|
سازمان ذلیل ملل!
اسدالله رمضانزاده: منازعات «بنزاید» و «بنسلمان» در جنوب یمن وارد فاز تازهای شده است! مزدوران سعودی و اماراتی، بازی خونینی را بر سر سهمخواهی بیشتر در استانهای جنوبی یمن آغاز کردهاند! از سوی دیگر، مجادله بر سر اشغال جزایر استراتژیکی مانند «سقطری» میان طرفین متجاوز به نقطه اوج خود رسیده و فعلا در ظاهر جایی را برای آشتی 2 شاهزاده خیرهسر و جنگطلب جهان عرب باقی نگذاشته است! اعلام خودمختاری و وضعیت اضطراری از سوی شورای انتقالی جنوب یمن (وابسته به امارات) و تحولاتی که پس از این ماجرا به وقوع پیوست، نشان میدهد اشغالگران یمن به چه وضعیتی در این کشور دچار شدهاند. در مقابل، جنبش انصارالله و گروههای مقاومت مردمی تاکید دارند حل و فصل بحران در جنوب این کشور، تنها یک راهکار دارد و آن خروج مطلق و فوری نیروهای اشغالگر (اعم از مزدوران امارات و عربستان و نظامیان آنها) از این منطقه است. راهحلی که قطعا هیچ جایگزینی ندارد و در نهایت نیز شاهد تحقق آن خواهیم بود.
آنچه در این میان جلب توجه میکند، موضعگیری ذلیلانه، غیرحقوقی و وقیحانه سازمان ملل متحد در قبال تحولات اخیر یمن است. «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل متحد اخیرا از درگیریهای اخیر در جنوب یمن میان نیروهای وابسته به امارات با نیروهای وفادار به دولت مستعفی یمن (که مورد حمایت عربستان هستند) ابراز نگرانی کرد! دبیرکل سازمان ملل متحد در بیانیهای با ابراز نگرانی شدید نسبت به درگیریهای خونین در عدن، تمامی طرفهای درگیر را به توقف اقدامات نظامی دعوت کرد! گوترش در حالی نسبت به هلاکت پیادهنظامهای سعودی و امارات در یمن ابراز نگرانی میکند که ریاض و ابوظبی، پس از حمله فروردین ۹۴ به یمن، هر یک کنترل بخشهایی از این کشور را در دست گرفته و از مزدوران محلی برای عملیات علیه نیروهای یمنی استفاده میکنند.
آنچه در مواضع گوترش و دیگر مقامات سازمان ملل متحد مشاهده میشود، انعکاسی از یک «تراژدی تلخ» در سازمانهای بینالمللی است؛ اینکه دبیرکل سازمان ملل متحد به جای محکوم کردن اشغالگری و تجاوز سعودیها و اماراتیها به یک کشور مستقل که دارای هویتی تاریخی، سیاسی و مردمی است، از متجاوزان میخواهد تا دست از منازعه با یکدیگر بردارند و جان نیروهای خود را در سرزمین محل اشغال حفظ کنند! هر چند تعلقخاطر دبیرکل سازمان ملل متحد به لابیهای صهیونیستی و آمریکایی که مقدمات و لابیگریهای مربوط به انتصاب وی به دبیرکلی این مجموعه را صورت دادهاند غیرقابل انکار است اما مواضع اخیر وی را میتوان یکی از ذلیلانهترین مواضع اصلیترین مقام اجرایی و مدیریتی سازمان ملل متحد در قبال تحولات اشغالگرانه در یک کشور دانست! آیا گوترش فراموش کرده است به سبب جنایات همین مزدورانی که امروز در جنوب این کشور به جان یکدیگر افتادهاند، هزاران کودک بیگناه یمنی به خاک و خون غلتیده و میلیونها نفر از مردان و زنانی که تا قبل از این جنگ خانمانسوز زندگی آرام خود را سپری میکردند، کشته یا آواره شدهاند؟! براستی چرا قلم و زبان الکن گوترش، زمانی که اتوبوس حامل کودکان دانشآموز در استان صعده با بمب امکی ۸۲ و از سوی جنگندههای سعودیها هدف قرار گرفت اینگونه به گردش درنیامد؟! تنها در آن جنایت بزرگ، 40 کودک دانشآموز یمنی که بین 10 تا 13 سال سن داشتند به شهادت رسیدند و به جمع قربانیان جنایات بزرگ آمریکا، رژیم صهیونیستی، کشورهای اروپایی و آلسعود و آلنهیان پیوستند. پس از این حادثه، سازمان ملل متحد نه تنها اقدامی عملی در مواجهه با جنایات و اشغالگری سعودیها و اماراتیها در یمن صورت نداد، بلکه زمینه را برای استمرار این جنایات فراهم کرد. قطعا آنتونیو گوترش و همراهانش در خون تکتک مردم بیگناه یمن با سعودیهای خونخوار و شیخنشینهای متوحش اماراتی شریک هستند.
امروز گوترش در تب و تاب است تا مبادا تار مویی از مزدوران سعودی و اماراتی در یمن کم شود! در هر حال واشنگتن و تلآویو به گوترش و همراهانش سپردهاند هوای این مهرههای کوکی را به مانند اعضای داعش و جبهه النصره داشته باشد تا واشنگتن و همپیمانان آن بتوانند در سایه سکوت سازمان ملل، به اهداف استراتژیک و تاکتیکی خود در منطقه دست پیدا کنند! در هر حال گوترش اشتباه بزرگی کرده است! قطعا بزودی شکست ائتلاف متجاوز سعودی و اربابان صهیونیست و آمریکایی آنها در صنعا، عدن، مأرب، حدیده و دیگر مناطق یمن اعلام خواهد شد. در این میان، روسیاهی به کسانی مانند وی و دیگر مقامات سازمان ملل متحد خواهد ماند؛ کسانی که تا ابد در مقابل ملت یمن و سایر ملتهای آزاده دنیا بابت حمایت از خونریزیهای بنسلمان و بنزاید سرافکنده خواهند بود.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» درباره حذف 4 صفر از پول ملی
صفرزایی اقتصاد صفرزدایی بانک مرکزی
حمید کمار: لایحه اصلاح قانون پولی و بانکی کشور در حالی تصویب شد که جز حذف صفر، هیچ مادهای برای مقابله با تورمهای دورقمی به عنوان علت بیارزش شدن پول ملی نداشت. نمایندگان در نشست علنی دیروز مجلس در جریان بررسی لایحه اصلاح ماده 1 قانون پولی و مالی کشور با تصویب مادهواحده این لایحه موافقت کردند. متن این مادهواحده به شرح ذیل است:
مادهواحده – ماده 1 قانون پولی و مالی کشور مصوب 18 تیر 1351 و بندهای آن با اصلاحات بعدی به شرح زیر اصلاح میشود:
ماده 1- واحد پول ایران تومان است و هر تومان برابر 10 هزار ریال جاری و معادل یکصد قِران است.
تبصره 1- برابری پولهای خارجی نسبت به تومان و نرخ خرید و فروش ارز توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب نظام ارزی حاکم و با رعایت ذخایر ارزی و تعهدات کشور در مقابل صندوق بینالمللی پول محاسبه و تعیین میشود.
تبصره 2- دوره گردش موازی و اعتبار همزمان تومان و ریال که در این قانون دوره گذار نامیده میشود، حداکثر 3 سال با رعایت تبصره 4 این ماده است. طریقه جمعآوری و شرایط خروج اسکناسها و سکههای ریال از جریان، بر طبق مفاد بند ب ماده 3 و بند ج ماده 4 این قانون حسب مورد تعیین یا اجرا میشود.
تبصره 3- پس از پایان دوره گذار، تعهداتی که پیش از این بر اساس واحد پول ریال ایجاد شده است تنها با واحد پول تومان و یا اجزای آن قابل ایفا است.
تبصره 4- بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران موظف است ظرف مدت 2 سال از تاریخ لازمالاجرا شدن این قانون، ترتیبات اجرایی لازم را جهت آغاز دوره گذار فراهم کند.
تبصره 5- آییننامه اجرایی این ماده ظرف مدت 3 ماه از تاریخ لازمالاجرا شدن توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تهیه میشود و به تصویب هیأت وزیران میرسد.
***
استقبال رئیس کل بانک مرکزی از همراهی مجلس با لایحه دولت
جلسه روز گذشته مجلس شورای اسلامی البته مهمان ویژهای هم داشت. رئیس کل بانک مرکزی به نمایندگی از دولت برای دفاع از لایحه ارسالی قوه مجریه در صحن مجلس حضور یافت. عبدالناصر همتی در جریان بررسی این مادهواحده گفت: سعی میکنیم دوره گذار یعنی دوره گردش موازی و اعتبار همزمان تومان و ریال کوتاه باشد و هر چه سریعتر اسکناسها و سکههای ریال جمعآوری شوند.
همتی در حمایت از لایحه یکفوریتی اصلاح قانون نظام پولی و بانکی کشور، گفت: کاهش کارایی پول ملی که در پی تورم مزمن و انباشته 5 دهه اخیر اتفاق افتاده، باعث شده است پول ملی به عنوان ریال و پیش از آن دینار، هیچ کدام در کشور کاربرد نداشته باشند بویژه دینار که مدتهاست وجود خارجی ندارد.
وی درباره عدم استفاده از ریال و دینار ادامه داد: هماکنون عرف اصلی استفاده از پول رایج در جامعه تومان است، کما اینکه مردم برای استفاده از چک پول 50 هزار تومانی از آن به عنوان 50 تومان و اسکناس 10 هزار تومانی را 10 تومان یاد میکنند، چرا که 4صفر آن را حذف میکنند، بنابراین ما با قانونمند کردن این مهم به دنبال این هستیم که پول ملی را با عرف جامعه هماهنگ کنیم. فوریت آن مهرماه سال گذشته توسط همین نمایندگان تصویب شد، بنابراین انتظار میرود این لایحه نیز تصویب شود.
همتی با اشاره به هزینه بالای چاپ و امحای اسکناس تصریح کرد: هماکنون 8 میلیارد قطعه اسکناس داریم که 5 میلیارد آن کمتر از 2 هزار تومان است، در حالی که با این تغییر سکههای 2تومانی به 2 هزار تومان قبل و یک تومانی به هزار تومان قبل تغییر پیدا میکند و میتوانیم به این روش وارد صحنه شده و پول ملی را به جریان بیندازیم.
وی افزود: در شرایط کنونی مسکوکات از رده خارج شده که این امر نامطلوبی است، چرا که اگر احیا شود استهلاک آن کم است. از سوی دیگر ما سالی یک میلیارد قطعه اسکناس امحا میکنیم که هزینه سنگین 400 میلیارد تومانی را به همراه دارد.
رئیس بانک مرکزی یادآور شد: افت حیثیت ملی پول کشور بسیار مهم است، چرا که هماکنون در رابطه با پول ملی ریال محاسبه میشود که در قیاس با دلار یا یورو به میزان رقم وحشتناک 0.000006 اختلاف دارد، از سوی دیگر سرانه اسکناس در کشور بین سایر کشورها با سرانه 102 بالاترین بوده اما برعکس درباره مسکوکات از سرانه 26 برخوردار هستیم در حالی که حتی کشورهای اروپایی از سرانه 3 رقمی برخوردار هستند، بنابراین این اقدام به احیای مسکوکات کمک میکند.
وی در ادامه تاکید کرد: مطمئن هستیم حذف صفر از پول ملی هیچ تاثیری بر تورم ندارد، چرا که تورم اینجا علت بوده نه معلول، در حالی که تغییر در این زمینه معلول است.
همتی افزود: اعمال این تغییر از اولویتهای کنونی است، چرا که وظیفه بانک مرکزی تسهیل مبادلات بازرگانی مردم است که باید از طریق تغییر نظام پرداخت انجام شود، بنابراین بعد از بررسیهایی که از یک سال گذشته در کمیسیون اقتصادی مجلس به عنوان کمیسیون اصلی و در کمیسیون برنامه و بودجه به عنوان کمیسیون فرعی انجام شده و به تصویب رسیده است، قرار بر این شد تغییر به صورت تدریجی و بعد از آمادهسازی امکانات انجام شود تا در پی آن هر 2 پول به موازات هم پیش روند تا مردم در پذیرش آسانتر آن هماهنگ باشند و بتوانند در جامعه آن را هضم کنند.
رئیس بانک مرکزی اظهار کرد: بحث تغییر پول ملی شب گذشته (یکشنبه 14 اردیبهشت) مجدد در هیات وزرا بررسی و بر ضرورت آن تاکید شد به این صورت که پول ملی به صورت تومان بوده و اضافهاش به صورت قران باشد یعنی یک تومان معادل 100 قران باشد، از سوی دیگر با پیشبینی کمیسیون اقتصادی تحقق این مهم بین 2 تا 5 سال به طول میانجامد.
***
تنها راه حفظ حیثیت پول ملی حذف صفرهای آن است؟
نمایندگان روز گذشته در حالی با تصویب لایحه اصلاح قانون پولی و بانکی کشور و حذف 4 صفر از پول ملی موافقت کردند که کمتر از یک ماه پیش از این مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با تصویب این لایحه مخالفت کرده بود. مهمترین علت مخالفت مرکز پژوهشهای مجلس با تصویب این لایحه، بیتوجهی لایحه به اصلاحات زیربنایی در ساختار پولی کشور برای حل ریشهای مسأله تورم به عنوان عامل افت ارزش پول ملی بود. لایحه اصلاح قانون پولی و بانکی کشور بدون توجه به مسأله تورم به عنوان ریشه تولید صفرهای متعدد در پول ملی، صرفا به حذف 4 صفر از پول ملی خلاصه شده است. در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس آمده است:
در مقدمه توجیهی لایحه و جلسات متعدد به 2 دسته از مسائلی که این طرح درصدد برطرف کردن آن است اشاره شده است:
1- اعاده حیثیت پول ملی
2- رواج مبادلات با مسکوک و کاهش هزینه انتشار و امحای اسکناس
به دلیل کاهش مداوم ارزش پول ملی، نرخ برابری واحد پول ملی با سایر ارزهای پرقدرت از جمله دلار کاهش یافته است و اکنون این نرخ برابری معادل دلاری یک ریال (به میزان 6-10×3/8) رسیده است.
بانک مرکزی مدعی است این نرخ و تعداد صفرهایی که پس از ممیز قرار میگیرد، در مبادلات بینالمللی حیثیت پول ملی ما را خدشهدار کرده و باید با حذف صفرها این حیثیت را به پول ملی بازگرداند. اما سوال اینجاست که آیا واقعا ارزشمندی پول ملی کشورها به یک نسبت و رابطه اعتباری و تعداد صفرها بازمیگردد و تنها با حذف چند صفر این حیثیت احیا میشود؟ به عنوان مثال نقض و نمونه، نرخ برابری وون کرهجنوبی که یکی از کشورهای با اقتصادی پیشرو و قوی است برابر با 00085/0 دلار است. جدول زیر 2 دسته از کشورها را نشان میدهد که برخی از آنها نرخ برابری بسیار پایینی نسبت به دلار دارند ولی از زمره اقتصادهای پیشرو با پولهای ملی ارزشمند و قابل قبول در مبادلات بینالملل قلمداد میشوند و برخی دیگر نرخ برابری بالایی دارند ولی پول ملی آنها جایگاه بینالمللی ندارد.
مشاهده نرخهای برابری مندرج در جدول فوق نشان میدهد ابدا نرخ برابری را نمیتوان نمادی از حیثیت پول ملی تلقی کرد و این نرخ شاخصی گمراهکننده برای ارزیابی حیثیت پول ملی است. دلیل این مطلب نیز واضح است: برای بهبود حیثیت پول ملی، صرفا ارائه یک لایحه شبیه آنچه ارائه شده (حذف صفر) کافی است تا اندکی صفر از پول ملی زدوده شود و نرخ برابری بهبود یابد. به عبارت واضحتر، خود این لایحه، دلیلی بر این مدعاست که نباید به نرخ برابری در ارزیابی حیثیت پول ملی توجه کرد. حیثیت پول ملی به رواج بینالمللی آن بستگی دارد و تابعی از ثبات قدرت خرید و قدرت اقتصادی ناشر (حاکمیت) آن پول است که متأسفانه این لایحه در این راستا کمکی نمیکند.
مشکل دوم که دولت را به ارائه این لایحه واداشت، صرفهجویی در هزینههایی است که رواج مبادلات با سکه به دلیل نرخ استهلاک پایینتر نسبت به اسکناس فراهم میکند.
جداول 2 و 3 برخی از این هزینهها و دیگر آمارهای مرتبط را نشان میدهد:
مطابق جدول 2، هزینه تولید مسکوکات فعلی و رایج، از ارزش مبادلاتی آنها بیشتر است و بانک مرکزی مدعی است این مسأله موجب شده تولید سکه بهصرفه نباشد یا ارزش فلزی که برای تولید سکه به کار رفته، بیشتر از ارزش اسمی آن باشد، بنابراین این امر موجب شده است مسکوکات از چرخه خارج شده و مبادلات مبتنی بر سکه کاهش یابد.
نکته اینجاست که در اقتصاد ما و همه اقتصادهایی که تورم 2رقمی دارند این مشکل همیشه وجود داشته و خواهد داشت. سکه در هر سایز و قطعی ضرب شود، دیر یا زود، روزی فرا میرسد که ارزش ذاتی آن از ارزش مبادلاتی آن پیشی میگیرد، چون در اقتصادهای تورمی، همه چیز از جمله فلز مورد استفاده در سکه، افزایش قیمت را تجربه میکنند. با این توضیح سوال اینجاست که چرا بانک مرکزی این بار و برخلاف دفعات گذشته که این مشکل را با ضرب سکه و اسکناسهای با ارزش بیشتر حل میکرد، حذف صفر را برای حل این مشکل انتخاب کرده است؟ آیا این راهحل بهینهترین راهحلی است که وجود دارد؟ با توجه به توضیحاتی که در این گزارش خواهد آمد، پاسخ منفی است. به عبارت دیگر، تا تورم 2 رقمی وجود دارد و این معضل اصلی از بین نرفته، خروج مسکوکات از چرخه و کاهش مستمر ارزش پول ملی و بالطبع افزوده شدن صفر و کاهش ارزش پول ملی، باز هم اتفاق خواهد افتاد و این لایحه قطعا این مشکل را حل نمیکند.
***
اصلاح حکمرانی پولی؛ راهکار ریشهای اما فراموششده
لایحه دولت و موافقت مجلس برای حذف 4 صفر از پول ملی بدون هیچ اصلاحی در قوانین و ساختار نظام پولی کشور، نه یک اقدام برای درمان معضل «بیارزش شدن پول ملی» بلکه صرفا اقدامی برای حذف موقت صورت مسأله است؛ که البته اصل این اقدام آنچنان جای نقد ندارد. آمارهای رسمی بانک مرکزی نشان میدهد میانگین رشد سالانه نقدینگی در کشور طی نیمقرن اخیر حدود 20 درصد بوده است. نقدینگی به عنوان عامل تورم در حالی در ایران طی 5 دهه گذشته رشد دورقمی را تجربه میکند که طی این مدت تقریبا هیچ راهکاری برای حل این مسأله ارائه و اجرا نشده است. نبود نظارت کارآمد بانک مرکزی بر فعالیت بانکهای کشور باعث شده بانکها توان خلق نقدینگی بدون تقریبا هیچ محدودیتی را داشته باشند. نتیجه مدیریت ناکارآمد بانک مرکزی در دهههای گذشته، خلق بیضابطه نقدینگی و در نهایت ابتلای کشور به تورم دورقمی حدودا 20 درصدی است.
آنچه در این 50 سال مغفول مانده بود، تغییر حکمرانی پولی کشور از سیاست «کنترل حجم پایه پولی» به سیاست «هدفگذاری نرخ بهره» است. شکست سیاست «کنترل حجم پایه پولی» البته پس از سال 92 به عیانترین شکل ثابت شد. در حالی که مقامات دولت برای کنترل تورم بشدت بر موضوع «کنترل حجم پایه پولی» تاکید داشتند، آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد با وجود تلاش بانک مرکزی برای کنترل حجم پایه پولی در سالهای اخیر، نهتنها حجم پایه پولی کنترل نشده بلکه اجزای پایه پولی به بدترین شکل ممکن تغییر ماهیت داده است. در واقع طبق آمارهای بانک مرکزی از سال 92 تاکنون پایه پولی به طور میانگین سالانه حدودا 18 درصد و مشابه قبل از سال 92 رشد داشته است. در مقابل اما سهم بدهی بانکها به بانک مرکزی در ترکیب پایه پولی بشدت رشد داشته است. علت این موضوع، سیاست غلط بانک مرکزی در سالهای گذشته مبنی بر «عرضه نکردن پایه پولی» به بهانه کنترل حجم پایه پولی و کنترل نقدینگی و در نتیجه کنترل تورم بوده است. این در حالی است که در نبود نظارت کارآمد بانک مرکزی، بانکها با خلق بیضابطه نقدینگی دچار کسری ذخایر شده و نتیجه این کسری ذخایر، اضافه برداشت بانکها از بانک مرکزی بود. در واقع دولتمردان با برداشتی اشتباه از نسبت پایه پولی و نقدینگی، رشد نقدینگی را صرفا معلول رشد پایه پولی تلقی کرده و در نتیجه برای کنترل نقدینگی و تورم، نسخه «کنترل حجم پایه پولی» را پیچیدند. 6 سال پس از اجرای این سیاست غلط اما آمارهای بانک مرکزی نشان داد رابطه پایه پولی و نقدینگی رابطهای علت و معلولی نیست بلکه در شرایطی میتواند دوسویه باشد.
البته ناگفته نماند بانک مرکزی از اواخر سال گذشته با آغاز عملیات بازار باز در بازار بینبانکی و توثیق عرضه ذخایر به اوراق بدهی دولتی اولین گامها برای کنترل خلق پول بانکها را برداشت. هر چند این اقدام هم با انتقاداتی از سوی برخی کارشناسان اقتصادی مواجه شد اما در هر حال این اقدام جدیترین برنامه اجرا شده در طول دهههای اخیر برای ضابطهمند کردن خلق نقدینگی در کشور بود.
* وابستگی کشور به چرخه دلار، عامل دیگر تورم
هرچند تغییر رویکرد بانک مرکزی در تنظیم مولفههای پولی مهمترین عامل برای کنترل تورم و حفظ منطقی ارزش پول ملی است اما وابستگی اقتصاد کشور به ارز [دلار آمریکا] دیگر مسأله اقتصاد کشور در این رابطه است. دلار آمریکا به عنوان مهمترین ارز لازم برای تجارت خارجی کشور به ابزاری برای اعمال فشار آمریکا بر اقتصاد ایران تبدیل شده است. آمریکا طی 10 سال اخیر 2 بار با محدود کردن دسترسی ایران به درآمدهای ارزی کشور، شوک تورمی بزرگی به اقتصاد کشور وارد کرده است. این در حالی است که مسؤولان تاکنون تقریبا هیچ اقدامی برای رفع وابستگی کشور به ارز این کشور متخاصم نکردهاند. مهمترین اقدامی که برای حل این مسأله میتوان عملیاتی کرد، انعقاد پیمانهای پولی با شرکای تجاری بویژه چین، امارات، کرهجنوبی و هند است. با انعقاد این پیمانها، تسویه حساب معاملات میان ایران با این کشورها بر مبنای پول ملی طرفین و بدون احتیاج به دلار آمریکا انجام میشود. بیتوجهی مسؤولان کشور به این راهکار در حالی است که طی 10 سال اخیر کشور 2 بار تجربه تحریم بانکی را داشته است. این در حالی است که حتی کشورهایی همچون کرهجنوبی که هیچ درگیری با آمریکا ندارند، تاکنون دهها میلیارد دلار از تجارت خود را از طریق پیمانهای پولی و با استفاده از ارز طرفیت تجاری انجام میدهند.
ارسال به دوستان
سیدحسن نصرالله: تصمیم آلمان علیه حزبالله در راستای جنگ آمریکا و اسرائیل علیه مقاومت است
جنگ آلمان علیه مقاومت
دبیرکل حزبالله لبنان در سخنانی ضمن واکنش به تصمیم آلمان در تروریستی خواندن این جنبش، تصمیم آلمان علیه حزبالله را در راستای جنگ آمریکا و اسرائیل علیه مقاومت عنوان کرد.
به گزارش «وطن امروز»، روز گذشته سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در سخنانی به مهمترین مسائل منطقه از جمله تصمیم دولت آلمان علیه حزبالله و اوضاع داخلی لبنان پرداخت. اهم مطالب ارائه شده از سوی سیدحسن نصرالله به شرح زیر است.
- تصمیم آلمان علیه حزبالله در راستای جنگ آمریکا و اسرائیل علیه مقاومت است.
- زمانی که اعلام میکنیم گروهی در آلمان، فرانسه یا غیره نداریم، صادق هستیم و سالهاست گروهی در کشورهای جهان بویژه اروپا یا آمریکای لاتین نداریم. از سالها پیش دریافتهایم که نمیخواهیم عزیزانمان در خارج را به دلیل وجود ارتباطی، به دردسر بیندازیم.
- تروریستی خواندن حزبالله توسط آلمان قابل پیشبینی بود و قبل از آن نیز برخی کشورهای اروپایی این کار را انجام داده بودند.
- آمریکا پروژه هیمنه بر منطقه و اسرائیل پروژه اشغالگری دارد و کسی که در مقابل این توطئهها میایستد جنبشهای مقاومت هستند، بنابراین باید محکوم و محاصره شوند.
- تصمیم آلمان یک تصمیم سیاسی بوده و تحت فشار آمریکا و در راستای راضی کردن رژیم اشغالگر انجام شده است.
- آلمان هیچ دلیلی مبنی بر تروریستی بودن فعالیت حزبالله ارائه نکرده و این موضوع تأکید میکند که تصمیم آلمان تصمیمی کاملا سیاسی است.
* بخش دوم سخنرانی نصرالله درباره وضعیت داخلی لبنان
- تصویب طرح مالی در لبنان برای سروسامان دادن به وضعیت این کشور نیازمند حمایت ملی است و دعوت میشل عون در همین زمینه است. حزبالله در جلسه کاخ بعبدا شرکت خواهد کرد و خواستار بیشترین مشارکت در آن است.
- اکنون لبنان در وضعیت اقتصادی سخت و خطرناکی است و باید کشور را نجات داد، بنابراین باید اختلافات سیاسی کنار گذاشته شود.
- حزبالله با اصل درخواست کمک از هیچ طرفی در جهان مخالف نیست اما نمیپذیرد لبنان گردن خود را زیر تیغ صندوق بینالمللی پول بگذارد.
* پاسخ اتهامزنیها به حزبالله
- اتهامزنیها به حزبالله مبنی بر اینکه این جنبش قصد دستاندازی به بخش اقتصادی و نابودی بخش بانکی را دارد جنگ رسانهای است.
- از زمان تأسیس حزبالله هیچ وقت به بخش بانکی نزدیک نشدهایم.
- بخش بانکی در اقداماتش علیه ما به درخواست آمریکا آنقدر پیش رفت که به حد تعرض به ما رسید.
- در سایه بحران اقتصادی و مالی که با آن روبهرو هستیم، بخش بانکی به دولت در مقابله با این بحران کمک نکرده است.
- رفتار بانکها با سپردهگذاران یکی از دلایل مخالفت حزبالله با بخش بانکی است.
* افزایش قیمت دلار در برابر لیر لبنان
- حزبالله سازمانهای بزرگی دارد اما در زمینه خرید و فروش دلار کار نمیکند و هیچ کسی در حزبالله مکلف به انجام فعالیت صرافی نشده است.
- علاوه بر افزایش قیمت دلار، احتکار کالاها و حرص برخی تجار از دلایل این امر است.
- دولت باید به نقش خود در مقابله با افزایش قیمت کالا عمل کند و این مسؤولیت نباید تنها به عهده وزارت اقتصاد باشد.
* درخواست برای همکاری با دولت
- از فراکسیونهای سیاسی و مردم و طیفهای مختلف انتظار میرود به دولت کنونی زمان دهند و 100 روز برای کار یک دولت کافی نیست.
- برخی در داخل و خارج دنبال ایجاد شکاف میان حزبالله و امل هستند اما این موضوع ابدا اتفاق نخواهد افتاد. طرفداران حزبالله و امل نباید وارد فتنه بویژه از طریق شبکههای اجتماعی شوند.
- حزبالله هیچ طرفی را علیه طرف دیگر تحریک نمیکند، بلکه برعکس به همبستگی و ارتباط میان گروههای مختلف فرا میخواند.
- حزبالله بر امنیت کشور تأکید دارد و برای نجات کشور از بحران مالی کنونی باید همکاری وجود داشته باشد.
ارسال به دوستان
با توجه به ادامه انفعال وزارت خارجه، «وطنامروز» به برخی فعالیتهای ضد امنیتی دیپلماتهای اروپایی در ایران اشاره میکند
تاریکخانه دیپلماسی
از سفیر جاسوس آلمان تا بارانداز رژیم صهیونیستی در سفارت هلند
گروه سیاسی: گزارش روز گذشته «وطن امروز» پیرامون اقدام اخیر دولت آلمان در قرار دادن نام حزبالله لبنان در لیست گروههای تروریستی و برخورد با برخی مجامع و افراد مرتبط با حزبالله در آلمان و بازخوانی سوابق امنیتی و اطلاعاتی «میشائیل کلور برشتولد» سفیر آلمان در کشورمان با واکنش تاملبرانگیزی از سوی وزارت امور خارجه مواجه شد.
سیدعباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست روز گذشته خود با خبرنگاران با اشاره به گزارش «جاسوس صهیونیستها» و اطلاعات منتشر شده در آن مبنی بر سابقه و رده بالای امنیتی سفیر آلمان و ارتباطات موجود میان او و تلآویو گفت: مرجع تشخیص مسائل امنیتی و مسائل مرتبط با این موضوع، وزارت اطلاعات است و یک رسانه نمیتواند بر اساس گزارشهای خود چیزی را به کسی در این زمینه منتسب کند. وی با بیان اینکه «دیپلماتهای خارجی که در تهران برای انجام وظیفه مستقر میشوند باید تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند و برای کار دیپلماتیک آمده باشند و در این چارچوب فعالیت کنند»، ادامه داد: اگر خلاف این موضوع اتفاق بیفتد، وزارت اطلاعات به عنوان مسؤول این امر به این موضوع رسیدگی میکند و گزارشهای رسانهای مبنای فعالیت ما در اینگونه مسائل نیست.
موضع عجیب سخنگوی وزارت امور خارجه و عدم تکذیب گزارههای مطرح شده، در حالی است که اساسا در گزارش منتشرشده «وطن امروز» به پیشینه تاملبرانگیز میشائیل کلور برشتولد که امری سری و محرمانه نیز نیست اشاره شده است. برای نمونه یکی از مهمترین سوالاتی که در زمینه تایید استوارنامه و حضور سفیر فعلی آلمان در کشورمان مطرح است، عدم دقت نظر نسبت به گذشته بحثبرانگیز وی است. «معاون رئیس اداره اطلاعات جمهوری فدرال آلمان» بخشی از سوابق شخص مذکور است که در پورتال سفارت آلمان در جمهوری اسلامی ایران نیز به آن اشاره شده است. رده بالای تشکیلاتی برشتولد در اداره اطلاعات آلمان(BND) در حالی است که اساسا تایید فردی با چنین رزومه آشکار امنیتی و سابقه فعالیت گسترده در سرزمینهای اشغالی، مقوله مهم و محل بحثی است. ارتباط نزدیک اداره اطلاعات آلمان(BND) با سرویسهای امنیتی ایالات متحده در سطحی است که پس از انتشار گزارش روزنامه «زود دویچه سایتونگ» مبنی بر اینکه این اداره دادههای شهروندان آلمانی را به آژانس امنیت ملی آمریکا منتقل میکرده، در این کشور سروصدای زیادی پیرامون فعالیتهای این سازمان نزدیک به آمریکا شکل گرفت. مضاف بر اینها اداره اطلاعات آلمان(BND) سوابق تیره دیگری در پیش بردن اهداف آمریکا در کشورهای منطقه دارد که از مهمترین آنها میتوان به حمله سال 2003 ارتش آمریکا به عراق اشاره کرد، به گونهای که منبع مورد استناد کالین پاول، وزیر وقت خارجه آمریکا مبنی بر دستیابی عراق به سلاحهای کشتار جمعی را نه گزارشی از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی که گزارشهای همین اداره آلمانی پوشش میداد.
با تمام این تفاسیر مسأله و پرسش اصلی همین نکته است که فردی با چنین سوابق و ردهای در یک سازمان اطلاعاتی آلمانی، چرا باید برای قرار گرفتن در جایگاه کلیدی همچون «سفیر» مورد تایید قرار گیرد؟
آیا این سوال مطرح نشد که چه ماموریت ویژهای باعث شده برشتولد دقیقا هنگامی که جایگاه فوقالعاده بالای معاون را در اداره اطلاعات آلمان(BND) داشته است، به یکباره به عنوان سفیر به کشورمان معرفی میشود؟ به عبارت دیگر حتی اگر سابقه روابط خصمانه دولت آلمان در طول دهههای اخیر با کشورمان نیز موجود نبود و این فرصت وجود داشت که از یک رابطه مبتنی بر حسننیت نیز سخن به میان آورد، باز هم پذیرش فردی با چنین رده و جایگاه امنیتی به عنوان یک سفیر در کشورمان امری غیرمرسوم به شمار میرفت.
رابطه نزدیک میان برشتولد و سازمان جاسوسی اسرائیل(موساد) و سابقه فعالیتهای وی به عنوان یک دیپلمات (ریاست بخش حقوقی و کنسولی سفارت آلمان که عمده فعالیتهای اطلاعاتی نیز در بخش کنسولی انجام میشود) در فلسطین اشغالی از نکات دیگری است که «وطن امروز» در 2 سال گذشته در مطالب مختلفی به آن پرداخته است و همگی گواهی از اشتباه بودن پذیرش چنین فردی در قامت سفیر آلمان دارد اما رویکرد وزارت امور خارجه به گونهای بود که حتی نکات مهم امنیتی را نیز وجهالمصالحه پروژه برجامی خود قرار داده و با چشمپوشی نسبت به سابقه افرادی همچون برشتولد و پذیرش آنها به عنوان سفیر، باعث ارسال سیگنالهایی به خارج از مرزها شده است که نتایج آن را در حمله آشکار و مستقیم به گروههای نزدیک به ایران از جمله حزبالله لبنان میتوان مشاهده کرد.
میشائیل کلور برشتولد علاوه بر این در سفارت آلمان در جمهوری دموکراتیک کنگو در سال 2006 و 2007 فعالیت میکرد که بنا به دلایلی که ادعا شده «شخصی» بوده است، در مدت کوتاهی به آلمان فراخوانده شد. وی سپس 7 ماه نماینده ویژه آلمان در سومالی بود. سال 2007 او به عنوان سفیر جمهوری فدرال آلمان در یمن منصوب شد. سپس از فوریه 2011 در بخش بحران وزارت خارجه آلمان فعالیت کرد و از سال 2014 تا 2016 معاون سرویس امنیتی فدرال آلمان بود. او از سال 2016 به عنوان سفیر این کشور در ایران انتخاب شد.
* سفیران مسلح در قلب تهران
مطالبه برخورد با سفیر جاسوس آلمان در واکنش به اقدامات اخیر دولت این کشور که اقداماتی علیه امنیت ملی ما نیز به شمار میرود، باعث شد پرونده این سفیر و سوالات متعدد بیجوابی که پیرامون وی مطرح است، بار دیگر باز شود اما فراتر از این سفیر، سفارتخانههای اروپایی در سالهای اخیر و در سایه چشمپوشیهای متعدد وزارت امور خارجه تبدیل به مراکزی برای پیگیری پروژههای امنیتی و سیاسی مختلفی شدهاند. در همین زمینه «وطن امروز» 26 اسفند 97 در گزارشی با عنوان «در لباس دیپلمات» نسبت به سابقه برخی سفرای فعال و پروژههایی که در حال پیگیری است هشدارهایی داده بود. «فیلیپ تیهبو» سفیر فرانسه در کشورمان که عمده فعالیتهایش در آژانس بینالمللی انرژی اتمی بوده و پیش از کشورمان در 2 کشور کرهشمالی و پاکستان(که هر دو فعالیتهای اتمی دارند) سفیر بوده، از جمله این اشخاص است. «دنی عنان» سفیر دانمارک و «دیوید بیگز» سفیر استرالیا دو سفیر دیگری بودند که در گزارش مذکور نسبت به فعالیتها و پیشینه آنان تذکراتی داده شده بود.
اما شاید مهمترین جعبه سیاه در میان سفارتخانههای فعال در تهران را بتوان در سفارت هلند جستوجو کرد؛ جایی که 2 سال پیش 2 مامور اطلاعاتی زن این کشور که در پوشش دیپلمات فعالیت میکردند، اخراج شدند. عمده فعالیت این 2 زن ارتباطگیری و اغفال دیپلماتهای دیگر کشورها در میهمانیهای سفارتخانههای مستقر در تهران بود. که در ادبیات سیاسی به عنوان «پرستو» مطرح شدند.
با این همه فعالیتهای سفارت هلند بهعنوان ضلع اصلی مثلث «هلند- ناتو- اسرائیل» کماکان ادامه دارد و این سفارتخانه بهعنوان بارانداز اسرائیل در کشورمان عمل میکند. بنا به اطلاعات به دست آمده، پذیرش وابسته نظامی سفارت هلند در حالی با تایید وزارت امور خارجه انجام شد که ستاد کل نیروهای مسلح نسبت به آن هشدارهای متعددی داده و نظر مخالف خود را با آن اعلام کرده بود. حضور گسترده و پررنگ وابستگان نظامی هلند در منطقه بویژه عراق و افغانستان در حالی است که این کشور در سایه عدم حساسیتها نسبت به حضور منطقهای خود در حال پیگیری سیاستهای کلان ناتو است، برای نمونه وابسته نظامی سفارت هلند پس از پایان ماموریت خود در ایران به عنوان نماینده اتحادیه اروپایی در اسرائیل مشغول به فعالیت شد.
ترافیک ماموران و نیروهای امنیتی اروپایی که در پوشش سفیر و دیپلمات با بالاترین سطح مصونیت وارد کشورمان میشوند و نوع مواجهه منفعلانهای که نسبت به فعالیتهایشان بهرغم وجود گزارشها و اطلاعات منتشر شده، رخ میدهد، یکی از عوامل تهدیدزا در شرایط فعلی به شمار میرود. مماشات دستگاه دیپلماسی کشور نسبت به فعالیتهای ضدامنیتی و جاسوسی نیروهایی که در پوشش سفیر وارد خاک کشورمان میشوند با هر نیت و در چارچوب هرگونه سیاستی برای قطع امید نکردن از کشورهای اروپایی هم که باشد، اثرات درازمدت انکارناپذیری خواهد داشت که تلاش برای دور ساختن مطبوعات و رسانهها از پرداختن به آنها میتواند بر اثرات بالقوه آنها بیفزاید.
در نمونهای دیگر نیز که خبر آن نیز منتشر شد، سال 95 دو دیپلمات فرانسوی و انگلیسی که مشغول تصویربرداری از مجموعههای نظامی کشورمان در نزدیکیهای سقز بودند، پس از گریز از نیروهای گشت در تور امنیتی اطلاعات سپاه گرفتار شده و مجبور به متوقف کردن خودرو شدند. پس از بررسیهای اولیه مشخص میشود سرنشینان خودروی توقیف شده یک مرد به نام «سباستین سورن» و یک زن به نام «شارلوت لوپز وارونه والر» هستند که به ترتیب رایزن سیاسی فرانسه و دبیر دوم سفارت انگلیس در تهران هستند که بدون هماهنگی و مجوز به صورت غیرقانونی در برخی مناطق استان کردستان تردد میکنند.
ارسال به دوستان
پرده جدید از جنگ درونحاکمیتی آمریکا
بزن بزن!
پس از آنکه جامعه اطلاعاتی آمریکا ادعای رئیسجمهور درباره دست داشتن چین در ساخت ویروس کرونا را رد کرد ترامپ گفت اطلاعاتیها درباره میزان تهدید کرونا به او گزارش اشتباه دادهاند
شروین طاهری: دوران پساکرونا، دوران حاد شدن جنگ آشکار درونحاکمیتی آمریکاست. نزاع میان دولت ترامپ و فرمانداران ایالات مهمی مثل کالیفرنیا، نیویورک و میشیگان تنها بخشی از تصویر بزرگتری است که در آن شاهد کنش و واکنشهای خصمانه و همهجانبه کاخ سفید و جامعه اطلاعاتی و نخبگانی ایالات متحده هستیم؛ حاکمیتی که خود همانند قلمرواش در حال تجزیه به ایالتهای متفرقه است. حتی کسانی مثل «دیود رود» روزنامهنگار برنده جایزه پولیتزر که نظریه وجود «دولت پنهان» در آمریکا را رد میکنند، معتقد به سنگربندی منافع متضاد در داخل حاکمیت آمریکا هستند. این نویسنده هفتهنامه نیویورکرـ نشریهای کاملا نخبهگرا که مسائل سیاسی و اجتماعی آمریکا را بر اساس نگاه مرکزگرای نیویورک (پایتخت یهودیان و بانکداران) و با روایتی ادبی بررسی میکند ـ زبان آن بخش از نخبگان آمریکایی است که هر گونه «تئوری توطئه» را که از دیرباز حول و حوش افبیآی، سازمان سیا و دولت سایه مطرح شده، رد میکنند اما وقتی رود میخواهد بلبشوی فعلی در واشنگتن را ریشهیابی کند، جنگی شدیدتر از آنچه ما از بیرون تصور میکردیم را میان جبهههای مختلف قدرت مرکزی ترسیم میکند. در این میان دونالد ترامپ، عامل اصلی تشنج در مرکز حکومت است. به تعبیر نویسنده نیویورکر، او ریاستجمهوری و وزارت خارجه را تبدیل به نهادهایی خصوصی کرده است. البته او مینویسد که شاید جنگ را دایره وسیع نخبگانی متمایل به دموکراتها (حامیان اوباما، کلینتون و حالا بایدن) در نهادهای با نفوذ مانند دادگستری، افبیآی، بازرسی مالیاتی و سازمانهای اطلاعاتی علیه ترامپ آغاز کرده باشند بویژه آنجا که پرونده ارتباط با روسها را برای او و تیمش ساختند. با این حال مهمترین تصویری که از این جنگ به یادگار مانده است، جزو نخستین تصاویری است که از ترامپ در کاخ سفید به یاد داریم.
این ترامپ بود که در جریان کارزار انتخاباتیاش نهادهای امنیتی را یکییکی هدف قرار داد. در عوض فردای مراسم سوگند و جلوس رسمی ترامپ در کاخ سفید، «جیمز کومی» رئیس افبیآی به اتاق بیضی رفت تا گزارش «پرونده استیل» - همان پرونده ارتباط ترامپ با کرملین- را برای او قرائت کند. تنها تعبیری که میشد از آن کرد این بود که کومی دارد رئیسجمهور تازهوارد را تفهیم اتهام میکند. پاسخ ترامپ این بود که هفته بعد آن مقایسه تاریخی را بین سازمانهای اطلاعاتی آمریکا با گشتاپوی هیتلر کرد!
چندی بعد در آن لحظه ماندگار که نیویورکر آن را با صحنههای ماندگار فیلمهای «پدرخوانده» فرانسیس فورد کاپولا مقایسه میکند، ترامپ در اتاق بیضی دستش را روی شانه جیمز کومی گذاشت و چیزی در گوشش گفت. ظاهرا با این مضمون که «هیلاری را توی هلفدونی بنداز!» اصرار او به جدیت افبیآی برای پیگیری پرونده سوءاستفاده رقیب شکستخورده دموکراتش، هیلاری کلینتون از ایمیلهای دولتی بود که خیلی قبل از پرونده استیل گشوده شده اما به نتیجه نرسیده بود. سرنوشت کومی، یعنی اخراج قریبالوقوعش، کاملا جبههبندی داخل حاکمیت را عیان میکرد.
از آن زمان دیگر هسته قدرت در آمریکا رنگ صلح به خود ندید و جنگ در دو سوی خندق پیرامون کاخ سفید آتشین و آتشینتر شد. حالا خندقهای منافع متضاد میان ترامپیها و ضدترامپیها را در جایجای کنگره، پنتاگون، سازمانهای اطلاعاتی نوزدهگانه، فرمانداریها و حتی داخل دولت او میتوان مشاهده کرد.
آخرین مثال، همین دیروز که ترامپ برای چندمین بار در مواجهه با وزارتخانههای دستگاه دولتی خودش قرار گرفت. او در جدیدترین مصاحبه با شبکه حامی خود فاکسنیوز نشان داد حتی شکست دولت او از کرونا مانع آن نخواهد شد که از این ویروس برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری پاییز آتی سوءاستفاده نکند. ایالات نامتحد، با رکورد یک سوم مبتلایان به کرونا در جهان (بیش از یک میلیون آمریکایی) و تقریبا همین نسبت از جانباختگان این بیماری (68 هزار آمریکایی)، بحرانزدهترین کشور پساکرونا محسوب میشود؛ افکار عمومی آمریکا دولتشان را به تاخیر و تعلل و ناکارآمدی در مدیریت امور متهم میکنند. از ماه مارس تاکنون دستگاه بهداشت و سلامت ایالات متحده دو بار نوک رئیسجمهور مدعی کشف واکسن و ماده ضدعفونیکننده (وایتکس) برای درمان بیماری «کووید-19» را چیده و ادعاهایش را تکذیب کرده است اما حالا ترامپ با مطرح کردن عملیات کذایی «شتاب عملیات» فشار بر نهادهای بهداشت و درمان آمریکا را بیشتر کرده و در ادعایی جدید گفته که تا پایان سال واکسن کرونا ساخته میشود. مشکل او و جمهوریخواهان اینجاست که تاکنون تنها پیشبینی نسبتا درستی که درباره روند واگیر این بیماری مهلک در ینگه دنیا داشته تعداد تلفات بوده است. ترامپ که یک ماه قبل پیشبینی تلفات کرونایی 100 هزار نفری در آمریکا را کرده بود این جمعه به آمار تلفات 68 هزار نفری فعلی مباهات کرد و این بار پیشبینی خود را به کمتر از 100 هزار نفر تقلیل داد.
بهرهبرداری انتخاباتی کاخ سفید از کرونا واکنش شدید افکار عمومی و رسانهها را در پی داشته است. شبکه سیانان دیروز گزارشی مستند و انتقادی از ترامپ پخش کرد و گفت: «هنگامی که شمار کشتهشدگان مبتلا به ویروس کرونا از ۶۸ هزار نفر در آمریکا گذشته است، ترامپ در توئیتهای خود به خبرنگاران حمله میکند، از جورج بوش و گزارش رابرت مولر به انتقاد میپردازد و از وضعیت سلامتی رهبر کرهشمالی ابراز خوشحالی میکند».
رویترز هم در گزارشی نوشت: ترامپ به هر دستاویزی برای تحتالشعاع قرار دادن عملکرد ضعیفش در مقابله با همهگیری ویروس کرونا در ایالات متحده متوسل میشود؛ یا چین را مقصر این واگیر معرفی میکند یا استعمال وایتکس را به مردم پیشنهاد میکند یا حامیان مسلحش را در ایالتهایی که طرح قرنطینه را اجرا میکنند تشویق به شورش یا نافرمانی میکند. اما دو ویروس کرونا و ترامپ توامان فقط باعث هرج و مرج در قوه مجریه و بدنه جامعه نشدهاند بلکه جامعه اطلاعاتی و حاکمیتی را هم دچار شکاف کردهاند.
در گزارش رویترز آمده است: «ترامپ بدون ارائه مدرکی در این زمینه به صراحت مدعی شد چین مرتکب خطایی بزرگ شده است. چندی پیش نیز مایک پمپئو، وزیر خارجه مدعی شده بود: شواهد بسیاری دال بر اینکه «کووید-۱۹» از آزمایشگاههای چین به بیرون درز کرده وجود دارد. اگرچه او هم حاضر نشد به این نکته اشاره کند که نهادهای اطلاعاتی آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که این ویروس ساخته دست بشر نیست».
این یکی از موارد روزافزون اعتراف مطبوعات و شخصیتهای سیاسی به نمایان شدن شکاف میان جامعه اطلاعاتی و دایره نخبگان آمریکایی با ترامپ و حلقه نزدیکانش است.
در واقع این دست رد جامعه اطلاعاتی آمریکا به سینه ترامپ بود که طبق گزارش نیویورک تایمز، به طور رسمی و تقریبا عاجزانه از دستگاههای اطلاعاتی درخواست کرده بود از دیدگاه ضد چینی او حمایت کنند.
اهمیت ماجرا آنجاست که آنچه جامعه اطلاعاتی آمریکا خوانده میشود و ادعاهای رئیس جمهور درباره چین را نقض کرده، فقط یک جامعه عرفی و فرضی از نخبگان امنیتی نیست، بلکه این عنوانی است که به عالیترین نهاد اطلاعاتی ایالات متحده یعنی «اندیآی» (مدیریت اطلاعات ملی) اطلاق میشود. این اداره بر 16 نهاد اطلاعاتی موازی از جمله سیا و «اناسای» نظارت دارد و رئیس آن عضوی از کابینه است که در جلسات کاخ سفید شرکت میکند.
«اندیآی» همان پنجشنبه گذشته که دونالد ترامپ مدعی شد به اسنادی اطلاعاتی دسترسی دارد که نشان میدهد ویروس کرونا از آزمایشگاه ویروسشناسی ووهان در چین نشات گرفته، به شکلی عجیب و به سرعت نطق رئیس جمهور را کور و بیانیهای صادر کرد. در بیانیه رسمی دفتر مدیریت اطلاعات ملی آمده است: «تمام جامعه اطلاعاتی آمریکا همواره از سیاستگذاران آمریکا و کسانی که در حال پاسخ دادن به «کووید-۱۹» هستند، حمایت حیاتی به عمل میآورد. جامعه اطلاعاتی با اجماع جامعه علمی مبنی بر اینکه ویروس کرونا ساخته دست بشر نبوده یا تغییرات ژنتیکی در آن ایجاد نشده، همرای است. آژانس مدیریت اطلاعات ملی آمریکا عموماً درباره مسائل مورد تحقیق و تجسس خود یا تایید عمومی یک یافته خاص اظهارنظر نمیکند».
قضیه وقتی بغرنجتر میشود که بدانیم «ریچاد گرنل» رئیس موقت «اندیآی» که ماه فوریه 2020 به جای رئیس موقت قبلی به این سمت گمارده شد، یکی از معدود شخصیتهای امنیتی بوده که به ترامپ وفادار مانده بود. انتصاب او به سمت مدیریت موقت دفتر اطلاعات ملی توسط ترامپ در بهمن ماه گذشته در حقیقت پاداشی بود برای نقشی که گرنل به عنوان سفیر پیشین ایالات متحده در آلمان در عملیات ترور سردار بزرگ شهید قاسم سلیمانی داشته است.
اما واکنش صریح دفتر گرنل به ادعاهای ترامپ که در واقع مشتی به دهان او بود، یک متحد شاخص دیگر در دایره نخبگان آمریکایی را هم وارد جنگ با کاخ سفید کرد. جالب اینکه اگر در پروندههای مربوط به ارتباط تیم ترامپ با روسیه و سپس اعمال نفوذ او در اوکراین برای خرابکاری علیه نامزد دموکراتها، دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا، جلوی طرفهای خارجی درآمده بودند، امروز در غائله کرونا، واکنش صریح مدیریت جامعه اطلاعاتی در رد نظریههای توطئه کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا علیه یک طرف خارجی یعنی چین است.
مواجهه به همین جا ختم نشد و طبق گزارش شبکه «ایبیسی»، نهادهای اطلاعاتی آمریکا اعلام کردند از هفتهها پیش به ترامپ درباره ویروس کرونا هشدار داده بودند.
بر این اساس یک منبع نظامی آمریکایی به این شبکه گفت در گزارشی که ارتش ماه نوامبر (آذر) منتشر کرده بود، تحلیلگران این جمعبندی را مطرح کرده بودند که شیوع کرونا میتواند فاجعهآمیز باشد.
این در حقیقت تاییدی بود بر موج انتقاد از ناکارآمدی ترامپ و تعلل دولت او در برخورد با واگیر بزرگ. ترامپ پس از خوردن سیلیهای متوالی از جامعه اطلاعاتی به نوبه خود مشتی را حواله آنها کرد و توپ را به زمین آنها انداخت. او صبح دیروز بار دیگر به سلاح توئیتریاش متوسل شد و به بمباران دستگاه اطلاعاتی پرداخت و نوشت: «اطلاعاتیها تازه به من گزارش دادهاند که درست گفتهام و تا ماه ژانویه و درست قبل از اینکه پروازهای چین به آمریکا را ممنوع کنم، موضوع ویروس کرونا را پیش نکشیدند».
او در پایان رشته توئیتهایش تلاش کرد به دیپلماتیکترین شکل ممکن دستگاه اطلاعاتی را به دروغگویی متهم کند و نوشت:«آنها قبلا درباره این ویروس فقط به شکلی حرف زدند که اصلاً چیز تهدیدکنندهای نیست». ترامپ پس از برکناری دی کوتس، آخرین مدیر ثابت «اندیآی» تلاش کرده بود با انتصابهای موقت در راس دستگاههای اطلاعاتی آنها را تضعیف کند اما حالا شاهدیم آنها باز هم در مقابل او میایستند؛ نشانهای از جدی بودن شکافهایی درونحاکمیتی که هر روز عمیقتر میشود.
ارسال به دوستان
تلاشهای فرهنگی و رسانهای سعودی برای عادیسازی روابط با اسرائیل در آستانه روز قدس 2020 شدت گرفته است
فتنه امشارون
* اتحادیه کل تولیدکنندگان برنامههای تلویزیونی جهان عرب خواستار توقف پخش 2 سریال شبکه سعودی شد
گروه فرهنگ و هنر: در روزها و هفتههای اخیر مسأله پخش سریالها و برنامههایی از یک شبکه سعودی در راستای پروژه عادیسازی روابط با اسرائیل تحلیل شده است؛ پروژهای که از مدتها پیش در دستور کار سران رژیم سعودی قرار گرفته است و از طریق بنگاههای رسانهای آن دنبال میشود. به گزارش «وطن امروز»، درخواستهای زیادی برای توقف پخش سریالهای شبکه mbc در روزهای گذشته شده است و اعتراضات کاربران شبکههای اجتماعی ادامه دارد. کاربران شبکههای اجتماعی تولید و پخش این سریالها توسط رژیم سعودی را روی دیگری از نمایش ریاکارانه سران این کشور در رابطه با مسأله فلسطین میدانند. چند روز پیش جبهه مردمی آزادی فلسطین با صدور بیانیهای، سخنان و اقدامات تحریکآمیز و اظهارات کریه و نفرتانگیز علیه ملت فلسطین از سوی برخی رسانههای سعودی مانند شبکه «امبیسی» را بشدت محکوم کرد. جبهه مردمی آزادی فلسطین همچنین اعلام کرد این شبکه سعودی از طریق پخش سریالهای «ام هارون» کویتی و «مخرج۷» عربستانی به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و بهبود وجهه این رژیم و در مقابل بد جلوه دادن فلسطینیان دعوت میکند. این گروه مردمی در بیانیه خود آوردند: نمایش این دو سریال همزمان است با گسترش هجمههای رژیم صهیونیستی علیه ملت ما در تمام زمینهها و تهدید به مصادره و اشغال بیشتر اراضی کرانه باختری و اجرای طرح آمریکایی که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا آن را اوایل سال جاری میلادی اعلام کرد.
کاربران فراوانی در شبکههای اجتماعی با ساختن تعابیر و هشتگهای متفاوت واکنشهای اعتراضی خود را ابراز کردهاند. «ام شارون» یکی از این گزارههاست که توسط معترضان به سریال ام هارون ساخته شده است. کاربران حتی پوستری مشابه پوستر سریال با تصویری از شارون تولید کرده و در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتهاند. عمده کسانی که نسبت به پخش سریال اعتراض کردهاند هم عربزبانان کشورهای حاشیه خلیجفارس هستند. جمعی از مردم کویت با به راه انداختن کمپینی توئیتری در مخالفت با پخش سریال ام هارون اعلام کردهاند: «مردم کویت از دوستداران واقعی فلسطین هستند و فیلمهایی مانند ام هارون باید توقیف شوند. اگر چه تلاشهایی که توسط رژیم سعودی میشود، نمیتواند روابط ما را با فلسطینیان با چالش مواجه کند».
در گزارش دیگری پیرامون این سریال آمده است: «این سریال قصد دارد با روایتها و داستانهای جعلی و دروغین، از ابزار «انسانیت، همزیستی با ادیان و تسامح انسانی» برای توجیه اشغالگری صهیونیستها استفاده کند». این گزاره موضوعی است که کاربران شبکههای اجتماعی نیز آن را تصدیق میکنند. یک کاربر زن عرب با به اشتراک گذاشتن یک سکانس از «ام هارون» نوشته است: «ام هارون، چهره بد و خشنی از زنان حاشیه خلیجفارس به نمایش میگذارد و در مقابل زن یهودی را به عنوان نماد مهر و عاطفه معرفی میکند. ما اینگونه نیستیم».
ام هارون به دلیل داستان خود که پرداختن به زندگی یهودیان عرب ساکن کشورهای عربی در خلیجفارس در دهه 40 قرن گذشته است، باعث چنین بازخوردهایی شده است. این سریال اینطور وانمود میکند که یهودیان به دلیل دیانت خود مورد ظلم و ستم واقع شده و از جامعه عربی اسلامی طرد شدهاند.
سریال «ام هارون» که در آن تحریف علنی تاریخ درباره اعلامیه بالفور و تاسیس رژیم جعلی اسرائیل دیده میشود، باعث ایجاد موجی از اعتراضات از سوی کاربران عربزبان نسبت به این سریال شد. «ام هارون» قصه یک پزشک یهودی ساکن کویت است که در دوران رخدادهایی که منجر به اشغال فلسطین و تاسیس رژیم اسرائیل شد، زندگی میکند؛ رخدادهایی که با مشکلات یهودیهای ساکن در کشورهای عربی خلیجفارس گره خورده است و در نهایت هدفی جز عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی ندارد. به همین خاطر هم بود که از کاربران عرب شبکههای اجتماعی گرفته تا شماری از گروههای مقاومت فلسطینی نسبت به محتوای این سریال اعتراض کردند. هر چند برخی کاربران با اشاره به اینکه نباید میان این سریال و کشور کویت رابطه برقرار کرد، از این نوشتهاند که بازیگر نقش «ام هارون» و نویسنده این سریال بحرینی هستند و کار تولید آن بر عهده یک شرکت سعودی بوده است.
تولید و پخش این سریالها در ایام ماه مبارک رمضان هم دلیل روشنی بر برنامهریزی و عملیات روانی مشترک میان رژیم سعودی و رژیم اشغالگر قدس است. با توجه به اینکه جمعه آخر ماه مبارک رمضان برای مسلمانان و آزادیخواهان در اقصی نقاط دنیا به عنوان یک نماد و سمبل برای یادآوری مسأله فلسطین شناخته میشود، تلاش سعودی کاستن از اهمیت این روز مهم در قالب سریالهایی به نفع رژیم سعودی است. «مخرج 7» هم یکی دیگر از سریالهایی است که پخش آن در ماه مبارک رمضان با اعتراض مواجه شده است. این سریال نیز محصول سعودی اینکه در mbc پخش میشود. قابل تامل است که در قسمت اول این سریال یک بازیگر صراحتا به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی در زمینه تجارت فرامیخواند و فلسطینیها را «دشمن» توصیف میکند.
اعتراضات به این دو سریال ادامه دارد و مسؤولان و چهرههای مطرح مسلمان و عرب هم واکنشهایی داشتهاند. در یکی از این واکنشها محمد عبدالسلام، سخنگوی جنبش انصارالله یمن در صفحه کاربری خود در توئیتر نوشت: پناه بردن [عربستان] به سریالهای تلویزیونی برای ترویج عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و چشمپوشی و کوتاه آمدن از آرمان و آرزوهای فلسطین، خیانت بزرگی به امت (عربی و اسلامی) است که باید این امر برملا شود. همگان باید با عادیسازان روابط و جنایتکارانی که در خدمت دشمن صهیونیستی هستند، مقابله کنند.
در این بین و در حالی که چهرههای برخی کشورهای مسلمان اعتراضهایی را پیرامون پخش این سریالها و فتنه تازه رژیم سعودی در راستای معامله قرن مطرح کردهاند، مسؤولان و چهرههای فرهنگی کشور نسبت به این مسأله مهم بیتفاوت بودهاند.
***
اتحادیه کل تولیدکنندگان برنامههای تلویزیونی جهان عرب خواستار توقف پخش 2 سریال شبکه سعودی شد
[عادیسازی ممنوع]
پخش سریال «ام هارون» از یک شبکه عربی و تلاش برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی آن هم در شرایطی که جهان عرب همچنان درگیر مسأله مهم «معامله قرن» است، نشانی از تلاشهای مخفیانه اسرائیل و مهمترین متحد عربی آن یعنی سعودی دارد. به گزارش ایسنا، در ادامه واکنشها، درخواستی به اتحادیه عرب ارائه شده مبنی بر اینکه پخش سریالهای «أم هارون» و «مخرج ۷» از شبکه «mbc» متوقف شود. به گزارش سایت عربی ۲۱، موج مخالفتها با 2 سریال «أم هارون» و «مخرج ۷» روز به روز در حال افزایش است، به طوری که موج این مخالفتها اتحادیه عرب را هم درگیر کرده است. در این راستا، اتحادیه کل تولیدکنندگان برنامههای تلویزیونی جهان عرب به ریاست ابراهیم ابوذکری بیانیهای را به احمد ابوالغیط، دبیرکل اتحادیه عرب فرستاده و در این بیانیه خواهان توقف پخش فعالیتهای هنریای شده که علیه پرونده فلسطین بوده و میخواهند وجهه اعراب را به نفع مستند کردن برخی افکار پخش شده توسط رسانهها و ابزارهای صهیونیستی در راستای تلاشهای ناکام برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بد جلوه دهند. در این بیانیه همچنین آمده است: ما خواستار مداخله شما برای جلوگیری از پخش سریالها و فعالیتهای هنریای هستیم که به پرونده و مسأله فلسطین اهانت میکنند. در ادامه این بیانیه تاکید شده است: ما در اتحادیه کل تولیدکنندگان برنامههای تلویزیونی جهان عرب تلاشهای شما را برای حفظ وحدت و همکاری مشترک عربی به نفع شهروندان عربی میستاییم. ما برای جلوگیری از این بیعدالتی در حق خود به عنوان امت عرب و نیز در حق ملت فلسطین که در انتظار تحقق عدالت و بازگرداندن حق و حقوق خود هستند، پناه میبریم. در یک سکانس از سریال «مخرج۷» دو بازیگر این سریال یعنی ناصر القصبی و راشد الشمرانی درباره موضوع عادیسازی روابط میان عربستان و رژیم صهیونیستی با هم بحث میکنند و القصبی مخالف این امر و الشمرانی موافق آن است و بعد هم هر دو دلایل این موضعگیری خود را بیان میکنند. سریال «ام هارون» نیز که داستان یک پزشک زن یهودی در دهه ۴۰ و چالشهای پیش روی خانواده و اقلیتهای یهودی در کشورهای حوزه خلیجفارس را بازگو میکند، هموارسازی مسیر عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را تبلیغ میکند. ارسال به دوستان
روند ابتلا به «کووید-19» بار دیگر در کشور افزایش یافت؛ موج تازه کرونا در 15 استان
بیم موج نو کرونا
گروه اجتماعی: آمارهای دیروز وزارت بهداشت نشان داد موج کرونا فروکش نکرده و همچنان خطر وجود دارد. به گزارش «وطن امروز»، روز گذشته 1223 مبتلای جدید به کرونا در ایران به ثبت رسید که بیشترین آمار در 2 هفته اخیر محسوب میشود.
از دوم اردیبهشت که آمار ابتلای روزانه 1297 نفر بود تا روز گذشته 15 اردیبهشت تعداد مبتلایان کمتر از این میزان بود و حتی به 802 نفر در 13 اردیبهشت رسید اما دیروز اعلام شد تعداد مبتلایان بار دیگر اوج گرفته و به 1223 نفر رسیده است. این آمار نشان میدهد هشدارهای جامعه پزشکی بیدلیل نبوده و تصور برخی دولتیها از آمارها نیز درست نبوده است، در واقع کسانی که فکر میکنند موج کرونا فروکش کرده، اشتباه بزرگی میکنند. کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت دیروز گفت: از ظهر یکشنبه تا ظهر دوشنبه بر اساس گزارش آزمایشگاهها و دانشگاههای علوم پزشکی ۱۲۲۳ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند و با در نظر گرفتن موارد جدید، مجموع بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور به ۹۸ هزار و ۶۴۷ نفر رسید. رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت ادامه داد: در طول ۲۴ ساعت گذشته ۷۴ بیمار دیگر مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور جان خود را از دست دادند و به این ترتیب از زمان شیوع این بیماری در کشور تاکنون ۶۲۷۷ نفر جان خود را از دست دادهاند. جهانپور بیان کرد: بر اساس این گزارشها تاکنون ۷۹ هزار و ۳۹۷ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور بهبود یافته و از بیمارستان ترخیص شدهاند که حدود ۸۰ درصد مبتلایان است. ۲۶۷۶ نفر از این بیماران نیز در وضعیت شدید این بیماری و به نوعی بحرانی تحت مراقبت قرار دارند که امیدواریم شفا پیدا کنند. وی گفت: تاکنون ۵۰۸ هزار و ۲۸۸ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در ۱۲۶ آزمایشگاه کشور انجام شده است. جهانپور افزود: شرایط عادی نیست و در برخی استانها مثل خوزستان موارد بیماری «کووید-۱۹» رو به افزایش است و رعایت فاصلهگذاری فیزیکی حتی بیش از گذشته لازم است انجام شود. اگر این اپیدمی کنترل شده، مدیون همکاری مردم است.
* موج تازه کرونا در 15 استان
با وجود آمارهای بسیار خوب درباره کنترل کروناویروس در کشورمان اما از برخی استانها خبر میرسد روند ابتلا و مرگومیر در آنها افزایشی است. حتی دیروز سخنگوی وزارت بهداشت به این موضوع اشاره کرد و بر اساس گزارش منتشر شده از سوی وزارت بهداشت، برای ارزیابی روند گسترش بیماری «کووید- ۱۹» در استانهای مختلف کشور از تحلیل روند تغییرات اتفاق افتاده برای موارد ابتلا و مرگ گزارش شده روزانه استفاده شده است. برای محاسبه روند تغییرات ابتلا و مرگ در ۵ روز اخیر، ابتدا متوسط 3 روزه تعداد گزارش ابتلا و مرگ هر روز با میانگین گرفتن از دادههای همان روز، روز قبل و روز بعد محاسبه شده است. سپس میزان افزایش هر روز نسبت به روز قبل محاسبه شد. در نهایت، تغییر روند ابتلا و مرگ آخر با میانگین گرفتن از اعداد به دست آمده برای روزهای آخر محاسبه شد. برای تحلیل بهتر، شاخصهای ۵ روز آخر وارد آنالیز شد. گزارش وزارت بهداشت اذعان دارد برای تحلیل احتمالی وضعیت منحنی اپیدمی موارد زیر مدنظر قرار گرفت:
- در مواردی که هر دو شاخص تغییر روند ابتلا و مرگ در 3 روز اخیر روند افزایشی داشت، منحنی اپیدمی احتمالا روند افزایشی دارد.
- در مواردی که شاخص تغییر روند ابتلا نزولی ولی شاخص تغییر روند مرگ صعودی بود، احتمالا اخیرا پیک اول اپیدمی رد شده است.
- در مواردی که هر دو شاخص تغییر روند ابتلا و مرگ در 3 روز اخیر روند نزولی داشت، منحنی اپیدمی احتمالا روند نزولی دارد.
- در مواردی که تغییرات ناهمگن شاخصهای روند ابتلا و مرگ یا تغییرات بیش از حد انتظار هر کدام از دادههای ابتلا و مرگ دیده شد، رفتار ناسازگار دادهها وجود دارد و تحلیل بهتر را در روزهای بعد و با دادههای درستتر میتوان ارائه داد. وجود ناسازگاری دادهها به این معناست که دادهها بخوبی قابل تفسیر نیستند و علل مشاهده آن میتواند متفاوت باشد. از جمله دلایل بروز ناسازگاری میتوان به ثبت غیردقیق روزانه دادهها توسط استانها، وجود ترکیبی از چند الگوی اپیدمی در استان یعنی شروع اپیدمی در نقطهای از استان و اتمام اپیدمی در نقطه دیگر یا مهاجرتها به داخل استان یا خروج از استان اشاره کرد. البته باید کمشماری موارد و ثبت با تأخیر بیماران به صورت جدی پیگیری شود. روند کشوری بیماری در چند روز اخیر نزولی بوده است. ۹ استان (مرکزی، آذربایجان شرقی، تهران، البرز، مازندران، خراسان شمالی، فارس، همدان و سیستان و بلوچستان) روند نزولی را نشان میدهند. احتمالا 4 استان (قزوین، خراسان جنوبی، آذربایجان غربی و بوشهر) اخیرا پیک اپیدمی را تجربه کردهاند. گزارش کمیته اپیدمیولوژی وزارت بهداشت منتشر شده در پایگاه اطلاعرسانی وزارت بهداشت، روند صعودی یا شروع پیک در ۱۵ استان (قم، لرستان، ایلام، گیلان، گلستان، خراسان رضوی، کهگیلویهوبویراحمد، خوزستان، هرمزگان، کرمان، یزد، اصفهان، زنجان، چهارمحالوبختیاری و کرمانشاه) مشاهده میشود و تصور میشود استان کردستان به مرحله ثبات رسیده باشد. وزارت بهداشت همچنین اعلام کرد در اردبیل و سمنان ناسازگاری دادهها اجازه تحلیل درستی را از وضعیت اپیدمی نمیدهد. البته باید توجه داشت که یک استان میتواند چندین پیک منحنی را تجربه کند.
* جزئیات بازگشایی مدارس در مناطق سفید
سخنگوی دولت هم درباره این موضوع گفت: در جلسه ستاد ملی کرونا ۱۳۲ شهر به عنوان شهر کمخطر (وضعیت سفید) اعلام شد اما این شرایط ثابت نیست و تغییر خواهد کرد. دولت دائم در حال رصد، بررسی و ارزیابی است و طبقهها را به روز میکند؛ در این شهرها مساجد بازگشایی شدند و نماز جماعات و جمعه با حفظ پروتکلهای بهداشتی اقامه میشود. ربیعی بیان کرد: در این ۱۳۲ شهر فقط مشاغل پرریسک تعطیل هستند و بقیه مشاغل میتوانند در این شهرها فعالیت خود را ادامه دهند. اصناف پرریسک مانند مجموعههای ورزشی بزرگ فعلا تعطیل هستند ولی مجموعههای ورزشی که جمعیت کم در آنها تردد دارد و انفرادی هستند، با حفظ پروتکلهای بهداشتی میتوانند فعالیت خود را آغاز کنند. دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری گفت: قرار بود مدارس این شهرها روز ۲۰ اردیبهشت بازگشایی شوند اما رئیسجمهوری برای ایجاد اطمینان نهایی از اینکه همه پروتکلهای بهداشتی مراعات میشود و ظرفیتها و زمینههای آن به وجود آمده است، این تاریخ را به تعویق انداخت و به 27 اردیبهشت موکول شد و 3 وزارتخانه بهداشت، کشور و آمورزشوپرورش موظف شدند این موضوع را بررسی کنند و باز هم در جلسه آتی شرایط را مجدد بررسی میکنیم.
* نگران موج بعدی هستیم
عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: ویروس کرونا به این زودیها از کشور رخت بر نمیبندد، مگر اینکه همه به نکات بهداشتی و اصول ایمنی و فاصلهگذاری اجتماعی توجه کنیم.
دکتر مسعود مردانی با بیان اینکه موجهای بعدی همهگیری ویروس کرونا با توجه به بیتوجهی برخی به رعایت اصول بهداشتی برای جلوگیری از شیوع این بیماری خطرناک و قطع زنجیره آن، بیشک در راه است، افزود: از آنجا که تا به حال دارویی برای درمان این بیماری خطرناک کشف نشده است، بنابراین جز خودمراقبتی و رعایت اصول بهداشتی، کار دیگری نمیتوان از پیش برد.
وی در پاسخ به این سوال که رئیس سازمان غذا و دارو اعلام کرده پاییز امسال نگرانیها بسیار جدی است، چرا که در این ایام موج بعدی کرونا رخ میدهد، خاطرنشان کرد: فصل پاییز و زمستان ویروس آنفلوآنزا و کرونا با هم سلامت جامعه را درگیر میکنند، بنابراین باید هشیار بود و تا آن موقع با رعایت اصول بهداشتی زنجیره انتقال این بیماری را قطع کرد. وی افزود: توصیه میشود مسؤولان بهداشتی از همین حالا به فکر تأمین واکسن آنفلوآنزا به صورت انبوه باشند و در صورت کمبود این واکسن رایزنیهای خود را برای تأمین این واکسن (واردات) آغاز کنند، چرا که تزریق چنین واکسنی برای افراد در معرض خطر چون بیماران سرطانی، دیابتیها، بیماران اچآیوی، زنان باردار و افرادی که سیستم ایمنی ضعیفی دارند به جد توصیه میشود. وی قیمت واکسن آنفلوآنزا را 35 هزار تومان اعلام کرد و افزود: شرایط اقتصادی مردم به گونهای است که شاید خیلیها نتوانند این واکسن را تهیه کنند، بنابراین وزارت بهداشت باید برای تأمین این واکسن چارهاندیشی کند.
* پیشبینی دبیر ستاد ملی مدیریت کرونا
حمیدرضا جمشیدی، دبیر ستاد ملی مدیریت کرونا هفته پیش پیشبینی کرده بود روند افزایشی ابتلا به کرونا بزودی آغاز میشود. وی در این باره گفته بود: اکنون در برخی استانها و شهرستانهای کشور آمار ابتلا به کرونا رو به کاهش است، البته برخی هم روند افزایشی دارند. در این شرایط اگر اندکی غفلت کنیم، آمار کاهش و افزایش مبتلایان نتیجه معکوسی به خود خواهد گرفت. اگر مردم پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند، میتوان امیدوار به شکست کروناویروس و ایجاد بستری امن برای ازسرگیری فعالیتهای اجتماعی بود، در غیر این صورت همچنان باید نگران سلامت جامعه و معیشت مردم کشور بود. جمشیدی با بیان اینکه آثار بازگشاییهای انجام شده حدودا ۱۵ اردیبهشت نمایان خواهد شد، ادامه داد: اگر از ۱۰ الی ۱۵ اردیبهشت ۹۹ وضعیت بستریها و مرگومیر بر اثر کرونا روند افزایشی داشته باشد، معلوم میشود تصمیمات ما چندان هم پخته نبوده و ناچاریم به شرایط محدودیتهای قبلی عقبگرد کنیم اما اگر وضعیت کاهشی فعلی تثبیت شود، امکان برداشتن گام دوم بازگشاییها فراهم خواهد بود. اظهارات جمشیدی نشان میدهد جامعه پزشکی همچنان نگران موج جدید کرونا در کشور هستند و حتی آمارهای امیدوارکننده نباید این نگرانی را تحت تأثیر قرار دهد، چه دوست داشته باشیم چه نه، باید پروتکلهای بهداشتی را جدی بگیریم و با زندگی با کرونا عادت کنیم.
***
[تا زمان ساخت واکسن، ویروس کرونا خطری جدی است]
متخصص ارشد فوریتهای سازمان جهانی بهداشت اعلام کرد: بخشهایی از جهان آغاز به خروج از محدودیتهای همهگیری «کووید-۱۹» کرده و زندگی عادی را به مرور از سر میگیرند اما تا زمان ساخت واکسن این بیماری، ویروس کرونای جدید خطر قابل توجهی به حساب میآید. به گزارش ایسنا، مایک رایان، مدیر اجرایی برنامه فوریتهای پزشکی سازمان جهانی بهداشت (WHO) با بیان اینکه در زمینه کنترل بیماری «کووید-۱۹» امید وجود دارد، گفت: در حالی که بسیاری از کشورها هنوز در معرض پیک شیوع هستند اما برخی دیگر نشان دادهاند که مهار این بیماری تا حدودی امکانپذیر است. وی اظهار داشت: در سطح جهانی وضعیت هنوز بسیار جدی است اما الگوی بیماری و مسیر ویروس در حال حاضر در مناطق مختلف جهان خیلی متفاوت است. وی ادامه داد: آنچه ما میآموزیم این است که امکان «کنترل این بیماری» وجود دارد و میتوان زندگی جدید اقتصادی و اجتماعی را با یک روش جدید برای انجام این کار و با احتیاط و هوشیاری شدید از سر گرفت.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز»؛ حذف معافیتهای بیمورد مالیاتی، بستن روزنههای فرار مالیاتی و دریافت مالیات از سود سپردههای کلان بانکی از جمله راهکارهای تأمین درآمد پایدار برای بودجه است
نسخه مغفول
گروه اقتصادی: در شرایط کنونی که کشور با کمبود شدید درآمد به دلیل تبعات اقتصادی شیوع کرونا و کاهش شدید فروش نفت روبهرو است، اصلاح بودجه با رویکرد افزایش درآمدهای مالیاتی ضروری است. البته قابل ذکر است که این افزایش نه از طریق افزایش نرخها، بلکه از طریق افزایش پایههای مالیاتی و ممانعت از فرارهای مالیاتی امکانپذیر است.
به گزارش «وطن امروز»، در حال حاضر کسری بودجه به دلیل کاهش شدید فروش نفت و نیز تبعات اقتصادی شیوع ویروس کرونا یکی از مسائل اساسی کشور است. همزمان با بررسی بودجه و مشخص شدن محلهای درآمدی بودجه، کارشناسان و صاحبنظران مسأله کسری بودجه با ارقام بسیار بالا را مطرح کردند. در همان دوران مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی رقم کسری بودجه را بیش از 240 هزار میلیارد تومان عنوان کرد. در مقابل اما دولت به هیچ عنوان این مسأله را قبول نداشت و عنوان میکرد بودجه سال 99 با منابعی که دیده شده است کسری نخواهد داشت. از جمله منابع گنجانده شده در بودجه، فروش روزانه یک میلیون بشکه نفت 50 دلاری، برداشت از صندوق توسعه ملی و فروش اموال دولتی بود. از آنجا که در حال حاضر دولت توان فروش حتی نصف آن میزان نفت را ندارد و نیز قیمت نفت بسیار کاهش یافته است، بنابراین امکان تامین بودجه مدنظر از محل نفت وجود ندارد.
از سوی دیگر، شیوع ویروس کرونا سبب تعطیلی بسیاری از واحدهای اقتصادی و بیکاری فعالان آنها شد. برای جبران این آسیبها، دولت بسته اقتصادی 100 هزار میلیارد تومانی را تهیه کرد که این مسأله نیز هزینه دیگری برای دولت در حین وجود کسری بودجه ایجاد کرد. از سویی، تعطیلی واحدهای اقتصادی سبب شد درآمدهای مالیاتی پیشبینی شده نیز کاهش یابد.
* راهکار جبران کسری بودجه چیست؛ کاهش بودجه یا افزایش درآمدهای مالیاتی؟
شواهد و قرائن نشان از آن دارد که کسری بودجه دولت شدیدتر نیز خواهد شد. برای جبران این کسری تجربه نشان میدهد که دولتها تمایل به کاهش بودجه بخشهای مختلف از جمله بخش عمرانی دارند که بسیار آسیبزا است، چرا که در کشورهایی مانند ایران که اقتصاد دولتی دارند، پروژههای عمرانی یکی از محلهای ایجاد اشتغال است و کاهش آن منجر به افزایش بیکاری میشود. از این رو در شرایط فعلی اشتغال کشور، کاهش بودجه عمرانی به هیچ عنوان به صلاح کشور نیست. این مسأله در سال قبل نیز برای جبران کسری بودجه مطرح شد که با انتقاد کارشناسان روبهرو شد. مسعود دانشمند، کارشناس اقتصاد و عضو اتاق بازرگانی در این باره معتقد است: «کاهش بودجه عمرانی بر تولید ناخالص ملی و اشتغال تاثیر میگذارد، یعنی با کاهش بودجه عمرانی کشور هم تولید ناخالص ملی و هم ایجاد اشتغال کاهش مییابد... اگر فرض کنیم حداقل ۷۵ هزار پروژه ناتمام در کشور وجود دارد، با این فرض که در هر پروژه ۱۰ نفر مشغول به کار شوند، ازسرگیری فعالیت در این پروژهها میتواند به اشتغال ۷۵۰ هزار نفر منجر شود». همچنین علی سعدوندی، کارشناس اقتصاد و استاد دانشگاه نیز معتقد است کاهش هزینههای عمرانی در کشور بر رفاه و معیشت مردم تاثیر منفی دارد.
حال این سوال پیش میآید: راهکار جبران این کسری چیست و دولت با استفاده از کدام منابع باید این کسری را جبران کند؟ در پاسخ باید گفت بهترین راهکار افزایش درآمدهای مالیاتی است، آن هم نه به واسطه افزایش نرخهای مالیاتی، بلکه به واسطه افزایش پایههای مالیاتی که تاکنون تحت پوشش مالیات نبودهاند؛ در واقع یا معاف از مالیات بودهاند یا فرار مالیاتی دارند.
بررسی آمارها و اظهارات مسؤولان نشان میدهد میانگین سهم درآمدهای مالیاتی از تولید ناخالص ملی در ایران 7 درصد است، در حالی که این رقم در بین کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، بیش از 40 درصد و در نزدیکی ما نیز در کشور ترکیه قریب به 25 درصد است. همچنین میانگین جهانی این شاخص نیز 14 درصد است. از این رو سهم مالیات از تولید ناخالص ملی در ایران نصف میانگین جهانی است که نشان از حال ناخوش نظام مالیاتی در کشور دارد. اگر مطابق این شاخص جهانی بخواهیم میزان درآمد مالیاتی مغفول چه به صورت فرار مالیاتی و چه به صورت معافیت مالیاتی را بسنجیم، باید گفت به میزان درآمد مالیاتی فعلی در کشور فرار و معافیت مالیاتی نیز وجود دارد که اگر سامان داده شود بیش از رقم کسری بودجه درآمد نصیب دولت خواهد شد.
* فرارهای مالیاتی ثروتمندان
بر اساس اظهارات رئیس سازمان امور مالیاتی، از 300 هزار حساب میلیاردی بررسی شده در کشور، 52 درصد آنها تاکنون حتی یک ریال هم مالیات پرداخت نکردهاند. 48 درصد دیگر نیز کمتر از آنچه باید مالیات پرداخت کردهاند. برای نمونه قشر وکلا که 18 هزار حساب از حساب میلیاردی فوق متعلق به آنها عنوان شده است، بر اساس اظهارات برخی نمایندگان مجلس بین 7 تا 12 هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی دارند، بنابراین جلوگیری از این دست فرارهای مالیاتی میتواند سبب افزایش درآمدهای مالیاتی شود.
* معافیتهای بیقاعده مالیاتی
قشرهای دیگر مانند سلبریتیها که برخی از آنها برای بازی در یک فیلم سینمایی 4 میلیارد تومان دستمزد میگیرند نیز هیچ مالیاتی نپرداخته و تحت عنوان فعالیتهای فرهنگی معاف از مالیات هستند.
یکی دیگر از منابع درآمدی مهمی که هماکنون نیز معاف از پرداخت مالیات است، سود سپردهها بویژه ابرسپردههای بانکی است. این معافیت مالیاتی علاوه بر کاهش درآمدهای مالیاتی دولت، بعد دیگری نیز دارد که بسیار مهم است. معافیت مالیاتی سود سپردههای بانکی سبب میشود یک بازار رقیب قدرتمند برای بخش مولد اقتصادی به وجود بیاید و سرمایههای مردم به جای حرکت به سمت بخشهای مولد به سمت بانکها روانه شود.
در سال 98 با احتساب سود بانکی 20 درصد مبلغ 350 هزار میلیارد تومان سود به سپردههای بانکی تعلق گرفته است که 85 درصد آن متعلق به 5/2 درصد مردم بوده است. درواقع 5/2 درصد جامعه در یک سال 300 هزار میلیارد تومان سود دریافت کردهاند که بیش از نصف بودجه سالانه کشور است. اگر تنها 10درصد از این مبلغ مالیات دریافت شود، مبلغ 30 هزار میلیارد تومان درآمد نصیب دولت خواهد شد که تقریبا به میزان یارانه پرداختی 10 ماه کشور است. بخشهای دیگری که ظرفیت خوبی برای مالیاتستانی دارند، خانههای لوکس، ماشینهای لوکس و خانههای خالی هستند که علاوه بر کمک به افزایش درآمدهای دولت میتوانند سبب کاهش فاصله طبقاتی نیز شوند.
از این رو مسأله اصلاح بودجه با محوریت اصلاح نظام مالیاتی در شرایط فعلی کشور بسیار ضروری به نظر میرسد تا علاوه بر افزایش درآمدهای دولت و جبران کسری بودجه سبب هدایت نقدینگی موجود در جامعه به سمت بخشهای مولد شود؛ مسألهای که میتواند رکود سرمایهگذاری در بخشهای مولد را حل کند.
ارسال به دوستان
آخرین خبرها از عملیات سامرا
عینالاسد اتاق فرمان داعش
گروه بینالملل: با ادامه بلاتکلیفی درباره تشکیل دولت در عراق و نزدیک شدن به موعد مذاکرات استراتژیک بغداد- واشنگتن، عملیاتهای تروریستی داعش در شرق و غرب عراق افزایش پیدا کرده است. در روزهای گذشته حدود 30 نفر از نیروهای حشدالشعبی در مبارزه با تروریستهای داعش شهید و مجروح شدهاند. درباره تحرکات مجدد داعش در عراق حرف و حدیثهای فراوانی وجود دارد.
به گزارش «وطن امروز»، در همین حال ارتش و سازمان حشدالشعبی عراق، از صبح دیروز عملیات نظامی بزرگی را علیه بقایای داعش در غرب استان الانبار آغاز کردند. حشدالشعبی عراق همچنین از دفع چندین حمله عناصر داعش در استانهای بابل، صلاحالدین و کربلا در 3 روز گذشته خبر داد. طی روزهای گذشته شمار حملات تروریستی در نقاط مختلف عراق بویژه استانهای صلاحالدین، بابل و الانبار افزایش پیدا کرده است، به نحوی که تاکنون بر اثر این حملات 30 نفر از نیروهای حشدالشعبی شهید و مجروح شدهاند.
پایگاه خبری المعلومه گزارش داد نیروهای حشدالشعبی از ابتدای هفته جاری یک حمله انتحاری در منطقه جرف الصخر در استان بابل را دفع کردهاند. منابع عراقی اعلام کردند، عناصر داعش قصد انجام یک حمله انتحاری را داشتند که قبل از رسیدن به منطقه مورد نظر با مقاومت نیروهای حشدالشعبی مواجه شدند. در جریان درگیری با عناصر داعش یک نیروی عراقی مجروح شده است. شبکه المیادین نیز گزارش داد در درگیری شدید نیروهای حشد با عناصر گروه تروریستی داعش در منطقه العظیم در دیالی 2 نیروی عراقی شهید و 7 نفر نیز مجروح شدند. از سوی دیگر، فرماندهی حشدالشعبی عملیات «سامرا» درباره تلاشهای گاه و بیگاه داعش برای رسیدن به اماکن مقدس در این منطقه هشدار داد و از نیروهای تحت فرمان خود خواست برای دفاع از حرم «امامین عسکریین علیهما السلام» در آمادهباش کامل به سر برند. برخی منابع نیز از درگیری نیروهای حشد با عناصر داعش در منطقه مکیشیفیه در حومه سامرا خبر دادند. سازمان حشدالشعبی عراق همچنین اعلام کرد نیروهای این سازمان حمله عناصر باقیمانده داعش را در استان صلاحالدین (مرکز) دفع کردهاند. بر اساس این گزارش، تیپ ۲۱ حشد، این حمله را که در شرق این استان صورت گرفته بود، دفع کرد.
طی 2 هفته اخیر هستههای پنهان داعش با حمایت برخی طرفهای خارجی و بویژه ایالات متحده آمریکا، در بسیاری از نقاط عراق فعال شدهاند. روز گذشته نیروهای حشدالشعبی با انتشار فیلمهایی از حمایت لجستیک آمریکاییها در جابهجایی تروریستهای داعش پرده برداشتند. به نظر میرسد افزایش تحرکات تروریستها در عراق طی هفتههای اخیر بیارتباط با 2 رخداد مهم آتی عراق یعنی معرفی کابینه و مذاکرات امنیتی- استراتژیک عراق و آمریکا نیست.
با توجه به لزوم تشکیل دولت در عراق که همواره از سوی جریانهای سیاسی شیعه نزدیک به مقاومت مورد تاکید قرار گرفته است، افزایش تحرکات تروریستی به منظور ایجاد مانع در مسیر تشکیل دولت و تداوم وضعیت بیدولتی در عراق به عنوان گزینه گروههای سیاسی ناراضی از حاکمیت سیاسی عراق میشود. موضوع مهم دیگری که باید در رابطه با افزایش تحرکات تروریستی در عراق مدنظر قرار داد، مسأله اخراج نظامیان آمریکا از این کشور است که پس از ترور شهیدان سپهبد سلیمانی و ابومهدی المهندس به عنوان خواست عمومی مردم عراق از دولت و پارلمان مطالبه شده است. کارشناسان مسائل عراق معتقدند با توجه به نزدیکی موعد مذاکرات امنیتی عراق و آمریکا که قرار است اواسط ماه آتی میلادی برگزار شود، آمریکاییها در صددند با استفاده از داعش و همچنین خیانت برخی مسؤولان استانی و شهری، عراق را ناامن جلوه دهند و از این راه ضرورت تداوم حضور خود در عراق را نشان دهند تا دست بالا را در مذاکرات با عراقیها داشته باشند.
در همین راستا، روزنامه الاخبار گزارش داد، آمریکا از یک ماه پیش، عناصر این گروه دست به اقداماتی مانند حمله به منازل رهبران عشایر و کشتن آنان میزنند و نیروهای امنیتی عراق نیز نمیتوانند کنترل این منطقه را به دست گیرند. افزون بر این مسأله، شماری از نمایندگان و سیاستمداران استان صلاحالدین و برخی استانهای شمالی و غربی عراق خواستار اخراج نیروهای حشد از شهرهای اهلتسنن شدند و از دولت فدرال خواستند برای تضمین امنیت این مناطق و استانها، همچنان از نیروهای اشغالگر آمریکایی استفاده کنند.
الاخبار با بیان اینکه حوادث این روزهای استانهای شمالی و غربی عراق، یادآور حادثه سقوط موصل در سال ۲۰۱۴ است، تأکید کرد، هماکنون شاهد همان نمایش، همان گفتمان فرقهگرایانه و همان ناتوانی نیروهای امنیتی در کنترل وضعیت هستیم.
در ادامه این گزارش آمده است، تفاوت رخدادهای سال ۲۰۱۴ با ۲۰۲۰ این است که سال ۲۰۱۴ اشغالگران آمریکایی که از سال ۲۰۱۱ از عراق خارج شده بودند، به بهانه مبارزه با داعش بازگشتند ولی این بار، سناریوی حملات داعش، ابقا و استقرار نیروهای اشغالگر آمریکایی را تثبیت میکند؛ نیروهایی که پارلمان عراق، مصوبه اخراج آنان را تصویب کرده است.
* توافق گروههای سیاسی عراق برای رأی اعتماد به کابینه الکاظمی
در میان بلبشوی داعش، رسانههای عراقی از توافق نهایی گروههای سیاسی برای رأی اعتماد به کابینه مصطفی الکاظمی، نخستوزیر جدید در جلسه امروز پارلمان عراق خبر دادند.
گروههای سیاسی عراق توافق کردند به کابینه مصطفی الکاظمی رأی اعتماد بدهند. رسانههای عراقی گزارش دادند هادی العامری، مقتدا صدر، عمار حکیم و حیدر العبادی توافق کردند به کابینه الکاظمی رأی اعتماد بدهند. گروههای کرد و سنی هم رسما به الکاظمی اعلام کردند بههمراه دیگر جریانهای سیاسی در جلسه رأی اعتماد به کابینه حضور خواهند یافت. این توافق بعد از آن حاصل شد که «مصطفی الکاظمی» اسامی برخی وزرای کابینه (وزرای خارجه، دفاع و کشور) را که مورد بحث و اعتراض برخی جریانهای سیاسی قرار گرفته بود، تغییر داد. محمدالحبلوسی، رئیس مجلس عراق یکشنبه از نمایندگان خواسته بود در جلسه مجلس شرکت کنند. این جلسه در راستای آمادگی برای برگزاری جلسه رای اعتماد به کابینه خواهد بود. پیش از این رئیس فراکسیون الفتح در پارلمان عراق گفته بود: مصطفی الکاظمی، نخستوزیر مأمور تشکیل دولت به رایزنی خود برای جایگزین کردن برخی نامزدها که با مخالفت تشکلهای سیاسی روبهرو شدهاند، ادامه میدهد. «محمد الغبان» رئیس فراکسیون الفتح در پارلمان عراق به خبرگزاری رسمی عراق گفت: تشکلهای سیاسی قبلا با الکاظمی توافق کردند به وی اختیار عمل دهند تا کابینهاش را به دور از سهمخواهی و سهمیهبندی تشکیل دهد و اعضای آن از کاردانی و سلامت و مقبولیت برخوردار باشند و این معیارها برای همگان اعمال شود. وی افزود: نخستوزیر مامور تشکیل دولت اشتباههای نخستوزیر سابق مامور تشکیل دولت را در روش و سازوکار انتخاب کاندیداها(ی تصدی پستهای وزارتی) مرتکب شد که این امر با اعتراض تشکلهای سیاسی روبهرو شد و آنها خواهان اصلاح این مسیر و تغییر کاندیداها شدند. «حنین قدو» دیگر نماینده عضو فراکسیون الفتح گفت برنامه پیشنهادی دولت الکاظمی خالی از هرگونه راهحل اقتصادی برای مشکلات مالی عراق است. وی برنامه مذکور را «بسیار خلاصه» دانست و گفت کاظمی در این برنامه به موضوعات مهم در صحنه سیاسی و اقتصادی عراق نپرداخته است و اشارهای به حل معضل عدم پرداخت حقوق معوق چند ماه کارمندان آن هم در شرایطی که قیمت نفت بشدت کاهشی بوده، نکرده است. با این حال روز گذشته اکثریت گروههای سیاسی شیعه بر تایید کابینه الکاظمی به اتفاق نظر رسیدند.
* علنی شدن برخی مخالفتها با کابینه کاظمی
در همین حال بحثهایی پیرامون مخالفت برخی گروههای سیاسی حاضر در پارلمان با کابینه آتی عراق مطرح شده است. مطابق اخبار رسمی منتشر شده، تاکنون ایاد علاوی، رئیس ائتلاف الوطنیه عراق جلسه رای اعتماد به کابینه الکاظمی را تحریم و اعلام کرده ائتلافش به این کابینه رای اعتماد نخواهد داد. این ائتلاف که 21 کرسی در پارلمان دارد، در بیانیهای در توجیه دلیل عدم شرکت در جلسه پارلمان برای رای اعتماد به کابینه الکاظمی مدعی شده است مطالبات مردمی در انتخاب اعضای کابینه در نظر گرفته نشده است و به همین سبب نه تنها به این دولت رای اعتماد نمیدهد، بلکه جلسه پارلمان را که قرار است برگزار شود، تحریم خواهد کرد. ائتلاف دولت قانون با 26 کرسی در پارلمان به ریاست نوری المالکی نیز اعلام کرد تلاشهای زیادی با سایر تشکلهای سیاسی برای تشکیل کابینه جدید انجام داده است اما به آن رای نخواهد داد. ائتلاف دولت قانون علت رای ندادن خود را تخطی از سازوکارهای مورد توافق درباره انتخاب کاندیداهای تصدی پستهای وزارتی و اصلاح نشدن این مسیر اشتباه با وجود تلاشها عنوان کرده است. ائتلاف دولت قانون میگوید بر این اساس، این ائتلاف در ساختار این دولت مشارکت نکرده و به نفع آن در مجلس رای نخواهد داد و اختیار را به سایر اعضای مجلس برای تصمیمگیری مناسب در این زمینه واگذار خواهد کرد.
گروههای اقلیت مسیحی پارلمان نیز با انتشار نامهای سرگشاده به نخستوزیر مکلف هشدار دادهاند اگر سهمیه آنها در کابینه مورد توجه قرار نگیرد، اعتراض جدی خواهند کرد. نمایندگان تشکیلات مسیحی در پارلمان عراق در این پیام تأکید کردند: ما به انتصاب نخستوزیر جدید مطابق چارچوبهای قانونی و تلاش برای نجات عراق از بحرانهای کرونا، سیاسی و اقتصادی و پر کردن خلأ دولت امیدواریم ولی هرگونه تلاش برای به حاشیه راندن نمایندگان تشکلهای مسیحیان و تحمیل نامزدهای بدون صلاحیت را نخواهیم پذیرفت و در صورت پافشاری در این زمینه موضع دیگری اتخاذ خواهیم کرد. همچنین شایعاتی پیرامون مخالفت ائتلاف تازهتاسیس سنی پارلمان (مناطق تازه آزاد شده) با کابینه الکاظمی مطرح شده است.
***
تقلای آخر
رضا عدالتیپور*: دلیل اصلی افزایش تحرکات تروریستی چند هفته اخیر در عراق را باید در تحولات ماههای گذشته این کشور جستوجو کرد. از زمان ترور سپهبد سلیمانی و ابومهدی المهندس، فشار افکار عمومی و جریانهای سیاسی برای خروج نیروهای آمریکا از عراق شدت گرفت که ماحصل آن نیز مصوبه پارلمان مبنی بر اخراج نظامیان آمریکا توسط دولت عراق بود. پس از این بود که آمریکاییها در یک رشته عملیات لجستیکی گسترده اقدام به تخلیه پایگاههای نظامی خود در استانهای شمالی و تجمیع اکثر نیروها در پایگاه عینالاسد کردند. از همان زمان گزارشهایی پیرامون ارتباط و حمایت لجستیکی نظامیان آمریکا با تروریستهای داعش منتشر شد و سرانجام نیز مشخص شد آمریکاییها با حضور حداکثری در غرب عراق به دنبال تمرکز بر مرز سوریه و عراق و به چالش کشیدن امنیت گذرگاه القائم –بوکمال هستند تا از این طریق علاوه بر تحت تاثیر قرار دادن عملیاتهای ضد تروریستی نیروهای مقاومت، امکان جابهجایی نیرو و ادوات نظامی تروریستها از سوریه به عراق را فراهم کنند. در کنار این اقدامات، رایزنی آمریکاییها با مقامات محلی و بعضی جریانهای سیاسی سبب شد در این مدت فشارهایی از جانب استانهای غربی بویژه منطقه الانبار به سازمان حشدالشعبی وارد آید تا این سازمان نیروهای خود را از این استان خارج کند. این شواهد نشان میدهد آمریکا قصد دارد با امنیتی کردن جغرافیای عراق و نقطهای کردن حضور داعش در مناطق مختلف این کشور ضمن تضعیف حشدالشعبی و ارتش در مذاکرات استراتژیک 15 ژوئن دستاویزی برای نشان دادن ضرورت حضور نظامیان خود در عراق داشته باشد، حال آنکه سازمان حشدالشعبی و ارتش عراق تاکنون با قدرت در برابر اقدامات تروریستی داعش و حامیان آن ایستادگی کردهاند.
*روزنامهنگار
***
[ترامپ: ۸ تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کردیم، چه داریم؟]
رئیسجمهور آمریکا در مصاحبهای گفت دولتهای پیشین آمریکا ۸ تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کردهاند، بدون اینکه دستاوردی داشته باشند. دونالد ترامپ در مصاحبه با «فاکسنیوز» گفته اطمینان دارد پایان سال جاری میلادی واکسن ویروس کرونا کشف خواهد شد. شبکه خبری سیانبیسی نیز در این باره نوشته چارچوب زمانی ارائهشده توسط ترامپ خوشبینانهتر و سریعتر از آن چیزی است که مشاوران او در بخش بهداشت و سلامت ارائه دادهاند. ترامپ گفت: «ما بسیار مطمئن هستیم که تا پایان سال جاری واکسن این بیماری را خواهیم داشت. فکر میکنیم این واکسن تا آخر سال آماده میشود و داریم خیلی سخت تلاش میکنیم». او در بخش دیگری از این مصاحبه پیشبینی کرد بین 80 تا 90 هزار آمریکایی بر اثر ابتلا به بیماری «کووید-19» جانشان را از دست خواهند داد. او در ادامه گفت: «قبلا میگفتم 65 هزار نفر و الان میگویم 80 تا 90 (هزار نفر) و این رقم بالا میرود». رئیسجمهور آمریکا همچنین بار دیگر ادعاها مبنی بر اینکه ویروس کرونا از آزمایشگاهی در ووهان چین نشأت گرفته را تکرار کرد. او گفت: «فکر میکنم آنها اشتباه وحشتناکی کردند و نخواستند به آن اعتراف کنند». رئیسجمهور آمریکا در بخش دیگری از سخنانش به موضوع حضور آمریکا در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) پرداخت. او در بخشی از انتقاداتش از «جو بایدن» گفت: «نگاه کنید در خاورمیانه چه کردهاند و در خاورمیانه چه گذشته است». وی اضافه کرد: «وقتی با رعایت انصاف به تصمیم دولت قبل برای ورود به خاورمیانه نگاه میکنیم، میبینیم این بدترین تصمیمی بود که در تاریخ این کشور گرفته شد. میدانید، ما 8 تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کردهایم. در ازای آن چه داریم؟ اوضاع اما دارد بخوبی به سمت دیگری پیش میرود».
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|