمیگردد.
در ابعاد اقتصاد کلان هم این 3 کشور را نمیتوان با یکدیگر مقایسه کرد. عربستان یک اقتصاد تکمحصولی وابسته به نفت دارد. اقتصاد آمریکا وسیع و بزرگ است. روسیه به درآمد حاصل از نفت بشدت وابسته است اما برنامههای بلندمدت صادرات گاز هم دارد. روسیه و عربستان هر یک حدود نیم تریلیون ذخایر ارزی دارند که برای کشورهای پرهزینهای مانند روسیه و عربستان چندان زیاد نیست. هیچ یک از 2 کشور نمیخواهند دارایی ارزی خود را در سایه نفت بسیار ارزان از دست بدهند.
* به نظر شما چین و اتحادیه اروپایی به عنوان مصرفکنندگان بزرگ نفت، در تحولات بازار نفت در دوران پساکرونا چه نقشی داشته و چه سیاستی را اتخاذ خواهند کرد؟
چین و اروپا 2 مصرفکننده بزرگ نفت هستند. البته چین حتی قبل از کرونا هم از ارقام بالای رشد تقاضای نفت فاصله گرفته بود. جنگ تجاری آمریکا و چین بر رشد تولید ناخالص چین تاثیرات نامطلوبی برجا گذاشته بود ولی باز حتی قبل از آغاز نبرد تعرفه و تجارت بین آمریکا و چین، گزارشهای دبیرخانه اوپک حکایت از آن داشت که چین در واقع از نقطه اوج مصرف نفت عبور کرده و دیگر یک مصرفکننده استثنایی محسوب نمیشود. در عین حال بقیه آسیا را هم نباید فراموش کرد؛ در هر صورت قرن بیستویکم، قرن آسیاست و بزرگترین تولیدکنندگان نفت و گاز و بزرگترین مصرفکنندگان نفت جهان، کشورهای آسیایی هستند و آسیا فقط چین نیست.
اروپا هم یک مصرفکننده مهم است اما روند مصرف آن کاهشی است. سیاستهای محیطزیستی سختگیرانه، رشد انرژیهای تجدیدپذیر و نو و از اینها مهمتر، سیاستهای مالیاتی دولتهای اروپایی، فضا را برای تاثیرگذاری نفت دائما تنگتر کرده است. امروز میزان مالیاتی که دولتهای اروپایی از بابت تولید و مصرف فرآوردههای نفتی به دست میآورند، از درآمد کشورهای عضو اوپک از بابت صادرات نفت خام بیشتر است.
در واقع تولیدکنندگان نفت خام، امروزه به طور فزایندهای مصرفکنندگان نفت خام تولیدی خود میشوند. در یک افق گستردهتر، تولیدکنندگان بزرگ که عموما در آسیا هستند، نفت و فرآوردههای خود را در آسیا مصرف خواهند کرد. چنانچه ابعاد درونگرایی و درونمحوری کشورها گسترش پیدا کند، ضرورت و مفهوم سازمانهای بینالمللی هم تحتالشعاع قرار میگیرد.
* آیا میتوان شیوع ویروس کرونا را آغازی بر پایان عصر نفت دانست؟
جواب بنده به این سوال منفی است. فکر میکنم ما چیزی تحت عنوان پایان عصر نفت نداریم. البته پارهای از واقعیتها وجود دارد. الان 20 سال است شرکتهای نفتی از لیست ۱۰ کمپانی ممتاز جهان خارج شدهاند. حالا ارزش کمپانی نتفلیکس از شورون و توتال بیشتر است. قیمت سهام آمازون و علی بابا از اکسون موبیل بیشتر است. جابهجاییها در قدرت اقتصادی کمپانی از نفت به سوی شرکتهای خدماتی و نرمافزاری در جریان است. لیکن اینها بدین معنا نیست که عصر نفت به پایان رسیده است.
میلیاردها بشکه نفتخام در زیر زمین باقی خواهد ماند و فرصت استخراج پیدا نخواهد کرد. همانطور که صدها میلیون تن زغالسنگ برای همیشه در زیر زمین باقی مانده است. البته گاز شانس بهتری دارد. در هر صورت سال ۲۰۱۸ میلادی ۲۷ درصد از انرژی مصرفی جهان از زغال سنگ به دست آمد. همین قاعده درباره نفت هم قابل تسری است. عصر نفت پایان نمییابد اما از رشد شتابان آن کاسته خواهد شد. البته این مطلب درست است که دنیای پساکرونا در خیلی از زمینهها با گذشته تفاوت خواهد داشت.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» از نقاط ضعف واگذاری داراییهای دولتی در بورس گزارش میدهد
خصوصی بازی دولت در بورس
* با وجود مخالفت کارشناسان با عرضه صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله (etf) در بازار سرمایه، دولت بر این کار اصرار دارد
گروه اقتصادی: سخنگوی دولت روز گذشته از روند واگذاری سهام دولت و شرکتهای دولتی در قالب صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله (ETF) در بورس خبر داد. علی ربیعی از عرضه سهام دولت در پالایشگاهها، بانکها، خودروسازیها، شرکتهای فولادی و... خبر داد. برنامهریزی دولت برای عرضه گسترده سهام خود در بورس در قالب صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله (ETF) در حالی است که این نحوه واگذاری مورد اعتراض برخی کارشناسان قرار گرفته است. درست چند روز پیش از صحبتهای ربیعی درباره برنامه دولت برای عرضه گسترده سهام خود در بورس در قالب صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله (ETF)، مرکز پژوهشهای مجلس با انتشار گزارشی این اقدام را مغایر خصوصیسازی دانسته و تنها انگیزه دولت برای این اقدام را درآمدزایی عنوان کرده بود. بازوی پژوهشی مجلس همچنین 8 ایراد عمده به این نحوه واگذاری وارد کرده که در ادامه «وطن امروز» به آنها اشاره کرده است.
به گزارش «وطن امروز»، سخنگوی دولت واگذاری سهام شرکتهای دولتی را از مهمترین اقدامات دولت برای رشد اقتصادی کشور دانست، گفت: این واگذاریها منجر به سرمایهگذاریهای مجدد در اقتصاد و صنعت خواهد شد که عامل اصلی برای رونق تولید، افزایش اشتغال و سرمایهگذاریهای جدیدتر میشود.
علی ربیعی با اشاره به برنامه واگذاری سهام شرکتهای دولتی گفت: عرضه سهام و واگذاری شرکتهای دولتی، گام دیگری است برای کوچکسازی دولت و بزرگ کردن حوزه عمومی و بخشهای صنعتی خصوصی در کشور که به عنوان یک استراتژی از سوی دولت دنبال میشود.
ربیعی با بیان اینکه دولت با اجرای سیاستهای واگذاری سهام و شرکتها بهدنبال کسب درآمد و هزینهکرد درآمدهای خود نیست، گفت: درآمد این واگذاریها برای نهادهای عمومی یا بخشهایی از دولت منجر به سرمایهگذاریهای مجدد شده که همین امر زمینهساز تولید، افزایش اشتغال و سرمایهگذاریهای جدیدتر میشود.
سخنگوی دولت با اشاره به استراتژیهای دولت در اصل ۴۴، خصوصیسازی و واگذاری شرکتها گفت: برخی این روزها الفاظی به کار میبرند که دولت با این واگذاریها میخواهد هزینههای جاری خود را تامین کند یا پول آن را به بخشهای غیرمولد ببرد که به طور قطع اینگونه نیست.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری افزود: قطعا بخشهایی از درآمدهای این واگذاریها به بخشهای مولد اختصاص خواهد یافت بویژه در نهادهای عمومی مثل تامین اجتماعی یا سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح (ساتا) که سهام خود را عرضه خواهند کرد منجر به سرمایهگذاری جدید میشود.
ربیعی با بیان اینکه مرحله اول واگذاریها از طریق صندوقهای واگذاری قابل معامله در بورس که «ایتیاف» (ETF) به صورت پذیرهنویسی باقیمانده آن انجام میشود، گفت: پذیرنویسی باقیمانده سهام دولت در بانکهای صادرات، ملت و تجارت و بیمه البرز و بیمه اتکای امین از یکشنبه ۱۴ اردیبهشت آغاز میشود و تا ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ ادامه خواهد داشت.
سخنگوی دولت افزود: مرحله دوم واگذاریها از طریق صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله در بورس، باقیمانده سهام دولت در پالایشگاههای اصفهان، تهران، تبریز و بندرعباس است که از اول تیرماه سال جاری آغاز شود.
* عرضه سهام ایران خودرو، سایپا، فولادمبارکه و صنایع مس در نیمه دوم سال
ربیعی اضافه کرد: مرحله سوم واگذاری «ایتیاف» از طریق صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله در بورس، باقیمانده سهام دولت در «ایران خودرو»، «سایپا»، «فولادمبارکه» و شرکت «صنایع مس» است که طبق برنامهریزی انجام شده باید در ۶ ماهه دوم سال ۱۳۹۹ انجام شود. بخشی از واگذاری از طریق «ایتیاف» انجام خواهد شد که در 3 مرحله انجام میشود.
وی با بیان اینکه بخشی از واگذاری هم در قالب هلدینگهای تخصصی و به صورت مجزا خواهد بود، گفت: اینها برای این است که ما تمام شرکتهای غیربورسی را هم بتوانیم تحت عنوان شرکتهای بورسی واگذار کنیم. برای غیر بورسیها هم اولویت ما شرکتهای سودده است. اینها را در قالب هلدینگهای تخصصی یا به صورت مجزا میبریم.
ربیعی گفت: ایجاد هلدینگهای تخصصی البته به شرط آن است که هیچ شرکت جدیدی ایجاد نشود یعنی یک هلدینگ تخصصی ایجاد میشود و با توجه به پوستههایی که وجود دارد، از ظرفیتهای این پوستهها استفاده میشود و شرکت جدیدی تاسیس نخواهد شد و از ظرفیت شرکتهای موجود استفاده میشود، بنابراین اشکال شرکتهای جدید را نخواهد داشت. دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری اضافه کرد: بخشی هم به صورت مجزا و پذیرش آنها در بازار سرمایه و واگذاری آنها تا ۴۹ درصد سهام است که اگر بخواهم به موارد مهم اشاره کنم واگذاری در قالب هلدینگهای پالایش نفت، هلدینگهای نیروگاهی و هلدینگهای کشاورزی است.
* شرکتهای سرمایهگذاری صنعت آب و برق واگذار میشوند
سخنگوی دولت واگذاریها را به 2 دسته «هلدینگها» و «شرکتهای مجزا» تقسیم کرد و گفت: در واگذاری شرکتهای مجزا، شرکت «فولاد آذربایجان» به همراه طرح «فولاد میانه» قرار دارد و شرکت «آلومینیوم ایران»، هواپیمایی «کیش ایر» و مجموعههای فرهنگی و ورزشی «پرسپولیس» و «استقلال» هستند؛ البته شرکتهای سرمایهگذاری صنعت آب و برق هم واگذار خواهد شد.
ربیعی افزود: دولت یک برنامه جامع و مفصل در زمینه واگذاریها دارد به طوری که در قالب سازمانهای توسعهای و شرکتهای مادرتخصصی تا سقف ۳۰ درصد در این بخش، پس از اینکه در بازار سرمایه پذیرش شوند، واگذاریها انجام خواهد شد.
سخنگوی دولت در ادامه با اشاره به فهرست واگذاری سازمانها و شرکتهای دولتی اظهار داشت: «ایدرو» و «ایمیدرو» از مهمترین سازمانهای توسعهای هستند که هر کدام با ارزشهایی که مشخص شده، واگذار خواهند شد.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری گفت: تولید نیروی برق حرارتی، سازمان «تهیه کالای آب و برق» (ساتکاپ) و در نهایت در بخش تخصصیها «شرکت ملی پالایش پخش فرآوردههای نفتی» است که دولت بنا دارد در مراحل مختلف و با شیوههای مختلف آنها را به بخش خصوصی واگذار کند و با تامین مالی آنها بتواند در دوران کرونا از سرمایهگذاریهای جدید و ایجاد اشتغالهای جدید یا حتی اتمام پروژههای نیمهتمام حمایت کند.
وی افزود: برخی پروژهها در کشور ۹۰ درصد آن تکمیل شده است و فقط ۱۰ درصد باقی مانده است که با توجه به شرایط تحریم و شرایطی که بودجه سال ۹۹ دارد، بودجه عمرانی کافی برای اتمام آنها در دست نیست و دولت بخشی از درآمد واگذاریها را برای اتمام پروژههای نیمه تمام استفاده خواهد کرد.
* 8 ایراد مرکز پژوهشها به واگذاری سهام دولت از طریق ETF
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با عنوان اظهارنظر کارشناسی درباره «واگذاری سهام دولت و شرکتهای دولتی از طریق ساز و کار صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله (ETF)» با اشاره به ایرادات متعدد اجرای این سازوکار، پیشنهاد کرد به منظور اجتناب از آثار نامناسب اقتصادی در آینده، از تصمیم شتابزده در اینباره خودداری شود و این تصمیم برای بررسی بیشتر و اجماع کارشناسی فعلا به تعویق بیفتد.
با توجه به گستردگی ابعاد موضوع، این رویکرد میتواند تبعات نامناسبی را در اداره شرکتهای منتقل شده به صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله در بورس و نیز عملکرد بخشهای اقتصادی که این شرکتها در آنها حضور دارند (مثل بخش بانکداری) به دنبال داشته باشد و از سوی دیگر منجر به تضییع حقوق مردم و اموال عمومی شده و به یک گره جدید در مسیر حکمرانی اقتصادی تبدیل شود. در این حالت دارندگان واحدهای صندوق دخالتی در مدیریت صندوق ندارند، بلکه مدیر صندوق درباره تنظیم سبد داراییها و هرگونه تصمیم درباره آنها اقدام میکند.
مرکز پژوهشهای مجلس در این گزارش، ایرادهای زیر را برای واگذاری سهام دولت و شرکتهای دولتی از طریق ETF برشمرده است:
1- ایجاد اختلال در حکمرانی بخشهای اقتصادی
2- ملاحظات جدی در اساسنامه صندوقهای ETF
3- امکان حفظ کنترل دولت بر بنگاههای مشمول واگذاری حتی در افق بلندمدت
4- ابهام قانونی و عدم رعایت سقف مصرح در قانون بودجه 99
5- مغایرت با بند «ج» سیاستهای کلی اصل 44 مبنی بر تغییر نقش دولت از مالکیت و مدیریت مستقیم بنگاه به سیاستگذاری و هدایت و نظارت
6- تداوم مسأله اهلیت خریدار (پاک شدن صورت مسأله تنها در کوتاهمدت)
7- تعارض ماهیت صندوقهای ETF با هدف مورد نظر (عدم تناسب وسیله و هدف)
8- کاهش درآمد دولت نسبت به سایر روشهای واگذاری و تضییع داراییهای عمومی
بنابراین گزارش با مجموع توضیحات ارائهشده، روشن است نمیتوان مصوبه هیأت وزیران را خصوصیسازی به معنای حقیقی دانست، بلکه به نظر میرسد هدف اصلی از این اقدام، درآمدزایی از ناحیه واگذاری مالکیت بنگاهها و تأمین سریع کسری بودجه و در عین حال حفظ مدیریت دولت بر این شرکتها تا پایان دوره برنامه ششم توسعه است. استفاده از سازوکار صندوقهای سرمایهگذاری اگر چه مسأله کوتاهمدت دولت را به نحو سادهای حل میکند اما چالشی بزرگ در آینده ایجاد خواهد کرد.
به نظر میرسد راهکارهای واگذاری بلوکی سهام این شرکتها (واگذاری در قالب بلوکهای 5 درصدی و حتی کوچکتر) و حتی واگذاری سهام خرد - البته به صورت مدیریت شده که اختلالی در سازوکار بورس ایجاد نکند - به مراتب بهتر از روش اتخاذشده توسط دولت است. در واقع در این روشها، علاوه بر آنکه درآمد بیشتری از واگذاریها عاید دولت خواهد شد، در بلندمدت نیز مشکلات مدیریتی برای شرکتهای واگذار شده ایجاد نمیشود. برای تسهیل فروش بلوکی سهام و کمک به تأمین نقدینگی خریداران بلوکی میتوان بخشی از وجوه را با وثیقهگذاری سهام و انتشار صکوک توسط خریدار تأمین کرد.
حتی در موارد خاصی که حفظ مدیریت دولتی ضروری تشخیص داده میشود، یک راهکار دیگر قابل بررسی این است که یک شرکت سرمایهگذاری (یا حسب مورد هلدینگهای تخصصی) تأسیس شود و سهام باقیمانده دولت در این شرکتها، به این شرکت سرمایهگذاری منتقل شود. بخشی از سهام شرکت سرمایهگذاری مذکور نیز از طریق عرضه عمومی به مردم واگذار شود و منابع حاصله در اختیار دولت قرار گیرد.
با عنایت به اهمیت موضوع و ابعاد گوناگون آن از یک سو و وجود راهکارهای مختلف برای واگذاری سهام دولت از سویی دیگر، پیشنهاد آن است به منظور اجتناب از آثار نامناسب اقتصادی در آینده، از تصمیم شتابزده در این باره خودداری شود و این تصمیم برای بررسی بیشتر و اجماع کارشناسی فعلا به تعویق افتد.
* دولت باید برای واگذاری ETF به مجلس لایحه بدهد
در همین باره احسان خاندوزی، منتخب مردم تهران در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در پیامی توئیتری نوشت: اولا رقم واگذاری و ETFهایی که از فردا آغاز میشود، بیش از اجازه بند الف تبصره 2 قانون بودجه 1399 است، پس باید منتظر ارسال لایحه دولت به مجلس بود تا خلاف قانون نباشد. ثانیا سیاستهای مهم و خطیر محتاج اسناد پشتیبان است؛ منتظر انتشار گزارش توجیهی وزارت اقتصاد هستیم برای شیوه واگذاری.
***
[ETF چندین هزار میلیارد تومان به بیت المال زیان خواهد زد]
علی سعدوندی، کارشناس اقتصاد درباره ETF به«وطن امروز» گفت: راهی که بورس در پیش گرفته این است که سهامهای دولت را یکپارچه کرده و در اختیار سهامداران خرد قرار دهد. یعنی کنترل را در اختیار نهاد جدیدی به اسم ETF قرار داده و سرمایه را از سهامداران خرد جذب کند. طبیعی است هیأت مدیرهای که تشکیل میشود از مزایای مالی خوبی بهرهمند شده و در مقابل سهامهای دولت بین 20 تا 50 درصد زیر قیمت روز بازار در قالب ETF به فروش خواهد رسید. این طرح مخرب به وضوح باعث حیف و میل بیتالمال میشود و در سکوت کامل خبری هم توسط رئیسجمهور تصویب و امضا شد. این طرح چندین هزار میلیارد تومان در چند ماه آینده به بیتالمال زیان وارد خواهد کرد. تسریع مورد اشاره رئیسجمهور اینطور نبوده که سهام این شرکتها به صورت تک به تک در بورس عرضه شود؛ بسیاری از این سهام صف خرید دارند؛ چرا سهام را تک به تک عرضه نمیکنند؟ متاسفانه این کار را نکردند و همه را در قالب ETF قرار است زیر قیمت بازار عرضه کنند. این نحوه عرضه شرکتها اتفاقا ضدخصوصیسازی است. چون کنترل این شرکتها از دست دولت خارج شده و در عین حال به سهامدار بخش خصوصی هم نمیرسد و در نهایت به سازمانهای مرتبط با سازمان بورس خواهد رسید. متاسفانه رسانهها هم هیچگونه نظارت و توجهی به این مسأله ندارند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از 5 سال اهمال در طراحی سامانه شناسایی خانههای خالی
سامانه خالی از خانههای خالی
گروه اقتصادی: در حالی وزیر راهوشهرسازی از واگذاری سامانه املاک و اسکان کشور به سازمان امور مالیاتی خبر میدهد که هنوز از همکاری سازمان ثبت اسناد برای ارائه اطلاعات ملکی به این سامانه خبری نیست. به گزارش «وطن امروز»، محمد اسلامی، وزیر راهوشهرسازی اخیرا در اظهارنظری دلگرمکننده درباره سامانه املاک و اسکان کشور گفت: «ما به تکلیف قانونی خود درباره طراحی سامانه جامع املاک و اسکان جامه عمل پوشاندیم و با یک متدلوژی متفاوت، این سامانه را طراحی و در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار دادیم». وی در ادامه افزود: «این سازمان میتواند با توجه به بانکدادهای که در اختیارش قرار دادهایم و با تحرک خود، خانههای خالی را شناسایی کند و قبض مالیات را برای واحدهای خالی بفرستد. این اقدام باعث میشود مالکان این واحدها یا نسبت به فروش این واحدها اقدام کنند یا واحدها را از طریق اجاره واگذار کنند». این یعنی بالاخره در پنجمین سالگرد تصویب قانون مالیات بر خانههای خالی سامانه شناسایی خانههای خالی که قرار بود در نهایت 6 ماه پس از تصویب این قانون به وجود بیاید، ایجاد شده است.
* سازمان امور مالیاتی: سامانه املاک و اسکان تحویل داده نشده است
اظهارنظر وزیر راهوشهرسازی در حالی بود که ۴ اردیبهشت ۹۹، امید علی پارسا، معاون وزیر امور اقتصادی و دارایی و رئیس کل سازمان امور مالیاتی با بیان اینکه مالیات بر خانههای خالی به عنوان یک پایه مالیاتی جدید محسوب میشود، گفته بود: «سامانه ملی املاک و اسکان هنوز در اختیار این سازمان قرار نگرفته است».
* معاون وزیر راه: سامانه املاک و اسکان خرداد تکمیل خواهد شد
فروردین امسال نیز محمود محمودزاده، معاون مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی نیز اعلام کرده بود، سامانه ملی املاک و اسکان کشور خرداد ماه ۹۹ تکمیل خواهد شد. این موضوع نشاندهنده آن است که سامانه مذکور همچنان با مشکل فقدان اطلاعات دقیق ملکی اشخاص حقوقی و حقیقی دست و پنجه نرم میکند و صحبتهای وزیر راه و شهرسازی و همچنین رونماییهای گذشته، صرفاً حرف و رونمایی از نرمافزار سامانه اسکان بوده است.
* بلاتکلیفی ۵ ساله سامانه ملی املاک و اسکان کشور
تیرماه ۹۴، ماده ۱۶۹ اصلاح مالیاتهای مکرر به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و در مرداد ماه ۹۴ به وزارت امور اقتصادی و دارایی ابلاغ شد. به دنبال آن وزارت راهوشهرسازی موظف شد در 6 ماه «سامانه ملی املاک و اسکان کشور» را راهاندازی کند تا مشکلی برای شناسایی خانههای خالی وجود نداشته باشد و با اخذ مالیات از خانههای خالی امکان احتکار مسکن توسط دلالان و سوداگران از بین برود. در حال حاضر ۵ سال از تصویب این قانون میگذرد و وزارت راهوشهرسازی هر بار بهانههای مختلفی برای عدم راهاندازی آن میآورد. این موضوع ضمن اینکه توانسته بازار مسکن را جولانگاه سوداگران قرار دهد با سرمایهای کردن این کالا، قدرت خرید مسکن مردم را طی 2 سال گذشته به حداقل رسانده است.
* تناقض گوییهای وزیر شهرسازی درباره سامانه ملی املاک
متاسفانه وزیر راهوشهرسازی بارها بر عدم واگذاری اطلاعات موجود در سازمان ثبت اسناد به سامانه املاک و اسکان تأکید کرده اما همزمان بر واگذاری آن به سازمان امور مالیاتی هم تأکید دارد. جای سوال است که آیا یک سامانه خالی میتواند پایه اطلاعاتی مناسبی برای اجرای قانون باشد؟ در همین راستا میتوان گفت، مشخص نیست آیا وزیر راهوشهرسازی از اطلاعات سامانه اسکان خبر دارد یا نه؟
* ۲۵۰ میلیارد دلار سرمایه راکد در کشور
بخش زمین و مسکن از حوزههایی به شمار میرود که با کمترین خطر دارای بیشترین نرخ بازگشت سرمایه است به همین دلیل این حوزه استعداد بالایی برای پذیرش فعالیتهای سوداگرانه دارد بهطوریکه طبق اعلام مرکز آمار، ۷۰ درصد از تقاضاهای مسکن کشورمان، تقاضاهایی غیرمصرفی و سرمایهای است. بررسی آمار نیز نشان از رشد سالانه تعداد خانههای خالی دارد. بنا بر سرشماری نفوس و مسکن، تعداد واحدهای مسکونی خالی کشور از حدود ۶۵۰ هزار واحد در سال ۸۵ به 6/1 میلیون واحد در سال ۹۰ و همچنین 58/2 میلیون واحد در سال ۹۵ رسیده که معادل ۲۵۰ میلیارد دلار سرمایه راکد است.
* مالیات ابزاری برای عرضه خانههای خالی به بازار
درحال حاضر قیمت خرید یک خانه ۵۰ متری در جنوب شهر تهران ۲۱ برابر سطح درآمد سالانه یک خانوار است. از جمله مهمترین دلایل این موضوع افزایش قیمت خانه به دلیل کاهش و عدم عرضه مسکن به بازار فروش است. به دلیل عدم وجود ابزارهای مالیاتی، متاسفانه سوداگران با هدف افزایش قیمت مسکن از عرضه آن به بازار فروش خودداری میکنند. این موضوع در کشورهای دنیا به هیچ عنوان مرسوم نیست و کسی تمایل به داشتن خانه دوم و عدم عرضه آن به بازار ندارد، چرا که داشتن خانه دوم هزینههای زیادی را به واسطه برنامهریزیهای مالیاتی دولت، به آنها تحمیل میکند.
ارسال به دوستان
ما مأمور به رساندن امانتیم!
میکائیل دیانی: خدا میخواهد ما را امتحان کند؟ نمیدانم! میخواهد الفت و مهربانی و برادریمان در جامعه تقویت شود؟ باز هم نمیدانم! میخواهد اسباب و وسایل حل مشکلات همنوعانمان را از طریق ما فراهم کند؟ این را هم نمیدانم. شاید همه اینها هم باشد و یک تیر و چند هدف باشد! اما این را میدانم که خدا ما را مامور کرده است؛ مامور کرده حق محروم و مستمند را بدهیم. «و فی اموالهم حق للسائل و المحروم»؛ خدا در اموال ما سهم مستمندان را به امانت گذاشته است و ما باید بدانیم بخشی از آنچه به عنوان درآمد در اختیار میگیریم، همین امانتی است که باید به صاحب حق آن برسانیم.
همین «حق معلوم» است که برای فرد فرد جامعه «مسؤولیت اجتماعی» ایجاد و توجه ما به اطراف را جلب میکند. همین حق معلوم است که پیوندهای اجتماعی را مستحکم و برادری را در جامعه تقویت میکند. اما خدا برای همین پیوندها هم برنامهریزی دارد. ما آدمها اگر هر کدام به شعاع اطراف خود خوب دقت کنیم و در آن حدود مسائل را حل کنیم، به صورت طبیعی یک شرایط سلامت در کل جامعه شکل میگیرد، بنیادیترین واحد اجتماعی خانواده است، هر خانواده اگر سلامت بماند جامعه سالم خواهد بود. همین مسأله در ابعاد بزرگتر درباره طایفه و عشیره و همسایه هم صادق است. هر کس حواسش به اطرافیانش باشد، در نهایت جامعه، جامعهای پیشرو خواهد بود. «وَ بِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبیلِ» باید اول نزدیکان را دریابیم و بدانیم همسایه از جمله نزدیکان ما به حساب میآید.
قرار نیست دنیا را تکان دهیم، همین که اطراف خودمان را دریابیم و سعی کنیم دستی را در کنار خودمان بگیریم و اینکه هر کس اطراف خودش را دستگیری کرد، دنیا خودش تغییر میکند. لازم نیست کارهای بزرگی هم کنیم، تنها باید نسبت به فامیلمان، همسایهمان، آن که در این تنگناها گیر افتاده است، مسؤولیت داشته باشیم. باید انفاق و نیکوکاری در جامعه توسعه پیدا کند. مسؤولیت اجتماعی باید جزئی از ایمان مردم باشد.
در فضای رسانهای کشور این روزها فعالیتهای جهادی گروههای مختلف دیده میشود اما آنچه کمتر دیده میشود، همین کمکهای محلی و فامیلی است که بدون دیده شدن و بر اساس همین دستورات دینی اتفاق میافتد. «ایران همدل» یک واقعیت عینی است که از همین قواعد دینی پیروی میکند و همین است که جامعه اسلامی را شکل میدهد. این روزها تمایز «بیتفاوتی اجتماعی» را که در غرب ریشه دوانده با «مسؤولیت اجتماعی دینی» که در بنمایه جامعه ما هست، میتوانیم در از همگسیختگی کشورهای اروپایی در مواجهه با کرونا و بسیج مردمی ما در مهار آن مشاهده کنیم.
ارسال به دوستان
ضعف اطلاعات اقتصادی؛ حراج منابع
میثم مهرپور: با شیوع ویروس کرونا، تعطیلی برخی فعالیتهای اقتصادی و خانهنشینی و بیکاری برخی افراد و مشاغل، فشار اقتصادی مضاعفی بر واحدهای تولیدی و افراد بیکارشده یا فاقد درآمد ثابت وارد شد. دولت ایران مانند بسیاری از دولتهای درگیر با این ویروس، تسهیلات و بستههای حمایتی را برای کاهش تبعات اقتصادی این ویروس در نظر گرفت. اگر چه میزان و ارقام حمایتهای اعلامشده در ایران در مقایسه با برخی کشورهای درگیر با این ویروس به نسبت GDP کشورها، رقم بالایی محسوب نمیشود اما با بررسی اعداد اعلامشده به نظر میرسد همین اعداد نیز در صورت هدایت صحیح و اصطلاحا برخورد به اهداف معین میتواند تا حدی تبعات اقتصادی شیوع ویروس کرونا را تقلیل دهد. برای مثال علاوه بر تسهیلاتی چون تعویق اقساط بانکی، استمهال وامها و... پرداخت یک میلیون تومان به خانوارهای یارانهبگیر و اعطای تسهیلات ۷۵ هزار میلیارد تومانی به کسبوکارها و مشاغل آسیبدیده را میتوان از مهمترین حمایتهای اقتصادی دولت در مقابل تبعات اقتصادی ویروس کرونا دانست. با این حال شواهد حکایت از عدم رضایت افراد و بنگاههای تولیدی آسیبدیده از حمایتهای دولت دارد. درباره دلایل عدم رضایت افراد و اصناف آسیبدیده از حمایتهای دولتی ذکر چند نکته ضروری است.
۱- دولت در پرداخت ارقام ۲۰۰ و ۶۰۰ هزار تومانی به 3 میلیون نفر از افراد جامعه، کاملا هدفمند اقدام کرد و این کار بهدرستی و بدون هیچ حرف و حدیث و معطلی صورت گرفت. اما موضوع پرداخت وام یک میلیون تومانی به خانوارهای یارانهبگیر با اما و اگرهای زیادی مواجه شد. دلیل این امر این است که 3 میلیون نفر اولیه عمدتا افراد تحت حمایت نهادهایی مانند کمیته امداد و بهزیستی و عمدتا فاقد درآمد بودند لذا نیاز آنها بهواسطه این موضوع برای دولتمردان محرز شده است. اما در موضوع پرداخت وام یک میلیون تومانی به افراد یارانهبگیر طبیعتا میان ۲۳ میلیون خانوار یارانهبگیر تفاوت درآمدی و ثروتی بسیاری وجود داشته به نحوی که نمیتوان این افراد را در یک دهک یا طبقه به لحاظ اقتصادی تعریف کرد. همین موضوع یعنی عدم آگاهی کامل دولت نسبت به وضعیت اقتصادی یا به عبارت دقیقتر نبود یک پایگاه اطلاعات اقتصادی منسجم باعث شده دولت پرداخت یک میلیون تومان وام را به تمام ۲۳ میلیون خانوار یارانهبگیر اختصاص دهد. در حالی که ممکن است برخی از این خانوارها نیازی به این وام نداشته یا برخی دیگر برای رفع مشکلات خود به رقمی بیشتر نیاز داشته باشند. ضمن اینکه در میان خانوارهای یارانهبگیر ممکن است سرپرست برخی از این خانوارها دارای شغل ثابت یا دولتی بوده و برخی دیگر فاقد شغل ثابت یا دارای مشاغل روزمزد باشند. طبیعتا میزان آسیب این خانوارها از شیوع ویروس کرونا با یکدیگر متفاوت است لذا میزان و نحوه حمایت دولت نیز باید متفاوت باشد، در واقع حمایت دولت از خانوارها باید مبتنی بر میزان آسیب و خسارت آنها از شیوع این بیماری باشد. اما در عمل اینگونه نیست و قرار است تمام خانوارهای یارانهبگیر به گونهای یکسان مورد حمایت دولت قرار گیرند. این موضوع- نحوه تخصیص منابع به صورت علیالسویه- قطعا بهینه نبوده و دارای انحراف است؛ موضوعی که ریشه اصلی آن را باید در نبود یک پایگاه اطلاعات اقتصادی منسجم دانست.
۲- ضعف اطلاعات اقتصادی دولت صرفا محدود به اطلاعات افراد حقیقی نبوده بلکه درباره اطلاعات بنگاهها و واحدهای تولیدی نیز صدق میکند. برای درک بهتر موضوع به موارد زیر دقت کنید.
الف- در روزهای آغازین شیوع ویروس کرونا که کشور با کمبود جدی ماسک و مواد ضدعفونیکننده مواجه بود، آمارهای متناقض و متفاوتی از سوی مسؤولان دولتی راجع به میزان تولید ماسک در کشور بیان شد به گونهای که درباره میزان تولید ماسک در کشور اعدادی از ۳۰۰ هزار تا بیش از ۴ میلیون مطرح بود که نشاندهنده نبود اطلاعات کافی و دقیق از میزان شرکتهای تولیدکننده ماسک در کشور است. این در حالی است که اگر یکی از وظایف اصلی دولت را برنامهریزی و هدایت اقتصاد بدانیم، طبیعی است برای برنامهریزی درست و دقیق باید اطلاعات کافی و لازم را در اختیار داشت. اگر دولت اطلاعات کاملی از واحدهای تولیدی و میزان تولید و مصرف یا حتی وضعیت سلامت و بیماری و... از تمام بنگاههای اقتصادی و شهروندان خود در یک پایگاه اطلاعاتی در اختیار داشته باشد، به راحتی- حتی در شرایط بحرانی و خاصی مانند شیوع ویروس کرونا- وضعیت را مدیریت خواهد کرد به طوری که اگر در روزهای آغازین شیوع ویروس کرونا همان تعداد محدود ماسک و مواد ضدعفونیکننده (غیرمتناسب با شرایط کرونایی و برای شرایط عادی) هدفمند و صرفا برای اولویتها مانند کادر درمانی و افراد دارای بیماریهای زمینهای توزیع میشد و افراد سالم به دلیل کمبود عرضه در مقابل تقاضا در اولویتهای بعدی قرار میگرفتند هرگز حتی در روزها و هفتههای ابتدایی شیوع ویروس کرونا نیز شاهد عدم دسترسی افراد جامعه هدف به اقلام مذکور و به خطر افتادن جان برخی هموطنانمان نبودیم.
ب- میزان حمایت دولت از واحدهای تولیدی مانند استمهال تسهیلات و ارائه بستههای حمایتی، برای تمام بنگاههای آسیبدیده- و گاه آسیبندیده- فارغ از میزان آسیب آنها یکسان دیده شده است. این در حالی است که اگرچه شیوع ویروس کرونا عمده کسبوکارها را با اخلال ایجاد کرده اما طبیعتا آسیبی که فعالیتهای خدماتی مانند فعالیتهای مربوط به گردشگری، از شیوع این ویروس دیدهاند با آسیب واحدهایی مانند تولید فولاد و سیمان یا فعالیتهای مربوط به کشاورزی یکسان نیست. همانطور که ممکن است برخی مشاغل و صنوف مانند تولیدکنندگان ظروف یکبار مصرف یا شویندهها و اقلام بهداشتی و... نهتنها آسیبی از این شرایط ندیده باشند بلکه با رشد تولید و افزایش تقاضا نیز مواجه بودهاند. در پایان باید گفت حمایت یکسان از فعالیتهای تولیدی، اصناف، مشاغل و افراد و نگاه علیالسویه در حمایت از افراد و بنگاههای اقتصادی نهتنها به دور از عدالت بوده بلکه به نوعی اتلاف منابع به شمار میرود؛ اتلافی که ریشه اصلی آن فقدان یک پایگاه اطلاعات اقتصادی مناسب است.
ارسال به دوستان
از انسان ثروتمند تا ثروت انسانی
فاطمه صابری: جهان خوشرنگ و لعابی که امروز در آن حاضریم، مملو از پیشرفتهای چشمگیر و اختراعات فراوان در حوزه علوم طبیعی و فناوری است. در عین حال، در باطن این پیشرفتهای شگفتآور، نوعی«جریان کاهشگرای عقلانی» در حال گسترش است که باعث شده برداشت ما از عقل به عقل معاش و ارزش اجرایی- ابزاری و نقش آن در سلطه بر طبیعت و کسب ثروت مادی محدود شود. امام علی(ع) در بخشی از خطبه نخست نهجالبلاغه درباره اهداف بعث انبیا میفرمایند:«فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول». یکی از مهمترین اهداف بعثت انبیا «استخراج نیروی عقل انسانی»به شمار میرود؛ هم عقل معاش و هم عقل ما عُبِدُ بِهِ الرَّحْمنُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنان! اما در حال حاضر، بویژه در نیم قرن اخیر از عمر جهان نو، به دلیل غلبه سیئه بر حسنه، متاسفانه شاهدیم آن محدودیت «عقول بشر» در عقل ابزاری، اکنون اسیر فرماندهی هوا و هوس هم شده است! و فرماندهی هوا و هوس بر عقول بشر و محدود شدن دنیای امروز در پول، قدرت و شهوت، همان فصل متمایز ما بعد از انقلاب اسلامی، برای همرنگ نشدنمان با جهان امروز است. آری! ما وارثان مکتب خمینی هستیم که طی این نیم قرن، در امتداد انسانهای پرورش یافته در این سرزمین که همیشه در پیشرفتهای گوناگون علمی، پیشانی کشورهای اسلامی بودهاند، انسانهای جدیدی چون چمران و آوینی و حججی تا شهدای هستهای و تا شهید سلیمانی و تا شهید بزرگوار مطهری و... را در کشورمان پرورش دادیم و این نعمت و ثروت عظیم انسانی، همان برگ برنده ملت ایران است که با آن میتواند در جهان اسیر در لذایذ این دنیایی، علم در ثریا و سهم خود از جهان را به دست آورد.
* معلم، استخراجکننده ثروتهای انسانی
حضور نخبگان ایرانی در بهترین دانشگاههای دنیا و رشد روزافزون شرکتهای دانشبنیان در داخل کشور، خودکفایی علمی و تکنولوژیک در صنعت نظامی و هستهای و برخی دانشهای روز جهان، همگی بر این امر صحه میگذارد که کشور ما از لحاظ برخورداری از استعدادهای استثنایی، یکی از کشورهای پیشرفته است.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی امسال در پیامی، با تبریک روز معلم به همه معلمان مدارس، دانشگاهها و حوزههای علمیه، کار بزرگ و جهاد معلمان را آموزش «شکوفاسازی استعدادهای کودکان و نوجوانان» در مسیر «ارزشهای اسلامی و انقلابی» با هدف ایجاد یک «جامعه دینی عادلانه و آرمانخواه» دانستند و خاطرنشان کردند: نسل جوانی که در این مسیر پرورش مییابد، ثروتی آنچنان انبوه است که هیچ پدیده ارزشمند دیگری با آن برابری نمیکند. ایشان با یادآوری سخن ارزشمند امام خمینی(ره) که معلمی را شغل انبیا دانستند، بیان کردند: این یک شعار تبلیغاتی نبود، سخن قرآن بود که فرموده است: وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ. تزکیه و تعلیم و کتاب و حکمت الهی 4 واژه کلیدی در دعوت اسلام و همه پیامبران است. واژه کلیدی دیگر قیام به قسط است. ایشان در تبیین رسالت پیامآوران کلام الهی بیان داشتند: در مدرسه نبوتها، نسلهای بشر با کتاب و حکمت، آموزش و پرورش مییابند و آنگاه زندگی عدالتمحور بنا میکنند و جوامع بشری بدین ترتیب به هدفهای آفرینش انسان نزدیک میشوند؛ و تأکید کردند: نسل جوانی که در این مسیر، صیرورت و پرورش مییابد، ثروت و ذخیره آنچنان انبوه و عظیمی است که هیچ پدیده ارزشمند دیگری برای کشور با آن برابری نمیکند. این ثروت، محصول کار و انگیزه معلمان در مدارس و دانشگاهها و حوزههای علمیه است.
* آموزشوپرورش گرانیگاه رشد و پرورش استعداد
با توجه به بیانات رهبر بزرگوار انقلاب درباره رسالت انبیایی معلمان، ایشان در سخنرانیهای متعدد تأکید داشتند آموزشوپرورش میتواند بستر ظهور انسانهای شریف، دانا، با استعدادهای جوشان، دارای ابتکار، دارای اخلاق نیک انسانی، دارای شجاعت، دارای قوت خطرپذیری، حاضر به ورود در میدانهای جدید، بدون هیچگونه عقده خودکمبینی یا خودبرتربینی، انسانهای دلداده به خدای متعال و متکی به قدرت الهی و دارای توکل کامل، انسانهای صبور، بردبار و حلیم باشد که چنانچه به مدیریت جامعه رسیدند، جامعه را به سمت صلاح و فلاح هدایت کنند. نهاد آموزشوپرورش به عنوان دستگاه ایکسری اولیه در شناسایی استعدادهای انسانی، یکی از چند بازیگر مهم تحولات و پیشرفت کشور به شمار میآید اما متاسفانه به دلیل اینکه شکل جدید آموزشوپرورش در کشور ما بر اساس یک مبنای فکری و اعتقادی دیگر به وجود آمده است و ما نیز در طول دهها سال، بر همان مبنا حرکت کردهایم و در واقع در همان ریل پیش رفتهایم که ریل درستی نبوده، متأسفانه شاهدیم نظام کنونی آموزشوپرورش ما توانایی لازم را برای شناسایی صحیح استعدادها و تربیت نسلهای گوناگون ما نشان نداده است، چرا که این نظام و این تشکیلات، وارداتی است؛ برخاسته از نیازهای درونی ما نیست؛ مبتنی بر هویت فرهنگی و عقلانیت توحیدی اصلاح و بازسازی نشده است. درست است که انسان باید همیشه از تجارب دیگران استفاده کند و این بد نیست اما آنچه بد است، این است که ما بیاییم الگوهای ملتهای دیگر و فرهنگهای دیگر را به طور دربست در بین ملت و کشور خودمان پیاده کنیم و اقتضائات و شرایط و زمینهها را اصلا در نظر نگیریم. از 100 سال پیش، این در کشور ما اتفاق افتاده است. بنابراین آنچه لازم و ضروری است، اصلاح و بازسازی و حتی تحول بنیادین در بخشهایی از دستگاههای تربیتی مثل آموزشوپرورش متناسب با هویت فرهنگی و عقلانیت مبتنی بر این هویت است. با توجه به اهمیت نقش آموزشوپرورش در استخراج «ثروت عظیم انسانی» و نیز با توجه به «نقش عقل» در تحولات انسانی و پیشرفت یک کشور، هرگونه بحث از تحول نظام آموزشی به منظور تحقق برنامههای پیشرفت ملت ایران، متضمن «تصویر صحیح از عقل» و «تغییر نقش عقل» متناسب با نیازهای جامعه و کشور و معطوف به ارزشها و باورهای دینی و فرهنگی این ملت است. رهبر حکیم انقلاب درباره نسبت بین هویت فرهنگی و عقلانیت معتقدند هویت فرهنگى ملت ایران شامل اخلاق والاى اسلامى، حکمت، توحید، خداباورى، انصاف، صداقت و همه آن چیزهایى است که در شعر فاخر فارسى وجود دارد و بیان میکنند اینها در واقع همان عقلانیت ملت ایران بهشمار میآید. ایشان پیروزی انقلاب و ظهور فردی مثل امام خمینی(ره) را ناشی از همین «هویت» برمیشمرند و بیان میکنند این هویت فرهنگی در واقع همان عقلانیت معنوى و خرد جمعی است که روى آن تأکید و تکیه میکنیم. بنابراین لازم و ضروری است این ترسیمسازی از عقلانیت و خرد جمعی ملت ایران بیش از پیش در دستور کار صاحبنظران و دلسوزان کشور قرار گیرد، تا این تصویر ناصحیح که بزرگان شعر و ادب و تصوف و عرفان، یکسره نکوهندگان خرد بودهاند، در اذهان تغییر یابد. آثار ادبی و عرفانی و فلسفی ما نشان میدهد انسان ایرانی در راستای طلب حیات حسنه و حیات کاملتر، به نقد عقل جزئی و عقل معاش پرداخته است.
* حیات حسنه و جهانی نو
رهبر حکیم انقلاب امسال در محفل انس با قرآن در این رابطه اشاره کردند طبق آیه 200 سوره بقره «فَمِنَ النّاسِ مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا وَ ما لَه فِی الأخِرَهِ مِن خَلاق»؛ در نگاه برخی افراد، دنیا یعنی پول، قدرت و شهوت و این افراد دوستیشان، دشمنیشان، رابطهگیریشان، تلاششان، هدفهایشان به خاطر اینهاست. اما خدای متعال، این جور قاعده زندگی ساختن را رد میکند. این افراد در زندگی دنیوی به چیزهایی خواهند رسید- در این زندگی موقت کوتاه- اما در زندگی اصلی و واقعی و اخروی که زندگی انسان در آنجاست چیزی ندارند، بینصیبند، بیبهرهاند. معظمله در ادامه صحبتهایشان بیان میکنند ما در اندیشه اسلام ناب و تفکر قرآنی اینگونه به حیات و زندگی دنیایی نمیاندیشیم. ایشان در این رابطه با استناد به آیه 201 سوره بقره «وَ مِنهُم مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَهً وَ فِی الأخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ النّار» میفرمایند این قاعدهسازی قرآن در برابر قاعدهسازی قبلی است. این آیه بیان میکند کسانی هستند که در دنیا دنبال حسنه هستند نه دنبال هر چیزی؛ و به خدا میگویند چیزهای نیکو را در دنیا به ما بده؛ چیزهایی که با فطرت انسان منطبق است، با نیازهای واقعی انسان منطبق است و آنها دنبال آخرت هم هستند. آن وقت خدای متعال اینها را به مقاصد حقیقی زندگی که همان حیات طیبه است میرساند. این قاعده قرآنی همان اصل مبنایی و مهمی است که ما وقتی در شعر شعراى گذشته مثل بوستان سعدى، شاهنامه فردوسى، خمسه نظامى، دیوان حافظ، مثنوى مولوى نگاه میکنیم، این پیامهاى ارزشمند را مشاهده میکنیم؛ پیام توحید و خداباورى، پیام درستکارى. بنابراین شعر فارسى مشحون از حکمت در راستای حیات حسنه، توانسته هویت مستقل براى ملت ایران تعریف کند؛ و این هویت مستقل و عقلانیت مبتنی بر آن، همان گنج ارزشمندی است که باید دستگاههای تربیتی ما بر مبنای آن انسان تربیت کنند تا ایران به سرزمین ارزشهای الهی و انسانی و حیات حسنه و طیبه تبدیل شود و هدایت به سمت توحید حقیقی را برای بشر امروز به ارمغان آورد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|