|
بازگشت به شغل پدری از مسیر جاده ابریشم!
سیدعلیرضا دماوندی: میزبانی کاروانها و تامین امنیت آنها در ایران تاریخچه عمیقی دارد و برای آن میتوان دورههای مختلفی تصور کرد. از دوره هخامنشیان تا دوره صفویه، مراحل مختلفی از شکلگیری مسیرهای حمل کالا و مسافر در ایران پدید آمد؛ موضوعی که امروز آن را میتوان در چارچوب ترانزیت کالا و مسافر بررسی کرد. روند دولتسازی متمرکز ملی در ایران عهد صفوی همزمان با رشد تجاری اروپا، در رونق تجارت داخلی و خارجی امری مؤثر محسوب میشود. دولت صفویه بویژه دوره سلطنت شاهعباس اول اهمیت ویژهای را برای تجارت و رونق آن قائل شد.
یکی از اقدامات سازنده، برقراری امنیت راهها، توسعه راهداری، احداث کاروانسراها و دیگر ملزومات ترانزیت بود. به دلیل اهمیت راههای مواصلاتی در حیات اجتماعی و سیاسی جوامع، دولتهای متمرکز در طول تاریخ توجه خاصی به احداث راهها و ایجاد امنیت در مسیرهای ارتباطی داشتند.
در «تاریخ عالم آرای عباسی» نقل است برقراری امنیت در راههای ارتباطی یکی از دلایل پایداری و استحکام پایههای حکومت محسوب میشده است؛ در عهد شاهعباس اول بود که قوانین یکسان و منظمی برای راهداریها در سراسر کشور وضع شد. از نظر برقراری امنیت در جادهها در تاریخ عالم آرای عباسی آمده که در عصر شاهعباس اول رفت و آمد مردم به خاطر وجود گروهی به نام قطاعالطریق بسیار سخت بود و شاهعباس اول برای رفع ناامنی «همت بر افنا و اعدام این طبقه گماشت...». شاهعباس طی مدت زمانی کوتاه تعدادی از این گروهها را تحت انقیاد کنترل خود درآورد و گروههای نافرمان را «بیملاحظه به شحنه سیاست سپرده و خلایق را از شر آن طایفه آسودگی بخشید». شاه حفاظت از راهها را به حکام و امرای هر شهر و ولایت واگذار کرد و مقرر کرد اگر اموال تاجران و مسافرانی که از محدوده حکومت آن والی آمد و شد مینموده، مورد دستبرد قرار میگرفت، پرداخت غرامت به صاحبان اموال جزو وظایف امرا محسوب میشد.
نظم ایجادشده در امور راهداری همچنین سبب افزایش درآمد دولت و نیز ایجاد مشاغل دولتی برای افراد میشد؛ دریافت عوارض گمرکی در ابتدا به هدف درآمدزایی برای دولت نبوده و هدف فقط تأمین حقوق تامینکنندگان امنیت راهها بوده است اما این هدف نیز به مرور زمان مورد توجه دولت صفویه قرار گرفت.
آنچه از مجموع جملات فوق میتوان دریافت کرد این است که اهمیت موضوع ترانزیت چیزی است که دارای سابقه تاریخی در کشور ماست.
امروز توجه به شرایط خاص سیاسی و امنیتی منطقه، اهمیت ترانزیت صد چندان است. ایران همچنان به عنوان یکی از امنترین کشورهای منطقه، آن هم منطقه پرآشوب و جنگزده غرب آسیا از مهمترین مزیت برای توسعه ظرفیت ترانزیت یعنی امنیت برخوردار است. امنیتی که به یمن جانفشانیهای نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی کشور در داخل و خارج مرزها ایجاد شده فرصت کمنظیری برای توسعه تجارت و همچنین ترانزیت کشور ایجاد کرده است. به عبارت دیگر اگر از این موهبت که خونهای پاک بسیاری در راه تحقق آن ریخته شده است، درست استفاده نکنیم باید پاسخگوی آن باشیم.
در همین راستا اهمیت ظرفیت ترانزیتی کشور بارها مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گرفته است به نحوی که ایشان در سخنرانی نخستین روز سال 93 در حرم رضوی اینگونه فرمودند: «...ظرفیت دیگر موقعیت جغرافیایی ما است؛ ما با 15 کشور همسایه هستیم که اینها رفتوآمد دارند. حملونقل ترانزیت یکی از فرصتهای بزرگ کشورها است؛ این برای کشور ما هست و در جنوب به دریای آزاد و در شمال به آبهای محدود منتهی میشود. در این همسایههای ما، در حدود ۳۷۰ میلیون جمعیت زندگی میکنند که این مقدار ارتباطات و همسایهها، برای رونق اقتصادی یک کشور یک فرصت بسیار بزرگی است».
مقام معظم رهبری یک سال پیش از آن نیز در تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی، موضوع ترانزیت را دارای اهمیت دانسته و فرموده بودند: «مسأله راه هم همینجور، آمارهای راه هم آمارهای خوبی است. ظرفیت و مزیت جغرافیایی؛ دسترسی به آبهای آزاد، موقعیت چهارراهی شمال و جنوب و شرق و غرب که مسأله ترانزیت را - که مسأله بسیار مهمی است - برای ما توضیح میدهد».
ترانزیت اگر به صورت بالغ و کامل در کشور مورد توجه قرار بگیرد و بتوانیم از حداکثر ظرفیت خود استفاده کنیم، این امکان وجود دارد که تا 36 میلیارد دلار برای کشور سودآوری داشته باشد؛ سودآوریای که هزینهها و زیرساختهای آن تا حدودی قبلا ایجاد شده و ما تنها باید بتوانیم از آن درست استفاده کنیم.
از زاویه دیگر با توجه به نیاز شدید کشور ما به اشتغالزایی و نظر به جوانی جمعیت در کشور باید توجه داشته باشیم به ازای عبور هر یک میلیون تن بار از کشور 20 هزار ظرفیت شغلی ایجاد میشود و این موضوع در قیاس با ظرفیت اشتغال دیگر حوزهها، دارای اولویت بسیار است.
ارسال به دوستان
درباره رکوردشکنیهای مهدی طارمی در پورتو
دلربایی بچه بندر در پرتغال
گزاف نیست اگر بگوییم مهدی طارمی حالا به یکی از ارکان قهرمان سابق چمپیونزلیگ و یکی از پرافتخارترین باشگاههای پرتغال یعنی پورتو تبدیل شده است. او در هر مسابقه ابعاد جدیدی از تواناییهای بالای خود را به نمایش میگذارد تا نشان دهد که شاید اگر از ابتدای فصل در ترکیب پورتو قرار داشت، جای این تیم با اسپورتینگ لیسبون در صدر جدول عوض میشد. ستاره اول این روزهای پورتو در جریان دیدار حساس این تیم مقابل براگا از ابتدا توسط سرجیو کونسیسائو به کار گرفته شد و طبق روال هفتههای اخیر نمایش تحسینبرانگیزی را از خود ارائه داد. طارمی در حضور ۸۵ دقیقهای خود گل دوم تیمش را با یک ضربه چکشی زیبا و تماشایی به ثمر رساند اما اخراج دقیقه ۶۰ ژسوس کرونا کار را برای شاگردان کونسیسائو دشوار کرد و موجب شد آنها در دقایق پایانی و در عرض کمتر از ۱۰ دقیقه ۲ گل دریافت کنند تا بازی ۲ - ۲ شود. اما ستاره ایرانی پورتو در برابر براگا آمار شگفتانگیزی را از خود به ثبت رساند و در پایان به عنوان بهترین بازیکن زمین لقب گرفت.
طارمی جز گلی که به ثمر رساند، در طول بازی نیز بسیار تأثیرگذار ظاهر شد. او ۱۳ پاس دقیق را از خود به ثبت رساند و ۲ شانس گلزنی برای پورتو ایجاد کرد. همچنین دقت شوت او در این مسابقه ۱۰۰ درصد بود. مهدی ۲ پاس کلیدی برای همتیمیهای خود ارسال کرد و ۳۸ لمس توپ داشت. شگفتانگیزتر اینکه او مجموعا در ۱۴ دوئل به پیروزی رسید و در نبردهای تن به تن برتری و توپ را از دست نمیداد. طارمی در این بازی مثل همیشه با جاگیریهای عالی خود در موقعیت گلزنی یا دادن پاسهای خطرناک قرار میگرفت و ۳ فرصت جدی با نبوغ این ستاره ایرانی به دست آمد که با بدشانسی او تبدیل به گل نشد. او همچنین در بازی چهارشنبه شب مجددا مقابل براگا هنرنمایی کرد و یک گل از راه دور با ضربه چیپ به ثمر رساند. ستاره ایرانی پورتو که با عملکرد رو به پیشرفت و فوقالعاده خود و مهمتر از همه گلهایی که میزند، تبدیل به یکی از محبوبترین بازیکنان تیمش شده، چند روز دیگر باید مقابل یوونتوس به میدان برود و هواداران باشگاه پرتغالی و همچنین فوتبال ایران امیدوار هستند تا او این آمادگی را در دیدار با حریف ایتالیایی هم حفظ کند و با آسیبدیدگی مواجه نشود. البته باید یادآور شد روی هر ۲ گلی که پورتو دریافت کرد، پهپه کاپیتان و مدافع این تیم و بازیکن سابق رئالمادرید مقصر بود؛ او روی گل اول با عدم حضور در محوطه جریمه خودی و خروج از باکس دفاع تیمی و روی گل دوم با پاس اشتباه به بازیکن حریف، منجر به گل خوردن پورتو شد. پهپه در شرایطی این نمایش ضعیف را مقابل براگا ارائه داد و موجب کماثر شدن درخشش طارمی شد که برتری در این دیدار میتوانست فاصله آنها با براگا را به ۵ امتیاز افزایش دهد. اگر چه پورتو با توقف در بازی برابر براگا تا حدودی از کورس قهرمانی عقب ماند اما به طور قطع مهدی طارمی در ادامه فصل یکی از اصلیترین امیدهای آنها بویژه در لیگ قهرمانان اروپا برابر یوونتوس خواهد بود؛ بازیکنی که حضور در پورتو را با نیمکتنشینیهای پیاپی آغاز کرد اما حالا به یکی از ارکان اصلی تیم کونسیسائو تبدیل شده است.
ارسال به دوستان
چرا توقف تحریمها ذیل برجام برای ایران کافی نیست و سیاست جایگزین تهران برای لغو تحریمها چیست
فرمول لغو تحریم
سیدحامد ترابی: ۳ هفته از مراسم تحلیف رئیسجمهور جدید آمریکا میگذرد. روی کار آمدن بایدن گمانهزنیها درباره بازگشت او به برجام را بیش از پیش کرده است. اگر چه آنتونی بلینکن، وزیر خارجه دولت بایدن و معاون او وندی شرمن برای بازگشت به برجام شرط مذاکره در سایر حوزهها را مطرح کردهاند1 اما در این سوی میدان محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه مذاکره در سایر حوزهها را منتفی دانسته است.2 حسن روحانی، رئیسجمهور نیز تنها شرط پایبندی کامل ایران به تعهدات برجامی را اجرای موثر تعهدات توسط طرف مقابل اعلام کرده است؛3 یعنی اجرایی که برای ایران آورده اقتصادی داشته باشد. ورای اینکه آمریکا به شرط مذاکره در سایر حوزهها به برجام بازگردد یا بدون این شرط، و جدا از اینکه موضع ایران در قبال این مساله چیست، میخواهیم به این مساله بپردازیم که آیا بازگشت آمریکا به برجام و توقف تحریمها مطابق با این توافق میتواند اثر اقتصادی داشته باشد یا نه؟ برای پاسخ به این سوال باید چالشهای اصلی حوزه تحریم را بررسی کرد تا ابعاد ماجرا روشنتر شود.
***
الف) تحریمهای پس از برجام: پس از اجرای برجام در دوران اوباما و با شدت بیشتر در دوران ترامپ، تحریمهایی علیه ایران اعمال شد که هر یک مانع جدیدی سر راه اثربخشی توقف تحریمها گذاشت. مهمترین آنها موارد زیر بود:
1ـ افزایش لیست تحریم: از فردای روز اجرای برجام دولت اوباما لیست تحریم علیه ایران را به بهانههای مختلفی از جمله مساله موشکی یا حمایت از تروریسم افزایش داد. این موضوع در دوران ترامپ هم ادامه داشت. افزایش لیست تحریم علیه ایران نقش بسیاری در تردید بانکها برای همکاری با ایران داشت. اوباما در پاسخ به این تردید بانکها به جای تضمین برای همکاری آنها با ایران گفت تا وقتی ایران موشک رونمایی و از حزبالله حمایت میکند، نباید توقع داشته باشد روابط بانکیاش عادی شود.
2ـ قانون صدور ویزا: آذرماه 94، اوباما قانون موسوم به ممنوعیت صدور ویزا را امضا کرد. به موجب این قانون و به منظور تامین امنیت ملی آمریکا، معافیتهای صدور ویزا برای چند دسته از افراد برداشته شد. یک دسته از این افراد کسانی هستند که از سال ۲۰۱۱ تاکنون به ایران سفر کردهاند. این قانون از اول بهمن 94 اجرایی شد.4 کشورهای اروپایی با این استدلال که این قانون سفر اتباع این کشورها را با مشکل مواجه میکند، نسبت به آن واکنش نشان دادند. 5 ایران این قانون را ناقض برجام دانست6 اما با اعتماد به نامه جان کری مبنی بر اینکه قانون مذکور مانع اجرای برجام نیست، از پیگیری نقض برجام صرف نظر کرد. 7 به رغم نامه جان کری، رئیس سازمان انرژی اتمی اعلام کرد دانشمندان اروپایی به علت وجود این قانون، از سفر به ایران واهمه دارند. وی همچنین بیان داشت تخفیفها در صدور ویزا علاوه بر بخش علمی، برای بخش اقتصادی هم عملی نشده است. 8
3ـ قانون کاتسا: تنها چند ماه پس از روی کار آمدن دولت ترامپ و پیش از خروج او از برجام، کنگره آمریکا قانون کاتسا را تصویب کرد. این قانون مردادماه 96 به امضای ترامپ رسید. بر اساس این قانون تحریمهای مشابه گروههای تروریستی بر سپاه پاسداران اعمال شد. این تحریم باعث افزایش بیش از پیش لیست تحریم علیه ایران با برچسب تروریسم شد، چرا که هرگونه رابطه مستقیم و غیرمستقیم با سپاه باعث قرار گرفتن نام بانک یا موسسه در لیست تحریمها میشد. بعدها بانک مرکزی ایران نیز بر اساس همین قانون شامل برچسب تحریمی تروریسم نیز شد. اجرای این قانون به معنی افزایش بدون محدودیت لیست تحریمها علیه ایران و ترس بانکها از همکاری با ایران است.
4ـ دستورات اجرایی ترامپ: دولت ترامپ بعد از خروج از برجام چند دستور اجرایی جدید تحریمی صادر کرد که بخش فلزات، نهادهای زیرمجموعه رهبری و در نهایت کل اقتصاد ایران از جمله بخش ساختوساز، معدن، تولید و منسوجات را شامل میشد. او در این دستورات اجرایی به موسسات مالی دنیا اعلام کرد در صورت همکاری یا انجام تراکنش مالی برای هر یک از این بخشها، آن موسسه از نظام مالی آمریکا محروم میشود که نتیجه آن سختتر یا محدودتر شدن روابط بانکی و دسترسیهای ارزی ایران است.
ب) مساله چرخه دلار: مساله بعدی که یکی از چالشهای مهم تحریمی در دوران اجرای برجام بود، عدم صدور جواز u-turn یا استفاده از چرخه غیرمستقیم دلار برای ایران بود. از سال 2008 دسترسی غیرمستقیم ایران به چرخه دلار ممنوع شد. این ممنوعیت در برجام نیز پابرجا ماند و باعث شد برخی درآمدهای ارزی، حتی پس از برجام نیز در دسترس ایران قرار نگیرد، چرا که آن درآمد برای اینکه در اختیار ایران قرار بگیرد، ابتدا باید به دلار و بعد به سایر ارزها تبدیل میشد که امکان این کار وجود نداشت. به طور مثال دکتر سیف، رئیس وقت بانک مرکزی، پس از برجام در مصاحبه با گاردین گفت: «تحریم دلاری مانع مبادلات غیردلاری شده و حتی ریال عمان را هم نمیتوان بدون استفاده از چرخه دلاری به یورو تبدیل کرد»9 البته برخی کارشناسان اثر این موضوع را چندان زیاد نمیدانند اما بنا به اظهار نظر برخی مسؤولان تسویه و وصول درآمدهای ایران در برخی کشورها با این مشکل روبهرو است.
ج) مسأله SDN لیست: مساله باقی ماندن برخی نهادها در لیست تحریم (SDN list)، افزایش پیدرپی نهادهای تحریمی و بهانههای متنوع برای تحریم یک نهاد، از موضوعاتی است که باعث کاهش دسترسی ایران به درآمدهای ارزیاش شده است، چرا که تراکنش مستقیم یا غیرمستقیم موسسات مالی خارجی که شامل این نهادها باشد، به معنی حذف آن مؤسسه از نظام مالی آمریکاست. باقی ماندن این مشکل، توقف تحریمها را بیاثر میکند. مهمترین چالشها حول این مساله موارد زیر است:
1- لیست تحریم و دیواره تحریم: سیاست دیواره تحریم، سیاست تحریم یک نهاد به بهانه و برچسبهای تحریمی متنوع است. این سیاست در دوران اوباما اجرا شد و نتیجه آن، این بود که برخی نهادها با وجود برجام، در لیست تحریم باقی ماندند. این سیاست در دوران ترامپ با شدت بیشتری اجرا شد. به طور مثال در حالی که قبل از برجام بانک مرکزی صرفا به بهانه پولشویی برای برنامه هستهای ایران در لیست تحریم بود، اکنون این نهاد شامل برچسب تروریسم نیز بوده و مشخص نیست بازگشت آمریکا به برجام به معنای خارج شدن این نهاد از لیست تحریم هست یا نه؟ اکنون نزدیک به 50 درصد از نهادهایی که در لیست تحریم آمریکا علیه ایران هستند، شامل برچسب تحریمی تروریسم هستند و آینده آنها مشخص نیست.
2- باقی ماندن لیست تحریم و شرطی شدن روابط بانکی: باقی ماندن افراد و نهادها در لیست تحریم حتی به تعداد محدود یا افزایش این لیست چه در دوران برجام و چه بعد از آن باعث شد بانکها روابط خوبی با ایران برقرار نکنند و دسترسیهای ارزی ایران با مشکل روبهرو شود. مؤسسات مالی میدانند در صورت انجام تراکنشی که در آن حتی کوچکترین اثری از نهادهای باقیمانده در لیست تحریم باشد، آن مؤسسه از نظام مالی آمریکا محروم میشود. بنابراین آنها دائما همکاری با ایران را مشروط به پذیرش الزامات FATF میکنند تا سلسله اطلاعات تراکنشهای بانکی و ذینفع نهایی آن مشخص شود، تا مطمئن شوند هیچ نهاد تحریمی در تراکنشها وجود ندارد، بویژه که آمریکاییها نهتنها ضمانتی به مؤسسات مالی نمیدهند، بلکه دائما به آنها یادآوری میکنند در صورت انجام تراکنشی با افراد و نهادهای SDN لیست، مؤسسه شامل مجازات آمریکا میشود؛ موضوعی که در دوران برجام، بانکهای اروپایی با استناد به آن، بعد از جلسه با جان کری، اعلام کردند نمیتوانند با ایران همکاری موثری انجام دهند.10 به دلیل وجود همین مشکلات، بانکهای ایرانی خارج شده از تحریم، مجبورند بین همکاری با بانکهای خارجی و بانکهای ایرانی باقیمانده در لیست تحریم یکی را انتخاب کنند و این یعنی خودتحریمی! بنابراین توافقی که همچنان روابط بانکی را مشروط به عدم حضور مستقیم یا غیرمستقیم یک نهاد تحریمی کند، اثربخشی ندارد.
د) بازگشتپذیر بودن برجام: حتی اگر مشکلات گفته شده بالا نیز وجود نداشت، بازگشتپذیر بودن تحریمها به تنهایی میتواند مانع ایجاد عواید اقتصادی برای ایران شود، بویژه که شرکتها یکبار تجربه خروج آمریکا از برجام و اعمال مجدد تحریمها را تجربه کردهاند. این موضوع شامل مسائل و مشکلات زیر است:
1- افزایش ریسک همکاری: شرکتها و بانکها میدانند هر لحظه ممکن است آمریکا از توافق احتمالی خارج شود و دوباره تحریمها را علیه ایران اعمال کند. این موضوع یک بار تجربه شده است، بنابراین شرکتها به دلیل وجود این ریسک کمتر با ایران همکاری میکنند. اندیشکده مرکز امنیت نوین آمریکا در این رابطه میگوید: «پس از اعمال تحریمهای مالی توسط آمریکا، توافق با این کشور نمیتواند شرکتها و بانکها را راضی کند تا با کشور هدف تحریم همکاری کنند، چرا که شرکتها و بانکها این احتمال را میدهند که هر لحظه توافق ملغی شود و تحریمها بازگردد، بنابراین ریسک برقراری ارتباط را نمی پذیرند».11 این موضوع باعث میشود شرکتها تنها با اجازه و هماهنگی آمریکا با ایران رابطه برقرار کنند. علاوه بر این شرکتها قراردادهایی با ایران امضا میکنند که کاملا یکطرفه است و با بازگشت تحریمها، بدون پرداخت هیچ جریمهای از ایران میروند؛ اتفاقی که هنگام خروج آمریکا از برجام نیز تجربه شد.
2- مسائل حقوقی و مکانیزم ماشه: بر اساس مکانیزم ماشه در برجام، هر گونه اعتراض از سمت هر طرف، در نهایت به بازگشت تحریمها علیه ایران ختم میشد. حتی اگر آمریکا به تعهداتش عمل نمیکرد و با اعتراض ایران روبهرو میشد، باز ظرف مدت 30 روز تحریمها یکطرفه علیه ایران اجرا و قطعنامههای متوقف شده، مجددا اعمال میشد. این موضوع ابتکار عمل در بازگشت تحریمها و افزایش ریسک تجارت با ایران را در اختیار آمریکا قرار میدهد.
3- تمدید توقف موقت تحریمها: یکی از مشکلات دوران برجام که ریسک همکاری با ایران را بیشتر میکرد، الزام دولت آمریکا به تمدید 120 روز (یا180 روز) یکبار توقف موقت تحریمها12 بود. کنگره آمریکا، دولت این کشور را موظف میکرد هر 120 یا 180 روز مشخص کند آیا ایران به توافق پایبند است یا خیر؟ و اگر رئیسجمهور آمریکا پایبندی ایران به برجام را تایید نمیکرد، باید تحریمها مجددا اعمال میشد. این موضوع چند بار در سال، خطری را پیش روی مؤسسات و شرکتها میگذاشت. به طور مثال شرکت ایرباس بعد از روی کار آمدن ترامپ، تحویل باقیمانده هواپیماها به ایران را منوط به تمدید توقف تحریمها در موعد 120 روزه کرد و در نهایت نیز از این اقدام سر باز زد و قرارداد نیمهکاره رها شد. این موضوع همچنین اختیار اعمال مجدد تحریمها را کاملا به دولت آمریکا میداد و باعث میشد طرفهای دیگر برجام هیچ نقشی در این موضوع نداشته باشند.
* نتیجهگیری
بنا بر آنچه گفته شد، لغو تحریمها در شرایطی موثر خواهد بود که علاوه بر آزاد شدن فروش نفت، گاز و سایر کالاهای ایران، اولا علاوه بر تحریمهای متوقف شده ذیل برجام، تحریمهای اعمالشده پس از برجام متوقف شود و دولت آمریکا تعهد دهد هیچ تحریم جدیدی علیه ایران اعمال نمیشود. ثانیا افراد و نهادهای جدیدی که بعد از برجام به هر بهانهای به لیست تحریم اضافه شدهاند از این لیست خارج شوند و دولت آمریکا هیچ فرد و نهاد جدیدی را به لیست تحریم اضافه نکند. ثالثا تراکنشهای شامل افراد و نهادهای باقیمانده در لیست تحریم شامل مجازات نباشد. رابعا ممنوعیت تراکنش u-turn یا چرخه دلار متوقف شود. خامسا مکانیزم ماشه از ساختار توافق بین ۲ کشور حذف شود. سادسا بازگشت تحریمها صرفا منوط به نظر یک مقام بیطرف باشد تا در صورت انجام تعهدات توسط ایران، آمریکا نتواند یکجانبه و بنا به سلیقه دولتهایش در هر موعد 120 روزه یا 180 روزه که خواست تحریمها را بازگرداند.
تنها در صورت رعایت این موارد است که توقف یا لغو تحریمها، «اثر واقعی اقتصادی» خواهد داشت. در غیر این صورت، بازگشت به برجام معنای اقتصادی برای ایران ندارد.
--------------------------------
پینوشت
1- https://p.dw.com/p/3o9RE
https://www.khabaronline.ir/news/1477155
2- https://www.independentpersian.com/node/115976
3- https://www.tabnak.ir/fa/news/1029176
4- پایگاه خبری رجا، کدخبر: 232370
5- خبرگزاری فارس، کدخبر: 13940924000024
6- خبرگزاری تسنیم، کدخبر: 948782
خبرگزاری فارس، کدخبر: 13941002000904
7- http://nicosia.mfa.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=20786&newsview=372104
8- دکترصالحی، برنامه دست خط شبکه 5سیما، 9 مهر
9- http://www.farsnews.com/13950231000875
10- http://go.usa.gov/cuuZF
11- https://s3.us-east-1.amazonaws.com/files.cnas.org/documents/CNASReport-EconomicWarfare-160408v02.pdf?mtime=20161010171125&focal=none
12- waive
ارسال به دوستان
منطق ایران برای به دست گرفتن ابتکار عمل در مواجهه با سیاست بایدن باید چگونه باشد؟
پیشروی فعال
گروه سیاسی: روی کار آمدن جو بایدن در انتخابات پرحادثه آمریکا و استقرار دموکراتها در کاخ سفید، تغییر خاصی در رویکرد واشنگتن علیه کشورمان نداشته است؛ مسالهای قابل پیشبینی که این بار نه از سوی منتقدان سیاست خارجی روحانی، بلکه از سوی رئیسجمهور و وزیر امور خارجه وی مورد اشاره قرار گرفته است.
به گزارش «وطن امروز»، در حالی که همزمان با انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و آغاز تغییرات در کاخ سفید، رسانهها و مقامات دولتی خبر از آغاز تغییرات سریع در اوضاع عمومی اقتصاد کشور میدادند اما آنچه در عمل به چشم آمد، پیگیری سیاست فشار حداکثری ترامپ و طرح زیادهخواهیها در قالب وعده بازگشت به تعهدات برجامی بود؛ مسالهای که حتی اعتراض روحانی را نیز در بر داشت و او روز پنجشنبه در آیین بهرهبرداری از طرحهای ملی وزارت بهداشت گریزی به رفتار بایدن زد و گفت: ما در سال گذشته در شرایط سخت مالی و ارزی، تأمین ارز را فوری انجام دادیم. البته آن جنایتکاری که در کاخ سفید سر کار بود نمیگذاشت پول ما در بانکها گردش کند. هفتهها گرفتار بودیم که پولی را از بانکی به بانک دیگر منتقل کنیم. در این دولت جدید هم حسننیت و آثاری ندیدیم. در کلام البته تغییر کرده است اما آنچه مهم است عمل است. باید ببینیم چکار میکنند و چطور میخواهند آن جنایت را جبران کنند. یعنی تروریستی که برکنار و بیآبرو شده، جنایتهایی کرد و حالا این دولت جدید باید به فکر جبران باشد. از آن راه باید به طور کامل بازگردد، چون معلوم شد آن راه غلط بود. رئیسجمهور با بیان اینکه یک نفر در دنیا وجود ندارد که تردید داشته باشد فشار حداکثری نسبت به ملت ایران شکست خورده، گفت: البته هنوز رنج و مشکلات هست و به همین دلیل میگویم دولت جدید اگر در شعارهایش راستگو است، باید بلافاصله راه خودش را عوض و راه جدید را آغاز و گذشته را در حد امکان جبران کند.
ملاحظه استراتژی بایدن در مواجهه با تحریمهای ایران و تعهدات برجامی آمریکا نشان از یک چشمانداز هدفمند برای اخذ امتیازات حداکثری از کشورمان دارد. بایدن از سویی وجهه خود را متفاوت از ترامپ ترسیم میکند تا از این طریق پیام امکان رفع تحریمها را در صورت همکاری متقابل به تهران صادر کند و از سوی دیگر امتیازی را که ترامپ به او داده است رایگان خرج نمیکند. از همین رو در نخستین هفتههای روی کار آمدن دولت او میتوان شاهد زیادهخواهی کاخ سفید از زبان دولتمردان بایدن و در پوشش چراغ سبز به بازگشت به تعهدات برجامی آمریکا بود. اعضای سیاست خارجی و امنیت ملی بایدن، ضمن اینکه تصمیم دولت آمریکا را زمانبر دانستهاند، با شرطگذاری برای ایران، هرگونه تصمیمگیری این کشور درباره برجام را منوط به بازگشت تهران به محدودیتهای مفاد توافق هستهای کردهاند. به عنوان نمونه آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا چهارشنبه 8 بهمن تصریح کرد: «بایدن بسیار شفاف بوده؛ اگر ایران به پایبندی کامل به تعهدات خود ذیل برجام بازگردد، آمریکا نیز همان کار را میکند». بلینکن ادامه داد: «سپس، از آن - بازگشت به توافق- به عنوان بستری برای ایجاد توافقی قویتر و طولانیتر که دیگر مسائل مشکلزا در روابط با ایران را برطرف کند، با کمک متحدان خود استفاده میکنیم اما هنوز فاصله زیادی با آن نقطه داریم». همچنین سخنگوی کاخ سفید در کنفرانس خبری جمعه گذشته خود در پاسخ به سوالی درباره چارچوب زمانی بازگشت آمریکا به برجام مدعی شد توپ در زمین ایران است. «جن ساکی» در جواب خبرنگاری که پرسید: رئیسجمهور آمریکا چه زمانی مذاکرات برای توافق درباره ایران را آغاز خواهد کرد، گفت: «این مساله واقعا به ایران بستگی دارد». او در ادامه گفت: «اگر ایران به پایبندی کامل به تعهداتش در برجام بازگردد، ایالات متحده نیز همین کار را انجام خواهد داد و از این مساله به عنوان مبنایی برای رسیدن به توافقی طولانیتر و قویتر که سایر حوزههای محل نگرانی را هم پوشش دهد، استفاده خواهد کرد». این رویکرد البته محدود به اطرافیان بایدن نماند و خود او نیز در پاسخ به سوال مجری شبکه «سیبیاس» آمریکا درباره «امکان رفع تحریمها برای متقاعد کردن تهران برای بازگشت به میز مذاکره و نجات توافق هستهای» فقط گفت: «نه». و وقتی مجری از او پرسید آیا ابتدا ایرانیها باید غنیسازی اورانیوم را متوقف کنند، سرش را به نشانه تایید حرکت داد.
* امکانهای عقبنشینی بایدن
کنار هم قرار دادن مواضع این روزهای ساکنان جدید کاخ سفید - که از قضا از بنیانگذاران نظام جدید تحریمها علیه ایران نیز بودهاند - گویای همان استراتژیای است که به آن اشاره شد. آنها از طرفی بازگشت به تعهدات برجامی را مردود نمیدانند اما از سوی دیگر میراث ترامپ را به آسانی نمیبخشند و از همین رو تلاش میکنند برای بازگشت به تعهدات پیشین، امتیازهای جدیدی را کسب کنند، به گونهای که در شرایطی که ایران طرفی نبوده که از برجام خارج شده و در واکنش به عدم اجرای تعهدات طرف مقابل برخی تعهدات خود را کاهش داده است، باز هم آمریکا بازگشت به برجام را منوط به بازگشت ایران به تعهدات پیشین خود میداند. همچنین آنها با آگاهی از تمایل و عجله برخی جریانات داخلی برای بازگشت هر چه سریعتر آمریکا به برجام و آمادگی برای نقد کردن امتیازات جدید در این عرصه، امید دارند با طرح مسائل جدید همچون مسائل موشکی، نفوذ منطقهای ایران و... فضا را برای تعهدات جدید ایران آماده کنند.
در چنین شرایطی و با شناخت این رویکرد مزورانه دموکراتها اگر ایران پیش از آغاز ریاستجمهوری بایدن طبق قانون هستهای مجلس (که دولتیها عدم تمایلشان به اجرای آن را بارها اعلام کرده بودند) را اجرا نکرده بود، احتمالا باید منتظر شرط تعهدات جدید ایران از سوی آمریکا برای بازگشت به تعهدات برجامی میشدیم. بر اساس الگویی که ایران بر مبنای این طرح پیگیری کرد، هرگونه تعلل طرف آمریکایی برای بازگشت به تعهداتش و برداشتن تحریمها توأم با برداشته شدن گام جدیدی از سوی ایران شده است و همین مساله عملا در میدان فشار قابل پیشبینی دولت بایدن به کشورمان بخشی از ابتکار عمل را به ایران داد، به گونهای که اگر تحریمها 3 اسفند سال جاری برداشته نشود، ایران در ادامه اقداماتش اجرای پروتکل الحاقی را ملغی میکند.
بالا بردن فشارها به آمریکا در قالب افزایش هزینههای برداشته نشدن تحریمهای ایران در قالب افزایش فعالیتهای هستهای کشورمان و پیگیری سیاستهای اقتصادی خنثیکننده تحریمها مهمترین راه پیش روی ایران برای مهار کردن بایدن به حساب میآید. در این میان مواضع مقامات رسمی جمهوری اسلامی نیز باید حامل چنین پیامی در سطح جهانی باشد. موضع رهبر حکیم انقلاب در جمع فرماندهان نیروی هوایی در روز 19 بهمن سال جاری را میتوان در این بستر فهم کرد. ایشان در بخشی از سخنان خود متذکر شده بودند: طرفی که حق دارد برای ادامه کار برجام شرط بگذارد، جمهوری اسلامی ایران است، چرا که از اول به همه تعهدات برجامی خود عمل کرد ولی آنها تعهدات خود را نقض کردند. ایشان سیاست قطعی، غیرقابل بازگشت و عدولناپذیر جمهوری اسلامی درباره برجام را که مورد اتفاق همه مسؤولان کشور است، به این شکل بیان کردند: اگر میخواهند ایران به تعهدات برجامی خود بازگردد، باید آمریکا تحریمها را در عمل و نه با زبان یا روی کاغذ، کلا لغو کند، آنگاه پس از راستیآزمایی صحت لغو تحریمها، جمهوری اسلامی به تعهدات برجامی خود باز خواهد گشت.
بر این اساس مهار سیاستهای زیادهخواهانه دولت بایدن در پوشش وعده بازگشت به برجام را باید در قالب چگونگی ابتکار عمل کشورمان جستوجو کرد. بازی کردن در زمین بایدن و عقبنشینی از موضع صریح رهبر انقلاب که آن را موضع قطعی نظام جمهوری اسلامی نیز خواندند، تنها میدان را برای تحرک طرف آمریکایی و باقی ماندن فشار تحریمی مهیا میکند.
ارسال به دوستان
یک مرد 48 ساله در آبیک قزوین به علت ابتلا به کرونای جهشیافته درگذشت
کرونای وحشی انگلیسی
گروه اجتماعی: نخستین مرگ یک مبتلا به کرونای انگلیسی در ایران در شهر آبیک قزوین ثبت شد تا زنگ خطر کرونای جهشیافته بیش از پیش به صدا درآید. به گزارش «وطن امروز»، اطلاعرسانی درباره کرونای انگلیسی در ایران بسیار کم است و مسؤولان وزارت بهداشت اطلاعات زیادی در این باره نمیدهند. با این وجود خبر مرگ یک نفر بر اثر ابتلا به کرونای انگلیسی، نگرانیها در این باره را زیاد کرد. علیاکبر کرمی، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی قزوین دیروز در این باره گفت: در 24 ساعت گذشته، یک فرد 48 ساله اهل آبیک بر اثر ابتلا به بیماری کرونا درگذشت که بررسیها نشان داد وی به کرونای انگلیسی مبتلا شده بود. سایر اعضای خانواده این فرد نیز از لحاظ ابتلا به ویروس جدید کرونا بررسی شدند که تست کرونای آنها مثبت ولی بدون علائم بود و در حال حاضر اعضای این خانواده با حمایتهای معیشتی طرح شهید سلیمانی در قرنطینه کامل قرار دارند. کرمی در ادامه گفت: شیوع کرونا در استان رو به افزایش است و احتمال ابتلا به گونه انگلیسی کرونا در استان قزوین بسیار بالاست و بهترین راهکار، پیشگیری و رعایت پروتکلهای بهداشتی است. در مقایسه نوع قبلی کرونا، ویروس جهشیافته انگلیسی از شدت علائم و شیوع بیشتری برخوردار است، لذا مراقبتهای بیشتری را میطلبد.
همچنین معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی قزوین دیروز گفت: در ۲۴ ساعت گذشته، یک فرد ۴۸ ساله اهل آبیک بر اثر ابتلا به ویروس کرونا درگذشت که بررسیها نشان داد وی به نوع کرونای انگلیسی مبتلا بوده است. علیاکبر کرمی با اعلام این خبر، بیان کرد: سایر اعضای خانواده این فرد نیز از لحاظ ابتلا به ویروس جدید کرونا بررسی شدند که تست کرونای آنها مثبت ولی بدون علائم بود و در حال حاضر با حمایتهای معیشتی طرح شهید سلیمانی در قرنطینه کامل قرار دارند. بنا بر اعلام روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی قزوین، کرمی با بیان اینکه شیوع کرونا در استان رو به افزایش است، خاطرنشان کرد: احتمال ابتلا به گونه انگلیسی کرونا در استان بسیار بالاست و بهترین راهکار پیشگیری و رعایت پروتکلهای بهداشتی است. وی خاطرنشان کرد: در مقایسه نوع قبلی کرونا، ویروس جهش یافته انگلیسی از شدت علائم و شیوع بیشتری برخوردار است، لذا مراقبتهای بیشتری را میطلبد. پیمان نامدار، رئیس دانشگاه علوم پزشکی قزوین نیز در پی مشاهده کرونای انگلیسی در آبیک، اعلام کرد: با مشاهده ویروس کرونای انگلیسی در استان قزوین، برخی فعالیتها دوباره تعطیل میشود. سالنهای عروسی، مراسم ترحیم و آرامستانها از فردا (امروز شنبه) تعطیل است. وی افزود: نماز جمعه در همه مناطق استان هم تا اطلاع بعدی اقامه نخواهد شد، چرا که امکان شیوع ویروس کرونای انگلیسی در استان وجود دارد و شدت این بیماری بالاست. رئیس دانشگاه علوم پزشکی استان قزوین هشدار داد: متاسفانه حضور مردم در مناطق پرجمعیت، بازار و پاساژها مانند شرایط عادی شده و این وضعیت نگرانکننده است و از شهروندان انتظار داریم ویروس را جدی بگیرند و با شدت بیشتری پروتکلها را رعایت کنند. وی گفت: اگر بیماری در استان بیشتر شود محدودیتها و ممنوعیتها به طور کامل بازخواهد گشت و مدیریت سخت خواهد شد، لذا امیدواریم خانوادهها مراقب خود و فرزندانشان باشند و از حضور در مراکز پرجمعیت و دورهمی جدا خودداری کنند. به دلیل مشاهده ویروس کرونا از نوع انگلیسی در استان قزوین، این هفته نماز جمعه در شهر قزوین و سایر شهرهای این استان برگزار نشد.
* اطلاعرسانی اندک
کرونای انگلیسی بیشتر افراد زیر 60 سال را درگیر میکند؛ این جدیدترین نکتهای است که از کرونای انگلیسی منتشر شده و نگرانیها را بیشتر کرده است. وزارت بهداشت درباره شیوع کرونای انگلیسی در ایران آمار بهروز نمیدهد. آخرین بار سخنگوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی 23 دیماه گفته بود: تاکنون ۵ بیمار مبتلا به ویروس کرونای جهشیافته، موسوم به ویروس انگلیسی در کشور شناسایی شدهاند. سعید نمکی، وزیر بهداشت نیز با اشاره به جهش ویروس کرونا در انگلیس، 7 بهمنماه در این باره گفت: امروز اثبات شد انگلیسیها دروغ گفتند که قدرت سرایت ویروس جهشیافته فقط ۷۰ درصد بالا رفته است، بلکه چند شب قبل بعد از مدتها اعلام کردند هم بیماریزایی این ویروس بالاتر است و هم مرگومیر آن. این جهش فقط مختص اروپا هم نیست، بلکه در هر اقلیمی میتواند اتفاق بیفتد. وی با عنوان این مطلب که ویروس نه پاسپورت نیاز دارد نه ویزا، افزود: ما بشدت همه مرزها را کنترل میکنیم اما به این معنا نیست که توان بستن راه ویروس را داریم. از طرفی ما به پهنه چندین کشور اروپایی، پهنه اقلیم و تنوع ژنتیک و قوم و رفتارهای اجتماعی داریم. درون این سرزمین که مرتباً داروی ضدویروس مصرف میکنیم، جهش در ویروس در درون مرزها پدیده غیرمنتظرهای نیست. آنچه میتواند ما را گرفتار توفان کند، چرخش ویروس است.
در همین حال علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: گردش ویروس نوع انگلیسی کرونا در کشور میتواند ما را غافلگیر کند. کادر درمان واقعا خستهاند و فشار زیادی را در ۱۱ ماه گذشته تحمل کردهاند.
مهشید طالبیطاهر، متخصص عفونی هم با عنوان این مطلب که تنها توصیه برای مقابله با ویروس انگلیسی رعایت بهداشت فردی و فاصلهگذاری اجتماعی همانند قبل است، گفت: ویروس انگلیسی افراد زیر ۶۰ سال را بیشتر مبتلا میکند.
وی افزود: مبتلایان به این گونه جدید، علائمی مشابه ویروس قبلی دارند. یعنی ابتلا به ویروس انگلیسی هم با تب، سرفه، سردرد، بدن درد و اختلال گوارشی همراه است. تنها تفاوت گونه جدید «کووید-۱۹» سرعت سرایت آن است که گفته میشود ۴۰ تا ۷۰ درصد بیشتر از گونه قبلی است و فقط از انسان به انسان منتقل میشود.
* از 2 ماسک استفاده کنید
رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی درباره ضرورت جلوگیری از شیوع ویروس کرونای انگلیسی در کشور گفت: این ویروس در دنیا در حال گرفتن جان مردم است و در ایران نیز آنگونه که کرونای انگلیسی منجر به مرگ یک شهروند در قزوین شده است احتمال شیوع آن در کشور در صورت بیتوجهی مردم به پروتکلهای اجتماعی وجود دارد.
حسینعلی شهریاری در گفتوگو با «وطن امروز» تصریح کرد: ویروس کرونا هر از گاهی در برخی کشورهای دنیا تغییر ماهیت میدهد و به شکلی خشنتر ظاهر میشود، بنابراین تنها راه جلوگیری از ابتلا به این بیماری مرگبار حتی پس از واکسیناسیون سراسری در کشور، رعایت دستورالعملهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی است چرا که این بیماری، بیماریای نیست که به این زودیها در دنیا ریشهکن شود.
وی خاطرنشان کرد: نه واکسن میتواند مانع از ابتلا به بیماری «کووید-19» شود و نه تاکنون درمانی قطعی برای آن در دنیا پیدا شده است، البته تزریق واکسنها میتواند قدرت مقابله با بیماری را بالا ببرد ولی نمیتواند مانع از ابتلای شخص به این بیماری شود. در چنین شرایطی مردم نباید نسبت به این مهم بیتوجه شوند و با کم شدن آمار مرگومیر کرونایی در کشور نسبت به رعایت دستورالعملهای بهداشتی کمتوجه شوند.
شهریاری ضمن هشدار نسبت به شیوع موج چهارم کرونا در کشور گفت: اگر پیک چهارم کرونا در کشور اتفاق بیفتد پرسنل درمان در جدال با این بیماری همچون فصل پاییز به دلیل خدماترسانی فراوان از پا درخواهند آمد و آمار مرگومیر و ابتلا به کرونا در کشور مانند روزهای سخت اوایل پاییز افزایش خواهد یافت. رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی گفت: با توجه به شیوع کرونای انگلیسی در خیلی از کشورهای دنیا بویژه کشورهای اروپایی، محدودیتهای شدیدی برای جلوگیری از شیوع آن ایجاد شده است و چنانچه شیوع این بیماری در کشور ما نیز زیاد شود بیتردید شاهد بازگشت محدودیتها توسط ستاد ملی مقابله با کرونا خواهیم بود. وی اضافه کرد: به نظر میرسد برای جلوگیری از شیوع این بیماری، شهروندانی که مجبور هستند در مراکز پرجمعیت، ادارات، معابر شلوغ و اماکنی چون حملونقل عمومی باشند، به دلیل وحشی بودن کرونای انگلیسی بهجای یک ماسک از 2 ماسک استفاده کنند تا راه نفوذ این ویروس بسته شود.
***
ویروس کرونای انگلیسی میتواند به گونه غالب در جهان تبدیل شود
رئیس برنامه نظارت ژنتیکی انگلیس پیشبینی کرد ویروس جهشیافته کرونا که برای نخستینبار در «کنت» در جنوب شرق این کشور یافت شد، میتواند به گونه غالب این ویروس در جهان تبدیل شود. پروفسور «شارون پیکاک» میگوید: این گونه جدید ویروس، هماکنون انگلیس را دربر گرفته و به احتمال زیاد جهان را هم دربر خواهد گرفت. گونه کنت (انگلیسی) ویروس کرونا تاکنون در بیش از ۵۰ کشور دیده شده است. این ویروس جهشیافته کرونا نخستینبار سپتامبر سال ۲۰۲۰ در جنوب شرقی انگلیس شناسایی شد و شیوع سریع آن در ماههای بعدی باعث شد این کشور محدودیتهای تازهای را اعمال کند. پروفسور پیکاک، مدیر اجرایی کنسرسیوم ژنومیک «کووید-۱۹» انگلیس گفت: آنچه در حال حاضر واقعا ما را تحت تاثیر قرار داده، سرعت انتقال این نوع از ویروس کرونا است. او گفت: وقتی ما این ویروس را کاملا تحت کنترل بگیریم یا اینکه این ویروس خود را طوری جهش دهد که باعث بیماری شدید نشود، آن وقت میتوانیم دیگر نگران آن نباشیم اما فکر میکنم که کار روی آن حداقل تا ۱۰ سال دیگر هم طول میکشد. همچنین واکسنهای فعلی برای مقابله با نمونههای قبلی ویروس کرونا طراحی شدهاند اما دانشمندان معتقدند این واکسنها هنوز هم میتوانند علیه نمونههای تازه ویروس کرونا عمل کنند، اگر چه ممکن است عملکردشان کاملا مانند تاثیرشان در غلبه بر ویروسهای اولیه کرونا نباشد.
ارسال به دوستان
برگزاری شانزدهمین رزمایش پیامبر اعظم(ص) توسط نیروی زمینی سپاه در جنوب غرب کشور
دکترین جدید دفاعی سپاه
گروه سیاسی: رزمایش پیامبر اعظم(ص) ۱۶ نیروی زمینی سپاه، بامداد جمعه با دستیابی به تمام اهداف خود پایان یافت.
به گزارش «وطن امروز»، رزمایش پیامبر اعظم(ص) 16 در روزهای پنجشنبه و جمعه در منطقه عمومی جنوب غرب کشور برگزار شد. سردار سرتیپ «محمد پاکپور» فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آغاز این رزمایش در حضور خبرنگاران درباره اهداف رزمایش پیامبر اعظم(ص) 16 اظهار داشت: این رزمایش با هدف ارزیابی عینی و میدانی آخرین دستاوردها، توانمندیها و بررسی پتانسیل نوین عملیاتی و محک میزان قدرت عملیاتی بخشی از آخرین تجهیزات رزمی و دفاعی نیروی زمینی سپاه در تیپها و واحدهای مختلف پهپادی، هوانیروز، زرهی، تکاوری، نیروی مخصوص و توپخانه برگزار میشود.
سردار پاکپور تأکید کرد: نیروی زمینی سپاه در کنار مسؤولیتهای خطیر امنیت شمال غرب، غرب، جنوب شرق و شرق کشور از آمادگی کامل برای مقابله با هر گونه تهدید احتمالی برخوردار است. سردار سرتیپ پاسدار «احمد خادم سیدالشهدا» فرمانده قرارگاه جنوب غرب کربلا و سخنگوی رزمایش پیامبر اعظم(ص) ۱۶ نیروی زمینی سپاه نیز درباره این رزمایش گفت: هدف از برگزاری این رزمایش در منطقه عمومی جنوب غرب کشور، ارتقای آمادگی رزم رستههای مختلف نیروی زمینی است. وی انجام عملیاتهای ترکیبی رزم در شب و روز را از نکات حائز اهمیت در این رزمایش برشمرد و گفت: اتخاذ رویکرد آفندی متکی بر انجام عملیاتهای تهاجمی بویژه در شب برای نخستینبار در این سطح به اجرا درآمده است. فرمانده قرارگاه جنوب غرب کربلا در پایان ضمن ابراز خرسندی از عملکرد همه یگانها و رستههایی که در این رزمایش شرکت کردند، عنوان کرد: رسانهها با حضور میدانی در این صحنه باید اقتدار جمهوری اسلامی ایران را به دنیا نشان دهند.
صبح پنجشنبه پس از انجام مراحل مقدماتی و جابهجایی و استقرار یگانها و تجهیزات، تمرین پاسگاه فرماندهی و بازی جنگ، عملیاتهای سد رخنه، هلیبرن و ضدهلیبرن در مرحله نخست رزمایش پیامبر اعظم(ص) ۱۶ اجرا شد. همچنین در این مرحله، مواضع دشمن فرضی از سوی توپخانه نیروی زمینی سپاه گلولهباران شد. اتخاذ رویکرد آفندی بر اساس دکترین جدید سپاه مبنی بر استراتژی دفاعی متکی بر عملیات تهاجمی، اجرای عملیات دفع رخنه به صورت ترکیبی از سوی نیروهای زرهی و پیاده در شب و اجرای عملیات تهاجم شبانه هوانیروز از برنامههای در نظر گرفته شده در رزمایش پیامبر اعظم(ص) ۱۶ نیروی زمینی سپاه به شمار میرود. مرحله نظامی و آفندی رزمایش پیامبر اعظم ۱۶ بعد از ظهر پنجشنبه با حضور سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران، حجتالاسلام سیدعبدالنبی موسویفرد نماینده ولیفقیه در استان خوزستان، غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان و جمع کثیری از فرماندهان ارشد نظامی کشور با رمز «یا رسولالله» آغاز شد. در این مرحله از رزمایش بمبارانهای زمینی و هوایی علیه دشمن فرضی با دستور سردار خادم سیدالشهدا فرمانده قرارگاه جنوب غرب کربلا آغاز و در نهایت تمام اهداف شناسایی شده دشمن فرضی با حمله تیپ تکاور حضرت مهدی با خاک یکسان شد. شیوه هجومی از جدیدترین شیوههای آفندی است که عملیاتهای ششگانه را در چند مرحله به انجام رساند؛ این عملیاتهای پیچیده و ترکیبی بزرگترین مرحله از رزمایش بزرگ پیامبر اعظم بود.
* تمرین عملیات تهاجم گسترده شبانه برای نخستینبار در رزمایش پیامبر اعظم۱۶
سردار سرتیپ پاسدار محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه در حاشیه برگزاری مرحله نخست رزمایش پیامبر اعظم(ص) ۱۶ اظهار داشت: این رزمایش از رزمایشهای سالانه نیروی زمینی سپاه است که از ۱۰ روز پیش در منطقه عمومی جنوب غرب کشور آغاز شده و امروز شاهد برگزاری مرحله نهایی آن هستیم. وی با بیان اینکه قرارگاه کربلای نیروی زمینی سپاه محوریت برگزاری رزمایش پیامبر اعظم(ص) ۱۶ را به عهده دارد، گفت: در این رزمایش یگانهای برگزیده تکاور، زرهی، توپخانه، جنگال، پهپاد و هوانیروز در عملیاتهای ترکیبی، به تمرین سناریوهای از پیش تعیینشده رزمایش میپردازند. سردار پاکپور ارزیابی آمادگی رزم یگانهای نیروی زمینی سپاه، برآورد تهدیدات احتمالی دشمن، ارزیابی تحرک یگانها در جابهجایی و ارزیابی ترکیب رستهها در میدان عمل را از اهداف مهم رزمایش توصیف و تصریح کرد: در رزمایش پیامبر اعظم(ص) ۱۶ نیروی زمینی سپاه، برای نخستینبار به طور گسترده عملیات تهاجمی ترکیبی شبانه در تاریکی مطلق تمرین خواهد شد. فرمانده نیروی زمینی سپاه در پایان با اشاره به پیام رزمایش پیامبر اعظم(ص) ۱۶ گفت: اقتدار و آمادگی نیروی زمینی سپاه در مقابله با هر گونه تهدید علیه انقلاب، نظام و ملت عزیز ایران، مهمترین پیام این رزمایش است.
* رزمایش پیامبر اعظم۱۶ تداعیگر دفاعمقدس بود
سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حاشیه برگزاری این رزمایش از نیروی زمینی سپاه به عنوان ضامن اطمینانبخش استقلال، تمامیت ارضی و امنیت ملی ایران اسلامی نام برد و اظهار کرد: به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، نیروی زمینی ستون فقرات قدرت دفاعی ما است. وی افزود: آنچه امروز در این رزمایش به نمایش درآمد و در شب نیز امتداد خواهد یافت ترکیبی از تمام عناصر اصلی قدرت رزمی نیروی زمینی سپاه از دفاع مستحکم، عملیات ضدهلیبرن و استفاده از بالگردها و پهپادهای تهاجمی، مینهای جهنده و قدرت آتش زرهی بود که ترکیب تمام رستههای متنوعی که در اختیار نیروی زمینی سپاه است در این رزمایش علیه مواضع ثابت و متحرک دشمنان به کار گرفته شد. سرلشکر سلامی با تاکید بر اینکه نیروی زمینی سپاه امروز تاکتیکهای نوین را توسعه داده است، گفت: امروز نیروی زمینی سپاه با بهکارگیری تاکتیکهای متنوع در برابر هر دشمنی با هر اندازه از استعداد، توانایی مقابله را دارد. وی استفاده موثر از پهپادهای شناسایی تهاجمی رزمی را از نکات مهم رزمایش پیامبر اعظم(ص) ۱۶ و اجرای جدید قدرت تهاجمی این نیرو توصیف و تصریح کرد: استفاده موثر از قدرت تهاجمی بالگرد و شلیک راکت و موشک از فواصل دور، استفاده از مینهای جهنده و آتش دقیق هماهنگشده توپخانه در کنار فرماندهی کنترل و مدیریت منتظم، پیشرفته و مجهز به آخرین دستاوردهای فرماندهی و کنترل، ترکیب موزون و قدرت پیوسته تهاجمی در عملیاتی گسترده را خلق کرده است. فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همچنین در پایان رزمایش پیامبر اعظم(ص) ۱۶ که در نخستین ساعات بامداد جمعه در منطقه عمومی جنوب غرب کشور پایان یافت، طی سخنانی با بیان اینکه رزمایش پیامبر اعظم(ص) ۱۶ از مقتدرانهترین و دقیقترین رزمایشها در عملیات روزانه و تک شبانه بود، اظهار داشت: این رزمایش ما را به شبهای حماسه دوران دفاعمقدس، کربلای ۵، والفجر 8، فتحالمبین، بیتالمقدس و طریقالقدس برد. وی ادامه داد: این رزمایش نشان داد همچنان نفس اقتدار، دفاع، ایستادگی و تهاجم علیه دشمن کاملا زنده است؛ نیروی زمینی سپاه نشان داد سرزنده، بالنده و رو به جلو پیش میرود. فرمانده کل سپاه با قدردانی از آحاد فرماندهان و رزمندگان شرکتکننده در این رزمایش شکوهمند و مقتدر و همچنین مردم خونگرم، فهیم، مومن و انقلابی منطقه تصریح کرد: نیروی زمینی سپاه ضامن امنیت، استقلال، آبرو و شرف ما است؛ از دیروز تا این بامداد ماندگار خوش درخشید و صفحههای ماندگار بر کارنامه اقتدار دفاعی و بازدارنده میهن اسلامی افزود. وی با اشاره اینکه دشمن باید از قدرت آتشی که در این رزمایش به دست فرزندان ایران اسلامی ساخته شده است عبرت بگیرد، گفت: اینجا سرزمین مقاومت، شرف، مردانگی و غیرت است و پاسداران امروز استوار و مقاوم راه شهیدان دفاعمقدس، مدافعان وطن و شهدای مدافع حرم را ادامه میدهند و برای دفاع از استقلال، شرف، عزت، امنیت و تمامیت ارضی کشور لحظهای غفلت و درنگ نخواهند کرد.
ارسال به دوستان
در نامه هنیه به رهبر انقلاب به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب ابراز شد
قدردانی مقاومت فلسطین از حمایتهای ایران
رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در پیامی برای رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت چهلودومین سالروز پیروزی انقلاب از ایشان به سبب حمایت از مردم فلسطین و مقاومت آنها تشکر کرد.
به گزارش فارس، «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)، شامگاه چهارشنبه در پیامی به مناسبت چهلودومین سالروز پیروزی انقلاب از حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران تشکر کرد. به گزارش پایگاه خبری شبکه «المیادین»، اسماعیل هنیه در این باره گفت: «ما در جنبش حماس و در کنار ما ملت فلسطین بدین وسیله با شما در شادی این مناسبت فرخنده شریک میشویم تا اینگونه سپاس و قدردانی عمیق خود را به خاطر مواضع شرافتمندانه و مستمر [شما] در ایستادگی در کنار فلسطین، آرمان عادلانه آنها، حمایت از مردم این کشور و مقاومت شجاعانه آنها در دفاع از حقوق مشروعشان ابراز کنیم». رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین در ادامه گفت که این جنبش به «توسعه این مواضع، ادامه این نقشها در پیروزی فلسطین و حمایت از مردم این کشور و طرح مقاومت آنها در بحبوحه خطرات و چالشهایی که آرمان فلسطین با آن مواجه است»، چشم دوخته است.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» گزارش میدهد؛ از هشدار اروپا درباره «غربزدودگی» تا نوید شروع دوران جدید در روابط بینالملل
اینک عصر آسیا
نامه اخیر رهبر انقلاب به رئیسجمهور روسیه نشاندهنده آگاهی جمهوریاسلامی از فرآیند تغییر جهت قدرت در دنیاست
ثمانه اکوان: خاصیت ذاتی دنیا، تغییر در طول زمان است و تغییر در امور و مواضع سیاسی و اجتماعی یا جابهجایی قدرت نیز در این میان مستثنا نیست. در طول یک دوره زمانی خاص، همه چیز تغییر میکند و میتواند منبعی برای افول یا در جهت مقابل، سیر تکاملی یک قدرت باشد. این پروسه میتواند چرخهای نیز باشد. برخی دانشمندان علوم سیاسی معتقدند تکامل قدرت در الگویی دورهای یا چرخهای اتفاق میافتد و سناریوهای مختلف برای قدرتهای منطقهای و بینالمللی را در سطوح مختلف دچار تغییر و تحول میکند. به این ترتیب قدرت هر دولت، متناسب با قدرت دیگران در دورههای مختلف دچار فراز و نشیبهای زیادی شده و تأثیرات خاصی را نیز بر ایجاد قدرتهای جدید یا افول قدرتهای قدیمی میگذارد. این تغییرات در سطح ملی و منطقهای در نهایت به تغییرات گستردهتر در سطح جهانی میانجامد. تاریخ، خود گواه بزرگی درباره تغییرات در سیستم قدرت در جهان و افول یک قدرت و امپراتوری و به پا خاستن و تأثیرگذاری قدرت دیگر در عرصه جهانی بوده است. تاریخ همچنین شکلگیری جهان چندقطبی، جهان دوقطبی و در نهایت جهان یکقطبی را نیز به نمایش گذاشته است. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، دنیا شاهد شکلگیری سیستم تکقطبی در جهان بود که بهوسیله ایالاتمتحده اداره میشد اما رویههای فعلی جهانی نشان میدهد جهان در حال تغییر و شکلگیری جدید است. از پایان جنگ سرد به این سو، قدرتهای جدیدی در دنیا در حال سر برآوردن هستند. این قدرتها دیگر در غرب نیز خلاصه نمیشوند و شامل ظهور قدرتهای اقتصادی و سیاسی بزرگ در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین هستند. با اینکه ظهور قدرتهای جدید در بسیاری از نقاط دنیا اتفاق افتاده است اما از منظر ژئواستراتژیک این انتقال قدرت بیشتر با رهبری کشورهایی مانند چین، ژاپن، کشورهای عضو پیمان آسهآن، ۲ کره، هندوستان و دیگران اتفاق افتاده است. برای بسیاری از قدرتهای آسیایی ۲ دهه گذشته، دهههای ظهور و بروز و شکوفایی بوده است. با ظاهر شدن ابعاد قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی، چین نشان داده است فاکتوری نوین در تنظیم دوباره سیستم جهانی بوده و افول آمریکا نیز به این پروسه کمک شایانی کرده است.
آنطور که دانشمندان علوم سیاسی در آمریکا پیشبینی کردهاند و درباره آن به مسؤولان سیاسی این کشور نیز هشدار دادهاند، افول آمریکا در قرن 21 میلادی همزمان با سر برآوردن قدرتهای نوظهور در سراسر دنیاست که مرکز اصلی آن را میتوان در نیمکره شرقی مشاهده کرد. بر همین اساس است که برخی تحلیلگران بر این عقیدهاند قرن آینده میلادی، برخلاف قرن پیشین که «قرن آمریکایی» خوانده میشد، «قرن آسیا» خواهد بود.
این مساله نه ناشی از یک خط سیر ثابت صعودی در بین قدرتهای شرقی، بلکه نمایشدهنده نمودار سینوسی انتقال قدرت در بین ملتهای مختلف دنیاست. در قرن هفدهم میلادی نیز آسیا بیش از نیمی از جمعیت دنیا را داشت و به همین ترتیب، بیش از نیمی از محصولات مورد نیاز انسانها در آن قرن را نیز تأمین میکرد. بعد از مدتی در قرن هجدهم میلادی، آسیا همچنان نیمی از جمعیت دنیا را در خود جای داده بود اما انقلاب صنعتی باعث شده بود تنها 20 درصد از محصولات جهان در نیمکره شرقی تولید شود. با این حال نمودارهای اقتصادی نشان میدهد در قرن 21 میلادی، آسیا دوباره به سهم خود در تولید محصولات در سطح جهان برسد و دوباره هم بیش از نیمی از جمعیت دنیا را داشته باشد و هم بیش از نیمی از محصولات جهان را تولید کند؛ شاید این مساله در میان فضاسازیهای رسانهای غرب چندان هم نمود پیدا نکرده باشد اما همین تغییر قدرت اقتصادی در نهایت میتواند موجب ایجاد تغییرات و جهت پیدا کردن نمودار قدرت از غرب به سمت شرق باشد.
در آمریکا به عنوان قدرت نظام تکقطبی نیز بارها درباره این جابهجایی قدرت هشدار داده شده است و در غرب نیز از اجلاس امنیتی مونیخ سال گذشته میلادی که امانوئل مکرون مفهوم غربزدودگی(Westlessness) را عنوان و جابهجایی قدرت از غرب به «دیگران» را مطرح کرد، زنگ هشدار به صدا درآمده است. سال 2020 میلادی و در اوج دردمندی و بیبرنامگی غرب برای مبارزه با پاندمی کرونا، مساله مهم برای غرب، غربزدودگی بود، یعنی ترس از اینکه غرب دیگر محور و مرکز اصلی تصمیمگیریهای جهانی نباشد. مقامات کشورهای غربی به این نتیجه رسیده بودند غرب (اروپا و آمریکا) به حدی از یکدیگر دور افتاده و دچار انشقاق شدهاند که در مقابل قدرتهای شرقی بویژه چین و روسیه دیگر تاب و توان مقاومت برایشان باقی نمانده است. مقامات سیاسی در کشورهای غربی به این مساله نیز اشاره کردند که دیگر این قوانین و ارزشهای غربی نیست که تعیینکننده نوع نگاه دنیا به مسائل سیاسی در جهان است. مشکل اصلی اروپاییان در این نشست، نوع نگاه دولت ترامپ به مسائل جهانی بود. او نمیخواست آمریکا در همهچیز نقش داشته باشد و به انزواگرایی آمریکایی و توجه به مسائل درون آمریکا به جای مسائل بیرونی، توجه بیشتری داشت. این مفهوم حالا با آمدن بایدن به کاخ سفید شاید رنگ و روی خود را ببازد اما اینکه آمریکا در چرخه افول است و هماینک در دوران پایین رفتن از نمودار سینوسی قدرت قرار دارد، با روی کار آمدن بایدن نیز تغییر چندانی نخواهد کرد. 100 روز ابتدایی دولت بایدن که برای هر رئیسجمهوری، دوران بسیار مهمی برای نشان دادن گفتمان و قدرت خود در مسائل داخلی و خارجی است، در حالی در حال سپری و منقضی شدن است که او و یاران دموکراتش بهجای مسائل داخلی و بینالمللی به دنبال استیضاح رئیسجمهور قبلی و تلاش برای ممانعت از حضور دوباره او در انتخابات ریاستجمهوری سال 2024 هستند. شرقزدایی از جهان و بویژه چینزدایی از دنیا که به نظر میرسد هدف اصلی و مهم تمام دولتهای آمریکا در طول یک دهه گذشته بوده است، حالا جای خود را به ترامپزدایی از داخل سیستم سیاسی آمریکا داده است و این آمریکا دیگر نمیتواند در مسائل مرتبط با سیاست خارجی همچنان رهبری جهان را در دست داشته باشد. رؤسایجمهور آمریکا که زمانی در نخستین دیدارهای خود، با رؤسای دولتهای غربی دیدار میکردند و سعی داشتند مواضع مشترک برای اداره جهان را با هم پیدا کرده و به پیش ببرند، حالا باید ساعتها پای تلفن نشسته و به فکر حل مسائل و مشکلات خود در عقب افتادن از روند رو به رشد اقتصاد آسیایی و بویژه شرق آسیا باشند. بایدن حتی قبل از تماس تلفنی ۲ ساعته با شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، کارگروهی ویژه برای مهار چین در پنتاگون تشکیل میدهد و اعلام میکند این کارگروه برای این تشکیل شده که بتوانیم درباره مسائل مربوط به چین با قاطعیت تصمیمگیری کنیم. در همان روز رئیسجمهور چین از نبرد اتمی بین ۲ قدرت سخن میگوید و هشدار میدهد این نبرد در صورت وقوع، تلفاتی عظیم برای دنیا در پی خواهد داشت. ترس از چین اما نه در زمان دولت بایدن، بلکه در دولت اوباما شکل گرفته بود. زمانی که فرید زکریا، نظریهپرداز حوزه روابط بینالملل در کتاب خود با عنوان «دنیای پساآمریکا» بهصراحت میگوید تهدید اصلی برای افول آمریکا، قدرت گرفتن کشورهایی نظیر چین است. اوباما در همان دوره ابتدایی فعالیت خود، یک بار در حالی سوار بر بالگرد ریاستجمهوری آمریکا شد که نسخهای از این کتاب در دستش مشاهده شد. از آن پس، «مشکل چین» به صورت مشکلی استراتژیک، امنیتی و اقتصادی برای آمریکا درآمد و تیتر یک مطبوعات آمریکا به گمانهزنیهای آخرالزمانی درباره نحوه مقابله آمریکا با چین اختصاص یافت.
هشداری که در دهه گذشته به آمریکا داده شد، این روزها در نوع مواجهه کشورهای آسیایی و حتی کشورهای اروپایی با چین نیز بخوبی نشان میدهد این هشدار، یک نگرانی ساده نبوده و «قرن آسیا» مفهومی نیست که بتوان به همین سادگی از کنار آن گذشت. تلاش چین و روسیه و کشورهای آسیای شرقی برای بیرون گذاشتن دلار از معاملات تجاری خود، موفق شدن واکسن چینی و روسی در پیدا کردن بازار تجاری در جهان و در مقابل، شکست واکسن آمریکایی برای مقابله با بحران کرونا و ایجاد درگیریهای داخلی در اتحادیه اروپایی درباره طریقه دریافت واکسن انگلیسی، نشان از افول دیگری در غرب دارد. در حالی که کشورهای دنیا در حال همکاری با سازمان جهانی بهداشت و شکل دادن اتحادهای جدید برای مقابله با این پاندمی جهانی بودند، کشورهای اتحادیه اروپایی و آمریکا سعی در ماسکدزدی و خرید سهام شرکتهای واکسنسازی غربی داشتند و میدان را به چندجانبهگرایی شرقی باختند. تشکیل اتحادهای بهداشتی برای ساخت واکسن کرونا مانند آنچه بین ایران و کوبا یا ایران و روسیه رخ داد و همکاری چین و پاکستان در ساخت و آزمایش واکسنهای چینی نشان داد مفهوم «غربزدودگی» آنچنان که برخی رهبران اروپایی میگفتند، خطری نبود که قرار باشد دههها بعد غرب و تمدن غربی را مورد تهدید قرار دهد و جهان هر روز بیشتر از روز گذشته به سمت اعتماد به شرق حرکت خواهد کرد.
سیاست نگاه به شرق که زمانی در بین رهبران کشورهای غربی گسترش یافته و البته مساله موردنظرشان تأثیرگذاری بر این منطقه به نفع منافع ملیشان بود، در کشورهای نیمکره شرقی به معنای اتحاد با شرق در مقابل غرب تفسیر شد. قدرتهایی که سالها توسط آمریکا و متحدان اروپاییاش سرکوب شده بودند، حالا در ضمن تلاش برای ظهور و بروز، نگاه خود را به شرق دوختهاند و سعی در ایجاد اتحادهایی «علیه» مواضع غرب در مناطق مختلف دنیا دارند. اتحادهای چین با کشورهای نیمکره شرقی حتی به متحدان اصلی آمریکا در این منطقه نیز رسیده است. ایران نیز که سالهاست خود را به عنوان قدرت منطقهای اثبات کرده، حالا در پی همکاریهای اقتصادی بیشتر با چین در قرارداد 20 ساله اقتصادی با این کشور است. این قرارداد که راهی «جدی» برای از بین بردن اثربخشی تحریمهای آمریکایی علیه ایران است، تنها یک گام برای جامه عمل پوشاندن به سیاست خودکفایی و سیاست نگاه به شرق است. تلاشهای چند سال اخیر ایران برای تعریف منافع مشترک با روسیه در سوریه یا همکاری مشترک برای ساخت واکسن روسی در ایران یا همکاریهای اقتصادی دیگر نشاندهنده فهم مسؤولان ایرانی از تغییر جهت قدرت اقتصادی دنیا از غرب به شرق است. نامه اخیر رهبر انقلاب به رئیسجمهور روسیه خود گواه دیگری بر این مساله است. قرن آسیایی نه از سال 2020 یا 2021، بلکه از سالها قبل آغاز شده است و باید دید آمریکا و کشورهای اروپایی که این روزها در انشقاق شدیدی به سر میبرند، چگونه میتوانند با این پدیده روبهرو شوند. چرخه سیستم «چندقطبی»، «دوقطبی» و «تکقطبی» حالا دوباره بعد از سالها به فاز چندقطبی بازگشته و نیمکره شرقی بیشترین تعداد قدرتهای منطقهای و جهانی را از آن خود خواهد کرد.
ارسال به دوستان
دادستان حزب دموکرات در جلسه استیضاح ترامپ با اشاره به ماجرای حمله به کنگره:
ایرانیها ما را مسخره کردند!
گروه بینالملل: چهارمین روز دومین استیضاح دونالد ترامپ، دیروز با دفاعیه فشرده تیم وکلای او در مجلس سنا همراه شد. روند استیضاح دوم رئیسجمهور پیشین آمریکا و در حقیقت محاکمه او به اتهام شورش علیه حکومت ایالاتمتحده، از روز سهشنبه هفته گذشته با رای اکثریت سناتورها به مشروع بودن این روند از جمله 6 سناتور جمهوریخواه آغاز شد و طی روزهای چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه، حامیان و مخالفان به دفاع از نظرات خود پرداختند. طی ۳ روز مباحثه در سنا بر سر محاکمه ترامپ، هر ۲ طرف یعنی دموکراتها و برخی جمهوریخواهان مخالف ترامپ در کنگره - بویژه لیز چنی، عضو کنفرانس جمهوریخواهان در کنگره و دختر بزرگ دیک چنی، معاون ریاستجمهوری آمریکا در دوره جورج بوش پسر- از یک سو و اکثریت حزب جمهوریخواه به همراه تیم وکلای مدافع ترامپ از سوی دیگر، هر یک به مدت مجموعا 16 ساعت فرصت داشتند دلایل خود را در تایید یا رد استیضاح مطرح کنند.
برنامه و محتوای دفاعیات وکلای ترامپ به خاطر اینکه او تیم وکالت قبلی خود را تنها چند روز مانده به آغاز استیضاح برکنار کرده بود، برای هر ۲ حزب رقیب و رسانهها مبهم بود. در این میان به گزارش سیانان، به خاطر فشرده بودن زمان جلسات تا پیش از رایگیری نهایی امروز (شنبه)، تیم دفاع از رئیسجمهور پیشین مجبور شد همه دفاعیات را تا پایان جلسه روز جمعه جمعبندی کند. دادستان «بروس کاستور» از وکلای ترامپ در جلسات محاکمه سنا، با تایید این موضوع گفته بود او به همراه «دیوید شون»، «مایکل فان در فین» و «ویلیام برنان»، در تریبونهای مختلف لایحه دفاعیات ترامپ را قرائت میکنند.
این موضوع برخلاف خواست ترامپ بود که انتظار داشت تعداد وکلای بیشتری بویژه در سخنرانیهایی که از شبکههای تلویزیونی پخش زنده میشود، در سنا از او دفاع کنند.
در نهایت برآیند این دفاعیات این بود که تیم ترامپ با پخش بریده فیلمهایی از سخنان قانونگذاران دموکرات در جلسه دیروز، حزب رقیب را متهم به برنامهریزی برای تقدیس خشونت با دستکاری روایت حوادث روز 6 ژانویه- حمله حامیان ترامپ به ساختمان کنگره- کردند. آنها در جلسه دادرسی روز جمعه چنین استدلال کردند که ترامپ مرتکب «تحریک به شورش» نشده و سخنان او در جمع هوادارانش قبل از حمله به ساختمان کنگره فقط گویای شیوه بیان خاص او است. همچنین در استدلالهای حقوقی خود دادرسی محاکمه ترامپ را که توسط حزب دموکرات تنظیم شده بود، یک «نمایشنامه سیاسی» توصیف کردند.
وکلای ترامپ ضمن اینکه همچنان موکل خود را رئیسجمهور فعال ایالات متحده خوانده و همانند خود او حاضر به پذیرش شکست او در انتخابات پاییز گذشته نشدند، کماکان بر موضع اولیه خود در نخستین جلسه، یعنی فقدان مشروعیت استیضاح او تاکید داشتند.
بدین ترتیب همه نگاهها به آخرین جلسه محاکمه استیضاح رئیسجمهور پیشین آمریکا دوخته شده که مدافعان ترامپ به مدت ۱۶ ساعت، دفاعیات خود را ارائه دهند. این جلسه یکشنبه صبح (به وقت تهران) با رایگیری از 100 عضو مجلس سنا خاتمه خواهد یافت. در این رایگیری نیاز به رای مثبت دوسوم سناتورها مبنی بر محکوم شدن ترامپ است که با توجه به حمایت قاطع بدنه حزب جمهوریخواه از او، بعید به نظر میرسد. در عین حال طبق تحلیل تارنمای بریتبارتنیوز، این استیضاح نهتنها نتوانست به عمر سیاسی ترامپ خاتمه دهد، بلکه حزب جمهوریخواه را در حمایت از ادامه رهبری او تصفیه و یکپارچه کرد و این کابوس ۴ سال آینده جو بایدن در کاخ سفید و همحزبیهایش در کنگره خواهد بود.
* همه چهرههای یک استیضاح
یکی از نکات جالب جلسات استیضاح ترامپ مطرح شدن چهرههایی بود که موضوعیت او را به عنوان متهم جلسات محاکمه به چالش کشیدند.
یکی از آنها «خواکین کاسترو» دادستان دموکرات منتخب خانه نمایندگان- مجلس پاییندست کنگره - در این محاکمه بود که مدعی شد رئیسجمهور پیشین با تحریک هوادارانش برای یورش به کنگره باعث شد ایران، روسیه و چین و حتی متحدان آمریکا چون کانادا «دموکراسی ما را به سخره گیرند!»
او که پنجشنبه در سومین روز استیضاح و آخرین روز برای تشریح مقدماتی کیفرخواست علیه ترامپ سخنرانی میکرد، گفت: «برای بدتر کردن اوضاع، دشمنان ما حتی از وقایع ششم ژانویه، نهتنها برای تحقیر آمریکا، بلکه برای توجیه رفتار ضددموکراتیک خود استفاده میکنند و آمریکا را منافق میخوانند. این چیزی است که دولت چین میگوید. ما فکر نمیکنیم حزب کمونیست چین عقب نشسته باشد و بخندد. پس خودمان را فریب میدهیم؛ پس بگویید تمام کنند... نقل قول از رئیس کمیته امور بینالملل مجلس اعلای مجلس روسیه است که گفت جشن دموکراسی تمام شد. آمریکا دیگر در حال ترسیم مسیر نیست بنابراین همه حقوق خود را برای تعیین آن بویژه تحمیل آن به دیگران از دست داده است... رهبر عالی ایران نیز از تحریک شورش توسط پرزیدنت ترامپ برای تمسخر آمریکا استفاده میکند. او درباره وضعیت ایالات متحده گفت این دموکراسی و حقوق بشر آنهاست. این رسوایی انتخابات آنهاست. اینها ارزشهایشان است. این ارزشها توسط تمام دنیا مورد تمسخر قرار میگیرد. حتی دوستانشان نیز به آنها میخندند».
کاسترو سپس اظهارات خود را مطابق یک بولتن مشترک ارزیابی تهدیدات وزارت امنیت داخلی، «افبیآی» و ۸ نهاد اجرای قانون دانست و گفت: «پس از شورش، همکاران من در کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان، بیانیهای دوحزبی صادر کردند که اعتبار ما خدشهدار شده و به جایگاه ما در جهان آسیب وارد شده است».
در این جلسه همچنین برخی فیلمهای تکاندهنده دوربینهای مداربسته از روز حمله به کنگره برای نخستینبار منتشر شد، از جمله صحنههای شلیک معترضان به سمت افسران پلیس محافظ ساختمان کنگره و اشغال دفتر کارمندان.
جالب اینکه سناتور «لیندسی گراهام» از رهبران معنوی جمهوریخواهان، پس از پخش ویدئوهای مزبور مدعی شد مقصر اصلی این رخدادها نه ترامپ، بلکه نیروهای محافظ ساختمان کنگره بودهاند که نتوانستهاند از پس مهاجمان برآیند. همحزبی او سناتور «تام کاتن» که یکی از جمهوریخواهان افراطی است نیز با رد ادعای یکی از شاهدان که گفته بود او در روز حمله به کنگره درخواست سلاح برای حفاظت از خود کرده، مدعی شد منظورش سلاح گرم نبوده و فقط درخواست چاقو کرده است!
***
به دلیل نقض اصول صداقت و بیطرفی و ضربه به منافع ملی چین صورت گرفت
اخراج بیبی سی از چین
همزمان با همهگیری ویروس جهشیافته «کووید-19» موسوم به کرونای انگلیسی از بریتانیا به سراسر جهان، یک نهاد دولتی چین فعالیت بیبیسی را در خاک این کشور ممنوع کرد. سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رسانهای جمهوری خلق چین روز پنجشنبه گذشته اعلام کرد مجوز سالانه فعالیت بنگاه خبرپراکنی بریتانیا (بیبیسی) به علت نقض شدید دستورالعملهای تعیین شده برای رسانهها در این کشور از جمله نقض اصول صداقت و بیطرفی در ژورنالیسم، تمدید نمیشود. این سازمان که مرجع رسمی نظارت بر فیلمها و شبکههای رادیویی و تلویزیونی چین است، در بیانیه خود گزارشهای شبکه خبری بیبیسی درباره چین را نقض شدید دستورالعملهای تعیینشده برای رسانهها، ازجمله صادقانه و منصفانه بودن اخبار و وارد نشدن ضرر به منافع ملی چین ارزیابی کرده است. به نوشته روزنامه گلوبالتایمز، بیبیسی که مهمترین رسانه سراسری دولتی(سلطنتی) بریتانیاست در نگاه چینیها به سطح یک رسانه «شایعهساز» افول کرده که عمدا درباره این کشور سیاهنمایی میکند. آنها بویژه از گزارشهای مغرضانه اخیر بیبیسی درباره استان خودمختار سینکیانگ در شرق چین، معرفی شهر ووهان به عنوان منشأ اولیه شیوع ویروس کرونا و همچنین دعوت مداوم کارشناسان ضدچین در برنامههای این بنگاه خبرپراکنی ناراحت هستند. در همین حال مقامات پکن تصمیم برای توقف پخش این شبکه را پیامی واضح مبنی بر غیرقانونی بودن رویکرد اخبار جعلی در کشورشان برمیشمارند. وانگ سیکسین، استاد حقوق دانشگاه ارتباطات چین در این باره گفته است: «تعلیق پخش اخبار شبکه جهانی بیبیسی به این معنی است که نمیتوان آن را در هیچ جای سرزمین اصلی چین دریافت کرد، زیرا چین دیگر خدماتی به شرکت پخش آن ارائه نمیدهد». ممنوعیت فعالیت بیبیسی در خاک چین، دقیقا مشابه منع فعالیت پرستیوی در خاک آمریکا، انگلیس و بسیاری از کشورهای غربی است.
دولت چین پیش از این ورود اتباع بریتانیایی به خاک خود را به خاطر خطر شیوع ویروس جهشیافته کرونا موسوم به کرونای انگلیسی، اکیدا ممنوع اعلام کرده بود. ممنوع شدن فعالیت بیبیسی در پرجمعیتترین جامعه جهان (که شامل هنگکنگ مستعمره سابق بریتانیا نیز میشود) در حالی رخ میدهد که هفته گذشته انگلیسیها نیز مجوز فعالیت شبکه بینالمللی «سیجیتیاِن» متعلق به چین را لغو کرده بودند. بر این اساس آفکام، نهاد نظارت بر رسانههای بریتانیا با طرح این ادعا که ساختار مالکیت شبکه مزبور دولتی است مجوز فعالیت آن را در قلمرو بریتانیا باطل کرد. جالب اینکه ساختار تشکیلاتی بیبیسی نیز نهتنها دولتی، بلکه سلطنتی و غیردموکراتیک است. در اساسنامه بیبیسی آمده است هیات امنای (شورای نظارت) این شبکه توسط دربار انگلیس تعیین میشود و بودجه و اهدافکاری بخش بینالمللی بیبیسی نیز توسط وزارت خارجه بریتانیا تامین و تعیین میشود.
ارسال به دوستان
به دلیل نقض اصول صداقت و بیطرفی و ضربه به منافع ملی چین صورت گرفت
اخراج بیبی سی از چین
همزمان با همهگیری ویروس جهشیافته «کووید-19» موسوم به کرونای انگلیسی از بریتانیا به سراسر جهان، یک نهاد دولتی چین فعالیت بیبیسی را در خاک این کشور ممنوع کرد. سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رسانهای جمهوری خلق چین روز پنجشنبه گذشته اعلام کرد مجوز سالانه فعالیت بنگاه خبرپراکنی بریتانیا (بیبیسی) به علت نقض شدید دستورالعملهای تعیین شده برای رسانهها در این کشور از جمله نقض اصول صداقت و بیطرفی در ژورنالیسم، تمدید نمیشود. این سازمان که مرجع رسمی نظارت بر فیلمها و شبکههای رادیویی و تلویزیونی چین است، در بیانیه خود گزارشهای شبکه خبری بیبیسی درباره چین را نقض شدید دستورالعملهای تعیینشده برای رسانهها، ازجمله صادقانه و منصفانه بودن اخبار و وارد نشدن ضرر به منافع ملی چین ارزیابی کرده است. به نوشته روزنامه گلوبالتایمز، بیبیسی که مهمترین رسانه سراسری دولتی(سلطنتی) بریتانیاست در نگاه چینیها به سطح یک رسانه «شایعهساز» افول کرده که عمدا درباره این کشور سیاهنمایی میکند. آنها بویژه از گزارشهای مغرضانه اخیر بیبیسی درباره استان خودمختار سینکیانگ در شرق چین، معرفی شهر ووهان به عنوان منشأ اولیه شیوع ویروس کرونا و همچنین دعوت مداوم کارشناسان ضدچین در برنامههای این بنگاه خبرپراکنی ناراحت هستند. در همین حال مقامات پکن تصمیم برای توقف پخش این شبکه را پیامی واضح مبنی بر غیرقانونی بودن رویکرد اخبار جعلی در کشورشان برمیشمارند. وانگ سیکسین، استاد حقوق دانشگاه ارتباطات چین در این باره گفته است: «تعلیق پخش اخبار شبکه جهانی بیبیسی به این معنی است که نمیتوان آن را در هیچ جای سرزمین اصلی چین دریافت کرد، زیرا چین دیگر خدماتی به شرکت پخش آن ارائه نمیدهد». ممنوعیت فعالیت بیبیسی در خاک چین، دقیقا مشابه منع فعالیت پرستیوی در خاک آمریکا، انگلیس و بسیاری از کشورهای غربی است.
دولت چین پیش از این ورود اتباع بریتانیایی به خاک خود را به خاطر خطر شیوع ویروس جهشیافته کرونا موسوم به کرونای انگلیسی، اکیدا ممنوع اعلام کرده بود. ممنوع شدن فعالیت بیبیسی در پرجمعیتترین جامعه جهان (که شامل هنگکنگ مستعمره سابق بریتانیا نیز میشود) در حالی رخ میدهد که هفته گذشته انگلیسیها نیز مجوز فعالیت شبکه بینالمللی «سیجیتیاِن» متعلق به چین را لغو کرده بودند. بر این اساس آفکام، نهاد نظارت بر رسانههای بریتانیا با طرح این ادعا که ساختار مالکیت شبکه مزبور دولتی است مجوز فعالیت آن را در قلمرو بریتانیا باطل کرد. جالب اینکه ساختار تشکیلاتی بیبیسی نیز نهتنها دولتی، بلکه سلطنتی و غیردموکراتیک است. در اساسنامه بیبیسی آمده است هیات امنای (شورای نظارت) این شبکه توسط دربار انگلیس تعیین میشود و بودجه و اهدافکاری بخش بینالمللی بیبیسی نیز توسط وزارت خارجه بریتانیا تامین و تعیین میشود.
ارسال به دوستان
اینک عصر آسیا
ثمانه اکوان: خاصیت ذاتی دنیا، تغییر در طول زمان است و تغییر در امور و مواضع سیاسی و اجتماعی یا جابهجایی قدرت نیز در این میان مستثنا نیست. در طول یک دوره زمانی خاص، همه چیز تغییر میکند و میتواند منبعی برای افول یا در جهت مقابل، سیر تکاملی یک قدرت باشد. این پروسه میتواند چرخهای نیز باشد. برخی دانشمندان علوم سیاسی معتقدند تکامل قدرت در الگویی دورهای یا چرخهای اتفاق میافتد و سناریوهای مختلف برای قدرتهای منطقهای و بینالمللی را در سطوح مختلف دچار تغییر و تحول میکند. به این ترتیب قدرت هر دولت، متناسب با قدرت دیگران در دورههای مختلف دچار فراز و نشیبهای زیادی شده و تأثیرات خاصی را نیز بر ایجاد قدرتهای جدید یا افول قدرتهای قدیمی میگذارد. این تغییرات در سطح ملی و منطقهای در نهایت به تغییرات گستردهتر در سطح جهانی میانجامد. تاریخ، خود گواه بزرگی درباره تغییرات در سیستم قدرت در جهان و افول یک قدرت و امپراتوری و به پا خاستن و تأثیرگذاری قدرت دیگر در عرصه جهانی بوده است. تاریخ همچنین شکلگیری جهان چندقطبی، جهان دوقطبی و در نهایت جهان یکقطبی را نیز به نمایش گذاشته است. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، دنیا شاهد شکلگیری سیستم تکقطبی در جهان بود که بهوسیله ایالاتمتحده اداره میشد اما رویههای فعلی جهانی نشان میدهد جهان در حال تغییر و شکلگیری جدید است. از پایان جنگ سرد به این سو، قدرتهای جدیدی در دنیا در حال سر برآوردن هستند. این قدرتها دیگر در غرب نیز خلاصه نمیشوند و شامل ظهور قدرتهای اقتصادی و سیاسی بزرگ در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین هستند. با اینکه ظهور قدرتهای جدید در بسیاری از نقاط دنیا اتفاق افتاده است اما از منظر ژئواستراتژیک این انتقال قدرت بیشتر با رهبری کشورهایی مانند چین، ژاپن، کشورهای عضو پیمان آسهآن، ۲ کره، هندوستان و دیگران اتفاق افتاده است. برای بسیاری از قدرتهای آسیایی ۲ دهه گذشته، دهههای ظهور و بروز و شکوفایی بوده است. با ظاهر شدن ابعاد قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی، چین نشان داده است فاکتوری نوین در تنظیم دوباره سیستم جهانی بوده و افول آمریکا نیز به این پروسه کمک شایانی کرده است.
آنطور که دانشمندان علوم سیاسی در آمریکا پیشبینی کردهاند و درباره آن به مسؤولان سیاسی این کشور نیز هشدار دادهاند، افول آمریکا در قرن 21 میلادی همزمان با سر برآوردن قدرتهای نوظهور در سراسر دنیاست که مرکز اصلی آن را میتوان در نیمکره شرقی مشاهده کرد. بر همین اساس است که برخی تحلیلگران بر این عقیدهاند قرن آینده میلادی، برخلاف قرن پیشین که «قرن آمریکایی» خوانده میشد، «قرن آسیا» خواهد بود.
این مساله نه ناشی از یک خط سیر ثابت صعودی در بین قدرتهای شرقی، بلکه نمایشدهنده نمودار سینوسی انتقال قدرت در بین ملتهای مختلف دنیاست. در قرن هفدهم میلادی نیز آسیا بیش از نیمی از جمعیت دنیا را داشت و به همین ترتیب، بیش از نیمی از محصولات مورد نیاز انسانها در آن قرن را نیز تأمین میکرد. بعد از مدتی در قرن هجدهم میلادی، آسیا همچنان نیمی از جمعیت دنیا را در خود جای داده بود اما انقلاب صنعتی باعث شده بود تنها 20 درصد از محصولات جهان در نیمکره شرقی تولید شود. با این حال نمودارهای اقتصادی نشان میدهد در قرن 21 میلادی، آسیا دوباره به سهم خود در تولید محصولات در سطح جهان برسد و دوباره هم بیش از نیمی از جمعیت دنیا را داشته باشد و هم بیش از نیمی از محصولات جهان را تولید کند؛ شاید این مساله در میان فضاسازیهای رسانهای غرب چندان هم نمود پیدا نکرده باشد اما همین تغییر قدرت اقتصادی در نهایت میتواند موجب ایجاد تغییرات و جهت پیدا کردن نمودار قدرت از غرب به سمت شرق باشد.
در آمریکا به عنوان قدرت نظام تکقطبی نیز بارها درباره این جابهجایی قدرت هشدار داده شده است و در غرب نیز از اجلاس امنیتی مونیخ سال گذشته میلادی که امانوئل مکرون مفهوم غربزدودگی(Westlessness) را عنوان و جابهجایی قدرت از غرب به «دیگران» را مطرح کرد، زنگ هشدار به صدا درآمده است. سال 2020 میلادی و در اوج دردمندی و بیبرنامگی غرب برای مبارزه با پاندمی کرونا، مساله مهم برای غرب، غربزدودگی بود، یعنی ترس از اینکه غرب دیگر محور و مرکز اصلی تصمیمگیریهای جهانی نباشد. مقامات کشورهای غربی به این نتیجه رسیده بودند غرب (اروپا و آمریکا) به حدی از یکدیگر دور افتاده و دچار انشقاق شدهاند که در مقابل قدرتهای شرقی بویژه چین و روسیه دیگر تاب و توان مقاومت برایشان باقی نمانده است. مقامات سیاسی در کشورهای غربی به این مساله نیز اشاره کردند که دیگر این قوانین و ارزشهای غربی نیست که تعیینکننده نوع نگاه دنیا به مسائل سیاسی در جهان است. مشکل اصلی اروپاییان در این نشست، نوع نگاه دولت ترامپ به مسائل جهانی بود. او نمیخواست آمریکا در همهچیز نقش داشته باشد و به انزواگرایی آمریکایی و توجه به مسائل درون آمریکا به جای مسائل بیرونی، توجه بیشتری داشت. این مفهوم حالا با آمدن بایدن به کاخ سفید شاید رنگ و روی خود را ببازد اما اینکه آمریکا در چرخه افول است و هماینک در دوران پایین رفتن از نمودار سینوسی قدرت قرار دارد، با روی کار آمدن بایدن نیز تغییر چندانی نخواهد کرد. 100 روز ابتدایی دولت بایدن که برای هر رئیسجمهوری، دوران بسیار مهمی برای نشان دادن گفتمان و قدرت خود در مسائل داخلی و خارجی است، در حالی در حال سپری و منقضی شدن است که او و یاران دموکراتش بهجای مسائل داخلی و بینالمللی به دنبال استیضاح رئیسجمهور قبلی و تلاش برای ممانعت از حضور دوباره او در انتخابات ریاستجمهوری سال 2024 هستند. شرقزدایی از جهان و بویژه چینزدایی از دنیا که به نظر میرسد هدف اصلی و مهم تمام دولتهای آمریکا در طول یک دهه گذشته بوده است، حالا جای خود را به ترامپزدایی از داخل سیستم سیاسی آمریکا داده است و این آمریکا دیگر نمیتواند در مسائل مرتبط با سیاست خارجی همچنان رهبری جهان را در دست داشته باشد. رؤسایجمهور آمریکا که زمانی در نخستین دیدارهای خود، با رؤسای دولتهای غربی دیدار میکردند و سعی داشتند مواضع مشترک برای اداره جهان را با هم پیدا کرده و به پیش ببرند، حالا باید ساعتها پای تلفن نشسته و به فکر حل مسائل و مشکلات خود در عقب افتادن از روند رو به رشد اقتصاد آسیایی و بویژه شرق آسیا باشند. بایدن حتی قبل از تماس تلفنی ۲ ساعته با شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، کارگروهی ویژه برای مهار چین در پنتاگون تشکیل میدهد و اعلام میکند این کارگروه برای این تشکیل شده که بتوانیم درباره مسائل مربوط به چین با قاطعیت تصمیمگیری کنیم. در همان روز رئیسجمهور چین از نبرد اتمی بین ۲ قدرت سخن میگوید و هشدار میدهد این نبرد در صورت وقوع، تلفاتی عظیم برای دنیا در پی خواهد داشت. ترس از چین اما نه در زمان دولت بایدن، بلکه در دولت اوباما شکل گرفته بود. زمانی که فرید زکریا، نظریهپرداز حوزه روابط بینالملل در کتاب خود با عنوان «دنیای پساآمریکا» بهصراحت میگوید تهدید اصلی برای افول آمریکا، قدرت گرفتن کشورهایی نظیر چین است. اوباما در همان دوره ابتدایی فعالیت خود، یک بار در حالی سوار بر بالگرد ریاستجمهوری آمریکا شد که نسخهای از این کتاب در دستش مشاهده شد. از آن پس، «مشکل چین» به صورت مشکلی استراتژیک، امنیتی و اقتصادی برای آمریکا درآمد و تیتر یک مطبوعات آمریکا به گمانهزنیهای آخرالزمانی درباره نحوه مقابله آمریکا با چین اختصاص یافت.
هشداری که در دهه گذشته به آمریکا داده شد، این روزها در نوع مواجهه کشورهای آسیایی و حتی کشورهای اروپایی با چین نیز بخوبی نشان میدهد این هشدار، یک نگرانی ساده نبوده و «قرن آسیا» مفهومی نیست که بتوان به همین سادگی از کنار آن گذشت. تلاش چین و روسیه و کشورهای آسیای شرقی برای بیرون گذاشتن دلار از معاملات تجاری خود، موفق شدن واکسن چینی و روسی در پیدا کردن بازار تجاری در جهان و در مقابل، شکست واکسن آمریکایی برای مقابله با بحران کرونا و ایجاد درگیریهای داخلی در اتحادیه اروپایی درباره طریقه دریافت واکسن انگلیسی، نشان از افول دیگری در غرب دارد. در حالی که کشورهای دنیا در حال همکاری با سازمان جهانی بهداشت و شکل دادن اتحادهای جدید برای مقابله با این پاندمی جهانی بودند، کشورهای اتحادیه اروپایی و آمریکا سعی در ماسکدزدی و خرید سهام شرکتهای واکسنسازی غربی داشتند و میدان را به چندجانبهگرایی شرقی باختند. تشکیل اتحادهای بهداشتی برای ساخت واکسن کرونا مانند آنچه بین ایران و کوبا یا ایران و روسیه رخ داد و همکاری چین و پاکستان در ساخت و آزمایش واکسنهای چینی نشان داد مفهوم «غربزدودگی» آنچنان که برخی رهبران اروپایی میگفتند، خطری نبود که قرار باشد دههها بعد غرب و تمدن غربی را مورد تهدید قرار دهد و جهان هر روز بیشتر از روز گذشته به سمت اعتماد به شرق حرکت خواهد کرد.
سیاست نگاه به شرق که زمانی در بین رهبران کشورهای غربی گسترش یافته و البته مساله موردنظرشان تأثیرگذاری بر این منطقه به نفع منافع ملیشان بود، در کشورهای نیمکره شرقی به معنای اتحاد با شرق در مقابل غرب تفسیر شد. قدرتهایی که سالها توسط آمریکا و متحدان اروپاییاش سرکوب شده بودند، حالا در ضمن تلاش برای ظهور و بروز، نگاه خود را به شرق دوختهاند و سعی در ایجاد اتحادهایی «علیه» مواضع غرب در مناطق مختلف دنیا دارند. اتحادهای چین با کشورهای نیمکره شرقی حتی به متحدان اصلی آمریکا در این منطقه نیز رسیده است. ایران نیز که سالهاست خود را به عنوان قدرت منطقهای اثبات کرده، حالا در پی همکاریهای اقتصادی بیشتر با چین در قرارداد 20 ساله اقتصادی با این کشور است. این قرارداد که راهی «جدی» برای از بین بردن اثربخشی تحریمهای آمریکایی علیه ایران است، تنها یک گام برای جامه عمل پوشاندن به سیاست خودکفایی و سیاست نگاه به شرق است. تلاشهای چند سال اخیر ایران برای تعریف منافع مشترک با روسیه در سوریه یا همکاری مشترک برای ساخت واکسن روسی در ایران یا همکاریهای اقتصادی دیگر نشاندهنده فهم مسؤولان ایرانی از تغییر جهت قدرت اقتصادی دنیا از غرب به شرق است. نامه اخیر رهبر انقلاب به رئیسجمهور روسیه خود گواه دیگری بر این مساله است. قرن آسیایی نه از سال 2020 یا 2021، بلکه از سالها قبل آغاز شده است و باید دید آمریکا و کشورهای اروپایی که این روزها در انشقاق شدیدی به سر میبرند، چگونه میتوانند با این پدیده روبهرو شوند. چرخه سیستم «چندقطبی»، «دوقطبی» و «تکقطبی» حالا دوباره بعد از سالها به فاز چندقطبی بازگشته و نیمکره شرقی بیشترین تعداد قدرتهای منطقهای و جهانی را از آن خود خواهد کرد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|