|
مجید جلالی سرمربی تیم فوتبال نساجی شد
مسؤولان باشگاه نساجی مازندران مجید جلالی را به عنوان سرمربی جدید تیم فوتبال این باشگاه انتخاب کردند. روابط عمومی باشگاه نساجی مازندران اعلام کرد: «پس از بررسی فراوان و دقیق و براساس تصمیم هیاتمدیره باشگاه، مجید جلالی با عقد قراردادی یکونیم ساله به عنوان سرمربی جدید تیم نساجی مازندران انتخاب شد».
ارسال به دوستان
بهزاد داداشزاده، پیشکسوت سرخابی در گفتوگو با «وطن امروز»:
برای وزیر ورزش متأسفم
زهره فلاحزاده: تیم پرسپولیس پس از تساوی در داربی پایتخت امروز به مصاف فولاد خوزستان میرود. قرمزها در ۴ دیدار معوقه و متوالی نتوانستند به پیروزی دست پیدا کنند و از ۱۲ امتیاز تنها به ۴ امتیاز بسنده کردند. «وطن امروز» با بهزاد داداشزاده، پیشکسوت سرخابی درباره بازی امروز پرسپولیس و داربی گفتوگو کرده است. داداشزاده معتقد است تساوی در داربی به پرسپولیس کمک کرد تا یحیی گلمحمدی نقاط ضعف تیمش را ببیند و به دنبال پوشش آن باشد.
***
* شما سابقه حضور در هر دو تیم را دارید؛ چه شد که پس از ۵ سال حضور در پرسپولیس، پیراهن استقلال را پوشیدید؟
قرار بود برای ۱۰ روز خدمت باقیمانده سربازیام به پیام مشهد بروم و بعد به پرسپولیس بازگردم اما تیم مشهدی شرایط خوبی داشت و ۶ ماه ماندم. پس از آن حمید درخشان سرمربی جدید و آقای عابدینی به عنوان مدیر جدید نام من را در لیست مازاد گذاشتند و من هم به مدت ۲ سال به ذوبآهن رفتم. بعد از ذوبآهن به همراه محمد مؤمنی ۳ ماه به یونان رفتم. دوست داشتم به پرسپولیس بازگردم اما آقای عابدینی مخالف حضور من بود و حتی نمیگذاشت به تیمهایی مثل پیکان یا حتی استقلال رشت، تیم شهر خودم هم بروم. در دوره علی فتحاللهزاده و کامران منزوی به من پیشنهاد شد و من هم قبول کردم. هر چند در استقلال چون مرحوم منصور پورحیدری به من اعتقاد نداشت، در ۴ سال حضور تنها یک و نیم سال بازی کردم. جالب این بود که پورحیدری میگفت داداشزاده خودش یک تیم است اما نه بازیام میداد و نه رضایتنامهام را میداد، پس از ۴ سال آقای قلعهنویی توانست رضایتنامه من را بگیرد و رفتم برق شیراز.
* بازگردیم به حال؛ امروز پرسپولیس با فولادی بازی دارد که در این چند سال به عنوان مدعی در بالای جدول حضور داشته است؛ بازی امروز را چطور میبینید؟
پرسپولیس فراز و نشیبهای زیادی را این فصل پشت سر گذاشت و بعد از داربی هم مشکلات سر باز کرد. معتقدم باید پرسپولیس و استقلال قویای داشته باشیم تا فوتبال ملی قویای داشته باشیم. پرسپولیس اگر میخواهد در کورس قهرمانی باشد باید به فکر گرفتن ۳ امتیاز بازی با فولاد باشد. آنها در ۲ بازی ۶ امتیازی (سپاهان و استقلال) ۲ امتیاز گرفتند و باید در دیگر بازی ۶ امتیازی (فولاد) به فکر برد باشند. پرسپولیسیها نباید هیچ تیمی را دست کم بگیرند و باید بدانند همه تیمها میخواهند مقابل آنها خودنمایی کنند و امتیاز بگیرند. به نظر من این تیم در زدن ضربات آخر مشکل دارد که باید رفع شود.
* تیم نکونام تا به اینجای لیگ چطور بوده است؟
جواد نکونام مربی جوانی است که تفکرات خوب و دیدگاه مثبتی دارد. تیم او فوتبال خوبی بازی میکند اما به نظر من آنها هم در زدن ضربات آخر مشکل دارند. فولاد به فکر جمع کردن امتیازات کامل در زمین خود و به دنبال برد مقابل تیمهای ضعیف در خارج از خانه است.
* پرسپولیس در ۴ دیدار گذشته خود تنها ۴ امتیاز کسب کرده است؛ دلیل آن میتواند شکست مقابل اولسان در فینال لیگ قهرمانان باشد یا اینکه تاکتیک گلمحمدی تا به اینجا جواب نداده است؟
به نظر من هیچ کدام از این ۲ عامل نبوده است، چون به هر حال پیشبینی میشد پرسپولیس با آن شرایط و کمبود بازیکن نتیجه را واگذار کند ولی در فینال لیگ قهرمانان پرسپولیس بهتر از تیم اولسان بازی کرد و میتوانست قهرمان هم شود اما نتیجه به نفع تیم کرهای شد. تاکتیک هم همان تاکتیک قبل است. گلمحمدی بازیکن کم دارد و حواشیای که هیأتمدیره و سرپرست سابق باشگاه برای او به وجود آوردند، آرامش را از تیمش گرفته.
* گفتید سرپرست سابق؛ این روزها بخش دیگری از صحبتهای مهدی رسولپناه، سرپرست سابق باشگاه منتشر شده که گلمحمدی را دلال خطاب کرده و از الفاظ خوبی هم در صحبتهایش استفاده نمیکند.
من برای وزیر ورزش واقعا متأسفم که ایشان را به باشگاه آورد. جای تأسف دارد یک آدم که پزشک هم هست، لحن و ادبیاتش آنقدر زشت باشد. در هر صورت یحیی گلمحمدی مربی این تیم است. چطور زمانی که او را به پرسپولیس آوردید، تعریف میکردید؟! بازیکنانی که او خواست خریدید؟ حالا که نتیجه گرفته است، علیه او صحبت میکنید؟!
* بعد از صحبتهای رسولپناه، او همچنان در هیأتمدیره پرسپولیس حضور دارد؛ با این همه اختلاف چطور هنوز در باشگاه سمت دارد؟
من هر مربیای که به پرسپولیس آمد، حمایت کردم و وظیفه ما هم همین است. چه اصراری است که آقای رسولپناه با این همه اتفاقات و بدهیها همچنان در پرسپولیس بماند؟ ایشان شانس آورده که بازیها بدون تماشاگر برگزار میشود، اگرنه هواداران جوابش را در استادیوم میدادند. متأسفانه دستهایی پشت پرده است که چنین افرادی در باشگاه بمانند. همکاران رسانهای شما هم میدانند اما برای حفظ ظاهر و منافعشان عنوان نمیکنند. ماه پشت ابر نخواهد ماند و همه میآیند و میروند اما باید با مردم صادق بود.
* کمی هم درباره داربی هفته گذشته صحبت کنیم؛ بازی جذابی را شاهد بودیم، نظر شما چیست؟
بازی زیبایی بود. یکی از بهترین داربیهای تاریخ ایران بود. غیر از ۲۰ دقیقه اول که استقلال بابت گل زودهنگامش سوار بر بازی بود و میتوانست حتی به گل دوم هم برسد، ناخواسته عقب کشید و طبیعی هم هست که تیمی که در این بازی حساس با یک گل جلو میافتد، عقب بکشد. اگر پرسپولیس هم جلو میافتاد، همین کاری که استقلال کرد را انجام میداد. به یکباره فوتبال قشنگی شد و هیجان بازی بالا رفت و هوادارانی که از قاب تلویزیون بازی را تماشا کردند، لذت بردند. برای مردمی که به خاطر مسائل اقتصادی و بیماری کرونا شرایط خوبی نداشتند، روز خوبی شد. این بازی نقاط قوت و ضعف زیادی داشت اما مهمتر از همه اینها این بود که به دنیا درس اخلاق دادیم. بازی بدون حاشیه به اتمام رسید. به نظر من این تساوی توانست به هر دو مربی کمک کند.
* عملکرد پرسپولیس در نیمه دوم خیلی خوب شد و تیم برتر میدان هم بود؛ با توجه به این عملکرد امیدوار شدید پرسپولیس بهتر از گذشته شود؟
باید واقعیت را گفت. اگر پرسپولیس این بازی را میبرد شاید مشکلات تیم دیده نمیشد. خدا خواست پرسپولیس نبرد تا آنها به خودشان بیایند و راه درست را پیدا کنند. اگر تیم میبرد آیا کسی میآمد از عملکرد پرسپولیس انتقاد کند؟ دوباره مشکلات لاپوشانی میشد و زمانی سر باز میکرد که امتیازات از دست رفته بود و پرسپولیس برای گرفتن سهمیه تلاش میکرد نه برای قهرمانی.
* با توجه به شرایط استقلال و پرسپولیس، این ۲ تیم چقدر شانس قهرمانی دارند؟
متأسفانه شرایط ۲ تیم خوب نیست. ببینید صنعت نفت آبادان این فصل فوقالعاده عمل کرده و یک مرتبه دیدید مثل استقلال خوزستان یا فولاد قهرمان لیگ شد. تراکتور و سپاهان هم تیمهای همیشه مدعی و ریشهداری هستند و به دنبال کسب حداقل سهمیه آسیایی خواهند بود. تیم گلگهر هم درست است کمی افت کرده اما آنها هم در نیمفصل تفکراتی برای بهتر شدن شرایطشان خواهند داشت. استقلال و پرسپولیس باید مقابل این تیمهای مدعی به فکر پیروزی باشند، در غیر این صورت کار خیلی سختی خواهند داشت.
ارسال به دوستان
استقلال به فکر بازگشت به صدر در تبریز؛ پرسپولیس به دنبال قطع نوار تساویها
روز مهیج هفته یازدهم
در ادامه هفته یازدهم لیگ برتر فوتبال امروز استقلال به مصاف تراکتور خواهد رفت و پرسپولیس میزبان فولاد خوزستان است.
با این ۲ بازی پرونده هفته یازدهم بسته میشود.
* بازگشت آبیپوشان به صدر در تبریز یا برد قرمزپوشان؟
آبیپوشان پایتخت بعد از تساوی در داربی 19 امتیازی شدند و در رده دوم جدول قرار گرفتند و اکنون باید به مصاف تراکتور بروند. استقلال در صورت برد در این مسابقه دوباره به صدر جدول لیگ برتر بازمیگردد. در سوی دیگر میدان هم تراکتور با 16 امتیاز در رده چهارم جدول ایستاده و میخواهد از کورس مدعیان عقب نماند. مسعود شجاعی، سرمربی تراکتور حالا خود را در ترکیب اصلی هم قرار میدهد. او در بازی با ذوبآهن در ترکیب قرمزپوشان تبریزی حضور داشت و تیمش هم به پیروزی رسید.
از سویی آبیپوشان 7 هفته است شکست نخوردهاند و برای برد به تبریز میروند، هر چند کارشان بسیار دشوار است. استقلال در این مسابقه هرویه میلیچ و فرشید باقری را در اختیار نخواهد داشت. میلیچ از ایران رفته و باقری هم از سوی سرمربی تیم تنبیه انضباطی شده است. در این میان مهدی قائدی با گلزنی در داربی 94 دوباره اعتماد به نفس خود را پیدا کرده است اما شیخ دیاباته در بازی با پرسپولیس نشان داد با آمادگی گذشتهاش فرسنگها فاصله دارد.
یکی از نکات جذاب این دیدار تقابل رشید مظاهری با تیم سابقش است و از این نظر این بازی برایش ویژه محسوب میشود. در تراکتور هم محمد عباسزاده با 5 گلزده بهترین گلزن تراکتور است. او به دلیل سابقه حضور در پرسپولیس انگیزه مضاعفی برای گلزنی در این مسابقه دارد. حال با این اوصاف باید دید استقلال از تبریز به صدر جدول میرسد یا تراکتور با برد همامتیاز استقلال خواهد شد.
* قطع نوار تساویها؟
پرسپولیس بعد از تساوی در داربی 94 که چهارمین مساوی پیاپی سرخپوشان بود، به کانون حاشیه تبدیل شد. یحیی گلمحمدی علیه مهدی رسولپناه صحبت کرد و ویدئوی جدیدی هم از صحبتهای غیرمتعارف رئیس هیاتمدیره پرسپولیس منتشر شد. اینها در شرایطی است که پرسپولیس بعد از فینال لیگ قهرمانان آسیا هنوز بردی نداشته و با 4 مساوی پیاپی امتیازهای مهمی را از دست داده است. اکنون شاگردان گلمحمدی با 3 بازی کمتر و12 امتیاز در رده دهم ایستادهاند. پرسپولیس تنها تیم بدون شکست لیگ برتر است و میخواهد نوار مساویهای متوالیاش را در بازی با فولاد قطع کند.
فولاد خوزستان هم ۲ مساوی متوالی داشته و با 15 امتیاز در رده هفتم قرار دارد. فولاد در خانه در آخرین مسابقهاش مقابل مس رفسنجان در ثانیههای پایانی برد را با مساوی عوض کرد. زوج فرشاد احمدزاده و پاتوسی در کنار پریرا به عنوان یک مهاجم زهردار، مثلث خطرناکی را شکل دادهاند، از این رو خط دفاع پرسپولیس روز سختی را تجربه خواهد کرد اما پرسپولیس اگر بتواند از موقعیتهای گلزنیای که خلق میکند استفاده کند، برد دور از دسترسش نخواهد بود، البته همانطور که اشاره شد به شرطی که بازیکنانش قدر موقعیتهای گلزنی را بدانند و مثل داربی 4-3 موقعیت خوب گلزنی را هدر ندهند.
* اسامی داوران ۲ دیدار پایانی هفته یازدهم
دوشنبه ۲۹ دی ۹۹
پرسپولیس- فولاد خوزستان، ساعت 16:40
محمدحسین زاهدیفرد- علی میرزابیگی- فرزاد بهرامی- علیاکبر نوری
تراکتور- استقلال، ساعت 14:30
بیژن حیدری- حسن ظهیری- سیدیعقوب حجتی- محمدرضا مدیرروستا
ارسال به دوستان
اخبار
جزئیات برگزاری لیگ قهرمانان آسیا
نیمهنهایی و فینال تکبازی نیست
با اعلام یک روزنامه اماراتی، مراحل یکهشتم و یکچهارم لیگ قهرمانان آسیا تکبازی برگزار میشود و نیمهنهایی و فینال به صورت رفت و برگشت خواهد بود. این بازیها ۶ آذر 1400 به پایان میرسد.
جمعه مشخص شد کنفدراسیون فوتبال آسیا قصد دارد مسابقات لیگ قهرمانان ۲۰۲۱ را با حضور ۴۰ تیم از ۲۵ فروردینماه در منطقه غرب آسیا آغاز کند و این بازیها همانند فصل گذشته به صورت متمرکز در یک یا ۲ کشور برگزار خواهد شد. بازیهای مرحله گروهی که به صورت متمرکز برگزار میشود، به صورت رفت و برگشت خواهد بود.
روزنامه «الاتحاد» امارات در گزارشی به جزئیات برگزاری مسابقات لیگ قهرمانان در سال ۲۰۲۱ پرداخت.
طبق اعلام این روزنامه، مرحله پلیآف و مقدماتی رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا برای تیمهایی که سهمیه غیرمستقیم کسب کردهاند، روز ۷ آوریل/ 18 فروردین برگزار میشود و دیدار در این مرحله تکبازی خواهد بود.
امسال بر خلاف سالهای گذشته 8 تیم به لیگ قهرمانان آسیا اضافه شده است و تیمها در ۱۰ گروه 4 تیمی با یکدیگر رقابت میکنند.
الاتحاد تاکید کرده است مسابقات مرحله گروهی رفت و برگشت است اما در مراحل یکهشتم و یکچهارم، تیمها فقط یک بازی انجام خواهند داد. در عین حال، AFC تصمیم دارد دیدارهای مرحله نیمهنهایی و فینال را به صورت رفت و برگشت برگزار کند.
زمانبندی مراحل لیگ قهرمانان آسیا در منطقه غرب طبق ادعای الاتحاد به این ترتیب است:
مرحله مقدماتی (تکبازی)
۷ آوریل (۱۸ فروردین 1400)
مرحله گروهی (رفت و برگشت)
۱۴ تا ۳۰ آوریل (۲۵ فروردین تا ۱۰ اردیبهشت)
مرحله یکهشتم نهایی (تکبازی)
۱۳ و ۱۴ سپتامبر (۲۲ و ۲۳ شهریور)
مرحله یکچهارم نهایی (تکبازی)
۲۷ و ۲۸ سپتامبر (۵ و ۶ مهر)
مرحله نیمهنهایی (رفت و برگشت)
رفت: ۱۹ و ۲۰ اکتبر (۲۷ و ۲۸ مهر)
برگشت: ۲۶ و۲۷ اکتبر (۴ و ۵ آبان)
فینال (رفت و برگشت)
رفت: ۲۱ نوامبر (۳۰ آبان)
برگشت: ۲۷ نوامبر (۶ آذر)
به گزارش مهر، سال ۲۰۲۰ به دلیل شیوع ویروس کرونا، این مسابقات به صورت متمرکز در کشور قطر برگزار شد و تیمهای اولسان کرهجنوبی و پرسپولیس ایران قهرمان و نایبقهرمان شدند.
پرسپولیس، تراکتور، استقلال و فولاد 4 نماینده ایران در فصل بعدی لیگ قهرمانان آسیا هستند. استقلال و فولاد باید ابتدا در مراحل مقدماتی و پلیآف بازی کنند و در صورت پیروزی برابر حریفان خود، به مرحله گروهی راه خواهند یافت.
***
حمایت گسترده از طارمی
با وجود اخراج مهدی طارمی، مهاجم تیم پورتو در دیدار حساس با بنفیکا، هواداران پورتو از این بازیکن ایرانی حمایت کردند. تیم فوتبال پورتو در هفته چهاردهم لیگ پرتغال به مصاف بنفیکا رفت که این بازی با تساوی یک- یک تمام شد. مهدی طارمی، مهاجم ایرانی پورتو در این مسابقه هم نقش اول را در رقم زدن این نتیجه برای پورتو داشت. او در نیمه نخست برای پورتو گلزنی کرد و در نیمه دوم به دلیل خطای شدید روی بازیکن بنفیکا، از زمین مسابقه اخراج شد. طارمی البته بعد از پایان بازی با انتشار پیامی بابت اخراجش از زمین عذرخواهی کرد: «از همه همبازیانم، کادر فنی و همه هواداران پورتو و تیم داوری به دلیل کارت قرمزی که دریافت کردم، عذرخواهی میکنم. قصد من این بود که توپ را بزنم و هرگز نمیخواستم به بازیکن بنفیکا آسیب بزنم. بسیار ناراحت هستم».
این پیام طارمی بازتاب بسیار گسترده و مثبتی میان هواداران پورتو داشت و نشان داد مهاجم ایرانی تا چه حد در این تیم به محبوبیت رسیده است. اکثر پیامهایی که در زیر متن عذرخواهی طارمی ثبت شده، به حمایت از وی اختصاص دارد و اینکه او باید این مساله را فراموش کند. نکته جالب اینجاست که بعضی از کاربران پرتغالی در فضای مجازی حتی با زبان فارسی به حمایت از مهاجم ایرانی خود پرداختهاند.
***
ادعای استاد الدوحه؛ بازیکن تونسی جایگزین ترابی شد
سایت استاد الدوحه قطر مدعی شد هافبک سابق العربی جایگزین مهدی ترابی شده است.
به گزارش استاد الدوحه، مهدی ترابی در نیمفصل نخست لیگ ستارگان قطر موفق به گلزنی نشد. ترابی اما در نیمفصل دوم عملکرد بهتری از خود نشان داد و توانست ۲ گل هم به ثمر رساند. او در دیدار اخیر تیمش برابر الغرافه هم موفق به گلزنی شد با این حال به نظر میرسد سران العربی از عملکرد او رضایت ندارند.
سایت استاد الدوحه قطر نوشت: یوسف المساکنی جایگزین ترابی در العربی شده است. این روزنامه قطری مدعی شد این انتقال قطعی است. این در حالی است که باشگاه العربی هنوز واکنشی به این موضوع نداشته است. مصدومیتهای پرتعداد ترابی مانع درخشش او در قطر شده است. او در بازی آخر که گل هم زده بود به خاطر مصدومیت دقایق آخر تعویض شد، به نظر میرسد همین مصدومیت باعث شده رسانه قطری این خبر ویژه را روی خروجی خود ببرد. حالا باید منتظر ماند که العربی او را به یک تیم قطری قرض میدهد یا با وی فسخ میکند. در صورت فسخ، آنها باید کل قرارداد ترابی را پرداخت کنند.
ارسال به دوستان
جریان انقلابی و عبرتآموزی از رفتار انتخاباتی مردم ایران
روحالله اژدری: تحلیل رفتار انتخاباتی مردم ایران در ۳ مقطع تاریخی گذشته میتواند الگوی مناسبی برای تصمیمگیران جریانهای انقلابی برای تشکیل دولت جوان انقلابی در انتخابات ریاستجمهوری آینده باشد. اکنون که جامعه سیاسی کشور تجربه تاریخی این ۳ مقطع انتخاباتی را با تلخیها و شیرینیهایش در حافظه دارد، میتواند در انتخابات پیش رو با نگرشی عبرتآموزانه از گذشته، آن تجربههای تاریخی را آینه آینده خود قرار دهد. مشارکت در انتخابات به عنوان مظهر مردمسالاری دینی نیازمند ابزارهایی برای تجزیه و تحلیل رفتار انتخاباتی مردم است. تحلیلگران سیاسی از نظریههای مختلفی برای تحلیل انتخابات استفاده میکنند که به نظر نگارنده این نظریات بهطور نسبی بر رفتار گروهها و طبقات مختلفی از مردم ایران منطبق است و هر گروه و طبقه، متناسب با انگیزهها و هنجارهای خود رفتاری را منطبق با نظریات سیاسی از خود بروز میدهد. هیچ نظریه تحلیل رفتار انتخاباتی به تنهایی و به طور مطلق در هیچ مقطعی رفتار انتخاباتی مردم ایران را شکل نداده است، بلکه مردم ایران رفتاری ترکیبی و پرنوسان در انتخاباتها داشتهاند و به همین دلیل پیشبینی و آیندهنگری مطلقی نمیتوان درباره رفتار انتخاباتی مردم ایران انجام داد. اما بر اساس تحلیل رفتار رایدهندگان در ۳ مقطع تاریخی 2 خرداد ۱۳۷۶، 3 تیر ۱۳۸۴ و 24 خرداد 13۹۲، میتوان یک برآیند نسبی از رفتار انتخاباتی مردم در این دوره انجام داد که جریان انقلابی میتواند از این تحلیل برای شکلدهی یک دولت جوان انقلابی بهرهبرداری کند.
* تنوع رفتار انتخاباتی مردم ایران
۱- بخشی از مردم ایران بر اساس محیط اجتماعی، گرایش مذهبی و محل سکونت خود، رفتار انتخاباتی ثابتی دارند، یعنی شرایط اجتماعی و محیط زندگی و گرایش مذهبی آنها رابطه مستقیمی با گرایش سیاسیشان دارد، لذا این گروه از مردم ایران پیش از انتخابات تصمیم خود را میگیرند که به چه جریان و چه کسی رای دهند. به طور مثال مذهبیها به طور سنتی پایگاه رای جریان اصولگرا و جریان روشنفکری به طور سنتی پایگاه رای جریان موسوم به اصلاحطلبی است.
۲- گرایش بعضی از مردم ایران به طرفداری از احزاب و جریانهای سیاسی تابع به دست آوردن سود و منفعت مادی و معنوی است، لذا رایدهندگان از میان نامزدها به کسانی رای میدهند که برنامههایشان بیشترین منفعت اقتصادی و معنوی را برای آنها داشته باشد. این گروه از مردم ایران کاری به گرایش سیاسی نامزدها ندارند، بلکه در مقطع انتخابات با تحلیل رفتار، گفتار و برنامههای کاندیداها، تصمیم به حضور و انتخاب کاندیدا میگیرند.
۳- بین رفتار انتخاباتی بخش دیگری از مردم ایران با عوامل عاطفی و روانی رابطه وجود دارد که رایدهندگان را به سوی رفتارهای احساسی، عاطفی و نه عقلانی هدایت میکند. برقراری رابطه عاطفی با یک نامزد میتواند منجر به گرایش به آن شخص شود. به طور مثال تیپ شخصیتی، قدرت سخنوری و توانمندی در ادبیات گفتاری، فیزیک جسمانی و برخی شعارهای جذاب، میتواند در میزان محبوبیت افراد موثر باشد. نزد این بخش از مردم برنامه نامزدها خیلی مورد توجه قرار نمیگیرد. روابط عاطفی موجود میان رایدهندگان و نامزدها یا رهبران احزاب سیاسی نقشی تعیینکننده دارد اما یک امر همیشگی نیست، بلکه امری موقت است و محبوبیت جریان سیاسی یا کاندیدا تا حدودی به میزان بهرهمندی از عملکرد و برنامههای جریانی است که رای این قشر از مردم را از آن خود کرده است؛ این امر یک مساله پسینی برای این افراد است.
این گروه از افراد جامعه در رفتار انتخاباتی بیشتر پیرو هستند تا پیشرو، پیروی از گفتمان حاکم در مقطع انتخابات در شکلدهی به رفتار آنها نقش اساسی دارد.
* گفتمانسازی برای هدایت رفتار انتخاباتی مردم ایران
بین رفتار انتخاباتی تکتک مردم و ادبیات گفتاری آنها رابطه برقرار است. تحلیل زبانی تکتک افراد جامعه نشان میدهد یک فضا و حال و هوای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جامعه شکل گرفته است که یک موضوع را تبدیل به مطالبه عمومی میکند، به طور مثال وقتی مردم بیشتر از مساله فقر، فساد و تبعیض سخن میگویند، در سطح جامعه گفتمانی شکل میگیرد که جنبه اقتصادی دارد. در این صورت مردم بیشتر به کسانی گرایش پیدا خواهند کرد که شعار عدالتطلبانه میدهند. تجربه انتخاباتی ۳ دوره گذشته ایران نشان میدهد نتیجه انتخابات را عموما ائتلاف طرفداران این ۳ مولفه مهم یعنی تعلق سنتی، احساسات و عاطفه و منفعت مادی و معنوی با تولید گفتمان رقم زدهاند. نحوه شکلگیری و چرایی این ائتلاف رابطه مستقیمی با بستر عملکرد جریان حاکم بر قوه مجریه و گفتمان حاکم بر مقطع انتخابات ریاستجمهوری دارد. عموما آن ائتلافی پیروز عرصه انتخابات میشود که بتواند در طول دوران عملکرد جریان حاکم با نقد یا عملکرد مثبت خود و با برجسته کردن مطالبات مردمی تولید گفتمان کند یا مطالبات عمومی و گفتمان حاکم بر جامعه را تبدیل به برنامه کند تا مورد اقبال اکثریت قرار گیرد.
۱- نتیجه عملکرد دولت هاشمیرفسنجانی با رویکرد اقتصاد لیبرالی، شکاف اجتماعی، فساد افسارگسیخته و تورم کمرشکن بود. اجرای سیاستهای اقتصاد لیبرالی نیازمند یک بستر فرهنگی و اجتماعی بود که در آن زمان با توجه به روحیه مذهبی و سنتی و حاکمیت فرهنگ ملی و دینی اجرای این سیاستها را بسیار سخت میکرد. در حالی که مردم ناراضی از اجرای چنین سیاستهایی بودند، بستری برای تغییر به وجود آمد، البته خواست عمومی مردم در هیاهوی ائتلاف ۳ جریان به بیراهه رفته و دوم خرداد ۷۶ را رقم زد. دوم خرداد و به قدرت رسیدن محمد خاتمی، نتیجه ائتلاف جریان روشنفکری، سنتی مدرن یعنی کارگزاران سازندگی که ریشه در دولت رفسنجانی داشتند و منفعتطلبان نوظهور طبقات بالای جامعه که اتفاقا از اجرای سیاستهای لیبرالی سود و منفعتهای بادآورده به دست آورده بودند، بود. این ۳ جریان سیاسی گفتمانی را شکل دادند که در واقع بستر فرهنگی و سیاسی تداوم سیاست اقتصاد لیبرالی دولت رفسنجانی را فراهم میکرد. هیاهوی تبلیغی این ۳ جریان چنان پر سر و صدا بود که حتی خود هاشمیرفسنجانی را هم به دلیل فراهم نکردن چنین بستری، متهم میکرد و مورد هجمه خود قرار میداد و او را عالیجناب سرخپوش میخواند. در میان هیاهوی روشنفکران و منفعتطلبان با گفتمان تغییر و اصلاح، رأیدهندگان عاطفی و احساسی نیز که عموما مشکل نان داشتند نه آزادی، به بهانههایی چون سیادت یا تیپ شخصیتی با رای خود منافع خود را قربانی کسانی کردند که بستر تورم و شکاف اقتصادی را فراهم کرده و حالا ماموریت داشتند موانع فرهنگی، ملی و مذهبی لیبرالیسم را از سر راه بردارند.
۲- در دولت موسوم به اصلاحات تقدم اصلاحات سیاسی و فرهنگی بر اصلاحات اقتصادی موجب شد سیاست اقتصاد لیبرال با همان کارگزاران دولت رفسنجانی، اتفاقا این بار در میان هیاهوی رسانهای و اقدامات ساختارشکنانه مذهبی و فرهنگی با فراغ بال بیشتری تداوم یابد و آن شکاف موجود بین طبقات اجتماعی، عمیقتر شود. تداوم این رویه در حوزه اقتصاد و غارت اموال عمومی با شکلگیری شهرام جزایریها و سیاستهای ساختارشکنانه مذهبی و سیاسی روشنفکران، مردم را از اصلاحات رویگردان کرد. در میان اندیشهورزان اقتصاد لیبرالی دولتهای سازندگی و اصلاحات، عدالت نامقبول و فساد امری مقبول شمرده میشد که پرداختن بدان در این وجیزه نمیگنجد. با عملکرد این دولتها در زمینه اقتصادی و فرهنگی و نتیجه ملموس آن در جامعه و نقد دلسوزانه منتقدان بویژه مقام معظم رهبری گفتمانی در کشور شکل گرفت که سمت و سوی مبارزه با انحرافات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی داشت که میتوان آن را گفتمان عدالتطلبی نامید، لذا در سوم تیر ۱۳۸۴ با ائتلاف ۳ جریان طبقه متوسط سرخورده از سیاستهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دولت اصلاحات با جریان انقلابی و مذهبی و منفعتطلبان طبقه متوسط به پایین جامعه، دولت احمدینژاد با شعار عدالتطلبی و مهرورزی شکل گرفت. این بار کفه ترازوی انتخابات به سوی جریان عدالتطلبی بود و آنها با همراه کردن رایدهندگان عاطفی و احساسی توانستند با معرفی کاریزمایی مثل احمدینژاد بر جریان بسیار قدرتمند اقتصادی و سیاسی و فرهنگی اصلاحات که اکنون حتی با اپوزیسیون خارج کشور نیز نسبتهایی برقرار کرده بود، پیروز شوند.
3- شاید بتوان 4 سال اول دولت احمدینژاد را دولتی انقلابی و در مسیر تحقق حقوق حقه مردم و تلاش برای کمتر کردن شکاف اقتصادی دانست اما در دولت دوم با پررنگ شدن حضور جریان موسوم به انحرافی و حذف جریان انقلابی، مسیر قوه مجریه از ریل انقلاب خارج و برخی خصوصیات کاریزمایی احمدینژاد از جمله کیش شخصیت موجب شد در ۳ سال آخر دولت وی، اقتصاد بیدر و پیکر و متمایل به اقتصاد لیبرالی شود و دوباره فرصتی برای شکلگیری افراد فاسدی چون خاوریها و بابک زنجانیها فراهم شود. پرونده هستهای، تحریمهای آمریکا، فتنه 88 و کیش شخصیت احمدینژاد و فاصلهگیری او از یک خصیصه مهم انقلابی یعنی ولایتمداری، دولت احمدینژاد را در ۴ سال دوم دولتی مستعجل ساخت به نحوی که مردم به پایان یافتن دولت وی مشتاقتر بودند. در این میان ائتلاف جریان روشنفکری غربگرای موسوم به اصلاحات که فتنه 88 را رقم زده و منتقد سیاست خارجی و داخلی دولت بود، با جریان منفعتطلب طبقات بالای جامعه که همیشه سود خود را در عدم نظارت و کنترل اقتصاد توسط دولت میجویند و همچنین همسوسازی جریان احساسی و عاطفی با تولید گفتمان مذاکره و گشایش اقتصادی در میان تفرقه و تنوع کاندیداهای جریان انقلابی و مذهبی، قدرت را به دست گرفتند. ابزار رسانهای قوی در داخل، بهرهمندی از جریان جدید سلبریتیسم، حمایت اپوزیسیون خارجی و حمایت کشورهای غربی مخالف انقلاب اسلامی، از جمله ظرفیتهای موثر در عرصه انتخابات به نفع گفتمان مذاکره در هر ۲ انتخابات و با حضور مذاکرهگرایان بوده است.
4- دولت روحانی با گفتمان مذاکره و گشایش اقتصادی با نقدی بسیار بیرحمانه به دولت قبلی شکل گرفت. وی به تعبیر خود میخواست اقتصاد ایران را از قعر درهای که دولت احمدینژاد در سقوط آن دست داشت، نجات دهد. وی دولتی را شکل داد که مؤتلفان، مشتاق بودند؛ دولتی متشکل از لیبرالهای روشنفکر غربگرا با سبک زندگی اشرافی که خصیصه اصلی آنان تامین منافع منفعتطلبان طبقات بالای جامعه بود بدون توجه به قشر مستضعف که از دولت رفسنجانی به قشر آسیبپذیر تغییر نام یافته بود. همانانی که باید برای توسعه لیبرالی قربانی میشدند و راهی جز این در مرام لیبرالها نبود. تحقیر و حذف نگاه به ظرفیتهای درونی، حذف سایر جغرافیای عالم جز اروپا و آمریکا و محکم کردن کمربند مذاکره با کدخدا، تبدیل به برجام نافرجامی شد که با یک خطخطی رئیسجمهور آمریکا فرو ریخت و ملت ماند و تحریم و فساد و تورم افسارگسیختهای که اقتصاد ایران را از آن درهای که مدعی بودند، به درهای عمیقتر فرو برد. فساد حتی برادر رئیسجمهور و برادر معاون اول رئیسجمهور را به زندان انداخت. دلار 4200 مشهور به جهانگیری، منفعتطلبان طبقات بالای حامی دولت را به چنان ثروت باد آوردهای رساند که میتوانند سالها یارانه ملت فقیرتر شده ایران را بپردازند. جالب است بدانیم 500 میلیون تومان اختلاس از بابت ساخت سد که در دولت رفسنجانی نادیده گرفته میشد، به فقط در یک نمونه 15هزار میلیارد تومان از صندوق ذخیره فرهنگیانی که همیشه پیشرو حمایت از اصلاحات بودهاند، در دولت لیبرال روحانی رسید. گفتن از فسادها و بیعرضگیها و ضدیت با اسلامیت نظام در این دولت بماند که جز خاطر خوانندگان را مکدر کردن چیزی ندارد. اکنون دولت تدبیر و امید با ناامید کردن مردم، فرصتسوزیها، فسادها و انحرافات از اصول اساسی انقلاب و راه امام و مقام معظم رهبری، تبدیل به دولتی مستعجل شده است که به نظر میرسد در پایان این دولت، ملت نیازمند یک جشن ملی باشند تا روحیه از دست رفته را بازیابند.
* عبرتآموزی از رفتار انتخاباتی مردم
در چنین شرایطی تکلیف جریان انقلابی بسیار سخت و تاریخی است. اکنون با توجه به شرایط سخت اقتصادی و تحریم ظالمانه غربیها و در رأس آنها آمریکا، این دوره انتخابات ریاستجمهوری جزو نقاط عطف تاریخی برای انقلاب اسلامی است. تکلیف تاریخی جریان انقلاب در این مقطع حرکت برای رقم زدن یک تحول انقلابی در عرصههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است که مقام معظم رهبری از آن به عنوان گام دوم انقلاب نام بردهاند. شکلگیری یک دولت انقلابی بدون حاشیه و انحراف از اصول انقلاب در گرو وحدت و همدلی جریان انقلابی با تکیه بر ویژگیهایی است که مقام معظم رهبری بر آن تاکید فراوان کردهاند. به نظر نگارنده شکلگیری دولت جوان انقلابی همچون ۳ مقطع تاریخی حاکمیت گفتمانهای اصلاحات در دولت خاتمی، عدالتطلبی در دولت احمدینژاد و مذاکرهگرایی و سازش در دولت روحانی، تابع رفتار انتخاباتی مردم ایران خواهد بود. بنابراین جریان انقلابی با نگرشی علمی و تحقیقی به رفتار انتخاباتی اقشار و طبقات اجتماعی، با تولید گفتمان و تبدیل عناصر آن به برنامه جامع و معرفی آن به مردم میتواند به شکلگیری یک ائتلاف برای تحقق دولت انقلابی جوان و پرتحرک کمک کند. در این مقطع اکثریت طبقه متوسط مردم که به دلیل ناکارآمدی دولت و اجرای سیاستهای لیبرالی فقیرتر شدهاند، از دولت و جریان اصلاحات و مذاکرهگرا سرخوردهاند. جریان منفعتطلب سالم جامعه که از عناصر اصلی تولید اشتغال و حرکت اقتصادی کشور هستند نیز از سیاستها و برنامههای دولت ناراضی بوده و بسیاری در چنگ اختاپوسی بانکها گرفتار آمده و اموالشان به نفع بانکها توقیف شده و الحمدلله با تحرک انقلابی قوه قضائیه به گرهگشاییها از این ناحیه امید بستهاند. جریان انقلابی و مذهبی نیز مانند همیشه در آرزوی تحقق شعارهای اصولی انقلاب مانند عدالت، استقلال، عزت ملی، حاکمیت اصول اسلامی در تمام شئون جامعه، البته بدون دیوارکشیها و رفتارهای غیرعقلانی که غیرمنصفانه از ناحیه روشنفکران و بعضی قدرتطلبان دوستنما بدان متهم شدهاند، هستند. جریان انقلابی با نگاه مکتب سلیمانی به جامعه مینگرد و شهروندان را به مذهبی، غیرمذهبی، باحجاب و بیحجاب و فقیر و غنی تقسیم نمیکند. همانطور که در مکتب سلیمانی سایه امنیت برای همه ایرانیان است، حتی برای همان مخالفی که سلیمانی را قبول ندارد، باید این تزویر دشمنان در عرصه انتخابات نیز در سایه انقلاب اسلامی خنثی شود. به نظر نگارنده هم طبقه متوسط جامعه که امروز به دلیل سیاستهای لیبرالی دولت روحانی فقیرتر شدهاند، هم منفعتطلبان اقتصادی سالم که از بیثباتی و بیعملی کارگزاران دولتی متضرر شدهاند و هم جریان انقلابی و مذهبی، باید گفتمان مشترکی را دنبال کنند که در مرکزیت این گفتمان عدالتطلبی، مبارزه با فساد، مبارزه با فقر، اصلاح ساختارهای غلط و غیراسلامی و لیبرال وجود دارد. به طور قطع خود جریان انقلابی در تحقق این گفتمان نقش اساسی را میتواند داشته باشد. جریان انقلابی اول باید با تحلیل و عبرتآموزی از رفتار انتخاباتی گذشته خود، با تجدیدنظر هم در شعارها و هم در وحدتگرایی و معرفی کاندیدا، راه را برای ائتلافی فراگیر فراهم کند. دوم باید گفتمان غالب جامعه، یعنی عدالتطلبی و مبارزه با فساد را به برنامهای اجرایی و قابل تحقق تبدیل کند و به طور شفاف با مردم در میان بگذارد. سوم باید با معرفی کاندیدایی اجماعی که قابلیتهایی همچون کارآمدی انقلابی، تقوای عملی و معنوی، اعتقاد عمیق به ظرفیتهای داخلی، ولایتمداری مومنانه و نه منافقانه، تیپ شخصیتی درخور شأن رای مردم ایران، صادق، خوشسخن، متواضع و یکرنگ با مردم، با روحیه جهادی و خستگیناپذیر، زمینه اقبال عمومی مردم را فراهم کند. گام نهادن در مسیر 40 ساله دوم انقلاب اسلامی نیازمند دولتی صادق، شفاف، ولایتمدار و پرکار و جهادی است. باید مطمئن بود ائتلاف جبهه روشنفکران غربگرا، منفعتطلبان طبقات بالای جامعه و آلوده به فساد اقتصادی، اپوزیسیون ضدانقلاب خارج کشور، رسانههای مزدور ملکه و بنسلمان و مزدوران داخلی آنان در تلاش خواهد بود از تحقق چنین دولتی به هر شکل ممکن جلوگیری کند. ائتلاف نامیمون آنها از هماکنون در برنامههایی مثل انقلابیهراسی، دولت نظامی و تخریب چهرههای محتمل برای کاندیداتوری آغاز شده است. در این دوره ائتلاف جریان روشنفکری اصلاحات که نتوانست از رحم اجارهای دولت اعتدال، دولتی روشنفکر و غربگرایی بهمراتب افراطیتر متولد کند، تلاش خواهد کرد با معرفی کاندیدایی به ظاهر انقلابی ولی منفعل راه را بر تشکیل دولت انقلابی ببندد، لذا باید با روشنگری از به قدرت رسیدن انقلابیون تقلبی، منفعل و منافق جلوگیری کرد.
ارسال به دوستان
مزاحم را دور کن!
زهرا بختیاری: رزمایشهای پی در پی نیروهای مسلح ایران در حالی طی هفتههای اخیر برگزار شد که ارتش تروریست آمریکا حجم زیادی از نیروهای خود را در واپسین روزهای دولت ترامپ برای جلوگیری از آنچه خطر ایران میداند، به منطقه گسیل کرده است.
آمریکاییها اینطور تحلیل میکنند که اگر ایران بخواهد انتقام خون سردار شهید خود را از آنها بگیرد، این روزها بهترین زمان است که قدرت در ایالات متحده در حال دست به دست شدن است و ترامپ جای خود را به رقیبش میدهد. برای همین است که ناو هواپیمابر با ناوگروه همراهش، هواپیمای بمبافکن بی52 و زیردریایی اتمی آنها همزمان به آبهای جنوب ایران آمدند تا مثلا چنگ و دندان آنها، جمهوری اسلامی را از آنچه در سر دارد، منصرف کند.
برای نیروهای مسلح البته این تحلیلهای سیاسی چندان مبنا و ملاک عمل نیست، هر جا تهدیدی احساس شود، باید با آن مقابله کرد و این «بازدارندگی فعال» در مقابله با تحرکات دشمنانش در منطقه، لازمهاش برگزاری رزمایشهای متناسب و نمایش قدرت است.
در حقیقت جمهوری اسلامی ایران به دنبال دور کردن هر گونه مزاحم از حوزه خود است؛ خواه این مزاحمت از سوی دولت آمریکا باشد، خواه رژیم صهیونیستی و خواه حکومتهای وابسته به آنها در منطقه از جمله سعودی.
از این رو بود که برای مقابله با همین مزاحمتها، نخستین ناوبندر ایرانی با قید فوریت و در زمانی بسیار کوتاه آماده شد تا کمبود پشتیبانی از ناوگروههای ارتش در آبهای آزاد -بویژه در ایام کرونا- مرتفع شود تا دیگر رژیمی مانند عربستان به خودش جرأت ندهد در آبهای دریای سرخ مزاحم کشتیهای تجاری ایرانی شود.
اما رزمایش موشکی و پهپادی اخیر در یکی دو روز گذشته، وجه دیگری از قدرت ایران را به نمایش گذاشت. فارغ از بحثهای فنی -که بیان کامل و دقیق آن در این مجال اندک نمیگنجد- جمهوری اسلامی نشان داد چطور خود را برای حضور در یک نبرد دریاپایه و پاسخ به هر تجاوز احتمالی از دریا آماده کرده است.
اگر در روزگاری، ناوگان آمریکا بدون هیچ مزاحمی در خلیجفارس جولان میداد، امروز مجبور است فاصله ایمنی لااقل 2 هزار کیلومتری خود با سواحل ایران را حفظ کند.
تا همین چند ماه قبل، دوربردترین موشکهای ضدکشتی ایران، اگر ناوهای آمریکایی در فاصله 350 کیلومتری میایستادند، به سختی به آن میرسیدند اما امروز این ناوها در شعاع 2 هزار کیلومتری هم احساس امنیت نخواهند کرد.
باید توجه داشت این در صورتی است که موشکهای ایرانی از سواحل جنوب و جنوب شرق شلیک شوند، حال اگر این موقعیت به غرب کشور منتقل شود، آنوقت دشمنان ایران در دریای مدیترانه هم از برد موشکهای ضدکشتی در امان نخواهند بود و این یعنی با طیف وسیع و جدیدی از تهدیدات در معرض خطر قرار خواهند گرفت.
موشکهایی که ایران در روزهای اخیر در رزمایش خود به کار گرفت، همه آنچه در زرادخانه موشکی کشور وجود دارد نیست؛ موشکهایی که آمریکاییها هم طعم داغ آن را در یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی خود در عراق چشیدهاند.
در کنار اینها، وقتی همه صحبتها معطوف به توان پهپادی یکی از جنبشهای نزدیک و متحد با جمهوری اسلامی ایران در یمن بود و پهپادهای انتحاری، غول نفتی عربستان را عاصی کرده بودند و درست در زمانی که تحلیلگران مشغول تحسین عملکرد هواپیماهای بدون سرنشین در نبرد آذربایجان- ارمنستان بودند، بزرگترین قدرت پهپادی منطقه آسهای خود را رو کرد.
پهپادهای کلاس شاهد و برخی نمونههای ایرانیزه شده RQ 170 آمریکایی و البته پهپادهای ناشناخته انتحاری در یک نمایش قدرت، چشمها را به سمت خود چرخاند تا همه آنچه در ماههای اخیر دنیا در نقاط مختلف دیده بود، بهترش را یکجا در رزمایش نیروهای مسلح ایران ببیند.
این هواپیماهای بدون سرنشین دیگر فقط وظیفه شناسایی ندارند، همزمان میتوانند با تسلیحات خود از جمله موشکهای دقیقزن یا به شکل انتحاری و در قالب پروازهای فوجی، پیشرفتهترین سپرهای دفاعی منطقه را کلافه کرده و راه را برای ضربات نهایی از سوی موشکهای نقطهزن باز کنند.
انتشار تصاویر خیرهکننده از عملکرد بسیار موفق پهپادهای انتحاری ایران علیه سامانههای پدافندی را باید نقطه قوت رزمایشهای اخیر دانست که فصل جدیدی از برنامه دفاعی ایران را جلوی چشم همگان گذاشت.
توان موشکی -که حالا دیگر باید توان پهپادی را نیز به آن اضافه کرد- مهمترین بازوی دکترین دفاعی ایران است که غربیها بیشترین تلاش را برای محدود کردن آن - و در صورت امکان نابودیاش- بهکار گرفتند.
هیچ مذاکراتی در سطح بینالملل رخ نداده مگر آنکه غربیها در آن شانس خود را برای کشاندن موشکهای ایرانی به پای میز مذاکره امتحان کرده باشند؛ تلاشی که البته هر بار بهرغم برخی تمایلات در سیستم سیاسی دولتی، با سد محکم ایران روبهرو شده است.
حالا دیگر همه میدانند دنیای فردا نه فقط دنیای گفتمان، بلکه دنیای زور و قدرت است و اگر حکومتی میخواهد در این میدان، امنیت خود، مردم و دوستانش را تامین کند، چارهای جز قوی شدن و پایبند نبودن به محدودیتهای بیرونی ندارد؛ اصلی که جمهوری اسلامی ایران آن را باور کرده و با تمام توان در مسیر آن قدم برمیدارد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|