|
تجربه 7 ساله الگوی روحانی ـ ظریف و وابسته شدن حیات اقتصادی ایران به تصمیمات خارجی، تغییر ریل مدیریت کشور را ضروری کرده است
سقوط واقعی دلار خرداد 1400
با الگوی مدیریتی متکی بر قدرت درونزا میتوان نسبت به اثربخش بودن تعاملات خارجی امیدوار بود
گروه سیاسی: مواجهه جریان غربگرا که در تمام مناسبات تحلیلی خود با ضریب بخشیدن به رقابت داخلی آمریکا، سعی داشته تا دموکراتها را به مثابه نماینده تعامل با ایران تعریف کند، با پیروزی جو بایدن چندان دور از ذهن نبود. عمده رسانههای اصلاحطلب فراتر از اطلاعرسانی پیروزی بایدن، اقدام به رپرتاژ این پیروزی کردند و حتی در گامهایی فراتر از آن، مارش پیروزی خود را نیز به صدا درآوردند. بخشی از آنها تلاش کردند این پیروزی را به مثابه نقطه آغازی جدید برای روابط میان تهران و واشنگتن توصیف کنند و بخش دیگری سعی کردند با تعریف ترامپ به عنوان نماینده رذالتهای آمریکایی، پایان ریاستجمهوری او را پایانی بر مطالبهگریهای داخلی در زمینه جنایات این کشور و هزینههای انکارناپذیر آن بر ایران بخوانند. برای نمونه در حالی تلاش شد ترامپ را به عنوان «قاتل شهید سلیمانی» بازنمایی کنند که روی دیگر واقعیت یعنی مسؤولیت سیستم آمریکا در برابر این جنایت را به حاشیه ببرند. تقلیل عملکرد سیستم به افراد در حالی به عنوان بخشی از پروژه جریان غربگرا در نرمالیزه کردن جنایات 4سال اخیر آمریکا پیگیری شد که اساسا در مناسبات بینالمللی آن چیزی که اصالت دارد نه سکانداری افراد، بلکه تصمیماتی است که حاکمیت کشورها در مقابل یکدیگر میگیرند (برای نمونه آمریکا هیچگاه مساله گروگانگیری اعضای سفارت خود در جریان تسخیر لانه جاسوسی در سال 58 را به یک دولت خاص محدود نکرد).
* ایران؛ متغیر مستقل یا وابسته؟
بررسی مجموعه تحلیلهای جریان غربگرا پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و مجموعه واکنشهایی که پس از انتخابات از خود نشان داد، بیانگر یک سیاست «تکمتغیری» از سوی این جریان است؛ سیاستی که فراتر از امکان و عدم امکان تجویز نسخه ایجابی برای بهبود وضعیت معیشتی مردم، اساسا حیات و ممات خود را وابسته به حضور یا عدم حضور یک حزب سیاسی در کشوری دیگر میبیند. به عبارت سادهتر، اصلاحطلبان اساسا براساس سیاست «تکمتغیری» خود واحد سیاسی ایران را به عنوان متغیری وابسته به متغیر اصلی یعنی سیاست آمریکا تعریف میکنند، به گونهای که اگر در آمریکا دولت دموکراتی روی کار باشد آنها میتوانند با طرح ایده تعامل با این دولت به دنبال راهحلی برای امور داخلی کشورمان باشند اما اگر یک انتقال دولت صورت بگیرد و قدرت مجددا به سمت جمهوریخواهان بازگردد، آنها به بنبست سیاسی میرسند. چنین فضایی باعث شده مجموعه جریان غربگرا و اصلاحطلبان همواره امور داخلی ایران را بر مبنای متغیری خارجی تعریف کنند؛ امری که مجموعه واکنشهای اصلاحطلبان به انتخابات آمریکا در روزهای اخیر نیز آن را تایید میکند، تا جایی که برخی افراد شناختهشده در این جریان تصمیمگیری برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات سال1400 را نیز معلول نتیجه نهایی صندوقهای رای آمریکا میدانستند.
مهمترین شاهد مثال عینی که در این زمینه میتوان به جریان غربگرا نسبت داد، پروژه برجام و مدیریت دولت روحانی بود که حول این پروژه تعریف شد به گونهای که تا زمانی که باب گفتوگو و توافق با آمریکا وجود داشت جریان غربگرا معتقد به داشتن راهکار برای مدیریت امور و خروج از وضعیت نامطلوب بود اما با تغییر دولت در آمریکا، این جریان نیز خود را در موقعیت «انفعال محض» یافت و آنگونه که در 3سال گذشته نیز مشهود بود در برابر فشارهای جدیدی که حادث شد در دولت هیچگونه راهحلی برای برونرفت از این موقعیت مشاهده نمیشد.
اما در مقابل جریان «تکمتغیری» که تمام حیات و ممات سیاسی خود را وابسته به فضای داخلی آمریکا میجوید، میتوان به جریان انقلابی اشاره داشت. بر مبنای الگوی انقلابی، تاثیرپذیری فضای داخلی کشورها از یکدیگر به عنوان واقعیتی انکارناپذیر پذیرفته میشود و همانطور که تغییر دولتهای همسایه نیز میتواند بر الگوی روابط خارجی و مبادلات اقتصادی ما اثر بگذارد، تغییر روسایجمهور آمریکا نیز حامل اثراتی بر مناسبات خارجی ایران است. اما تفاوت الگوی انقلابی با الگوی غربگرایان در جایی مشهود میشود که آنها ایران را بهعنوان «متغیری مستقل» به حساب میآورند که در مواجهه با دیگر متغیرها از جمله تغییر دولتهای دیگر برای خود سناریوهای جدیدی تعریف میکند، به گونهای که در عین پذیرش این واقعیت که معادلات خارجی بر مدل الگوی رفتارش تاثیر میگذارد اما معادلات داخلی را به عنوان متغیر اصلی به حساب میآورد و مدیریت خود را وابسته به یک نسخه خارجی خاص نمیکند.
* 13 آبان یا 28 خرداد؟
با نهایی شدن نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و پیروزی جو بایدن در رقابت با دونالد ترامپ، رسانههای اصلاحطلب و مجموعه جریان غربگرا تفسیر خود از وضعیت موجود را بر این مبنا تعریف میکنند که بازگشت دموکراتها به کاخ سفید، نقطه آغازی برای خروج از وضعیت موجود است. آنها در حالی تمام تلاش خود را معطوف به تثبیت این روایت کردهاند که ابتدا باید نسبت به فرجام فعلی برجام و مدیریت 7ساله دولت روحانی پاسخگو باشند، چرا که حتی اگر روایت آنان نیز مورد پذیرش قرار گیرد و دموکراتها تغییر محسوسی در سیاست خارجی آمریکا ایجاد کنند، باز این سوال وجود دارد: آیا باید تمام منابع کشور در خدمت غربگرایان برای تعامل با دولتی دموکرات قرار بگیرد و با روی کار آمدن یک دولت جمهوریخواه باز هم کشور در یک سراشیبی محض قرار گیرد؟! سخنان حسن روحانی مبنی بر اینکه شرایط پسابرجامی ایران در نسبت شرایط پیشابرجامی، شرایط «جنگ اقتصادی» در برابر «تحریم اقتصادی» بوده است، بخوبی موید نتیجه نهایی این الگوی مدیریتی است.
یقینا در چنین شرایطی اگر آغازی برای خروج از وضعیت فعلی بتوان متصور بود باید آن را در نقطهای دیگر پیدا کرد. جریانی که امکان بهبود شرایط را در نتیجه انتخاباتهای برونمرزی مییابد نمیتواند مدعی بهبود شرایط در انتخابات داخلی باشد (آنچنان که تجربه 92 تا 99 نیز بخوبی آن را نشان داد). روی کار آمدن یک جریان انقلابی که هویت ملی ایران را به عنوان متغیر تعیینکننده شرایط داخلی احیا کند، مستلزم تغییر نسخه تجویزی و حرکت به سوی الگویی جدید است. ساخت درونی قدرت و سرلوحه قرار دادن این اصل که تعامل خارجی صحیح تنها در سایه اقتدار ملی و تقویت درونی کشور ممکن است، نخستین گزارهای است که جریان انقلابی باید در دستور کار قرار دهد، مضاف بر این گزاره گام برداشتن به سوی تقویت اعتبار بینالمللی گام بعدی این جریان در قیاس با جریان غربگراست، به گونهای که اگر غربگرایان اعتبار داخلی ایران را در تایید قدرتهای خارجی میجویند، این جریان وادار کردن قدرتهای خارجی به پذیرش رای ایران را وابسته به تقویت قدرت داخلی میداند و در این راستا حتی با تاکتیکهایی همانند تقویت مناسبات با شرق، باعث اجبار غرب به حرکت به سوی ایران میشود. با این اوصاف، انتخاب پلی که کشور را از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب به حرکت درآورد، انتخاب میان جریاناتی است که یکی انتخابات آمریکا را متغیر اصلی ایران میداند و دیگری انتخابات ایران را متغیر اصلی در برابر فشارهای آمریکا به حساب میآورد. اولی با تغییر دولت آمریکا به بنبست میخورد و دومی خروج از بنبست را در تغییر دولت ایران و نگاهش به واقعیتهای بیرونی جستوجو میکند. اگر جریان غربگرا کاهش نرخ ارز پس از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را به عنوان شاهد مثال تعیینکنندگی ایدههایش میداند، جریان انقلابی برای کنار زدن تفکری که باعث جهش 10 برابری دلار در 3 سال شده است، باید در انتخابات ریاستجمهوری ایران خود را نشان دهد.
***
[فروشنده]
ذوقزدگی روزنامههای اصلاحطلب در مواجهه با پیروزی دموکراتها امری کاملا قابل پیشبینی بود؛ رسانههایی که عملا در ماههای اخیر تبدیل به تریبون فارسی جو بایدن شده بودند و سابقه آنها بویژه در انتخابات دوره پیش آمریکا نیز موید وابستگی حداکثریشان به پیروزی دموکراتهاست. این مساله تا جایی پیش رفت که ۴ سال پیش در نسخه روزنامه شرق که یک روز پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا منتشر شد، آنها با درج تصویر هیلاری کلینتون در صفحه اول پیشاپیش وی را پیروز انتخابات معرفی کردند! روز گذشته نیز این روزنامه در حالی پیروزی بایدن را در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا جشن گرفت و با آوردن چهره وی بر روی لوگوی روزنامه، به اهمیت هویتی بایدن برای خود اقرار کرد که مدیرمسؤول این رسانه پیش از این نیز «بزک کردن آمریکا» را به عنوان بخشی از کارویژه خود پذیرفته بود. تیترهای مشهور این روزنامه اصلاحطلب در زمان مذاکرات هستهای همانند «اینک بدون تحریم»، «پیروزی بدون جنگ»، «امضای کری تضمین است» و... که در نهایت هیچ نسبتی با واقعیت نیافت، تبدیل به بخشی از حافظه جمعی مردم در مواجهه غربگرایان با توافق هستهای شد. بعدها مهدی رحمانیان، مدیرمسؤول روزنامه شرق در گفتوگویی اینترنتی در پاسخ به این سوال که علت این مبالغهها چه بوده است، گفت: «این مبالغهها باید انجام میشد، چرا که فضا خیلی تنگ و ترش بود و دولت باید تا حدی این بزک را (از طرف آمریکایی) میکرد تا بتواند حرف خود را به کرسی بنشاند». اقرار روزنامه شرق به وظیفه ذاتی خود برای بزک کردن غرب، در شمارههای اخیر این روزنامه به نقطه اوج خود رسیده است تا جایی که میتوان آن را به مثابه یک پیام آشکار وطنفروشی در مواجهه با دولت جدید آمریکا دانست.
ارسال به دوستان
تابلوی دلار
* باز شدن ناگهانی گره ترخیص کالاها!
محمد نجارصادقی: کوچ قیمت دلار از کانال 30 هزار تومان به زیر 25 هزار تومان از زمان جدی شدن گمانهزنیها در رابطه با پیشتازی جو بایدن، نامزد حزب دموکرات در نظرسنجیهای انتخابات ایالات متحده شروع شد؛ کوچی که هیچ مبنای اقتصادی نداشت، درست مانند رسیدن قیمت دلار به 30 هزار تومان که هیچ منطقی نداشت.
***
آخرین قیمت فروش هر دلار آمریکا در بازار آزاد در کانال 23 هزار تومان ثبت شد، یعنی کاهش 30 درصدی نسبت به 20 روز گذشته و حال سوالی که ایجاد میشود این است: چرا باید بانگ پیروزی یکی از نامزدهای انتخابات آمریکا تا این مقدار در شاخص قیمت ارز کشورمان تغییر ایجاد کند؟ آن هم در شرایطی که اساسا هیچ اتفاق جدیای در مقدرات اقتصادی و دیپلماتیک کشورمان رخ نداده و خوشبینانهترین پیشبینیها حاکی از آن است که هر گونه توافق و مساعدتی در کاهش تحریمها یا بازگشت ارزهای بلوکه کشورمان به دلیل پیچیدگی تحریمها به بیش از یک سال زمان نیاز دارد. جواب این سوال از ۲ حالت خارج نیست: یک- به قدری رشد قیمت ارز موهوم و بیپایه بوده که با یک اتفاق ساده مانند انتخاب یکی از نامزدهای انتخابات آمریکا، قیمت آن ظرف مدت کوتاهی نزدیک به 30 درصد کاهش پیدا میکند. مسلما طرح این گزاره ناقض این اصل نیست که شاخصهای اقتصادی با مسائل بینالمللی در ارتباط است، بلکه صحبت از میزان تاثیرگذاری است، اگر قیمت قبلی ارز واقعی بود مسلما با یک اتفاق ساده اینچنین کاهش پیدا نمیکرد. دو- جریانی قدرتمند در داخل پس از شروع زمزمههای پیروزی نامزد دموکرات که از قضا ارتباط مناسبی هم با آنها دارد، شروع به اقداماتی در راستای کاهش قیمت ارز و به دنبال آن دیگر کالاهای مصرفی مردم کرده تا از این راه وارد فاز عملیاتی سفیدنمایی جو بایدن و برداشت میوه این سیاست در انتخابات 1400 شود. با فرض حالت اول چرا دولت هیچ اقدامی برای حل این مشکل موهوم و سطحی طی ماههای اخیر انجام نداده است؟ مگر غیر از این است که دولت میتوانسته با چندین مداخله جزئی بساط هر گونه سوداگری و نوسانگیری سودجویان را برچیند؟ دلیل این تعارف با کسانی که معیشت مردم را به یغما بردهاند چیست؟ دلاری که صرفا با انتخاب جو بایدن در آن سوی مرزها نرخ آن
30 درصد سقوط میکند، مسلما پیشتر امکان سقوط آن با تدبیر بانک مرکزی کشورمان وجود داشت.
نباید فراموش کنیم وادادگی دولت در برابر قیمت ارز تا همین یک ماه پیش به قدری بود که عبدالناصر همتی، رئیسکل بانک مرکزی گفته بود باید قبول کنیم تا ۳ هفته آینده [زمان انتخابات آمریکا] فشارها به ایران بیشتر خواهد شد. سوال اینجاست: وظیفه بالاترین مقام پولی و مالی کشور چیست؟ اینکه صرفا بگوید فشارها بیشتر میشود؟ این فشارها چگونه بوده که ظرف چند روز براحتی حل شده است؟ با این همه، در نظر گرفتن حالت دوم موضوع را منطقیتر میکند؛ اینکه جریانات در کشور به دنبال مسدودسازی تمام مسیرهای اقتصادی کشور و افزایش قیمتها بودهاند تا در موعد مشخص با سفیدنمایی فضا کارزار انتخاباتی خود را به راه بیندازند. متاسفانه تمام گزارهها حاکی از آن است که سیاستگذار پولی و مالی کشور از نیمه سال گذشته بازار ارز و مدیریت آن را رها کرده و ترجیح داده است نظارهگر باشد. با مرور گزارشهای میدانی از بازار ارز طی بازه زمانی یاد شده به موارد عجیبی مانند عدم فعالیت اکثر صرافیها، عدم تزریق ارز به صرافیهای امین و سپردن بازار به دست فعالان غیررسمی میرسیم. اتفاق جالب اینجاست که با کاهشی شدن قیمت ارز شاهد فعال شدن صرافیهای بانکی و کوتاه شدن دست دلالان هستیم به طوری که دستی از غیب ناگهان جان تازهای به بازار رسمی ارز کشورمان داده است و حتی اخباری مبنی بر برداشتن سقف فروش در سامانه نیما و از سرگیری فروش ارز سهمیهای به گوش میرسد.
شاید پدیدآورندگان هر دو حالت یاد شده- جریانات قدرتی که معیشت مردم را گروگان گرفتهاند و به تعبیری هر روز در حال دستبرد زدن به آنها هستند و دولتی که هیچ اقدامی در راستای حل این بحرانها تاکنون انجام نداده یا شاید هم تا زمان انتخابات آمریکا انجام نداده است- در نهایت به یک مقصد برسند!
قیمت ارز ارتباط تنگاتنگی با معیشت مردم داشته و دارد. 80 درصد واردات کشور معطوف به کالاهای اساسی، مواد اولیه و کالاهای منفصله است که بالا رفتن قیمت ارز باعث افزایش قیمت آنها میشود. بخش قابل توجهی از تورم موجود و گرانیهای اخیر مانند رویا شدن خرید خانه، محقق شدن کابوس پراید 100 میلیون تومانی و از همه اینها بدتر نارسایی اقتصاد ایران برای تعطیلی گسترده در زمان شیوع ویروس کرونا و جان دادن روزانه بیش از 400 نفر هم به همین موضوع مرتبط است.
***
صاحبنظران اقتصادی در گفتوگو با «وطن امروز» به تشریح دلایل کاهش قیمت ارز پرداختند
سیدحامد سیدقربانی: چند روز است روند نزولی قیمت ارز شروع شده و آخرین آمارها از قیمت دلار حاکی از ورود آن به کانال 23 هزار است. در این بین واکنش اقتصاددانان به این اتفاق بسیار معنادار است؛ آنها بر این باورند شاخص قیمت ارز در اختیار دولت است و عوامل بیرونی نمیتواند اینچنین بر قیمت تاثیرگذار باشد، همچنین آنها بر این باورند دولت میتوانست خیلی پیش از اینها اقدام به کاهش قیمت ارز کند.
***
کارشناس اقتصاد در گفتوگو با «وطن امروز»:
نرخ دلار کاملا در اختیار شخص رئیسجمهور است
استاد اقتصاد درباره تاثیر انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران به «وطن امروز» گفت: چندی پیش رئیسجمهور در سخنانی گفت ما بودجه کشور را بدون توجه به اینکه چه کسی در انتخابات آمریکا پیروز شود، بستهایم. به نظر بنده سخنان ایشان صادقانه نبود، زیرا رفتار و عملکرد دولت چیز دیگری را نشان میدهد. رفتار دولت در 7 سال گذشته و اصرار بر ادامه این رفتار، نشان میدهد دولت، اقتصاد کشور را به خارج از مرزهای این کشور گره زده است. متاسفانه این دولت مرعوب و دنبالهرو آمریکاست. سخنان ایشان همچنین این سوال را در ذهن به وجود میآورد که مگر شما بودجه سالهای قبل را بر اساس رفتار آمریکا بسته بودید که امسال اعلام میکنید نمیخواهید این کار را انجام دهید؟
عبدالمجید شیخی دلیل کاهش قیمت دلار پس از افزایش احتمال پیروزی دموکراتها در آمریکا را دخالت دولت در این بازار دانست و گفت: اکثر کارشناسان اقتصادی بر این اعتقادند که نرخ فعلی دلار کاملا در اختیار شخص رئیسجمهور است. کما اینکه قبلا هم رئیسجمهور خود به این موضوع اشاره کرده و گفتند ما اگر بخواهیم سریعا نرخ دلار را پایین میآوریم اما با توجه به یکسری شرایط، فعلا نمیخواهیم. خب! این نشان میدهد خود دولت است که با نرخ دلار بازی میکند و آن را تغییر میدهد و نه متغیرهای کلان اقتصادی.
این کارشناس اقتصاد افزود: متاسفانه دولت در چند ماه گذشته، کالاهای اساسی را از گمرک ترخیص نمیکرد اما به محض اینکه احتمال پیروزی بایدن بیشتر شد، اعلام کرد چندین میلیون تن کالا را بهسرعت از گمرک ترخیص خواهیم کرد. سوال این است: شما که میتوانستید این کالاها را با این سرعت ترخیص کنید پس چرا تاکنون اقدامی نکردید؟ آیا ترامپ مانع ترخیص این کالاها شده بود که حالا با آمدن بایدن ترخیص میشوند یا میخواهید با فضاسازی، این مسائل را به هم ربط دهید؟! شیخی ادامه داد: روزنامههای زنجیرهایشان هم نشان دادند آرزویشان این است بایدن برنده شود و حالا هم دولت میخواهد با این اقدامات، نشان دهد آمدن بایدن، مثل تصویب برجام قرار است اقتصاد کشور را درست کند، در حالی که دیدیم برجام هم هیچ حاصلی برای کشور نداشت و وضعیت اقتصادی بعد از برجام چه وضعیتی پیدا کرد. برای اینکه این موضوع را به مردم القا کنند، معیشت مردم را به گروگان گرفتهاند و هدفشان هم ایجاد نارضایتی عمومی در بین مردم است.
***
عضو هیأترئیسه مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز»:
احتمال دستکاری دولت در بازار ارز وجود دارد
حسینعلی حاجیدلیگانی درباره علل وابسته شدن اقتصاد کشور به اتفاقات خارج از مرزهای کشور به «وطن امروز» گفت: این وابستگی حاصل سیاست اداره اقتصاد کشور با مکتب لیبرالیسم است. متاسفانه در سالهای اخیر، اقتصاد کشورمان به جای اداره بر مبنای اقتصاد اسلامی، بر اساس اقتصاد لیبرالی اداره شده است. مبنای اقتصاد لیبرالی هم غرب و در رأس آنها آمریکاست و این طبیعی است که هرچه اقتصاد کشور ما بر مبنای لیبرالیسم باشد و بیشتر به اقتصاد غرب گره بخورد، تاثیر بیشتری هم از اتفاقات آنها میپذیرد.
عضو هیأترئیسه مجلس افزود: بر خلاف سیاستهای کلی نظام که حذف دلار از مبادلات کشور به واسطه پیمانهای پولی دو یا چندجانبه با کشورهای طرف قرارداد بود، دولت به سمت این پیمانها حرکت نکرد و با تصمیمات اقتصادی خود که حاصل تفکرات مسؤولان اقتصادی غربگرای آن است، اقتصاد کشور را همچنان به دلار وابسته نگه داشت و روزبهروز هم این گره وابستگی را محکمتر کرد. نتیجه و پیامد گره زدن اقتصاد کشور به دلار هم این میشود که با اتفاقات داخلی آمریکا، قیمت ارز ما تغییر میکند. وی ادامه داد: بر خلاف اینکه دولت میگوید برایش مهم نیست چه کسی در آمریکا رئیسجمهور شود، اتفاقا خیلی مشتاق است که بایدن رای بیاورد تا با فضاسازیهای خود نشان دهد که پیروزی دموکراتها برای اقتصاد ایران بهتر است. بر این اساس احتمال دستکاری در بازار ارز، طبق یک سناریو وجود دارد. آن هم ورود یک نامزد اصلاحطلب یا نزدیک به اصلاحطلبان و دولت روحانی برای انتخابات ریاستجمهوری است. هدفشان هم این است که در انتخابات آینده بگویند با مذاکره شرایط اقتصادی بهتر میشود و ما اصلاحطلبان با دموکراتها راحتتر مذاکره میکنیم و از این طریق پیروز انتخابات شوند. در صورتی که این موضوع کاملا اشتباه است و تفاوتی در سیاستهای کلی آمریکا علیه ایران نیست. حاجیدلیگانی ادامه داد: دولت برای خروج از وضعیت فعلی به «جو» بایدن نیاز ندارد و تنها یک «جو» غیرت میخواهد که بتواند شرایط اقتصاد کشور را سامان دهد. متاسفانه دولت در این 7 سال به دنبال استفاده از ظرفیتهای داخلی کشور نبوده و یکی از دلایل اینکه اقتصاد را به خارج از کشور وابسته کرده همین است که تقصیر کمکاریهای خود را گردن آمریکا بیندازد.
وی در پایان تاکید کرد: نمیتوان تصور کرد اتفاقات بازار ارز، بدون برنامهریزی بوده است. همچنین مقادیر زیادی از کالاهای اساسی و خوراک دام با ممانعت دولت از ورودشان به کشور، در گمرک انبار شده که همین عامل، باعث افزایش قیمت مرغ، تخممرغ، گوشت و لبنیات شده است. حال به یکباره میبینیم با مشخص شدن تقریبی نتیجه انتخابات آمریکا، دولت میخواهد تمام این کالاها را بهسرعت ترخیص کند.
***
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در گفتوگو با «وطن امروز»:
ناکارآمدی دولت با آمدن بایدن اصلاح نمیشود
«آلبرت بغزیان» اقتصاددان، ضمن تبیین دلایل تغییرات نرخ ارز در چند روز اخیر به «وطن امروز» گفت: دلیل بسیاری از این تغییر نرخها، سوءمدیریت بانک مرکزی است. بانک مرکزی اگر سیاستهای ارزی خود را درست مشخص میکرد، اینگونه نبود که شما هر لحظه یک نرخ ببینید. این بانک اراده حفظ نرخ ارز را ندارد.
وی ادامه داد: بانک مرکزی یا با تغییر نرخهای خود، نرخ بازار را تغییر میدهد یا دنبالهرو بازار شده و بازار تا هر جا بخواهد او را به دنبال خود میکشد و اگر فرض دوم درست باشد که باید به حال بانک مرکزی گریست که اختیار خود را به دست بازار داده است.
بغزیان افزود: متاسفانه با ناکارآمدی دولت، اعتماد مردم نسبت به آن بسیار کمتر شده و امیدشان به جای اینکه به دولت خودشان باشد، به خارج از کشور گره خورده است. دلیل آن را هم میتوان در اظهارات متناقض و وعدههای بدون عمل دولت جستوجو کرد. به عنوان مثال وقتی دولت وعده بهبود اوضاع اقتصادی میدهد اما خلاف آن اتفاق میافتد، اعتماد مردم به دولت از بین میرود. همچنین عملکرد دولت موجب شده با اینکه مردم ما هیچ نقشی در انتخاب رئیسجمهور آمریکا ندارند اما انتخاب رئیسجمهور این کشور در اقتصاد ما نقش داشته باشد.
این استاد دانشگاه بیان کرد: با آمدن بایدن، در صورتی که توافقی میان ۲ کشور شکل گیرد و تحریمها برداشته شود، دولت دیگر نمیتواند بهانهای برای سوءمدیریتش بتراشد. ناکارآمدی دولت، با تغییر رئیسجمهور یک کشور دیگر اصلاح نمیشود و اصلاح این امر به اراده داخلی نیاز دارد. درست است که با انتخاب دموکراتها قیمت ارز پایین آمد اما سایر بازارها مثل مسکن، برای کاهش قیمت منتظر میمانند تا مطمئن شوند که این کاهش قیمتها دائمی است نه مقطعی و گذرا. اگر نرخ ارز پایین بیاید اما قیمت سایر کالاها ثابت بماند، تاثیری بر زندگی مردم ندارد.
بغزیان خاطرنشان کرد: برخی دولتمردان خودشان را از مردم نمیدانند؛ به همین خاطر متوجه نیستند مردم چه فشاری را تحمل میکنند. برای حل مشکلات هم به گفتاردرمانی رو آوردند و هر بار میگویند اوضاع ۲ ماه دیگر بهتر میشود اما هیچ توضیحی نمیدهند که این بهتر شدن به چه معناست. میگویند همین که کالا به وفور یافت میشود یعنی اوضاع خوب است اما نمیدانند همین وفور کالا به خاطر گرانی و عدم توانایی مردم برای خرید است نه عملکرد مناسب آنها. وی در انتها تاکید کرد: اگر بانک مرکزی با این نیت، اقدام به کاهش قیمتها کرده باشد که بخواهد بگوید من نرخ ارز را کنترل کردم، همین امر نشان میدهد نرخ ارز کاملا دست بانک مرکزی است. دولت اگر بخواهد اهداف سیاسی را در تصمیمات اقتصادی دخیل کند، قطعا به جای خوبی نخواهد رسید. اقدامات دولت باید در جهت بهبود وضع مردم باشد، نه اینکه صرفا نمایش اجرا کند.
***
[7 سال بلاتکلیفی اقتصاد]
فلسفه شکلگیری دولت تدبیر و امید و رای آوردن حسن روحانی چرخیدن چرخ زندگی مردم در کنار چرخیدن سانتریفیوژها بود (بماند که هر دو را از چرخش انداخت!) و با همین نگاه اعتدالیها در سال 92 از مردم رای گرفتند؛ درست زمانی که مردم بیسابقهترین تحریمهای اقتصادی را یک سالی بود تجربه کرده بودند. تورم 34 درصدی و افزایش قیمت سکه و ارز بخشی از تبعات این اتفاق بود. روحانی در این شرایط به مردم قول داد میخواهد تحریمها را برچیند و تمام مشکلات را به تحریمها مرتبط دانست. با توجه به رشدهای اقتصادی ناشی از فروش نفت پس از برجام، این ادبیات در انتخابات سال 96 هم تکرار شد و بار دیگر تدبیریها هدایت دولت را به دست گرفتند. رفتهرفته اما چرخ روزگار برای دولتیها مانند قبل نچرخید. آمریکا از برجام خارج شد و درآمدهای نفتی روزبهروز آب رفت. فرصت اقتصادی مناسبی که پس از برجام ایجاد شده بود، با انفعال و بیبرنامگی از بین رفت و آنچه هویدا شد این بود که اساسا دولت هیچ برنامهای در اقتصاد نداشت و صرفا در تکاپو بود با استفاده از دیپلماسی دست و پا شکسته، ظرفیتی جزئی برای ادعای سیاسی خود ایجاد کند. ذبح اقتصاد در دولت آنقدر آشکار بود که هر روز وزرایی که نگاه اقتصادی دولت را تشکیل میدادند، شروع به استعفا کردند. آنها خوب فهمیده بودند رئیسجمهور کاری با اقتصاد ندارد. دولت حتی اهتمامی به ایجاد دیپلماسی منطقهای هم نداشت و پس از برجام پشت پای بزرگی به کشورهای دوست و همپیمان خود زد که در این گزیده جای شرح آن نیست.
******
باز شدن ناگهانی گره ترخیص کالاها!
گروه اقتصادی: 16 آبانماه خبری مبنی بر اجازه واردات در مقابل صادرات توسط رسانهها منتشر شد؛ اتفاقی که میتواند باعث تسهیل واردات و ترخیص کالاهای در انبار گمرک مانده شود. این مصوبه مربوط به دوازدهم همین ماه است و سوال اینجاست: چرا دولتیها پیش از این چنین تصمیمی را نگرفته بودند؟ با توجه به درگیری کشورمان با ویروس کرونا از ابتدای سال جاری پیشبینی کمبود کالا در کشور دور از ذهن نبود، حالا سؤال این است: چرا دولت این تصمیم راحت را که هیچ ربطی هم به خارج از مرزها نداشت، باید در چنین شرایطی اتخاذ کند؟ صد البته که هر اتفاقی در راستای کاهش قیمت کالاهای مصرفی مردم خوشحالکننده است اما پرسش اینجاست که چرا پیش از این محقق نشده است؟ به گزارش «وطن امروز»، دولت رسما اجازه واردات در مقابل صادرات را صادر کرده و مفاد بخشنامه تیرماه بانک مرکزی در حوزه محدودیت سقف ۳۰ درصدی در استفاده ارز صادراتی برای واردات برداشته شده و تغییرات در حال انجام است. محدودیتهای استفاده از ارز صادراتی برای واردات رسما از سوی دولت لغو شده است. محمد نهاوندیان، معاون اقتصادی رئیسجمهور لغو این محدودیت را ابلاغ کرده و بر اساس آن، اگر تا پیش از این صادرکنندگان اجازه داشتند تنها ۳۰ درصد از ارز حاصل از صادرات خود را برای واردات کالاها و مواد اولیه مورد نیاز تولید خود استفاده کنند، اکنون هیچ محدودیتی در این زمینه وجود ندارد و آنها میتوانند بدون محدودیت، از ارز حاصل از صادرات خود برای آن دسته از کالاها و مواد اولیه مورد نیاز تولید که ثبتسفارش آنها از سوی دولت آزاد بوده و البته در فهرست مشخصی که بزودی ابلاغ خواهد شد قرار دارد، استفاده کنند. همچنین صادرکنندگان میتوانند ارز حاصل از صادرات خود را به سایر واردکنندگان واگذار کنند و به این ترتیب باز هم خرید و فروش کوتاژهای صادراتی از سر گرفته میشود. این در حالی است که ارز خریداریشده از بخش صادرات نیز با نرخ توافقی رد و بدل شده و از سوی دیگر، کالاهایی باید با آن وارد کشور شود که فهرست آنها از سوی دولت تعیین میشود و مورد تایید دستگاههای ذیربط است.
مهرداد جمالارونقی، معاون فنی گمرک در این باره اظهار داشت: قرار شد بانک مرکزی با قید فوریت نسبت به تامین ارز ترجیحی کالاهای اساسی موجود در گمرک و بنادر که اسناد آن هنوز به خریدار منتقل نشده اقدام کند. به عبارتی با این اقدام بانک مرکزی و انتقال ارز تأمین شده به فروشنده، بلافاصله اسناد مالکیت به خریدار منتقل و نسبت به اظهار و انجام تشریفات گمرکی اقدام میشود. به غیر از اقلامی که هنوز مالکیت آن به خریدار منتقل نشده، صاحبان کالا به استناد این مصوبات میتوانند از ۱۷ آبان نسبت به ترخیص کالاهای اساسی خود اقدام کنند که در این حالت بخش عمدهای از کالاهای اساسی در همین هفته ترخیص میشود.
وی همچنین در گفتوگو با فارس گفت: گمرک مکلف شده به دلیل فسادپذیری کالاهای اساسی و البته با تایید و تشخیص وزارتخانه مربوط، مجوز ترخیص تا سقف ۹۰ درصد کالاهای اساسی معطل مانده در صف تخصیص یا تامین ارز را هم صادر کند.
به این ترتیب، باید شاهد ترخیص کالاهای اساسی از گمرکهای کشور باشیم؛ اتفاقی که شاید مرهمی باشد بر زخم گرانیها و کمبودهای عجیب کالاهای اساسی طی هفتههای گذشته.
ارسال به دوستان
تعطیلی ۲ هفتهای تهران با مخالفت مسؤول مجهول منتفی شد!
بیتدبیری + لجاجت = مرگ
تعداد فوتیهای روزانه کرونا به ۴۵۹ نفر رسید
گروه اجتماعی: با وجود اینکه هیچکس مخالف تعطیلی تهران نیست اما تعطیلی پایتخت منتفی شد!
به گزارش «وطن امروز»، اعضای شورای شهر، کمیته سلامت استان تهران، نمایندگان مجمع تهران، اعضای کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا و رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی تهران درخواست تعطیلی متناوب تهران را دادهاند تا چرخه انتقال کرونا قطع شود اما این اتفاق نمیافتد و آمار مرگومیر روزانه کرونا هر روز رکورد میشکند.
دیروز انوشیروان محسنیبندپی با اشاره به منتفی شدن تعطیلی ۲ هفتهای تهران گفت: پس از بررسی ابعاد تعطیلی تهران تصمیم گرفته شد فعالیت گروههای ۲، ۳ و ۴ از ساعت ۱۸ به بعد متوقف شود. بر اساس گزارش روابط عمومی استانداری تهران، بندپی تاکید کرد: ۴۳ شهرستانی که در ابتدا اسامی آنها اعلام شد و ۴۶ شهرستان دیگر که بعدا اضافه شد، مشمول این تصمیم شدند. در استان تهران نیز این کار را اجرا میکنیم تا تأثیر آن را بر شیوع ویروس کرونا بررسی کنیم. به گفته وی، در 3-2 روز آینده وزارت کشور و بسیج طبق تفاهمنامهای اقدامات مربوط به پیشگیری، شناسایی بهنگام، غربالگری و قرنطینه و اقدامات حمایتی از افراد نیازمند را اجرا خواهند کرد.
همچنین محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران گفت: بهرغم اینکه در یک هفته گذشته میزان مبتلایان و فوتیها افزایش یافته است اما ستاد ملی مبارزه با کرونا و همچنین دولت پاسخ مناسبی به پیشنهاد کارشناسی شده شورا و مجمع نمایندگان تهران مبنی بر تعطیلی 14 تا 20 روزه تهران ندادهاند. در همین زمینه باز هم تقاضا میکنیم به این خواسته پاسخ مثبت بدهند.
هاشمی ادامه داد: حملونقل عمومی در کلانشهرها عامل انتشار کروناست و باید ناوگان حملونقل عمومی تقویت شود و قطعا با توسعه حملونقل عمومی و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی میزان انتشار ویروس کرونا نیز کاهش خواهد یافت که برای این موضوع باید دولت اعتبار مناسبی برای توسعه حملونقل عمومی اختصاص دهد. طی 10 سال گذشته ما با خلأ سرمایهگذاری در این بخش روبهرو بودهایم. وی با اشاره به اینکه در حال حاضر روزانه 150 نفر در تهران به دلیل ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست میدهند، گفت: این عدد رو به رشد است و ما حتی شاهد آمار 176 نفر نیز در تهران بودهایم و اگر به شرایط لازم برای کنترل و پیشگیری از ویروس کرونا توجه نشود و این شرایط ادامه پیدا کند این عدد باز هم افزایش مییابد.
با توجه به اینکه تقریبا همه مسؤولان و متخصصان موافق تعطیلی تهران هستند و بدنه وزارت بهداشت نیز به این موضوع تمایل نشان داده، این سوال به وجود آمده است: چه کسی مخالف تعطیلی تهران است؟ علیرضا رئیسی، معاون وزیر بهداشت و سخنگوی ستاد مقابله با کرونا در این باره گفت: هر موضوعی که مطرح میشود در ابتدا توسط کمیتهها بررسی و بعد به ستاد ملی ارجاع داده میشود و موضوع تعطیلی ۲ هفتهای تهران اصلا امروز (شنبه) در ستاد مطرح نشده است و شایعه مخالفت رئیسجمهور با این طرح را تکذیب میکنیم.
این در حالی است که ایرج حریرچی، معاون وزیر بهداشت روز جمعه اعلام کرده بود موضوع تعطیلی را در ستاد مقابله با کرونا مطرح خواهد کرد اما با اعلام رئیسی، گویا طرح تعطیلی تهران در ستاد مقابله با کرونا مطرح نشده است. گویا یک نیروی قدرتمندی وجود دارد که مخالف تعطیلی تهران است که هیچکس آن را نمیبیند. بیتدبیری و لجاجت آمار روزانه قربانیان کرونا را به بیش از 450 نفر افزایش داده و معلوم نیست چه کسی پاسخگوی این وضعیت خواهد بود. کمیته اپیدمیولوژی بیماری کرونا در وزارت بهداشت در جدیدترین گزارش خود استانها را بر اساس میزان بروز موارد بیماری در هفته آخر به ۳ دسته پرگزارش، با گزارش متوسط و با گزارش پایین تقسیم کرده و روند بیماری در آنها در جدول و نمودارهای مرتبط مورد بررسی قرار گرفته است. تحلیل بر اساس این شاخصها، احتمالی بوده و انتظار است تیم کمیته اپیدمیولوژی استانها همراه با سایر شاخصها و تحلیلهای دقیقتر، شواهد بهتری از روند اپیدمی در استانها و دانشگاههای علوم پزشکی کشور ارائه دهند.
بنا بر اعلام کمیته اپیدمیولوژی بیماری کرونا در وزارت بهداشت، موارد ابتلا و مرگومیر در کشور بالاست و روند آن با تغییرات صعودی است. در ۹ استان ایلام، لرستان، مرکزی، کرمان، خراسان شمالی، البرز، اصفهان، گیلان و هرمزگان روند ثبات با تغییرات مختصر صعودی مشاهده شد. در ۱۴ استان یزد، خراسان جنوبی، همدان، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، زنجان، خراسان رضوی، چهارمحالوبختیاری، تهران، قزوین، خوزستان، گلستان، فارس و سیستانوبلوچستان روند صعودی یا شروع پیک جدید مشاهده شد. در ۳ استان کرمانشاه، مازندران و بوشهر روند ثبات با تغییرات مختصر و نامنظم وجود داشته است. به نظر میرسد استان اردبیل اخیرا یک پیک را پشت سر گذاشته است. در استان کردستان روند ثبات با تغییرات مختصر نزولی و در استان کهگیلویهوبویراحمد روند نزولی مشاهده شد. در 2 استان قم و سمنان ناسازگاری دادهها اجازه تحلیل درستی از وضعیت اپیدمی را نمیدهد. باید مدنظر داشت که یک استان میتواند چندین پیک منحنی را تجربه کند.
* زمستان میآید
گفته میشود یکی از دلایل افزایش آمار روزانه مبتلایان به کرونا در کشور، افزایش تعداد تستهای تشخیصی است، در حالی که هنوز آمار تستها هیچ افزایشی نیافته و آنچه وزیر و معاونان وزارت بهداشت عنوان میکنند، این است که «بزودی» شاهد افزایش تعداد تستهای تشخیصی خواهیم بود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت آنچه هر روز تحت عنوان جابهجایی و رکوردشکنی آمارهای کرونا در کشور اعلام میشود، ناشی از عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی است. وزیر بهداشت شنبهشب در اجلاس غیرحضوری با رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی کشور، این نگرانی را انتقال داد که «این ویروس با ما کارهای زیادی انجام داد و کارهای زیادی هم انجام خواهد داد. اگر امروز هر کسی بگوید این ویروس را خوب شناخته و راههای مبارزه با آن را غیر از اصول ملی که همواره بیان میشد کشف کرده، نشان از کجفهمی او نسبت به این ویروس است. ممکن است روزهای سختتری پیش روی ما باشد. همانگونه که پیشبینی پاییز سختی را هم داشتیم، زمستانی سختتر از پاییز امسال در راه داریم و باید برای روزهای سخت آینده آماده باشیم».
این هشدار وزیر بهداشت از این واقعیت حکایت دارد که باید منتظر آمار و ارقام نجومیتر از موارد کنونی کرونا در کشور باشیم. یعنی اگر نخواهیم شرایط کنونی را کنترل کنیم، آمار ابتلا و مرگومیر بیماران کرونایی در ایران، نگرانکنندهتر از آمار روزهای پاییزی خواهد بود.
***
[فوت ۴۵۹ بیمار کرونایی طی ۲۴ ساعت / حال ۵۵۲۳ نفر وخیم است]
سخنگوی وزارت بهداشت دیروز ضمن ارائه تازهترین آمار کرونا در کشور، از جان باختن ۴۵۹ بیمار کرونایی طی ۲۴ ساعت خبر داد. سیماسادات لاری بعد از ظهر یکشنبه به ارائه گزارشی از وضعیت بیماری کرونا در کشور پرداخت.
وی گفت: از دیروز تا امروز ۱۸ آبان بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۹ هزار و ۲۳۶ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که ۲ هزار و ۷۱۲ نفر از آنها بستری شدند. به گفته وی، مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به ۶۸۲ هزار و ۴۸۶ نفر رسید. لاری افزود: متأسفانه در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۴۵۹ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۳۸ هزار و ۲۹۱ نفر رسید. خوشبختانه تاکنون ۵۲۰ هزار و ۳۲۹ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. ۵۵۲۳ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. وی گفت: تاکنون ۵ میلیون و ۲۲۴ هزار و ۲۵۲ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده است. استانهای تهران، اصفهان، قم، آذربایجان شرقی، خراسان جنوبی، سمنان، قزوین، لرستان، اردبیل، خوزستان، کرمانشاه، کهگیلویهوبویراحمد، گیلان، بوشهر، زنجان، ایلام، خراسان رضوی، مازندران، چهارمحالوبختیاری، البرز، آذربایجان غربی، مرکزی، کرمان، خراسان شمالی، همدان، یزد و کردستان در وضعیت قرمز قرار دارند. همچنین استانهای هرمزگان، فارس، گلستان و سیستانوبلوچستان نیز در وضعیت نارنجی و زرد قرار دارند.
ارسال به دوستان
طرفداران ۲ کاندیدا در ایالتهای مختلف با یکدیگر درگیر شدند
آمریکا آماده آشوب
حضور مسلحانه هواداران ۲ کاندیدا در برخی ایالتها
گروه بینالملل: سناریویی که نخبگان آمریکایی از آن میترسیدند در حال اتفاق افتادن است. فضای 2 قطبی شده آمریکا از چند ماه قبل از انتخابات این قطعیت را برای جامعهشناسان و تحلیلگران مسائل آمریکا به وجود آورد که انتخابات 2020 آمریکا فارغ از آنکه چه کسی پیروز آن باشد، آبستن تحولات و آشوبهای پیچیدهای خواهد شد.
اظهارات 2 کاندیدا علیه یکدیگر و افشای سند فساد هر یک توسط دیگری از یک سو و افزایش عجیب و غریب خرید سلاح توسط مردم این گمانهزنیها را تقویت کرد. پرونده انتخابات آمریکا با گذشت 6 روز از آن فقط برای جو بایدن دموکرات بسته شده و در سوی دیگر ماجرا، دونالد ترامپ نه فقط همچنان از پیروزی قاطع خود سخن میگوید، بلکه تقریبا روزانه کمپین او اسناد جدیدی از تخلفات دموکراتها را منتشر میکند که بر عصبانیت بیش از 70 میلیون نفری که به او رای دادهاند، میافزاید. هنوز ساعتی از خبر رسانهها در اعلام پیروزی بایدن نگذشته بود که حامیان و مخالفان مسلح ترامپ برخی خیابانهای ایالتهای مختلف را قرق کرده و به عرضاندام پرداختند. نکته جالب اینکه بر اساس آخرین نظرسنجی رویترز که پیش از انتخابات انجام شد، حامیان دموکراتها در خشونتطلبی 6 درصد از هواداران جمهوریخواهان جلوتر بودهاند.
تصاویر رسانههای آمریکایی بویژه در فضای مجازی هولناکتر از آن چیزی است که تصور میشد. در تصاویر پخش شده از خیابانهای جورجیا و آریزونا طرفداران ترامپ با سلاح گرم به خیابانها آمده و به اعلام پیروزی بایدن اعتراض میکنند. شبکه الجزیره از ایالتهای آریزونا و جورجیا گزارش داد طرفداران ترامپ برای اعتراض به اعلام پیروزی بایدن پیش از پایان شمارش تمام آرا و اعلام نتایج رسمی، به خیابانها ریختهاند. گزارشگر این شبکه در خبر خود گفت بسیاری از آنها سلاحهای گرم از جمله کلت کمری، مسلسلهای خودکار و شاتگان حمل میکردند. درگیریهای فراوانی هم بین حامیان بایدن و هواداران ترامپ در خیابانها ایجاد شد. اوج این درگیریها در میشیگان بود که در پی اعلام پیروزی بایدن، طرفداران ترامپ با گروهی از معترضان مخالف که در منطقه لنسینگ میشیگان تجمع کرده و خواستار پذیرش شکست توسط ترامپ و طرفدارانش شده بودند، بشدت درگیر شدند. در واشنگتن فعالان جنبش «جان سیاهپوستان مهم است» با چترهای سیاه به رغم بارانی نبودن هوا حاضر شدند و از کاخ سفید راهپیمایی خود را آغاز کردند. در مناطق اطراف کاخ سفید هم اعتراضاتی برپا شد. در سیلم اورگن نیز میان طرفداران بایدن و ترامپ تنشهایی ایجاد شد و نیروهای پلیس تلاش کردند آنها را به عقب برانند. برخی اعتراضات هم با دخالت نیروهای پلیس همراه بود. در ویدئوهایی که در شبکههای اجتماعی پخش شد، در برخی نقاط شهر نیویورک مردم پرچمهای ترامپ- پنس را به آتش کشیدند.
* نخستین وعده بایدن
چند ساعت بعد از آنکه رسانههای آمریکایی از پیروزی بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا خبر دادند، وی سخنرانی پیروزی خود را به همراه «کاملا هریس» معاونش در جمع هوادارانشان در شهر ولمینگتون واقع در ایالت دلاور انجام داد. بایدن در این سخنرانی وعده داد کار خود را با کنترل همهگیری کرونا شروع خواهد کرد. بایدن برای سخنرانی در حالی که به آهستگی میدوید تا آمادگی جسمانی خود را نشان داده و به پشت تریبون برسد، گفت: ما بیشترین میزان رأیی را که برای انتخابات ریاستجمهوری در تاریخ این کشور داده شده بود کسب کردیم... برای اینکه پیشرفت کنیم، باید دشمن شمردن رقبای خود را پایان دهیم. وی افزود: به کسانی که به رئیسجمهور ترامپ رأی دادند میگویم ناامیدی امشب شما را درک میکنم اما بیایید به یکدیگر شانسی بدهیم. بایدن سپس به اولویت برنامه کاری خود اشاره کرد: مردم! کار ما با کنترل «کووید-۱۹» شروع میشود... روز دوشنبه، گروهی از دانشمندان و کارشناسان پیشرو را به عنوان مشاوران انتقالی معرفی میکنم. وی سپس درباره اختلافات داخلی بین آمریکاییها در پی این انتخابات نیز گفت: بگذارید این دوره اهریمنسازی در آمریکا همین الان و همین جا به پایان برسد... دموکراتها و جمهوریخواهان! مردم آمریکا میخواهند ما به نفع آنها با یکدیگر همکاری کنیم.
* ترامپ: من با ۷۱ میلیون رأی قانونی، پیروز انتخابات شدم!
از همان ساعتی که رسانههای آمریکایی جو بایدن را پیروز انتخابات ریاستجمهوری آمریکا معرفی کردند، دونالد ترامپ از طریق توئیتر نتیجه را مردود دانست و آن را به شمارش همه آرا موکول کرد. وی بامداد دیروز در توئیتی که تمام کلمات آن با حروف بزرگ انگلیسی نوشته شده و نشان از خشم او از اعلام پیروزی بایدن در انتخابات دارد، نوشت: ناظران ما اجازه ورود به اتاقهای شمارش آرا را پیدا نکردند. وی ادامه داد: من انتخابات را پیروز شدم، ۷۱ میلیون رأی قانونی گرفتم. اتفاقات بدی افتاد و ناظران ما نتوانستند ببینند چه شده است. هرگز قبلا رخ نداده بود. میلیونها رأی پستی برای کسانی ارسال شد که نخواسته بودند! ترامپ سپس در توئیتی دیگر نوشت: ۷۱ میلیون رأی قانونی؛ بیشترین میزان رأیی که یک رئیسجمهور مستقر میتوانست بگیرد.
بعد از اعلام پیروزی بایدن در رسانههای آمریکا، ترامپ با صدور بیانیهای ضمن نپذیرفتن پیروزی رقیب دموکرات خود در انتخابات ریاستجمهوری، مدعی شد او در هیچ ایالتی پیروز نشده و انتخابات فاصله زیادی با پایان دارد.
* جنگ توئیتر و ترامپ
توئیتر روی توئیتهای ترامپ درباره به چالش کشیدن پیروزی بایدن برچسب زده و تاکید کرده این ادعا درباره تقلب در انتخابات به چالش کشیده شده است. بر اساس سیاست توئیتر، دونالد ترامپ در صورت ادامه نقض قوانین این سیستم رسانه اجتماعی، احتمالا پس از ترک کاخ سفید از توئیتر حذف میشود.
* نیویورکتایمز: ترامپ قصد ندارد از شکست حرف بزند
اینکه در نهایت ترامپ حاضر به پذیرش شکست در انتخابات بشود یا خیر موضوعی نیست که از حالا بشود درباره آن نظر داد اما لااقل تا امروز، از حرفها و توئیتهای او مشخص است خود را برای چالشی بزرگ با بایدن آماده میکند. دیروز روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز درباره تصمیم ترامپ بعد از اعلام رسانهها مبنی بر پیروزی بایدن نوشت: دستیاران ترامپ میگویند ترامپ فعلا قصد ندارد سخنرانی پذیرش شکست در انتخابات انجام دهد؛ کاری که رؤسایجمهوری پیشین انجام میدادند. این روزنامه افزود: دستیاران ترامپ گمان نمیکنند او به هیچ نحوی مانع به دست گرفتن قدرت توسط بایدن شود اما فعلا برنامهای هم برای سخنرانی پذیرش شکست ندارد. نیویورکتایمز در ادامه افزود: اگر ترامپ سخنرانی پذیرش شکست را در زمانی که باید کاخ سفید را ترک کند، انجام ندهد، فشارها بر متحدان او برای مجاب کردنش به این کار افزایش مییابد. نیویورکتایمز همچنین افزود: دستیاران ترامپ قصد دارند به رئیسجمهور فضا بدهند تا شکست را هضم کند.
* شکایت ستاد ترامپ درباره آرای باطله در آریزونا
با وجود تبریک بسیاری از متحدان آمریکا به بایدن، کار انتخابات هنوز برای ترامپ ادامه دارد. سخنان ترامپ درباره تقلب در انتخابات با اطلاعاتی که از ستادهای وی در کل آمریکا مخابره شده این امید را برای وی به وجود آورده که شاید بتواند نتیجه را برگرداند. در همین ارتباط دیروز در ادامه مخالفتهای ترامپ با اعلام پیروزی جو بایدن، ستاد ترامپ شکایتنامه جدیدی را تنظیم کرد. به نوشته خبرگزاری رویترز، ستاد انتخاباتی ترامپ بامداد دیروز با ارائه شکایتی به دادگاه آریزونا، به نتایج انتخابات و آرای باطله در این ایالت اعتراض کرد. بر این اساس، در شکایت ستاد ترامپ آمده است مسؤولان شعب اخذ رأی در پرجمعیتترین شهر این ایالت، به نادرستی رأی برخی رأیدهندگان را ابطال کردند که میتوانست در نتیجه انتخابات در آریزونا تعیینکننده باشد. مسؤولان انتخاباتی شهر ماریکوپا و سخنگوی ستاد بایدن هنوز به این شکایت و اتهامات واکنش نشان ندادهاند.
* جولیانی: ترامپ شکست را نمیپذیرد
رودی جولیانی، وکیل دونالد ترامپ که پیگیر دعواهای حقوقی او در انتخابات اخیر است، بار دیگر و به دنبال پیروز معرفی شدن جو بایدن، با اشاره به طرح شکایتهای متعدد علیه بایدن گفت: هنوز خیلی مانده انتخابات به پایان برسد و دونالد ترامپ در حالی که شکایتها در جریان است شکست را نمیپذیرد. وی گفت: روشن است تا زمانی که وضعیت حداقل ۶۰۰ هزار رأی نامعلوم است، او قصد ندارد شکست را بپذیرد. وی گفت: پروندههای دادخواهیهای فراوانی را مطرح خواهیم کرد، این مساله به پنسیلوانیا محدود نمیشود. موارد کوچک و بزرگی هست اما در نهایت این پرونده قطوری خواهد شد. جولیانی با اشاره به غیرشفاف بودن آرای پستی گفت: بسیار اهانتآمیز است؛ یک چالش بیاندازه مهم با یک روش مشکوک رایگیری. هیچ امنیتی در کار نبود؛ صفر. وی گفت: پرونده ما در حال حاضر مربوط به حقوق مدنی است و آن را در دادگاه فدرال مطرح خواهیم کرد.
* نخستین اقدام بایدن در قدرت چیست؟
گمانهزنیها برای نخستین اقدام بایدن در صورت ورود به کاخ سفید از سوی رسانههای آمریکایی آغاز شده است. در همین ارتباط واشنگتنپست دیروز در تحلیلی نوشت: جو بایدن در صدد است به محض ادای سوگند به عنوان رئیسجمهوری جدید با امضای یکسری فرمانهای اجرایی، بسیاری از دستورات اجرایی ترامپ را لغو کند. طبق این گزارش، بایدن در نظر دارد به محض به دست گرفتن قدرت، نشان دهد سیاستهای ایالات متحده تغییر کرده و اولویتهای دولت وی با دولت ترامپ کاملا متفاوت است. بر اساس اطلاعات یکسری افراد آگاه، بایدن در صدد است مجددا به توافقات اقلیمی پاریس بازگردد و اقدام ترامپ در خروج از سازمان جهانی بهداشت را لغو کند. طبق این گزارش، از دیگر برنامههای بایدن پس از برعهده گرفتن مسؤولیت ریاستجمهوری، لغو ممنوعیت تمام سفرها از برخی کشورهای با اکثریت جمعیت مسلمان است. دونالد ترامپ در همان ماههای اولیه ریاستجمهوری خود با امضای چندین فرمان اجرایی، دستورات دولت اوباما را لغو کرد. یکی از فرمانهای اجرایی ترامپ، فرمان منع صدور روادید ایالاتمتحده به شهروندان ایران و 5 کشور عمدتا مسلمان و همچنین تمام پناهجویان بود. آنطور که در گزارش واشنگتنپست توضیح داده شده است، بایدن درصدد است امروز(دوشنبه) یک کارگروه مقابله با کروناویروس ایجاد کند تا نشان دهد مقابله با بیماری همهگیر کرونا برای دولت وی یک اولویت محسوب میشود و اینکه مقابله با این ویروس امری ضروری است. واشنگتنپست سپس با اشاره به برنامههای دولت بایدن برای لغو بسیاری از اقدامات دولت ترامپ نوشت: ممکن است جو بایدن بتواند تغییری در سازمانهای مختلف فدرال و ضوابط آنها به وجود آورد و رویکرد ایالات متحده در قبال بسیاری از موضوعات جهانی را تغییر دهد اما برای تصویب بسیاری از قوانین با چالش کنگره مواجه است، زیرا کنترل سنا همچنان به دست جمهوریخواهان است و سرنوشت نهایی سنا در ۲ انتخابات ایالت جورجیا مشخص میشود که قرار است پنجم ژانویه برگزار شود. طبق این گزارش، بایدن درصدد است به محض آغاز دوران ریاستجمهوری خود، یکصد قانون خدمات درمانی و محیط زیستی را که اوباما اجرایی کرده بود و ترامپ آنها را لغو کرد مجددا احیا کند.
***
باشگاه رؤسایجمهوری یکدورهای آمریکا
در طول تاریخ آمریکا ۹ رئیسجمهور این کشور تنها یک دوره ۴ ساله هدایت این کشور را برعهده داشتند و در صورتی که «جو بایدن»، نامزد دموکراتها رسما رئیسجمهور ایالات متحده شود، «دونالد ترامپ» به جمع آنها میپیوندد. این لیست تنها شامل رؤسای جمهوری است که نه به دلیل بیماری یا ترور بلکه به دلیل شکست در انتخابات یک دوره رئیسجمهور آمریکا بودند.
***
[عربستان؛ بازندهای بزرگتر از ترامپ]
پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی را به عنوان بزرگترین کشور بازنده این انتخابات، چنان در شوک فرو برده که برخلاف رویههای پیشین که گوی سبقت را در تبریک به پیروز انتخابات ریاستجمهوری آمریکا میربودند، هماکنون سکوت معناداری پیشه کردهاند. بایدن در طول مبارزات انتخاباتی خود بارها از عربستان به دلیل رویکرد ضدحقوق بشری این کشور انتقاد کرده بود. یکی از مهمترین موضوعاتی که حالا با پیروزی بایدن، سعودیها باید در انتظار آن باشند، تحت تعقیب قرار گرفتن بنسلمان برای سلاخی جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد سعودی است. از بین مسؤولان کشورهای منطقه نیز نخستوزیر پاکستان، رئیسجمهور مصر، امیر قطر، سلطان عمان، پادشاه اردن، رئیسجمهور عراق، ولیعهد ابوظبی و امیر کویت از شکست ترامپ استقبال کرده و پیروزی جو بایدن را تبریک گفتند اما مقامات سعودی که به نظر میرسد همچنان در شوک شکست ترامپ به سر میبرند، از استقبال خودداری کردهاند. «عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه فرامنطقهای «رایالیوم»، قبل از اعلام پیروزی رسمی بایدن با انتشار مقالهای نوشت: عربستان بزرگترین کشور بازنده پیروزی نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا خواهد بود، زیرا روابط تاریخی میان دموکراتها و عربستان بسیار بد است. وی افزود: به نظر من بایدن روابط خوبی را با عربستان آغاز نخواهد کرد. باید به یاد داشته باشیم که وی حدود 8 سال معاون باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین آمریکا بوده و سیاستهای اوباما را اجرا خواهد کرد. نویسنده مشهور عرب نوشت: نخستین اقدام در اجرای چنین سیاستی، احیای «قانون جاستا» است که بر اساس آن عربستان و کشورهای شورای همکاری خلیجفارس درباره حوادث ۱۱ سپتامبر تحت پیگرد قرار خواهند گرفت. عطوان تصریح کرد: بایدن همچنین پرونده قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار سعودی (در کنسولگری عربستان در استانبول) را به جریان خواهد انداخت. دموکراتها همچنین حقوق بشر را مدنظر قرار خواهند داد و با پرداختن به موضوع زنان فعال مدنی سعودی که در زندان بهسر میبرند، چه بسا کارزاری را برای آزادی آنان به راه خواهند انداخت.
ارسال به دوستان
کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟
محمدرضا کردلو: همین پارسال بود؛ آبان 98. دولت روحانی بنزین را بدون تمهیدات پیشینی و یک شبه گران کرد. روحانی گفت خودش هم صبح جمعه از این تصمیم خبردار شده است. بعدها البته مطلعانی این اظهار نظر او را خلاف واقع عنوان کردند. بیتدبیری پس از افزایش قیمت بنزین ادامه پیدا کرد؛ فوقع ماوقع. فردایش مردم اعتراض کردند. ما در همین روزنامه تیتر زدیم: «مردم معترضند». یک روزنامه نومحافظهکاران که چند سال است اصلیترین ارگان توجیهکننده سیاستهای غلط اقتصادی دولت است، حمایت عجیبی از دولت کرد. در حالی که اتفاقات تلخ و غمباری طی چند روز بر سر ایران عزیز آوار شده بود، این روزنامه با «هزینه جراحی» به استقبال این حوادث رفت؛ در پس زمینهای قرمز. و دریغ! گویی یک «پیروزی» محقق شده؛ اما کدام پیروزی؟
سیاستهای غلط و ناتوانی در اجرای یک تصمیم اقتصادی کشور را دچار وضعیتی کرد که احساسات بخشهای زیادی از مردم را جریحهدار کرد. در نتیجه مجموعه این وضعیت کمترین میزان مشارکت در انتخابات مجلس رقم خورد. در ادامه ناتوانی دولت در کنترل قیمت ارز، بیتدبیری در مدیریت شرایط کرونایی، گرانی افسارگسیخته و شرایط اسفناک در حوزه مسکن برای تعداد زیادی از مستاجران، وضعیتی را به وجود آورد که بیسابقه بود. امروز بیتدبیری این دولت وضعیتی به وجود آورده که دی 96 و آبان 98، به عنوان ۲ برهه تلخ به حساب میآید. قیمت برخی کالاهای ضروری نسبت به آبان 98 چندبرابر شده است. با این همه، اگر دولت روحانی را از زاویه گفتار رئیس و اعضای کابینهاش و جلد روزنامههای طرفدارش مورد تامل قرار دهیم، خسارتی اساسیتر از گرانی را خواهیم دید.
خوشحالی عجیب و غریب روزنامههای اصلاحطلب و طرفدار دولت از انتخاب بایدن، خلاصه وضعیت این دولت در نسبت با اداره کشور است. آن هم پس از 7 سال که ایده پیوند زدن مشکلات کشور از آب خوردن تا ازدواج جوانها چند بار پیاپی با شکست مواجه شد (روحانی و اعضای کابینهاش تا پیش از توافق هستهای همه اینها را به انعقاد برجام گره میزدند). گره زدن همه اتفاقات کشور بویژه وضعیت اقتصادی به انتخابات آمریکا تاسفبارترین اتفاق این روزها بود؛ مسالهای که در میان عموم مردم هم گسترش یافت؛ وضعیتی که بیش از هر چیز نتیجه ذهنیت خودتحقیری این 7 سال است. ابزار توسعه این ذهنیت خودتحقیر رسانههایی هستند که حالا در صفحهای آبی کاهش قیمت ارز و خودرو و سکه را نتیجه بایدن میدانند، چرا که این روزنامهها از این اتفاقات برای روزمبادا (بخوانید انتخابات) تیتر میگیرند. به وجود آوردن این تلقی که انتخابات آتی در ایران تابعی از انتخابات آمریکاست- آن هم انتخاباتی که به یکی از بزرگترین رسواییهای تاریخ آمریکا تبدیل شده است- نه تنها شکل دادن نسبتی انحرافی، بلکه یکی از بزرگترین توهینها و حملات به ساختار سیاسی ایران است؛ چیزی شبیه زیر سوال بردن استقلال کشور. جوری که ناظری عادی هم در تفسیر این وضعیت بگوید: کدام استقلال؟
ارسال به دوستان
ذات تمدن ظلمانی غرب
نوید مؤمن: فرمایشات مهم و قاطع رهبر حکیم انقلاب اسلامی ایران در سالروز ولادت پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله، بویژه فرمایشات معظمله درباره رفتار حکام و سیاستمداران فرانسوی در قبال ملت ایران و جهان اسلام از ابعاد مختلف قابل تأمل است. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در این باره تاکید فرمودند: «اهانت به قرآن و پیامبر تاکنون چند بار تکرار شده و اینها نمیتواند به شرافت و جلالت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله اندکی خدشه وارد کند؛ این کارها نشاندهنده ذات ظلمانی تمدن غرب است... دولت فرانسه ربط میدهد ماجرا را به حقوق بشر و آزادی بیان؛ این همان سیاستی است که خشنترین تروریستهای دنیا را در خود جای داده است...».
واقعیت امر این است که امانوئل مکرون، رئیسجمهور حقیر فرانسه نخستین و آخرین سیاستمدار غربی نبوده و نخواهد بود که اینگونه گستاخانه ارزشها، اصول و خطوط قرمز 2میلیارد مسلمان و انسان آزاده دنیا را نقض میکند. از «میتران» و «ژاک شیراک» گرفته تا «سارکوزی»، «اولاند» و «مکرون» همین روش را در تقابل با تمدن اصیل اسلامی به کار گرفتهاند. «تمدن غربی» اثبات خود را در گرو «نفی تمدن اسلامی» میداند! به عبارت بهتر، تمدن غربی از آنجا که استدلال و پشتوانهای برای اثبات اصالت، موجودیت و کارآمدی خود ندارد، قصد دارد تمدن اسلامی را به عناوین و بهانههای مختلف به چالش بکشد. با این حال استراتژیستها و مدافعان تمدن غربی، به وضوح در طول دهههای گذشته و اخیر دریافتهاند دستمایهای منطقی و مستدل در مواجهه با اجزا و ارکان تمدن اسلامی ندارند.
در همین راستا، اتاقهای فکر فرهنگی در غرب از مدتها قبل، تصمیم به تأسیس و تقویت ۲ جریان افراطی و خطرناک گرفتند: «ملیگرایان افراطی» و «تروریسم تکفیری». استدلال اتاقهای فکر غربی این بود که دستگاههای اجرایی، سیاسی و امنیتی غرب با تقویت همزمان این ۲ جریان در برابر یکدیگر و مدیریت برهمکنش دوجانبه آنها میتوانند اصالت تمدن اسلامی را زیر سوال ببرند! بنابراین یکی از اصلیترین انگیزههای مشترک ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی از تأسیس داعش و دیگر گروههای تروریستی- تکفیری و تغذیه مالی و تسلیحاتی آنها، پیشبرد همین پروژه خطرناک است. فرانسویها در این پروژه، حکم یک بازیگر پیشتاز را پیدا کردند. آنها ابتدا کشور خود را مصداق «مهد آزادی» یا «مهد دموکراسی» معرفی کرده و در گام بعدی، سعی کردند با ترسیم تصویری کاذب از دین مبین اسلام و مسلمانان، این «تصویر مجازی» را جایگزین «واقعیت تمدن اسلامی» کنند.
آنچه امروز بیش از هر زمان دیگری در غرب و کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، انگلیس و ایتالیا قابل مشاهده است، هدایت مشترک جریانهای «تروریستی- تکفیری» و «ملیگرایان افراطی» از سوی اتاقهای فکر غربی است. «اسلامهراسی»، «نفرت از مهاجران»، «نژادپرستی»، «تحقیر دموکراسی» و... از جمله اصول و مبانی جریانهای اسلامستیز در اروپا محسوب میشود. دستگاههای امنیتی در فرانسه و دیگر کشورهای غربی نه تنها جلوی رشد این جریانها را نگرفتند، بلکه با احیای جریانهای «نئونازیستی» و «نئوفاشیستی» در کشورهای خود به آنها بار دیگر مجوز فعالیت دادند. بسیاری از طرفداران این جریانهای افراطی و خطرناک، در قالب «جریانهای ملیگرا» به پارلمانها و حتی دولتهای غربی ورود کردند. بسیار جالب است بدانیم هماکنون بیش از یکصد نماینده پارلمان اروپا (که به جریان راست افراطی تعلق دارند) در حالی قوانین مربوط به اتحادیه اروپایی را مصوب میکنند که اساسا با موجودیت اروپای واحد و متعاقبا منطقه یورو مخالفند!
مقامات اروپایی حاضر شدند این بازی پارادوکسیکال و مضحک را به هر قیمت ممکن پیش ببرند، با این هدف که بتوانند جریان اصیل اسلامی و تمدن پویای برخاسته از آن را پنهان کنند. اینجاست که متوجه دلیل ظلمانی و ظالمانه بودن «ذات تمدن غرب» میشویم! تمدن غرب از آن جهت بنا به تعبیر رهبر معظم انقلاب «ظلمانی» است که نه تنها قدرت دفاع از مؤلفهها، اصول و مبانی مزورانه و دروغین خود را ندارد، بلکه سعی دارد برای اثبات خود، به نفی تمدن اسلامی، آن هم از طریق ایجاد تصویری دروغین و انحرافی از دین اسلام بپردازد. این مسأله، اوج خباثت سیاستمداران غربی، اعم از سوسیال- دموکراتها و محافظهکاران را نشان میدهد. اکثر سیاستمداران غربی، فارغ از هر گونه تعلق خاطر حزبی و سیاسی، این مسیر را پیش برده و به قطعات این پازل خطرناک علیه جهان اسلام تبدیل شدهاند.
اظهارات وقیحانه مکرون علیه ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله، نقطه آشکارساز این پروژه طولانیمدت و خطرناک محسوب میشود. بدونشک حتی در صورت عقبنشینی مطلق رئیسجمهور فرانسه از مواضع قبلی خود، نباید از کنار این موضوع عبور کرد. اصلیترین هدف جهان اسلام بویژه علمای مدافع تمدن اسلامی باید افشای این بازی خطرناک غربیها و خنثیسازی آن باشد. این نه تنها خواسته علمای آگاه در جهان اسلام، بلکه هدف صدها میلیون مسلمان آزاده در سراسر جهان است.
ارسال به دوستان
نسخه 1400
امید باقری: ماجرا درباره 3 تفکر و 3 نحله عقیدتی است؛ اولی که میگوید فارغ از آنچه در دنیا میگذرد، هر کشور باید قواعد خود را بر اساس منافع، مناسبات و ملزومات و مصالح قلمرو حاکمیتی تنظیم و کوشش کند این منافع و سیاستها در عرصه بزرگتر منطقهای و جهانی محقق شود. دومی معتقد است هر کشور جزئی از جامعه جهانی است و روند تحولات دنیا به مثابه یک کل باید به عنوان متغیر اصلی در ترتیبات و تنظیمات کشورها قلمداد شود. سومی نیز تلفیقی از این 2 است که هم قائل به پذیرش، مهار و مدیریت اثرگذاری تحولات جهانی در حوزه قلمرو حاکمیتی است و هم پایبند به تدوین، تحقق و نمود استقلال ملی در همه شئون تصمیمگیری.
دیدگاه نخست یک دیدگاه منقضی است و حائز اعتبار برای تبیین نمیشود. دومی نیز همانی است که مدتها در ایران تبلیغ میشد و از شروع به کار دولت غربگرای آقای روحانی در ایران در اولویت سیاستگذاریها و تصمیمسازیهای دولت وی در حوزههای سیاسی، امنیتی و اقتصادی قرار گرفت و نتیجه آن شد که میبینیم. 7 سال مدیریت کلان اجرایی در کشور تابع تحولات و اتفاقات بیرونی قرار گرفت؛ انسجام و انضباط مدیریت اجرایی مفقود و به سردرگمی مبتلا شد و به تبع آن نوسان، هرج و مرج، التهاب و تشنج در حوزههای مختلف بویژه در حوزه اقتصادی و مساله معیشت مشاهده شد؛ به گونهای که در کل میتوان گفت مدیریت فاقد موضوعیت شد. دلیل این بلیه هم واضح است؛ وقتی مدیریت داخلی تابع تحولات و تصمیمات خارجی قرار میگیرد، هیچ کنترل و احاطه مستقلی بر تصمیمات وجود نخواهد داشت و متاسفانه تبعات نبود استقلال نمودار و تابعی دست بسته از ساختار تصمیمگیری قدرتهای بزرگ خارجی میشود. طی 7 سال گذشته تبعات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی این نوع رویکرد و دیدگاه، تجربهای بسیار گران برای مردم ایران شد و خاطرات تلخی را پدیدار کرد که به مثابه یک زخم عمیق، تا سالیان سال رد آن بر پیکره ملت ایران خواهد ماند.
این خاطرات تلخ این بار بیشتر از قبل کاربست الگوی سوم را ضروری کرده است. در دیدگاه سوم، موضوع تقویت متوازن ساختار درونی قدرت در همه حوزهها در اولویت است و مؤلفههای ساخت درونی قدرت به مثابه مبانی و ستونهای ساختمان حاکمیت ملی متجلی میشود که در کوران حوادث مختلف خارجی که تسلط و احاطهای بر آن نیست، موجودیت و استقلال حاکمیتی مخدوش نشود و یک سیل اتفاقات خارجی، بنای حاکمیت و استقلال ملی را ویران نکند. در این دیدگاه تعامل با محیط پیرامونی بر اساس اولویتهای منافع و مصالح ملی ترسیم و مذاکرات و معاملات خارجی تبدیل به آورده و تقویت مبانی ساختار درونی قدرت و شاخصهای اقتصادی و... میشود. قطعا در این الگو موضوع نرمشها در مواضع و تعاملات بینالمللی هم موجه است و این نرمشها هم بر اساس مصالح متشکل است.
واقعیت این است که ما اکنون نیازمند این الگوی سوم هستیم؛ الگویی مبتنی بر نگاه درونزای قدرت و منعطف در تنظیم منافع ملی بر اساس رخدادهای منطقهای و جهانی. اکنون زمان این تجربه است. باید مردم ایران نتیجه الگویی را که در اقتصاد متکی بر ظرفیتهای داخلی و استفاده از توان خارجی برای تکمیل و ارتقای این ظرفیتهاست، در زندگی خود و مسیر پیشرفت کشور تجربه کنند. باید الگوی شهید«حاجقاسم سلیمانی» در کار و تلاش مجاهدانه و مخلصانه را در مدیریت کشور بویژه در حوزه تامین امنیت مشاهده کنند. باید بازگشت امید و نشاط و اعتماد عمومی نسبت به دولت را نه در ادبیات و خطابه، بلکه در کار و صداقت عملی مسؤولان مشاهده کنند. باید مبارزه با فساد را نه در ادعا، بلکه در کاهش فساد در مجاری بروکراسی و عدم رشد قارچگونه پروندههای فساد اقتصادی مشاهده کنند. اینها برخی مختصات ایدهآل الگو و نسخه سوم است، البته قطعا در ترسیم و راهبری این الگو، باید مدیریت فعلی و نتایج آن را مایه عبرت قرار داد.
***
پس از اعلام شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا توسط رسانههای جریان رسمی، باز هم کارگزاران و آنان که در تیول غرب هستند، معادلات و مناسبات داخلی و خارجی مطلوب خود را نقاشی کردهاند. دنبال پیدا کردن قرینههای داخلی دموکراتها در ایران افتادهاند و اقدام به انتخاب گزینههای آمریکاییپسند برای انتخابات ریاستجمهوری ایران در خرداد 1400 کردهاند. این تکرار همان سناریوی 7 سال اخیر و مبتنی بر همان الگوی دوم است که استقلال کشور را تابع تصمیمات خارجی میکند. قطعا این رفتار و به اصطلاح «سیاستبازی»، به جایی نخواهد رسید اما یک نکته جهت اطلاع باید در نظر داشت و آن این است که با خوشحالی مردم از شکست ترامپ جعلق، نمیتوان سوءمدیریت دولت مستقر فعلی در ایران را پوشاند! و ترهات قرینهسازی برای بایدن را پیش برد.
تلخی تجربه ترامپ برای مردم ایران، اتفاقا نتیجه کاربست الگوی دوم یعنی سیاست دولت غربگرای مستقر در تابع کردن سیاستگذاریهای داخلی به تحولات و تصمیمات بیرونی طی 7 سال گذشته است. آنچه از ترامپ خاطرهای بسیار تلخ برای مردم ایران ساخت، الگوی ائتلاف روحانی- ظریف بود که در نتیجه آن تصمیمات اجرایی دولت به آمریکاییها وابسته و نتیجه آن شد که دیدیم! کاندیدای دموکراتها در انتخابات 2016 باخت و ما ماندیم و اقتصادی وابسته به تصمیمات ترامپ! و دولتی که دست روی دست گذاشت تا فرجی از واشنگتن دیسی حاصل شود و مردمی که حیرتزده از این رفتار دولت حاکم بر خود، شاهد بودند چگونه روز به روز و با تغییرات لحظهای قیمتها، سفرههایشان کوچکتر شد و ارزش داراییهایشان آب رفت و ناامیدانه آرزوهایشان را بر باد رفته دیدند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|